عرصه‌های‌ ارتباطی
3.65K subscribers
29.8K photos
3.06K videos
874 files
5.99K links
🔸عرصه‌های‌ ارتباطی
▫️کانال رسمی یونس شُکرخواه
Agora | The official Telegram channel of Younes Shokrkhah
https://t.iss.one/boost/younesshokrkhah
🔹اکانت اینستاگرام من:
https://www.instagram.com/younesshokrkhah
Download Telegram
عرصه‌های‌ ارتباطی
#کتاب 🔸 کد ۲۴، بوف کور کتاب کد ۲۴ یا #بوف_کور یک دایره‌المعارف درباره #صادق_هدایت و آثار او است که با پژوهش مفصل و هفت ساله دکتر #حبیب_احمدزاده به بار نشسته است. کتاب را از خود حبیب عزیز هدیه گرفتم و امروز تمامش کردم، این پژوهش یگانه است. @younesshokrkhah
حبیب مثل یک کارگاه ورزیده با سرنخ‌هایی از خود هدایت رد پای او را می‌گیرد و با تعقیب و گریزهایی از تهران، ری و پاریس تا سرزمین راز آلوده هند او را زیر ذره‌بین تجزیه و تحلیل‌های تکوینی می‌گیرد تا بالاخره او را از تاریکی به نور بکشاند. حبیب نویسنده و سینماگر موفق می‌شود بالاخره یک کلوز آپ تمام عیار از خالق #بوف_کور بگیرد. حبیب ماجراجویانه از مینی روایت‌های هدایت شروع می‌کند و با چیدن این خرده روایت‌ها در کنار یکدیگر روایت بزرگ را می‌سازد.
او هدایت را از میان خنزر پنزرها، اثیری‌ها، لایه‌ها، لکاته‌ها و شیواها، اکسپرسیونیست‌ها، بوف‌ها، مسخ‌شده‌ها، حشره‌ها و دراکولاها بیرون می‌کشد و ما را با او و آرای او تنها می‌گذارد.
حبیب در این کتاب؛ هم اطلاعات می‌دهد و هم نظر؛ و بی‌اختیار آدم را یاد کتاب‌ها و فیلم‌هایی می‌اندازد که لایه‌های ویژه‌ای دارند: نیلوفر و راز گل سرخ و ۲۴ و رمز داوینچی.
به گمانم حالا با این کتاب، ادبیات داستانی ایران یک رمزگشایی پرقدرت دارد از یک رمزگذاری پیچیده.
▫️کد۲۴ یا بوف کور چگونه ساخته و پرداخته شد، #حبیب_احمدزاده، چاپ سوم، انتشارات سوره مهر، تهران، سال ۱۳۹۶
@younesshokrkhah
#رخ‌نما #سینماویژن
🔸روزهای سیزدهمین جشنواره سینما #حقیقت با #محمدحسین_مهدویان.
تیم داوری بخش مسابقه ملی سیزدهمین دوره جشنواره سینما حقیقت عبارت بودند از: #حبیب_احمدزاده، #محمدحسین_مهدویان، #مونا_زندی، #کامران_شیردل، #سیف‌الله_صمدیان، #پیروز_کلانتری و #یونس_شکرخواه
▫️ ۱۸ تا ۲۵ آذر ۱۳۹۸ به دبیری #محمد_حمیدی‌مقدم
#تاریخ🔸 بهمن ۶۴؛ یک عکس از آبادان
▫️خاطره‌ای از دکتر #حبیب_احمدزاده، نویسنده و سینماگر
@younesshokrkhah
#یاد🔸سیامک ‌شایقی
خبر پر کشیدن افراد بی‌جنجال همیشه اینچنین بی سر و صداست.
#سیامک_شایقی همشهری جنوبی ما صبح چهارشنبه بیست و هفت فروردین‌ماه، در سن شصت و شش سالگی بر اثر بیماری سرطان درگذشت. وی متولد ۱۳۳ آبادان و از کارگردانان خوش قریحه و بدون حواشی سینمای ایران بود با آثاری همچون "جهیزیه‌ای برای رباب"، "ستاره و الماس"، "در کمال خونسردی"، "مادرم گیسو"،"باغ فردوس، پنج بعد از ظهر" و"خواب زمستانی".
این ضایعه را به خانواده محترم جناب شایقی دراین اوضاع عجیب و غریب آخرالزمانی، تسلیت می‌گویم. روحش شاد و یادش گرامی
#حبیب_احمدزاده
عرصه‌های‌ ارتباطی
#سینما #کپی‌رایت جناب #کیومرث_پوراحمد فیلمی دارند به نام تیغ و ترمه ... که چند روزی است که در این شرایط کرونایی بصورت انلاین اکران شده، بنظرم درخواست ایشان حتی خارج از بحث شخصی‌شان باید به فرهنگ تبدیل شود.
#سینما #کپی‌رایت
از لحاظ پایبندی واقعی به این قانون عدم سرقت مجازی من خود چندین بار شاهد بوده‌ام که ایشان به سروقت فروشنده‌ای رفته که در محل کسبش مانند فرودگاه، این کپی غیرقانونی فیلم ایرانی در حال اکران را به معرض فروش گذاشته و از او بصورت نصیحت رفاقت وار درخواست کرده تا چنین نکند
به هرحال این عزیز از من درخواستی برای این کار نداشته ولی وظیفه اخلاقی خودم دانستم که این توجه به حق الناس را اول به خودم یاداوری کنم.
چون دست به دانلود خودم هم بد نیست (از همه مدل البته تا قبر آ ، آ ، آ ....فیلم‌های ایرانی را اصلا یادم نیست که به صورت دانلود غیرقانونی کپی کرده باشم . امان از ناتوانی در جواب نکیر و منکر در مورد کیفیت فیلم‌های دانلودی در شب اول قبر و مجازات حق‌الناس و سرقت از جیب شرکای فیلم در روز به مثابه هزارساله قیامت، خدایا توبه ....یک شایعه‌ای هم راست و دروغ قبل از جنگ در آبادان بشدت رایج شده بود که مادر ساده یکی از شهدای جوان سینما رکس (با نام کوچک اسماعیل) در دادگاه این فاجعه در سال ۵۹، در وصف خوبی‌های پسر مرحومش به حضار چنین گفته بود: ننه، ننه، اسماعیلو هرچی که بید، چاقوکش که بید، معتاد هم بید، عرق‌خور هم که بید، اما ننه خوبیش ای بید ننه که والله سیگاری نبید)
خلاصه ما هم اعتراف می‌کنیم که زمان جنگ‌ از تیر و توپ و تانک گرفته، همه چی دزد بیدیم اما فیلم فارسی آن هم از جنس کپی دانلودی دزد نبیدیم .
انشاالله که شما هم‌ نخواهید بید
😂🤲🤲🤲 انشالله
▫️متن از دوست عزیزم #حبیب_احمدزاده است که خودش شهادت خواهد داد که این متن را هم من دزد نبیدیم 😝 😉
عرصه‌های‌ ارتباطی
#سینما 🔸 سیرک #چارلی_چاپلین ▫️یادداشت دکتر #حبیب_احمدزاده به همین بهانه
#سینما #فرهنگ
🔸الگو و عبرت از فیلم سیرک چاپلین برای کار فرهنگی در مناطق محروم
▫️#حبیب_احمدزاده
این قطعه اتمامی فیلم #سیرک از #چارلی_چاپلین است، لحظه‌ای که گروه سیرک پس از چندین روز ایجاد شور و هیجان در این محل حرکت می‌کند تا به نقطه دیگری برود و باز چادرها را برپا کرده و دوباره ... در این محل تنها چارلی ست که در میان گردو خاک سم اسب‌ها و چرخ کاروان‌ها و قفس‌ها لحظه‌ای تامل کرده و می‌نشیند، همه چیز انگار در حد یک آتش بازی ثانیه‌ای در جشن رخ داده و دیگر هیچ.
