هُدهُد"علوم شناختی و رسانه "
1.9K subscribers
1.78K photos
855 videos
61 files
768 links
مطالعات رسانه
@mmhn1361
Download Telegram
⭕️« #پاندیت » چیست و چطور فضای رسانه‌ها را آلوده کرده اند ؟


👤 «کوای لنارد» از چهره‌های جنجالی نقل و انتقالات بسکتبال NBA بود. بازیکن با استعدادی که دو باشگاه سرشناس تورنتو و لیکرز دنبال جذب‌اش بودند. انتقال او پر کش و قوس شد و برنامه‌های زیادی روی این انتقال جنجالی تمرکز کردند. کارشناسان هم به دو دسته تقسیم شدند: گروهی که سفت و سخت می‌گفتند او به باشگاه اول خواهد پیوست و گروهی که مدعی بودند بنابر اخبار دقیق و منابع خبری موثقی که دارند او قطعا به تیم دوم خواهد پیوست. همه در مواضع‌شان مطمئن و قاطع بودند تا اینکه خبر رسید لنارد به یک باشگاه سوم که اصلا اسم‌اش در میان نبود پیوسته است. به نظر شما صاحب‌نظران به دلیل اشتباه‌شان پوزش خواستند؟ یا از برنامه‌های ورزشی کنار رفتند؟ خیر! جنجال دوباره به همان شکل ادامه یافت؛ باز دو دسته شدند و دعوا را ادامه دادند؛ حالا گروهی معتقد هستند این انتقال عجیب به فعلان دلایل رخ داده و گروه دیگری باز با همان اطمینان می‌گویند نخیر، به بهمان دلیل بوده!

💢در دانشنامه فارسی ویکی‌پدیا، واژه انگلیسی « #پاندیت » ( Pundit# ) به «صاحب‌نظر» ترجمه شده است که ابدا ترجمه مناسبی نیست. پاندیت‌ها، بیش از آنکه صاحب‌نظر باشند، «صاحبِ یک نظر» هستند. آن‌ها چهره‌های جدید فضای خبری/تحلیلی هستند که یک نظر خاص را به رسانه‌ها می‌فروشند. برای مثال، شبکه‌هایی مثل بی.بی.سی و یا حتی من‌وتو که مواضع مشخص سیاسی دارد، برای حفظ ظاهر گفتگوی چند جانبه نیاز دارند تا پاندیت‌هایی را از مواضع متضاد استخدام کنند و در مقابل هم قرار دهند. این پاندیت‌ها هم زمین و زمان را به هم ببافند و به همان نتایج و مواضع همیشگی خود برسند.

💢پاندیت‌ها نیز به مانند اکثر پدیده‌های #فضای_رسانه‌ای و مجازی محصول جهان غرب هستند؛ جایی که حالا شیوه کار آن‌ها را نه «news» بلکه «Opinion news» می‌خوانند. در واقع ما دیگر نه با اصل خبر مواجهیم و نه با تحلیل کارشناسانه آن. ما صرفا با انواع و اقسام #روایت‌های از پیش آماده‌شده مواجهیم. شاید به این دلیل که به مدد انفجار اطلاعات در عصر #شبکه‌های_مجازی، دیگر اصل خبر، چندان ارزش اقتصادی ندارد. در واقع به دنبال هر اتفاقی، در سریع‌ترین زمان، اکثر مخاطبان از اصل ماجرا خبردار می‌شوند. حال این غول‌های رسانه‌ای که دیگر نمی‌توانند اصل خبر را به مخاطب بفروشند، ناچار هستند جدل‌های رسانه‌ای را به مانند یک «شوی خبری» به فروش برسانند.

💢وضعیتی که بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی، به ویژه « #توییتر » نیز با آن مواجه هستند دقیقا سیطره همین شیوه عمل « #پاندیت »هاست. موضع‌گیری‌ها از پیش مشخص است. جناح‌بندی‌ها تشکیل شده. طرفین در سنگرهای‌شان با هم‌گروه‌های خود موضع گرفته‌اند و آماده هستند تا هر خبری، دقت کنید که «هر خبری» از راه می‌رسد از همان موضع قبلی خود آتش‌بارها را به کار بیندازند.

