🔷 فلسفه اسلامی را به سه جریان می توان تقسیم کرد : اشراق ، مشاء و حکمت متعالیه ؛ ریاست فلسفه اشراق ، به شیخ شهاب الدین سهروردی از علمای قرن ششم ، و فلسفه مشاء ، به شیخ الرئیس ابوعلی سینا و حکمت متعالیه ، به ملاصدرای شیرازی منسوب است در میان آرا و عقاید افلاطون، سه مسئله است که ارکان و مشخصات اصلی فلسفه افلاطون را تشکیل می دهد و ارسطو در هر سه مسئله با او مخالف بوده است .
🔶 مسئله اول ، نظريه مُثُل که طبق این نظریه ، آنچه در این جهان مشاهده می شود ، اعم از جواهر و اعراض ، اصل و حقیقتشان در جهان دیگر وجود دارد و افراد این جهان به منزله سایه ها و عکس های حقایق آن جهانی هستند.
🔶 مسئله دوم ، درباره روح آدمی است . وی معتقد است که روحها قبل از تعلق به بدنها در عالمی برتر و بالاتر که همان عالم مُثُل است ، مخلوق و موجود بوده و پس از خلق شدن بدن ، روح به بدن تعلق پیدا می کند و در آن جای می گیرد.
🔶 مسئله سوم ، بر دو نظریه پیشین مبتنی است و به منزله نتیجه ای از آن دو نظریه تلقی می شود علم ، تذکر و یادآوری است ، نه یادگیری واقعی ؛ یعنی هرچیز که ما در این جهان می آموزیم و می پنداریم ، در حقیقت یادآوری آن چیزهایی است که قبلا می دانسته ایم.
📖 کتاب #فلسفه_اسلامی_و_غربی به قلم #علی_دژاکام
#فلسفه
#فلسفه_اسلامی
📌@canoon_org
🔶 مسئله اول ، نظريه مُثُل که طبق این نظریه ، آنچه در این جهان مشاهده می شود ، اعم از جواهر و اعراض ، اصل و حقیقتشان در جهان دیگر وجود دارد و افراد این جهان به منزله سایه ها و عکس های حقایق آن جهانی هستند.
🔶 مسئله دوم ، درباره روح آدمی است . وی معتقد است که روحها قبل از تعلق به بدنها در عالمی برتر و بالاتر که همان عالم مُثُل است ، مخلوق و موجود بوده و پس از خلق شدن بدن ، روح به بدن تعلق پیدا می کند و در آن جای می گیرد.
🔶 مسئله سوم ، بر دو نظریه پیشین مبتنی است و به منزله نتیجه ای از آن دو نظریه تلقی می شود علم ، تذکر و یادآوری است ، نه یادگیری واقعی ؛ یعنی هرچیز که ما در این جهان می آموزیم و می پنداریم ، در حقیقت یادآوری آن چیزهایی است که قبلا می دانسته ایم.
📖 کتاب #فلسفه_اسلامی_و_غربی به قلم #علی_دژاکام
#فلسفه
#فلسفه_اسلامی
📌@canoon_org
🔷از اصول و مبانی مکتب مارکسیسم می توان استنباط کرد که این مکتب، تکامل اجتماعی ای را معیار و ملاک فعل اخلاقی می داند که براساس تکامل ابزار تولید، توجیه می شود؛ یعنی هر فعلی که جامعه را به سوی تحول و تکامل سوق بدهد، اخلاقی و هر فعلی که مانع تحول و تکامل جامعه بشود، غیر اخلاقی خواهد بود. تکامل از نظر این مکتب، مفهومی جز انقلاب که ناشی از تضادهای طبقاتی و درونی جامعه است، ندارد.
🔶لذا باید گفت معیار و ملاک فعل اخلاقی در این مکتب، انقلاب است؛ یعنی فعلی اخلاقی است که در راستای ایجاد انقلاب و دگرگونی باشد و اگر فعلی در این راستا نباشد و یا مانع انقلاب بشود، غیراخلاقی و یا ضد اخلاقی خواهد بود. برای نمونه اگر راستگویی به انقلاب اجتماعی کمک کند فعل اخلاقی است، ولی اگر کمک نکند، فعل غیراخلاقی می باشد و برعکس.
