(۲)
گفت و گوی اختصاصی با دکتر #یونس_شکرخواه #استاد #رسانه: دغدغه #زندگی_دیجیتال بر دغدغه های فرهنگی اولویت دارد
♦️ ما در خصوص #رسانهها_در_ایران به سه طریق حضور در فضای مجازی را میبینیم. در یک مدل برخی #رسانههای_مکتوب صرفاً محتوای چاپی خود را بهصورت عکس یا PDF روی سایت قرار میدهند. در مدل دیگر، برخی رسانهها علاوه بر عکس، نسخه متنی مطالب خود را نیز روی وب منتشر میکنند. در مدل سوم، #سایتهای_آنلاین نشریات بخشی از محتوای خود را از نسخه چاپی رسانه میگیرند و در عین حال خودشان نیز دارای تحریریه مستقل از تحریریه نسخه چاپی بوده و تولید محتوا برای #نسخه_آنلاین میکنند.
♦️ وی در پاسخ به سؤال دیگری بر این که «چرا تا کنون آنقدر که باید از نسخههای آنلاین استقبال نشده است؟»، اظهار داشت: ما در اینجا قانونی برای #رسانههای_آنلاین نداریم. باید قانونی در این حوزه بنویسیم. عامل تخصص برای راهاندازی نشریه آنلاین به نظر من زیاد مهم نیست، چون خیلی سریع میتوان مهارتهای لازم را آموزش داد. اما در کشور ما اینطور جا افتاده که حتماً یک چهره کلیدی باید در رأس کار باشد که مانند سپر عمل کند. وبسایتها برای پیدا کردن چنین چهرههایی مشکل دارند.
الان در #وبسایتهای_سیاسی در #ایران که رشد زیادی داشتهاند و بیباکترین وبسایتها در ایران هستند، چنین شخصی در رأس کار وجود دارد. موضوع دیگر اینکه هنوز صاحبان رسانه ما طعم حضور در این فضا را نچشیدهاند.
♦️ این استاد روزنامهنگاری در پاسخ به این سؤالفکر که «میکنید نسخه چاپی رسانهها در آینده دچار خطر خواهند بود؟»، گفت: آب زیر کاه رفته است و این فرش یکدفعه از زیر پای #روزنامهها بیرون کشیده خواهد شد. وقتی فعالان حوزه #آگهیها با #فضای_وب بیشتر آشنا شوند، آب آن کومه را میبرد. الان فضای وب از فضای چاپ، انرژی میگیرد و آن را به ضعف انداخته اما چرا آنها همچنان فعالیت میکنند؟ دو علت دارد: اینکه سازمان آگهیها همچنان پشتشان است و هنوز آگهیدهنده فضای چاپی را ترجیح میدهد و دوم اینکه مشروعیت لوگوی یک روزنامه هنوز در ایران خیلی مهم است. البته #لوگوی_روزنامه همانقدر مشروعیت دارد که خود روزنامه، یعنی من تردیدی ندارم که اعتماد به همشهری آنلاین از روزنامه کمتر نیست. موتور پیشبرنده همان لوگوست.
#ماهنامه_مدیریت_ارتباطات
تیر ۱۳۹۱
مدیران، روزنامه نگاران،فعالان روابط عمومی، جامعه اطلاعاتی، تبلیغات
نسخه pdf:
https://www.magiran.com/magtoc.asp?mgID=6154&Number=26&Appendix=0
گفت و گوی اختصاصی با دکتر #یونس_شکرخواه #استاد #رسانه: دغدغه #زندگی_دیجیتال بر دغدغه های فرهنگی اولویت دارد
♦️ ما در خصوص #رسانهها_در_ایران به سه طریق حضور در فضای مجازی را میبینیم. در یک مدل برخی #رسانههای_مکتوب صرفاً محتوای چاپی خود را بهصورت عکس یا PDF روی سایت قرار میدهند. در مدل دیگر، برخی رسانهها علاوه بر عکس، نسخه متنی مطالب خود را نیز روی وب منتشر میکنند. در مدل سوم، #سایتهای_آنلاین نشریات بخشی از محتوای خود را از نسخه چاپی رسانه میگیرند و در عین حال خودشان نیز دارای تحریریه مستقل از تحریریه نسخه چاپی بوده و تولید محتوا برای #نسخه_آنلاین میکنند.
