آفتابگردان‌ها
578 subscribers
250 photos
54 videos
4 files
125 links
«ما همه آفتابگردانیم»

محلی برای نشر آثار شاعران جوان انقلاب اسلامی

پل ارتباطی ما جهت ارسال شعر، پیشنهادات و انتقادات:

@office4poem

موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Download Telegram
آفتابگردان‌ها
#معرفی_کتاب_آفتابگردانها مجموعه شعر #حاشا سروده #رضا_یزدانی نشر #شهرستان_ادب #دوره_دوم_آفتابگردانها #ما_همه_آفتابگردانیم @Aftab_gardan_ha
مبارک است آسمانِ آبی،
مبارک است آفتاب و باران
خوشا جوانه، خوشا شکفتن،
خوشان‌خوشانی‌ست در بهاران

بریز از منقل زمستان،
هر آنچه ته‌مانده‌ است از اسفند
بریز تا گل کند دوباره،
بلوغِ پُرجوشِ شاخساران

سلام کردم به نرگسی مست،
جواب از بلبلی شنیدم
به جز محبّت، به جز ملاحت،
ندیدم از این بزرگواران

چقدر شادند غم‌فروشان،
پر از هیاهو همه خموشان
به باده‌ریزی و نوش‌نوشان
حواس‌جمع‌اند میگُساران

به سبزوار درخت رفتم؛
سلام کردم به جان‌به‌کف‌ها
کفن‌به‌تن آمدند گل‌ها،
کفن‌به‌تن ‌مثل سربداران

فقط نه این دید و بازدید است؛
فقط نه تبریک‌های عید است
بهار یعنی به خود رسیدن،
به رغم گمگشتِ روزگاران

بهار یعنی همین گسستن
ز خویش و در خویش تازه‌ گشتن
بهار این است؛ ای زمستان!
بهار این است؛ ای بهاران!


بهارها آمدند و رفتند
ولی تو می‌مانی ای همیشه!
من آمدم تا تو را ببینم؛
خودِ خودت را به من بباران!

#رضا_یزدانی
#دوره_دوم_آفتابگردانها
از مجموعه شعر #حاشا
نشر #شهرستان_ادب

#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دو ساعت است که لب وا نمی کند از هم
گرفته زانوی غم در بغل
درست گوشه ی این باغ
...

شعری از مجموعه شعر #حاشا
سروده #رضا_یزدانی
#انتشارات_شهرستان_ادب

با اجرای
#محمد_میرزایی_بازرگانی
تصویربردار:
#میلاد_قسمتی
تدوین:
#علی_عزتی

@ShahrestanAdabPub
#ویژه‌نامه_نمایشگاه_کتاب_۱۳۹۸

فهرست کتاب‌های شاعران عضو دوره‌های مختلف #آفتابگردانها در سی و دومین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران

انتشارات #شهرستان_ادب:

مجموعه شعر
#این_بار_به_نام_عشق
شعر شاعران ادوار مختلف آفتابگردانها

مجموعه شعر
#به_تماشا_رسیدن
شعر شاعران ادوار مختلف آفتابگردانها

مجموعه شعر
#یک_چمدان_بهار
شعر شاعران ادوار مختلف آفتابگردانها

مجموعه شعر
#یک_دشت_دویدن
شعر شاعران ادوار مختلف آفتابگردانها

مجموعه شعر
#برگریز(۱۳۹۳)
#علی_سلیمانی

مجموعه شعر
#صبح_زود(۱۳۹۳)
#علی_لواسانی

مجموعه رباعی
#خوابنما(۱۳۹۴)
#امیر_مرادی

مجموعه شعر
#ناحماسه(۱۳۹۴)
#پیمان_طالبی

مجموعه شعر
#بی_تو_نبودن(۱۳۹۵)
#جواد_شیخ_الاسلامی

مجموعه شعر
#شاید_به_جا_آوردی(۱۳۹۵)
#وحیده_احمدی

مجموعه شعر
#رو_به_رو(۱۳۹۶)
#معین_اصغری

مجموعه شعر
#آیینه_کاری_سکوت
#نیلوفر_بختیاری(۱۳۹۶)

مجموعه شعر
#مرز_ما_عشق_است(۱۳۹۶)
#سید_محمد_مهدی_شفیعی

مجموعه شعر
#گشایش(۱۳۹۶)
#محمد_شکری_فرد

مجموعه شعر
#حاشا(۱۳۹۷)
#رضا_یزدانی

مجموعه شعر
#مرا_صدا_کردی(۱۳۹۷)
#لیلا_حسین_نیا

مجموعه رباعی
#سزاوار(۱۳۹۸)
#امیر_مرادی

مجموعه رباعی
#نماندن(۱۳۹۸)
#سجاد_حقیقت‌شناس

مجموعه شعر
#هیاهو(۱۳۹۸)
#محمدمهدی_خانمحمدی

مجموعه شعر
#پرچم_صلح(۱۳۹۸)
#شهریار_شفیعی


انتشارات #سیب_سرخ:

مجموعه شعر
#کودتاه(۱۳۹۷)
#میثم_داوودی

مجموعه شعر
#زنگار(۱۳۹۷)
#مریم_حسینی_تکیه‌ای


انتشارات #نزدیکتر:

مجموعه شعر
#برف_و_برنو(۱۳۹۷)
#مرجان_بیگی_فر

مجموعه شعر
#دستباف(۱۳۹۷)
#رضا_خسروی

مجموعه شعر
#فاتحه(۱۳۹۸)
#امیر_تیموری

مجموعه غزل
#دچار (۱۳۹۸)
#سید_علی_رکن‌الدین



انتشارات #سوره_مهر:

مجموعه شعر
#همسایه_ای_در_ماه(۱۳۹۲)
#رویا_باقری

مجموعه شعر
#ایما(۱۳۹۴)
#سجاد_سامانی

مجموعه شعر
#سالیان(۱۳۹۷)
#سجاد_سامانی

مجموعه شعر
#آشیان_آسمان(۱۳۹۷)
#فائزه_زرافشان

مجموعه شعر
#ماه_در_مه(۱۳۹۸)
#مرضیه_فرمانی


انتشارات #فصل_پنجم:

مجموعه رباعی
#هربار_که_آمدی_بیایی_رفتی(۱۳۹۳)
#قاسم_قاسمی

مجموعه شعر
#ماه_در_کفشهای_کتانی(۱۳۹۴)
#رویا_باقری

مجموعه شعر
#چراغ_خاموش(۱۳۹۶)
#محسن_نقدی

مجموعه شعر
#همسکوت(۱۳۹۶)
#سعید_سکاکی

مجموعه شعر
#دورتر(۱۳۹۶)
#امیر_علی_سلیمانی

مجموعه شعر
#شرحه(۱۳۹۷)
#مرضیه_فرمانی

مجموعه شعر
#آسمان_اجاره_ای(۱۳۹۷)
#سجاد_نوابی

مجموعه شعر
#ژن(۱۳۹۷)
#مرتضی_حیدری

مجموعه شعر
#آغاز_راه_تو_بودم(۱۳۹۷)
#وحیده_احمدی

مجموعه شعر
#دریاچه_را_دریا_چه_میفهمد(۱۳۹۷)
#محمد_رهام


انتشارات #شانی:

مجموعه شعر
#از_عشق_برگشته(۱۳۹۶)
#حسین_زحمتکش

مجموعه شعر
#فروپاشی(۱۳۹۷)
#مرضیه_فرمانی


انتشارات #نیماژ:

مجموعه شعر
#سررسید(۱۳۹۶)
#حسین_طاهری


انتشارات #سرزمین_اهورایی:

مجموعه شعر
#به_اجبار_از_تو_متنفر_خواهم_شد(۱۳۹۶)
#زهرا_بختیار_نژاد


انتشارات #ماهباران:

مجموعه شعر
#مشتری_مداری(۱۳۹۷)
#حسین_پور_قلی


انتشارات #مایا:

مجموعه شعر
#از_چشم_های_آینه(۱۳۹۶)
#الهه_صابر

مجموعه شعر
#گلوبند(۱۳۹۷)
#فاطمه_سوگندی


انتشارات #عصر_صادق:

مجموعه تک بیت
#جمع_مفرد(۱۳۹۸)
#مجتبی_خرسندی(گردآورنده)


انتشارات #الف:

مجموعه شعر
#بی_قراری_ها(۱۳۹۵)
#زینب_زمانی


انتشارات #آثار_برتر:

مجموعه شعر
#بغض_چاه(۱۳۹۸)
#میثم_جعفری


انتشارات #چشمه:

مجموعه شعر
#این_هم_از_این(۱۳۹۸)
#امیرعلی_سلیمانی


انتشارات #مهرستان:

گزیده شعر
#برسد_به_دست_باران(۱۳۹۸)
#محمدصادق_میرصالحیان(گردآورنده)


انتشارات #نصیرا:

مجموعه رباعی
#وضعیت_فوق_العاده(۱۳۹۳)
#وحید_اشجع

این فهرست در حال تکمیل شدن است...

