#حکایت #امیرالمؤمنین_علی_علیه_السلام
➖➖➖➖➖
🔅 جواب گرفتن دو تن از اولیای بزرگ خدا از حضرت علی(علیه السلام) 🔅
بین شیخ مفید و سید مرتضی (علم الهدی) در مورد مسئله ای اختلاف به وجود آمد.
هر دو موافقت کردند تا آن مسئله را به خدمت حضرت امیرالمومنین علیه السلام بنویسند.
پس از آن ، مسئله را نوشتند و بر بالای صندوق گذاشتند.
پس به خط سبز جواب نوشته شده بود که : «انت شیخی و معتمدی و الحقّ مع ولدی علم الهدی»
یعنی : تو مورد اعتماد من هستی و حق با فرزندم علم الهُدی (سید مرتضی ) است.
➖➖➖➖➖
🌐 کانال ضیاءالصالحین:
🆔 @ziaossalehin
➖➖➖➖➖
🔅 جواب گرفتن دو تن از اولیای بزرگ خدا از حضرت علی(علیه السلام) 🔅
بین شیخ مفید و سید مرتضی (علم الهدی) در مورد مسئله ای اختلاف به وجود آمد.
هر دو موافقت کردند تا آن مسئله را به خدمت حضرت امیرالمومنین علیه السلام بنویسند.
پس از آن ، مسئله را نوشتند و بر بالای صندوق گذاشتند.
پس به خط سبز جواب نوشته شده بود که : «انت شیخی و معتمدی و الحقّ مع ولدی علم الهدی»
یعنی : تو مورد اعتماد من هستی و حق با فرزندم علم الهُدی (سید مرتضی ) است.
➖➖➖➖➖
🌐 کانال ضیاءالصالحین:
🆔 @ziaossalehin
#توصیه_ها_و_هشدارها #امیرالمؤمنین_علی_علیه_السلام #تاریخ #فصاحت_و_بلاغت
➖➖➖➖➖
📜 معاویه نامه ای که گمان می کرد ادیبانه و پر محتواست، به امام علی علیه السلام ارسال نمود. نامه این بود:
«علی قَدری غَلی قِدری»؛ به اندازه مقامم، دیگم جوشیده است. کنایه از این که برتری مقام و کمالات من سبب شده که منصب و حکومت ظاهری من نیز فراگیر و گسترده گردد و احسان و عطیه هایم به سوی مردم سرازیر شود.
📜 امام علی علیه السلام در جواب نوشت: «غرَّک عِزّک فَصار قُصار ذلک ذِلّک، فاخش فاحشَ فِعلِک، فَعلّک بهذا تهدی.» 1⃣
یعنی عزّت ظاهری چند روزه ات تو را فریبت داده و نتیجه آن ذلّت واقعی تو است. پس از کار بسیار بد خویش بترس تا شاید بدین سخن هدایت یابی.
〰〰〰〰〰
📚 1⃣- مناقب آل أبي طالب عليه السلام، ج 1، ص 326
〰〰〰〰〰
➖➖➖➖➖
🌐 کانال ضیاءالصالحین:
🆔 @ziaossalehin
➖➖➖➖➖
📜 معاویه نامه ای که گمان می کرد ادیبانه و پر محتواست، به امام علی علیه السلام ارسال نمود. نامه این بود:
«علی قَدری غَلی قِدری»؛ به اندازه مقامم، دیگم جوشیده است. کنایه از این که برتری مقام و کمالات من سبب شده که منصب و حکومت ظاهری من نیز فراگیر و گسترده گردد و احسان و عطیه هایم به سوی مردم سرازیر شود.
📜 امام علی علیه السلام در جواب نوشت: «غرَّک عِزّک فَصار قُصار ذلک ذِلّک، فاخش فاحشَ فِعلِک، فَعلّک بهذا تهدی.» 1⃣
یعنی عزّت ظاهری چند روزه ات تو را فریبت داده و نتیجه آن ذلّت واقعی تو است. پس از کار بسیار بد خویش بترس تا شاید بدین سخن هدایت یابی.
〰〰〰〰〰
📚 1⃣- مناقب آل أبي طالب عليه السلام، ج 1، ص 326
〰〰〰〰〰
➖➖➖➖➖
🌐 کانال ضیاءالصالحین:
🆔 @ziaossalehin
#اخلاق #تربیت #توصیه_ها_و_هشدارها #امیرالمؤمنین_علی_علیه_السلام #عرفان_و_معنویت
➖➖➖➖➖
🔅 لزوم تأدیب نفس 🔅
از ویژگی های مهم نفس ادب پذیری آن است. اگر این کار به موقع انجام گیرد از عادت پیدا کردن نفس به کارهای ناشایست و آلوده شدن آن به اوصاف ناپسند جلوگیری می شود و در نتیجه راه نفوذ افکار غلط و وسوسه های شیطانی به قلب انسان مسدود می گردد.
همچنین با انجام دادن کارهای خوب کم کم ملکات اخلاقی و انسانی در وجود نفس نهادینه می شود و از آن به بعد زمینه صعود به کمالات معنوی و رشد فضایل اخلاقی و ارزش های اصیل انسانی فراهم می گردد.
علی(علیه السلام) در این باره به مردم توصیه می کنند:
«ای مردم خود به ادب و تربیت نفس هایتان اقدام کنید و آنها را از جرأت پیدا کردن به عادت های ناپسند باز دارید».
➖➖➖➖➖
🌐 کانال ضیاءالصالحین:
🆔 @ziaossalehin
➖➖➖➖➖
🔅 لزوم تأدیب نفس 🔅
از ویژگی های مهم نفس ادب پذیری آن است. اگر این کار به موقع انجام گیرد از عادت پیدا کردن نفس به کارهای ناشایست و آلوده شدن آن به اوصاف ناپسند جلوگیری می شود و در نتیجه راه نفوذ افکار غلط و وسوسه های شیطانی به قلب انسان مسدود می گردد.
همچنین با انجام دادن کارهای خوب کم کم ملکات اخلاقی و انسانی در وجود نفس نهادینه می شود و از آن به بعد زمینه صعود به کمالات معنوی و رشد فضایل اخلاقی و ارزش های اصیل انسانی فراهم می گردد.
علی(علیه السلام) در این باره به مردم توصیه می کنند:
«ای مردم خود به ادب و تربیت نفس هایتان اقدام کنید و آنها را از جرأت پیدا کردن به عادت های ناپسند باز دارید».
➖➖➖➖➖
🌐 کانال ضیاءالصالحین:
🆔 @ziaossalehin
#اخلاق #تربیت #عرفان_و_معنویت #امیرالمؤمنین_علی_علیه_السلام #نهج_البلاغه #آیت_الله_محمد_شجاعی ره
➖➖➖➖➖
🔅 مَن غَلبَ نفسَه فقد غَلبَ الشیطان 🔅
👇👇👇👇👇
کسی که غلبه بر نفس کند، قهراً بر شیطان غالب شده است، جهتش هم این است که شیطان برای اغوای انسان از طریق نفس اماره اش وارد می شود؛ یعنی ابزار عمل شیطان، نفس اماره است. شیطان گفته قسم به عزت تو، من همه را اغوا می کنم (فبعزتک لاغوینهم اجمعین) مگر بندگان مخلص را (الا عبادک منهم المخلصین). مخلص (با فتحه) یعنی خدا آنها را برای خود خالص گردانیده، تخلیص شده از جانب پروردگار. مخلص (با کسره) آن است که خودش، خودش را خالص کند. انسان از مخلص به مخلص (با فتحه) می رسد.
➖➖➖➖➖
🌐 کانال ضیاءالصالحین:
🆔 @ziaossalehin
➖➖➖➖➖
🔅 مَن غَلبَ نفسَه فقد غَلبَ الشیطان 🔅
👇👇👇👇👇
کسی که غلبه بر نفس کند، قهراً بر شیطان غالب شده است، جهتش هم این است که شیطان برای اغوای انسان از طریق نفس اماره اش وارد می شود؛ یعنی ابزار عمل شیطان، نفس اماره است. شیطان گفته قسم به عزت تو، من همه را اغوا می کنم (فبعزتک لاغوینهم اجمعین) مگر بندگان مخلص را (الا عبادک منهم المخلصین). مخلص (با فتحه) یعنی خدا آنها را برای خود خالص گردانیده، تخلیص شده از جانب پروردگار. مخلص (با کسره) آن است که خودش، خودش را خالص کند. انسان از مخلص به مخلص (با فتحه) می رسد.