♦️ وی در پاسخ به سؤال دیگری بر این که «چرا تا کنون آنقدر که باید از نسخههای آنلاین استقبال نشده است؟»، اظهار داشت: ما در اینجا قانونی برای #رسانههای_آنلاین نداریم. باید قانونی در این حوزه بنویسیم. عامل تخصص برای راهاندازی نشریه آنلاین به نظر من زیاد مهم نیست، چون خیلی سریع میتوان مهارتهای لازم را آموزش داد. اما در کشور ما اینطور جا افتاده که حتماً یک چهره کلیدی باید در رأس کار باشد که مانند سپر عمل کند. وبسایتها برای پیدا کردن چنین چهرههایی مشکل دارند.
الان در #وبسایتهای_سیاسی در #ایران که رشد زیادی داشتهاند و بیباکترین وبسایتها در ایران هستند، چنین شخصی در رأس کار وجود دارد. موضوع دیگر اینکه هنوز صاحبان رسانه ما طعم حضور در این فضا را نچشیدهاند.
♦️ این استاد روزنامهنگاری در پاسخ به این سؤالفکر که «میکنید نسخه چاپی رسانهها در آینده دچار خطر خواهند بود؟»، گفت: آب زیر کاه رفته است و این فرش یکدفعه از زیر پای #روزنامهها بیرون کشیده خواهد شد. وقتی فعالان حوزه #آگهیها با #فضای_وب بیشتر آشنا شوند، آب آن کومه را میبرد. الان فضای وب از فضای چاپ، انرژی میگیرد و آن را به ضعف انداخته اما چرا آنها همچنان فعالیت میکنند؟ دو علت دارد: اینکه سازمان آگهیها همچنان پشتشان است و هنوز آگهیدهنده فضای چاپی را ترجیح میدهد و دوم اینکه مشروعیت لوگوی یک روزنامه هنوز در ایران خیلی مهم است. البته #لوگوی_روزنامه همانقدر مشروعیت دارد که خود روزنامه، یعنی من تردیدی ندارم که اعتماد به همشهری آنلاین از روزنامه کمتر نیست. موتور پیشبرنده همان لوگوست.
#ماهنامه_مدیریت_ارتباطات
تیر ۱۳۹۱
مدیران، روزنامه نگاران،فعالان روابط عمومی، جامعه اطلاعاتی، تبلیغات
نسخه pdf:
https://www.magiran.com/magtoc.asp?mgID=6154&Number=26&Appendix=0
🔸مردم،گرانی و آینده رسانههای مکتوب
#پژمان_موسوی
گرانی، جدیترین دغدغه امروزِ مردم ایران است؛ تقریبا روزی نیست که افزایش قیمت دلار، سکه، طلا، مسکن، خودرو و از همهی اینها مهمتر، ضروریاتِ زندگیِ مردم، خبرِ اول #رسانهها نباشد و #روزنامهها و #رسانههای_مکتوب از یک سو و شبکههای اجتماعی و #رسانههای_آنلاین از سوی دیگر، تحلیل، تفسیر یا خبری در این زمینه منتشر نکنند. فارغ از چرایی و چگونگی و ریشههای این گرانیِ هر دم افزون، آنچه تقریبا روی آن اتفاقنظر وجود دارد، تاثیر مستقیمِ گرانیها بر سبد خریدِ فرهنگی خانوار است؛ سبدی که در سالها و ماههای اخیر، هر روز کوچک و کوچکتر شده و وضعیت به جایی رسیده که دیگر چیزی از آن باقی نمانده است. در میانِ این سبد فرهنگی نیز، برخی بیشتر و برخی کمتر آسیب دیدهاند و در لیستِ بیشترین آسیبدیدگان و در صدرِ آن، بیشک روزنامهها، مجلات و سایر رسانههای مکتوب قرار دارند.
