🔸غول نتفلیکس در تور دو دانشجو
#نتفلیکس (Netflix) شرکت آمریکایی تولیدکننده مجموعههای تلویزیونی با اتفاق جالبی مواجه شد: حضور بر روی بیلبوردها بیآنکه خودش اینکار را کرده باشد؛ آن هم به زبان سینماییها برای #اسپویل کردن محصولات خودش.
اما حقیقت ماجرا این بود که اصلا اسپویلری هم در کار نبود.
دو دانشجوی تایلندی رشته بازاریابی و تبلیغات خواسته بودند علیه #کرونا و به خاطر اینکه مردم از خانههایشان خارج نشوند کاری بکنند، لذا عقلشان را روی هم ریختند و دست به کار بامزهای زدند: یک #ویدیو ساختند و در آن مردم را تهدید کردند که اگر از خانههایتان بیرون بیایید، پایان سریالهای موردعلاقهتان را بر روی #بیلبوردها لو میدهیم!
این فیلمها از محصولات نتفلیکس بودند، اما نمایش آنها بر روی بیلبوردها از طرف نتفلیکس نبود.
به هر حال این اتفاق که خیلی طرف توجه مردم و سایتها قرار گرفت و حتی باور شد که یک #کمپین نتفلیکس بوده؛ میتوانست برای این دو دانشجو اگر کمی خوش شانس بودند؛ پول هم بیاورد:
این دو دانشجو این اقدام خودشان را به عنوان آگهی به نتفلیکس پیشنهاد دادند اما نتفیلکس درخواست آنها را نپذیرفت.
@younesshokrkhah
#نتفلیکس (Netflix) شرکت آمریکایی تولیدکننده مجموعههای تلویزیونی با اتفاق جالبی مواجه شد: حضور بر روی بیلبوردها بیآنکه خودش اینکار را کرده باشد؛ آن هم به زبان سینماییها برای #اسپویل کردن محصولات خودش.
اما حقیقت ماجرا این بود که اصلا اسپویلری هم در کار نبود.
دو دانشجوی تایلندی رشته بازاریابی و تبلیغات خواسته بودند علیه #کرونا و به خاطر اینکه مردم از خانههایشان خارج نشوند کاری بکنند، لذا عقلشان را روی هم ریختند و دست به کار بامزهای زدند: یک #ویدیو ساختند و در آن مردم را تهدید کردند که اگر از خانههایتان بیرون بیایید، پایان سریالهای موردعلاقهتان را بر روی #بیلبوردها لو میدهیم!
این فیلمها از محصولات نتفلیکس بودند، اما نمایش آنها بر روی بیلبوردها از طرف نتفلیکس نبود.
به هر حال این اتفاق که خیلی طرف توجه مردم و سایتها قرار گرفت و حتی باور شد که یک #کمپین نتفلیکس بوده؛ میتوانست برای این دو دانشجو اگر کمی خوش شانس بودند؛ پول هم بیاورد:
این دو دانشجو این اقدام خودشان را به عنوان آگهی به نتفلیکس پیشنهاد دادند اما نتفیلکس درخواست آنها را نپذیرفت.
@younesshokrkhah
#رادیو #رسانه
🔸باز هم آنتن رادیو
#مهرداد_احمدی_شیخانی
وقتی اواخر دهه ۴٠ شمسی به تهران آمدم، برای اولینبار درشكه دیدم كه مسافران را در شهر جابهجا میكرد. در خرمشهر و آبادان كه محل زندگی من بود، چنین چیزی دیده نمیشد، شاید به دلیل اقتصاد تجاری خرمشهر و اقتصاد نفتی آبادان و حضور چندین دههای اتباع خارجی در این دو شهر كه خیلی زودتر از پایتخت صور مدرن زندگی در آنجا عمومی شده بود. در هر صورت دیدن #درشكه و مردمی كه با آن در شهر تردد میكردند برایم جالب بود. بعدها خواندم كه اولین #اتومبیل در زمان مظفرالدین شاه از فرانسه به ایران وارد شد. البته قبل از آن گویا انگلیسیها در مناطق جنوبی به خصوص در بوشهر و تنگستان از اتومبیل استفاده میكردند ولی از آنجایی كه مالكش ایرانی نبوده، آن را اولین اتومبیل واردشده به ایران نمیدانند. اتومبیل كه آمد، بعد از مدتی مشكل سوخت پیدا كرد و بعدتر رانندهاش از ایران رفت و اتومبیل در گوشهای از كاخ گلستان ماند و خاك خورد تا اینكه به مرور پای اتومبیل به ایران باز شد و عاقبت هم اولین تصادف و كشته سانحه رانندگی رخ داد و جناب درویشخان كه موسیقی ایرانی بسیار به او مدیون است و سیم چهارم را به ساز سهتار اضافه كرد، در تصادف اتومبیل با درشكهای كه او سوار بود كشته شد. ورود اتومبیل به ایران به مرور و طی چندین دهه همهگیر شد و مناسباتش هم خواهی نخواهی پذیرفته شد و درشكه و درشكهسواری نیز به خاطرهها رفت. فقط مانده است در بعضی مناطق شهری كه به جهت جنبه توریستی، هنوز میتوان درشكهسواری كرد. این طبیعت زندگی است كه چه بخواهیم و چه نخواهیم، صور زندگی متحول میشود و یك چیزهایی كه زمانی نبوده، جایگزین آنچه میشود كه هر روز میبینیم و یك وقت متوجه میشویم آنچه كه دیدنش و حضورش برایمان عادی بود، دیگر وجود ندارد و فقط باید در خاطراتمان جستوجویش كنیم. یكی از آشناترینش رسانهها هستند. یادم هست و حتما همنسلان من هم به یاد دارند كه زمانی، دو شبكه تلویزیونی در كشور وجود داشت كه برنامههایشان از حدود ساعت ۵ عصر شروع میشد و به زور تا ساعت ١٢ شب ادامه پیدا میكرد و از ١٢ شب تا فردا ۵ عصر فقط میشد در صفحه تلویزیون برفك دید. البته برای امثال ما كه در شهرهای مرزی زندگی میكردیم این امكان بود كه #آنتن #تلویزیون را بچرخانیم و یكی، دو شبكه كشورهای همسایه را هم ببینیم كه اگر هوای شرجی یاری میكرد این شبكهها به ۴ یا ۵ تا میرسید و تمام. بعد در دهه ٨٠ میلادی قرن گذشته بود كه یواش یواش زمزمه آنتن #ماهواره و شبكههای ماهوارهای داغ شد و كمكم بشقابهای دریافت امواج ماهواره روی پشتبامها ظاهر شد و بگیر و ببندهایش كه پیش از آن در زمان رضا شاه برای آنتن #رادیو و بعدها برای دستگاه #ویدیو تجربه كرده بودیم كه همه گذشت. وجه مشترك تمام اینها یك چیز بود، جریان یك سویه و انفعال #مخاطب. در همه اینها مخاطب مینشست و تولیدات دیگران را میدید بیآنكه خودش سهمی در تولید و نشر آن داشته باشد. نهایتا فقط میتوانست از بین همه اینها انتخاب كند كه كدام را ببیند و نه چیزی دیگر. اما وقتی #اینترنت گسترش یافت و بعد هم با آمدن گوشیهای هوشمند، همهچیز به ناگهان منفجر شد، مخاطب منفعل سابق، خود تبدیل به تولیدكننده محتوا شد و اینترنت، مجال این را فراهم كرد كه هركس بتواند تبدیل به یك رسانه شود. این اتفاق سبب شده كه رسانههای پیشین در همه جای جهان، نه با رقیبی شناختهشده از جنس خود كه با میلیونها رقیب ریز و درشت در گوشه گوشه جهان روبهرو شوند كه به هیچ صراط مستقیم و حتی كج وكولهای