سینما_به_روایت_هیچکاک_فرانسوا_تروفو.pdf
15.8 MB
#آلفرد_هیچکاک #سینماویژن
🔸سینما به روایت هیچکاک
▫️نویسنده: #فرانسوا_تروفو با همکاری #هلن_جی_اسکات، ترجمه: #پرویز_دوایی
🔹فایل پیوست را دانلود کنید
🔸سینما به روایت هیچکاک
▫️نویسنده: #فرانسوا_تروفو با همکاری #هلن_جی_اسکات، ترجمه: #پرویز_دوایی
🔹فایل پیوست را دانلود کنید
#سینما
🔸آلبوم فیلم، سرگرمی فراموششده سینمایی
▫️#پرویز_دوایی
آلبوم فیلم، برای اینکه در اوج مرغوبیت باشد، مثل هر جنس دیگری، شاید نظیر قالیهای بدون زدگی، باید شرایط و خصوصیات کمّی و کیفی بهخصوصی میداشت.
اولا که از هر عکس باید دوتا میبود و این دو عکس باید کاملا شبیه و بهاصطلاح جفت میبودند وگرنه فیلم لنگهبهلنگه بود و به درد نمیخورد و یا ارزشش کم میشد. امتحان جفتبودن عکس این بود که دوتا کادر فیلم را روی هم میگذاشتیم و جلوی نور میگرفتیم. عکسها باید عینا روی هم منطبق میشد و مو نمیزد.
فیلم باید "سوزنی" نبود. یعنی جای انگشت رویش نبود و در آخر باید دندانههایش سالم میبود... فیلم رنگی از سیاهوسفید مرغوبتر بود. نیمتنه بیشتر از تمامتنه میارزید و ارزش فیلم البته بستگی زیادی به محبوبیت و شهرت فیلم در میان تماشاچیها داشت؛ در نتیجه مثلا یک جفت نیمتنۀ آرتیسته (جون هال) در فیلم بسیار موفق روز، "علیبابا و چهل دزد"، گنجینهای به حساب میآمد.
به دلیل بارز، و اینکه گردآورندگان فیلمها منحصرا پسربچهها بودند، عکس آرتیست مذکر فیلم بیشتر از نیمتنۀ دختره طالب داشت. گرانبهاترین نوع فیلم در میان تمام انواع، فیلمهای معروف به "آنونسدار" بود. فیلم آنونسدار فیلمهایی را میگفتند که زیرش نوشته داشت، که یعنی از برنامۀ آینده یا آنونس (به اصطلاح کوچهایاش "آنوس") فیلم درآمده بود.
آلبوم فیلم من با پنج جفت فیلم آنونسدار که گل سرسبد این مجموعه باشد شروع میشد که یکیاش را یادم هست که نیمتنۀ ایوون دوکارلو با لباس کابویی، کلاه لبهپهن بود که سنگر گرفته بود و یک چشم را بسته با هفتتیر به روبهرو نشانه رفته بود و زیرش نوشته بود: Shooting (این کلمات را برای ما که در آن موقع هنوز سواد لاتین نداشتیم یادم هست که پسردایی خواند و معنی کرد.) یک جفت گلن فورد در فیلم "عشقهای کارمن" بود و یک جفتش هم گمانم ریتا هیورث را در "مهرویان" یا "خون و شن" نشان میداد.
@filmemrooz_official
▫️ویدئو بالا: بازسازی این سرگرمی قدیمی و فراموششده که برای یادآوری نمونۀ واقعیاش باید حداقل شصتساله باشید! آلبوم مورد استفاده در این ویدئو هدیۀ حسین گیتی و متعلق به هوشنگ گلمکانی است
🔸آلبوم فیلم، سرگرمی فراموششده سینمایی
▫️#پرویز_دوایی
آلبوم فیلم، برای اینکه در اوج مرغوبیت باشد، مثل هر جنس دیگری، شاید نظیر قالیهای بدون زدگی، باید شرایط و خصوصیات کمّی و کیفی بهخصوصی میداشت.
اولا که از هر عکس باید دوتا میبود و این دو عکس باید کاملا شبیه و بهاصطلاح جفت میبودند وگرنه فیلم لنگهبهلنگه بود و به درد نمیخورد و یا ارزشش کم میشد. امتحان جفتبودن عکس این بود که دوتا کادر فیلم را روی هم میگذاشتیم و جلوی نور میگرفتیم. عکسها باید عینا روی هم منطبق میشد و مو نمیزد.
فیلم باید "سوزنی" نبود. یعنی جای انگشت رویش نبود و در آخر باید دندانههایش سالم میبود... فیلم رنگی از سیاهوسفید مرغوبتر بود. نیمتنه بیشتر از تمامتنه میارزید و ارزش فیلم البته بستگی زیادی به محبوبیت و شهرت فیلم در میان تماشاچیها داشت؛ در نتیجه مثلا یک جفت نیمتنۀ آرتیسته (جون هال) در فیلم بسیار موفق روز، "علیبابا و چهل دزد"، گنجینهای به حساب میآمد.
به دلیل بارز، و اینکه گردآورندگان فیلمها منحصرا پسربچهها بودند، عکس آرتیست مذکر فیلم بیشتر از نیمتنۀ دختره طالب داشت. گرانبهاترین نوع فیلم در میان تمام انواع، فیلمهای معروف به "آنونسدار" بود. فیلم آنونسدار فیلمهایی را میگفتند که زیرش نوشته داشت، که یعنی از برنامۀ آینده یا آنونس (به اصطلاح کوچهایاش "آنوس") فیلم درآمده بود.
آلبوم فیلم من با پنج جفت فیلم آنونسدار که گل سرسبد این مجموعه باشد شروع میشد که یکیاش را یادم هست که نیمتنۀ ایوون دوکارلو با لباس کابویی، کلاه لبهپهن بود که سنگر گرفته بود و یک چشم را بسته با هفتتیر به روبهرو نشانه رفته بود و زیرش نوشته بود: Shooting (این کلمات را برای ما که در آن موقع هنوز سواد لاتین نداشتیم یادم هست که پسردایی خواند و معنی کرد.) یک جفت گلن فورد در فیلم "عشقهای کارمن" بود و یک جفتش هم گمانم ریتا هیورث را در "مهرویان" یا "خون و شن" نشان میداد.
@filmemrooz_official
▫️ویدئو بالا: بازسازی این سرگرمی قدیمی و فراموششده که برای یادآوری نمونۀ واقعیاش باید حداقل شصتساله باشید! آلبوم مورد استفاده در این ویدئو هدیۀ حسین گیتی و متعلق به هوشنگ گلمکانی است
#روزنامهنگاری🔸درباره جایزه مهتاب میرزائی
#مهتاب_میرزائی همکار جوان فصلنامه #نگاهنو، در ششم تیر ۱۳۸۵، در ۲۴ سالگی از جهان خاکی ما پرکشید. برای زنده نگهداشتن نام و یاد مهتاب، از سال ۱۳۸۶ جایزهای بهنام «جایزهی مهتاب میرزائی» به همکاران این فصلنامه اهدا میشود. برندگان جایزهها با رأی مستقیم خوانندگان «نگاهنو» انتخاب و معرفی میشوند. نخستین برندهی جایزهی مهتاب میرزائی، رضا رضایی، مترجم نامدار، در سال ۱۳۸۶ بود. در سالهای بعد بزرگانی از جمله #محمدعلی_موحد، #عزتالله_فولادوند، #فخرالدین_عظیمی، #حسین_معصومیهمدانی، #نادر_انتخابی، #آبتین_گلکار، #عبدالله_کوثری، #مژده_دقیقی، #محمدحسین_خسروپناه، #حجتالله_میرزائی، #بهروز_غریبپور، #هرمز_همایونپور، #مصطفی_ملکیان، #بایزید_مردوخی، #آرمان_نهچیری، #شهیندخت_خوارزمی، #روشن_وزیری، #خشایار_دیهیمی، #بهرام_فرهنگ، #محمد_غفاری، #زری_نعیمی، #محمدرضا_نیکفر، #احسان_موسویخلخالی، #پرویز_دوایی، و... لوح افتخار فصلنامه نگاهنو و جایزههایی را از آن خود کردند. ترتیب کار اینگونه است که در آغاز هر سال، خوانندگان نگاهنو، بهترین مقالهی ترجمه، بهترین مقالهی تألیفی، و بهترین نقد و بررسی کتاب سال پیش را انتخاب و به سردبیر اعلام میکنند. در روز هجدهم آبان (زادروز مهتاب) یا در روز ششم تیرماه (روزی که مهتاب به دورها پرکشید) لوح افتخار نگاهنو و جایزهی مهتاب میرزائی به برگزیدگان اهدا میشود. چندسالی است از سال ۱۳۸۸ یک جایزه هم به جوانترین همکاری که در سال گذشته اثری از ایشان در نگاهنو منتشر شده تقدیم میشود. لوح افتخار نگاهنو و این جایزه تاکنون به #محمد_غفاری، #آناهید_خزیر، #الوند_بهاری، #مرضیه_مالمیر، #وجیهه_رضوانی، #علیرضا_اکبری، #امیلی_امرایی، #سیدآریا_قریشی، #سپیده_حاتمی، #لیلا_مینایی، #فروزان_افشار، #تارا_اللهوردیآشتیانی، #ملیکا_رمزی، #سپنتا_حامدینژاد، و #پگاه_پزشکی تقدیم شده است. در برخی۶ از سالها از یکی از همکاران بیمزد و منت نگاهنو تقدیر شده است یا جایزههایی به همکارانی تقدیم شده که بیشترین مقالهها در یک مقطع زمانی از ایشان در نگاهنو منتشر شده است. این تقدیرنامهها و جایزهها تاکنون به #عبدالحسین_آذرنگ، #عزتالله_فولادوند، #گلی_امامی، #مهشید_جعفری، #روشن_وزیری، #محمدرضا_نیکفر، #حسن_کریمزاده، #محمد_دهقانی، و #مریم_پوریوسف تقدیم شده است. در روز پنجشنبه ۱۸ آبان ۱۴۰۲، لوح افتخار و جایزههای ۱۴۰۱ به ترتیب زیر اهدا شد:
۱. جوانترین همکار: #نیلوفر_عبداللهی
۲. بهترین نقد و بررسی کتاب: #نصرالله_کسرائیان (عکاس نامآور)
۳. بهترین مترجم: #زهرا_صابری
۴. بهترین نویسنده: #حسن_بهشتیپور
۵. تقدیر از آرش ایزدی که ۱۷ سال داوطلبانه امور انفورماتیک «نگاهنو» را انجام دادند.
جایزههای اصلی را شرکت بیدار (به مدیریت مهدی قائمی) در اختیار «نگاهنو» گذاشت. ناشران پشتیبان نگاهنو (نشر نو، نشر نی، نشر فرهنگ معاصر، نشر کارنامه، نشر مرکز) کتابهایی به برندگان جایزهها اهدا کردند. نصرالله کسرائیان نیز به حاضران در مراسم کتاب کویر خود را هدیه داد.
ترجمههای مهتاب میرزائی که در نگاهنو منتشر شده در کتابی با عنوان «جنگ بیپایان» گردآوری و منتشر شده است. مهتاب همکاری با «نگاهنو» را از ۱۶ سالگی آغاز کرده بود.
#مهتاب_میرزائی همکار جوان فصلنامه #نگاهنو، در ششم تیر ۱۳۸۵، در ۲۴ سالگی از جهان خاکی ما پرکشید. برای زنده نگهداشتن نام و یاد مهتاب، از سال ۱۳۸۶ جایزهای بهنام «جایزهی مهتاب میرزائی» به همکاران این فصلنامه اهدا میشود. برندگان جایزهها با رأی مستقیم خوانندگان «نگاهنو» انتخاب و معرفی میشوند. نخستین برندهی جایزهی مهتاب میرزائی، رضا رضایی، مترجم نامدار، در سال ۱۳۸۶ بود. در سالهای بعد بزرگانی از جمله #محمدعلی_موحد، #عزتالله_فولادوند، #فخرالدین_عظیمی، #حسین_معصومیهمدانی، #نادر_انتخابی، #آبتین_گلکار، #عبدالله_کوثری، #مژده_دقیقی، #محمدحسین_خسروپناه، #حجتالله_میرزائی، #بهروز_غریبپور، #هرمز_همایونپور، #مصطفی_ملکیان، #بایزید_مردوخی، #آرمان_نهچیری، #شهیندخت_خوارزمی، #روشن_وزیری، #خشایار_دیهیمی، #بهرام_فرهنگ، #محمد_غفاری، #زری_نعیمی، #محمدرضا_نیکفر، #احسان_موسویخلخالی، #پرویز_دوایی، و... لوح افتخار فصلنامه نگاهنو و جایزههایی را از آن خود کردند. ترتیب کار اینگونه است که در آغاز هر سال، خوانندگان نگاهنو، بهترین مقالهی ترجمه، بهترین مقالهی تألیفی، و بهترین نقد و بررسی کتاب سال پیش را انتخاب و به سردبیر اعلام میکنند. در روز هجدهم آبان (زادروز مهتاب) یا در روز ششم تیرماه (روزی که مهتاب به دورها پرکشید) لوح افتخار نگاهنو و جایزهی مهتاب میرزائی به برگزیدگان اهدا میشود. چندسالی است از سال ۱۳۸۸ یک جایزه هم به جوانترین همکاری که در سال گذشته اثری از ایشان در نگاهنو منتشر شده تقدیم میشود. لوح افتخار نگاهنو و این جایزه تاکنون به #محمد_غفاری، #آناهید_خزیر، #الوند_بهاری، #مرضیه_مالمیر، #وجیهه_رضوانی، #علیرضا_اکبری، #امیلی_امرایی، #سیدآریا_قریشی، #سپیده_حاتمی، #لیلا_مینایی، #فروزان_افشار، #تارا_اللهوردیآشتیانی، #ملیکا_رمزی، #سپنتا_حامدینژاد، و #پگاه_پزشکی تقدیم شده است. در برخی۶ از سالها از یکی از همکاران بیمزد و منت نگاهنو تقدیر شده است یا جایزههایی به همکارانی تقدیم شده که بیشترین مقالهها در یک مقطع زمانی از ایشان در نگاهنو منتشر شده است. این تقدیرنامهها و جایزهها تاکنون به #عبدالحسین_آذرنگ، #عزتالله_فولادوند، #گلی_امامی، #مهشید_جعفری، #روشن_وزیری، #محمدرضا_نیکفر، #حسن_کریمزاده، #محمد_دهقانی، و #مریم_پوریوسف تقدیم شده است. در روز پنجشنبه ۱۸ آبان ۱۴۰۲، لوح افتخار و جایزههای ۱۴۰۱ به ترتیب زیر اهدا شد:
۱. جوانترین همکار: #نیلوفر_عبداللهی
۲. بهترین نقد و بررسی کتاب: #نصرالله_کسرائیان (عکاس نامآور)
۳. بهترین مترجم: #زهرا_صابری
۴. بهترین نویسنده: #حسن_بهشتیپور
۵. تقدیر از آرش ایزدی که ۱۷ سال داوطلبانه امور انفورماتیک «نگاهنو» را انجام دادند.
جایزههای اصلی را شرکت بیدار (به مدیریت مهدی قائمی) در اختیار «نگاهنو» گذاشت. ناشران پشتیبان نگاهنو (نشر نو، نشر نی، نشر فرهنگ معاصر، نشر کارنامه، نشر مرکز) کتابهایی به برندگان جایزهها اهدا کردند. نصرالله کسرائیان نیز به حاضران در مراسم کتاب کویر خود را هدیه داد.
ترجمههای مهتاب میرزائی که در نگاهنو منتشر شده در کتابی با عنوان «جنگ بیپایان» گردآوری و منتشر شده است. مهتاب همکاری با «نگاهنو» را از ۱۶ سالگی آغاز کرده بود.