💢پدیده #پاندیت را نمی‌توان فی‌نفسه خوب یا بد قلمداد کرد. مهم این است که آن را بشناسیم و دقیقا آگاه باشیم که با چه چیز مواجهیم. حداقل دو اصل اساسی در مورد این پدیده جدید وجود دارد که باید در نظر گرفت:

🔻نخست اینکه پاندیت، فاقد آن خصلت‌های طبیعی است که از هر انسانی انتظار می‌رود. ما از انسان هوشمند توقع تغییر، تحول و ای بسا بلوغ داریم. چه بسیار انسان‌ها و حتی اندیشمندان برجسته‌ای که با مشاهده یک اتفاق تاریخی، به کل در تمامی نظرات و مواضع‌شان تجدید نظر کرده‌اند. پاندیت اما یک موجود متصلب است. تمام هویت‌اش در همان «یک نظر» خلاصه شده. فرقی نمی‌کند که حرف‌هایش را امروز گوش بدهید یا ده سال آینده. فرقی نمی‌کند که برنده انتخابات این جناح باشد یا آن جناح؛
برجام دوام بیاورد یا شکست بخورد؛ جنگ بشود یا نشود؛ ادعاهای پاندیت مستقل از شرایط همان خواهد بود که بود؛ ولو آنکه قاطعانه گفته باشد فلان بازیکن به فلان باشگاه می‌رود و همه دیده باشند که نرفته!

🔺دومین هشداری که در مورد پاندیت‌ها نباید فراموش کرد، ادعای غریب «بی‌طرفی»، یا موارد مشابهی از جنس «واقع‌بینی» و «تحلیل علمی» است. اندیشمندان یا صاحب‌نظرانی که تلاش بر مشاهده و تحلیل علمی شرایط دارند، دست‌کم در مواجهه با تحولات بزرگ و حداقل به مرور زمان، نظریات خود را اصلاح و بازبینی می‌کنند. ضمن اینکه هیچ اندیشمندی هرگز نیازی ندارد که نظرات مخالف خود را به چوب برچسب براند و تخطئه کند. شاید هر دوی این موارد را بتوان اینگونه خلاصه کرد: اندیشمند واقعی، از مواضع خودش هویت نمی‌گیرد، بلکه به دلیل شیوه علمی، تحقیقی و مستقل خود، به نظرات‌اش اعتبار و هویت می‌بخشد. پاندیت‌ها اما هویت و شخصیت مستقل ندارند. آن‌ها به دلیل مواضع از پیش تعیین‌شده‌شان خریدار پیدا می‌کنند، پس مرگ مواضع‌شان مرگ هویت‌شان خواهد بود.


@HOD8HOD
🗓 شنبه ۶ مهر ۱۳۹۸

❇️ در جست‌و‌جوی هویت گم‌شده

📰 یادداشتی از #احمد_بخارایی در روزنامه‌ی ایران درباره‌ی کارکرد شبکههای اجتماعی در جامعه‌ی #ایران

👈 نمایش یادداشت در روزنامه:

⟩⟩ شبکههای مجازی از پیچیدگی خاصی برخوردارند و نمی‌توان به راحتی در مورد اعضای آن‌ها سخن گفت. این‌که کاربران این شبکه‌ها واقعاً چه هدفی را دنبال می‌کنند و دارای چه ویژگی‌هایی‌اند نیازمند دقت جامعه‌شناختی است. تنوع شبکههای اینترنتی منجر به شکل‌گیری اهداف خاصی در میان اعضایش شده‌ است.

⟩⟩ در حال حاضر تقریباً سه گونه شبکه وجود دارد. دسته‌ی اول شبکه‌‌هایی مانند «#واتساپ» هستند که عمدتاً برای تسهیل ارتباط کلامی و تصویری و جایگزین پیامک‌رسانی قبلی از طریق گوشی‌های همراه شکل گرفته‌اند. پس در این دسته از شبکه‌ها، ارتباط جنبه‌ی «قالبی» دارد یعنی صرفاً قالب این گونه شبکه‌ها تعیین‌کننده است و افراد، خود محتوا را تعریف می‌کنند و اثرپذیری خاصی از این شبکه ندارند بلکه صرفاً از امکاناتش بهره می‌جویند.

