«در تمام مدت هفتاد سال عمرم، چنین اوضاعی ندیده بودم. و اکنون خدا را شکر میکنم که مطرود جمعیت و خانهنشین هستم و نفوذ کلامی ندارم تا نزد پروردگار مسئول این وقایع باشم. به نام جمهوری اسلامی کارهایی میکنند که با اسلام موافق نیست و عالم و جاهل ایشان از مقررات اسلامی بیخبر و ناآگاهند و تا مردم ناآگاه هستند اوضاع چنین خواهد بود و بلکه به دامن کمونیسم و لیبرالیسم یا لائیسم و بیدینی پناه خواهند برد.
چه در زمان حال و چه در زمان گذشته، همواره عدهای از گویندگان زیردست مردم را گول زده و به هر وضعی خواستهاند حرکت دادهاند. چنانکه عدهای از جوانان ساده را در این سالها حرکت دادند برای جهاد با دشمن در کردستان و خوزستان، و همهروزه در اطراف مملکت زد و خورد و کشت و کشتار است. و از حزب حاکم هر کس کشته شود، شهید است و با جار و جنجال در رادیو و محافل او را شهید میخوانند؛ ولی از ملت هر کس کشته شود ضد خدا و رسول و دوزخیست! گویا کلید بهشت و دوزخ در دست ا یشان است و ایشان قسیمالجنه و النار میباشند...»
این جملات، از آخوندیست که خود در دوران شاهنشاه فقید، منتقد اوضاع بوده، اما پیکان تیز انتقادات او، به سمت هملباسیها، حوزویها و آخوندهای شیعه هم نشانه میرفته است. ابوالفضل برقعی که بحق، باید او را از زمرهی منتقدان رادیکال تشیع، و یک اصلاحگر دینی دانست، دو دههی اول انقلاب اسلامی را چنین توصیف میکند. او که معتقد بود «مهدی آخرزمان» یک افسانه است، و مذهب جعفری یک بدعت است، آخوندهای شیعه را متقلبانی میدانست که حتی به همان مذهب بدعتآمیز خود هم اعتقاد و ایمان ندارند. این در حالیست که او خود متولد قم، و تا سالها یک آخوند هوادار تشیع بود، تا اینکه به تعبیر خودش، آگاه شد و شروع به روشنگری کرد.
ابوالفضل برقعی متولد ۱۲۸۷ خورشیدی در شهر قم بود. نام کامل او ابوالفضل ابنالرضا برقعی قمیست. در خانوادهای فقیر متولد شد و سال فوت او ۱۳۷۰ و یا به روایت خانوادهاش ۱۳۷۲ است. بنابراین ۸۳ یا ۸۵ سال عمر کرده باشد. دیدگاه او از منظر فقیهان و عالمان شیعه، چیزی جز تجدیدنظرطلبی در چهارچوبهای اصلی شیعه نیست. به همین علت کسانی معتقدند که ابوالفضل برقعی در واقع یک روحانی شیعه بوده که به مرور از شیعیگری دست کشیده است. او خود در «سوانح ایام» در فصلی به نام «کشف حقیقت و برخی سفرهای تبلیغی» مینویسد: «… تدریجاً برایم ثابت شد که من و روحانیت ما غرق در خرافاتیم و از کتاب خدا بیخبر بوده و افکارمان موافق قرآن نیست؛ و به برکت تدبیر در کتاب خدا به تدریج بیدار شدم و فهمیدم روحانیت و ملت ما دین اسلام را عوض کردهاند. و به نام مذاهب، اسلام اصیل را کنار گذاشتهاند.»
همکاران پژوهشی پادکست دیگرینامه، از زندگینامهی خودنوشت آن زندهیاد، یعنی «سوانح ایام» و دیگر آثار وی، استفاده کرده و داستان زندگی او را موضوع اپیزود نوزدهم از این مجموعه، با نام «نابگرایان» قرار دادهاند که به زودی منتشر خواهد شد. کتابهای آن مرحوم شامل بر «سوانح ایام» در فضای مجازی، به رایگان در دسترس و قابل استفاده است.
