زیر سقف آسمان
10.1K subscribers
3.04K photos
674 videos
431 files
3.34K links
زیر سقف آسمان مقام یک جست‌وجوگر است.
آرشیو تأملات و پژوهش های دکتر حسن محدثی
جامعه شناس و استاد دانشگاه

تماس:
@Ziresagfeasman2017
Download Telegram
♦️چرا دریافت یک سخن ساده این‌قدر دشوار است؟ پاسخی به دکتر نجاتی‌ی حسینی

حسن محدثی‌ی گیلوایی

۲۸ بهمن ۱۴۰۳


وضعیت دانش‌پژوهی در ایران بسیار مایوس‌کننده است و نیاز به تلاشی بی‌امان دارد. برای من باعث تأسف است که هم‌کار من سخن سرراست مرا درنمی‌یابد و آن را به‌نحو وارونه منعکس می‌کند!

من به‌صراحت نوشته ام این‌که برخی استفاده از نظریه را در تحقیقات بهره برنده از روش کیفی نادرست اعلام کرده اند (نظیر دکتر احمد محمدپور و دکتر تاج‌الدین)، سخن خطایی است (نفی رای الزام به عدم استفاده از نظریه).

اما آقای دکتر نجاتی‌ی حسینی سخن مرا قلب کرده اند به این‌که استفاده از نظریه در تحقیقات بهره برنده از روش‌های کیفی الزامی است! مایه‌ی شگفتی است! ایشان در دو یادداشت مختلف نوشته اند:

"همکار علوم اجتماعی ام محدثی گیلوایی که مدرس روش پژوهش نیز هست بر لزوم داشتن چهارچوب نظری در پژوهش کیفی تاکید و اصرار دارد و دیگران قائل به غیر دیدگاه خود را بر راه صواب نمی‌داند!"
https://t.iss.one/smnejatihosseini/10660

"اینجا مدرسان ایرانی روش پژوهش که معتقد به لزوم چهارچوب نظری برای پژوهش کیفی اند (از جمله محدثی گیلوایی) ...".
https://t.iss.one/smnejatihosseini/10661

به‌عبارت دیگر، دکتر نجاتی نفی رای الزام به عدم استفاده از نظریه را تبدیل کرده اند به تایید رای به الزام استفاده از نظریه!

وقتی سخن سر راست آدمی این‌گونه مقلوب و معوج دریافت می‌شود و بازتاب داده می‌شود، من در نحوه‌ی خواندن هم‌کاران عزیز شک می‌کنم. آیا افکار خودشان را در متون می‌خوانند؟!

این را قرار بدهید کنار تکه‌بری‌های دکتر تاج‌الدین عزیز از کتاب جان دبلیو کرسول برای تایید نظرات خودشان و برخورد گزینشی با محتوای یک کتاب انگلیسی!

حالا در اولین فرصت به کتاب‌نویسی بر اساس تکه‌بری‌های شتاب‌زده از متون انگلیسی خواهم پرداخت و توضیح خواهم داد که هم‌کاران ما چه بر سر علوم اجتماعی و علوم انسانی در ایران آورده اند و البته بسیار هم مفتخر اند به تولید کتاب‌هایی از این دست!

#نظریه‌پردازی
#صحت‌آزمایی
#روش_تحقیق
#تحقیقات_کیفی
#احمد_محمدپور
#نجاتی_حسینی
#محمدباقر_تاج‌الدین


@NewHasanMohaddes
♦️با سلام خدمت دوستان گروه و دوست عزیزم محدثی گیلوایی

دکتر سیدمحمود نجاتی‌ی حسینی
۲۸ بهمن ۱۴۰۴

خوشحالم که محدثی عزیز  دوست گرامی ام در فضای عمومی تر از جمله این گروه حضور مشارکت داشته اند تا به توسعه و تقویت فرهنگ گفتگوی انتقادی در علوم اجتماعی کمک کنیم

اما بعد
در چند نوشته دیگر که  محدثی دیده است و این جا رفرنس نداده است ( در این گروه هم باز نشر شده است ) برخی توضیحات تکمیلی  را آورده ام برای نشان دادن اینکه چرا و چگونه می توان بنا به ملاحظاتی خاص از نظریه در پژوهش کیفی سود جست البته نه در حد پژوهش غیر کیفی .

خلاصه بحثم اینست که در پژوهش کیفی فرضی استنتاجی کاربست نظریه های مطرح عایر موجه مقتدر ابطال نشده ( و نه چهارچوب‌های نظری ) به صورت جهت گیری نظریه مند در پژوهش کیفی و یا ساخت مفاهیم حساس راهنما برای پژوهش کیفی متصور است.

اما در پژوهش کمی استقرایی باید از مشاهده  تجربی به نظریه رسید اما می توان مشاهده را به گفته فیلسوفان علم مسبوق به نظریه هم کرد .
و این مقوله هیچ ربطی به این ادعاهای مدرسان روش تحقیق در ایران و مولفان کتاب های فیک و کپی پیست روش تحقیق در ایران ندارد ! که ما بخواهیم با طرح نام شان تبلیغ منفی یا مثبت برای شان انجام دهیم!(کاری که متاسفانه محدثی عزیز  گاه و بی گاه انجام می‌دهد و از افراد قهرمان سازی علمی پژوهشی می کند و سپس نقدشان  هم میکند ! از جمله در قضیه کتاب های با موضوع  روش تحقیق  تدوین و تنظیم شده توسط احمد محمدپور همکار گرامی علوم اجتماعی مان )

خلاصه کلام نمی توان قاطعانه پذیرش یا عدم پذیرش نظریه و توابع ان ( چهار چوب های نظری و مفهومی و مدل‌های تحلیل ) را در پژوهش کیفی اثبات کرد .

