🔰اومانیسم
🔷اومانیسم جنبشی فلسفی و ادبی است که در نیمه دوم قرن چهاردهم از ایتالیا آغاز و به دیگر کشورهای اروپایی کشیده شد. این جنبش یکی از عوامل فرهنگ جدید را تشکیل میدهد. همچنین اومانیسم فلسفهای است که ارزش یا مقام انسان را ارج مینهد و او را میزان همه چیز قرار میدهد و به بیانی دیگر سرشت انسانی و حدود و علائق طبیعت آدمی را به عنوان موضوع اتخاذ مینماید.
🔶اومانیسم در معنای ابتدائی خود که مفهومی تاریخی است، جنبه اساسی و زیربنایی رنسانس میباشد؛ همان جنبهای که متفکران از آن طریق کمال انسانی را در جهان طبیعت و تاریخ جستوجو کردند و تفسیر انسان را نیز در این جهت جویا شدند. اصطلاح اومانیسم در این معنا از «اومانیتاس» مشتق شده که یونانیان آن مطالب را «پایدیا» می نامیدند که به معنای فرهنگ می باشد. در یونان قدیم تعلیم و تربیت به وسیله هنرهای آزاد صورت میگرفت و چنین مقرراتی فقط شایسته انسان تلقی میشد؛ از آن جهت که آدمی خود را از سایر حیوانات متمایز نموده است.
🔺اومانیستها مصمم بودند تا آن حیات روحی را که انسان در عصر کلاسیک دارا بود و در قرون وسطا از دست داده بود، دیگر بار از طریق ادبیات کلاسیک به او بازگردانند و آن همان روح «آزادی» بود که ادعای خودمختاری و خودرهبری آدمی را توجیه مینمود و به او اجازه میداد تا در حالیکه خود را گرفتار طبیعت و تاریخ میدید، به دنبال قابلیتی باشد تا بتواند طبیعت و تاریخ را قلمرو حکومت خودساخته و بر آن مسلط شود.
🔻اومانیسم به عنوان «بازگشت به روزگار باستان» به معنی تجدید گذشته باستانی نبود بلکه درصدد بود تا به احیا و توسعه استعدادها و نیروهایی بپردازد که گذشتگان دارا بودند و آن نیروها را به کار میگرفتند و این در حالی بود که اومانیستها برخی از باورها و معتقدات مردم قرون وسطا را از دست داده بودند.
📖کتاب نقدی بر مبانی معرفتشناسی اومانیستی، نوشته مریم صانعپور، ص 21 و 22
#ایتالیا
#رنسانس
#اومانیسم
#قرون_وسطی
#آموزش_مفاهیم
📌@canoon_org
🔷اومانیسم جنبشی فلسفی و ادبی است که در نیمه دوم قرن چهاردهم از ایتالیا آغاز و به دیگر کشورهای اروپایی کشیده شد. این جنبش یکی از عوامل فرهنگ جدید را تشکیل میدهد. همچنین اومانیسم فلسفهای است که ارزش یا مقام انسان را ارج مینهد و او را میزان همه چیز قرار میدهد و به بیانی دیگر سرشت انسانی و حدود و علائق طبیعت آدمی را به عنوان موضوع اتخاذ مینماید.
🔶اومانیسم در معنای ابتدائی خود که مفهومی تاریخی است، جنبه اساسی و زیربنایی رنسانس میباشد؛ همان جنبهای که متفکران از آن طریق کمال انسانی را در جهان طبیعت و تاریخ جستوجو کردند و تفسیر انسان را نیز در این جهت جویا شدند. اصطلاح اومانیسم در این معنا از «اومانیتاس» مشتق شده که یونانیان آن مطالب را «پایدیا» می نامیدند که به معنای فرهنگ می باشد. در یونان قدیم تعلیم و تربیت به وسیله هنرهای آزاد صورت میگرفت و چنین مقرراتی فقط شایسته انسان تلقی میشد؛ از آن جهت که آدمی خود را از سایر حیوانات متمایز نموده است.
🔺اومانیستها مصمم بودند تا آن حیات روحی را که انسان در عصر کلاسیک دارا بود و در قرون وسطا از دست داده بود، دیگر بار از طریق ادبیات کلاسیک به او بازگردانند و آن همان روح «آزادی» بود که ادعای خودمختاری و خودرهبری آدمی را توجیه مینمود و به او اجازه میداد تا در حالیکه خود را گرفتار طبیعت و تاریخ میدید، به دنبال قابلیتی باشد تا بتواند طبیعت و تاریخ را قلمرو حکومت خودساخته و بر آن مسلط شود.
🔻اومانیسم به عنوان «بازگشت به روزگار باستان» به معنی تجدید گذشته باستانی نبود بلکه درصدد بود تا به احیا و توسعه استعدادها و نیروهایی بپردازد که گذشتگان دارا بودند و آن نیروها را به کار میگرفتند و این در حالی بود که اومانیستها برخی از باورها و معتقدات مردم قرون وسطا را از دست داده بودند.
📖کتاب نقدی بر مبانی معرفتشناسی اومانیستی، نوشته مریم صانعپور، ص 21 و 22
#ایتالیا
#رنسانس
#اومانیسم
#قرون_وسطی
#آموزش_مفاهیم
📌@canoon_org