راه نمیبردند. من نمیدانم رسانههای مابقی جهان در مقابل این میلیونها رقیب چه روشی را در پیش گرفتهاند ولی در كشورمان تا اینجای كار روش اینگونه بوده كه رسانه ملی این رقبای تازهنفس را نادیده گرفته و گویی اصلا چنین چیزی وجود ندارد و هنوز در دوران دو شبكه تلویزیونی هستیم و مخاطب، منتظر است كی ساعت ۵ عصر شود و ساعت ١٢ هم میرود سر بر بالین میگذارد. راه دیگر هم همین است كه مثلا در ماجرای دو فیلم منتشره اخیر گفتهاند فیلمبردار و منتشركنندهاش را دستگیر میكنند. نمیدانم آیا این بزرگواران خبر دارند كه داشتن آنتن رادیو هم یك موقعی جرم بود یا خیر؟
▫️روزنامه اعتماد هفتم آبان ٩٩
🔸باز هم آنتن رادیو
#مهرداد_احمدی_شیخانی
وقتی اواخر دهه ۴٠ شمسی به تهران آمدم، برای اولینبار درشكه دیدم كه مسافران را در شهر جابهجا میكرد. در خرمشهر و آبادان كه محل زندگی من بود، چنین چیزی دیده نمیشد، شاید به دلیل اقتصاد تجاری خرمشهر و اقتصاد نفتی آبادان و حضور چندین دههای اتباع خارجی در این دو شهر كه خیلی زودتر از پایتخت صور مدرن زندگی در آنجا عمومی شده بود. در هر صورت دیدن #درشكه و مردمی كه با آن در شهر تردد میكردند برایم جالب بود. بعدها خواندم كه اولین #اتومبیل در زمان مظفرالدین شاه از فرانسه به ایران وارد شد. البته قبل از آن گویا انگلیسیها در مناطق جنوبی به خصوص در بوشهر و تنگستان از اتومبیل استفاده میكردند ولی از آنجایی كه مالكش ایرانی نبوده، آن را اولین اتومبیل واردشده به ایران نمیدانند. اتومبیل كه آمد، بعد از مدتی مشكل سوخت پیدا كرد و بعدتر رانندهاش از ایران رفت و اتومبیل در گوشهای از كاخ گلستان ماند و خاك خورد تا اینكه به مرور پای اتومبیل به ایران باز شد و عاقبت هم اولین تصادف و كشته سانحه رانندگی رخ داد و جناب درویشخان كه موسیقی ایرانی بسیار به او مدیون است و سیم چهارم را به ساز سهتار اضافه كرد، در تصادف اتومبیل با درشكهای كه او سوار بود كشته شد. ورود اتومبیل به ایران به مرور و طی چندین دهه همهگیر شد و مناسباتش هم خواهی نخواهی پذیرفته شد و درشكه و درشكهسواری نیز به خاطرهها رفت. فقط مانده است در بعضی مناطق شهری كه به جهت جنبه توریستی، هنوز میتوان درشكهسواری كرد. این طبیعت زندگی است كه چه بخواهیم و چه نخواهیم، صور زندگی متحول میشود و یك چیزهایی كه زمانی نبوده، جایگزین آنچه میشود كه هر روز میبینیم و یك وقت متوجه میشویم آنچه كه دیدنش و حضورش برایمان عادی بود، دیگر وجود ندارد و فقط باید در خاطراتمان جستوجویش كنیم. یكی از آشناترینش رسانهها هستند. یادم هست و حتما همنسلان من هم به یاد دارند كه زمانی، دو شبكه تلویزیونی در كشور وجود داشت كه برنامههایشان از حدود ساعت ۵ عصر شروع میشد و به زور تا ساعت ١٢ شب ادامه پیدا میكرد و از ١٢ شب تا فردا ۵ عصر فقط میشد در صفحه تلویزیون برفك دید. البته برای امثال ما كه در شهرهای مرزی زندگی میكردیم این امكان بود كه #آنتن #تلویزیون را بچرخانیم و یكی، دو شبكه كشورهای همسایه را هم ببینیم كه اگر هوای شرجی یاری میكرد این شبكهها به ۴ یا ۵ تا میرسید و تمام. بعد در دهه ٨٠ میلادی قرن گذشته بود كه یواش یواش زمزمه آنتن #ماهواره و شبكههای ماهوارهای داغ شد و كمكم بشقابهای دریافت امواج ماهواره روی پشتبامها ظاهر شد و بگیر و ببندهایش كه پیش از آن در زمان رضا شاه برای آنتن #رادیو و بعدها برای دستگاه #ویدیو تجربه كرده بودیم كه همه گذشت. وجه مشترك تمام اینها یك چیز بود، جریان یك سویه و انفعال #مخاطب. در همه اینها مخاطب مینشست و تولیدات دیگران