واقعیت اینجاست که روزنامهها و مجلات در ایران، از ابتدای فعالیتِ حرفهای خود تا به امروز، عموما یک مخاطبب مشخص داشتهاند: #طبقه_متوسط. همان طبقهای که در سالهای اخیر و با تلاطمها و تنشهای اقتصادی از یکسو و کاهش قدرت خرید خانوار از سوی دیگر،بیش از سایرِ طبقهها در معرضِ حذف و نابودی قرار گرفته است تا حدی که جامعهشناسان و مصلحان اجتماعی،با هشدار نسبت به عواقبِ حذف و کوچک شدنِ طبقه متوسط،چارهجویی برای تعیین تلکیفِ این «مسئله اجتماعی» را در صدرِ خواستههای خود قرار دادهاند.همین حذف و کوچک شدنِ طبقه متوسط در کنارِ چند عاملِ دیگر که جولانِ شبکههای اجتماعی و رسانههای آنلاین در صدرِ آنهاست،رسانههای مکتوب را در تاریکترین دورانِ خود فرو برده است؛دورانی که نه توان و نه انگیزهای برای خریدِ روزنامهها و مجلات برای طبقه متوسط باقی نگذاشته است و اگر نبود دغدغههای فرهنگیِ چند هزارِ مخاطبِ جدی و پیگیرِ رسانههای مکتوب،طومارِ این رسانهها تاکنون باید پیچیده شده بود و جر چند نشریه که از بودجههای دولتی ارتزاق میکنند،چیزی به نام روزنامه و مجله باقی نمانده بود.
پرسشی که در اینجا مطرح میشود این است که در شرایطی که طبقه متوسط بیش از پیش تضعیف شده و قدرت خریدِ مردم در حد نیازهای معیشتی و ضروری پایین آمده است، آیا میتوان به آینده نشریات مکتوب امیدوار بود؟ آیا در شرایطی که ذکرش رفت، مردم ترجیح نمیدهند نیازهای خبری خود را از #رسانههای_آنلاین و #شبکههای_اجتماعی که دسترسی به آنها هزینهی کمتری برایشان دارد برآورده کنند؟ پاسخ به این پرسشها، البته که پیچیده، سخت و چند لایه است اما هیچ تحلیلی، چشماندازِ کوتاه مدت را بهبودِ وضعیتِ طبقه متوسط و افزایشِ سهمِ فرهنگ در سبدِ خریدِ خانوار پیشبینی نمیکند. پس چه باید کرد؟ آیا باید به کلی ناامید شد و دست از تلاش برداشت؟آیا هیچ نشانهای از بهبودِ اوضاع در حوزه نشریاتِ مکتوب به چشم نمیخورد؟ پاسخ به این پرسش هم مثبت است و هم منفی.مثبت است چرا که واقعیت، کاهشِ قدرتِ خریدِ فرهنگیِ خانوار، اولویتِ تامینِ نیازهای معیشتی بر نیازهای ثانویه و در نتیجه کاهشِ اقبال به خریدِ نشریاتِ مکتوب است.منفی است چرا که هنوز هم مخاطبانِ زیادی هستند که با وجودِ مشکلاتِ بسیارِ اقتصادی،مشتریِ پروپاقرص روزنامهها و مجلات هستند که اگر جز این بود، این همه مجلهی خوب و تعداد کمتری روزنامهی خوبی که این روزها منتشر میشوند، علیالقاعده بایستی بدون مخاطب مانده، فروخته نشده و در نتیجه تعطیل میشدند.اینکه هنوز هم نشریات خوب مکتوب دارند منتشر میشوند، یعنی مخاطبانی دارند که برایشان پول میدهند و توان خریدشان را دارند.البته این در کنارِ یارانه،آگهی، کمکهای داوطلبانه و سایرِ منابع درآمدی است که نشریات مکتوب بعضا در اختیار دارند اما واقعیت اینجاست که اگر نشریهای نفروشد، تعطیل میشود و اینکه هنوز کیوسکهای مطبوعاتی رونق اندکی دارند، یعنی مردمی هستند که برایشان پول میدهند و هر روز و هر ماه، مبلغی را برای سبد خرید فرهنگی خانوار کنار میگذارند.