#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
آفتابگردان‌ها
#معرفی_کتاب_آفتابگردانها مجموعه شعر #حاشا سروده #رضا_یزدانی نشر #شهرستان_ادب #دوره_دوم_آفتابگردانها #ما_همه_آفتابگردانیم @Aftab_gardan_ha
به #امام_خمینی


کف‌بین نبود اما
آینده را شبیه کف دست می‌شناخت
پیری ندیده‌ایم
آن‌سان زمان‌شناس که او بود
با این‌که در نظر
مشغول درس و بحث و سؤالات خویش بود
اما هزار سال
از مردم زمانه‌ی خود پیش بود
ما فکر کرده بودیم
آمیزه‌ی کنایه و شعر و اشاره‌اند
هربار گفته بود:
سربازهای من
در گاهواره‌اند

#رضا_یزدانی
#دوره_دوم_آفتابگردانها
از مجموعه شعر #حاشا
نشر #شهرستان_ادب

#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
#ویژه‌نامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها

در آن تاریک، دل می‌بُرد ماه از عالم بالا
گرامی باد این رخشنده، این تابانِ بی‌همتا

شب است و خرده‌های خنده‌ی ماه از ورای ابر
می‌افتد روی آب و می‌پرد خواب از سر دریا

شب است و می‌تکاند آسمان از دامنش آرام
کمی از مانده‌های نور را بر سفره‌ی صحرا

می‌اندازد فلک بر صورت خورشید روانداز
و می‌خوابانَد او را روی پای خویش تا فردا

شب است و آسمان پیراهنی از هاله‌ی مهتاب
به تن کرده‌ست چون صوفی که بر تن می‌کند شولا

میان چادر شب ماه زیباتر شود آن‌سان
که بین لشکر دشمن جمال یوسف لیلا

خوشا لیلا که در دامان جوانی این‌چنین پرورد
که دارد خوف از پروردگار خویشتن تنها

تعالی الله رویش را که 《والفجر》 است تفسیرش
تعالی الله مویش را که 《والیل اذا یغشا》

ملاحت می‌چکد از ساحت پیشانی‌اش هر بار
که در نزد پدر پایین می‌اندازد سر خود را

کسی چون او پر از سُکر خدا گشته‌ست پا تا سر
که نشناسد میان سجده‌های خویش سر از پا؟

علیّ اکبر است او یا نبیّ دیگر است او یا
علیّ بن ابی‌طالب مهیّا گشته بر هیجا!

که او تا بر زمین پا می‌گذارد، راه می‌افتد
میان آسمان‌ها بر سر پابوسی‌اش دعوا

《اگر امر خدا جنگ است باید رفت》 گفت و رفت
نه از شمشیرها ترس و نه از سرنیزه‌ها پروا

بلاجوی و بلی‌گوی و عطش‌نوش و رجزخوان بود
هجوم آورد بر میدان چه رعدآواز و برق‌آسا

《منم من زاده‌ی زهرا، منم آیینه‌ی حیدر》
ولی نشناختند او را ولی‌نشناس‌ها... دردا!

نقاب از روی خود برداشت تا محشر کند، محشر
گره بر ابروان انداخت تا غوغا کند، غوغا

نمی‌گویم چه آمد آخر امّا بر سر جسمش
همین و بس پس از او خاک عالم بر سر دنیا

چراغی نیست در دل -این پریشان‌خانه‌ی مغموم-
که دزد نفس عمری برده از ایمان من یغما

امیدم سوی الطاف علیّ اکبر است، ای کاش
بگیرد دست خالیِ مرا در محشر کبری

#رضا_یزدانی
#دوره_دوم_آفتابگردانها
از مجموعه شعر #حاشا
نشر #شهرستان_ادب

#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
به #امام_خمینی


کف‌بین نبود اما
آینده را شبیه کف دست می‌شناخت
پیری ندیده‌ایم
آن‌سان زمان‌شناس که او بود
با این‌که در نظر
مشغول درس و بحث و سؤالات خویش بود
اما هزار سال
از مردم زمانه‌ی خود پیش بود
ما فکر کرده بودیم
آمیزه‌ی کنایه و شعر و اشاره‌اند
هربار گفته بود:
سربازهای من
در گاهواره‌اند

#رضا_یزدانی
#دوره_دوم_آفتابگردانها
از مجموعه شعر #حاشا
نشر #شهرستان_ادب

#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
آفتابگردان‌ها
#معرفی_کتاب_آفتابگردانها مجموعه شعر #حاشا سروده #رضا_یزدانی نشر #شهرستان_ادب #دوره_دوم_آفتابگردانها #ما_همه_آفتابگردانیم @Aftab_gardan_ha
#ویژه‌نامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها

در آن تاریک، دل می‌بُرد ماه از عالم بالا
گرامی باد این رخشنده، این تابانِ بی‌همتا

شب است و خرده‌های خنده‌ی ماه از ورای ابر
می‌افتد روی آب و می‌پرد خواب از سر دریا

شب است و می‌تکاند آسمان از دامنش آرام
کمی از مانده‌های نور را بر سفره‌ی صحرا

می‌اندازد فلک بر صورت خورشید روانداز
و می‌خوابانَد او را روی پای خویش تا فردا

شب است و آسمان پیراهنی از هاله‌ی مهتاب
به تن کرده‌ست چون صوفی که بر تن می‌کند شولا

