کانون اندیشه جوان
1.15K subscribers
2.19K photos
1.1K videos
54 files
1.93K links
Download Telegram
🔶 پیدایش شک و نگرش انتقادی عوامل گوناگونی دارد؛ از هوش و استعداد گرفته تا شرایط محیط، تحصیل و زندگی. غزالی درباره منشا شک خود دو چیز را مطرح می کند: یکی مشاهده عقاید مختلف و دیگری حدیثی از پیامبر اسلام(ص). اما دکارت درباره ی مبنای شک خود چنین می گوید: با اینکه روزگارم خوب بود و استادان خوبی داشتم، اما قانع نمی شدم. به نظرم رسید که دیگران هم مانند من هستند یعنی معلوماتشان قانع کننده نیست. بدین سان به این عقیده رسیدم که هیچ علمی چنان که به آدم امیدواری می دهند، استوار و یقینی نیست.

🔷 اگر در منشا شک دقت کنیم، می بينيم که غزالی منشا شک خود را نه اقدامی آگاهانه بلکه یک اتفاق و برخورد با تعلیمات دینی می داند. اما دکارت، قانع نشدن خود را اساس قرار داده و این حالت را به دیگران هم تعمیم می دهد. به سادگی می توان دریافت که شک دکارت قوی تر و سازنده تر بوده چرا که در تفکر فلسفی عدم تعهد را شرط دانسته و محور کار را عقل و اندیشه ی انسانها قرار داده اند. لذا شک دکارت می تواند راه را برای اصالت انسان باز کند اما شک غزالی نه.

📖 کتاب نقد غزالی به کوشش #سید_یحیی_یثربی




#دکارت
#نقد_غزالی
#شک_گرایی






📌@canoon_org
🔶دکارت برای پرهیز از هر گونه پیش داوری و برای یافتن مبانی علوم و برای اینکه اموری را که به دست می آورد، تردید ناپذیر باشد، در هر آنچه که بتواند شک می کند.شک وی از نوع شکی که شکاکان یونان مطرح می کردند (شک مطلق) نمی باشد، بلکه شکی است دستوری و روشی. وی اگر چه در مورد امور حسی به طور جدی تشکیک نموده و تجربه حسی را پایه مستحکمی نمی دانست که بتوان آن را مبنای کسب نتیجه قرار داد، اما درباره اموری نظیر شهود نفس، ذات خداوند و حقایق ریاضی واقعا شک نداشته و در واقع تظاهر به شک نموده است.

🔷شک دستوری دکارت چند ویژگی دارد: ویژگی اول آن نظری، فرضی و غیر عملی بودن آن است. وی هرگز توصیه نمی کند که این شک را در مراحل عملی زندگی و اعمال اخلاقی به کار بریم. ویژگی دیگر آن موقتی بودن این نوع شک است. به همین خاطر وی از بررسی یک به یک امور و اثبات بطلان تمامی آنها که کاری بی پایان و یا دست کم طولانی مدت است خودداری نموده و صرفا تا رسیدن به بنای یقینی و استوار در عقاید از شک بهره می جوید.




📖کتاب #شک_میکنم_پس_هستم به قلم #محمد_ابراهیم_بخشنده

#شک
#دکارت
#تجربه_حسی



📌@canoon_org
🔶از نظر دکارت، شناخت حقیقی به طور فطری در ذهن حضور داشته و امری نیست که از خارج، وارد ذهن شود. تنها لازم است که از ارتکاب به خطا ممانعت کرده تا شناخت در نتیجه دخالت آن تیره و تار نشود. وی ابزار اندیشه را به دو نوع فاهمه و اراده تقسیم کرده و احساس و تخیل را متعلق به فاهمه می داند و در عوض، میل و بیزاری و تصدیق و انکار و تشکیک را به اراده نسبت می دهد.

🔷مکانیزم خطا و علت اصلی آن عبارت است از بلند پروازی اراده و درخواست اموری ورای شناخت و فهم صریح و متمايز. از نظر دکارت، گسترده تر بودن قلمرو اراده نسبت به فاهمه، نه تنها موجب نقص نیست بلکه نشانه کمال و زمینه مدح و یا ذم اعمال انسانی است.

💢به علاوه، خطاهای ما نمی تواند ناشی از ذات الهی و یا طبیعت باشد بلکه خطا، ریشه در روش عمل انسان و یا نحوه استفاده او از این اختیار و آزادی اراده دارد. بدین ترتیب که اگر درباره چیزهایی که صراحت و تمایز آنها را ادراک نکرده حکمی صادر کند، احتمال خطا و اشتباه در آن وجود دارد. پس نقص و عیب در استعمال نابجای اختیار و نحوه عمل خود فرد است و نه چیزی دیگر.

📖کتاب #شک_میکنم_پس_هستم به کوشش #محمد_ابراهیم_بخشنده

#دکارت

📌@canoon_org
🔶دکارت را موسس و معمار علم و فلسفه جدید نامیده اند و بیشتر مورخین و صاحب نظران بر این اعتقادند که نقش دکارت از اندیشمندان بزرگی که در دوره جدید ایفای نقش نموده اند، موثرتر و برجسته تر بوده است. در قرن شانزدهم میلادی، نحوه ای تفکر شکاکیت آمیز در اروپا حاکم گردید. دکارت برای مبارزه با شک گرایی، در مقام پی ریزی فلسفه تزلزل ناپذیری برآمد و سنگ بنای آن را شک پذیری خود شک قرار داد.

📖کتاب #شک_میکنم_پس_هستم نوشته ی #محمدابراهیم_بخشنده و محصول نشر کانون اندیشه جوان است. نگارنده در کتاب حاضر، به تشریح دیدگاه های رنه دکارت در زمینه معرفت شناسی، انسان شناسی، خداشناسی و جهان شناسی پرداخته است.

💢وی در فصل اول به زندگی‌ نامه دکارت اشاره نموده و با تشریح عصر وی،‌ تأثیر و تأثر او را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است. در چهار فصل بعدی با رجوع مستقیم به آثار دکارت و نیز لحاظ شرح و توضیح مفسرین، به تشریح دیدگاه‌های او در زمینه معرفت‌شناسی، انسان‌شناسی، خداشناسی و جهان‌شناسی پرداخته و در پایان هر فصل با توجه به فلسفه اسلامی نقد و بررسی عقاید وی ارائه شده است.


#شک
#تفکر
#فلسفه
#دکارت
#شکاکیت
#معرفی_کتاب

📌@canoon_org
🔷تنها موجود قائم به ذات، خداست و سایر موجودات در وجود و بقا به او نیازمندند. حیات را میتوان به اجزای بی نهایت تقسیم کرد که هیچکدام از آنها بستگی به دیگری ندارد. بنابراین، از اینکه مثلا من اندکی قبل وجود داشتم، لازم نمی آید که هم اکنون نیز موجود باشم، مگر اینکه در این لحظه خدا مجددا مرا به وجود آورد؛ یعنی مرا ابقا کند.

🔶نظم طبیعت، به فعل مداوم "آفرینش خدا" متکی است. نه تنها آغاز هستی موجودات بلکه تداوم و بقای آنها نیز مبتنی بر فعل الهی است. دو جوهر نفس و بدن را به همین علت نباید با جوهریت خدا یکسان دانست، زیرا فقط یک جوهر وجود دارد که بی نیاز از غیر است و آن خداست و همه اشیای دیگر، تنها توسط او هستی می گیرند.

💢لذا، دو جوهر نفس و بدن را به عنوان جواهر مخلوق، باید از اعراض تفکیک کرد؛ بدین ترتیب که آنها غیر از وابستگی به خدا به موجود دیگری برای موجود بودن نیاز ندارند و اعراض برای موجود بودن به جوهر نیز نیازمندند. پس جوهر به معنی ذاتی قائم به خود، فقط خداست و جهان قائم به اوست و مدد عام او ضامن تداوم هستی است.

📖کتاب #شک_میکنم_پس_هستم به قلم #محمدابراهیم_بخشنده

#الله
#آفرینش
#واجب_الوجود

📌@canoon_org
🔶در دوره جدید، زمینه جدایی فلسفه از الهیات توسط اندیشمندانی نظیر #دکارت فراهم شد. دکارت امور را به دو قسم تقسیم می کند: امور الهی و غیرالهی. در امور الهی می‌بایست الهام خداوند را پذیرفت و آنها را بر عقل، مقدم دانست. اما در امور غیر الهی #فیلسوف نمی تواند چیزی را که حقیقتش معلوم نشده بپذیرد و یا به حواس خویش اعتماد نماید.

