🔸پروژه بلاکچین تلگرام برای همیشه متوقف شد
#پاول_دوروف (Pavel Durov) مدیرعامل #تلگرام، اعلام کرد پروژه #بلاکچین تلگرام (TON) و رمزارز آن #گرم (Gram) رسما بعد از دو سال و نیم توسعه، تعطیل و کنار گذاشته شد.
این خبر به این معنی است که دیگر نه خبری از رمزارز تلگرام خواهید شنید و نه از سرویسهای مبتنی بر بلاکچین تلگرام.
▫️علت؟
دعوای حقوقی بین تلگرام و کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا (SEC).
کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا؛ تلگرام را به دلیل نقض قوانین فدرال امریکا (دریافت سرمایه ۱.۷ میلیارد دلار از سرمایه گذاران) دادگاهی کرد.
قاضی در این پرونده حقوقی، به نفع کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا رای داد و در نتیجه تلگرام مجبور به توقف پروژه برگرداندن پول سرمایهگذاران شد.
به موجب رای دادگاه، تلگرام نه تنها قادر به تعقیب این پروژه در امریکا نیست بلکه امکان عرضه آنرا در هیچ کشور دیگری ندارد.
@younesshokrkhah
#پاول_دوروف (Pavel Durov) مدیرعامل #تلگرام، اعلام کرد پروژه #بلاکچین تلگرام (TON) و رمزارز آن #گرم (Gram) رسما بعد از دو سال و نیم توسعه، تعطیل و کنار گذاشته شد.
این خبر به این معنی است که دیگر نه خبری از رمزارز تلگرام خواهید شنید و نه از سرویسهای مبتنی بر بلاکچین تلگرام.
▫️علت؟
دعوای حقوقی بین تلگرام و کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا (SEC).
کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا؛ تلگرام را به دلیل نقض قوانین فدرال امریکا (دریافت سرمایه ۱.۷ میلیارد دلار از سرمایه گذاران) دادگاهی کرد.
قاضی در این پرونده حقوقی، به نفع کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا رای داد و در نتیجه تلگرام مجبور به توقف پروژه برگرداندن پول سرمایهگذاران شد.
به موجب رای دادگاه، تلگرام نه تنها قادر به تعقیب این پروژه در امریکا نیست بلکه امکان عرضه آنرا در هیچ کشور دیگری ندارد.
@younesshokrkhah
#ارتباطات #زوم #تکنوکلاس
🔸مکلوهان و رسانهها
آرای #مارشال_مکلوهان درباره رسانهها نخستین بار در دهه ۱۹۶۰ مطرح شد و علاوه بر تاثیر گذاری وسیع باعث شد تا نگرش تازهای در قبال مطالعه رسانهها پدید آید. معهذا آرای وی از همان هنگام از سوی طیفی از منتقدین نظیر #الیزابت_ایزنشتین به چالش طلبیده شد. مک لوهان انواع گوناگون رسانهها را به دو گروه #سرد و #گرم تقسیم میکند. رسانه گرم به مشارکت محدود مخاطب نیاز دارد. و مک لوهان چاپ را از همین زاویه تعریف میکند.، چاپ یک رسانه سرد است. زیرا چیز اندکی داده میشود و شنونده باید به طرز وسیعی آن را کامل کند. (اوانس، ۱۳۷۷)
مک لوهان معتقد است که با نشر فرهنگ الکترونیکی، خصوصیات مربوط به فرهنگ شفاهی دیگر بار بر جوامع مدرن غالب میشود. او میگوید که نقل و انتقال سریع اطلاعات که خاص امکانات الکترونیکی پیشرفته است سبب شده جهان روز به روز کوچکتر شود، تا جایی که هم اکنون گویی در یک دهکده بزرگ زندگی میکنیم و چون گذشتههای دور اطلاعات را از راه گوش به دست میآوریم.