➖➖➖➖➖
🌐 کانال ضیاءالصالحین:
🆔 @ziaossalehin
#حاج_اسماعیل_دولابی(ره):
ازهر چیز تعریف کردند، بگو مال خداست و کار خداست. نکند #خدا را بپوشانی و آنرا به خودت یا به دیگران نسبت بدهی که ظلمی بزرگ تر از این نیست. اگر این نکته را رعایت کنی، از وادی امن سر در می آوری. هر وقت خواستی از کسی یا چیزی تعریف کنی، از ربّت تعریف کن. بیا و از این تاریخ تصمیم بگیر حرفی نزنی مگر از او. هر زیبایی و خوبی که دیدی #رب و پروردگارت را یاد کن، همانطور که #امیرالمؤمنین علیه السلام در دعای دههی اول #ذیحجه می فرماید: به عدد همه چیزهای عالم لا اله الا الله
➖➖➖➖➖
🌐 کانال ضیاءالصالحین:
🆔 @ziaossalehin
ازهر چیز تعریف کردند، بگو مال خداست و کار خداست. نکند #خدا را بپوشانی و آنرا به خودت یا به دیگران نسبت بدهی که ظلمی بزرگ تر از این نیست. اگر این نکته را رعایت کنی، از وادی امن سر در می آوری. هر وقت خواستی از کسی یا چیزی تعریف کنی، از ربّت تعریف کن. بیا و از این تاریخ تصمیم بگیر حرفی نزنی مگر از او. هر زیبایی و خوبی که دیدی #رب و پروردگارت را یاد کن، همانطور که #امیرالمؤمنین علیه السلام در دعای دههی اول #ذیحجه می فرماید: به عدد همه چیزهای عالم لا اله الا الله
➖➖➖➖➖
🌐 کانال ضیاءالصالحین:
🆔 @ziaossalehin
#امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:👇
❣اى فرزند آدم!
هنگامى که مى بینی پروردگارت نعمت هایش را پى درپى بر تو مى فرستد
در حالى که تو معصیت او را مى کنى از او بترس😔
🔹 #نهج البلاغه حکمت
@ziaossalehin
❣اى فرزند آدم!
هنگامى که مى بینی پروردگارت نعمت هایش را پى درپى بر تو مى فرستد
در حالى که تو معصیت او را مى کنى از او بترس😔
🔹 #نهج البلاغه حکمت
@ziaossalehin
💠⚜انار بهشتی⚜💠
⚜روزی #حضرت_زهرا علیهاالسلام بیمار و بستری شد. #امیرالمؤمنین علیه السلام به بالین او آمد و گفت: چه میل داری تا برایت فراهم كنم؟
فاطمه علیهاالسلام نمیخواست كه شوهرش را به زحمت اندازد در پاسخ گفت: من از شما چیزی نمیخواهم. امیرالمؤمنین علیه السلام اصرار كرد. فاطمه علیهاالسلام گفت: ای پسرعمو پدرم به من سفارش كرده كه هرگز چیزی از شوهرت درخواست نكن. مبادا او نداشته باشد و در برابر درخواست تو شرمنده شود.
امام علیه السلام فرمود: ای فاطمه! به حق من، هر چه میل داری بگو.
فاطمه علیهاالسلام فرمود: اكنون كه مرا سوگند دادی اگر اناری برایم فراهم كنی خوب است.
💠امیرالمؤمنین علیه السلام برخاست و برای فراهم نمودن انار از خانه بیرون رفت و با بعضی از مسلمانان روبرو شد و از آنها پرسید، انار در كجا پیدا میشود؟ آنها عرض كردند فصل انار گذشته ولی چند روز قبل شمعون یهودی چند انار از طائف آورده است. امیرالمؤمنین علیه السلام به در خانه شمعون رفت و در خانه او را زد. شمعون از خانه بیرون آمد وقتی كه چشمش به حضرت افتاد از علت آمدن ایشان پرسید.
امام علیه السلام ماجرا را گفت و افزود كه برای خریداری انار آمدهام. شمعون گفت چیزی از انارها باقی نمانده است همه را فروختهام. حضرت فرمود: شاید یك انار باقی مانده و تو اطلاع نداری.
📌شمعون گفت: من از خانه خود اطلاع دارم و میدانم كه اكنون اناری در خانه نیست همسر شمعون در پشت در بود سخن آنها را شنید و به شوهرش شمعون گفت: من یك انار را برای خودم برداشته بودم و در زیر برگها پنهان كردم و تو اطلاع از آن نداری، آنگاه رفت و انار را آورد و به امام علیه السلام داد. آن حضرت چهار درهم به شمعون داد.
شمعون گفت: قیمتش نیم درهم است. امام علیه السلام فرمود: همسرت این انار را برای خود ذخیره كرده بود تا روزی از آن نفع بیشتری ببرد. نیم درهم مال تو و سه درهم و نیم هم مال همسرت.
🔸 در راه برگشت امام علیه السلام صدای ناله درماندهای را شنید به دنبال صدا رفت. دید مردی غریب و بیمار و نابینایی در خرابهای بدون سرپرست و غذا روی زمین خوابیده است. امیرالمؤمنین علیه السلام در بالین او نشست و سر او را به دامن گرفت و از او پرسید تو كیستی؟ و از كدام قبیلهای! و چند روز است در اینجا بیمار میباشی؟
جوان كه نمیدانست سرش بر زانوی امام علیه السلام است گفت: ای جوان صالح من از اهالی مدائن میباشم در آنجا به بدهكاری بسیار مبتلا شدم ناگزیر سوار بر كشتی شدم و با خود گفتم خود را به مولایم امیرمؤمنان علیه السلام میرسانم شاید آن حضرت چاره كار مرا بنماید و قرضهایم را ادا كند.
⚜امام علیه السلام فرمود: من یك انار برای بیمار عزیزم به دست آوردهام ولی تو را محروم نمیكنم و نصفش را به تو میدهم. آن حضرت آن انار را دو نصف كرد و نصف آن را كم كم در دهان آن جوان بیمار گذاشت تا تمام شد بیمار جوان گفت: اگر مرحمت فرمایی نصف دیگرش را نیز به من بخوران، چه بسا حال من خوب شود! امیرالمؤمنین علیه السلام نیم دیگر انار را نیز كم كم به دهان بیمار گذاشت تا تمام شد، آنگاه علی علیه السلام با دست خالی به خانه خود بازگشت در حالی كه از شدت حیا غرق در فكر بود كه چگونه با دست خالی به خانه بازگردد آهسته آهسته تا نزدیك خانه آمد ولی حیا كرد وارد خانه شود، از شكاف در به درون خانه خود نگاه كرد، تا ببیند فاطمه علیهاالسلام در خواب است یا بیدار.
✴️ دید فاطمه علیهاالسلام تكیه كرده و طبقی از انار در پیش روی او است و میل میفرماید. امیرالمؤمنین علیه السلام بسیار خوشحال شد و وارد خانه شد و دید كه این انار مربوط به این عالم نیست بلكه از بهشت آمده. پرسید این انار را چه كسی اینجا آورد؟ فاطمه علیهاالسلام گفت: ای پسر عمو وقتی كه تشریف بردی چندان طول نكشید كه نشانه سلامتی را در خود یافتم ناگاه صدای در به گوشم رسید فضه خادمه رفت و در را گشود مردی را پشت در دید، كه طبق انار را داد و گفت: این طبق انار را امیرمؤمنان علی علیه السلام برای فاطمه علیهاالسلام فرستاده است.
📚رياحين الشريعه، ج۱، ص۱۴۲
📱کانال #ضیاء_الصالحین
🆔 @ziaossalehin
⚜روزی #حضرت_زهرا علیهاالسلام بیمار و بستری شد. #امیرالمؤمنین علیه السلام به بالین او آمد و گفت: چه میل داری تا برایت فراهم كنم؟
فاطمه علیهاالسلام نمیخواست كه شوهرش را به زحمت اندازد در پاسخ گفت: من از شما چیزی نمیخواهم. امیرالمؤمنین علیه السلام اصرار كرد. فاطمه علیهاالسلام گفت: ای پسرعمو پدرم به من سفارش كرده كه هرگز چیزی از شوهرت درخواست نكن. مبادا او نداشته باشد و در برابر درخواست تو شرمنده شود.
امام علیه السلام فرمود: ای فاطمه! به حق من، هر چه میل داری بگو.
فاطمه علیهاالسلام فرمود: اكنون كه مرا سوگند دادی اگر اناری برایم فراهم كنی خوب است.
💠امیرالمؤمنین علیه السلام برخاست و برای فراهم نمودن انار از خانه بیرون رفت و با بعضی از مسلمانان روبرو شد و از آنها پرسید، انار در كجا پیدا میشود؟ آنها عرض كردند فصل انار گذشته ولی چند روز قبل شمعون یهودی چند انار از طائف آورده است. امیرالمؤمنین علیه السلام به در خانه شمعون رفت و در خانه او را زد. شمعون از خانه بیرون آمد وقتی كه چشمش به حضرت افتاد از علت آمدن ایشان پرسید.