#ناباکوف در کتاب داستان‌نویسی خود یک رمان خوب را تنها با دو خصلت اصلی تعریف می‌کند: زیبایی و حسرت
شیوه فیلم ساختن چاپلین به عنوان یک راز تنها پس از مرگش کشف و افشاء شده، راز او این بوده که تنها یک طرح کلی از موضوع داشته و سپس در حین فیلمبرداری اصلی با هزاران فوت نگاتیو، کم کم اصل داستان با ریزه‌کاری‌های مختلف همچون قطعات پازل شکل گرفته و ساخته می‌شد و یقینا اینکار به نبوغ و اعتماد قطعی فرد به تجربه خود نیاز دارد.
در ساخت فیلم سیرک هردو این الگوها به کار گرفته شده، فیلمی که ساختش سه سال طول کشیده تا چاپلین به قطعات مورد نیازش دست یافته و اثری کمالظگرا و زیبا بسازد و دومین موضوع لحظه رهسپاری کاروان سیرک و دورشدنشان از اوست زیبایی که در حال دور شدن به حسرتی بر دل چاپلین تبدیل می‌شود.
درس اول: اگر کسی در این مملکت بخواهد کار فرهنگی بکند باید همچون چاپلین، با توجه به موقعیت‌ها، هر لحظه در میدان نبرد دست به تغییر سناریوی ناقص نوشته شده توسط خواب نشینان قرارگاه‌های کیلومترها دور از خط نبرد بزند. تا نتیجه کار با زمانه جدید هماهنگی و پویایی داشته باشد
درس دوم: اتفاقا برخلاف تجربه ناباکوف نتیجه کار فرهنگی در مناطق محروم باید این باشد که حسرت هرگز نباید نتیجه جایگزین زیبایی شود. وقتی جشنواره‌های شاد دانش‌اموزی در مناطق محروم برای تحول نشاطی انجام شد این نقیصه نیز بوجود آمد که پس از رفتن گروه جشنواره از محل تمام آن شور و هیجان در دل بچه‌ها دوباره به افسردگی از دست دادن یک روز خوش و عدم تکرار تبدیل می‌شد (درست به مانند چاپلین در سکانس انتهایی فیلم سیرک) همیشه شهید #طاهری این نقص را یاداور بودند تا اینکه فکر ایجاد پارکبازی پس از اجرای جشنواره برای بچه‌ها به ذهن جمعی گروه رسید. خوشبختانه تفکر جشنواره یک قدم از فرمول زیبایی + حسرت جهان رمان وفیلم جلوتر است با فرمول جدید زیبایی اولیه رویای ناماندگارجشنواره شاد + زیبایی ماندگار پارکبازی. بدینصورت امیدواریم که حداقل باایجاد پارکبازی، نگاه هیچ کودکی در مناطق محروم بسان چاپلین به رفتن همیشگی گروه شاد جشنواره با حسرت ننگرد
#سینما
🔸خسرو سینایی و دعای خیر
هرگز دوست ندارم از هیچکس چنین درخواست دردمندانه‌ای داشته باشم
ولی اکنون به دعای خیر شما عزیز ان دل، برای دوست گرانقدر و انسان شریف و برادر بزرگوارم جناب استاد #خسرو_سینایی به خالصانه‌ترین شکل محتاجم.
واقعا مگر سینمای ایران چند مرد کهن اینچنینی دارد؟
او اکنون به واسطه عفونت توامان ریه و نیز بیماری #کرونا در بخش ویژه بیمارستان امیر اعلم از دیروز بستری است و تحت تنفس کمکی با دستگاه #ونتیلاتور است.
همگی از ته دل برای بهبودش با هرزبانی دعا کنیم.
▫️#حبیب_احمدزاده
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔸جبهه کرونا
#حبیب_احمدزاده نویسنده و پژوهشگر مطرح کشور: در دوران دفاع مقدس ٩ ماه مرخصی نرفتم و مادرم به ماهشهر آمد و از آبادان به ماهشهر رفتم و او را دیدم.
از ابتدای #کرونا تا کنون مادرم را ندیده‌ام. یک سلول از یک پیکر هستیم و اگر یک سلول رعایت نکند ممکن است کل پیکر آسیب ببیند
وقتی یک نفر فوت می‌کند، روح متوفی راضی نیست که کسی در مراسمش به ویروس کرونا مبتلا شود
نیروهای بهداشتی و درمانی، مرزهای انسانیت و سلامت را نگه داشته و می‌دارند و بخاطر دیگرانی که نمی‌شناسند، از خود می گذرند
www.behdasht.gov.ir
@webda
#سینما
🔸 افسانه بناسان؛ غول چراغ جادو
فیلم افسانه بناسان؛ غول چراغ جادو (#حبیب_احمدزاده) که با مشارکت بنیاد سینمایی فارابی تولید شده‌ است در بخش جلوه‌گاه شرق سی و هشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر حضور دارد.
https://www.fcf.ir/news/ID/108014
🔸 حبیب احمدزاده در سوگ همسر
#زینت_نامی همسر #حبیب_احمدزاده نویسنده، فیلمنامه‌نویس، مستندساز و پژوهشگر درگذشت.
▫️حبیب نازنین؛ صمیمانه از اعماق جان تسلیت می‌گم، الهی تحمل برای تو و آرامش و رحمت برای آن سفر کرده.
#عکاسانه
🔸تمام جنگ و پس از جنگ در یک عکس
▫️دکتر #حبیب_احمدزاده؛ نویسنده و مستندساز یادداشتی نوشته بر یک عکس. عکسی که به سرنوشت حاضران در قاب و به خود حبیب عزیز اشاراتی دارد، ما عکس‌ها را تماشا می‌کنیم، چهره‌ها را می‌بینیم، کار حبیب در این نوشته‌اش سنجاق‌کردن تاریخ پشت سر چهره‌ها به حافظه‌ ما تماشاگران است.
#عکاسانه
تمام جنگ و پس از جنگ در یک عکس
▫️د
کتر #حبیب_احمدزاده
▫️ نویسنده و مستندساز
تابستان سال شصت و دو است مادر قاسم وسط نشسته و بچه‌ها دور و برش، نوه‌هایش هم هستند، عروسی گرفته برای پسر بزرگش قاسم، بزرگ خط ما، که ننه قاسم اینچنین شاد می‌خندد، سمت راست عبدالحسین سلبی جانبازی است که دو ماه پیش در فقر پر کشید و رفت، و بالای سرش، سه نوه و بعد حمید برادرم که طبق آزمایش رسمی شیمیایی بیمارستان بیش از پانصد بار در خواب قطع تنفس مسلم دارد و باید نشسته بخوابد و بعد حمید دوم، حمید زارع که بالای سر ننه قاسم غش غش دارد می‌خندد، که دوسال بعد از این خنده، ترکش‌های خیلی کوچولو ، دقیق نشستند به قلب و ریه‌اش و هرچه کرد دیگر نتوانست حتی برای لحظه‌ای تنفس لب از لب باز کند، سمت چپ‌تر باز هم حمید، حمید سوم، البته حمید نجاتیان که دست به شانه حمید دوم گذاشته ولی فردای بعد از این عکس از همین‌جا که نشسته با پای لنگان و پر درد از ترکش دوباره برگشت به جبهه و پایین پایش داماد، قاسم ننه، جانباز فرمانده ما که از خجالت همه آن جمع مجرد با شرم پشت بچه‌های هم رزمش قایم شده ....