#دیگری_نامه #ابوالفضل_برقعی #دین #مذهب #اصلاح_دینی #روشنگری #مهدی_موعود #خرافات #سوانح_ایام
@Dialogue1402
https://x.com/dialogue1402/status/1749860960821535213?s=46
چه در زمان حال و چه در زمان گذشته، همواره عدهای از گویندگان زیردست مردم را گول زده و به هر وضعی خواستهاند حرکت دادهاند. چنانکه عدهای از جوانان ساده را در این سالها حرکت دادند برای جهاد با دشمن در کردستان و خوزستان، و همهروزه در اطراف مملکت زد و خورد و کشت و کشتار است. و از حزب حاکم هر کس کشته شود، شهید است و با جار و جنجال در رادیو و محافل او را شهید میخوانند؛ ولی از ملت هر کس کشته شود ضد خدا و رسول و دوزخیست! گویا کلید بهشت و دوزخ در دست ا یشان است و ایشان قسیمالجنه و النار میباشند...»
این جملات، از آخوندیست که خود در دوران شاهنشاه فقید، منتقد اوضاع بوده، اما پیکان تیز انتقادات او، به سمت هملباسیها، حوزویها و آخوندهای شیعه هم نشانه میرفته است. ابوالفضل برقعی که بحق، باید او را از زمرهی منتقدان رادیکال تشیع، و یک اصلاحگر دینی دانست، دو دههی اول انقلاب اسلامی را چنین توصیف میکند. او که معتقد بود «مهدی آخرزمان» یک افسانه است، و مذهب جعفری یک بدعت است، آخوندهای شیعه را متقلبانی میدانست که حتی به همان مذهب بدعتآمیز خود هم اعتقاد و ایمان ندارند. این در حالیست که او خود متولد قم، و تا سالها یک آخوند هوادار تشیع بود، تا اینکه به تعبیر خودش، آگاه شد و شروع به روشنگری کرد.
ابوالفضل برقعی متولد ۱۲۸۷ خورشیدی در شهر قم بود. نام کامل او ابوالفضل ابنالرضا برقعی قمیست. در خانوادهای فقیر متولد شد و سال فوت او ۱۳۷۰ و یا به روایت خانوادهاش ۱۳۷۲ است. بنابراین ۸۳ یا ۸۵ سال عمر کرده باشد. دیدگاه او از منظر فقیهان و عالمان شیعه، چیزی جز تجدیدنظرطلبی در چهارچوبهای اصلی شیعه نیست. به همین علت کسانی معتقدند که ابوالفضل برقعی در واقع یک روحانی شیعه بوده که به مرور از شیعیگری دست کشیده است. او خود در «سوانح ایام» در فصلی به نام «کشف حقیقت و برخی سفرهای تبلیغی» مینویسد: «… تدریجاً برایم ثابت شد که من و روحانیت ما غرق در خرافاتیم و از کتاب خدا بیخبر بوده و افکارمان موافق قرآن نیست؛ و به برکت تدبیر در کتاب خدا به تدریج بیدار شدم و فهمیدم روحانیت و ملت ما دین اسلام را عوض کردهاند. و به نام مذاهب، اسلام اصیل را کنار گذاشتهاند.»
همکاران پژوهشی پادکست دیگرینامه، از زندگینامهی خودنوشت آن زندهیاد، یعنی «سوانح ایام» و دیگر آثار وی، استفاده کرده و داستان زندگی او را موضوع اپیزود نوزدهم از این مجموعه، با نام «نابگرایان» قرار دادهاند که به زودی منتشر خواهد شد. کتابهای آن مرحوم شامل بر «سوانح ایام» در فضای مجازی، به رایگان در دسترس و قابل استفاده است.
#دیگری_نامه #ابوالفضل_برقعی #دین #مذهب #اصلاح_دینی #روشنگری #مهدی_موعود #خرافات #سوانح_ایام
@Dialogue1402
https://x.com/dialogue1402/status/1749860960821535213?s=46
پرسشی از روشناندیشان مذهبی
آیا به لزوم رواداری در قبال دگرباشان جنسی باورمند هستید؟
برای دیدن ِ هم پیشرفتها و هم چالشها، سخن ِ امسال «روز جهانی مبارزه با ترس از +LGBTQ این است: «هیچکس را پشت سر نمیگذاریم؛ برابری، آزادی و عدالت برای همه».
میدانیم که در سرزمینهای بسیاری، آزادی ِ فردی-اجتماعی ِ افراد +LGBTQIA «هنجار» است و از حقوق شهروندی آنها، برابر با دیگر اتباع آن کشور، رسما پشتیبانی میشود؛ ۱۳ دولت، از سال ۲۰۱۷ «جرمانگاری جنسی» را از قوانین خود زدودند و ۱۱ کشور از سال ۲۰۱۹ برابری ِ ازدواج را قانونی کردهاند.
