آیا مجادلات فکری و سیاسی درباره «قرائتهای مختلف از دین» را به یاد دارید؟
عدهای بر این باورند که آن مجادلات در باز شدن مسیر دگراندیشی و گسترش باور عمومی به سکولاریسم موثر بودهاند. آن هم در زمانهای که ایدئولوژی حکومت بسیار انحصارگرا بوده و باورهای دیگر را برنمیتابید.
یکی از نواندیشان مطرح دینی عبدالکریم سروش بود که کتابهای متعددی در این باب نگاشت.
در معرفی کتاب «صراطهای مستقیم» او نوشتهاند:
کتاب گردشی است در قاره فراخ کثرات گرایی دینی. کثرت گرایی دینی نظریهای است معرفتشناسانه و دین شناسانه در باب حق بودن ادیان و محق بودن دینداران. مطابق این نظریه کثرتی که در عالم دین ورزی پدید آمده است و علیالظاهر نازدودنی و نارفتنی است، حادثهای طبیعی است که از حق بودن کثیری از ادیان و محق بودن کثیری از دینداران پرده برمیدارد و مقتضای دستگاه ادراکی آدمیان و ساختار چند پهلوی واقعیت است و با هدایتگری خداوند و سعادتجویی و نیکبختی آدمیان ملائمت دارد.
- نظر شما چیست؟ آیا نواندیشان دینی را میوهی تغییر رویکرد جامعه ایرانی میدانید یا آنها را ریشه این تغییر تلقی میکنید؟
#نواندیشی_دینی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
عدهای بر این باورند که آن مجادلات در باز شدن مسیر دگراندیشی و گسترش باور عمومی به سکولاریسم موثر بودهاند. آن هم در زمانهای که ایدئولوژی حکومت بسیار انحصارگرا بوده و باورهای دیگر را برنمیتابید.
یکی از نواندیشان مطرح دینی عبدالکریم سروش بود که کتابهای متعددی در این باب نگاشت.
در معرفی کتاب «صراطهای مستقیم» او نوشتهاند:
کتاب گردشی است در قاره فراخ کثرات گرایی دینی. کثرت گرایی دینی نظریهای است معرفتشناسانه و دین شناسانه در باب حق بودن ادیان و محق بودن دینداران. مطابق این نظریه کثرتی که در عالم دین ورزی پدید آمده است و علیالظاهر نازدودنی و نارفتنی است، حادثهای طبیعی است که از حق بودن کثیری از ادیان و محق بودن کثیری از دینداران پرده برمیدارد و مقتضای دستگاه ادراکی آدمیان و ساختار چند پهلوی واقعیت است و با هدایتگری خداوند و سعادتجویی و نیکبختی آدمیان ملائمت دارد.
- نظر شما چیست؟ آیا نواندیشان دینی را میوهی تغییر رویکرد جامعه ایرانی میدانید یا آنها را ریشه این تغییر تلقی میکنید؟
#نواندیشی_دینی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
معرفی کتاب «دشمنان آزادی»
اثر پرویز دستمالچی
…علی شریعتی که در رشتهای به نام «قدیسشناسی» (Hagiology) در سوربن تحصیل کرد و بنا به نوشتهی استادانش، تز دکترایش مردود شد اما با ارفاق پذیرفته گردید، وقتی به مشهد بازگشت، ادارهی مربوطه در وزارت آموزش و پرورش، به اشتباه Hagiology را «تاریخ» ترجمه کرد و همین باعث شد که شریعتی به عنوان استادیار رشتهی تاریخ در دانشگاه فردوسی مشهد مشغول به کار شود.
دستمالچی یادآوری میکند که اگر کسی واقعاً متوجه چنین سوءتفاهمی نشده بود، سخت بتوان باور کرد که خود شریعتی نمیفهمید که در رشتهی تاریخ تحصیل نکرده است! اما این تنها بداخلاقی آن سخنور مشهور که حتی در دوران دانشجوییاش در مشهد، از «نفوذ علمی» در میان دانشجویان برخوردار بود، نیست. دستمالچی سعی میکند نشان دهد که با سوءاستعمال الفاظ و القاب آکادمیک، از «دکتر» گرفته تا «جامعهشناس»، علی شریعتی اسلام شیعی را تبلیغ کرد و آنچه از او بجا مانده، تماماً ماهیت تبلیغاتی و جدلی دارد و از محتوای علمی تهیست.
دستمالچی در ابتدای کتاب «دشمنان آزادی» که از نامش برمیآید یک مجموعه باشد، سخنانی از علی شریعتی نقل میکند دالّ بر اینکه «روشنفکر» از دید او، حتی میتواند کاملاً بیسواد باشد و حتی به جای امضاء انگشت پای برگهها بزند اما همچنان و در معنای واقعی کلمه، روشنفکر باشد! به عبارت دیگر، «روشنفکر» در قاموس شریعتی، نه تنها هیچ نسبتی با انقلاب کبیر فرانسه و روشنگری اروپایی در نقد مذهب ندارد، بلکه از دید او روشنفکر ضرورتاً فردی مذهبیست و از مذهب در برابر دیگر برساختههای بشری دفاع میکند…
این دفاع طبیعتاً و ضرورتاً شامل دفاع از «امت» در برابر مفهوم مدرن «ملت» است و بنا به تاکید شدید و غلیظ علی شریعتی، امام این امت به هیچوجه مطابق با ذائقهی تودههای مردم عمل نمیکند بلکه آنها را در مسیر آرمانهای مذهب، که برای او نوعی سوسیالیسم آیینیست رهنمون میشود.
در واقع علی شریعتی، چنانکه پرویز دستماچی نشان میدهد، یکی از نمایندگان تلفیق دین و سوسیالیسم در جامعهی ما بود که در قرن بیستم و حتی تا امروز، نمایندگانی در سراسر دنیا دارد. نوع تفسیر غیرعلمی اما ایدئولوژیک او از ابوذر غفاری، صحابی پیغمبر اسلام، قابل مقایسه با تفاسیریست که فیالمثل جیم جونز، (Jim Jones) رهبر کاریزماتیک فرقه «معبد مردم» (Peoples Temple) از عهد عتیق و عهد جدید ارائه میداد و مشرب خود را سوسیالیسم رسولانه (Apostolic Socialism) نامید. درست همانطور که برای جونز هم اصل مبارزه با سرمایهداری بود، بنابراین تمامی مفاهیم مذهبی، از جمله آموزه «گناه اولیه» در کتاب مقدس، تعبیر ضدسرمایهداری میشد.
دستمالچی در مجموعهی نویسنده بیش از بیست مجلد کتاب غالباً در دفاع از دموکراسی، بررسی تروریسم اسلامی، نقد ولایت فقیه و نواندیشی دینیست. کتاب «دشمنان آزادی» در نقد علی شریعتی، تنها یکی از آثار او در رد و نقد جریان موسوم به «روشنفکری دینی»ست که توسط نشر گردون منتشر شده است. چاپ دوم این کتاب در ۱۴۰۰ همراه با تصحیحاتی منتشر شده در برلین منتشر شده است.
برای مطالعهی صورت کامل این یادداشت به صفحهی گفتوشنود مراجعه کنید:
https://dialogue.tavaana.org/book-8-enemies-of-freedom/
تیم پژوهشی گفتوشنود مطالعه این اثرنقادانه را به علاقهمندان به ادبیات روشنفکرانه پیشنهاد میکند.