و پایین‌ترش محسن ضرغامی، پسر عمه داماد، که الان سی سالیست روی ویلچر نشسته و چند هفته پیش تازه پیدایش کردم، با ویلچری که از فرط بیرون نرفتن لاستیک چرخ‌هایش پوسیده بود و کاظم دیگر پسر ننه و برادر قاسم تازه داماد، جانبازی که اشپز شبانه خط بود و کارگری روزانه در شهر محاصره شده آبادان که وقتی دید موهایش مثل قاسم تازه داماد در حال ریختن است، طبق دستور فلان کتاب قدیمی طبی جالینوسی در وسط آن همه توپ و تانک عمل کرد که باید جسد کلاغ مرده گندیده به مدت یک هفته در زیر لجن را به سر خود ببندد و به‌جای آن یک هفته بی‌فایده سال‌هاست که مورد یادآوری این خاطره و خنده از ته دل در ذهن بچه‌هاست، برای دیدن ننه قاسم تازه عروس، شبانه در حال رفتن به ابادان هستم، یک سال قبل‌تر از این عکس پسر کوچکترش داماد شده بود، برای آزادی خرمشهر، مرحله سوم، یک سال زودتر از برادر بزرگترش، رسم ما جنوبی‌ها نبود ولی شده و با کاسه سر جدا شده و از همه بدتر آنکه کنار پای قاسم بیهوش از ترکش‌ها داماد شد، دو برادر یکی شهید و دیگری هم جانباز تا به آخر عمر ......اصلا فکر نمی‌کردم امشب به آبادان بروم، هر هفته شنبه‌ها ننه قاسم از بوشهر زنگ می‌زد و حال همسرم را می‌پرسید و با این جمله همیشگی که ننه به قربونت، زینتم خوب میشه، مو از رضا خواستم ، کمکت می‌کنه بچم، و من هم یاد رضا می‌کردم، تا یک هفته قبل از واقعه که زنگ زد و گفت در خواب رضا پسهر شهیدش خندان، گلی به او داده و گفته ببر در منزل حبیب تهران و بده همسرش بو کند، انشاالله که تعبیرش خیر است ولی من می‌دانستم که تعبیر دهشتناکش چیست، قبل‌تر ها شنیده بودم ... وقتی سید ابراهیم اصغرزاده را پس از سانحه، کسی در خواب دیده و پرسیده بود که مرگت چگونه بود و سید گفته بود کسی گل سرخی جلوی بینی‌ام گرفت و دیگر هیچ ... یک هفته بعد، عصر بعد از خاکسپاری همسرم در بوشهر به در خانه ننه قاسم رفتم با دو دختر و نوه، گفته بودم بچه‌ها ننه قاسم نمی‌داند ماجرا را خودمان دم دری بهش بگوییم بهتر است، با پای درد آمد و گفت از همان خواب بچه‌ام که گل به دستم داد فهمیدم ...
و الان در فرودگاهم، منتظر و در فکر،... دارم به آبادان می‌روم تا پس از دوسال نرفتن، صبح زود جمعه برویم با بچه‌های زنده مانده عکس پهلوی حاج سعید طاهری، مکی و تا ننه قاسم را دوباره دوره کنیم و برای عروسی پسرش دست بزنیم و ببریمش گلزار شهدا برای دوباره رسیدنش به رضا، تا شاید پس از سال‌ها به آرزویش در برپا کردن عروسی رضا برسد. حتما همگی بچه‌ها دارند می‌ایند برای عروسی رضا، ولی چه کنیم ننه قاسم، خودت ما را ببخش که ما در این عروسی‌ها فقط بلدیم گریه کنیم، ببخش‌مان که فقط بلدیم گریه کنیم، ببخش.
#سینما #رخ‌نما🔸 از روزهای مستند
#یونس_شکرخواه #محمدحسین_مهدویان #مونا_زندی
▫️مراسم اهدای جوایز سیزدهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم مستند ایران #سینماحقیقت آذر۱۳۹۸.
▫️تیم داوری: #کامران_شیردل، #سیف‌الله_صمدیان، #مونا_زندی، #یونس_شکرخواه #محمدحسین_مهدویان، #حبیب_احمدزاده و #پیروز_کلانتری