Forwarded from ماهنامه مديريت ارتباطات
🔳ضعف درک دیدهبانی رسانهها
▫️در بحث کارکرد و رسالت رسانهها به علت دخالت عنصر فرهنگ، وضعیت در ایران تا حدود زیادی با سایر کشورهای دنیا تفاوت دارد. یکی از کارکردها و رسالتهای مورد انتظار از رسانهها و روزنامهنگاران، دیدهبانی است. بدین معنی که رسانهها و افراد شاغل در آنها نمایندگان مردم هستند.
◽️این موضوع در دانشگاهها به هیچ وجه محدود به یک موضوع و مسأله خاص نمیشود. برای مثال روزنامهنگار میتواند بحث طلاق در جامعه یا یک اختلاس بزرگ بانکی را دیدهبانی کند یا حتی یک پدیده کوچک در خیابان را. این دیدهبانی الزاماً وجهه مثبت یا منفی ندارد و مثل این میماند که آدمی از بالای برج دیدهبانی میکند. ما در دانشکدههای روزنامهنگاری به شدت مراقبت میکنیم که این دیدهبانی درست انجام شده و به نحو قابل قبولی آموزش داده شود.
▫️در حالی که مقوله دیدهبانی در نهاد قدرت در کشور ما چندان جدی گرفته نمیشود و حتی در مواقعی احساس میکنیم که این به نوعی خط قرمز است. وجود خط قرمزهای دیدهبانی و همچنین نادیدهگرفتن وظیفه دیدهبانی به عنوان یکی از کارکردهای رسانهها توسط نهاد قدرت، پدیده چند دهه سال اخیر حوزه روزنامهنگاری در کشور بوده است.
▫️تفاوت زیادی بین توقع و انتظار دولتمردان و سیاستمداران از رسانهها، با کارکرد و رسالتهایی که برای رسانهها در نظر گرفته میشود، وجود دارد. در واقع ذهینت متفاوت نهاد قدرت و دانشگاه در خصوص رسالت و وظیفه رسانهها، یکی از موانع اساسی در عدم تحقق روزنامهنگاری تحقیقی در کشور ماست.
قبل از انقلاب ادای مدرنیته باعث میشد نهاد قدرت نتواند آنچه در غرب انجام میگرفت را نفی کند اما بعد از انقلاب قرار بر نفی مدرنیته گذاشته شد و در نتیجه وظیفه دیدهبانی رسانهها نیز در همین راستا نفی شد.
▫️مشکل ما در ایران این است که اگر در کشور ما دیدهبانی نیز اتفاق نیافتد و برای مثال کشتی ما به خاطر عدم حضور دیدهبان غرق شود، از دلارهای نفتی کشتی دیگری ساخته میشود. این پشتوانه نفتی موجب شده که در واقع نهاد قدرت نتواند درک کند که نبود دیدهبانی رسانهها چه پیامدهایی را به دنبال خواهد داشت. در برخی مواقع نهاد قدرت این احساس خلاء را درک میکند اما به این نتیجه میرسد که سود آن کمتر از زیانش است.
🗞منبع: گزیدهای از گفتوگویی با مهدی محسنیانراد با عنوان «نیاز به تداوم تحقیقات در زمینه روزنامهنگاری»، منتشر شده در شماره ۲۷ #ماهنامه مدیریت ارتباطات، مرداد 1391
#آرشیو_مدیریت_ارتباطات
#روزنامهنگاری
#دیدبانی_رسانهها
Telegram
▫️در بحث کارکرد و رسالت رسانهها به علت دخالت عنصر فرهنگ، وضعیت در ایران تا حدود زیادی با سایر کشورهای دنیا تفاوت دارد. یکی از کارکردها و رسالتهای مورد انتظار از رسانهها و روزنامهنگاران، دیدهبانی است. بدین معنی که رسانهها و افراد شاغل در آنها نمایندگان مردم هستند.
◽️این موضوع در دانشگاهها به هیچ وجه محدود به یک موضوع و مسأله خاص نمیشود. برای مثال روزنامهنگار میتواند بحث طلاق در جامعه یا یک اختلاس بزرگ بانکی را دیدهبانی کند یا حتی یک پدیده کوچک در خیابان را. این دیدهبانی الزاماً وجهه مثبت یا منفی ندارد و مثل این میماند که آدمی از بالای برج دیدهبانی میکند. ما در دانشکدههای روزنامهنگاری به شدت مراقبت میکنیم که این دیدهبانی درست انجام شده و به نحو قابل قبولی آموزش داده شود.
▫️در حالی که مقوله دیدهبانی در نهاد قدرت در کشور ما چندان جدی گرفته نمیشود و حتی در مواقعی احساس میکنیم که این به نوعی خط قرمز است. وجود خط قرمزهای دیدهبانی و همچنین نادیدهگرفتن وظیفه دیدهبانی به عنوان یکی از کارکردهای رسانهها توسط نهاد قدرت، پدیده چند دهه سال اخیر حوزه روزنامهنگاری در کشور بوده است.
▫️تفاوت زیادی بین توقع و انتظار دولتمردان و سیاستمداران از رسانهها، با کارکرد و رسالتهایی که برای رسانهها در نظر گرفته میشود، وجود دارد. در واقع ذهینت متفاوت نهاد قدرت و دانشگاه در خصوص رسالت و وظیفه رسانهها، یکی از موانع اساسی در عدم تحقق روزنامهنگاری تحقیقی در کشور ماست.
قبل از انقلاب ادای مدرنیته باعث میشد نهاد قدرت نتواند آنچه در غرب انجام میگرفت را نفی کند اما بعد از انقلاب قرار بر نفی مدرنیته گذاشته شد و در نتیجه وظیفه دیدهبانی رسانهها نیز در همین راستا نفی شد.
▫️مشکل ما در ایران این است که اگر در کشور ما دیدهبانی نیز اتفاق نیافتد و برای مثال کشتی ما به خاطر عدم حضور دیدهبان غرق شود، از دلارهای نفتی کشتی دیگری ساخته میشود. این پشتوانه نفتی موجب شده که در واقع نهاد قدرت نتواند درک کند که نبود دیدهبانی رسانهها چه پیامدهایی را به دنبال خواهد داشت. در برخی مواقع نهاد قدرت این احساس خلاء را درک میکند اما به این نتیجه میرسد که سود آن کمتر از زیانش است.
🗞منبع: گزیدهای از گفتوگویی با مهدی محسنیانراد با عنوان «نیاز به تداوم تحقیقات در زمینه روزنامهنگاری»، منتشر شده در شماره ۲۷ #ماهنامه مدیریت ارتباطات، مرداد 1391
#آرشیو_مدیریت_ارتباطات
#روزنامهنگاری
#دیدبانی_رسانهها
Telegram
Telegram
Forwarded from ماهنامه مديريت ارتباطات
◾️فرد و روایت فرد در اینستاگرام
▫️پاره کردن، ریزریز کردن، سوزاندن و بردن به خارج از شهر، اینها بخشی از تدابیری است که یک خانواده، چند سال پیش برای از بین بردن عکسهای خانوادگی خود که به هر دلیلی دوست نداشت آن را نگه دارد پیشنهاد میکرد. همان خانواده تکیه کلام جالبی داشت؛ «دزد اگر به خانه زد، همه چیز را ببرد اما آلبومها را نبرد». از این رو بود که وقت مسافرت نوروز، آلبوم مثل شمش طلا در مخفیانهترین نقاط پنهان میشد. حالا اما در همان خانواده دختری هست که عکس خود را مثل وقتی قرار است به میهمانی برود روی پروفایل فیسبوکش گذاشته، هر از چند گاهی هم با عکس جدیدتری آن را عوض میکند و چشمش به تعداد لایکهایی است که میخورد. هر چه بالاتر، یعنی کارش را درستتر انجام داده است.
▫️رشد شبکههای اجتماعی عکسمحور مثل «اینستاگرام»، حاصل اهمیت پیدا کردن فرد و «خود» است. وقتی «خود» مهم میشود روایت بصری از خود نیز اهمیت پیدا میکند و این درست مشابه زمانی است که در ایران، شاهان قاجاری یک گوشه از کاخ «گلستان» مینشستند و «کمالالملک» یا یک فوتوگرافر میآمد و خودشان را برایشان ثبت میکرد. حتی در آن زمان، روایت بصری از دیگران هم اهمیت داشت کما اینکه در حال حاضر «حوضخانه» باغ گلستان پر است از تصاویر شاهان، شاهزادگان و ملکههای کشورهای دیگر که نشان اهمیت تصویر برای آنان و البته مالکیت تصویر برای شاه ایرانی است. «من مالک تصویر تو هستم پس من آدم مهمی هستم».
▫️در این میان دو مسئله چگونه تفسیر میشود. یکی گرفتن عکس از پدیدههای اطراف و البته ادیت آن با کمک فیلترهای بینظیر «ایسنتاگرام». آیا در این موارد هم این خود است که نقش دارد. در این موارد این «روایت خود» است که اهمیت پیدا میکند. ما با کمک گوشیهای هوشمند توانستهایم روایت بصری خود از اطراف را ارائه کنیم و همین است که جهان را برای ما خوشایندتر میکند. این کار را در گذشته عکاسان برای ما انجام میدادند اما این روزها باز هم «خود» اهمیت دارد. اوج این مسئله در جایی است که فکر کنیم موج «سلفی» چگونه قابل تفسیر است. «سلفی» به یک معنا یعنی آنقدر «من» اهمیت دارم که حتی حاضر نیستم برای گرفتن یک عکس با کیفیتتر از تصویر حذف شوم. «من» نباید ابزار شوم تا دیگران عکس داشته باشند. ما در کنار هم خواهیم بود چون بودن تکتک این «خود»ها در یک عکس اهمیت دارد.
▫️در کنار این مسئله باید توجه داشت که در فضای غریبگی اکثر شبکههای اجتماعی، نمایش خود و سادهترین راه آن یعنی نمایش تن، راهی برای شناساندن خود به دیگران هم هست اما با در نظر داشتن مسئله «خود»، حالا به آن خانواده و آن دخترک برگردید. در کنار نگرانی از آسیبهای فرهنگی شبکههای اجتماعی که در جای خود قابل انکار نیست شاید بهتر باشد به این اهمیت خود هم نگاه کنیم.
🗞منبع: گزیدهای از گزارشی به نام «وقتی فرد و روایت اهمیت دارند»، منتشر شده در شماره 52 #ماهنامه#ماهنامه مدیریت ارتباطات، شهریور 1393
#آرشیو_مدیریت_ارتباطات
#شبکههای_اجتماعی
#اینستاگرام
#عکس
👇👇👇
https://t.iss.one/cm_magazine
▫️پاره کردن، ریزریز کردن، سوزاندن و بردن به خارج از شهر، اینها بخشی از تدابیری است که یک خانواده، چند سال پیش برای از بین بردن عکسهای خانوادگی خود که به هر دلیلی دوست نداشت آن را نگه دارد پیشنهاد میکرد. همان خانواده تکیه کلام جالبی داشت؛ «دزد اگر به خانه زد، همه چیز را ببرد اما آلبومها را نبرد». از این رو بود که وقت مسافرت نوروز، آلبوم مثل شمش طلا در مخفیانهترین نقاط پنهان میشد. حالا اما در همان خانواده دختری هست که عکس خود را مثل وقتی قرار است به میهمانی برود روی پروفایل فیسبوکش گذاشته، هر از چند گاهی هم با عکس جدیدتری آن را عوض میکند و چشمش به تعداد لایکهایی است که میخورد. هر چه بالاتر، یعنی کارش را درستتر انجام داده است.
▫️رشد شبکههای اجتماعی عکسمحور مثل «اینستاگرام»، حاصل اهمیت پیدا کردن فرد و «خود» است. وقتی «خود» مهم میشود روایت بصری از خود نیز اهمیت پیدا میکند و این درست مشابه زمانی است که در ایران، شاهان قاجاری یک گوشه از کاخ «گلستان» مینشستند و «کمالالملک» یا یک فوتوگرافر میآمد و خودشان را برایشان ثبت میکرد. حتی در آن زمان، روایت بصری از دیگران هم اهمیت داشت کما اینکه در حال حاضر «حوضخانه» باغ گلستان پر است از تصاویر شاهان، شاهزادگان و ملکههای کشورهای دیگر که نشان اهمیت تصویر برای آنان و البته مالکیت تصویر برای شاه ایرانی است. «من مالک تصویر تو هستم پس من آدم مهمی هستم».
▫️در این میان دو مسئله چگونه تفسیر میشود. یکی گرفتن عکس از پدیدههای اطراف و البته ادیت آن با کمک فیلترهای بینظیر «ایسنتاگرام». آیا در این موارد هم این خود است که نقش دارد. در این موارد این «روایت خود» است که اهمیت پیدا میکند. ما با کمک گوشیهای هوشمند توانستهایم روایت بصری خود از اطراف را ارائه کنیم و همین است که جهان را برای ما خوشایندتر میکند. این کار را در گذشته عکاسان برای ما انجام میدادند اما این روزها باز هم «خود» اهمیت دارد. اوج این مسئله در جایی است که فکر کنیم موج «سلفی» چگونه قابل تفسیر است. «سلفی» به یک معنا یعنی آنقدر «من» اهمیت دارم که حتی حاضر نیستم برای گرفتن یک عکس با کیفیتتر از تصویر حذف شوم. «من» نباید ابزار شوم تا دیگران عکس داشته باشند. ما در کنار هم خواهیم بود چون بودن تکتک این «خود»ها در یک عکس اهمیت دارد.