#نواندیشی_دینی #روشنفکری_دینی #علی_شریعتی #سوسیالیسم_دینی #چپ_مذهبی #دگراندیشی #رواداری #گفتگو
@Dialogue1402
اثر پرویز دستمالچی
…علی شریعتی که در رشتهای به نام «قدیسشناسی» (Hagiology) در سوربن تحصیل کرد و بنا به نوشتهی استادانش، تز دکترایش مردود شد اما با ارفاق پذیرفته گردید، وقتی به مشهد بازگشت، ادارهی مربوطه در وزارت آموزش و پرورش، به اشتباه Hagiology را «تاریخ» ترجمه کرد و همین باعث شد که شریعتی به عنوان استادیار رشتهی تاریخ در دانشگاه فردوسی مشهد مشغول به کار شود.
دستمالچی یادآوری میکند که اگر کسی واقعاً متوجه چنین سوءتفاهمی نشده بود، سخت بتوان باور کرد که خود شریعتی نمیفهمید که در رشتهی تاریخ تحصیل نکرده است! اما این تنها بداخلاقی آن سخنور مشهور که حتی در دوران دانشجوییاش در مشهد، از «نفوذ علمی» در میان دانشجویان برخوردار بود، نیست. دستمالچی سعی میکند نشان دهد که با سوءاستعمال الفاظ و القاب آکادمیک، از «دکتر» گرفته تا «جامعهشناس»، علی شریعتی اسلام شیعی را تبلیغ کرد و آنچه از او بجا مانده، تماماً ماهیت تبلیغاتی و جدلی دارد و از محتوای علمی تهیست.
دستمالچی در ابتدای کتاب «دشمنان آزادی» که از نامش برمیآید یک مجموعه باشد، سخنانی از علی شریعتی نقل میکند دالّ بر اینکه «روشنفکر» از دید او، حتی میتواند کاملاً بیسواد باشد و حتی به جای امضاء انگشت پای برگهها بزند اما همچنان و در معنای واقعی کلمه، روشنفکر باشد! به عبارت دیگر، «روشنفکر» در قاموس شریعتی، نه تنها هیچ نسبتی با انقلاب کبیر فرانسه و روشنگری اروپایی در نقد مذهب ندارد، بلکه از دید او روشنفکر ضرورتاً فردی مذهبیست و از مذهب در برابر دیگر برساختههای بشری دفاع میکند…
این دفاع طبیعتاً و ضرورتاً شامل دفاع از «امت» در برابر مفهوم مدرن «ملت» است و بنا به تاکید شدید و غلیظ علی شریعتی، امام این امت به هیچوجه مطابق با ذائقهی تودههای مردم عمل نمیکند بلکه آنها را در مسیر آرمانهای مذهب، که برای او نوعی سوسیالیسم آیینیست رهنمون میشود.
در واقع علی شریعتی، چنانکه پرویز دستماچی نشان میدهد، یکی از نمایندگان تلفیق دین و سوسیالیسم در جامعهی ما بود که در قرن بیستم و حتی تا امروز، نمایندگانی در سراسر دنیا دارد. نوع تفسیر غیرعلمی اما ایدئولوژیک او از ابوذر غفاری، صحابی پیغمبر اسلام، قابل مقایسه با تفاسیریست که فیالمثل جیم جونز، (Jim Jones) رهبر کاریزماتیک فرقه «معبد مردم» (Peoples Temple) از عهد عتیق و عهد جدید ارائه میداد و مشرب خود را سوسیالیسم رسولانه (Apostolic Socialism) نامید. درست همانطور که برای جونز هم اصل مبارزه با سرمایهداری بود، بنابراین تمامی مفاهیم مذهبی، از جمله آموزه «گناه اولیه» در کتاب مقدس، تعبیر ضدسرمایهداری میشد.
دستمالچی در مجموعهی نویسنده بیش از بیست مجلد کتاب غالباً در دفاع از دموکراسی، بررسی تروریسم اسلامی، نقد ولایت فقیه و نواندیشی دینیست. کتاب «دشمنان آزادی» در نقد علی شریعتی، تنها یکی از آثار او در رد و نقد جریان موسوم به «روشنفکری دینی»ست که توسط نشر گردون منتشر شده است. چاپ دوم این کتاب در ۱۴۰۰ همراه با تصحیحاتی منتشر شده در برلین منتشر شده است.
برای مطالعهی صورت کامل این یادداشت به صفحهی گفتوشنود مراجعه کنید:
https://dialogue.tavaana.org/book-8-enemies-of-freedom/
تیم پژوهشی گفتوشنود مطالعه این اثرنقادانه را به علاقهمندان به ادبیات روشنفکرانه پیشنهاد میکند.
#نواندیشی_دینی #روشنفکری_دینی #علی_شریعتی #سوسیالیسم_دینی #چپ_مذهبی #دگراندیشی #رواداری #گفتگو
@Dialogue1402
Dialog Project
معرفی کتاب، ۸: دشمنان آزادی، اثر پرویز دستمالچی - Dialog Project
«… او [علی شریعتی] به جای بررسی علمی از تاریخ بر اساس اسناد و مدارک واقعاً موجود، نمایشنامهای تخیلی- تعزیهای مینویسد؛ احساسات و عواطف خود را به جای فاکت مینشاند. در آن دوران [ صدر اسلام] نه روابط و مناسبات سرمایهداری وجود داشته و نه اسلام در مبارزه علیه…
معرفی کتاب «دشمنان آزادی»
اثر پرویز دستمالچی
علی شریعتی که در رشتهای به نام «قدیسشناسی» (Hagiology) در سوربن تحصیل کرد و بنا به نوشتهی استادانش، تز دکترایش مردود شد اما با ارفاق پذیرفته گردید، وقتی به مشهد بازگشت، ادارهی مربوطه در وزارت آموزش و پرورش، به اشتباه Hagiology را «تاریخ» ترجمه کرد و همین باعث شد که شریعتی به عنوان استادیار رشتهی تاریخ در دانشگاه فردوسی مشهد مشغول به کار شود.
دستمالچی یادآوری میکند که اگر کسی واقعاً متوجه چنین سوءتفاهمی نشده بود، سخت بتوان باور کرد که خود شریعتی نمیفهمید که در رشتهی تاریخ تحصیل نکرده است! اما این تنها بداخلاقی آن سخنور مشهور که حتی در دوران دانشجوییاش در مشهد، از «نفوذ علمی» در میان دانشجویان برخوردار بود، نیست. دستمالچی سعی میکند نشان دهد که با سوءاستعمال الفاظ و القاب آکادمیک، از «دکتر» گرفته تا «جامعهشناس»، علی شریعتی اسلام شیعی را تبلیغ کرد و آنچه از او بجا مانده، تماماً ماهیت تبلیغاتی و جدلی دارد و از محتوای علمی تهیست.
دستمالچی در ابتدای کتاب «دشمنان آزادی» که از نامش برمیآید یک مجموعه باشد، سخنانی از علی شریعتی نقل میکند دالّ بر اینکه «روشنفکر» از دید او، حتی میتواند کاملاً بیسواد باشد و حتی به جای امضاء انگشت پای برگهها بزند اما همچنان و در معنای واقعی کلمه، روشنفکر باشد! به عبارت دیگر، «روشنفکر» در قاموس شریعتی، نه تنها هیچ نسبتی با انقلاب کبیر فرانسه و روشنگری اروپایی در نقد مذهب ندارد، بلکه از دید او روشنفکر ضرورتاً فردی مذهبیست و از مذهب در برابر دیگر برساختههای بشری دفاع میکند…
این دفاع طبیعتاً و ضرورتاً شامل دفاع از «امت» در برابر مفهوم مدرن «ملت» است و بنا به تاکید شدید و غلیظ علی شریعتی، امام این امت به هیچوجه مطابق با ذائقهی تودههای مردم عمل نمیکند بلکه آنها را در مسیر آرمانهای مذهب، که برای او نوعی سوسیالیسم آیینیست رهنمون میشود.