⟩⟩ دسته‌ی دوم مانند «#تلگرام» هستند که در ابتدای ورود به‌عرصه #شبکه‌های_مجازی، گفت‌و‌شنود در آن شکل می‌گرفت. اما اینک عمدتاً اعضای آن به ارسال مطلبی که در جای دیگر پسندیده‌اند اکتفا می‌کنند. پس در این دسته از شبکه‌ها یک نگاه «صوری» شکل می‌گیرد و کم اتفاق می‌افتد افراد در هم‌دیگر اثرگذار باشند. گویی استفاده از این‌ها به‌تدریج دارد به عادت تبدیل می‌شود. در این شبکه‌ها «#اطلاع‌رسانی» حائز اهمیت است. زیرا در غیاب شبکههای رسمی که مخاطبان به آن‌ها اعتماد داشته‌ باشند این شبکه‌ها توانسته‌اند تا حدودی مخاطب را جذب کنند.

⟩⟩ دسته‌ی سوم مانند «#اینستاگرام»، متفاوت از دو گونه‌ی قبلی هستند. در اینجا سه هدف دنبال می‌شود. ابتدا، در میان برخی اعضا گاه اهمیت می‌یابد که خود را به «نمایش» بگذارند و به نحوی از دیگران تأیید بگیرند و احساس خوبی به ایشان دست دهد. این‌ها برای ارتقای سطح اندیشه و آگاهی خود به سراغ اینستاگرام نیامده‌اند، بل‌که‌ آمده‌اند تا ضمن گذران اوقات فراغت، خود را هم به نمایش بگذارند یا این‌که نمایش دیگران را مشاهده کنند.

⟩⟩ وقتی سخن از «نمایش» در شبکه‌ی مجازی به میان می‌آید شاید سطحی‌ترین شکل آن اتفاق بی‌افتد. زیرا یک‌طرفه است. هدف دوم این است که علاوه بر نمایش خود، نوعی هم‌دلی و هم‌راهی جمعی شکل گیرد مانند آنچه اخیراً یک خواننده‌ی رپ اعلام کرده که تا ۱۳ میلیون کامنت نگذارند آلبوم جدیدش را عرضه نخواهد‌کرد! ۱۳ میلیون یعنی اوج سطحی‌نگری و اوج پیروی کورکورانه. در هدف سوم یک نوع فعالیت مد نظر است که عمدتاً جنبه‌ی اقتصادی دارد و مبتنی بر کالاهای مصرفی و بیش‌تر زنانه است. در اینجا مدلینگ هم مشاهده می‌شود.

⟩⟩ اما گذشته از این تقسیم‌بندی در همه‌ی این انواع شبکه‌ها و انواع اهداف باید دنبال پاسخ این سؤال گشت که چرا در ایران به نحو بسیار افراطی از شبکههای مجازی استفاده می‌شود؟ به نظر می‌رسد علت این امر وجود یک نوع #انسداد_رسانه‌ای است که گریبان #صدا‌وسیما و جراید تحت نظارت و نیز #خبرگزاری‌ها را گرفته‌ است. بدیهی است در چنین شرایطی که اعتماد لازم به‌رسانه‌های ملموس و واقعی وجود ندارد، راهی جز این باقی نمی‌ماند که اعضای جامعه بیش از حد معمول به‌شبکههای مجازی پناه ببرند و بالطبع این هجوم غیرمنطقی پی‌آمدهایی دارد که جامعه را درنهایت از عقلانیت لازم برای تحول فرهنگی و توسعه‌ی اجتماعی تهی می‌کند. همه‌ی اعضای جوامع انسانی ماهیتاً علاقه‌مندند کسب هویت کنند و این کسب هویت در خلأ اتفاق نمی‌افتد بل‌که نیازمند وجود رسانه‌های پویا و امکان مشارکت افراد در گروه‌های مختلف است. متأسفانه در جامعه‌ی ما این هر دو عامل، با ضعف و بستر ناهموار مواجه است و این باعث می‌شود که استقبالی عجیب از شبکههای مجازی شکل بگیرد؛ به این امید که افراد سرگردان، هویتی پیدا کنند حال آن‌که در هیاهوی شبکههای مجازی، هویت‌یابی امری دشوار و نزدیک به محال است.‌

#جامعه #اینترنت #شبکه‌های_اجتماعی #فضای_مجازی #هویت #رسانه

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال forward شود یا با درج پیوند پست و کانال «جامعه‌شناسی افق‌نگر» (t.iss.one/dr_bokharaei/…postID) صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |