🔸قصههای رفتگان و بازماندگان
#سهیلا_عابدینی
زندگی این روزها اینطور شده که وقتی #خبرگزاریها آمار مرگ و میر و مبتلایان جدید #کرونا را اعلام میکنند، میرویم خانواده و فامیل و آشنا و سایر بستگان را به نوعی سرشماری میکنیم که ببینیم در چه حالیاند. شاید هم مراكز آمار از روی فوتیهای ماها این اعداد و ارقام را اعلام میکنند. هر چه باشد، ما باز میرویم ببینیم دوروبرمان از مرگ و زندگی چه خبرهایی هست. این تعداد رفتگان که در خانه و کوچه و شهر و کشور با اعلامیه و بنر و پارچه سیاه و عکس سیاه #پروفایل و مراسم یادبود مجازی میبینیم که در این نزدیک به دو سال بوده، اینها، این آدمها قصههایی داشتند که در گلویشان و روی قفسه سینهشان با کرونا مسدود شد و در غریبی مرگ اندود ناگفته و ناشنیده ماند و غصههای این قصهها برای بازماندگان ماند. آدمها از قبل از تولدشان قصه دارند تا بعد از مرگشان. کرونا آدمها را قصههای پراکنده کرد و هر کسی عزیزانش را با قصههایی ناتمام از دست داد.
نیستی و مرگی که یکهو از یک گوشه جهان شروع به نابودی آدمها و قصههایشان کرد؛ آدمهایی که مشغول زندگی بودند، ناغافل از زندگی رفتند، آدمهایی که آدمهای زندگیشان را از دست دادند، آدمهایی که درست در وسط قصه زندگیشان متوقف شدند، آدمهایی که شروع زندگیشان بود، آدمهایی که داشتند به اوج میرسیدند، آدمهایی که میخواستند از ته خط دوباره شروع کنند، همگی مثل قصهها، مثل قصهنویسها، مثل کتاب قصههای پرغصه در هوای مرگ پخش شدند و هر روز از زندگیشان به دست ویروسی به جایی کشید و رسید و تمام شد. آدمهای رفته و آدمهای مانده هیچ کدام، قصه هایشان، غصه هایشان شنیده نشد، دیده نشد، خوانده نشد، هیچ نشد.
حالا دیگر باید خبرگزاری نهادهای مربوط به کرونا قصههای آدمهای رفته و مانده در روزگار کرونا را بخوانند و مهم بدانند و اعداد و ارقام بهبودی و سلامتی در خانواده و فامیل و آشنا و سایر بستگان را به درستی و راستی اعلام کنند تا دانای کل و راوی هرچندم شخص و مونولوگ گوی و هرچه بوده، دوباره به آفرینش و بازخوانی و بازنویسی آدمها و قصهها برگردد.
▫️مجله چلچراغ شماره ۸۳۰
@chelcheraghmag
#سهیلا_عابدینی
زندگی این روزها اینطور شده که وقتی #خبرگزاریها آمار مرگ و میر و مبتلایان جدید #کرونا را اعلام میکنند، میرویم خانواده و فامیل و آشنا و سایر بستگان را به نوعی سرشماری میکنیم که ببینیم در چه حالیاند. شاید هم مراكز آمار از روی فوتیهای ماها این اعداد و ارقام را اعلام میکنند. هر چه باشد، ما باز میرویم ببینیم دوروبرمان از مرگ و زندگی چه خبرهایی هست. این تعداد رفتگان که در خانه و کوچه و شهر و کشور با اعلامیه و بنر و پارچه سیاه و عکس سیاه #پروفایل و مراسم یادبود مجازی میبینیم که در این نزدیک به دو سال بوده، اینها، این آدمها قصههایی داشتند که در گلویشان و روی قفسه سینهشان با کرونا مسدود شد و در غریبی مرگ اندود ناگفته و ناشنیده ماند و غصههای این قصهها برای بازماندگان ماند. آدمها از قبل از تولدشان قصه دارند تا بعد از مرگشان. کرونا آدمها را قصههای پراکنده کرد و هر کسی عزیزانش را با قصههایی ناتمام از دست داد.
نیستی و مرگی که یکهو از یک گوشه جهان شروع به نابودی آدمها و قصههایشان کرد؛ آدمهایی که مشغول زندگی بودند، ناغافل از زندگی رفتند، آدمهایی که آدمهای زندگیشان را از دست دادند، آدمهایی که درست در وسط قصه زندگیشان متوقف شدند، آدمهایی که شروع زندگیشان بود، آدمهایی که داشتند به اوج میرسیدند، آدمهایی که میخواستند از ته خط دوباره شروع کنند، همگی مثل قصهها، مثل قصهنویسها، مثل کتاب قصههای پرغصه در هوای مرگ پخش شدند و هر روز از زندگیشان به دست ویروسی به جایی کشید و رسید و تمام شد. آدمهای رفته و آدمهای مانده هیچ کدام، قصه هایشان، غصه هایشان شنیده نشد، دیده نشد، خوانده نشد، هیچ نشد.
حالا دیگر باید خبرگزاری نهادهای مربوط به کرونا قصههای آدمهای رفته و مانده در روزگار کرونا را بخوانند و مهم بدانند و اعداد و ارقام بهبودی و سلامتی در خانواده و فامیل و آشنا و سایر بستگان را به درستی و راستی اعلام کنند تا دانای کل و راوی هرچندم شخص و مونولوگ گوی و هرچه بوده، دوباره به آفرینش و بازخوانی و بازنویسی آدمها و قصهها برگردد.
▫️مجله چلچراغ شماره ۸۳۰
@chelcheraghmag