این شعورِ برخاسته از دغدغه، تنها امید این روزهای اهالی نشریاتِ مکتوب است؛شعوری که بخشی از طبقهی متوسط و البته درصدِ کمتری از طبقهی بالا یا پایین، حامل آن هستند و به اهمیت فکر و فرهنگ در زندگی قائلند؛ اینکه گاه نیازهای مثلا ثانویه حتی میتواند مهمتر از نیازهای اولیه یا در عرض آن باشد و به هیچ روی نباید از آن روی برگرداند؛ این نگاه و دغدغه، وظیفهی سنگینی را بر دوش روزنامهنگاران و اهالی رسانههای مکتوب میگذارد، اینکه باید کار کرد، خوب کار کرد و محصول حرفهای و قابل دفاعی را برای آنها تولید کرد و این پیام را به آنها منتقل کرد که «شما به نشریات مکتوب،به روزنامهها و به مجلات نیاز دارید»؛ از آنها روی بر نگردانید.
▫️روزنامه شرق -۱۲ مهر ۹۹
#پژمان_موسوی
گرانی، جدیترین دغدغه امروزِ مردم ایران است؛ تقریبا روزی نیست که افزایش قیمت دلار، سکه، طلا، مسکن، خودرو و از همهی اینها مهمتر، ضروریاتِ زندگیِ مردم، خبرِ اول #رسانهها نباشد و #روزنامهها و #رسانههای_مکتوب از یک سو و شبکههای اجتماعی و #رسانههای_آنلاین از سوی دیگر، تحلیل، تفسیر یا خبری در این زمینه منتشر نکنند. فارغ از چرایی و چگونگی و ریشههای این گرانیِ هر دم افزون، آنچه تقریبا روی آن اتفاقنظر وجود دارد، تاثیر مستقیمِ گرانیها بر سبد خریدِ فرهنگی خانوار است؛ سبدی که در سالها و ماههای اخیر، هر روز کوچک و کوچکتر شده و وضعیت به جایی رسیده که دیگر چیزی از آن باقی نمانده است. در میانِ این سبد فرهنگی نیز، برخی بیشتر و برخی کمتر آسیب دیدهاند و در لیستِ بیشترین آسیبدیدگان و در صدرِ آن، بیشک روزنامهها، مجلات و سایر رسانههای مکتوب قرار دارند.
واقعیت اینجاست که روزنامهها و مجلات در ایران، از ابتدای فعالیتِ حرفهای خود تا به امروز، عموما یک مخاطبب مشخص داشتهاند: #طبقه_متوسط. همان طبقهای که در سالهای اخیر و با تلاطمها و تنشهای اقتصادی از یکسو و کاهش قدرت خرید خانوار از سوی دیگر،بیش از سایرِ طبقهها در معرضِ حذف و نابودی قرار گرفته است تا حدی که جامعهشناسان و مصلحان اجتماعی،با هشدار نسبت به عواقبِ حذف و کوچک شدنِ طبقه متوسط،چارهجویی برای تعیین تلکیفِ این «مسئله اجتماعی» را در صدرِ خواستههای خود قرار دادهاند.همین حذف و کوچک شدنِ طبقه متوسط در کنارِ چند عاملِ دیگر که جولانِ شبکههای اجتماعی و رسانههای آنلاین در صدرِ آنهاست،رسانههای مکتوب را در تاریکترین دورانِ خود فرو برده است؛دورانی که نه توان و نه انگیزهای برای خریدِ روزنامهها و مجلات برای طبقه متوسط باقی نگذاشته است و اگر نبود دغدغههای فرهنگیِ چند هزارِ مخاطبِ جدی و پیگیرِ رسانههای مکتوب،طومارِ این رسانهها تاکنون باید پیچیده شده بود و جر چند نشریه که از بودجههای دولتی ارتزاق میکنند،چیزی به نام روزنامه و مجله باقی نمانده بود.