مک لوهان معتقد است که بحران شرق و غرب از تفاوتهای انسان سمعی و بصری ریشه میگیرد. وی میگوید در دنیای مغرب زمین که نظم و قاعده بصری در آن حکمفرماست، فضا متحد الشکل و پیوسته انگاشته میشود، ولی در مشرق زمین و فرهنگهای شفاهی، این فاصله موجود بین صداها و اشیا است که همه چیز را تحت الشعاع قرار میدهد، به طوری که در این فرهنگها رابطهها از نظر دور میمانند. (تهرانچیان، ۱۳۶۷)
به اعتقاد مک لوهان رسانهها امتداد حواس و کارکردهای ما هستند. مثلا چرخ به نوعی امتداد پا است، خط امتداد چشم، لباس امتداد پوست، و جریان برق امتداد دستگاه عصبی. اینها روابط ما را با محیطمان تغییر میدهند- و غالبا آن را آشفته میکنند. در نتیجه، این رابطهی میان انسان و محیط پیرامونش (محیطی که انسانهای دیگر را هم در بر میگیرد) به خودی خود بسیار مهمتر از نتایج بلافصل و ثمرات آن است. بنابراین، فهم این نکته دشوار نیست که در فرآیند صنتعی شدن که خود پیامد ماشینی شدن کار است، بیش از آن که محصول کار (اتوموبیل، یخچال، خمیر دندان و غیره) اهمیت داشته باشد، ماهیت خود کار اهمیت دارد که مبتنی است بر تفکیک وظایف، و ممانعت کارگران از ابتکار عمل و تصمیمگیری. به همین ترتیب، در تلویزیون نیز برنامهها و مضامین گوناگون در مقایسه با اشکال جدید دانایی که صرف وجود تلویزیون مستلزم وجود آنها است، اهمیت چندانی ندارند. آن چه اهمیت دارد بیش از آن که در اطلاعات نهفته باشد که بینندگان - به ویژه کودکان - دریافت میکنند، در شکل دریافت آنها نهفته است. (گیرو، ۱۳۸۳، ص ۳۱)
مکلوهان به فرهنگ دستخطی قرون میانه که مقدم بر فرهنگ چاپ است توجه ویژهای مبذول میدارد. او معتقد است فرهنگ قرون وسطی مبتنی بر گوش بوده و از نقطهگذاری در متن بهره اندکی میبرده است. به طوری که دستنوشتهها را با صدای بلند برای مخاطبان میخواندند. او ادعا میکند که فرهنگ شفاهی یا دستنوشتهای همه حسها را به طور همزمان به کار میگرفته است حال آنکه چاپ، نوشتار را از گفتار جدا کرده و لذا حس بینایی را بر حواس دیگر غلبه داده است. طبق نظر مکلوهان، پیدایش نقطهگذاری اجازه داد تا مطالب همانگونه که در گفتار بیان میشد در چاپ نیز بیان شود و به این ترتیب چشم از گوش جدا شد. (اوانس، ۱۳۷۷)
▫️منابع:
تهرانچیان، تیراژه. (۱۳۶۷). وسایل ارتباط جمعی از نظر مارشال مکلوهان. فارابی ۱۳۶۷ شماره ۱
دانیلا لسلی اوانس(۱۳۷۷) ارتباطات بینالملل: انسان تیپوگرافیک: نقد آرای مک لوهان و پستمن مترجم یونس شکرخواه رسانه تابستان ۱۳۷۷ شماره ۳۴
گیرو، پی یر.(۱۳۸۳).نشانه شناسی. ترجمه محمد نبوی نشرآگه.
@irCDS
🔸مکلوهان و رسانهها
آرای #مارشال_مکلوهان درباره رسانهها نخستین بار در دهه ۱۹۶۰ مطرح شد و علاوه بر تاثیر گذاری وسیع باعث شد تا نگرش تازهای در قبال مطالعه رسانهها پدید آید. معهذا آرای وی از همان هنگام از سوی طیفی از منتقدین نظیر #الیزابت_ایزنشتین به چالش طلبیده شد. مک لوهان انواع گوناگون رسانهها را به دو گروه #سرد و #گرم تقسیم میکند. رسانه گرم به مشارکت محدود مخاطب نیاز دارد. و مک لوهان چاپ را از همین زاویه تعریف میکند.، چاپ یک رسانه سرد است. زیرا چیز اندکی داده میشود و شنونده باید به طرز وسیعی آن را کامل کند. (اوانس، ۱۳۷۷)
مک لوهان معتقد است که با نشر فرهنگ الکترونیکی، خصوصیات مربوط به فرهنگ شفاهی دیگر بار بر جوامع مدرن غالب میشود. او میگوید که نقل و انتقال سریع اطلاعات که خاص امکانات الکترونیکی پیشرفته است سبب شده جهان روز به روز کوچکتر شود، تا جایی که هم اکنون گویی در یک دهکده بزرگ زندگی میکنیم و چون گذشتههای دور اطلاعات را از راه گوش به دست میآوریم.
مک لوهان معتقد است که بحران شرق و غرب از تفاوتهای انسان سمعی و بصری ریشه میگیرد. وی میگوید در دنیای مغرب زمین که نظم و قاعده بصری در آن حکمفرماست، فضا متحد الشکل و پیوسته انگاشته میشود، ولی در مشرق زمین و فرهنگهای شفاهی، این فاصله موجود بین صداها و اشیا است که همه چیز را تحت الشعاع قرار میدهد، به طوری که در این فرهنگها رابطهها از نظر دور میمانند. (تهرانچیان، ۱۳۶۷)
به اعتقاد مک لوهان رسانهها امتداد حواس و کارکردهای ما هستند. مثلا چرخ به نوعی امتداد پا است، خط امتداد چشم، لباس امتداد پوست، و جریان برق امتداد دستگاه عصبی. اینها روابط ما را با محیطمان تغییر میدهند- و غالبا آن را آشفته میکنند. در نتیجه، این رابطهی میان انسان و محیط پیرامونش (محیطی که انسانهای دیگر را هم در بر میگیرد) به خودی خود بسیار مهمتر از نتایج بلافصل و ثمرات آن است. بنابراین، فهم این نکته دشوار نیست که در فرآیند صنتعی شدن که خود پیامد ماشینی شدن کار است، بیش از آن که محصول کار (اتوموبیل، یخچال، خمیر دندان و غیره) اهمیت داشته باشد، ماهیت خود کار اهمیت دارد که مبتنی است بر تفکیک وظایف، و ممانعت کارگران از ابتکار عمل و تصمیمگیری. به همین ترتیب، در تلویزیون نیز برنامهها و مضامین گوناگون در مقایسه با اشکال جدید دانایی که صرف وجود تلویزیون مستلزم وجود آنها است، اهمیت چندانی ندارند. آن چه اهمیت دارد بیش از آن که در اطلاعات نهفته باشد که بینندگان - به ویژه کودکان - دریافت میکنند، در شکل دریافت آنها نهفته است. (گیرو، ۱۳۸۳، ص ۳۱)
مکلوهان به فرهنگ دستخطی قرون میانه که مقدم بر فرهنگ چاپ است توجه ویژهای مبذول میدارد. او معتقد است فرهنگ قرون وسطی مبتنی بر گوش بوده و از نقطهگذاری در متن بهره اندکی میبرده است. به طوری که دستنوشتهها را با صدای بلند برای مخاطبان میخواندند. او ادعا میکند که فرهنگ شفاهی یا دستنوشتهای همه حسها را به طور همزمان به کار میگرفته است حال آنکه چاپ، نوشتار را از گفتار جدا کرده و لذا حس بینایی را بر حواس دیگر غلبه داده است. طبق نظر مکلوهان، پیدایش نقطهگذاری اجازه داد تا مطالب همانگونه که در گفتار بیان میشد در چاپ نیز بیان شود و به این ترتیب چشم از گوش جدا شد. (اوانس، ۱۳۷۷)
▫️منابع:
تهرانچیان، تیراژه. (۱۳۶۷). وسایل ارتباط جمعی از نظر مارشال مکلوهان. فارابی ۱۳۶۷ شماره ۱
دانیلا لسلی اوانس(۱۳۷۷) ارتباطات بینالملل: انسان تیپوگرافیک: نقد آرای مک لوهان و پستمن مترجم یونس شکرخواه رسانه تابستان ۱۳۷۷ شماره ۳۴
گیرو، پی یر.(۱۳۸۳).نشانه شناسی. ترجمه محمد نبوی نشرآگه.
@irCDS
#مدیاویژن #زوم #چهره #ارتباطات
🔸رسانهها و طبقهبندی گرم و سرد مکلوهان
▫️#یونس_شکرخواه
رسانهها از نگاه #مارشال_مکلوهان به دو گروه #گرم و #سرد تقسیم میشوند.
مکلوهان میگوید #رسانه_گرم به یکی از حواس انسان با "وضوح بالا" (high definition) جواب کامل میدهد به گونهای که شما را غرق خود میکند و دیگر نیازی نیست که شما جاهای خالی پیام را پر کنید. (مثالهای مکلوهان: رادیو، چاپ، عکس، سینما، تئاتر و سخنرانی).
او میگوید رسانههای سرد همیشه ناکامل هستند و لذا در چنین موقعیتی گیرنده پیام صرفا یک گیرنده نیست و ناچار است جاهای خالی پیام را خودش پیدا و پر کند. (مثالهای مکلوهان: تلفن، سخن، کارتون، تلویزیون و سمینار).
من به طبقه بندی مکلوهان اعتقادی ندارم، باورم این است که نمیتوان رسانهها را با اطمینان در دو سوی انتهایی این طبقهبندی او قرار داد، اما میتوان گفت که بعضی از رسانهها نسبتهایی با "طیف" سرد و گرم دارند. اگر به طبقهبندی مکلوهان تکیه کنیم #اینستاگرام باید رسانه گرم باشد (عکس) و #توییتر رسانه سرد (سخن آنهم در محدوده ٢٨٠ کاراکتر). که مورد توییتر به نظرم به شدت جای حرف دارد و نمیتواند سرد باشد.