در واقع علی شریعتی، چنانکه پرویز دستماچی نشان میدهد، یکی از نمایندگان تلفیق دین و سوسیالیسم در جامعهی ما بود که در قرن بیستم و حتی تا امروز، نمایندگانی در سراسر دنیا دارد. نوع تفسیر غیرعلمی اما ایدئولوژیک او از ابوذر غفاری، صحابی پیغمبر اسلام، قابل مقایسه با تفاسیریست که فیالمثل جیم جونز، (Jim Jones) رهبر کاریزماتیک فرقه «معبد مردم» (Peoples Temple) از عهد عتیق و عهد جدید ارائه میداد و مشرب خود را سوسیالیسم رسولانه (Apostolic Socialism) نامید. درست همانطور که برای جونز هم اصل مبارزه با سرمایهداری بود، بنابراین تمامی مفاهیم مذهبی، از جمله آموزه «گناه اولیه» در کتاب مقدس، تعبیر ضدسرمایهداری میشد.
دستمالچی در مجموعهی نویسنده بیش از بیست مجلد کتاب غالباً در دفاع از دموکراسی، بررسی تروریسم اسلامی، نقد ولایت فقیه و نواندیشی دینیست. کتاب «دشمنان آزادی» در نقد علی شریعتی، تنها یکی از آثار او در رد و نقد جریان موسوم به «روشنفکری دینی»ست که توسط نشر گردون منتشر شده است. چاپ دوم این کتاب در ۱۴۰۰ همراه با تصحیحاتی منتشر شده در برلین منتشر شده است.
برای مطالعهی صورت کامل این یادداشت به صفحهی گفتوشنود مراجعه کنید:
dialogue.tavaana.org/book-8-enemies…
تیم پژوهشی گفتوشنود مطالعه این اثرنقادانه را به علاقهمندان به ادبیات روشنفکرانه پیشنهاد میکند.
#نواندیشی_دینی #روشنفکری_دینی #علی_شریعتی #سوسیالیسم_دینی #چپ_مذهبی #دگراندیشی #رواداری #گفتگو
@Dialogue1402
اثر پرویز دستمالچی
علی شریعتی که در رشتهای به نام «قدیسشناسی» (Hagiology) در سوربن تحصیل کرد و بنا به نوشتهی استادانش، تز دکترایش مردود شد اما با ارفاق پذیرفته گردید، وقتی به مشهد بازگشت، ادارهی مربوطه در وزارت آموزش و پرورش، به اشتباه Hagiology را «تاریخ» ترجمه کرد و همین باعث شد که شریعتی به عنوان استادیار رشتهی تاریخ در دانشگاه فردوسی مشهد مشغول به کار شود.
دستمالچی یادآوری میکند که اگر کسی واقعاً متوجه چنین سوءتفاهمی نشده بود، سخت بتوان باور کرد که خود شریعتی نمیفهمید که در رشتهی تاریخ تحصیل نکرده است! اما این تنها بداخلاقی آن سخنور مشهور که حتی در دوران دانشجوییاش در مشهد، از «نفوذ علمی» در میان دانشجویان برخوردار بود، نیست. دستمالچی سعی میکند نشان دهد که با سوءاستعمال الفاظ و القاب آکادمیک، از «دکتر» گرفته تا «جامعهشناس»، علی شریعتی اسلام شیعی را تبلیغ کرد و آنچه از او بجا مانده، تماماً ماهیت تبلیغاتی و جدلی دارد و از محتوای علمی تهیست.
دستمالچی در ابتدای کتاب «دشمنان آزادی» که از نامش برمیآید یک مجموعه باشد، سخنانی از علی شریعتی نقل میکند دالّ بر اینکه «روشنفکر» از دید او، حتی میتواند کاملاً بیسواد باشد و حتی به جای امضاء انگشت پای برگهها بزند اما همچنان و در معنای واقعی کلمه، روشنفکر باشد! به عبارت دیگر، «روشنفکر» در قاموس شریعتی، نه تنها هیچ نسبتی با انقلاب کبیر فرانسه و روشنگری اروپایی در نقد مذهب ندارد، بلکه از دید او روشنفکر ضرورتاً فردی مذهبیست و از مذهب در برابر دیگر برساختههای بشری دفاع میکند…
این دفاع طبیعتاً و ضرورتاً شامل دفاع از «امت» در برابر مفهوم مدرن «ملت» است و بنا به تاکید شدید و غلیظ علی شریعتی، امام این امت به هیچوجه مطابق با ذائقهی تودههای مردم عمل نمیکند بلکه آنها را در مسیر آرمانهای مذهب، که برای او نوعی سوسیالیسم آیینیست رهنمون میشود.
در واقع علی شریعتی، چنانکه پرویز دستماچی نشان میدهد، یکی از نمایندگان تلفیق دین و سوسیالیسم در جامعهی ما بود که در قرن بیستم و حتی تا امروز، نمایندگانی در سراسر دنیا دارد. نوع تفسیر غیرعلمی اما ایدئولوژیک او از ابوذر غفاری، صحابی پیغمبر اسلام، قابل مقایسه با تفاسیریست که فیالمثل جیم جونز، (Jim Jones) رهبر کاریزماتیک فرقه «معبد مردم» (Peoples Temple) از عهد عتیق و عهد جدید ارائه میداد و مشرب خود را سوسیالیسم رسولانه (Apostolic Socialism) نامید. درست همانطور که برای جونز هم اصل مبارزه با سرمایهداری بود، بنابراین تمامی مفاهیم مذهبی، از جمله آموزه «گناه اولیه» در کتاب مقدس، تعبیر ضدسرمایهداری میشد.
دستمالچی در مجموعهی نویسنده بیش از بیست مجلد کتاب غالباً در دفاع از دموکراسی، بررسی تروریسم اسلامی، نقد ولایت فقیه و نواندیشی دینیست. کتاب «دشمنان آزادی» در نقد علی شریعتی، تنها یکی از آثار او در رد و نقد جریان موسوم به «روشنفکری دینی»ست که توسط نشر گردون منتشر شده است. چاپ دوم این کتاب در ۱۴۰۰ همراه با تصحیحاتی منتشر شده در برلین منتشر شده است.
برای مطالعهی صورت کامل این یادداشت به صفحهی گفتوشنود مراجعه کنید:
dialogue.tavaana.org/book-8-enemies…
تیم پژوهشی گفتوشنود مطالعه این اثرنقادانه را به علاقهمندان به ادبیات روشنفکرانه پیشنهاد میکند.
#نواندیشی_دینی #روشنفکری_دینی #علی_شریعتی #سوسیالیسم_دینی #چپ_مذهبی #دگراندیشی #رواداری #گفتگو
@Dialogue1402
Dialog Project
معرفی کتاب، ۸: دشمنان آزادی، اثر پرویز دستمالچی - Dialog Project
«… او [علی شریعتی] به جای بررسی علمی از تاریخ بر اساس اسناد و مدارک واقعاً موجود، نمایشنامهای تخیلی- تعزیهای مینویسد؛ احساسات و عواطف خود را به جای فاکت مینشاند. در آن دوران [ صدر اسلام] نه روابط و مناسبات سرمایهداری وجود داشته و نه اسلام در مبارزه علیه…
معرفی کتاب «دشمنان آزادی»
اثر پرویز دستمالچی
دیروز ۲۹ خرداد سالمرگ علی شریعتی از چهرههای مشهور نواندیشی دینی چپگرا بود. به این مناسبت یکی از جدیدترین نقدها بر تفکر او را که از پرویز دستماچیست، معرفی میکنیم.
