#شعر🔸سلام
سلام من به روانهای مهربان عزیز
سلام من به پیمبر به خاندان عزیز
سلام بر کلمه، بر کلامِ هستی بخش
به حرف حرفِ الفبا، به آن "بخوان"ِ عزیز
سلام بر شب و بر رازهای نیمهءشب
به وقت ناب نیایش به آن زمانِ عزیز
به هر که از تو بخواند به هر سرود و نوا
به هر که از تو بگوید به هر زبانِ عزیز
سلام منِ به دم صبح، صبحِ گنجشکان
به آن موذن خوش لهجه آن اذانِ عزیز
به هر چه هست سلامم، به آفتاب به آب
به ابر و باد به باران به آسمانِ عزیز
سلام من به درختان به ریشهها به زمین
به کوه و جنگل و دریا به این جهان عزیز
به رنگها به صداها به عطرها به سکوت
به هرچه نام تو دارد به هر نشانِ عزیز
سلام من به دم و بازدم به شادی و غم
به این روانِ گرامی ، به جسم و جانِ عزیز
به سفرههای صمیمی به لقمههای حلال
به خوشه خوشهء گندم به بوی نانِ عزیز
به آن بهشت یگانه به باغ خانه سلام
به مادر و به پدر... آن دو باغبان عزیز
سلام من به تپشهای دل، به عشق! به عشق!
به این همیشه و هر لحظه ناگهانِ عزیز
به سرخ و سبز و سپید و به صلح و آزادی
سلام من به وطن مهر جاودان عزیز
به این وطن، وطنِ بارها بلا دیده
به گوشه گوشهء خاکش، به این مکانِ عزیز
به راستی به درستی به صدق و یکرنگی
به دوستان عزیزم به دوستان عزیز
سلام گفتم و گفتم سلامها به سلام
به بیکرانی این اسم بیکرانِ عزیز
"سلام بر تو که سین سلام بر تو رسید"
سلام بر تو و آن جسم خونچکان عزیز
سلام من به تو کی میرسد؟ مگر به خیال!
دلم خوش است ولیکن به این گمان عزیز
▫️#فاطمه_سالاروند
سلام من به روانهای مهربان عزیز
سلام من به پیمبر به خاندان عزیز
سلام بر کلمه، بر کلامِ هستی بخش
به حرف حرفِ الفبا، به آن "بخوان"ِ عزیز
سلام بر شب و بر رازهای نیمهءشب
به وقت ناب نیایش به آن زمانِ عزیز
به هر که از تو بخواند به هر سرود و نوا
به هر که از تو بگوید به هر زبانِ عزیز
سلام منِ به دم صبح، صبحِ گنجشکان
به آن موذن خوش لهجه آن اذانِ عزیز
به هر چه هست سلامم، به آفتاب به آب
به ابر و باد به باران به آسمانِ عزیز
سلام من به درختان به ریشهها به زمین
به کوه و جنگل و دریا به این جهان عزیز
به رنگها به صداها به عطرها به سکوت
به هرچه نام تو دارد به هر نشانِ عزیز
سلام من به دم و بازدم به شادی و غم
به این روانِ گرامی ، به جسم و جانِ عزیز
به سفرههای صمیمی به لقمههای حلال
به خوشه خوشهء گندم به بوی نانِ عزیز
به آن بهشت یگانه به باغ خانه سلام
به مادر و به پدر... آن دو باغبان عزیز
سلام من به تپشهای دل، به عشق! به عشق!
به این همیشه و هر لحظه ناگهانِ عزیز
به سرخ و سبز و سپید و به صلح و آزادی
سلام من به وطن مهر جاودان عزیز
به این وطن، وطنِ بارها بلا دیده
به گوشه گوشهء خاکش، به این مکانِ عزیز
به راستی به درستی به صدق و یکرنگی
به دوستان عزیزم به دوستان عزیز
سلام گفتم و گفتم سلامها به سلام
به بیکرانی این اسم بیکرانِ عزیز
"سلام بر تو که سین سلام بر تو رسید"
سلام بر تو و آن جسم خونچکان عزیز
سلام من به تو کی میرسد؟ مگر به خیال!
دلم خوش است ولیکن به این گمان عزیز
▫️#فاطمه_سالاروند