#مکتبفرانکفورت
#چهره🔸یورگن هابرماس (۱۹۲۹-)
▫️ترجمه #یونس_شکرخواه
#یورگن_هابرماس (Jürgen Habermas) متولد دوسلدورف آلمان که ویلیام اوت ویت او را مهمترین نظریهپرداز اجتماعی نیمه دوم قرن بیستم نامیده است، به عنوان فیلسوف و روزنامهنگار بر مفهوم مدرنیته در اروپا تأمل کرده است.
نوشتههای او در مورد مارکسیسم اروپایی شامل آثاری در زمینه مشارکت سیاسی، افکار عمومی، مشروعیتبخشی و ارتباطات میشود.
#چهره🔸یورگن هابرماس (۱۹۲۹-)
▫️ترجمه #یونس_شکرخواه
#یورگن_هابرماس (Jürgen Habermas) متولد دوسلدورف آلمان که ویلیام اوت ویت او را مهمترین نظریهپرداز اجتماعی نیمه دوم قرن بیستم نامیده است، به عنوان فیلسوف و روزنامهنگار بر مفهوم مدرنیته در اروپا تأمل کرده است.
نوشتههای او در مورد مارکسیسم اروپایی شامل آثاری در زمینه مشارکت سیاسی، افکار عمومی، مشروعیتبخشی و ارتباطات میشود.
عرصههای ارتباطی
#مکتبفرانکفورت #چهره🔸یورگن هابرماس (۱۹۲۹-) ▫️ترجمه #یونس_شکرخواه #یورگن_هابرماس (Jürgen Habermas) متولد دوسلدورف آلمان که ویلیام اوت ویت او را مهمترین نظریهپرداز اجتماعی نیمه دوم قرن بیستم نامیده است، به عنوان فیلسوف و روزنامهنگار بر مفهوم مدرنیته در…
نوشتههای #یورگن_هابرماس بیانگر تعهدش به نقد مدرنیته است و در عین حال آرمانهایی مثبت برای رفتار دموکراتیک سیاسی ارائه میدهد.
او در آثار اولیهاش میگوید دسترسی جمعی به مناظرات میانجیگرانه تأثیر مخربی بر کیفیت زندگی عمومی داشته است. با این حال، کارهای او تاریخ رسانههای عمومی، به ویژه فرهنگ فیلم را که با سرگرمی توده مردم در مکانهای عمومی در تعارض نیست، در بر میگیرد.
اسکار نگت و الکساندر کلوگ که از چهرههای برجسته سینمای نو آلمان هستند، هنگام نوشتن در مورد سینما و مردم، تحت تأثیر او قرار داشتند.
میریام هنسن نظریهپرداز فیلم نیز طبیعت عمومی به سینما رفتن را در پژوهشهای خود در مورد دوران اولیه سینمای هالیوود، تحت تأثیر افکار هابرماس به رشته تحریر در آورده است.
از نوشتههای هابرماس به دلایل زیاد بسیار استفاده میشود. به عنوان یک روزنامهنگار سابق؛ نوشتههای او برای بسیاری قابل فهم و قابل استفاده است و در جایگاه یک فیلسوف عصر جدید، اشتیاق و شیفتگی فراوانی در نوشتههای او به چشم میخورد.
نویسنده: STEPHANIE DONALD
او در آثار اولیهاش میگوید دسترسی جمعی به مناظرات میانجیگرانه تأثیر مخربی بر کیفیت زندگی عمومی داشته است. با این حال، کارهای او تاریخ رسانههای عمومی، به ویژه فرهنگ فیلم را که با سرگرمی توده مردم در مکانهای عمومی در تعارض نیست، در بر میگیرد.
اسکار نگت و الکساندر کلوگ که از چهرههای برجسته سینمای نو آلمان هستند، هنگام نوشتن در مورد سینما و مردم، تحت تأثیر او قرار داشتند.
میریام هنسن نظریهپرداز فیلم نیز طبیعت عمومی به سینما رفتن را در پژوهشهای خود در مورد دوران اولیه سینمای هالیوود، تحت تأثیر افکار هابرماس به رشته تحریر در آورده است.