این کلیت چیزی است که طی چند نوشتار ( که محدثی نیز بخشی از آنها را باز  نشر کرده است ) آورده ام

اما 
اگر در باز نشر بحث محدثی گرامی در این مورد خطای قلمی و به قول ایشان بد فهمی! و شاید هم نافهمی! صورت گرفته قطعا سهوی و خطای ذهنی بوده است که اگر چنین باشد بابد از محدثی گرامی بخاطر این خطا عذر خواهی کنم هر چند معتقدم چنین نبوده است
ممکنست رای او را تفسیر دیگری کرده باشم که مشمول تحریف و بدفهمی و نافهمی و کژ فهمی نیست

و سخنی هم مشفقانه با خودم!
  که بارها گفته شده اما تکرارش حلاوت دارد  و اگر محدثی نیز پسند کرد با او !:

***دیدگاههای رقیب معرفتی و عقیدتی ما  اگر حقیقتا حقیقت جویی باشد و دانش شناسی و علم سازی  باشد
و ایدئولوژیک  برای تخریب علم و حقیقت و فلسفه و الهیات علوم انسانی اجتماعی  نباشد
باید گرامی و ارزنده و مفید تلقی شده و با آن تعامل گفتگویی انتقادی هنجاری راهبردی روشن گرانه داشت
مقبول نیست از لحاظ اخلاق علمی ارای درست  دیگران را تخریب و تخطئه کنیم اما همان را را به زبان خودمان تایید کنیم !***

گر خطا گفتیم اصلاحش تو کن
مصلحستی ای خداوند سخن
.با احترام
۲۸  بهمن ۱۴۰۳


#نظریه‌پردازی
#صحت‌آزمایی
#روش_تحقیق
#تحقیقات_کیفی
#احمد_محمدپور
#نجاتی_حسینی
#محمدباقر_تاج‌الدین


@NewHasanMohaddes
♦️دکتر نجاتی‌ی حسینی و نپذیرفتن مسؤولیت نوشته‌های خویش

حسن محدثی‌ی گیلوایی

۲۸ بهمن ۱۴۰۳


با عرض معذرت آقای دکتر نجاتی، من رفتارتون رو صادقانه نمی‌دانم. در همین چند روز ادعاهای ضد و نقیض کرده اید راجع به همین بحث و مسوولیت‌تان را در خطای برداشت و نقل اشتباه صراحتا نپذیرفته اید. به این نحو گفت‌وگو را بی‌فایده می‌دانم.

این رفتار شما البته مسبوق است به توهین‌ها و رفتارهای نامطلوب قبلی. اما گویا اغماض و گذشت دوستانه‌ی من بی فایده بوده است.

وانگهی، چه کسی از دکتر محمدپور قهرمان ساخته؟ او کتاب‌های متعددی در روش تحقیق نوشته و عده‌ای از مدرسان و دانش‌جویان آثار او را خوانده اند و از آن‌ها متاثر شده اند. چرا نباید به آثار او بپردازیم؟ چرا نباید تکلیف خود را در فضای عمومی با آثاری که در علوم اجتماعی‌ی ایران منتشر شده روشن کنیم؟ در ضمن چه‌گونه بدون بررسی‌ی این آثار و بحث درباره‌ی ان‌ها به پرسش‌های دانش‌جویان راجع با این آثار و افکار پاسخ بدهیم؟ شما قبلا نیز مرا مواخذه کرده اید که چرا با امثال دکتر عبدالکریمی یا دیگران مناظره کرده ام!

چرا نباید به آثار و افکار معاصران ایرانی‌مان بپردازیم؟ چه کسی از اهل نظر ایرانی مقبول شما است؟ لطفا بفرمایید تا به سراغ او بروم!

از این رو، با توجه به رفتار غیر مسوولانه‌ی شما و نپذیرفتن مسؤولیت رفتارها و نوشته‌های‌تان، گفت‌وگو با شما را تا اطلاع ثانوی بی‌فایده و نامطلوب و غیر عقلانی می‌دانم.

#نظریه‌پردازی
#صحت‌آزمایی
#روش_تحقیق
#تحقیقات_کیفی
#احمد_محمدپور
#نجاتی_حسینی
#محمدباقر_تاج‌الدین


@NewHasanMohaddes
♦️آشوب‌ناکی‌ی آموزش روش تحقیق در علوم اجتماعی‌ی ایران /۱

✍️حسن محدّثی‌ی گیلوایی

۲۹ بهمن ۱۴۰۳

مقدّمه
سر و کار من با روش تحقیق تا پیش از دو ماه گذشته در همین حد بود که برای انجام کارهای پژوهشی ام و نیز برای راه‌نمایی‌ی دانش‌جویان ام و انجام کارهای پژوهشی‌ی مشترک‌مان به منابع اصلی مراجع می‌کردم و از این طریق روش‌ها را در حد نیاز می‌آموختم و به‌کار می‌بستم. در جامعه‌شناسی تأکید دارم که نخست باید کارهای تجربی انجام بدهیم تا بتوانیم در باره‌ی جامعه‌مان و ویژه‌گی‌ها و تغییرات اش سخنان معتبری بگوییم و بنویسیم.