علی شریعتی که در رشتهای به نام «قدیسشناسی» (Hagiology) در سوربن تحصیل کرد و بنا به نوشتهی استادانش، تز دکترایش مردود شد اما با ارفاق پذیرفته گردید، وقتی به مشهد بازگشت، ادارهی مربوطه در وزارت آموزش و پرورش، به اشتباه Hagiology را «تاریخ» ترجمه کرد و همین باعث شد که شریعتی به عنوان استادیار رشتهی تاریخ در دانشگاه فردوسی مشهد مشغول به کار شود.
دستمالچی یادآوری میکند که اگر کسی واقعاً متوجه چنین سوءتفاهمی نشده بود، سخت بتوان باور کرد که خود شریعتی نمیفهمید که در رشتهی تاریخ تحصیل نکرده است! اما این تنها بداخلاقی آن سخنور مشهور که حتی در دوران دانشجوییاش در مشهد، از «نفوذ علمی» در میان دانشجویان برخوردار بود، نیست. دستمالچی سعی میکند نشان دهد که با سوءاستعمال الفاظ و القاب آکادمیک، از «دکتر» گرفته تا «جامعهشناس»، علی شریعتی اسلام شیعی را تبلیغ کرد و آنچه از او بجا مانده، تماماً ماهیت تبلیغاتی و جدلی دارد و از محتوای علمی تهیست.
دستمالچی در ابتدای کتاب «دشمنان آزادی» که از نامش برمیآید یک مجموعه باشد، سخنانی از علی شریعتی نقل میکند دالّ بر اینکه «روشنفکر» از دید او، حتی میتواند کاملاً بیسواد باشد و حتی به جای امضاء انگشت پای برگهها بزند اما همچنان و در معنای واقعی کلمه، روشنفکر باشد! به عبارت دیگر، «روشنفکر» در قاموس شریعتی، نه تنها هیچ نسبتی با انقلاب کبیر فرانسه و روشنگری اروپایی در نقد مذهب ندارد، بلکه از دید او روشنفکر ضرورتاً فردی مذهبیست و از مذهب در برابر دیگر برساختههای بشری دفاع میکند.
این دفاع طبیعتاً و ضرورتاً شامل دفاع از «امت» در برابر مفهوم مدرن «ملت» است و بنا به تاکید شدید و غلیظ علی شریعتی، امام این امت به هیچوجه مطابق با ذائقهی تودههای مردم عمل نمیکند بلکه آنها را در مسیر آرمانهای مذهب که…
برای مطالعهی صورت کامل این یادداشت به صفحهی گفتوشنود مراجعه کنید:
https://dialog.tavaana.org/book-8-enemies-of-freedom/
تیم پژوهشی گفتوشنود مطالعه این اثرنقادانه را به علاقهمندان به ادبیات روشنفکرانه پیشنهاد میکند.
#نواندیشی_دینی #روشنفکری_دینی #علی_شریعتی #سوسیالیسم_دینی #چپ_مذهبی #دگراندیشی #رواداری #گفتگو
@Dialogue1402
اثر پرویز دستمالچی
دیروز ۲۹ خرداد سالمرگ علی شریعتی از چهرههای مشهور نواندیشی دینی چپگرا بود. به این مناسبت یکی از جدیدترین نقدها بر تفکر او را که از پرویز دستماچیست، معرفی میکنیم.
علی شریعتی که در رشتهای به نام «قدیسشناسی» (Hagiology) در سوربن تحصیل کرد و بنا به نوشتهی استادانش، تز دکترایش مردود شد اما با ارفاق پذیرفته گردید، وقتی به مشهد بازگشت، ادارهی مربوطه در وزارت آموزش و پرورش، به اشتباه Hagiology را «تاریخ» ترجمه کرد و همین باعث شد که شریعتی به عنوان استادیار رشتهی تاریخ در دانشگاه فردوسی مشهد مشغول به کار شود.
دستمالچی یادآوری میکند که اگر کسی واقعاً متوجه چنین سوءتفاهمی نشده بود، سخت بتوان باور کرد که خود شریعتی نمیفهمید که در رشتهی تاریخ تحصیل نکرده است! اما این تنها بداخلاقی آن سخنور مشهور که حتی در دوران دانشجوییاش در مشهد، از «نفوذ علمی» در میان دانشجویان برخوردار بود، نیست. دستمالچی سعی میکند نشان دهد که با سوءاستعمال الفاظ و القاب آکادمیک، از «دکتر» گرفته تا «جامعهشناس»، علی شریعتی اسلام شیعی را تبلیغ کرد و آنچه از او بجا مانده، تماماً ماهیت تبلیغاتی و جدلی دارد و از محتوای علمی تهیست.
دستمالچی در ابتدای کتاب «دشمنان آزادی» که از نامش برمیآید یک مجموعه باشد، سخنانی از علی شریعتی نقل میکند دالّ بر اینکه «روشنفکر» از دید او، حتی میتواند کاملاً بیسواد باشد و حتی به جای امضاء انگشت پای برگهها بزند اما همچنان و در معنای واقعی کلمه، روشنفکر باشد! به عبارت دیگر، «روشنفکر» در قاموس شریعتی، نه تنها هیچ نسبتی با انقلاب کبیر فرانسه و روشنگری اروپایی در نقد مذهب ندارد، بلکه از دید او روشنفکر ضرورتاً فردی مذهبیست و از مذهب در برابر دیگر برساختههای بشری دفاع میکند.
این دفاع طبیعتاً و ضرورتاً شامل دفاع از «امت» در برابر مفهوم مدرن «ملت» است و بنا به تاکید شدید و غلیظ علی شریعتی، امام این امت به هیچوجه مطابق با ذائقهی تودههای مردم عمل نمیکند بلکه آنها را در مسیر آرمانهای مذهب که…
برای مطالعهی صورت کامل این یادداشت به صفحهی گفتوشنود مراجعه کنید:
https://dialog.tavaana.org/book-8-enemies-of-freedom/
تیم پژوهشی گفتوشنود مطالعه این اثرنقادانه را به علاقهمندان به ادبیات روشنفکرانه پیشنهاد میکند.
#نواندیشی_دینی #روشنفکری_دینی #علی_شریعتی #سوسیالیسم_دینی #چپ_مذهبی #دگراندیشی #رواداری #گفتگو
@Dialogue1402
اندیشه سیاسی در اسلام معاصر
حمید عنایت
معرفی کتاب
برای دانشآموختگان رشته فلسفه در ایران و علاقهمندان عمومی ادبیات فلسفی، حمید عنایت بیشتر با ترجمهاش از کتاب «فلسفه هگل»، اثر والتر استیس، مشهور است. اما این پژوهشگر که متأسفانه فقط پنجاه سال عمر کرد، از ترجمه و تألیف آثار متعددی از خود به جا گذاشت. با این حال، یک نگاه کلی به عناوین آثارش و از جمله همین کتاب «اندیشه سیاسی در اسلام معاصر»، علاقهی او را به اسلامگرایی و آنچه که تجدد فکر اسلامی و شیعی میخواند، نشان میدهد.
حمید عنایت از خانوادهای روحانی بود. گفته میشود که پدرش بر اثر اصلاحات دوران رضاشاه، لباس روحانیت را کنار گذاشت و محضرداری میکرد. مانند اغلب نخبگان ایرانی، عنایت سوابقی با حزب توده داشت و باز چنان که یک الگوی کلی و بسیار تکرار شونده در میان نخبگان ایرانی آن سالهاست، پس از جدایی از حزب توده به جریانهای اسلامگرا تقرب پیدا کرد. او سمپات با محمد مصدق و جبههی موسوم به ملی بود و به نظر میرسد که به مرور، به اصل خانوادگی خود که دیانت اسلام بود، بازگشته باشد. در بخش یاد و سپاس در انتهای مقدمهای که عنایت بر کتاب خود «اندیشهی سیاسی در اسلام معاصر» مینویسد، مرتضی مطهری را «متفکری اصیل و خلاق و مسلمانی به تمام معنی انساندوست» معرفی میکند و میآورد: «اگر دوستی اینجانب با مرحوم مرتضی مطهری استاد فلسفهی اسلامی دانشگاه تهران نبود، اندیشهی اصلی این کتاب به خاطرم خطور نمیکرد.»