با این حال، هنوز دهها حکومت، روابط توافقی ِ همجنسگرایان را، «بیماری»، «ناهنجاری» یا حتی «جرم» میدانند. در محیطهایی که «قوانین شرع اسلامی» حاکم است (از خانواده تا جامعه)، افراد +LGBTQIA مجبورند یا در خفا و رنج به سر برند، هویت خود را انکار یا پنهان کنند، یا ممکن است مجازات یا اعدام و حتی سنگسار شوند.
افزون بر آن، متاسفانه بسیاری از رهبران ایدئولوژیک همچنان با سیاستهای تفرقهافکنی، الفاظ مضر و نفرتپراکنی به کار میبرند. این خشونتهای کلامی، جسمی و جنسی، علاوه بر پیامدهای ویرانگر روحی، باعث فقر و بیماری، انزوا، حاشیهنشینی و در نهایت حتی حذف شمار زیادی از شهروندان شود که نقض آشکار «حق حیات و آزادی» مصوب ِ منشور جهانی حقوق بشر، است.
در ماههای اخیر، نهادهای مختلف سازمان ملل متحد خواستار مراقبتهای بیشتر بهداشتی (ز جمله برای مصونیت از اچآیوی) سازگار با حقوق افراد ِ +LGBTQIA شدهاند. به گفتهی دکتر ناتالیا کانم، مدیر اجرایی UNFPA: «حقوق بشر، ذاتی همهی انسانها ست؛ صرف نظر از جنسیت یا گرایش جنسی».
اما به ایرانی بپردازیم که تحت سلطه جمهوری اسلامی جامعهی LGBTQs را سرکوب و مجازات میکنند. مسئله مهم اما اینجاست که جدای از جمهوری اسلامی که تکلیف آن در قبال دگرباشان جنسی روشن است، مذهبیهای روشناندیش ما چه اندازه در این زمینه روادار هستند. آیا مذهبیها تاکنون با خود اندیشیدهاند که برای ایجاد یا داشتن «همزیستی مسالمتآمیز»، چه مسئولیتی به گردن «من ِ شهروند» است؟
#گفتگو_توانا #دگرهراسی_جنسی #دگرباشی_جنسی #روشنگری_دینی
@Dialogue1402
آیا به لزوم رواداری در قبال دگرباشان جنسی باورمند هستید؟
برای دیدن ِ هم پیشرفتها و هم چالشها، سخن ِ امسال «روز جهانی مبارزه با ترس از +LGBTQ این است: «هیچکس را پشت سر نمیگذاریم؛ برابری، آزادی و عدالت برای همه».
میدانیم که در سرزمینهای بسیاری، آزادی ِ فردی-اجتماعی ِ افراد +LGBTQIA «هنجار» است و از حقوق شهروندی آنها، برابر با دیگر اتباع آن کشور، رسما پشتیبانی میشود؛ ۱۳ دولت، از سال ۲۰۱۷ «جرمانگاری جنسی» را از قوانین خود زدودند و ۱۱ کشور از سال ۲۰۱۹ برابری ِ ازدواج را قانونی کردهاند.
با این حال، هنوز دهها حکومت، روابط توافقی ِ همجنسگرایان را، «بیماری»، «ناهنجاری» یا حتی «جرم» میدانند. در محیطهایی که «قوانین شرع اسلامی» حاکم است (از خانواده تا جامعه)، افراد +LGBTQIA مجبورند یا در خفا و رنج به سر برند، هویت خود را انکار یا پنهان کنند، یا ممکن است مجازات یا اعدام و حتی سنگسار شوند.
افزون بر آن، متاسفانه بسیاری از رهبران ایدئولوژیک همچنان با سیاستهای تفرقهافکنی، الفاظ مضر و نفرتپراکنی به کار میبرند. این خشونتهای کلامی، جسمی و جنسی، علاوه بر پیامدهای ویرانگر روحی، باعث فقر و بیماری، انزوا، حاشیهنشینی و در نهایت حتی حذف شمار زیادی از شهروندان شود که نقض آشکار «حق حیات و آزادی» مصوب ِ منشور جهانی حقوق بشر، است.