اما بعد از اصرار برخی دانش‌جویان برای برگزاری‌ی دوره‌ی آموزشی‌ی روش تحقیق ماجرای من و روش تحقیق قدری تغییر کرد و ناگزیر شدم محتوایی را برای تدریس آماده کنم. دانش‌جویان ام بارها و بارها از وضع آشوب‌ناک آموزش روش تحقیق و کتاب‌های آموزشی‌ی موجود در باره‌ی روش تحقیق در علوم اجتماعی شکایت کردند و از من خواستند مثل مورد نظریه‌ها کمک‌شان بکنم. برای این‌که سخنان من نوعی بازارگرمی برای خود تلقی نشود، از این دانش‌جویان عزیز می‌خواهم یادداشت‌های خود را در این باره منتشر کنند تا من آن‌ها را نیز به‌منزله‌ی شاهدی بر مدعایم منتشر کنم.

از دو ماه گذشته که کار نظام‌مندی را برای آموزش کلیات روش تحقیق آغاز کرده ام و برای شروع تمرکز ام را بر روش‌شناسی و مبانی فکری و فلسفی‌ی روش تحقیق نهاده ام، بیش از پیش با آشوب‌ناکی‌ی آموزش روش تحقیق در علوم اجتماعی‌ی ایران آشنا شده ام. پیش از این در ۲۴ سال گذشته که مشغول آموزش دانش‌جویان در دانش‌گاه بوده ام، کم و بیش با این آشوب‌ناکی آشنا گشته ام و به‌ویژه در بررسی‌ی پروپوزال‌ها و رساله‌ها یا نگارش آن‌ها بارها با هم‌کاران ام بر سر روش تحقیق مباحثه و مناقشه داشته ام و گاه کار بالا گرفته و ناچار شده ام داوری‌ها و نظرات برخی از آنان را به نقد بکشم و برای هم‌کاران بفرستم و خطاهای برجسته‌ی برخی از آن‌ها را آشکارا بیان کنم تا به‌خطا مانع کار پژوهشی‌ی من و دانش‌جویان ام نشوند. در این مناقشات و مباحثات با هم‌کاران دریافته بودم که آنان گرفتار و نیز مروج چه کلیشه‌هایی در روش تحقیق هستند و چه‌گونه مطالب بسیار آشفته‌ای را به دانش‌جویان آموزش می‌دهند. اما ماجرا در دو ماه اخیر برای من بسیار جدّی‌تر شد.

در این برنامه‌ی آموزشی‌ای که تازه شروع کرده ام و دو جلسه از آن گذشته است، به دانش‌جویان ام قول دادم که در هر جلسه دقایقی در حد ده تا پانزده دقیقه یکی از کتاب‌های موجود در حوزه‌ی روش تحقیق را در کلاس معرفی و بررسی و نقد خواهم کرد. در جلسه‌ی اول به کتاب رویکردهای کیفی و کمی ویلیام لاورنس نیومن پرداختم و آن را به‌عنوان کتابی ارزش‌مند و قابل استفاده به دانش‌جویان ام معرفی کردم. اگرچه نقدهایی نیز بدان داشتم. در جلسه‌ی دوم به سه جلد کتاب استاد سابق ام در دوره‌‌های دانش‌جویی، آقای دکتر باقر ساروخانی پرداختم و ضمن قدردانی از زحمات این استاد محترم و پیش‌کسوت، به دانش‌جویان ام گفتم که وقت خود را برای یادگیری‌ی روش تحقیق با این سه جلد تلف نکنید؛ زیرا با خواندن این سه جلد نه تنها روش تحقیق یاد نمی‌گیرید بل‌که نظم ذهنی‌تان نیز از دست می‌رود.

در این دو جلسه علاوه بر بحث‌های پایه‌ای‌ی دیگر، از وجود برخی کلیشه‌های نادرست در آموزش روش تحقیق در علوم اجتماعی‌ی ایران برای دانش‌جویان ام سخن گفتم؛ از جمله دو کلیشه‌ی زیر:

الف. در تحقیقات بهره برنده از روش‌های تحقیق کیفی نباید از نظریه یا چارچوب نظری بهره گرفت؛
ب. در علوم اجتماعی بسته به پارادایم‌ها دو نوع کار بیش‌تر نباید انجام بدهیم: در معرفت‌شناسی‌ی پوزیتیویستی و پساپوزیتیویستی نیاز به تبیین داریم و در معرفت‌شناسی‌ی ضد پوزیتیویستی نیاز به تفهم.


برای جلسه‌ی سوم که هنوز برگزار نشده، رفتم سراغ کتاب‌های دکتر احمد محمّدپور. تا این زمان، من به‌نحو منظّم و دقیق کارهای او را نخوانده بودم و فقط بخش‌هایی از کتاب «ضد روش» (عنوانی نادرست و خطا برای کتابی در باره‌ی روش تحقیق) او را مطالعه کرده بودم. اما بارها دیده بودم که دانش‌جویان در نگارش فصل سوّم رساله‌های‌شان به آثار وی ارجاع داده اند و تلاش کرده اند این فصل را با نوشته‌های او «پر کنند» و به جایی برسانند که مورد پسند استادان مربوطه قرار گیرد. اما این بار شروع به خواندن کتاب‌های محمّدپور کردم و متأسّفانه داغ ام تازه شدم و دریافتم که ایشان از مروّجان برخی از این کلیشه‌های نادرست روش تحقیق در ایران هستند و ریشه‌ی بخش قابل توجّهی از مناقشات من و هم‌کاران ام در آثار ایشان قرار دارد.