اندیشهی اصلی کتاب، مروری کلی بر دلالتهای سیاسی سنت اسلامی بود؛ یعنی بازتابی از دلبستگیهای سیاسی مرحوم عنایت و بسیاری از همفکران همنسلاش. آنها که عمری تحت سیطرهی حکومتی تجددخواه و توسعهگرا به سبک اروپایی زندگی کرده بودند، نسبت به میراث اسلامی خوشگمان بودند و تصور میکردند با احیاء فکر اسلامی و با تأکید بر نواندیشی و تجدد داخل پارادایمهای اسلامی، میتوان انتظار دورانی درخشانتر داشت.
خود او در مقدمه بر «اندیشه سیاسی در اسلام معاصر» مینویسد: «… این کتاب آنقدرها که به اندیشههای اسلامی میپردازد به اندیشههایی که مسلمانان طبق برداشت خود عرضه داشتهاند نمیپردازد. منظور آن است که به اندیشههای اسلامیای میپردازد که در جامهی اصطلاحات و مقولات رسمی فقه و کلام و سایر معارف اسلامی بیان شده، هرچند ممکن است بسیاری از آنها غیرسنتی و غریب و نامعهود بنماید.» به عبارت دیگر، او در این کتاب نه چندان بر آن عده که تحت عنوان «روشنفکر دینی» یا «نواندیش دینی» مشهور شدند متمرکز بوده است که بر روحانیت نواندیش و تجددخواه. نمونه این روحانیت از جمله نعمتالله صالحی نجفآبادیست که…
برای مطالعه ادامه این یادداشت به صفحه گفتوشنود مراجعه کنید:
https://dialog.tavaana.org/political-thought-in-islam/
#اسلام #اسلامگرایی #اندیشه_اسلامی #تجدد_دینی #نوگرایی_دینی #نواندیشی_دینی #حمید_عنایت #رواداری
@Dialogue1402
حمید عنایت
معرفی کتاب
برای دانشآموختگان رشته فلسفه در ایران و علاقهمندان عمومی ادبیات فلسفی، حمید عنایت بیشتر با ترجمهاش از کتاب «فلسفه هگل»، اثر والتر استیس، مشهور است. اما این پژوهشگر که متأسفانه فقط پنجاه سال عمر کرد، از ترجمه و تألیف آثار متعددی از خود به جا گذاشت. با این حال، یک نگاه کلی به عناوین آثارش و از جمله همین کتاب «اندیشه سیاسی در اسلام معاصر»، علاقهی او را به اسلامگرایی و آنچه که تجدد فکر اسلامی و شیعی میخواند، نشان میدهد.
حمید عنایت از خانوادهای روحانی بود. گفته میشود که پدرش بر اثر اصلاحات دوران رضاشاه، لباس روحانیت را کنار گذاشت و محضرداری میکرد. مانند اغلب نخبگان ایرانی، عنایت سوابقی با حزب توده داشت و باز چنان که یک الگوی کلی و بسیار تکرار شونده در میان نخبگان ایرانی آن سالهاست، پس از جدایی از حزب توده به جریانهای اسلامگرا تقرب پیدا کرد. او سمپات با محمد مصدق و جبههی موسوم به ملی بود و به نظر میرسد که به مرور، به اصل خانوادگی خود که دیانت اسلام بود، بازگشته باشد. در بخش یاد و سپاس در انتهای مقدمهای که عنایت بر کتاب خود «اندیشهی سیاسی در اسلام معاصر» مینویسد، مرتضی مطهری را «متفکری اصیل و خلاق و مسلمانی به تمام معنی انساندوست» معرفی میکند و میآورد: «اگر دوستی اینجانب با مرحوم مرتضی مطهری استاد فلسفهی اسلامی دانشگاه تهران نبود، اندیشهی اصلی این کتاب به خاطرم خطور نمیکرد.»
اندیشهی اصلی کتاب، مروری کلی بر دلالتهای سیاسی سنت اسلامی بود؛ یعنی بازتابی از دلبستگیهای سیاسی مرحوم عنایت و بسیاری از همفکران همنسلاش. آنها که عمری تحت سیطرهی حکومتی تجددخواه و توسعهگرا به سبک اروپایی زندگی کرده بودند، نسبت به میراث اسلامی خوشگمان بودند و تصور میکردند با احیاء فکر اسلامی و با تأکید بر نواندیشی و تجدد داخل پارادایمهای اسلامی، میتوان انتظار دورانی درخشانتر داشت.
خود او در مقدمه بر «اندیشه سیاسی در اسلام معاصر» مینویسد: «… این کتاب آنقدرها که به اندیشههای اسلامی میپردازد به اندیشههایی که مسلمانان طبق برداشت خود عرضه داشتهاند نمیپردازد. منظور آن است که به اندیشههای اسلامیای میپردازد که در جامهی اصطلاحات و مقولات رسمی فقه و کلام و سایر معارف اسلامی بیان شده، هرچند ممکن است بسیاری از آنها غیرسنتی و غریب و نامعهود بنماید.» به عبارت دیگر، او در این کتاب نه چندان بر آن عده که تحت عنوان «روشنفکر دینی» یا «نواندیش دینی» مشهور شدند متمرکز بوده است که بر روحانیت نواندیش و تجددخواه. نمونه این روحانیت از جمله نعمتالله صالحی نجفآبادیست که…
برای مطالعه ادامه این یادداشت به صفحه گفتوشنود مراجعه کنید:
https://dialog.tavaana.org/political-thought-in-islam/
#اسلام #اسلامگرایی #اندیشه_اسلامی #تجدد_دینی #نوگرایی_دینی #نواندیشی_دینی #حمید_عنایت #رواداری
@Dialogue1402
آیا مجادلات فکری و سیاسی درباره «قرائتهای مختلف از دین» را به یاد دارید؟
عدهای بر این باورند که آن مجادلات در باز شدن مسیر دگراندیشی و گسترش باور عمومی به سکولاریسم موثر بودهاند. آن هم در زمانهای که ایدئولوژی حکومت بسیار انحصارگرا بوده و باورهای دیگر را برنمیتابید.
یکی از نواندیشان مطرح دینی عبدالکریم سروش بود که کتابهای متعددی در این باب نگاشت.
در معرفی کتاب «صراطهای مستقیم» او نوشتهاند:
کتاب گردشی است در قاره فراخ کثرات گرایی دینی. کثرت گرایی دینی نظریهای است معرفتشناسانه و دین شناسانه در باب حق بودن ادیان و محق بودن دینداران. مطابق این نظریه کثرتی که در عالم دین ورزی پدید آمده است و علیالظاهر نازدودنی و نارفتنی است، حادثهای طبیعی است که از حق بودن کثیری از ادیان و محق بودن کثیری از دینداران پرده برمیدارد و مقتضای دستگاه ادراکی آدمیان و ساختار چند پهلوی واقعیت است و با هدایتگری خداوند و سعادتجویی و نیکبختی آدمیان ملائمت دارد.
- نظر شما چیست؟ آیا نواندیشان دینی را میوهی تغییر رویکرد جامعه ایرانی میدانید یا آنها را ریشه این تغییر تلقی میکنید؟
#نواندیشی_دینی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
عدهای بر این باورند که آن مجادلات در باز شدن مسیر دگراندیشی و گسترش باور عمومی به سکولاریسم موثر بودهاند. آن هم در زمانهای که ایدئولوژی حکومت بسیار انحصارگرا بوده و باورهای دیگر را برنمیتابید.
