#سازمان_سیانور
🔸
🔻سازمان مجاهدین خلق، مخلوق پراگماتیسم سیاسی در ایران است. اواسط دهه چهل شمسی که اغلب قیامهای مذهبی و ملی سرکوب شده بود و حزب توده شده بود حزب دربار، عملگراها در صدد تغییر رژیم برآمدند. این گروه، خود اجتهاد بودند و اعلب تا حدی تحصیل کرده. دهه چهل شمسی و شصت میلادی دهه نموّ چپ بود در جهان. تا دهه هشتاد میلادی و شصت شمسی. دوره، دوره مبارزه بود و کتاب سرخ مائو و اصالت ایدئولوژی و دینامیسم. در دههای که لیبرالهای مسلمان مثل بازرگان برای تطبیق فیزیک با قرآن کتاب می نوشتند تا نیوتن را برای نبوت پیغمبر خاتم شاهد بیاورند، جوانترهای مذهبی که آتششان تندتر بود، در پی تغییر رژیم بودند. فریادی در سکوت و ایجاد سازمانی برای تغییر. هسته اولیه این گروه همان دستگیر و اعدام شدگان دهه پنجاه بودند که بعد از مرگشان، سازمانشان هم پسوند خلق گرفت و هم مارکسیست شد.
راز عدم قبول این جوانان زندان کشیده توسط امام در نجف، غلبه پراگماتیسم ایدئولوژیک بر تکلیف دینی در نزد رهبران این گروه بود. جوانانی که مذهبی بودند اما مبنای حرکتشان در نظر و عمل، دینی نبود. و امام، نه برای تغییر رژیم که برای آگاهی و انقلاب اصالت قائل بود.
سازمان مجاهدین، مخوف بود با تسویههای درون سازمانی، التقاطی بود با طلاق مریم قجر عضدانلو از مهدی ابریشمچی و عقدش با مسعود رجوی، انحرافی بود با جعل زیارتنامه برای مسعود و مریم، خشن بود با عقیم کردن زنان، و مزدور بود با خیانت به وطن و نوکری صدام حسین. و دورهگرد است با دورهگردیهای مریم.
میلیشیای مریم و مسعود، جوانیشان سوخت و شدند لشکری پیر و لجوج که اگر روزی با یوزی آدم میکشتند و شهر را ناامن میکردند، و گرای نیروهای سپاه و بسیج را به صدام میدادند، امروز با موی ریخته و پوست پلاسیده نشستهاند پشت کامپیوتر و در کار تولید هشتگ و هک هستند.
در باب سازمان مجاهدین بسیار می توان نوشت. بخشی از کتاب #اعدامم_کنید به روزها و سالهای تشکیل تا انهدام هسته اولیه سازمان مجاهدین اختصاص دارد. برای نوشتنش علاوه بر خاطرات حاج محمدحسن عبدیزدانی بسیار خواندم. و گهگاه باز هم میخوانم.
سازمان مجاهدین خلق، محصول یک ایدئولوژی دستساز بود و استخوانی است لای زخم.
🔸
✍ #مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز / مرداد ۱۳۹۸
#روایت_مرصاد
#سازمان_مریم
#مرگ_مسعود
#بربادرفته
🔸
🔻سازمان مجاهدین خلق، مخلوق پراگماتیسم سیاسی در ایران است. اواسط دهه چهل شمسی که اغلب قیامهای مذهبی و ملی سرکوب شده بود و حزب توده شده بود حزب دربار، عملگراها در صدد تغییر رژیم برآمدند. این گروه، خود اجتهاد بودند و اعلب تا حدی تحصیل کرده. دهه چهل شمسی و شصت میلادی دهه نموّ چپ بود در جهان. تا دهه هشتاد میلادی و شصت شمسی. دوره، دوره مبارزه بود و کتاب سرخ مائو و اصالت ایدئولوژی و دینامیسم. در دههای که لیبرالهای مسلمان مثل بازرگان برای تطبیق فیزیک با قرآن کتاب می نوشتند تا نیوتن را برای نبوت پیغمبر خاتم شاهد بیاورند، جوانترهای مذهبی که آتششان تندتر بود، در پی تغییر رژیم بودند. فریادی در سکوت و ایجاد سازمانی برای تغییر. هسته اولیه این گروه همان دستگیر و اعدام شدگان دهه پنجاه بودند که بعد از مرگشان، سازمانشان هم پسوند خلق گرفت و هم مارکسیست شد.
راز عدم قبول این جوانان زندان کشیده توسط امام در نجف، غلبه پراگماتیسم ایدئولوژیک بر تکلیف دینی در نزد رهبران این گروه بود. جوانانی که مذهبی بودند اما مبنای حرکتشان در نظر و عمل، دینی نبود. و امام، نه برای تغییر رژیم که برای آگاهی و انقلاب اصالت قائل بود.
سازمان مجاهدین، مخوف بود با تسویههای درون سازمانی، التقاطی بود با طلاق مریم قجر عضدانلو از مهدی ابریشمچی و عقدش با مسعود رجوی، انحرافی بود با جعل زیارتنامه برای مسعود و مریم، خشن بود با عقیم کردن زنان، و مزدور بود با خیانت به وطن و نوکری صدام حسین. و دورهگرد است با دورهگردیهای مریم.
میلیشیای مریم و مسعود، جوانیشان سوخت و شدند لشکری پیر و لجوج که اگر روزی با یوزی آدم میکشتند و شهر را ناامن میکردند، و گرای نیروهای سپاه و بسیج را به صدام میدادند، امروز با موی ریخته و پوست پلاسیده نشستهاند پشت کامپیوتر و در کار تولید هشتگ و هک هستند.
در باب سازمان مجاهدین بسیار می توان نوشت. بخشی از کتاب #اعدامم_کنید به روزها و سالهای تشکیل تا انهدام هسته اولیه سازمان مجاهدین اختصاص دارد. برای نوشتنش علاوه بر خاطرات حاج محمدحسن عبدیزدانی بسیار خواندم. و گهگاه باز هم میخوانم.
سازمان مجاهدین خلق، محصول یک ایدئولوژی دستساز بود و استخوانی است لای زخم.
🔸
✍ #مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز / مرداد ۱۳۹۸
#روایت_مرصاد
#سازمان_مریم
#مرگ_مسعود
#بربادرفته
Telegram
attach 📎