▫️در کنار این مسئله باید توجه داشت که در فضای غریبگی اکثر شبکههای اجتماعی، نمایش خود و سادهترین راه آن یعنی نمایش تن، راهی برای شناساندن خود به دیگران هم هست اما با در نظر داشتن مسئله «خود»، حالا به آن خانواده و آن دخترک برگردید. در کنار نگرانی از آسیبهای فرهنگی شبکههای اجتماعی که در جای خود قابل انکار نیست شاید بهتر باشد به این اهمیت خود هم نگاه کنیم.
🗞منبع: گزیدهای از گزارشی به نام «وقتی فرد و روایت اهمیت دارند»، منتشر شده در شماره 52 #ماهنامه#ماهنامه مدیریت ارتباطات، شهریور 1393
#آرشیو_مدیریت_ارتباطات
#شبکههای_اجتماعی
#اینستاگرام
#عکس
👇👇👇
https://t.iss.one/cm_magazine
Telegram
Forwarded from ماهنامه مديريت ارتباطات
◽️در اهمیت نظارت رسانهای
✍️منصور ساعی
▫️در دوران مدرن امروزی یکی از ابزارهای مهم در نظارت مردم بر زمامداران و نهادهای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی، رسانهها هستند که نقش زبان گویای آحاد ملت را بازی میکنند.
▫️رویارویی با ساختار قدرت و نظارت بر آن، ویژگی افتخارآمیز حرفۀ روزنامه نگاری و رسانهای است. همین نقش رسانههاست که گاه به استعاره از آن به عنوان «رکن چهارم دموکراسی» یاد میشود.
▫️این استعاره نخستین بار در انگلستان باب شد و جایگاه رسانهها و روزنامه نگاران را با عنوان رکن چهارم دموکراسی در کنار سه قوه دیگر قرار دادند. رسانهها با قرار گرفتن در جایگاه چهارم، وظیفه نظارت بر عملکرد ارکان دیگر را بر عهده دارند.
▫️علت قدرت رسانهها، آزادی بیان و اعمال این آزادی درباره اقدامات دولت و نشان دهندۀ پاسخگو بودن دولت در مقابل رسانهها و به تبع آن مردم بود.
▫️امروزه کارکرد نظارتی رسانهها، نقش حساسی را در افزایش مسئولیت و پاسخگویی در زمینههای مختلف اجتماعی دارد. در واقع نقش نظارتی رسانهها اگر مسئولانه و درست ایفا شود، قدرتها و سازمانهای فاسد و بیبند بار و غیرپاسخگو به مردم و افکار عمومی شکل نمیگیرد.
▫️به طور کلی نظارت رسانهای را میتوان کارکردها و وظایفی است که رسانهها به عنوان دیدهبان منافع مردم و نظام سیاسی بر محیط اجتماعی و نهادهای اجتماعی (سازمانها) اعمال میکنند. این نقشها مواردی مانند آگاهیبخشی، تحلیل و تفسیر اخبار، شفافسازی اطلاعاتی و افشاگری، پرسشگری و پاسخگویی به افکار عمومی و نظایر آن را در بر میگیرد.
▫️کارکرد نظارتی رسانه زمانی معنا پیدا میکند که رسانه در ارزیابی و کنترل کردن سازمانهای دولتی و عمومی آزاد باشد، استقلال حرفهای از دولت داشته باشد و آزادی بیان رسانهای از سوی دولت تضمین شده باشد.
▫️در کارکرد نظارتی، رسانهها با اطلاع رسانی شفاف، افشاگری، آگاه سازی و هوشيارسازی افکار عمومی مدام در حال چک کردن فعالیتهای مختلف نظام سیاسی، اجتماعی و اقتصادی هستند تا زمینه اصلاح امور و به تعادل رساندن این نظامها فراهم گردد. یعنی سیاست چک کردن (ارزیابی) و متعادل کردن وظیفه اصلی ژورنالیسم نظارتی است.