💢اگر معیار و ملاک اخلاق، تکامل اجتماعی و انقلاب باشد، اخلاق کاملا یک امر نسبی خواهد بود؛ زیرا ممکن است در یک جامعه راستگویی و در جامعه ای دیگر دروغ گویی و یا یک زمان راستگویی و زمان دیگر دروغ گویی، انقلاب ایجاد کند.
📖کتاب #فلسفه_اسلامی_و_غربی به قلم #علی_دژاکام
#اخلاق
#مارکسیسم
📌@canoon_org
🔶لذا باید گفت معیار و ملاک فعل اخلاقی در این مکتب، انقلاب است؛ یعنی فعلی اخلاقی است که در راستای ایجاد انقلاب و دگرگونی باشد و اگر فعلی در این راستا نباشد و یا مانع انقلاب بشود، غیراخلاقی و یا ضد اخلاقی خواهد بود. برای نمونه اگر راستگویی به انقلاب اجتماعی کمک کند فعل اخلاقی است، ولی اگر کمک نکند، فعل غیراخلاقی می باشد و برعکس.
💢اگر معیار و ملاک اخلاق، تکامل اجتماعی و انقلاب باشد، اخلاق کاملا یک امر نسبی خواهد بود؛ زیرا ممکن است در یک جامعه راستگویی و در جامعه ای دیگر دروغ گویی و یا یک زمان راستگویی و زمان دیگر دروغ گویی، انقلاب ایجاد کند.
📖کتاب #فلسفه_اسلامی_و_غربی به قلم #علی_دژاکام
#اخلاق
#مارکسیسم
📌@canoon_org
🔷در تعریف فعل اخلاقی و به دست آوردن معیار و ملاک برای فعل اخلاقی، آنچه که اصل است، تحقق مفاهیم اخلاقی می باشد؛ یعنی هدف، متخلق شدن مردم به اخلاق است. مهم نیست که فعل به خاطر احساسات نوع دوستانه انجام گرفته باشد و یا به خاطر زیبایی و استقلال روح، عقل و... تحقق پیدا کرده باشد. آنچه مهم می نماید این است که فعل در دایره منافع مادی و فردی نباشد.
🔶برای جامع و کامل شدن این نظریه باید خودی را تفسیر کرد. اگر فعلی فقط برای خود خانوادگی، یعنی خانواده و یا خود ملی انجام شود، باز فعل اخلاقی نیست؛ زیرا باز برای منافع خود انجام گرفته است و فقط خودی وسیع تر شده است. اخلاق، مرز زمانی و مکانی ندارد.
💢مفاهیم اخلاقی فقط در مکتب های دینی معنا و مفهوم پیدا می کنند. در مکتب های غیر دینی اخلاق مفاهیمی توخالی و پوچ خواهد بود. فقط با وجود خدا و دین می توان اخلاق را به طور منطقی توجیه کرد. وقتی اخلاق بر دین تکیه زده و آگاهانه لباس تحقق به خود می پوشد، در مقوله عبادت و پرستش قرار می گیرد. به همین سبب در کتاب و سنت، به آن اهمیت داده شده است.
📖کتاب #فلسفه_اسلامی_و_غربی به قلم #علی_دژاکام
#اخلاق
#آموزش_مفاهیم
📌@canoon_org
🔶برای جامع و کامل شدن این نظریه باید خودی را تفسیر کرد. اگر فعلی فقط برای خود خانوادگی، یعنی خانواده و یا خود ملی انجام شود، باز فعل اخلاقی نیست؛ زیرا باز برای منافع خود انجام گرفته است و فقط خودی وسیع تر شده است. اخلاق، مرز زمانی و مکانی ندارد.
💢مفاهیم اخلاقی فقط در مکتب های دینی معنا و مفهوم پیدا می کنند. در مکتب های غیر دینی اخلاق مفاهیمی توخالی و پوچ خواهد بود. فقط با وجود خدا و دین می توان اخلاق را به طور منطقی توجیه کرد. وقتی اخلاق بر دین تکیه زده و آگاهانه لباس تحقق به خود می پوشد، در مقوله عبادت و پرستش قرار می گیرد. به همین سبب در کتاب و سنت، به آن اهمیت داده شده است.
📖کتاب #فلسفه_اسلامی_و_غربی به قلم #علی_دژاکام
#اخلاق
#آموزش_مفاهیم
📌@canoon_org