مکلوهان اساسا رسانهها را امتداد حواس انسان میداند. از دیدگاه او تلویزیون ادامه چشم است و رادیو ادامه گوش و چرخ ادامه پا و عینک ادامه چشم و... و به همین سبب هم میگوید "رسانه همان پیام است" معنی این حرف او این میشود: چشم ما دور دستها را نمیدید و تلویزیون اختراع شد و صدایمان به دور دست نمیرسید و رادیو (طبل قبیلهای) را اختراع کردیم. من عینکی هستم و پیام عینک ضعف چشم من است.
با منطق مکلوهانی؛ اینترنت نه تنها امتداد حواس پنجگانه ما که باید حتی امتداد کل سلسله اعصاب ما باشد.
مگر کامپیوتر با منطق مکلوهانی امتداد ذهن ما نیست؟ پس چرا توییتر امتداد زبان نباشد؟ اما حالا میپرسم از توییتر چه میشنویم؟
آیا توییتر صرفا سخن است؟ یا چاپ هم هست یا عکس هم دارد و حتی صدا هم دارد...
نمیشود به شیوه مکلوهانی رسانهها را به سرد و گرم طبقهبندی کرد. طبقهبندی او چیزی شبیه به یا یک یا صفر است و به نظر میرسد با بروز شبکههای اجتماعی منطق یا این یا آن دیگر گرهگشا نیست و باید از صفر تا یک را طیفی طولانی و شبکهای درهم تنیده دانست.
🔸رسانهها و طبقهبندی گرم و سرد مکلوهان
▫️#یونس_شکرخواه
رسانهها از نگاه #مارشال_مکلوهان به دو گروه #گرم و #سرد تقسیم میشوند.
مکلوهان میگوید #رسانه_گرم به یکی از حواس انسان با "وضوح بالا" (high definition) جواب کامل میدهد به گونهای که شما را غرق خود میکند و دیگر نیازی نیست که شما جاهای خالی پیام را پر کنید. (مثالهای مکلوهان: رادیو، چاپ، عکس، سینما، تئاتر و سخنرانی).
او میگوید رسانههای سرد همیشه ناکامل هستند و لذا در چنین موقعیتی گیرنده پیام صرفا یک گیرنده نیست و ناچار است جاهای خالی پیام را خودش پیدا و پر کند. (مثالهای مکلوهان: تلفن، سخن، کارتون، تلویزیون و سمینار).
من به طبقه بندی مکلوهان اعتقادی ندارم، باورم این است که نمیتوان رسانهها را با اطمینان در دو سوی انتهایی این طبقهبندی او قرار داد، اما میتوان گفت که بعضی از رسانهها نسبتهایی با "طیف" سرد و گرم دارند. اگر به طبقهبندی مکلوهان تکیه کنیم #اینستاگرام باید رسانه گرم باشد (عکس) و #توییتر رسانه سرد (سخن آنهم در محدوده ٢٨٠ کاراکتر). که مورد توییتر به نظرم به شدت جای حرف دارد و نمیتواند سرد باشد.
مکلوهان اساسا رسانهها را امتداد حواس انسان میداند. از دیدگاه او تلویزیون ادامه چشم است و رادیو ادامه گوش و چرخ ادامه پا و عینک ادامه چشم و... و به همین سبب هم میگوید "رسانه همان پیام است" معنی این حرف او این میشود: چشم ما دور دستها را نمیدید و تلویزیون اختراع شد و صدایمان به دور دست نمیرسید و رادیو (طبل قبیلهای) را اختراع کردیم. من عینکی هستم و پیام عینک ضعف چشم من است.
با منطق مکلوهانی؛ اینترنت نه تنها امتداد حواس پنجگانه ما که باید حتی امتداد کل سلسله اعصاب ما باشد.
مگر کامپیوتر با منطق مکلوهانی امتداد ذهن ما نیست؟ پس چرا توییتر امتداد زبان نباشد؟ اما حالا میپرسم از توییتر چه میشنویم؟
آیا توییتر صرفا سخن است؟ یا چاپ هم هست یا عکس هم دارد و حتی صدا هم دارد...
نمیشود به شیوه مکلوهانی رسانهها را به سرد و گرم طبقهبندی کرد. طبقهبندی او چیزی شبیه به یا یک یا صفر است و به نظر میرسد با بروز شبکههای اجتماعی منطق یا این یا آن دیگر گرهگشا نیست و باید از صفر تا یک را طیفی طولانی و شبکهای درهم تنیده دانست.