🔷#ژیلسون معتقد است که دکارت در دوره جدید، مبدع جدایی حکمت فلسفی از حکمت الهی است. به عقیده وی، دکارت اعتقاد دارد که دین، موضوع ایمان است و نه موضوع معرفت عقلی. دکارت، حکمت مسیحی #قرون_وسطا را از هم گسیخت و الهیات، دیگر مسئله مناسبی برای تفکرات فلسفی تلقی نشد.

💢از نظر دکارت مراد از عقل، همان عقل جزئی و استدلالی و محاسبه گر است و نه عقل کلی. دکارت عقل کلی را به کناری نهاد و توجه خویش را به عقل جزئی و دوراندیش معطوف نمود. وی در تفکیک حوزه عقل از #ایمان می نویسد: اما این امر مانع این نمی شود که ما به موضوعاتی باور داشته باشیم که از طریق #وحی الهی به عنوان یقینی تر از یقینی ترین معارف ما برای ما آشکار شده است.

📖کتاب #شک_میکنم_پس_هستم به قلم #محمدابراهیم_بخشنده

#فلسفه
#الهیات

📌@canoon_org
🔰عقیده دکارت درباره علوم نظری و علوم عملی چیست؟ وی کدام یک از این دو را ترجیح داده و کدام را در خدمت دیگری می داند؟

🔷دکارت در نامه اش به مترجم فرانسوی، اصول فلسفه، فلسفه و حکمت را به درختی تشبیه می کند که ریشه های آن را مابعدالطبیعه، تنه آن را فیزیک و میوه های آن را اخلاق و پزشکی و مکانیک تشکیل می‌دهند. در حالیکه در اندیشه افلاطون، فلسفه عبارت است از: محبوب خدایان شدن و به آنها تشبه پیدا کردن. ارسطو نیز معتقد است که هر چه علم از سود و منفعت ظاهری دورتر باشد، به همان میزان از ارزش بیشتری برخوردار است و لذا حکمت نظری برتر از حکمت عملی است. اما دکارت عقیده دارد که علوم نظری در خدمت علوم عملی و کاربردی بوده و می باید از انتهای درخت میوه چید و نه از ریشه و یا تنه آن.

🔶تنها یک قرن بعد از دکارت، دانشمند هموطن او "کانت" اعلام کرد که معرفت بشری را می توان به سه دوره دینی، فلسفی و تحصلی تقسیم کرد که مرحله اول تخیلی و مرحله دوم تعقلی و مرحله سوم علمی است. به عقیده او، دوره معرفت دینی و فلسفی سپری شده و در عصر جدید می باید از معرفت علمی و تحققی جانبداری نمود به نظر وی آنچه در سومین مرحله معرفت بشری معتبر است، امر محسوس و تبعیت از مشاهده و تجربه میباشد. دکارت به جای فلسفه نظری بر فلسفه عملی تأکید می کند و می گوید:

💢به جای فلسفه نظری می توان یک فلسفه عملی قرار داد که قوت و تأثیرات آتش، آب و هوا، ستارگان و افلاک و همه اجسام دیگر را که بر ما احاطه دارند، معلوم کند؛ به همان خوبی و روشنی که امروز فنون مختلف پیشه وران بر ما معلوم است؛ بنابراین می توانیم همچنان معلومات مزبور را برای قواعدی که در خور آن می باشند به کار ببریم و طبیعت را تملک کنیم و فرمانبردار سازیم و این نه تنها برای اختراع صنایع و خیل بیشمار مطلوب است که ما را از ثمرات زمین و تمام وسایل آسایش که در آن موجود است، بی زحمت برخوردار می‌کند.

📖کتاب #شک_میکنم_پس_هستم به قلم #محمدابراهیم_بخشنده

#علوم
#کانت
#فلسفه
#مسئله
#دکارت
#پرسش_و_پاسخ


📌@canoon_org