عرصه‌های‌ ارتباطی
3.64K subscribers
29.8K photos
3.06K videos
872 files
5.98K links
🔸عرصه‌های‌ ارتباطی
▫️کانال رسمی یونس شُکرخواه
Agora | The official Telegram channel of Younes Shokrkhah
https://t.iss.one/boost/younesshokrkhah
🔹اکانت اینستاگرام من:
https://www.instagram.com/younesshokrkhah
Download Telegram
عرصه‌های‌ ارتباطی
#متدولوژی 🔸 تجربه‌گرایی چیست؟ ▫️نوشته #ماتیو_الن ▫️ ترجمه #یونس_شکرخواه این مطلب از فرهنگ انتقادی نظریه فیلم و تلویزیون برگردانده شده است و به مفهوم تجربه‌گرایی در بستر ارتباطات، فرهنگ و رسانه پرداخته است. #تجربه‌گرایی (empiricism) نوعی استدلال است که در…
#اندرو_مورتون می‌گوید همه این نظریه‌های دارای مضمونی مبهم و مشترک هستند که می‌توان آن را این‌گونه خلاصه کرد: همه چیز از تجربه به دست می‌آید... د. تجربه دنیای پیرامون که ما آن را از طریق حواس خود دریافت و در عین حال تلاش می‌کنیم تا نگذاریم عقایدمان بر آنچه که فکر می‌کنیم دریافت کرده‌ایم، تأثیر بگذارد.
افراطی‌ترین شکل تجربه‌گرایی را می‌توان در عقاید جان لاک دید. او معتقد است مغز انسان در بدو تولد شبیه یک صفحه سفید است، بدون هیچ دانش قبلی.
دیدگاه پراگماتیستی‌تری هم در قبال تجربه‌گرایی وجود دارد. بر اساس این دیدگاه، انسان باید همواره در مورد دانش، تجربه و عقاید خود تردید، و به مشاهده گسترده دنیای عینی تکیه کند. با این همه، درک تجربه‌گرایی با مطالعه و شناخت تاریخ آن، آسان‌تر می‌شود.
تجربه‌گرایی و خردگرایی دو بینش فلسفی متضاد معرفتی در اروپا هستند که از اواخر قرن هفدهم تا اوایل قرن نوزدهم در اروپا رایج شدند.
خردگرایان (نظریه #رنه_دکارت) در تضاد مستقیم با تجربه‌گرایی، تجربه کسب شده و یا حس شده را اتکا ناپذیر می‌دانند و عقاید خود را در شکل خرد ناب برخاسته از سوژه متفکر آگاه ارائه می‌کنند.
اما #تجربه‌گرایان (به ویژه در انگلیس و ایرلند) پرسش بدیهی را مطرح کردند: چطور می‌توان تحت تأثیر دنیای تجربه قرار نگرفت؟
#کانت در اواخر قرن ۱۹ کم و بیش این منازعه فیلسوفان را با ارائه مقولات #معرفت‌شناختی حل کرد. بر اساس این مقوله‌ها، درک ما از جهان درکی خردگرایانه است و ناشی از تجربه نیست، ولی دنیایی که سعی می‌کنیم معنی آن را درک کنیم، در حقیقت تنها با تجربه شناخته می‌شود؛ به عبارت دیکر، دانش و معرفت، هم به وسیله دریافت و هم به وسیله ادراک به دست می‌آید.
شکل سنتی دیگری هم از تجربه‌گرایی وجود دارد که ترکیب غریبی از ساده‌انگاری شکاکیت و تردیدگرایی است. این نوع تجربه‌گرایی که به مبنای درک غالب از مفهوم باورهای حقیقی و دانش تبدیل شده است، در مجموعه وسیعی از عملکردهای اجتماعی به کار گرفته شد. حکومت‌های لیبرال، سوسیالیستی و فاشیستی، مدیریت صنعتی، مطالعات سیاسی، سیستم‌های قضایی، روزنامه‌نگاری، علوم پزشکی و مهمتر از همه، بوروکراسی‌هایی که مشخصه قرن ۱۹ بودند، همه و همه به این نوع تجربه‌گرایی تکیه کردند.
انواع مضامین مرتبط با تجربه‌گرایی که قبلاً حکم پس‌زمینه را برای علوم طبیعی داشتند، به مضمون اصلی علوم انسانی و اجتماعی در قرن نوزدهم تبدیل شدند؛ برای مثال، نوشتن تاریخ تحول یافت و از تلاشی صرفاً ادبی به گردآوری علمی و سختکوشانه شواهد و اطلاعات از آرشیوها و منابع موثق مبدل شد و در نتیجه، دیگر تاریخ‌نویس باید بدون اغراض شخصی و با بی‌طرفی کامل، تاریخ را بنویسد.
بیشتر رشته‌های آکادمیک به غیر از برخی صورت‌های ادبی، برای مطالعات خود از شیوه‌ای استفاده می‌کنند که اگرچه صد درصد تجربه‌گرایانه نیست و تا اندازه‌ای هم آن را به چالش می‌خواند، در عین جنبه‌های کلیدی آن را نیز در خود دارد. در این شیوه، دانش با استفاده از تحلیل بی‌طرفانه و با مشاهدات تجربی به دست می‌آید.
از دهه پنجاه به بعد منتقدانی که دیدگاه‌های کم و بیش #پساساختارگرایانه داشتند، تجربه‌گرایی را به طور جدی به چالش خواندند حمله آنها در ابتدا نوعی حمله سیاسی بود. آنها معتقد بودند، مفاهیمی نظیر بی‌طرفی، مشاهده غیردرگیرانه یا بی‌واسطه و یا مفاهیمی مثل تعمیم و بی‌طرفی که تجربه‌گرایی بر اساس آنها عمل می‌کند، چه به طور کلی در جامعه و چه به طور خاص در موقعیت‌های آکادمیک، چیزی جز دستاویزهای پنهان مشاهده‌گر یا ناظر نیستند.
از سوی دیگر این نکته نیز مطرح شده است که تجربه‌گرایی نمی‌تواند پاسخ مناسبی به پرسشی مهم ارائه کند و آن اینکه تحت چه شرایطی نتایج متفاوت ما ولی با ارزش‌های یکسان، از یک آزمایش به دست می‌آید؟ اگر این دو نتیجه با یکدیگر در تعارض باشند، چه باید کرد و به عبارت دیگر آیا اصلاً چنین چیزی امکان‌پذیر هست؟
موضوع ابهام‌ برانگیز دیگری نیز به ویژه در مطالعات گسترده رشته‌هایی نظیر ارتباطات،
فرهنگ و رسانه وجود دارد: چگونه می‌توان روش‌های تحقیقاتی و پژوهشی را که به جای تأملات درونی (ذهن) به دنبال مشاهده تجربی جهان هستند، به درستی از برداشت‌های تجربه‌گرایه آنان نسبت به علم جدا کرد؟
اگر این مسئله روشن شود، می‌توان در راستای خطوط کانتی، بین این تلقی محدود از دریافت و ادراک از یک سو و صورت‌های متن‌گرایانه پساساختارگرایی از سوی دیگر، به یک اتفاق نظر مجدد معرفت‌شناختی رسید.
*MATTHEW ALLEN