از نوشتههای هابرماس به دلایل زیاد بسیار استفاده میشود. به عنوان یک روزنامهنگار سابق؛ نوشتههای او برای بسیاری قابل فهم و قابل استفاده است و در جایگاه یک فیلسوف عصر جدید، اشتیاق و شیفتگی فراوانی در نوشتههای او به چشم میخورد.
نویسنده: STEPHANIE DONALD
#رساله🔸فوکو، هابرماس و روابط اجتماعی سیاسی قدرت: مطالعه موردی هفت نمایشنامه هاوارد بارکر
▫️استاد راهنما: #یونس_شکرخواه
▫️استاد راهنما: #سیدمحمد_مرندی
▫️استاد مشاور: #زهره_رامین
▫️دانشجو: #جلال_فرزانهدهکردی
وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، دانشگاه تهران؛دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی، ۱۳۹۵ [دکتری]
▫️کلیدواژه: #میشل_فوکو #یورگن_هابرماس #هاوارد_بارکر #قدرت
*زبان رساله: انگلیسی
▫️استاد راهنما: #یونس_شکرخواه
▫️استاد راهنما: #سیدمحمد_مرندی
▫️استاد مشاور: #زهره_رامین
▫️دانشجو: #جلال_فرزانهدهکردی
وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، دانشگاه تهران؛دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی، ۱۳۹۵ [دکتری]
▫️کلیدواژه: #میشل_فوکو #یورگن_هابرماس #هاوارد_بارکر #قدرت
*زبان رساله: انگلیسی
یورگن هابرماس:
🔸کرونا آگاهی انسان را نسبت به نادانی خود افزود
#یورگن_هابرماس آلمانی که اینک از ٩٠ سالگی عبور کرده، یکی از مهمترین فیلسوفان در قید حیات دنیای امروز محسوب میشود. او که به تازگی در آلمان "تاریخ فلسفه"ی بزرگ خود را در دو جلد منتشر کرده، در گفتگویی با روزنامۀ فرانسوی #لوموند، نتایج اخلاقی و فکری اپیدمی جهانی #کووید_١٩ را میشکافد و قبل از هر چیز بر "نادانی" انسان تأکید میکند.
@younesshokrkhah
🔸کرونا آگاهی انسان را نسبت به نادانی خود افزود
#یورگن_هابرماس آلمانی که اینک از ٩٠ سالگی عبور کرده، یکی از مهمترین فیلسوفان در قید حیات دنیای امروز محسوب میشود. او که به تازگی در آلمان "تاریخ فلسفه"ی بزرگ خود را در دو جلد منتشر کرده، در گفتگویی با روزنامۀ فرانسوی #لوموند، نتایج اخلاقی و فکری اپیدمی جهانی #کووید_١٩ را میشکافد و قبل از هر چیز بر "نادانی" انسان تأکید میکند.
@younesshokrkhah
#کرونا
🔸زندگی انسانها ارزش یکسان دارد
▫️یک بیانیه در فرانکفورتر آلگماینه تسایتونگ
🔻شماری از شخصیتهای بینالمللی در بیانیهای نسبت به سیستم مراقبتهای بهداشتی گزینشی زیر فشار بحران کرونا هشدار دادند. آنها معتقدند که زندگی همه انسانها ارزش یکسانی دارد و نباید در قبال سالمندان تبعیض قائل شد.
«ارزش زندگی باید برای همه یکسان باشد. هر کس که به زندگی شکننده و ضعیف سالمندان کم بها دهد، راه را برای کاهش ارزش زندگی در کل هموار میکند».
این بخشی از بیانیهای است که شمار زیادی از شخصیتهای برجسته علمی، سیاسی، اجتماعی و دینی در روزنامه آلمانی فرانکفورتر آلگماینه تسایتونگ منتشر کردهاند.
در میان امضاکنندگان نام #یورگن_هابرماس (فیلسوف)، #رومانو_پرودی (رئیس پیشین کمیسیون #اتحادیه_اروپا)، #آنته_شاوان (وزیر پیشین فرهنگ) و #ماتئو_تسوپی (اسقف اعظم بولونیای ایتالیا) بهچشم میخورد.
در این بیانیه ضمن تاکید بر اینکه همگان باید تمامی توان خود را برای نجات جان شمار بیشتری از مبتلایان به کووید-۱۹ بهکار بگیرند آمده است، بحران کرونا نباید باعث شود که انسانها بر مبنای گروه سنیشان ارزشگذاری شوند.
🔸زندگی انسانها ارزش یکسان دارد
▫️یک بیانیه در فرانکفورتر آلگماینه تسایتونگ
🔻شماری از شخصیتهای بینالمللی در بیانیهای نسبت به سیستم مراقبتهای بهداشتی گزینشی زیر فشار بحران کرونا هشدار دادند. آنها معتقدند که زندگی همه انسانها ارزش یکسانی دارد و نباید در قبال سالمندان تبعیض قائل شد.
«ارزش زندگی باید برای همه یکسان باشد. هر کس که به زندگی شکننده و ضعیف سالمندان کم بها دهد، راه را برای کاهش ارزش زندگی در کل هموار میکند».
این بخشی از بیانیهای است که شمار زیادی از شخصیتهای برجسته علمی، سیاسی، اجتماعی و دینی در روزنامه آلمانی فرانکفورتر آلگماینه تسایتونگ منتشر کردهاند.
در میان امضاکنندگان نام #یورگن_هابرماس (فیلسوف)، #رومانو_پرودی (رئیس پیشین کمیسیون #اتحادیه_اروپا)، #آنته_شاوان (وزیر پیشین فرهنگ) و #ماتئو_تسوپی (اسقف اعظم بولونیای ایتالیا) بهچشم میخورد.
در این بیانیه ضمن تاکید بر اینکه همگان باید تمامی توان خود را برای نجات جان شمار بیشتری از مبتلایان به کووید-۱۹ بهکار بگیرند آمده است، بحران کرونا نباید باعث شود که انسانها بر مبنای گروه سنیشان ارزشگذاری شوند.
#زوم #نظریه #ارتباطات
🔸درباره گستره همگانی
▫️نوشته الین راپینگ
▫️ ترجمه #یونس_شکرخواه:
عبارت #گسترههمگانی (حوزه عمومی) (public sphere) برای توصیف تمایز بین قلمرو امور خانوادگی، خصوصی و تجربههایی که در آن زندگی خصوصی ظاهراً به وسیله امیال و منابع افراد و خانوادهها تنظیم میشود و نیز صحنه گستردهتری که در آن مسائل نهادی تجارت و حکومت در جوامع امروزی مورد بحث قرار میگیرد، شکل گرفته است.
منشأ این مفهوم به ظهور نظم صنعتی مدرن برمیگردد، که نوعی از نظام اجتماعی را به وجود آورد که بر اساس آن خانه و محل کار از نظر جغرافیایی، ابزاری و فرهنگی جدا شدند. قبل از آن، خانه و کار، عمدتاً در یک محیط کشاورزی، از نظر فیزیکی، اجتماعی و روحی به هم ارتباط داشت و مردان، زنان و کودکان در کنار یکدیگر در شرکتهای مشترک برای تأمین زندگی خود کار میکردند. اما فرا رسیدن عصر صنعتی به این معنا بود که برای پیگیری کار و امور حکومت از خانه بیرون آمدند، کودکان به مدرسه ـ محل آموزش برای زندگی صنعتی ـ فرستاده شدند و زنان برای تأمین نیازهای جسمی و روانی اعضای خانواده در خانه باقی ماندند.
مهمترین تحول در نظریه گستره همگانی و رابطه آن با رسانههای همگانی معاصر، اثر #یورگن_هابرماس (١٩٨۴: ٨٧ و ٨٩) بوده که پیدایی تقسیم عمومی ـ خصوصی را تجزیه و تحلیل کرده است.
