آفتابگردان‌ها
577 subscribers
254 photos
57 videos
4 files
125 links
«ما همه آفتابگردانیم»

محلی برای نشر آثار شاعران جوان انقلاب اسلامی

پل ارتباطی ما جهت ارسال شعر، پیشنهادات و انتقادات:

@office4poem

موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Download Telegram
#السلام_علیک_یا_فاطمه_الزهرا
#فاطمیه

گیج و سردرگمم، نمی دانم، چه شده؟ خورده‌ام زمین انگار
بین کوچه؟ کجا؟ کجا هستم، آه میدان میوه و تره بار

رفته رفته به یاد آوردم قصه میهمانی شب را
رفته بودم کمی خرید کنم لحظه بازگشت از سرِ کار

«به نظر سالمی خدا را شکر»، یک نفر حرف می‌زند با من:
باز غرغرکنان به زیر لب، «آه از این پله های لاکردار»

گرچه دورم شلوغ اما من، جاری از روشنای پژواکم
همه جا کوچه کوچه می‌شنوم، در سرم کوچه می‌شود تکرار

ناگهان گریه می‌شود حالم، غرق در اشک می‌شود چشمم
در خیالم به کوچه می‌رسم و کوچه از عطر روضه‌ها سرشار

راه را بسته‌اند انگاری، یک نفر حمله می‌کند آری
ناگهان می خورد زمین مادر، کودکی گیج و مات از این رفتار

کاش قدری بزرگ‌تر بودم، آتشی گر گرفته در جانش
که مبادا هجوم، مادر را...، که مبادا که سیلی‌اش این بار...

گفتم آتش، چقدر می‌سوزم، آه آتش چقدر سوزانی
آه آتش بیا و این یکبار، دست از خانه علی بردار

دست از خانه علی بردار، یاس را می‌شود مگر سوزاند؟
کمتر از گل به او نگفته علی در پیِ چیستی از این اصرار؟

آه آتش چقدر بی‌رحمی، داغ‌ها را چرا نمی فهمی
کاش آتش بگیری ای آتش، از تو بیزارم از خودم بیزار

◼️

تا همیشه به یاد خواهم داشت، منم و قصه زمین خوردن
منم و کوچه، آتش خانه، منم و ناله در و دیوار

#میثم_یوسفی_سرخنی

@Aftabgardan_ha
#السلام_علیک_یا_فاطمه_الزهرا
#فاطمیه

تو را سرشت که خلقت عیار داشته باشد
که خاک بایر هستی بهار داشته باشد

فقط نه سوره کوثر فقط نه آیه‌ی تطهیر
تو را سرشت کتاب اعتبار داشته باشد

اراده کرده خدا بین خیل عالم و آدم
علی به داشتنت افتخار داشته باشد

ز احترام‌ بدل می‌شود به خاک سرایت
اگر که هفت فلک اختيار داشته باشد

ز بیکرانِ وقار تو قطره‌ای‌ست کفایت
که کل عالم هستی وقار داشته باشد

ولی دریغ که از نور خلقت تو چه‌فهمد؟
دل آنکه در گرو شام تار داشته‌ باشد

رقم زدند چنان عده‌ای، که صفحه تاریخ
به سینه حادثه‌ای ناگوار داشته باشد

از آنکه منکر جریان خانه‌است بپرسید
چرا نخواسته زهرا مزار داشته باشد؟

چرا نخواسته از بین خلق در شب دفنش
_به غیر چند نفر_ سوگوار داشته باشد؟

ز داغ آنکه به آتش کشیده شد دل زهرا
رواست سینه‌ جنت شرار داشته باشد

شکوفه سوخت و نگذاشتند خانه مولا
از او گل دگری يادگار داشته باشد

#امیرحسین_پورعزیز
@Aftabgardan_ha
#السلام_علیک_یا_فاطمه_الزهرا
#فاطمیه

نمرودیان سرکش و اصحاب بولهب
دامن زدند آتش خشم و نفاق را
در سوخت ناگهان و جهان گریه‌اش گرفت
تا خواست بازگو کند این اتفاق را

در سوخت، خانه سوخت، زمین سوخت، عرش سوخت
غمناله های سوره‌ی کوثر شنیده شد
وقتی که خون یاس زمین را دچار کرد
پیراهن تمامی گلها دریده شد