در ماههای اخیر، نهادهای مختلف سازمان ملل متحد خواستار مراقبتهای بیشتر بهداشتی (ز جمله برای مصونیت از اچآیوی) سازگار با حقوق افراد ِ +LGBTQIA شدهاند. به گفتهی دکتر ناتالیا کانم، مدیر اجرایی UNFPA: «حقوق بشر، ذاتی همهی انسانها ست؛ صرف نظر از جنسیت یا گرایش جنسی».
اما به ایرانی بپردازیم که تحت سلطه جمهوری اسلامی جامعهی LGBTQs را سرکوب و مجازات میکنند. مسئله مهم اما اینجاست که جدای از جمهوری اسلامی که تکلیف آن در قبال دگرباشان جنسی روشن است، مذهبیهای روشناندیش ما چه اندازه در این زمینه روادار هستند. آیا مذهبیها تاکنون با خود اندیشیدهاند که برای ایجاد یا داشتن «همزیستی مسالمتآمیز»، چه مسئولیتی به گردن «من ِ شهروند» است؟
#گفتگو_توانا #دگرهراسی_جنسی #دگرباشی_جنسی #روشنگری_دینی
@Dialogue1402
صعود و سقوط خرافات
طرحی از شاهرخ حیدری
پس از انتشار خبر سقوط هلیکوپتر ابراهیم رئیسی و حسین امیرعبداللهیان مقامات جمهوری اسلامی از جمله علی خامنهای از مردم خواستند که برای سلامتی آنها دعا کنند. از دیگر سو نهایتا سپاه پاسداران و نهادهای امدادی ناکام ماندند و محل سقوط، با پهپاد اعزامی ترکیه شناسایی شد.
جمهوری اسلامی سالهاست با قلع و قمع تمام باورها و ترویج خرافات در صدد اسلامیکردن کشور است و از طرف دیگر مدعی پیشرفت و رکوردهای بسیار و مکرر در زمینه علم و فناوری است، اما همیشه واقعیت خلاف این پیشرفتهاست.
طرحی از شاهرخ حیدری @shahrokhheidariii
لینک وبسایت:
https://dialog.tavaana.org/ebrahim-raisi-crash-helicopter/
#گفتگو_توانا #شاهرخ_حیدری #خرافات_مذهبی #روشنگری_دینی
@Dialogue1402
طرحی از شاهرخ حیدری
پس از انتشار خبر سقوط هلیکوپتر ابراهیم رئیسی و حسین امیرعبداللهیان مقامات جمهوری اسلامی از جمله علی خامنهای از مردم خواستند که برای سلامتی آنها دعا کنند. از دیگر سو نهایتا سپاه پاسداران و نهادهای امدادی ناکام ماندند و محل سقوط، با پهپاد اعزامی ترکیه شناسایی شد.
جمهوری اسلامی سالهاست با قلع و قمع تمام باورها و ترویج خرافات در صدد اسلامیکردن کشور است و از طرف دیگر مدعی پیشرفت و رکوردهای بسیار و مکرر در زمینه علم و فناوری است، اما همیشه واقعیت خلاف این پیشرفتهاست.
طرحی از شاهرخ حیدری @shahrokhheidariii
لینک وبسایت:
https://dialog.tavaana.org/ebrahim-raisi-crash-helicopter/
#گفتگو_توانا #شاهرخ_حیدری #خرافات_مذهبی #روشنگری_دینی
@Dialogue1402
او احمد کسروی بود...
در آن شرایط تاریخی و اجتماعی که پوشیدنِ «جورابِ ماشینباف» و اصلاحِ موی صورت و استفاده از عینک طبی در جامعهایران، از مصادیق بارز فرنگیمآبی بود و «قبیح» تلقی میشد، پروا نداشت از اینکه آماج تیر چنین اتهاماتی باشد و ضمنا علاقهمند بود سر از کار ستارهی دنبالهدارِ «هالی» در آورد و درباره امکان رواج «زبانِ بینالمللی اسپرانتو» بیاندیشد. او احمد کسروی بود...
دیدن این ویدئو درباره احمد کسروی را به شما پیشنهاد میکنیم:
https://dialog.tavaana.org/ahmad-kasravi/
#گفتگو_توانا #احمد_کسروی #روشنگری_مذهبی #تبریز
@Dialogue1402
در آن شرایط تاریخی و اجتماعی که پوشیدنِ «جورابِ ماشینباف» و اصلاحِ موی صورت و استفاده از عینک طبی در جامعهایران، از مصادیق بارز فرنگیمآبی بود و «قبیح» تلقی میشد، پروا نداشت از اینکه آماج تیر چنین اتهاماتی باشد و ضمنا علاقهمند بود سر از کار ستارهی دنبالهدارِ «هالی» در آورد و درباره امکان رواج «زبانِ بینالمللی اسپرانتو» بیاندیشد. او احمد کسروی بود...