هابرماس منشأ این شکاف را در روابط بین نظام اقتصادی کاپیتالیستی و حکومت در قرون هفدهم و هجدهم پیگیری کرد و شرح داد. از نظر وی بازآفرینی مادی وظیفه اقتصاد سرمایهداری رسمی و حکومت اداری مدرن بود که هر دو در نظام تلفیق و ادغام شدهاند، اما اقتصاد بخشی از قلمرو خصوصی محسوب میشود، در حالی که حکومت همگانی است و بازآفرینی نمادین، از نظر هابرماس، شامل جامعهپذیری، پرورش دادن، و انتقال فرهنگی، در قلمرو «زندگی ـ دنیا»: خانواده خصوصی و گستره همگانی (لیوینگستون و لونت، ١٩٩۴؛ کلهورن، ١٩٩۶) رخ میدهد. این گستره همگانی، صحنهای است که در آن شهروندان خصوصی، در موقعیتی جدا از زندگی خصوصی و کارهای دولت و بازار اقدام میکنند، دور هم جمع میشوند تا درباره مسائل حکومت بحث و اندیشه و صحنهای ایجاد کنند که در آن افراد آزاد بتوانند به صورت خودمختار و مستقل درباره افکار عمومی بحث کنند و نهایتاً بر مسائل حکومت تأثیر بگذارند.
https://tinyurl.com/yxq6u3qd
🔸درباره گستره همگانی
▫️نوشته الین راپینگ
▫️ ترجمه #یونس_شکرخواه:
عبارت #گسترههمگانی (حوزه عمومی) (public sphere) برای توصیف تمایز بین قلمرو امور خانوادگی، خصوصی و تجربههایی که در آن زندگی خصوصی ظاهراً به وسیله امیال و منابع افراد و خانوادهها تنظیم میشود و نیز صحنه گستردهتری که در آن مسائل نهادی تجارت و حکومت در جوامع امروزی مورد بحث قرار میگیرد، شکل گرفته است.
منشأ این مفهوم به ظهور نظم صنعتی مدرن برمیگردد، که نوعی از نظام اجتماعی را به وجود آورد که بر اساس آن خانه و محل کار از نظر جغرافیایی، ابزاری و فرهنگی جدا شدند. قبل از آن، خانه و کار، عمدتاً در یک محیط کشاورزی، از نظر فیزیکی، اجتماعی و روحی به هم ارتباط داشت و مردان، زنان و کودکان در کنار یکدیگر در شرکتهای مشترک برای تأمین زندگی خود کار میکردند. اما فرا رسیدن عصر صنعتی به این معنا بود که برای پیگیری کار و امور حکومت از خانه بیرون آمدند، کودکان به مدرسه ـ محل آموزش برای زندگی صنعتی ـ فرستاده شدند و زنان برای تأمین نیازهای جسمی و روانی اعضای خانواده در خانه باقی ماندند.
مهمترین تحول در نظریه گستره همگانی و رابطه آن با رسانههای همگانی معاصر، اثر #یورگن_هابرماس (١٩٨۴: ٨٧ و ٨٩) بوده که پیدایی تقسیم عمومی ـ خصوصی را تجزیه و تحلیل کرده است.
هابرماس منشأ این شکاف را در روابط بین نظام اقتصادی کاپیتالیستی و حکومت در قرون هفدهم و هجدهم پیگیری کرد و شرح داد. از نظر وی بازآفرینی مادی وظیفه اقتصاد سرمایهداری رسمی و حکومت اداری مدرن بود که هر دو در نظام تلفیق و ادغام شدهاند، اما اقتصاد بخشی از قلمرو خصوصی محسوب میشود، در حالی که حکومت همگانی است و بازآفرینی نمادین، از نظر هابرماس، شامل جامعهپذیری، پرورش دادن، و انتقال فرهنگی، در قلمرو «زندگی ـ دنیا»: خانواده خصوصی و گستره همگانی (لیوینگستون و لونت، ١٩٩۴؛ کلهورن، ١٩٩۶) رخ میدهد. این گستره همگانی، صحنهای است که در آن شهروندان خصوصی، در موقعیتی جدا از زندگی خصوصی و کارهای دولت و بازار اقدام میکنند، دور هم جمع میشوند تا درباره مسائل حکومت بحث و اندیشه و صحنهای ایجاد کنند که در آن افراد آزاد بتوانند به صورت خودمختار و مستقل درباره افکار عمومی بحث کنند و نهایتاً بر مسائل حکومت تأثیر بگذارند.
https://tinyurl.com/yxq6u3qd
Blogspot
گستره همگانی چیست؟
🔸آغاز چرخشی نو در جهان
▫️دکتر #ابراهیم_جعفری
پس از گذشت یکسال، آثار و پیامدهای پاندمی #کرونا، مناسبات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را به کلی تغییر داده است.
#یورگن_هابرماس، جامعهشناس و فیلسوف اجتماعی معاصر با اشاره به چنین تغییراتی، گفته است: «کرونا باعث شد ما بفهمیم چقدر نمیفهمیم» به تعبیر دیگر، دنیایی که ما خیال میکردیم آن را میشناسیم، فرو ریخته و جهان در شرف نوعی پارادایم شیفت قرار گرفته است. کرونا اکنون بیش از هر زمان دیگری این تصویر را که ما در جهانی به هم پیوسته و مخاطرهآمیز زندگی میکنیم، ملموس کرده است.
اگر قوه محرکه عصر صنعتی در این شعار خلاصه میشد که «گرسنهام»، شعار جامعه جدید این است: «میترسم یا نگرانم»
در جامعه طبقاتی سابق، داشتن سهمی از درآمدها و مزایای اجتماع و برابری یا نابرابری آن مسئله بود؛ اما ایده محوری و مرکزی کنونی ایمنی است و هر کسی میکوشد از مخاطرات و ریسکها در امان باشد.
کرونا سبک زندگی، کسبوکار، فراغت و آموزش را در جهان دگرگون کرده است. به جدایی خانه و محل کار پایان داده و تجارت الکترونیک را کاملا رونق بخشیده است. از سوی دیگر، تقریبا بهطور کامل پول نقد را از چرخه کسبوکارهای خرد و کلان همه کشورها حذف نموده و با ایجاد منع و محدویت، حضور فیزیکی در مراکز خرید، فروشگاهها، بانکها و ... را به حداقل رسانده است.
از نظر فرهنگی، کرونا مدارس، دانشگاهها، مراکز علمی و آموزشی و کتابخانهها را تعطیل و نیمهفعال کرده و نظامهای آموزشی که خود را به زیرساختهای آموزش مجازی و نوین تجهیز نکرده بودند، با چالش جدی روبهرو شدند. این ویروس، مراکز فرهنگی، سالنهای اجتماعات، اماکن مذهبی و زیارتگاهها، مراکز هنری شامل سینماها، نمایشگاهها، گالریها و مراکز گردشگری یعنی هتلها و رستورانها، تالارها و اماکن ورزشی و باشگاهها را به تعطیلی کشاند.
اما از سوی دیگر و در جهتی کاملا مثبت از نظر فرهنگی، کرونا به خرافات و توهم های غیرعلمی در جوامع پایان داد، باور مردم را به علم و اخذ رویکرد علمی و عقلانی در مواجهه با مسائل و مشکلات تقویت کرده و آنان را به کسب دانش و رعایت قواعد علمی و بهداشتی ترغیب نمود. سبک زندگی پساکرونایی، فرهنگ فراغت را تغییر داد. جوانانی که معمولا از چنگال شتاب و اضطراب رهایی نداشتند، قدمزدنهای طولانی را با صبوری آغاز کردند؛ کاری که پیشتر با آن بیگانه بودند. جوانان و میانسالانی که سقف حوصله و تمرکزشان پایین بود، اکنون با مطالعه و کتاب دوباره آشتی کردهاند و کتابخواندن به فرهنگ روز و یکی از گزینههای گذران اوقات فراغت تبدیل شده است.
جهان پساکرونا بیش از پیش رسانهای شده است. رسانه در این جهان دیگر نه یک تکنیک و فن، که یک زبان و فرهنگ است؛ بستری است که زندگی اجتماعی در آن جریان پیدا میکند. نظامهای آموزشی که با توسعه اینترنت در مراکز آموزشی و مدارس مخالفت میکردند، اکنون سخت به تکاپو افتادهاند که از قافله علم و تکنولوژی عقب نمانند.
