خنک آنکه دل شاد دارد به نوش
دیگرینامه
اپیزود بیست و دوم
«کوروش به خوبی میدانست که اگر او میخواهد نظر مساعد بابلیها را که چنین قاطعانه به دست آورده بود همچنان حفظ نماید، نباید آنها را از جشن سال نو محروم کند. همان کاری که نبونید ناکام کرد. اما ظاهرا کوروش حوصله نداشت که نقش همراه شاهانه مردوک را به عهده بگیرد. چون مراسم سال نوی بابلی با ویژگیهایی توام بوده است که چنگی به دل کوروش نمیزد.
ولیعهد، کمبوجیه نیز آن را نمیپسندید. اما پدر میتوانست پسر را متقاعد کند تا این نقش مقررشده مناسک را به عهده بگیرد. بهای چنین کاری دادن سلطنت بابل به او بود… اما کمبوجیه که خصلتی مستبد داشت و حالا بدخلق هم شده بود، با این مشغولیت فکری که در تشریفات تحقیرکننده چه چیزی در انتظار اوست، با لباس رسمی پارسی و البته بدون کلاهگیس ظاهر شد. اما بدتر از آن اینکه کمبوجیه در حالی وارد معبد نبو شد که تا بن دندان مسلح بود؛ یعنی با نیزه و دشنه و تیر و کمان. بهتزدگی کاهن نبو را آسان میتوان تصور کرد… با این که کاهنان بابل با دربار ایران رابطهای کاملا محبتآمیز داشتند، رفتار کمبوجیه مسلما زیادروی بود.»
آنچه والتر هینتس اینجا میگوید بر مبنای تفسیر اشارات مختصر و موجزیست که در وقایعنگاریهای کاهنان بابل پیدا شده است. ماجرا دقیقا هر چه بوده، به اصطلاح بخیر گذشته و مناسبات کوروش و کمبوجیه را با کاهنان بابل خراب نکرده است. هینتس خیال خود را پرواز میدهد و مینویسد:
«چانهزنی سیاسی سختی برای سازش متقابل پیش آمد. در اصل، کمبوجیه با خشونت تمامی «نمایش» را رد کرد. با این همه، چون نمیتوانست بدون دریافت دبوس از دست کاهن نبو، شاه بابل شود، سرانجام کوتاه آمد و سلاح را از خود کند. اما…
برای مطالعهی متن کامل این اپیزود به صفحهی گفتوشنود مراجعه کنید در:
https://dialog.tavaana.org/others-22/
و برای شنیدن نسخهی کامل این اپیزود در یوتیوب به:
https://youtu.be/xjJcyosg9zI?si=1fxLcW8K8oITU3l0
و برای شنیدن نسخهی کامل در کستباکس به:
https://castbox.fm/vb/683641974
و برای شنیدن نسخهی کامل در ساندکلود به:
https://on.soundcloud.com/7tVhtxuzLgU9nFNv9
مراجعه کنید.
#دیگری_نامه #نوروز #آکیتو #نوروز_بابلی #همبستگی_آیینی #کمبوجیه #والتر_هینتس #کوروش_کبیر #جمشید #شاهنامه #تخت_جمشید #رواداری #هویت_ملی #هویت_دینی
@Dialogue1402
دیگرینامه
اپیزود بیست و دوم
«کوروش به خوبی میدانست که اگر او میخواهد نظر مساعد بابلیها را که چنین قاطعانه به دست آورده بود همچنان حفظ نماید، نباید آنها را از جشن سال نو محروم کند. همان کاری که نبونید ناکام کرد. اما ظاهرا کوروش حوصله نداشت که نقش همراه شاهانه مردوک را به عهده بگیرد. چون مراسم سال نوی بابلی با ویژگیهایی توام بوده است که چنگی به دل کوروش نمیزد.
ولیعهد، کمبوجیه نیز آن را نمیپسندید. اما پدر میتوانست پسر را متقاعد کند تا این نقش مقررشده مناسک را به عهده بگیرد. بهای چنین کاری دادن سلطنت بابل به او بود… اما کمبوجیه که خصلتی مستبد داشت و حالا بدخلق هم شده بود، با این مشغولیت فکری که در تشریفات تحقیرکننده چه چیزی در انتظار اوست، با لباس رسمی پارسی و البته بدون کلاهگیس ظاهر شد. اما بدتر از آن اینکه کمبوجیه در حالی وارد معبد نبو شد که تا بن دندان مسلح بود؛ یعنی با نیزه و دشنه و تیر و کمان. بهتزدگی کاهن نبو را آسان میتوان تصور کرد… با این که کاهنان بابل با دربار ایران رابطهای کاملا محبتآمیز داشتند، رفتار کمبوجیه مسلما زیادروی بود.»
آنچه والتر هینتس اینجا میگوید بر مبنای تفسیر اشارات مختصر و موجزیست که در وقایعنگاریهای کاهنان بابل پیدا شده است. ماجرا دقیقا هر چه بوده، به اصطلاح بخیر گذشته و مناسبات کوروش و کمبوجیه را با کاهنان بابل خراب نکرده است. هینتس خیال خود را پرواز میدهد و مینویسد:
«چانهزنی سیاسی سختی برای سازش متقابل پیش آمد. در اصل، کمبوجیه با خشونت تمامی «نمایش» را رد کرد. با این همه، چون نمیتوانست بدون دریافت دبوس از دست کاهن نبو، شاه بابل شود، سرانجام کوتاه آمد و سلاح را از خود کند. اما…
برای مطالعهی متن کامل این اپیزود به صفحهی گفتوشنود مراجعه کنید در:
https://dialog.tavaana.org/others-22/
و برای شنیدن نسخهی کامل این اپیزود در یوتیوب به:
https://youtu.be/xjJcyosg9zI?si=1fxLcW8K8oITU3l0
و برای شنیدن نسخهی کامل در کستباکس به:
https://castbox.fm/vb/683641974
و برای شنیدن نسخهی کامل در ساندکلود به:
https://on.soundcloud.com/7tVhtxuzLgU9nFNv9
مراجعه کنید.
#دیگری_نامه #نوروز #آکیتو #نوروز_بابلی #همبستگی_آیینی #کمبوجیه #والتر_هینتس #کوروش_کبیر #جمشید #شاهنامه #تخت_جمشید #رواداری #هویت_ملی #هویت_دینی
@Dialogue1402
Dialog Project
دیگرینامه، اپیزود بیستودوم: خنک آنکه دل شاد دارد به نوش - Dialog Project
هوا پر خروش و زمین پر ز جوش / خنک آنکه دل شاد دارد به نوش درم دارد و نقل و جام نبید / سر گوسپندی تواند برید مرا نیست؛ فرخ مر آن را که هست / ببخشای بر مرد تنگدست کنون خورد باید می خوشگوار / که میبوی مشک آید از جویبار همه بوستان زیر […]