امام علیه السلام ماجرا را گفت و افزود كه برای خریداری انار آمدهام. شمعون گفت چیزی از انارها باقی نمانده است همه را فروختهام. حضرت فرمود: شاید یك انار باقی مانده و تو اطلاع نداری.
📌شمعون گفت: من از خانه خود اطلاع دارم و میدانم كه اكنون اناری در خانه نیست همسر شمعون در پشت در بود سخن آنها را شنید و به شوهرش شمعون گفت: من یك انار را برای خودم برداشته بودم و در زیر برگها پنهان كردم و تو اطلاع از آن نداری، آنگاه رفت و انار را آورد و به امام علیه السلام داد. آن حضرت چهار درهم به شمعون داد.
شمعون گفت: قیمتش نیم درهم است. امام علیه السلام فرمود: همسرت این انار را برای خود ذخیره كرده بود تا روزی از آن نفع بیشتری ببرد. نیم درهم مال تو و سه درهم و نیم هم مال همسرت.
🔸 در راه برگشت امام علیه السلام صدای ناله درماندهای را شنید به دنبال صدا رفت. دید مردی غریب و بیمار و نابینایی در خرابهای بدون سرپرست و غذا روی زمین خوابیده است. امیرالمؤمنین علیه السلام در بالین او نشست و سر او را به دامن گرفت و از او پرسید تو كیستی؟ و از كدام قبیلهای! و چند روز است در اینجا بیمار میباشی؟
جوان كه نمیدانست سرش بر زانوی امام علیه السلام است گفت: ای جوان صالح من از اهالی مدائن میباشم در آنجا به بدهكاری بسیار مبتلا شدم ناگزیر سوار بر كشتی شدم و با خود گفتم خود را به مولایم امیرمؤمنان علیه السلام میرسانم شاید آن حضرت چاره كار مرا بنماید و قرضهایم را ادا كند.
⚜امام علیه السلام فرمود: من یك انار برای بیمار عزیزم به دست آوردهام ولی تو را محروم نمیكنم و نصفش را به تو میدهم. آن حضرت آن انار را دو نصف كرد و نصف آن را كم كم در دهان آن جوان بیمار گذاشت تا تمام شد بیمار جوان گفت: اگر مرحمت فرمایی نصف دیگرش را نیز به من بخوران، چه بسا حال من خوب شود! امیرالمؤمنین علیه السلام نیم دیگر انار را نیز كم كم به دهان بیمار گذاشت تا تمام شد، آنگاه علی علیه السلام با دست خالی به خانه خود بازگشت در حالی كه از شدت حیا غرق در فكر بود كه چگونه با دست خالی به خانه بازگردد آهسته آهسته تا نزدیك خانه آمد ولی حیا كرد وارد خانه شود، از شكاف در به درون خانه خود نگاه كرد، تا ببیند فاطمه علیهاالسلام در خواب است یا بیدار.
✴️ دید فاطمه علیهاالسلام تكیه كرده و طبقی از انار در پیش روی او است و میل میفرماید. امیرالمؤمنین علیه السلام بسیار خوشحال شد و وارد خانه شد و دید كه این انار مربوط به این عالم نیست بلكه از بهشت آمده. پرسید این انار را چه كسی اینجا آورد؟ فاطمه علیهاالسلام گفت: ای پسر عمو وقتی كه تشریف بردی چندان طول نكشید كه نشانه سلامتی را در خود یافتم ناگاه صدای در به گوشم رسید فضه خادمه رفت و در را گشود مردی را پشت در دید، كه طبق انار را داد و گفت: این طبق انار را امیرمؤمنان علی علیه السلام برای فاطمه علیهاالسلام فرستاده است.
📚رياحين الشريعه، ج۱، ص۱۴۲
📱کانال #ضیاء_الصالحین
🆔 @ziaossalehin
🔔سوخت آتش روز قيامت،
هر توانگرى است كه از بخشيدن مال خويش به تهیدستان ، بخل ورزد
و نيز هر عالمى كه دين را به دنيا بفروشد
☘ #امیرالمؤمنین_علیه_السلام
❣عيون الحكم والمواعظ
@ziaossalehin
هر توانگرى است كه از بخشيدن مال خويش به تهیدستان ، بخل ورزد
و نيز هر عالمى كه دين را به دنيا بفروشد
☘ #امیرالمؤمنین_علیه_السلام
❣عيون الحكم والمواعظ
@ziaossalehin
🌸⚜میهمان⚜🌸
📌مردی با پسرش به عنوان میهمان بر #امیرالمؤمنین علیه السّلام وارد شدند. حضرت بااکرام و احترام بسیار آنها را در صدر مجلس نشاند و خودش روبه روی آنها نشست . موقع صرف غذا رسید، غذا آوردند و صرف شد .