دیدن این ویدئو درباره احمد کسروی را به شما پیشنهاد میکنیم:
https://dialog.tavaana.org/ahmad-kasravi/
#گفتگو_توانا #احمد_کسروی #روشنگری_مذهبی #تبریز
@Dialogue1402
آیا باید اسلام را از ایران حذف کرد؟
اگرچه بسیاری از حامیان جمهوری اسلامی، باورهای اسلامگرایانه دارند ولی همه ایرانیان مسلمان حامی جمهوری اسلامی نیستند.
بسیاری از ایرانیان مسلمان نه تنها حامی جمهوری اسلامی نیستند بلکه مخالف تمامعیار آن هستند.
جدای از این واقعیت، این نیز یک حقیقت است که گذار از استبداد دینی نیازمند آن نیست که دینداران دست از دین بشویند؛
چنین چیزی نه امکان دارد، نه مطلوب است و نه نسبتی با واقعیت دارد.
۱- امکان ندارد؛ چون حتی شوروی علیرغم نزدیک به یک قرن حکومت تمامیتخواهانهی ضد مذهبی نتوانست روسیه را غیرمسیحی و ضدمسیحی کند.
مثلا آیا مبارزه جمهوری اسلامی با بهاییان توانسته است ایرانیان بهایی را نسبت به آیینشان ناباورمند کند؟ پاسخ روشن است! خیر.
۲- مطلوب نیست؛ زیرا دخالت و تمامیتخواهی محض است.
به هیچ نهاد و شهروندی مربوط نیست دیگران در چارچوب منزل و چاردیواری خود چه مذهبی دارند و چه مناسکی را به جا میآورند.
۳- نسبتی با واقعیت ندارد؛ چون ما مسلمانان زیادی میشناسیم که در مبارزه با جمهوری اسلامی هستند. پس مسلمانی، ارتباطی با هواداری از جمهوری اسلامی ندارد.
اما نظر شما چیست؟ آیا با استدلال بالا موافق هستید؟
درباره این پرسش دیدن این ویدئو را به شما پیشنهاد میکنیم:
https://dialog.tavaana.org/iranian-religion/
#گفتگو_توانا #ایرانیان_مسلمان #روشنگری_مذهبی #جمهوری_اسلامی
@Dialogue1402
اگرچه بسیاری از حامیان جمهوری اسلامی، باورهای اسلامگرایانه دارند ولی همه ایرانیان مسلمان حامی جمهوری اسلامی نیستند.
بسیاری از ایرانیان مسلمان نه تنها حامی جمهوری اسلامی نیستند بلکه مخالف تمامعیار آن هستند.
جدای از این واقعیت، این نیز یک حقیقت است که گذار از استبداد دینی نیازمند آن نیست که دینداران دست از دین بشویند؛
چنین چیزی نه امکان دارد، نه مطلوب است و نه نسبتی با واقعیت دارد.
۱- امکان ندارد؛ چون حتی شوروی علیرغم نزدیک به یک قرن حکومت تمامیتخواهانهی ضد مذهبی نتوانست روسیه را غیرمسیحی و ضدمسیحی کند.
مثلا آیا مبارزه جمهوری اسلامی با بهاییان توانسته است ایرانیان بهایی را نسبت به آیینشان ناباورمند کند؟ پاسخ روشن است! خیر.
۲- مطلوب نیست؛ زیرا دخالت و تمامیتخواهی محض است.
به هیچ نهاد و شهروندی مربوط نیست دیگران در چارچوب منزل و چاردیواری خود چه مذهبی دارند و چه مناسکی را به جا میآورند.
۳- نسبتی با واقعیت ندارد؛ چون ما مسلمانان زیادی میشناسیم که در مبارزه با جمهوری اسلامی هستند. پس مسلمانی، ارتباطی با هواداری از جمهوری اسلامی ندارد.
اما نظر شما چیست؟ آیا با استدلال بالا موافق هستید؟
درباره این پرسش دیدن این ویدئو را به شما پیشنهاد میکنیم:
https://dialog.tavaana.org/iranian-religion/
#گفتگو_توانا #ایرانیان_مسلمان #روشنگری_مذهبی #جمهوری_اسلامی
@Dialogue1402