ادامه دارد.👇👇👇

#نظریه‌پردازی
#صحت‌آزمایی
#روش_تحقیق
#تحقیقات_کیفی
#احمد_محمدپور
#محمدباقر_تاج‌الدین
@NewHasanMohaddesi
👆کار من با کتاب‌های دکتر باقر ساروخانی آسان بود. او در این حوزه هرگز تأثیر جدی نداشته است و کتاب‌های روش تحقیق او چندان جدی گرفته نشده است و ندیدم هیچ‌یک از هم‌کاران ام بر اهمیت آن‌ها تأکید بورزند یا کتاب‌های او را به دانش‌جویان یا دیگران معرّفی کنند (اگر چه ندیدم کسی هم این سه جلد ایشان را نقد کرده باشد! بسی مایه‌ی تأسّف!). اما داستان کتاب‌های محمدپور فرق داشت و ماجرا جدّی‌تر بود. این است که لازم دیدم بحث از کتاب‌های او را در فضای عمومی مطرح کنم و حتّا از خود او بخواهم که وارد بحث شود و پاسخ‌گو باشد؛ تا اگر من اشتباه می‌کنم خطایم آشکار شود و به دانش‌جویان ام محتوای نادرستی منتقل نکنم. این بود که متن زیر را در رسانه‌ی شخصی ام منتشر کردم و البته با هجوم طرف‌داران و دوستان وی مواجه شدم و انواع اتّهامات و برچسب‌ها بار دیگر به سویم روانه شد؛ مثل هر نقد دیگری که منتشر کرده ام.
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/12111

مطالعه‌ی کتاب‌های محمدپور ابعاد و ژرفای تأسّف مرا بیش‌تر کرد و دریافتم که آموزش روش تحقیق در ایران چه میزان آشوب‌ناک است. لاجرم در باره‌ی محتوای برخی کتاب‌های او به‌تدریج خواهم نوشت و افکار ام را در باره‌ی آن‌ها و نیز در باره‌ی کلیشه‌های نادرست جاافتاده در آموزش روش تحقیق در علوم اجتماعی‌ی ایران با شما در میان خواهم نهاد تا اگر من در این باره خطا می‌کنم، هم‌کاران ام به‌داد ام برسند و مرا از این خطاها برحذر دارند و من نیز چنین خطاهای احتمالی را به دانش‌جویان ام منتقل نکنم و اگر مدرّسان روش تحقیق علوم اجتماعی و نویسنده‌گان کتاب‌های آموزشی در روش تحقیق دچار خطا هستند، خطای‌شان بر همه آشکار شود و آن‌ها در صدد تصحیح افکار و آثار خود بر آیند و به خطاها و اشتباهات خود معترف گردند و در صدد جبران آن‌ها بر آیند. این مقدّمه را در همین‌جا به پایان می‌برم و در ادامه به بررسی‌ی برخی از افکار و آثار هم‌کار گرامی آقای دکتر احمد محمدپور خواهم پرداخت.


#نظریه‌پردازی
#صحت‌آزمایی
#روش_تحقیق
#تحقیقات_کیفی
#احمد_محمدپور
#محمدباقر_تاج‌الدین


@NewHasanMohaddesi
♦️آشوب‌ناکی‌ی آموزش روش تحقیق در علوم اجتماعی‌ی ایران /۲

✍️حسن محدّثی‌ی گیلوایی

۲۹ بهمن ۱۴۰۳

بگذارید از عنوان اولین کتابی که از احمد محمدپور خوانده ام شروع کنم: روش تحقیق کیفی ضد روش. راست اش اولین باری که عنوان این کتاب را دیدم شگفت‌‌زده شدم و از خود پرسیدم اگر این کتاب در باره‌ی روش تحقیق است، چرا ضد روش نامیده شده؟ چه‌طور کسی می‌تواند در باره‌ی روش تحقیق کتاب بنویسد و شناختی از آن‌ها به‌دست دهد و چه‌گونه‌گی‌ی کاربرد ان‌ها را مورد بحث قرار دهد، ولی اسم کتاب را بگذارد ضد روش؟ لاجرم به خود کتاب و توضیحات نویسنده مراجعه کردم و با سخنان و دلایلی غیرموجه و غیرقابل قبول مواجه شدم که مطرح کردن آن‌ها از نویسنده‌ی کتاب روش تحقیق بس عجیب و غریب است:

"یکی از پرسش‌هایی که در طول این سال‌ها به ذهن خوانندگان کتاب خطور کرده و پیوسته در مورد آن از بنده جویا شده‌اند، عنوان خاص و شاید نامتعارف ضد روش بوده است. منظور از ضد روش چیست و چرا باید روش کیفی را ضد روش تلقی کرد؟ مفهوم روش به‌طور متعارف و تاریخی عمدتا با رویکردهای عین‌گرا و اثباتی تداعی شده است. بر همین اساس، هر زمان از روش بحثی به میان آمده، فرض بر آن بوده که منظور از آن روش‌های اثباتی، کمی، آماری و مبتنی بر منطق علوم طبیعی است. لذا عنوان این کتاب با این هدف ضد روش گذاشته شد تا روشن شود که مفهوم روش را نباید الزاما چارچوب علوم طبیعی، علوم اجتماعی عین‌گرا یا منطق صوری و آماری درک کرد. گرچه عنوان ضد روش ممکن است تداعی‌کننده عنوان کتاب ضد روش فایرابند نیز باشد، اما فایرابند هرگز کتابی با این عنوان ننوشته است. کتاب وی علیه روش نام دارد نه ضد روش؛ کتاب علیه روش فایرابند از طرفی نقدی فلسفی و نظری بر اثبات‌گرایی منطقی قرن بیستم است و از طرف دیگر تلاش برای احیای علم انسان‌محور و به قول خود ایشان گالیله است. هدف فایرابند حمله به رویکردهای عین‌گرا یا کل علم نبود، بلکه درصدد احیای علم عینی‌گرایی بود که اخلاق و ارزش‌های بشری را در کانون توجه قرار دهد. دیدگاه روش‌شناختی فایرابند گرچه (حتی به قول خودش) به هرج و مرج‌گرایی روش‌شناختی موسوم است، اما وی تصور نمی‌کرد که توسعه علم فاقد الگو است، بلکه بر این باور بود که علم اثباتی نمی‌تواند تنها الگو و مسیر معرفت‌یابی باشد. با عین وجود، نقد فلسفی و نظری فایرابند از علم اثباتی به مولف الهام بخشید تا عنوان کتاب را نظر به تمرکز بر روش‌شناسی کیفی (غیر کمی) ضد روش بگذارد. جدای این نکته، مفهوم ضد روش در علوم اجتماعی غیراثباتی یا ضداثباتی (رویکردهای نسبی‌گرا، انتقادی، فمینیسم و نظایر آن) نیز برای اشاره به روش‌شناسی کیفی به‌کار می‌رود تا مخالفت خود را با روش‌های کمی بیان دارند. در کنار این مورد، مطالعه کتاب حاضر نیز نشان خواهد داد که انتخاب عنوان ضد روش چندان با محتوای آن بی‌تناسب نیست" (محمدپور، ۱۳۹۷: ۲-۱؛ ضد روش، ویراست دوم، نشر لوگوس).

چنان‌که می‌بینیم نویسنده توجیهاتی بی‌پایه برای انتخاب عنوانی بازارپسند (که البته بازارپسند بودن اش نشانه‌ی هوش‌مندی‌ی نويسنده است و از نظر من اشکالی ندارد) اما ضد محتوای کتاب ارائه کرده است؛ غیر از اشارات بی‌ربط به اثر فایرابند که ظاهرا الهام‌بخش چنین انتخابی بوده و من اکنون به اثر او نمی‌پردازم، موارد زیر قابل توجه اند:

۱. روش‌های کیفی از قرن نوزدهم شناخته شده هستند و هرگز بحث از روش تحقیق صرفا تداعی‌گر روش‌های تحقیق کمی نیستند و ما نیز از دوره‌ی کارشناسی (ظاهرا قریب دو دهه پیش از چاپ اول کتاب ضد روش /۱۳۸۹ توسط انتشارات جامعه‌شناسان. روش تحقیق ریمون کیوی و کامپنهود در سال ۱۳۷۰ منتشر شده بود) با روش‌های کیفی کم و بیش آشنا شده ایم.

۲. اساسا برخلاف آن‌چه نویسنده آورده، روش‌های تحقیق کیفی در علوم اجتماعی الزاما ضد معرفت‌شناسی‌ی پوزیتیویستی و پساپوزیتیویستی نیستند و محققان پوزیتیویست و پساپوزیتیویست نیز از روش‌های تحقیق کیفی برای تحقیقات خود بهره برده اند و جان دبلیو. کرسول در کتاب خود اشاره می‌کند که به‌عنوان بهره برنده از روش‌های کیفی، در میان این دسته از محققان جای داده شده است (Creswell, 2007: 20; second edition)

"My approach to qualitative research has been identified as belonging to postpositivism...".

بنابراین، در همین‌جا ما با سرچشمه‌ی یک خطای اساسی در آثار نویسنده‌ی چند کتاب در باره‌ی روش تحقیق مواجه هستیم: او گمان می‌کند روش‌های تحقیق کیفی، ضد تحقیقات پوزیتیویستی-پساپوزیتیویستی هستند! در حالی‌که روش‌های تحقیق کمی و کیفی الزاما ضد هم نیستند و گاه به‌منزله‌ی مکمل هم برای قرب به حقیقت (یعنی یافتن پاسخی معتبر برای پرسش‌ها) به‌کار می‌روند.


ادامه دارد.👇👇👇

#نظریه‌پردازی
#صحت‌آزمایی
#روش_تحقیق
#تحقیقات_کیفی
#احمد_محمدپور
#محمدباقر_تاج‌الدین
@NewHasanMohaddesi
👆۳. محمدپور ادعا کرده است: "مفهوم ضد روش در علوم اجتماعی غیراثباتی یا ضداثباتی (رویکردهای نسبی‌گرا، انتقادی، فمینیسم و نظایر آن) نیز برای اشاره به روش‌شناسی کیفی به‌کار می‌رود تا مخالفت خود را با روش‌های کمی بیان دارند".