پرسشی که در اینجا مطرح میشود این است که در شرایطی که طبقه متوسط بیش از پیش تضعیف شده و قدرت خریدِ مردم در حد نیازهای معیشتی و ضروری پایین آمده است، آیا میتوان به آینده نشریات مکتوب امیدوار بود؟ آیا در شرایطی که ذکرش رفت، مردم ترجیح نمیدهند نیازهای خبری خود را از #رسانههای_آنلاین و #شبکههای_اجتماعی که دسترسی به آنها هزینهی کمتری برایشان دارد برآورده کنند؟ پاسخ به این پرسشها، البته که پیچیده، سخت و چند لایه است اما هیچ تحلیلی، چشماندازِ کوتاه مدت را بهبودِ وضعیتِ طبقه متوسط و افزایشِ سهمِ فرهنگ در سبدِ خریدِ خانوار پیشبینی نمیکند. پس چه باید کرد؟ آیا باید به کلی ناامید شد و دست از تلاش برداشت؟آیا هیچ نشانهای از بهبودِ اوضاع در حوزه نشریاتِ مکتوب به چشم نمیخورد؟ پاسخ به این پرسش هم مثبت است و هم منفی.مثبت است چرا که واقعیت، کاهشِ قدرتِ خریدِ فرهنگیِ خانوار، اولویتِ تامینِ نیازهای معیشتی بر نیازهای ثانویه و در نتیجه کاهشِ اقبال به خریدِ نشریاتِ مکتوب است.منفی است چرا که هنوز هم مخاطبانِ زیادی هستند که با وجودِ مشکلاتِ بسیارِ اقتصادی،مشتریِ پروپاقرص روزنامهها و مجلات هستند که اگر جز این بود، این همه مجلهی خوب و تعداد کمتری روزنامهی خوبی که این روزها منتشر میشوند، علیالقاعده بایستی بدون مخاطب مانده، فروخته نشده و در نتیجه تعطیل میشدند.اینکه هنوز هم نشریات خوب مکتوب دارند منتشر میشوند، یعنی مخاطبانی دارند که برایشان پول میدهند و توان خریدشان را دارند.البته این در کنارِ یارانه،آگهی، کمکهای داوطلبانه و سایرِ منابع درآمدی است که نشریات مکتوب بعضا در اختیار دارند اما واقعیت اینجاست که اگر نشریهای نفروشد، تعطیل میشود و اینکه هنوز کیوسکهای مطبوعاتی رونق اندکی دارند، یعنی مردمی هستند که برایشان پول میدهند و هر روز و هر ماه، مبلغی را برای سبد خرید فرهنگی خانوار کنار میگذارند.
این شعورِ برخاسته از دغدغه، تنها امید این روزهای اهالی نشریاتِ مکتوب است؛شعوری که بخشی از طبقهی متوسط و البته درصدِ کمتری از طبقهی بالا یا پایین، حامل آن هستند و به اهمیت فکر و فرهنگ در زندگی قائلند؛ اینکه گاه نیازهای مثلا ثانویه حتی میتواند مهمتر از نیازهای اولیه یا در عرض آن باشد و به هیچ روی نباید از آن روی برگرداند؛ این نگاه و دغدغه، وظیفهی سنگینی را بر دوش روزنامهنگاران و اهالی رسانههای مکتوب میگذارد، اینکه باید کار کرد، خوب کار کرد و محصول حرفهای و قابل دفاعی را برای آنها تولید کرد و این پیام را به آنها منتقل کرد که «شما به نشریات مکتوب،به روزنامهها و به مجلات نیاز دارید»؛ از آنها روی بر نگردانید.
▫️روزنامه شرق -۱۲ مهر ۹۹