از نظر اجتماعی، جهان پساکرونا سبک زندگی جدیدی را شکل داده است؛ از یکسو فاصلههای فیزیکی را افزایش داده؛ اما این مسئله نهتنها به فاصله اجتماعی و تنهایی دامن نزده، که برعکس نوع جدیدی از نزدیکیها و تعامل های عاطفی را افزایش داده است. یکی از مهمترین آثار چنین وضعیتی را در حوزه خانواده شاهدیم. پیش از این روابط گرم خانوادگی به میزان قابلتوجهی کاهش یافته بود؛ حضور اعضا در خانواده کمتر، گفتوگوهای صمیمی در حداقل ممکن و خانه به «خوابگاه» تبدیل شده بود؛ اما جهان پساکرونا، بازگشتی دوباره به خانه و احیای روابط گرم خانوادگی را موجب شده است. از سوی دیگر برای گروههای دیگری از مردم قرنطینه خانگی بیکاری و فقر و در نتیجه گسترش تنشها و تعارضات خانوادگی را ایجاد کرده است.
اکنون ملتها و دولتها به این درک و دریافت رسیدهاند که همه در یک کشتی بهسر میبرند و هرگونه اِهمال و سستی، کوتهنگری، سوءتفاهم و بیاعتمادی یا دشمنی و درگیری میتواند این کشتی را برای همه ناامن کند. این وضعیت ضرورتهای تلاش برای رفتن به طرف جهانی انسانیتر در پرتو نوعی «اخلاق جهانی» و بشردوستانه را گوشزد میکند؛ اخلاقی که در آن خودخواهی و نفعطلبی، فردگرایی و ناسیونالیسم افراطی، تبعیض و نابرابری، سوءظن و بیاعتمادی، قطبیسازی، تعارض، تضاد، دشمنی، خشونت و جنگ جای خود را به خیرخواهی و منافع جمعی، عدالت و برابری، گفتوگو، تفاهم، همدلی، همفکری، همگامی و همکاری و تعاون برای کاستن از مخاطرات فزاینده میدهند. اخلاقی که تفاوتهای فرهنگی و تنوع و تکثر فرهنگهای بومی و ملی را به رسمیت میشناسد، از هرگونه تلاشی برای یکدستی میپرهیزد و آرمانش
« یک جهان، چندین صداست».
@dehkade_jahan
▫️دکتر #ابراهیم_جعفری
پس از گذشت یکسال، آثار و پیامدهای پاندمی #کرونا، مناسبات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را به کلی تغییر داده است.
#یورگن_هابرماس، جامعهشناس و فیلسوف اجتماعی معاصر با اشاره به چنین تغییراتی، گفته است: «کرونا باعث شد ما بفهمیم چقدر نمیفهمیم» به تعبیر دیگر، دنیایی که ما خیال میکردیم آن را میشناسیم، فرو ریخته و جهان در شرف نوعی پارادایم شیفت قرار گرفته است. کرونا اکنون بیش از هر زمان دیگری این تصویر را که ما در جهانی به هم پیوسته و مخاطرهآمیز زندگی میکنیم، ملموس کرده است.
اگر قوه محرکه عصر صنعتی در این شعار خلاصه میشد که «گرسنهام»، شعار جامعه جدید این است: «میترسم یا نگرانم»
در جامعه طبقاتی سابق، داشتن سهمی از درآمدها و مزایای اجتماع و برابری یا نابرابری آن مسئله بود؛ اما ایده محوری و مرکزی کنونی ایمنی است و هر کسی میکوشد از مخاطرات و ریسکها در امان باشد.
کرونا سبک زندگی، کسبوکار، فراغت و آموزش را در جهان دگرگون کرده است. به جدایی خانه و محل کار پایان داده و تجارت الکترونیک را کاملا رونق بخشیده است. از سوی دیگر، تقریبا بهطور کامل پول نقد را از چرخه کسبوکارهای خرد و کلان همه کشورها حذف نموده و با ایجاد منع و محدویت، حضور فیزیکی در مراکز خرید، فروشگاهها، بانکها و ... را به حداقل رسانده است.