ای ریسمان کفر که در فکر بیعتی
حبل‌المتین علی‌ست کجا می‌کشانی‌اش؟
او راز خلقت است فراموش کرده‌ای؟
ای بی‌خبر ز منزلت آسمانی‌اش

بعد از تو چاه شاهد بغضی عظیم بود
بعد از تو ماه در دل شب کوچه گرد شد
مردی که بود هر نفسش شادی آفرین
بعد از تو نخل از پس نخل آه و درد شد

مادر چه قدر نام قشنگی برای توست
بانو چه قدر لایق این اسم اعظمی
حتی به بوریای تنش فکر کرده‌ای
اصلا تو نوحه خوان عزای محرمی

بی‌شک فدک مقابل چشم تو کوچک است
وقتی خدا زده‌ست فلک را به نام تو
هرگز نمیرد انکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده ی عالم دوام تو

#سمانه_خلف_زاده

@Aftabgardan_ha
#السلام_علیک_یا_فاطمه_الزهرا
#فاطمیه

می‌برد سهیل حسد، بر طلوع طلعت من
گَرد چادرت شده است، کوکب هدایت من

آفریدگار تو را، آفرید و گفت به خویش
آفرین به من که تویی، بهترین‌‌ خلقت من

گفت مصطفی(ص)؛ (گل من! خنده‌ات بهار من است
دخترم رضایت توست معنی رضایت من

گفت مرتضی: (حرمی! در حریم آل عبا
اولین شهید تویی در ره ولایت من)

بهترین خلق خدا! خاستگاه مهر و حیا!
ابتدای مدح شماست انتهای همّت من

چامه‌ای برای شما سوخت در نهایت خویش
جامه‌ای برای عزا دوختی به قامت من

#عمادالدین_ربانی

@Aftabgardan_ha
#السلام_علیک_یا_فاطمه_الزهرا
#فاطمیه

بسم الله الرحمن الرحیم

تازه کرده‌ست غمت جان‌ها را
راه انداخته باران‌ها را

پاک گردانده از آلایش‌ها
روضه‌ی کوچه، خیابان‌ها را

دم به دم با غمِ تو می‌شویند
اشک‌ها سینی و فنجان‌ها را

صحبت از شاه و گدا نیست که عشق
از سر انداخته عنوان‌ها را

دور کرده‌ست از آبادیِ ما
نورِ تو سایه‌ی شیطان‌ها را

با دل و روی سیاه آمده‌ایم
تا که تطهیر کنی جان‌ها را

گرچه نان و نمکت را خوردیم
و شکستیم نمکدان‌ها را...

مادر خانه نگه می دارد
احترام همه مهمان‌ها را

دل عالم به دعایت گرم است
آب کن برف زمستان‌ها را

با گل نرگست ای یاس کبود
برسان عیدیِ گلدان‌ها را

باز کن در غزلِ فاطمیه
مطلعِ نیمه‌ی شعبان‌ها را...

#امیرحسین_رضاخواه
@Aftabgardan_ha
#السلام_علیک_یا_فاطمه_الزهرا
#فاطمیه

هم از تراوش طبع روان لطیف‌تر است
هم از خیال غزل‌ بی‌گمان لطیف‌تر است

هم از سکوتِ سحرپرسۀ صحاری‌ها
هم از ترنم رود روان، لطیف‌تر است

هم از تلالؤ خورشید، بین برکۀ صبح
هم از هوای سپیده‌دمان لطیف‌تر است

قسم به نقطۀ آغاز آفریده شدن
که از طلوع نخستِ جهان لطیف‌تر است

بهشت زیر قدم‌های اوست آری او
زن از بهشت، از آن جاودان؛ لطیف‌تر است

کدام زن؟ که به او مادر پدر گفتند
ز جان عزیزتر و از بیان لطیف‌تر است

کدام زن؟ که سرشتِ منزّه و پاکش
از آدمی و پری توامان لطیف‌تر است

مباد خاطرش آزردۀ کشاکشِ دهر
که از حریر، که از پرنیان لطیف‌تر است



دریغ و درد که سیلی‌خورِ حوادث شد
گلی که گونه‌اش از ارغوان لطیف‌تر است

#عاطفه_جعفری

@Aftabgardan_ha