🔻بعد از غذا, قنبر حوله و تشت و ابریقی برای شستن دست آورد .
🍃 امیرالمؤمنین علیه السّلام آنها را از دست قنبر گرفت و جلو رفت تا دست میهمان رابشوید .میهمان خود را عقب کشید و گفت : مگر چنین چیزی ممکن است که من دست هایم را بگیرم و شما آنها را بشویید .
🔸حضرت فرمود : برادر تو می خواهد عهده دارخدمت توشود و با اصرار زیاد دست میهمان را شست. آنگاه به پسر برومند خود محمدبن حنفیه گفت : اینک تو دست پسر رابشوی . من که پدر تو هستم دست پدر را شستم و تو دست پسر رابشوی . اگر پدر این پسر در این جا نمی بود و تنها خود این پسر,میهمان ما بود, من خودم دستش را می شستم . اما خداوند دوست داردآن جا که پدر و پسری هر دو حاضرند, بین آنها در احترام گذاشتن فرق گذاشته شود .
-.-❖-.-@ziaossalehin-.-❖-.-
💐 فقال له علي علیه السلام : أقسمت بعظيم حقي الذي عرفته ونحلته وتواضعك لله حتى جازاك عنه بأن تدنيني لما شرفك به من خدمتي لك لما غسلت مطمئنا كما كنت تغسل لو كان الصاب عليك قنبرا ففعل الرجل ذلك ، فلما فرغ ناول الابريق محمد بن الحنفية وقال : يا بني لو كان هذا الابن حضرني دون أبيه لصبيت على يده ، ولكن الله عزوجل يأبى أن يسوي. بين ابن وأبيه إذا جمعهما مكان لكن قد صب الاب على الاب فليصب الابن على الابن فصب محمد بن الحنفية على الابن.
📚بحار الأنوار - ج۴۱ ص۵۶
🆔 @ziaossalehin
📌مردی با پسرش به عنوان میهمان بر #امیرالمؤمنین علیه السّلام وارد شدند. حضرت بااکرام و احترام بسیار آنها را در صدر مجلس نشاند و خودش روبه روی آنها نشست . موقع صرف غذا رسید، غذا آوردند و صرف شد .
🔻بعد از غذا, قنبر حوله و تشت و ابریقی برای شستن دست آورد .
🍃 امیرالمؤمنین علیه السّلام آنها را از دست قنبر گرفت و جلو رفت تا دست میهمان رابشوید .میهمان خود را عقب کشید و گفت : مگر چنین چیزی ممکن است که من دست هایم را بگیرم و شما آنها را بشویید .
🔸حضرت فرمود : برادر تو می خواهد عهده دارخدمت توشود و با اصرار زیاد دست میهمان را شست. آنگاه به پسر برومند خود محمدبن حنفیه گفت : اینک تو دست پسر رابشوی . من که پدر تو هستم دست پدر را شستم و تو دست پسر رابشوی . اگر پدر این پسر در این جا نمی بود و تنها خود این پسر,میهمان ما بود, من خودم دستش را می شستم . اما خداوند دوست داردآن جا که پدر و پسری هر دو حاضرند, بین آنها در احترام گذاشتن فرق گذاشته شود .
-.-❖-.-@ziaossalehin-.-❖-.-
💐 فقال له علي علیه السلام : أقسمت بعظيم حقي الذي عرفته ونحلته وتواضعك لله حتى جازاك عنه بأن تدنيني لما شرفك به من خدمتي لك لما غسلت مطمئنا كما كنت تغسل لو كان الصاب عليك قنبرا ففعل الرجل ذلك ، فلما فرغ ناول الابريق محمد بن الحنفية وقال : يا بني لو كان هذا الابن حضرني دون أبيه لصبيت على يده ، ولكن الله عزوجل يأبى أن يسوي. بين ابن وأبيه إذا جمعهما مكان لكن قد صب الاب على الاب فليصب الابن على الابن فصب محمد بن الحنفية على الابن.
📚بحار الأنوار - ج۴۱ ص۵۶
🆔 @ziaossalehin