من از او تقاضا می‌کنم برای تایید ادعای خود شواهد بیاورد و به‌طور مشخص ذکر کند چه کسانی در "علوم اجتماعی غیراثباتی یا ضد اثباتی" برای "اشاره به روش‌شناسی کیفی"، مفهوم ضد روش را به‌کار برده اند و معلوم سازد که این افراد چه جای‌گاهی در علوم اجتماعی‌ی دنیا دارند. با ذکر نام و آثار این افراد ما قانع خواهیم شد که افراد دیگری نیز از عنوان ضد روش برای اشاره به روش‌‌شناسی‌ی کیفی بهره برده اند.

باری، آن‌چه تا این‌جا نوشته ام، فقط در باره‌ی عنوان یکی از کتاب‌های ایشان بوده است. هنوز تا بحث از محتوای آثار ایشان راه درازی باید بروم.

#نظریه‌پردازی
#صحت‌آزمایی
#روش_تحقیق
#تحقیقات_کیفی
#احمد_محمدپور
#محمدباقر_تاج‌الدین
@NewHasanMohaddesi
🔸🔸🔸مشارکت🔸🔸🔸




♦️نقدی بر وضعیت آموزش روش تحقیق در ایران

سعید الهیاری

۳۰ بهمن ۱۴۰۳



جناب آقای دکتر محدثی، استاد گرامی،

با سلام و احترام،

با توجه به اهمیت روش تحقیق در تولید علم و پژوهش‌های دانشگاهی و همچنین تلاش‌های ارزشمند جنابعالی در نقد و اصلاح رویه‌های نادرست آموزشی در این حوزه، بر خود وظیفه دانستم که به عنوان یک دانشجوی دکتری، تجربیات و چالش‌هایی را که در مسیر یادگیری روش تحقیق از دوران کارشناسی تاکنون با آن مواجه بوده‌ام، بیان کنم.

متأسفانه، آموزش روش تحقیق در ایران با مشکلات متعددی روبه‌روست که موجب سردرگمی دانشجویان و کاهش کیفیت پژوهش‌های علمی شده است. از جمله این مشکلات می‌توان به تدریس نظری و غیرکاربردی، ضعف در آموزش روش‌های کیفی و ترکیبی، عدم راهنمایی در نگارش پروپوزال و پایان‌نامه، منابع درسی پراکنده و متناقض، و نبود نگاه انتقادی به روش تحقیق اشاره کرد.

در ادامه، تلاش کرده‌ام این مسائل را به طور دقیق‌تر بیان کرده و پیشنهادهایی برای بهبود وضعیت ارائه کنم. امیدوارم این نقد بتواند گامی کوچک در جهت اصلاح و ارتقای آموزش روش تحقیق در کشور باشد.

۱.تدریس سطحی و غیرکاربردی

تجربه شخصی: در دوره کارشناسی، بسیاری از ما درسی به نام «روش تحقیق» داشتیم، اما این درس عمدتاً به‌صورت نظری و خشک ارائه شد. استاد صرفاً کتابی را معرفی کرد و مطالب را از روی آن توضیح داد، بدون اینکه به ما بیاموزد چگونه از این روش‌ها در پژوهش‌های واقعی استفاده کنیم.

نقد: آموزش روش تحقیق در ایران عمدتاً به‌صورت نظری و کتاب‌محور است و مهارت‌های عملی پژوهشی (مانند جمع‌آوری داده، تحلیل کیفی و کمی، یا کار با نرم‌افزارهای آماری) در آن کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد. دانشجویان پس از گذراندن این درس، همچنان نمی‌دانند که چگونه یک تحقیق واقعی را طراحی و اجرا کنند.


۲. ضعف در آموزش
روش‌های کیفی و کمی

تجربه شخصی: در کلاس روش تحقیق، بیشتر تأکید بر روش‌های کمی (مثلاً آزمون فرضیه با استفاده از آمار) بود، در حالی که روش‌های کیفی مثل مصاحبه عمیق یا تحلیل محتوا خیلی سطحی و گذرا مطرح شدند. حتی برخی اساتید این روش‌ها را غیرعلمی می‌دانستند.

نقد: در بسیاری از دانشگاه‌های ایران، روش‌های تحقیق کیفی به درستی تدریس نمی‌شوند. برخی اساتید به این روش‌ها بی‌اعتنایی کرده یا آن‌ها را فاقد اعتبار می‌دانند، در حالی که در علوم اجتماعی و انسانی، روش‌های کیفی از اهمیت بالایی برخوردارند. علاوه بر این، روش‌های ترکیبی (Mixed Methods) نیز کمتر مورد بحث قرار می‌گیرند.


۳. نبود راهنمایی در نگارش پروپوزال و پایان‌نامه


تجربه شخصی: در دوره کارشناسی و حتی کارشناسی ارشد، ما یاد نگرفتیم که چگونه یک پروپوزال استاندارد بنویسیم. وقتی برای نوشتن پایان‌نامه آماده می‌شدیم، با چالش‌های زیادی روبه‌رو شدیم، چون در دوره‌های قبلی، روش تحقیق صرفاً در حد تئوری تدریس شده بود.