یکی از نواندیشان مطرح دینی عبدالکریم سروش بود که کتابهای متعددی در این باب نگاشت.
در معرفی کتاب «صراطهای مستقیم» او نوشتهاند:
کتاب گردشی است در قاره فراخ کثرات گرایی دینی. کثرت گرایی دینی نظریهای است معرفتشناسانه و دین شناسانه در باب حق بودن ادیان و محق بودن دینداران. مطابق این نظریه کثرتی که در عالم دین ورزی پدید آمده است و علیالظاهر نازدودنی و نارفتنی است، حادثهای طبیعی است که از حق بودن کثیری از ادیان و محق بودن کثیری از دینداران پرده برمیدارد و مقتضای دستگاه ادراکی آدمیان و ساختار چند پهلوی واقعیت است و با هدایتگری خداوند و سعادتجویی و نیکبختی آدمیان ملائمت دارد.
- نظر شما چیست؟ آیا نواندیشان دینی را میوهی تغییر رویکرد جامعه ایرانی میدانید یا آنها را ریشه این تغییر تلقی میکنید؟
#نواندیشی_دینی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
این دیدگاه را که یکی از کاربران در اینستاگرام منتشر کردهبود، با شما به اشتراک میگذاریم:
▪️دیندارانی که مدعی داشتن نگاه نو به مذهب هستند، خطرناکتر از مومنان قدیمی و عمدتا خرافی هستند. در واقع دسته اول قصدشان این است که غول مذهب را تزیینکنند و آن را در جامعه و در سیاست رها کنند.
چه شیعه و چه سنی، اگر کسی خواست شما را با «چهره دیگر اسلام» آشنا کند، یا از هواداران علی شریعتی است و یا تعلقخاطر به اسلام اخوانی و سلفی دارد!
- نظر شما درباره آن چیست؟ آیا فکر میکنید چنین نگاهی ناشی از بدبینی نسبت به به «روشنفکری دینی» یا نواندیشی دینی است و یا آن را واجد بخشی از واقعیت میدانید؟
#نواندیشی_دینی #گفتگو_توانا #اخوان_المسلمین
@Dialogue1402
▪️دیندارانی که مدعی داشتن نگاه نو به مذهب هستند، خطرناکتر از مومنان قدیمی و عمدتا خرافی هستند. در واقع دسته اول قصدشان این است که غول مذهب را تزیینکنند و آن را در جامعه و در سیاست رها کنند.
چه شیعه و چه سنی، اگر کسی خواست شما را با «چهره دیگر اسلام» آشنا کند، یا از هواداران علی شریعتی است و یا تعلقخاطر به اسلام اخوانی و سلفی دارد!
- نظر شما درباره آن چیست؟ آیا فکر میکنید چنین نگاهی ناشی از بدبینی نسبت به به «روشنفکری دینی» یا نواندیشی دینی است و یا آن را واجد بخشی از واقعیت میدانید؟
#نواندیشی_دینی #گفتگو_توانا #اخوان_المسلمین
@Dialogue1402
اندیشه سیاسی در اسلام معاصر
حمید عنایت
معرفی کتاب
برای دانشآموختگان رشته فلسفه در ایران و علاقهمندان عمومی ادبیات فلسفی، حمید عنایت بیشتر با ترجمهاش از کتاب «فلسفه هگل»، اثر والتر استیس، مشهور است. اما این پژوهشگر که متأسفانه فقط پنجاه سال عمر کرد، از ترجمه و تألیف آثار متعددی از خود به جا گذاشت. با این حال، یک نگاه کلی به عناوین آثارش و از جمله همین کتاب «اندیشه سیاسی در اسلام معاصر»، علاقهی او را به اسلامگرایی و آنچه که تجدد فکر اسلامی و شیعی میخواند، نشان میدهد.
حمید عنایت از خانوادهای روحانی بود. گفته میشود که پدرش بر اثر اصلاحات دوران رضاشاه، لباس روحانیت را کنار گذاشت و محضرداری میکرد. مانند اغلب نخبگان ایرانی، عنایت سوابقی با حزب توده داشت و باز چنان که یک الگوی کلی و بسیار تکرار شونده در میان نخبگان ایرانی آن سالهاست، پس از جدایی از حزب توده به جریانهای اسلامگرا تقرب پیدا کرد. او سمپات با محمد مصدق و جبههی موسوم به ملی بود و به نظر میرسد که به مرور، به اصل خانوادگی خود که دیانت اسلام بود، بازگشته باشد. در بخش یاد و سپاس در انتهای مقدمهای که عنایت بر کتاب خود «اندیشهی سیاسی در اسلام معاصر» مینویسد، مرتضی مطهری را «متفکری اصیل و خلاق و مسلمانی به تمام معنی انساندوست» معرفی میکند و میآورد: «اگر دوستی اینجانب با مرحوم مرتضی مطهری استاد فلسفهی اسلامی دانشگاه تهران نبود، اندیشهی اصلی این کتاب به خاطرم خطور نمیکرد.»
اندیشهی اصلی کتاب، مروری کلی بر دلالتهای سیاسی سنت اسلامی بود؛ یعنی بازتابی از دلبستگیهای سیاسی مرحوم عنایت و بسیاری از همفکران همنسلاش. آنها که عمری تحت سیطرهی حکومتی تجددخواه و توسعهگرا به سبک اروپایی زندگی کرده بودند، نسبت به میراث اسلامی خوشگمان بودند و تصور میکردند با احیاء فکر اسلامی و با تأکید بر نواندیشی و تجدد داخل پارادایمهای اسلامی، میتوان انتظار دورانی درخشانتر داشت.
خود او در مقدمه بر «اندیشه سیاسی در اسلام معاصر» مینویسد: «… این کتاب آنقدرها که به اندیشههای اسلامی میپردازد به اندیشههایی که مسلمانان طبق برداشت خود عرضه داشتهاند نمیپردازد. منظور آن است که به اندیشههای اسلامیای میپردازد که در جامهی اصطلاحات و مقولات رسمی فقه و کلام و سایر معارف اسلامی بیان شده، هرچند ممکن است بسیاری از آنها غیرسنتی و غریب و نامعهود بنماید.» به عبارت دیگر، او در این کتاب نه چندان بر آن عده که تحت عنوان «روشنفکر دینی» یا «نواندیش دینی» مشهور شدند متمرکز بوده است که بر روحانیت نواندیش و تجددخواه. نمونه این روحانیت از جمله نعمتالله صالحی نجفآبادیست که…
برای مطالعه ادامه این یادداشت به صفحه گفتوشنود مراجعه کنید:
https://dialog.tavaana.org/political-thought-in-islam/
#اسلام #اسلامگرایی #اندیشه_اسلامی #تجدد_دینی #نوگرایی_دینی #نواندیشی_دینی #حمید_عنایت #رواداری
@Dialogue1402
حمید عنایت
معرفی کتاب
برای دانشآموختگان رشته فلسفه در ایران و علاقهمندان عمومی ادبیات فلسفی، حمید عنایت بیشتر با ترجمهاش از کتاب «فلسفه هگل»، اثر والتر استیس، مشهور است. اما این پژوهشگر که متأسفانه فقط پنجاه سال عمر کرد، از ترجمه و تألیف آثار متعددی از خود به جا گذاشت. با این حال، یک نگاه کلی به عناوین آثارش و از جمله همین کتاب «اندیشه سیاسی در اسلام معاصر»، علاقهی او را به اسلامگرایی و آنچه که تجدد فکر اسلامی و شیعی میخواند، نشان میدهد.