از نظر فرهنگی، کرونا مدارس، دانشگاهها، مراکز علمی و آموزشی و کتابخانهها را تعطیل و نیمهفعال کرده و نظامهای آموزشی که خود را به زیرساختهای آموزش مجازی و نوین تجهیز نکرده بودند، با چالش جدی روبهرو شدند. این ویروس، مراکز فرهنگی، سالنهای اجتماعات، اماکن مذهبی و زیارتگاهها، مراکز هنری شامل سینماها، نمایشگاهها، گالریها و مراکز گردشگری یعنی هتلها و رستورانها، تالارها و اماکن ورزشی و باشگاهها را به تعطیلی کشاند.
اما از سوی دیگر و در جهتی کاملا مثبت از نظر فرهنگی، کرونا به خرافات و توهم های غیرعلمی در جوامع پایان داد، باور مردم را به علم و اخذ رویکرد علمی و عقلانی در مواجهه با مسائل و مشکلات تقویت کرده و آنان را به کسب دانش و رعایت قواعد علمی و بهداشتی ترغیب نمود. سبک زندگی پساکرونایی، فرهنگ فراغت را تغییر داد. جوانانی که معمولا از چنگال شتاب و اضطراب رهایی نداشتند، قدمزدنهای طولانی را با صبوری آغاز کردند؛ کاری که پیشتر با آن بیگانه بودند. جوانان و میانسالانی که سقف حوصله و تمرکزشان پایین بود، اکنون با مطالعه و کتاب دوباره آشتی کردهاند و کتابخواندن به فرهنگ روز و یکی از گزینههای گذران اوقات فراغت تبدیل شده است.
جهان پساکرونا بیش از پیش رسانهای شده است. رسانه در این جهان دیگر نه یک تکنیک و فن، که یک زبان و فرهنگ است؛ بستری است که زندگی اجتماعی در آن جریان پیدا میکند. نظامهای آموزشی که با توسعه اینترنت در مراکز آموزشی و مدارس مخالفت میکردند، اکنون سخت به تکاپو افتادهاند که از قافله علم و تکنولوژی عقب نمانند.
از نظر اجتماعی، جهان پساکرونا سبک زندگی جدیدی را شکل داده است؛ از یکسو فاصلههای فیزیکی را افزایش داده؛ اما این مسئله نهتنها به فاصله اجتماعی و تنهایی دامن نزده، که برعکس نوع جدیدی از نزدیکیها و تعامل های عاطفی را افزایش داده است. یکی از مهمترین آثار چنین وضعیتی را در حوزه خانواده شاهدیم. پیش از این روابط گرم خانوادگی به میزان قابلتوجهی کاهش یافته بود؛ حضور اعضا در خانواده کمتر، گفتوگوهای صمیمی در حداقل ممکن و خانه به «خوابگاه» تبدیل شده بود؛ اما جهان پساکرونا، بازگشتی دوباره به خانه و احیای روابط گرم خانوادگی را موجب شده است. از سوی دیگر برای گروههای دیگری از مردم قرنطینه خانگی بیکاری و فقر و در نتیجه گسترش تنشها و تعارضات خانوادگی را ایجاد کرده است.
اکنون ملتها و دولتها به این درک و دریافت رسیدهاند که همه در یک کشتی بهسر میبرند و هرگونه اِهمال و سستی، کوتهنگری، سوءتفاهم و بیاعتمادی یا دشمنی و درگیری میتواند این کشتی را برای همه ناامن کند. این وضعیت ضرورتهای تلاش برای رفتن به طرف جهانی انسانیتر در پرتو نوعی «اخلاق جهانی» و بشردوستانه را گوشزد میکند؛ اخلاقی که در آن خودخواهی و نفعطلبی، فردگرایی و ناسیونالیسم افراطی، تبعیض و نابرابری، سوءظن و بیاعتمادی، قطبیسازی، تعارض، تضاد، دشمنی، خشونت و جنگ جای خود را به خیرخواهی و منافع جمعی، عدالت و برابری، گفتوگو، تفاهم، همدلی، همفکری، همگامی و همکاری و تعاون برای کاستن از مخاطرات فزاینده میدهند. اخلاقی که تفاوتهای فرهنگی و تنوع و تکثر فرهنگهای بومی و ملی را به رسمیت میشناسد، از هرگونه تلاشی برای یکدستی میپرهیزد و آرمانش
« یک جهان، چندین صداست».
@dehkade_jahan