#کتاب 🔸 ساعت
وقتی سایه پنجره روی پردهها افتاد ساعت بین هفت و هشت بود و من دوباره پابند زمان بودم و صدای ساعت را میشنیدم. این ساعت پدربزرگ بود و وقتی پدر آن را به من داد گفت، کوِنتین من همه امیدها و آرزوها را به تو میدهم. به طرز عذاب دهندهای شایسته است که آن را برای تحصیل پوچی تجارت بشری به کار ببری که همان قدر به درد احتیاجات شخصیت بخورد که به درد احتیاجات پدرت یا پدر پدرت خورد. من اين را به تو میدهم نه برای این که به یاد زمان باشی بلکه برای آن که بتوانی گاه و بیگاه زمان را فراموش کنی و تمام نفست را برای فتح آن حرام نکنی. گفت چون هیچ نبردی فتح نمیشود حتی درهم نمیگیرد. میدان نبرد تنها ابلهی و نومیدی بشر را به رخش میکشاند و پیروزی خیال باطل فیلسوفها و احمقها است
ساعت به جعبه قابش تکیه داشت و من دراز کشیده بودم و به آن گوش میدادم. یعنی صدای آن را میشنیدم. گمان نمیکنم هیچ وقت کسی عمدا به یک ساعت مچی یا دیواری گوش بدهد. کسی مجبور نیست. ممکن است مدت درازی از صدای آن غافل باشی، بعد یک ثانیه تیک و تاک میتواند بدون وقفه در ذهنت رژه طولانی و رو به زوال زمانی را که نمیشنیدی به وجود بیاورد. آن طور که پدر میگفت، میشود مسیح را دید که روی شعاعهای دور و دراز و تنهای نور راه میرود. و فرانسیس قدیس که میگفت، مرگ ای خواهر کوچک، که هرگز خواهر هم نداشت
📚 خشم و هیاهو #ویلیام_فاکنر
@younesshokrkhah
وقتی سایه پنجره روی پردهها افتاد ساعت بین هفت و هشت بود و من دوباره پابند زمان بودم و صدای ساعت را میشنیدم. این ساعت پدربزرگ بود و وقتی پدر آن را به من داد گفت، کوِنتین من همه امیدها و آرزوها را به تو میدهم. به طرز عذاب دهندهای شایسته است که آن را برای تحصیل پوچی تجارت بشری به کار ببری که همان قدر به درد احتیاجات شخصیت بخورد که به درد احتیاجات پدرت یا پدر پدرت خورد. من اين را به تو میدهم نه برای این که به یاد زمان باشی بلکه برای آن که بتوانی گاه و بیگاه زمان را فراموش کنی و تمام نفست را برای فتح آن حرام نکنی. گفت چون هیچ نبردی فتح نمیشود حتی درهم نمیگیرد. میدان نبرد تنها ابلهی و نومیدی بشر را به رخش میکشاند و پیروزی خیال باطل فیلسوفها و احمقها است
ساعت به جعبه قابش تکیه داشت و من دراز کشیده بودم و به آن گوش میدادم. یعنی صدای آن را میشنیدم. گمان نمیکنم هیچ وقت کسی عمدا به یک ساعت مچی یا دیواری گوش بدهد. کسی مجبور نیست. ممکن است مدت درازی از صدای آن غافل باشی، بعد یک ثانیه تیک و تاک میتواند بدون وقفه در ذهنت رژه طولانی و رو به زوال زمانی را که نمیشنیدی به وجود بیاورد. آن طور که پدر میگفت، میشود مسیح را دید که روی شعاعهای دور و دراز و تنهای نور راه میرود. و فرانسیس قدیس که میگفت، مرگ ای خواهر کوچک، که هرگز خواهر هم نداشت
📚 خشم و هیاهو #ویلیام_فاکنر
@younesshokrkhah
#تراس🔸 منتظر
زندگی به من آموخت که همیشه منتظر حمله احتمالی کسی باشم که به او خوبی فراوان کردهام.
#ویلیام_فاکنر
@younesshokrkhah
زندگی به من آموخت که همیشه منتظر حمله احتمالی کسی باشم که به او خوبی فراوان کردهام.
#ویلیام_فاکنر
@younesshokrkhah
#کتاب 🔸 راهکار
کسـانی که در هیـچ کاری موفق نشدهاند، میخواهند به آدم راه کار یاد بدهند
📚خشم و هیاهو ▫️#ویلیام_فاکنر
کسـانی که در هیـچ کاری موفق نشدهاند، میخواهند به آدم راه کار یاد بدهند
📚خشم و هیاهو ▫️#ویلیام_فاکنر
#تراس 🔸 هدف هنرمند
هدف هنرمند این است که با ابزارهای فنّی خودش، حرکت را که همان زندگی است، متوقف کند و ساکن در جایی نگهدارد؛ تا صد سال بعد، وقتی شخص دیگری به آن نگاه میکند، دوباره به تب و تاب بیافتد؛ چون به هرحال زندگی است. از آنجا که بشر فانی است، تنها کاری که میتواند بکند این است که چیزی فناناپذیر است که دائم در حرکت است. وهنرمند به این طریق، یادداشتی روی آخرین دیواری که روزی باید از آن بگذرد، مینویسد.
#ویلیام_فاکنر (۱۸۹۷– ۱۹۶۲) داستاننویس آمریکایی
هدف هنرمند این است که با ابزارهای فنّی خودش، حرکت را که همان زندگی است، متوقف کند و ساکن در جایی نگهدارد؛ تا صد سال بعد، وقتی شخص دیگری به آن نگاه میکند، دوباره به تب و تاب بیافتد؛ چون به هرحال زندگی است. از آنجا که بشر فانی است، تنها کاری که میتواند بکند این است که چیزی فناناپذیر است که دائم در حرکت است. وهنرمند به این طریق، یادداشتی روی آخرین دیواری که روزی باید از آن بگذرد، مینویسد.
#ویلیام_فاکنر (۱۸۹۷– ۱۹۶۲) داستاننویس آمریکایی