حمید عنایت از خانوادهای روحانی بود. گفته میشود که پدرش بر اثر اصلاحات دوران رضاشاه، لباس روحانیت را کنار گذاشت و محضرداری میکرد. مانند اغلب نخبگان ایرانی، عنایت سوابقی با حزب توده داشت و باز چنان که یک الگوی کلی و بسیار تکرار شونده در میان نخبگان ایرانی آن سالهاست، پس از جدایی از حزب توده به جریانهای اسلامگرا تقرب پیدا کرد. او سمپات با محمد مصدق و جبههی موسوم به ملی بود و به نظر میرسد که به مرور، به اصل خانوادگی خود که دیانت اسلام بود، بازگشته باشد. در بخش یاد و سپاس در انتهای مقدمهای که عنایت بر کتاب خود «اندیشهی سیاسی در اسلام معاصر» مینویسد، مرتضی مطهری را «متفکری اصیل و خلاق و مسلمانی به تمام معنی انساندوست» معرفی میکند و میآورد: «اگر دوستی اینجانب با مرحوم مرتضی مطهری استاد فلسفهی اسلامی دانشگاه تهران نبود، اندیشهی اصلی این کتاب به خاطرم خطور نمیکرد.»
اندیشهی اصلی کتاب، مروری کلی بر دلالتهای سیاسی سنت اسلامی بود؛ یعنی بازتابی از دلبستگیهای سیاسی مرحوم عنایت و بسیاری از همفکران همنسلاش. آنها که عمری تحت سیطرهی حکومتی تجددخواه و توسعهگرا به سبک اروپایی زندگی کرده بودند، نسبت به میراث اسلامی خوشگمان بودند و تصور میکردند با احیاء فکر اسلامی و با تأکید بر نواندیشی و تجدد داخل پارادایمهای اسلامی، میتوان انتظار دورانی درخشانتر داشت.
خود او در مقدمه بر «اندیشه سیاسی در اسلام معاصر» مینویسد: «… این کتاب آنقدرها که به اندیشههای اسلامی میپردازد به اندیشههایی که مسلمانان طبق برداشت خود عرضه داشتهاند نمیپردازد. منظور آن است که به اندیشههای اسلامیای میپردازد که در جامهی اصطلاحات و مقولات رسمی فقه و کلام و سایر معارف اسلامی بیان شده، هرچند ممکن است بسیاری از آنها غیرسنتی و غریب و نامعهود بنماید.» به عبارت دیگر، او در این کتاب نه چندان بر آن عده که تحت عنوان «روشنفکر دینی» یا «نواندیش دینی» مشهور شدند متمرکز بوده است که بر روحانیت نواندیش و تجددخواه. نمونه این روحانیت از جمله نعمتالله صالحی نجفآبادیست که…
برای مطالعه ادامه این یادداشت به صفحه گفتوشنود مراجعه کنید:
https://dialog.tavaana.org/political-thought-in-islam/
#اسلام #اسلامگرایی #اندیشه_اسلامی #تجدد_دینی #نوگرایی_دینی #نواندیشی_دینی #حمید_عنایت #رواداری
@Dialogue1402
dialogue1402
مارتین بوبر (Martin Buber)، فیلسوف و متفکر یهودی، در سال ۱۸۷۸ در وین، اتریش، به دنیا آمد و بیشتر دوران کودکی خود را در گالیسیه گذراند. او در دانشگاههای وین، برلین و زوریخ تحصیل کرد و در زمینههای فلسفه، زبانشناسی، و هنر علاقهمندیهای بسیاری داشت. بوبر در دوران دانشجوییاش با متفکران برجستهای از جمله گئورگ زیمل و ویلهلم دیلتای آشنا شد که تأثیر زیادی بر اندیشههای او داشتند.
در حوزه صهیونیسم، بوبر ابتدا از ناسیونالیسم یهودی و تشکیل دولت یهودی حمایت میکرد و عضو فعال جنبش صهیونیستی بود. اما به مرور، او از صهیونیسم سیاسی فاصله گرفت و به حمایت از نوعی صهیونیسم فرهنگی پرداخت. بوبر باور داشت که جنبش صهیونیستی نباید تنها به تشکیل یک کشور یهودی محدود شود، بلکه باید با توجه به جنبههای معنوی و فرهنگی به دنبال خلق یک جامعه یهودی اصیل باشد. او از حامیان همزیستی مسالمتآمیز با اعراب فلسطینی بود و برای تعامل و گفتگوی بینالادیانی تلاش کرد.
بوبر بیشتر به خاطر فلسفهٔ «من و تو» یا Ich und Du شناخته میشود که در آن مفهوم ارتباطات انسانی و رابطههای «من-تو» را مطرح کرد. او در این کتاب به بررسی دو نوع رابطه اصلی پرداخت: رابطه «من-آن» (Ich-Es) که به رابطهٔ ابزاری و عینی اشاره دارد، و رابطه «من-تو» که به نوعی رابطه بیواسطه و خالص بین دو موجود زنده مربوط میشود. بوبر اعتقاد داشت که تجربه رابطه «من-تو» به فرد امکان میدهد که به یک حالت معنوی و نزدیک به تجربه عرفانی دست یابد، زیرا در این رابطه، موجودات به طور کامل و بدون واسطه به یکدیگر متصل میشوند.
او از ایدههای عرفان یهودی تأثیر پذیرفت و بر اهمیت تجربههای مستقیم و معنوی در زندگی تأکید میکرد. بوبر باور داشت که در این حالت عرفانی، انسان میتواند به یک نوع وحدت با خداوند دست یابد که به رابطهای عمیق و بیواسطه میان انسان و خدا میانجامد. این ایدهها نشاندهنده تمایل بوبر به تلفیق فلسفه اگزیستانسیالیستی و عرفان یهودی بودند و او را در زمرهٔ فیلسوفان برجستهای قرار دادند که به ارتباطات انسانی و معنویت توجه ویژهای داشتند.
بوبر در سال ۱۹۶۵ به علت کهولت سن و بیماریهای ناشی از آن در سن ۸۷ سالگی در اورشلیم درگذشت.
#گفتگو #رواداری #صهیونیسم #یهودی #یهودیت #نواندیشی_دینی
@dialogue1402
مارتین بوبر (Martin Buber)، فیلسوف و متفکر یهودی، در سال ۱۸۷۸ در وین، اتریش، به دنیا آمد و بیشتر دوران کودکی خود را در گالیسیه گذراند. او در دانشگاههای وین، برلین و زوریخ تحصیل کرد و در زمینههای فلسفه، زبانشناسی، و هنر علاقهمندیهای بسیاری داشت. بوبر در دوران دانشجوییاش با متفکران برجستهای از جمله گئورگ زیمل و ویلهلم دیلتای آشنا شد که تأثیر زیادی بر اندیشههای او داشتند.
در حوزه صهیونیسم، بوبر ابتدا از ناسیونالیسم یهودی و تشکیل دولت یهودی حمایت میکرد و عضو فعال جنبش صهیونیستی بود. اما به مرور، او از صهیونیسم سیاسی فاصله گرفت و به حمایت از نوعی صهیونیسم فرهنگی پرداخت. بوبر باور داشت که جنبش صهیونیستی نباید تنها به تشکیل یک کشور یهودی محدود شود، بلکه باید با توجه به جنبههای معنوی و فرهنگی به دنبال خلق یک جامعه یهودی اصیل باشد. او از حامیان همزیستی مسالمتآمیز با اعراب فلسطینی بود و برای تعامل و گفتگوی بینالادیانی تلاش کرد.