نقد: بسیاری از دانشجویان حتی بعد از گذراندن درس روش تحقیق، در نوشتن پروپوزال و پایان‌نامه مشکل دارند. آموزش روش تحقیق در ایران معمولاً شامل راهنمای عملی برای نگارش علمی و پژوهشی نیست، در حالی که این مهارت برای دانشجویان ضروری است.


۴. کتاب‌های پراکنده و غیرمنسجم

تجربه شخصی: وقتی برای روش تحقیق مطالعه می‌کردیم، منابعی که معرفی می‌شدند اغلب با هم تناقض داشتند. مثلاً در یک کتاب، یک مفهوم به‌گونه‌ای تعریف شده بود و در کتاب دیگر به شکل متفاوتی توضیح داده شده بود. این موضوع باعث سردرگمی ما شد.

نقد: بسیاری از کتاب‌های روش تحقیق در ایران فاقد انسجام مفهومی هستند و تعاریف، مفاهیم و رویکردهای متفاوتی ارائه می‌دهند که گاهی با هم در تضادند. نبود یک منبع جامع و استاندارد باعث می‌شود دانشجویان در یادگیری روش تحقیق دچار سردرگمی شوند.


۵.نبود نگاه انتقادی به
روش تحقیق

تجربه شخصی: در دانشگاه، روش تحقیق را به‌عنوان یک «قانون قطعی» به ما آموزش دادند. هر روشی که در کتاب‌ها نوشته شده بود، بدون نقد و بررسی ارائه شد، در حالی که بعداً متوجه شدیم هر روش دارای محدودیت‌ها و نقاط ضعفی است که باید مورد توجه قرار گیرد.

نقد: آموزش روش تحقیق در ایران اغلب به‌صورت کلیشه‌ای و بدون نگاه انتقادی صورت می‌گیرد. دانشجویان باید یاد بگیرند که روش‌های تحقیق مختلف را مقایسه کنند، محدودیت‌های هر روش را بشناسند و بسته به موضوع پژوهش، بهترین روش را انتخاب کنند.

جمع‌بندی و پیشنهادات

بر اساس این نقدها، می‌توان پیشنهادهایی برای بهبود آموزش
روش تحقیق در ایران ارائه داد:

تدریس عملی و مهارت‌محور: برگزاری کارگاه‌های عملی برای نگارش پروپوزال، تحلیل داده‌ها، و کار با نرم‌افزارهای پژوهشی


ادامه دارد👇👇👇

#نظریه‌پردازی
#صحت‌آزمایی
#روش_تحقیق
#سعید_الهیاری
#تحقیقات_کیفی

@NewHasanMohaddesi
توجه به روش‌های کیفی و ترکیبی: آموزش جامع روش‌های کیفی در کنار روش‌های کمی
استانداردسازی منابع درسی: تدوین کتاب‌های
روش تحقیق با انسجام مفهومی و سازگاری علمی
آموزش انتقادی
روش تحقیق: بررسی نقاط قوت و ضعف روش‌های مختلف به‌جای ارائه آن‌ها به‌عنوان قوانین مطلق
به‌روز کردن آموزش‌ها: استفاده از جدیدترین
روش‌های تحقیق و فناوری‌های مرتبط با پژوهش.

در پایان باز هم از تلاش های روشنگرانه و نقادانه استاد بزرگوار جناب آقای دکتر محدثی قدردانی میکنم.
ممنون از حسن توجه استاد ارجمند و دوستان عزیز

#نظریه‌پردازی
#صحت‌آزمایی
#روش_تحقیق
#سعید_الهیاری
#تحقیقات_کیفی

@NewHasanMohaddesi
♦️آشوب‌ناکی‌ی آموزش روش تحقیق در علوم اجتماعی‌ی ایران /۳
ص ۱

✍️حسن محدّثی‌ی گیلوایی

۲۹ بهمن ۱۴۰۳


آقای دکتر محمدپور در پاسخ به من که در باره‌ی نقش و مسؤولیت او در مشکلات آموزش روش تحقیق نوشته بودم، آورده است:

«ایشان که ظاهراً در حین گفتگو با دانشجویان و یا جلسات پایان نامه و غیره از دانشجویان شنیده بودند که داشتن چهارچوب نظری در پژوهش کیفی لازم نیست؛ از این موضوع عصبانی بودند و فکر می‌کردند من در آثارم مروج "عدم کاربرد نظریه در تحقیقات کیفی" هستم. به همین دلیل نوشته بودند محمدپور باید به خاطر جاانداختن این مسئله "عذرخواهی" کند! با دیدن ادعاهای ایشان بسیار هیجان زده شدم که من یکه و تنها توانسته ‏ام علوم اجتماعی در ایران را از ریل خارج کنم! خودم هم نمی دانستم دو دهه بعد از برکناریم از دانشگاه بوعلی سینا توسط محمدعلی زلفی گل، رئیس دانشگاه وقت و سپس رئیس بنیاد نخبگان و وزیر علوم، هنوز رد پایم آنقدر تر و تازه است. هرچند واقعاً برای من جای خوشحالی دارد!» (محمدپور، ۱۴۰۳، https://t.iss.one/AnthroRojhelat/496).