را میدید بیآنكه خودش سهمی در تولید و نشر آن داشته باشد. نهایتا فقط میتوانست از بین همه اینها انتخاب كند كه كدام را ببیند و نه چیزی دیگر. اما وقتی #اینترنت گسترش یافت و بعد هم با آمدن گوشیهای هوشمند، همهچیز به ناگهان منفجر شد، مخاطب منفعل سابق، خود تبدیل به تولیدكننده محتوا شد و اینترنت، مجال این را فراهم كرد كه هركس بتواند تبدیل به یك رسانه شود. این اتفاق سبب شده كه رسانههای پیشین در همه جای جهان، نه با رقیبی شناختهشده از جنس خود كه با میلیونها رقیب ریز و درشت در گوشه گوشه جهان روبهرو شوند كه به هیچ صراط مستقیم و حتی كج وكولهای راه نمیبردند. من نمیدانم رسانههای مابقی جهان در مقابل این میلیونها رقیب چه روشی را در پیش گرفتهاند ولی در كشورمان تا اینجای كار روش اینگونه بوده كه رسانه ملی این رقبای تازهنفس را نادیده گرفته و گویی اصلا چنین چیزی وجود ندارد و هنوز در دوران دو شبكه تلویزیونی هستیم و مخاطب، منتظر است كی ساعت ۵ عصر شود و ساعت ١٢ هم میرود سر بر بالین میگذارد. راه دیگر هم همین است كه مثلا در ماجرای دو فیلم منتشره اخیر گفتهاند فیلمبردار و منتشركنندهاش را دستگیر میكنند. نمیدانم آیا این بزرگواران خبر دارند كه داشتن آنتن رادیو هم یك موقعی جرم بود یا خیر؟
▫️روزنامه اعتماد هفتم آبان ٩٩
#ویدیو🔸افزایش قیمت نوارهای ویاچاس
قیمت نوارهای ویدئویی #ویاچاس (VHS) در حراجهای آمریکا افزایش یافته است. این نوارهای قدیمی که در انبارها و کارتنها خاک میخوردند حالا برای صاحبانشان تبدیل به اشیایی باارزش شدهاند. به عنوان مثال نوار ویدئویی فیلم بازگشت به آینده (۱۹۸۵) در یک حراج ۷۵ هزار دلار به فروش رفت. گونیز و آروارهها هم به ترتیب ۵۰ هزار و ۳۲۵۰۰ دلار به فروش رسیدند. افزایش ارزش معنوی در گذر زمان و جستجوی فرصتهای جدید برای سرمایهگذاری دو عامل اصلی افزایش قیمت ویاچاسها هستند. مجموعهداران از اواخر دهه ۱۹۷۰ همزمان با عرضه ویاچاسها به بازار به جمعآوری آنها علاقه نشان دادند. نوار فیلمهای پرطرفداری که در اوایل دهه ۱۹۸۰ اکران شدند اکنون در حراجها متقاضیهای زیادی دارند. چند نسخه از نوار ویدئویی جنگ ستارگان جورج لوکاس بیش از ۱۰ هزار دلار به فروش رفته است. علاقه به خرید نوارهای قدیمی ویاچاس در حالی افزایش یافته که ۱۶ سال از عرضه یک فیلم جدید در این قالب میگذرد. ویاچاسها اولین قالبی بودند که امکان تماشای فیلمهادر خانه را به جای رسینما فراهم کردند.
قیمت نوارهای ویدئویی #ویاچاس (VHS) در حراجهای آمریکا افزایش یافته است. این نوارهای قدیمی که در انبارها و کارتنها خاک میخوردند حالا برای صاحبانشان تبدیل به اشیایی باارزش شدهاند. به عنوان مثال نوار ویدئویی فیلم بازگشت به آینده (۱۹۸۵) در یک حراج ۷۵ هزار دلار به فروش رفت. گونیز و آروارهها هم به ترتیب ۵۰ هزار و ۳۲۵۰۰ دلار به فروش رسیدند. افزایش ارزش معنوی در گذر زمان و جستجوی فرصتهای جدید برای سرمایهگذاری دو عامل اصلی افزایش قیمت ویاچاسها هستند. مجموعهداران از اواخر دهه ۱۹۷۰ همزمان با عرضه ویاچاسها به بازار به جمعآوری آنها علاقه نشان دادند. نوار فیلمهای پرطرفداری که در اوایل دهه ۱۹۸۰ اکران شدند اکنون در حراجها متقاضیهای زیادی دارند. چند نسخه از نوار ویدئویی جنگ ستارگان جورج لوکاس بیش از ۱۰ هزار دلار به فروش رفته است. علاقه به خرید نوارهای قدیمی ویاچاس در حالی افزایش یافته که ۱۶ سال از عرضه یک فیلم جدید در این قالب میگذرد. ویاچاسها اولین قالبی بودند که امکان تماشای فیلمهادر خانه را به جای رسینما فراهم کردند.