#کتاب 🔸به امانت دادن کتاب
کتاب به امانت دادن میان پیشنیان مسئلهای غامض بوده است. به همین ملاحظات گفتهاند و مَثَل سایر شدهاست که هر کس کتابی به قرض دهد باید یک دستش را برید و آن که کتاب را باز پس دهد هر دو دستش را.
▫️#ایرج_افشار، یکی قطره باران: جشننامهٔ دکتر #عباس_زریاب خویی، به کوشش #احمد_تفضلی، تهران، ۱۳۷۰، صص ۲۳۵–۲۴۵.
کتاب به امانت دادن میان پیشنیان مسئلهای غامض بوده است. به همین ملاحظات گفتهاند و مَثَل سایر شدهاست که هر کس کتابی به قرض دهد باید یک دستش را برید و آن که کتاب را باز پس دهد هر دو دستش را.
▫️#ایرج_افشار، یکی قطره باران: جشننامهٔ دکتر #عباس_زریاب خویی، به کوشش #احمد_تفضلی، تهران، ۱۳۷۰، صص ۲۳۵–۲۴۵.
@shafiei_kadkani
🔸برداشت فردوسی از تاریخ
▫️با یاد خادمِ بیبدیلِ فرهنگِ ایران؛ زندهیاد استاد دکتر عباس زریاب خویی در زادروز ایشان
برداشت #فردوسی از تاریخ صورت حماسی دارد در شکل حماسهٔ یک ملت: جهان پهنهٔ تاخت و تازِ دلبران و گردنکشانِ یک ملت است. این ملت در مرکز و قلبِ عالم جای دارد و اقوام و ملل دیگر در حاشیه و کنار آن قرار دارند. ایران، محسودِ اقوام و مللِ دیگر است و همه به آن به نظرِ احترام و بزرگی مینگرند. تاریخ اساساً با کیومرث که نخستین شاه ایران و همه جهان است آغاز میشود. شکوه و عظمت تاریخِ جهان همان شکوه و عظمت تاریخ ایران است و این تاریخ با همهٔ شکوه و عظمتِ آن، با افولِ عظمت ایران و برهم خوردن نظام شاهنشاهی در ایران افول میپذیرد و پایان مییابد.
شاهنشاهی و جهانداری با تاج و تخت و دیهیم و گوهر و اختر کاویان و زرینهکفش است و چون این همه از میان برود و منبر جای تخت را بگیرد، تاریخ در حقیقت پایان یافته است و نشیبی دراز در پایان آنهمه فراز پیدا میشود که دیگر تاریخ نیست و سزاوار گفتن و به سخن در آوردن و پیوستن و نظم نیست و به همین جهت است که فردوسی در همینجا زبان میبندد.
اگر مقصود فردوسی از تاریخ، حماسهٔ ملت ایران نبود و تاریخ در نظر او وسعت و دامنهای را که در نظر طبری داشت دارا میبود، فردوسی تاریخ بعد از اسلام را نیز به نظم میکشید. اما برداشت او از تاریخ فقط حماسهٔ ملت ایران است و حماسه مانند تاریخ نمیتواند مستمر باشد.
فرهنگی در سرزمینی به نام ایران با بیدار شدن کیومرث و هوشنگ و طهمورث و جمشید آغاز میشود. این دوران کودکی آن است. پس از گذراندن يک سن دورهٔ بحرانی به مرحله نوجوانی میرسد و فریدون و ایرج و منوچهر ظاهر میشوند. پیلی از آن دوران جوانی و غرور و افتخار است که روزگار کاووس و کیخسرو و رستم است.
ظهور زرتشت و گشتاسب دورهٔ بلوغ عقلانی و کهولت و خردمندی فرا میرسد و این دوره در عصر ساسانیان و مخصوصاً دورهٔ انوشیروان به اوج خود میرسد و بعدِ دورهٔ خسرو پرویز دورهٔ ضعف و انحطاط و پیری به سرعت فرا میرسد و با جنگ قادسيه و مرگ یزدگرد این فرهنگ نیز میمیرد.
پس #شاهنامه نیز در حقیقت تاریخ نیست بلکه بیان سرنوشت و تقدیر است. اما پیشبینی این سرنوشت نه بر پایهٔ علمی است، بلکه از روی اطلاع از سرنوشت ازلی است که از روی حرکات افلاک و ستارگان به دست میآید و بر پایهٔ این عقیده است که همهٔ اعمال بشری یکباره در لوح محفوظ و در حرکات پیچ در پیچ ثوابت و سیارات محفوظ و مضبوط است و تخلف از آن محال.
▫️شطِّ شیرینِ پرشوکت
منتخبی از آثار زندهیاد استاد #عباس_زریاب خویی
به اهتمام دکتر میلاد عظیمی، صص ۴۳۵_۴۳۴
🔸برداشت فردوسی از تاریخ
▫️با یاد خادمِ بیبدیلِ فرهنگِ ایران؛ زندهیاد استاد دکتر عباس زریاب خویی در زادروز ایشان
برداشت #فردوسی از تاریخ صورت حماسی دارد در شکل حماسهٔ یک ملت: جهان پهنهٔ تاخت و تازِ دلبران و گردنکشانِ یک ملت است. این ملت در مرکز و قلبِ عالم جای دارد و اقوام و ملل دیگر در حاشیه و کنار آن قرار دارند. ایران، محسودِ اقوام و مللِ دیگر است و همه به آن به نظرِ احترام و بزرگی مینگرند. تاریخ اساساً با کیومرث که نخستین شاه ایران و همه جهان است آغاز میشود. شکوه و عظمت تاریخِ جهان همان شکوه و عظمت تاریخ ایران است و این تاریخ با همهٔ شکوه و عظمتِ آن، با افولِ عظمت ایران و برهم خوردن نظام شاهنشاهی در ایران افول میپذیرد و پایان مییابد.
شاهنشاهی و جهانداری با تاج و تخت و دیهیم و گوهر و اختر کاویان و زرینهکفش است و چون این همه از میان برود و منبر جای تخت را بگیرد، تاریخ در حقیقت پایان یافته است و نشیبی دراز در پایان آنهمه فراز پیدا میشود که دیگر تاریخ نیست و سزاوار گفتن و به سخن در آوردن و پیوستن و نظم نیست و به همین جهت است که فردوسی در همینجا زبان میبندد.
اگر مقصود فردوسی از تاریخ، حماسهٔ ملت ایران نبود و تاریخ در نظر او وسعت و دامنهای را که در نظر طبری داشت دارا میبود، فردوسی تاریخ بعد از اسلام را نیز به نظم میکشید. اما برداشت او از تاریخ فقط حماسهٔ ملت ایران است و حماسه مانند تاریخ نمیتواند مستمر باشد.
فرهنگی در سرزمینی به نام ایران با بیدار شدن کیومرث و هوشنگ و طهمورث و جمشید آغاز میشود. این دوران کودکی آن است. پس از گذراندن يک سن دورهٔ بحرانی به مرحله نوجوانی میرسد و فریدون و ایرج و منوچهر ظاهر میشوند. پیلی از آن دوران جوانی و غرور و افتخار است که روزگار کاووس و کیخسرو و رستم است.
ظهور زرتشت و گشتاسب دورهٔ بلوغ عقلانی و کهولت و خردمندی فرا میرسد و این دوره در عصر ساسانیان و مخصوصاً دورهٔ انوشیروان به اوج خود میرسد و بعدِ دورهٔ خسرو پرویز دورهٔ ضعف و انحطاط و پیری به سرعت فرا میرسد و با جنگ قادسيه و مرگ یزدگرد این فرهنگ نیز میمیرد.
پس #شاهنامه نیز در حقیقت تاریخ نیست بلکه بیان سرنوشت و تقدیر است. اما پیشبینی این سرنوشت نه بر پایهٔ علمی است، بلکه از روی اطلاع از سرنوشت ازلی است که از روی حرکات افلاک و ستارگان به دست میآید و بر پایهٔ این عقیده است که همهٔ اعمال بشری یکباره در لوح محفوظ و در حرکات پیچ در پیچ ثوابت و سیارات محفوظ و مضبوط است و تخلف از آن محال.
▫️شطِّ شیرینِ پرشوکت
منتخبی از آثار زندهیاد استاد #عباس_زریاب خویی
به اهتمام دکتر میلاد عظیمی، صص ۴۳۵_۴۳۴