من ضمن ابراز تأسف از ماجرای برکناری‌ی ایشان از تدریس در دانش‌گاه و آرزوی توفیق و به‌روزی برای این هم‌کار گرامی، عرض می‌کنم که ایشان متأسفانه به آشوب‌ناکی‌ی آموزش روش تحقیق در علوم اجتماعی‌ی ایران با ارایه‌ی آثاری مشکل‌دار دامن زده اند و در جا انداختن کلیشه‌های نادرست در باره‌ی روش تحقیق کیفی سهم مهمی دارند. محمدپور خود در جای دیگری از اقبال به آثار خود سخن گفته و بدان مباهات کرده است:

«از چاپ نخست مجموعه دوجلدی ضدّ روش کمابیش هشت سال گذشته است. با این حال، در طول این سال‌ها ، علی‌رغم انتشار آثار فراوان در حوزه روش کیفی نه تنها از اقبال خوانندگان و محقّقان حوزه علوم انسانی به این کتاب کاسته نشده، بلکه بر محبوبیّت آن نیز افزوده شده است. بی‌تردید چنین استقبالی مایه مباهات و دلگرمی است، چرا که نه تنها نشان از علاقه خوانندگان به قلم و شیوه بیان کتاب دارد بلکه بیانگر درک نسبتاً درست نویسنده از نیازهای قشر دانشجو و محقّق کشور نیز است» (محمدپور، ۱۳۹۷: ۱؛ ضد روش، ویراست دوم، نشر لوگوس).

امّا ای کاش این آثار فاقد مشکلات و ایرادهای جدی بودند و ما هم به داشتن هم‌کاری مثل محمدپور افتخار می‌کردیم! البته من هم‌چنان به کوشش‌ها و زحمات او ارج می‌نهم. با این حال، به‌نظر می‌رسد نمی‌توان از آثار نامطلوب کتاب‌های او بر جامعه‌ی دانش‌گاهی به ساده‌گی عبور کرد.

محمدپور اگرچه در آثار خود کوشیده ما را با مبانی‌ی فکری و فلسفی‌ی روش تحقیق آشنا کند، اما خطاهای بنیادی‌ی او نیز در همین کوشش رخ داده است. مهم‌ترین مشکل آثار او این است که رنگ و بوی ترجمه دارد. به‌عبارت دیگر، او خود فاقد یک دست‌گاه نظری‌ی مشخص در این آثار است. از این رو، بدل شده است به کسی که مطالب را از روی نوشته‌های دانش‌مندان غربی می‌خواند و از آن‌ها گزینش می‌کند و بر اساس این گزینش‌ها کتابی را تدوین می‌کند. کوشش‌های او در مراجعه به آثار و منابع اصلی جای تقدیر دارد، امّا از آن جا که نویسنده خود فاقد هرگونه دست‌گاه فکری است، لاجرم مجموعه‌ای از منابع دیگر را گرد می‌آورد و کنار هم می‌چیند، بی‌آن‌که خود از نظر اندیشه‌گی از توانایی‌ی نقّادی‌ی آن‌ها برخوردار باشد. بگذارید در باب همین مدعایم مثالی بزنم.

محمدپور در آثار مختلف خود از مخاطبان می‌خواهد در بحث روش تحقیق به مبانی‌ی پارادایمیک آن‌ها توجه داشته باشد. لاجرم در حجم بسیار قابل توجهی به بحث از پارادایم‌ها پرداخته است و این البته ممکن است برای استادان صاحب‌نظر مطلوب باشد، امّا دانش‌جویان را گیج می‌کند و در واقع به‌کارشان نمی‌آید. مشکل اصلی امّا این نیست بل‌که این است که محمدپور خود هیچ اشرافی به بحث پارادایم‌شناسی و انواع سنخ‌شناسی‌ی پارادایم‌ها ندارد و حتّا لزومی نمی‌بیند که این سنخ‌شناسی‌ها را بکاود و بحث خود را بر اساس پارادایم‌شناسی‌ی معتبری بنا کند. این است که به تقلید از منابع مورد مراجعه‌ی خود، از انبوهی پارادایم سخن می‌گوید:

«در سراسر این کتاب، به پیروی از کوهن (۱۹۶۰)، پارادایم به‌عنوان نظامی از باورداشت‌های بنیادی یا جهان‌بینی تعریف می‌شود که پژوهشگر را نه تنها در انتخاب روش، بلکه به شیوه‌ای بنیادی در حوزه‌های معرفت‌شناختی و هستی‌شناختی نیز جهت می‌دهد. بر این اساس، به بررسی تطبیقی بنیادهای نظری پارادایم‌های اساسی در علوم اجتماعی معاصر شامل اثبات‌گرایی، خردگرایی انتقادی، تاویل‌گرایی، پارادایم برساختی-تفسیری، انتقادی، فمینیسم، پدیدارشناسی، روش‌شناسی مردمی، ساختاربندی، کنش متقابل‌ نمادین‌گرایی، پراگماتسیم و پست مدرنیسم و نیز مناقشه‌ها و استدلال‌های آنها در حوزه‌ی روش پرداخته می‌شود» (محمدپور، ۱۳۸۹: ۳۰-۲۹؛ روش در روش، نشر جامعه‌شناسان، چاپ سوّم).

ادامه دارد. 👇👇👇


#روش_تحقیق
#تحقیقات_کیفی
#احمد_محمدپور

@NewHasanMohaddesi