میان چادر شب ماه زیباتر شود آن‌سان
که بین لشکر دشمن جمال یوسف لیلا

خوشا لیلا که در دامان جوانی این‌چنین پرورد
که دارد خوف از پروردگار خویشتن تنها

تعالی الله رویش را که «والفجر» است تفسیرش
تعالی الله مویش را که «والیل اذا یغشا»

ملاحت می‌چکد از ساحت پیشانی‌اش هر بار
که در نزد پدر پایین می‌اندازد سر خود را

کسی چون او پر از سُکر خدا گشته‌ست پا تا سر
که نشناسد میان سجده‌های خویش سر از پا

علیّ اکبر است او یا نبیّ دیگر است او یا
علیّ بن ابی‌طالب مهیّا گشته بر هیجا؟

که او تا بر زمین پا می‌گذارد، راه می‌افتد
میان آسمان‌ها بر سر پابوسی‌اش دعوا

«اگر امر خدا جنگ است باید رفت» گفت و رفت
نه از شمشیرها ترس و نه از سرنیزه‌ها پروا

بلاجوی و بلی‌گوی و عطش‌نوش و رجزخوان بود
هجوم آورد بر میدان چه رعدآواز و برق‌آسا

«منم من زاده‌ی زهرا، منم آیینه‌ی حیدر»
ولی نشناختند او را ولی‌نشناس‌ها... دردا!

نقاب از روی خود برداشت تا محشر کند، محشر
گره بر ابروان انداخت تا غوغا کند، غوغا

نمی‌گویم چه آمد آخر امّا بر سر جسمش
همین و بس پس از او خاک عالم بر سر دنیا

چراغی نیست در دل -این پریشان‌خانه‌ی مغموم-
که دزد نفس عمری برده از ایمان من یغما

امیدم سوی الطاف علیّ اکبر است، ای کاش
بگیرد دست خالیِ مرا در محشر کبری

#رضا_یزدانی
#دوره_دوم_آفتابگردانها
از مجموعه شعر #حاشا
نشر #شهرستان_ادب

#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
مبارک است آسمانِ آبی،
مبارک است آفتاب و باران
خوشا جوانه، خوشا شکفتن،
خوشان‌خوشانی‌ست در بهاران

بریز از منقل زمستان،
هر آنچه ته‌مانده‌ است از اسفند
بریز تا گل کند دوباره،
بلوغِ پُرجوشِ شاخساران

سلام کردم به نرگسی مست،
جواب از بلبلی شنیدم
به جز محبّت، به جز ملاحت،
ندیدم از این بزرگواران

چقدر شادند غم‌فروشان،
پر از هیاهو همه خموشان
به باده‌ریزی و نوش‌نوشان
حواس‌جمع‌اند میگُساران

به سبزوار درخت رفتم؛
سلام کردم به جان‌به‌کف‌ها
کفن‌به‌تن آمدند گل‌ها،
کفن‌به‌تن ‌مثل سربداران

فقط نه این دید و بازدید است؛
فقط نه تبریک‌های عید است
بهار یعنی به خود رسیدن،
به رغم گمگشتِ روزگاران

بهار یعنی همین گسستن
ز خویش و در خویش تازه‌ گشتن
بهار این است؛ ای زمستان!
بهار این است؛ ای بهاران!


بهارها آمدند و رفتند
ولی تو می‌مانی ای همیشه!
من آمدم تا تو را ببینم؛
خودِ خودت را به من بباران!

#رضا_یزدانی
#دوره_دوم_آفتابگردانها
از مجموعه شعر #حاشا
نشر #شهرستان_ادب

#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
آفتابگردان‌ها
#معرفی_کتاب_آفتابگردانها مجموعه شعر #حاشا سروده #رضا_یزدانی نشر #شهرستان_ادب #دوره_دوم_آفتابگردانها #ما_همه_آفتابگردانیم @Aftab_gardan_ha
به #امام_خمینی


کف‌بین نبود اما
آینده را شبیه کف دست می‌شناخت
پیری ندیده‌ایم
آن‌سان زمان‌شناس که او بود
با این‌که در نظر
مشغول درس و بحث و سؤالات خویش بود
اما هزار سال
از مردم زمانه‌ی خود پیش بود
ما فکر کرده بودیم
آمیزه‌ی کنایه و شعر و اشاره‌اند
هربار گفته بود:
سربازهای من
در گاهواره‌اند

#رضا_یزدانی
#دوره_دوم_آفتابگردانها
از مجموعه شعر #حاشا
نشر #شهرستان_ادب

#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha