عرصه‌های‌ ارتباطی
3.64K subscribers
29.7K photos
3.06K videos
872 files
5.98K links
🔸عرصه‌های‌ ارتباطی
▫️کانال رسمی یونس شُکرخواه
Agora | The official Telegram channel of Younes Shokrkhah
https://t.iss.one/boost/younesshokrkhah
🔹اکانت اینستاگرام من:
https://www.instagram.com/younesshokrkhah
Download Telegram
🔸از بی‌طرفی روزنامه‌نگاران تا انصاف روزنامه‌نگاران
▫️#عیسی_محمدی - روزنامه‌نگار
وقتی که در ترم اول رشته #روزنامه‌نگاری تحصیل می‌کنیم یا در دوره‌های آن شرکت کرده و پای اولین سخنان آموزگاران این حوزه قرار می‌گیریم، یکی از بدیهی‌ترین مواردی که مطرح می‌کنند، اصل #بی‌طرفی است. این‌که در گزارش‌ها و خبرها و مصاحبه‌ها و ...، طرفداری و جانبداری نداشته باشیم. اگر حرفی هم هست، باید در یادداشت‌ها مطرح شود.
به واقع این آموزه به قدری بدیهی است که همیشه حتی خود #روزنامه‌نگاران، گاهی با این حربه مورد حمله قرار می‌گیرند که جانبدارانه ایفای نقش نکرده و اصل بی‌طرفی را رعایت نکرده‌اند.
اما یک سری نکات دیگر هم وجود دارد. به این موارد توجه کنید:
۱. پژوهشگران ارتباطات کمابیش ثابت کرده‌اند که اصل بی‌طرفی در رسانه‌ها توسط خطاهای شناختی و سوگیری‌های ارزشی و سانسورهای درون‌سازمانی و برون‌سازمانی و خودسانسوری، زیر پا گذشته می‌شود. ولی به واسطه این‌که رسانه‌های جریان اصلی پروتکل‌های تولید و قالب‌بندی خاصی دارند، این فرآیند چندان به چشم نمی‌آید. پژوهش‌های #مکتب_گلاسکو و موارد مطرح شده در منابعی چون «عناصر روزنامه‌نگاری» نوشته #بیل_کوواچ و #تام_روزنستیل به ما ثابت می‌کند که اصل بی‌طرفی، مدت‌هاست که خواسته و ناخواسته و حرفه‌ای و غیرحرفه‌ای دارد زیر پا گذاشته می‌شود.
صفت‌سازی‌ها و نحوه گزارش وقایع و نیز نحوه توجه رسانه‌های جریان اصلی به رویدادها نیز به ما ثابت می‌کند که گاهی برخی رویدادها، ذاتاً برای روزنامه‌نگاران و اصحاب رسانه مهمتر از بقیه هستند؛ بدون هیچ دلیل مستندی و صرفاً طبق عادت‌ها.
۲. می‌دانیم که اکثریت رسانه‌های ایرانی، دولتی و شبه دولتی و رسمی و ... هستند. به همین دلیل جریان سانسورهای درون‌سازمانی در آن‌ها شدید است و البته نادیده و طبق پروتکل‌های شفاهی.
از سوی دیگر رسانه‌های غیررسمی دیگر نیز به شدت وابسته به جریان مالی تبلیغات و صنایع هستند و در این صورت تحت فشار این منابع قرار می‌گیرند تا خبری علیه آن‌ها نشر ندهند.
این امر، یعنی نوعی خودسانسوری سودمحورانه و سوداطلبانه. پس باز هم می‌بینیم که چیزی به نام بی‌طرفی، اولین قربانی در این فشارهای مالی و اجتماعی و اقتصادی است.
۳. نکته بعدی، جریان روزنامه‌نگاری سیاسی یا حزبی یا گعده‌ای در ایران است. بدین ترتیب که وقتی جریانی سیاسی، که غالباً یا اصولگرایان یا اصلاح‌طلبان باشند، زمام امور را به دست می‌گیرند، در اولین قدم نیروهای مورد اعتماد و وثوق خودشان را بر صدر رسانه‌های تحت امرشان می‌گذارند؛ حتی اگر کیفیت این نیروها کمتر از نیروهای درون همان رسانه و سازمان یا نیروهای غیر هم‌سو باشد. قضیه وقتی اشک‌آورتر می‌شود که حتی این جریان‌های اصلی سیاسی، حالا خودشان تبدیل به زیرمجموعه‌های مختلفی می‌شوند که حتی گاهی بین خود آن‌ها هم تضاد منافع و تضارب آرا وجود دارد. در نتیجه آدم‌های این گروه مثلاً آدم‌های آن یکی گروه را وارد بازی‌های رسانه‌های خودشان نمی‌کنند.
۴. به این همه، فشارهای اقتصادی وارد شده به روزنامه‌نگاران را هم اضافه کنید؛ که باعث می‌شود تا زبان‌شان بسته و سرهایشان پایین باشد و حتی خود، اقدام به خودسانسوری کنند و دیگر آن زبان سرخ روزنامه‌نگارانه و زبان مستقل و ... را نداشته باشند. با این همه که گفتیم، پس تکلیف اصل بی‌طرفی چه می‌شود؟
پاسخ ساده است: با واقعیت کنار بیاییم و بپذیریم که رعایت اصل بی‌طرفی، حتی در مجامع علمی هم به سختی اتفاق می‌افتد، چه برسد به مجامع رسانه‌ای؛ با این حد از فشار زمان و سرعت و کمبود اطلاعات.
پس چه کار کنیم؟ یعنی دروغگویی پیشه کنیم؟
اصل قصه این است که طبق اصل واقع‌گرایی، ما می‌پذیریم که چنین وضعیتی در رسانه‌هایمان داریم. پس باید راهکاری برایش پیدا کنیم.
راهکار پیشنهادی هم این است که:
۱. در ابتدای امر بپذیریم که در فضای اجتماعی و فرهنگی و سیاسی ایران، که فضای رسانه‌ای نیز تأثیرگرفته از آن است، امکان بی‌طرف حداکثری و حتی متوسط کمتر وجود دارد.
۲. بپذیریم که به هر حال به عنوان یک فعال رسانه ای، باید حدی از بی‌طرفی را داشته باشیم،
۳. بپذیریم که رسانه ما غالباً مستقیم یا غیرمستقیم، حرفه‌ای یا غیرحرفه‌ای، از رانت‌های رسمی برخوردار است،
۴. بپذیریم که ما هم به واسطه علاقه‌های سیاسی و فرهنگی و اعتقادی که داریم، جذب رسانه‌ای می‌شویم که دوست داریم،
۵. بپذیریم که می‌توانیم حتی سمپات جریانی باشیم، ولی باید انصاف داشته باشیم؛ در گفتار و پژوهش و کار رسانه‌ای.
با يك نگاه واقع‌گرايانه، مشاهده ميیكنيم كه نيروهاي رسانه‌ای انصاف‌محور، حتي اگر طرفدار آشكار جريانی باشند، قابل احترام‌تر و قابل اعتمادتر از نيروهای رسانه‌ای مدعي بي‌طرفي هستند كه در جريان رويه‌های رسانه‌های رايج، ناچار به سوگيری ارزش و غيرواقع‌گویی و غيرواقع‌نويسی می‌كنند.
@NewJournalism
▫️ روزنامه نگاری جدید