بوبر بیشتر به خاطر فلسفهٔ «من و تو» یا Ich und Du شناخته میشود که در آن مفهوم ارتباطات انسانی و رابطههای «من-تو» را مطرح کرد. او در این کتاب به بررسی دو نوع رابطه اصلی پرداخت: رابطه «من-آن» (Ich-Es) که به رابطهٔ ابزاری و عینی اشاره دارد، و رابطه «من-تو» که به نوعی رابطه بیواسطه و خالص بین دو موجود زنده مربوط میشود. بوبر اعتقاد داشت که تجربه رابطه «من-تو» به فرد امکان میدهد که به یک حالت معنوی و نزدیک به تجربه عرفانی دست یابد، زیرا در این رابطه، موجودات به طور کامل و بدون واسطه به یکدیگر متصل میشوند.
او از ایدههای عرفان یهودی تأثیر پذیرفت و بر اهمیت تجربههای مستقیم و معنوی در زندگی تأکید میکرد. بوبر باور داشت که در این حالت عرفانی، انسان میتواند به یک نوع وحدت با خداوند دست یابد که به رابطهای عمیق و بیواسطه میان انسان و خدا میانجامد. این ایدهها نشاندهنده تمایل بوبر به تلفیق فلسفه اگزیستانسیالیستی و عرفان یهودی بودند و او را در زمرهٔ فیلسوفان برجستهای قرار دادند که به ارتباطات انسانی و معنویت توجه ویژهای داشتند.
بوبر در سال ۱۹۶۵ به علت کهولت سن و بیماریهای ناشی از آن در سن ۸۷ سالگی در اورشلیم درگذشت.
#گفتگو #رواداری #صهیونیسم #یهودی #یهودیت #نواندیشی_دینی
@dialogue1402
معرفی کتاب «دشمنان آزادی»
اثر پرویز دستمالچی
علی شریعتی که در رشتهای به نام «قدیسشناسی» (Hagiology) در سوربن تحصیل کرد و بنا به نوشتهی استادانش، تز دکترایش مردود شد اما با ارفاق پذیرفته گردید، وقتی به مشهد بازگشت، ادارهی مربوطه در وزارت آموزش و پرورش، به اشتباه Hagiology را «تاریخ» ترجمه کرد و همین باعث شد که شریعتی به عنوان استادیار رشتهی تاریخ در دانشگاه فردوسی مشهد مشغول به کار شود.
دستمالچی یادآوری میکند که اگر کسی واقعاً متوجه چنین سوءتفاهمی نشده بود، سخت بتوان باور کرد که خود شریعتی نمیفهمید که در رشتهی تاریخ تحصیل نکرده است! اما این تنها بداخلاقی آن سخنور مشهور که حتی در دوران دانشجوییاش در مشهد، از «نفوذ علمی» در میان دانشجویان برخوردار بود، نیست. دستمالچی سعی میکند نشان دهد که با سوءاستعمال الفاظ و القاب آکادمیک، از «دکتر» گرفته تا «جامعهشناس»، علی شریعتی اسلام شیعی را تبلیغ کرد و آنچه از او بجا مانده، تماماً ماهیت تبلیغاتی و جدلی دارد و از محتوای علمی تهیست.
دستمالچی در ابتدای کتاب «دشمنان آزادی» که از نامش برمیآید یک مجموعه باشد، سخنانی از علی شریعتی نقل میکند دالّ بر اینکه «روشنفکر» از دید او، حتی میتواند کاملاً بیسواد باشد و حتی به جای امضاء انگشت پای برگهها بزند اما همچنان و در معنای واقعی کلمه، روشنفکر باشد! به عبارت دیگر، «روشنفکر» در قاموس شریعتی، نه تنها هیچ نسبتی با انقلاب کبیر فرانسه و روشنگری اروپایی در نقد مذهب ندارد، بلکه از دید او روشنفکر ضرورتاً فردی مذهبیست و از مذهب در برابر دیگر برساختههای بشری دفاع میکند.
این دفاع طبیعتا و ضرورتا شامل دفاع از «امت» در برابر مفهوم مدرن «ملت» است و بنا به تاکید شدید و غلیظ علی شریعتی، امام این امت به هیچوجه مطابق با ذائقهی تودههای مردم عمل نمیکند بلکه آنها را در مسیر آرمانهای مذهب که…
برای مطالعهی صورت کامل این یادداشت به صفحهی گفتوشنود مراجعه کنید:
https://dialog.tavaana.org/book-8-enemies-of-freedom/
تیم پژوهشی گفتوشنود مطالعه این اثرنقادانه را به علاقهمندان به ادبیات روشنفکرانه پیشنهاد میکند.
#نواندیشی_دینی #روشنفکری_دینی #علی_شریعتی #سوسیالیسم_دینی #چپ_مذهبی #دگراندیشی #رواداری #گفتگو
@Dialogue1402
اثر پرویز دستمالچی
علی شریعتی که در رشتهای به نام «قدیسشناسی» (Hagiology) در سوربن تحصیل کرد و بنا به نوشتهی استادانش، تز دکترایش مردود شد اما با ارفاق پذیرفته گردید، وقتی به مشهد بازگشت، ادارهی مربوطه در وزارت آموزش و پرورش، به اشتباه Hagiology را «تاریخ» ترجمه کرد و همین باعث شد که شریعتی به عنوان استادیار رشتهی تاریخ در دانشگاه فردوسی مشهد مشغول به کار شود.
دستمالچی یادآوری میکند که اگر کسی واقعاً متوجه چنین سوءتفاهمی نشده بود، سخت بتوان باور کرد که خود شریعتی نمیفهمید که در رشتهی تاریخ تحصیل نکرده است! اما این تنها بداخلاقی آن سخنور مشهور که حتی در دوران دانشجوییاش در مشهد، از «نفوذ علمی» در میان دانشجویان برخوردار بود، نیست. دستمالچی سعی میکند نشان دهد که با سوءاستعمال الفاظ و القاب آکادمیک، از «دکتر» گرفته تا «جامعهشناس»، علی شریعتی اسلام شیعی را تبلیغ کرد و آنچه از او بجا مانده، تماماً ماهیت تبلیغاتی و جدلی دارد و از محتوای علمی تهیست.
دستمالچی در ابتدای کتاب «دشمنان آزادی» که از نامش برمیآید یک مجموعه باشد، سخنانی از علی شریعتی نقل میکند دالّ بر اینکه «روشنفکر» از دید او، حتی میتواند کاملاً بیسواد باشد و حتی به جای امضاء انگشت پای برگهها بزند اما همچنان و در معنای واقعی کلمه، روشنفکر باشد! به عبارت دیگر، «روشنفکر» در قاموس شریعتی، نه تنها هیچ نسبتی با انقلاب کبیر فرانسه و روشنگری اروپایی در نقد مذهب ندارد، بلکه از دید او روشنفکر ضرورتاً فردی مذهبیست و از مذهب در برابر دیگر برساختههای بشری دفاع میکند.
این دفاع طبیعتا و ضرورتا شامل دفاع از «امت» در برابر مفهوم مدرن «ملت» است و بنا به تاکید شدید و غلیظ علی شریعتی، امام این امت به هیچوجه مطابق با ذائقهی تودههای مردم عمل نمیکند بلکه آنها را در مسیر آرمانهای مذهب که…
برای مطالعهی صورت کامل این یادداشت به صفحهی گفتوشنود مراجعه کنید:
https://dialog.tavaana.org/book-8-enemies-of-freedom/
تیم پژوهشی گفتوشنود مطالعه این اثرنقادانه را به علاقهمندان به ادبیات روشنفکرانه پیشنهاد میکند.
#نواندیشی_دینی #روشنفکری_دینی #علی_شریعتی #سوسیالیسم_دینی #چپ_مذهبی #دگراندیشی #رواداری #گفتگو
@Dialogue1402