#خبر #چهره #زوم #روزنامهنگاری
🔸 نگاه جان هارتلی به خبر
#جان_هارتلي (John Hartly) پژوهشگر سرشناس دانش ارتباطات میگويد: #خبر عمدتاً محصول تاريخ است و تاريخ خبر از قرن نوزدهم به بعد، به بررسی اين امر تبديل شده است كه چگونه عبارت "خبر براي مردم" به عبارت"خبر براي بازار" تغيير يافته است.
هارتلی معتقداست كه نحوه توليد خبر به نحوه توليد كالا شباهت يافته است و يكي از كالاهایی كه روزنامهها مايل به توليدآن هستند، خواننده است. و از آنجا كه روزنامهها نمیتوانند صرفاً با تكيه بر فروش خود به بقا ادامه دهند، خواننده را به آگهی دهنده میفروشند. به اين ترتيب هارتلی میكوشد تا نقش نيروهای بازار و به عبارت بهتر نقش سرمايه را بر حاصل كار روزنامهها نشان دهد چرخهای كه او مطرح میكند، توجه ما را به سوي منابع خبری روزنامهها معطوف میسازد و به اينكه چرا برخی از روزنامههای بزرگ تثبيت میشوند و چرا برخی از روزنامههای پرمحتوا از صحنه بيرون میروند.
به عقيده جان هارتلي، منابع خبری جايگزين در اقليت قرار گرفتهاند و كم كم از صحنه حذف میشوند، زيرا كه ديگر آن دوران آغازين قرن نوزدهم كه در آن فروش و نه آگهی، رمز بقای روزنامهها بود، سپري شده است (به علت كاهش يا محدوديت تيراژ) و اينك با روزنامههایی ارزان اما پر آگهی سر وكار داريم و به همين دليل است كه ديگر از آن دوران كه مشخصهاش راديكاليسم يا تندگرایی سياسی بود، دور شدهايم، حالا به جاي راديكاليسم سياسی با مقوله ارتباط مؤثر با مخاطبان بيشتر سر و كار داريم و حلقه وصل اين ارتباط، پول است. خوانندگان هم فقط همين منابع خبری مبتنی بر پول را در اختيار دارند و حتی اگر روزنامههای جانشين (Alternative Press ) بتوانند منتشر شوند و بخواهند به منابع خبری جانشين براي مردم تبديل شوند، نظام حاكم بر توزيع، كه در اختيار توزيع كنندگان كل است، اجازه چرخش اين نوع از منابع خبری را در مجاري توزيع نمیدهد و به اين ترتيب خوانندگان از دسترسی به اين دسته از منابع خبری محروم میمانند.
موضوعی كه هارتلی مطرح میكند در مورد خبرگزاريهای بينالمللي هم صادق است. اين خبرگزاريها در مقام منابع خبری كليدی اجازه ورود هرنوع خبر را به مجاری توزيع خود نمیدهند به ويژه اگر خبر- ولو به طرزی اندك- با منافع حاكم بر اين منابع خبری ناسازگار باشد.
با اين حساب، میتوان رابطه منبع خبر و مخاطب را رابطهای يکجانبه نه ارتباط متقابل و رضايت بخش- توصيف كرد كه از منبع خبر به سوی مخاطب جاری است و مخاطب بايد در صورت امكان از ميان آنچه به او ارائه- و در واقع تحميل- میشود، دست به انتخاب بزند.
افزون بر اين، منابع بينالمللي خبری بايد برحسب ظاهر هر آنچه را كه تازه و جديد است مخابره كنند اما در عمل فقط در شش حوزه مشخص گام برمیدارند.
هارتلي اين شش حوزه در مطبوعات بریتانیا را چنين برمیشمارد: سياست، اقتصاد، روابط خارجی، اخبار داخلی، اخبار مناسبتها و بالاخره ورزش.
🔸 نگاه جان هارتلی به خبر
#جان_هارتلي (John Hartly) پژوهشگر سرشناس دانش ارتباطات میگويد: #خبر عمدتاً محصول تاريخ است و تاريخ خبر از قرن نوزدهم به بعد، به بررسی اين امر تبديل شده است كه چگونه عبارت "خبر براي مردم" به عبارت"خبر براي بازار" تغيير يافته است.
هارتلی معتقداست كه نحوه توليد خبر به نحوه توليد كالا شباهت يافته است و يكي از كالاهایی كه روزنامهها مايل به توليدآن هستند، خواننده است. و از آنجا كه روزنامهها نمیتوانند صرفاً با تكيه بر فروش خود به بقا ادامه دهند، خواننده را به آگهی دهنده میفروشند. به اين ترتيب هارتلی میكوشد تا نقش نيروهای بازار و به عبارت بهتر نقش سرمايه را بر حاصل كار روزنامهها نشان دهد چرخهای كه او مطرح میكند، توجه ما را به سوي منابع خبری روزنامهها معطوف میسازد و به اينكه چرا برخی از روزنامههای بزرگ تثبيت میشوند و چرا برخی از روزنامههای پرمحتوا از صحنه بيرون میروند.
به عقيده جان هارتلي، منابع خبری جايگزين در اقليت قرار گرفتهاند و كم كم از صحنه حذف میشوند، زيرا كه ديگر آن دوران آغازين قرن نوزدهم كه در آن فروش و نه آگهی، رمز بقای روزنامهها بود، سپري شده است (به علت كاهش يا محدوديت تيراژ) و اينك با روزنامههایی ارزان اما پر آگهی سر وكار داريم و به همين دليل است كه ديگر از آن دوران كه مشخصهاش راديكاليسم يا تندگرایی سياسی بود، دور شدهايم، حالا به جاي راديكاليسم سياسی با مقوله ارتباط مؤثر با مخاطبان بيشتر سر و كار داريم و حلقه وصل اين ارتباط، پول است. خوانندگان هم فقط همين منابع خبری مبتنی بر پول را در اختيار دارند و حتی اگر روزنامههای جانشين (Alternative Press ) بتوانند منتشر شوند و بخواهند به منابع خبری جانشين براي مردم تبديل شوند، نظام حاكم بر توزيع، كه در اختيار توزيع كنندگان كل است، اجازه چرخش اين نوع از منابع خبری را در مجاري توزيع نمیدهد و به اين ترتيب خوانندگان از دسترسی به اين دسته از منابع خبری محروم میمانند.
موضوعی كه هارتلی مطرح میكند در مورد خبرگزاريهای بينالمللي هم صادق است. اين خبرگزاريها در مقام منابع خبری كليدی اجازه ورود هرنوع خبر را به مجاری توزيع خود نمیدهند به ويژه اگر خبر- ولو به طرزی اندك- با منافع حاكم بر اين منابع خبری ناسازگار باشد.
با اين حساب، میتوان رابطه منبع خبر و مخاطب را رابطهای يکجانبه نه ارتباط متقابل و رضايت بخش- توصيف كرد كه از منبع خبر به سوی مخاطب جاری است و مخاطب بايد در صورت امكان از ميان آنچه به او ارائه- و در واقع تحميل- میشود، دست به انتخاب بزند.
افزون بر اين، منابع بينالمللي خبری بايد برحسب ظاهر هر آنچه را كه تازه و جديد است مخابره كنند اما در عمل فقط در شش حوزه مشخص گام برمیدارند.
هارتلي اين شش حوزه در مطبوعات بریتانیا را چنين برمیشمارد: سياست، اقتصاد، روابط خارجی، اخبار داخلی، اخبار مناسبتها و بالاخره ورزش.