▫️یکی از مولفههای نظارت رسانهای وجود روزنامهنگاری مراقبتی یا دیدهبان اجتماعی است. تئوری روزنامهنگاری مراقبتی یا واچ داگ ژورنالیسم در روزنامهنگاری از شهرت زیادی برخوردار است. مضمون اصلی این تئوری این است که رسالت رسانهها نقد قدرت و جلوگیری از اشتباهات کارگزاران، دولت و سازمانهای دولتی صاحبان منصب است.
▫️فرآیند جهانی شدن، فروپاشی حکومتهای اقتدارگرا و مقرراتزدایی از رسانههای جهانگستر نیز به تقویت نقش نگهبانی و نظارت رسانهها دامن زده است.
▫️در نظامهای مردمسالار رسانهها صرفا ثبتکننده وقایع اجتماعی نیستند، بلکه چشم و گوش افکارعمومی هستند. در حقیقت روزنامه نگاری واچ داگ، همان اسطوره روزنامهنگار شجاع و متهوری است که سرسختانه خطاها و نواقص و اشتباهات دولت و سازمانها را پیگیری میکند و این امر احساس سرزندگی و شادابی به رسانه و جامعه میدهد.
▫️روزنامهنگاری واچداگ بر فعالیتهای روزانه دولت نظارت میکند تا به شهروندان در مورد شناخت از میزان کارایی فعالیتها و عملکرد دولت و سازمانها کمک کند.
▫️در نهایت رسانهها این اطمینان را ایجاد میکنند که افراد و نهادها برای خدمت به مردم ایجاد شدهاند، شفاف، متعهد و مسئولیتپذیر و پاسخگو باقی میمانند.
🗞منبع: بخشی از مقالهای به نام «چیستی و چرایی «نظارت رسانهای» بر تصمیمها و عملکرد دولت و زمامداران»، منتشر شده در شماره 44 #ماهنامه_مدیریت_ارتباطات، دی 1392
#آرشیو_مدیریت_ارتباطات
#نظارت_رسانهای
#روزنامهنگاری_مراقبتی
برای خواندن متن کامل مقاله به این لینک مراجعه کنید
👇👇👇
https://t.iss.one/cm_magazine
✍️منصور ساعی
▫️در دوران مدرن امروزی یکی از ابزارهای مهم در نظارت مردم بر زمامداران و نهادهای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی، رسانهها هستند که نقش زبان گویای آحاد ملت را بازی میکنند.
▫️رویارویی با ساختار قدرت و نظارت بر آن، ویژگی افتخارآمیز حرفۀ روزنامه نگاری و رسانهای است. همین نقش رسانههاست که گاه به استعاره از آن به عنوان «رکن چهارم دموکراسی» یاد میشود.
▫️این استعاره نخستین بار در انگلستان باب شد و جایگاه رسانهها و روزنامه نگاران را با عنوان رکن چهارم دموکراسی در کنار سه قوه دیگر قرار دادند. رسانهها با قرار گرفتن در جایگاه چهارم، وظیفه نظارت بر عملکرد ارکان دیگر را بر عهده دارند.
▫️علت قدرت رسانهها، آزادی بیان و اعمال این آزادی درباره اقدامات دولت و نشان دهندۀ پاسخگو بودن دولت در مقابل رسانهها و به تبع آن مردم بود.
▫️امروزه کارکرد نظارتی رسانهها، نقش حساسی را در افزایش مسئولیت و پاسخگویی در زمینههای مختلف اجتماعی دارد. در واقع نقش نظارتی رسانهها اگر مسئولانه و درست ایفا شود، قدرتها و سازمانهای فاسد و بیبند بار و غیرپاسخگو به مردم و افکار عمومی شکل نمیگیرد.
▫️به طور کلی نظارت رسانهای را میتوان کارکردها و وظایفی است که رسانهها به عنوان دیدهبان منافع مردم و نظام سیاسی بر محیط اجتماعی و نهادهای اجتماعی (سازمانها) اعمال میکنند. این نقشها مواردی مانند آگاهیبخشی، تحلیل و تفسیر اخبار، شفافسازی اطلاعاتی و افشاگری، پرسشگری و پاسخگویی به افکار عمومی و نظایر آن را در بر میگیرد.
▫️کارکرد نظارتی رسانه زمانی معنا پیدا میکند که رسانه در ارزیابی و کنترل کردن سازمانهای دولتی و عمومی آزاد باشد، استقلال حرفهای از دولت داشته باشد و آزادی بیان رسانهای از سوی دولت تضمین شده باشد.
▫️در کارکرد نظارتی، رسانهها با اطلاع رسانی شفاف، افشاگری، آگاه سازی و هوشيارسازی افکار عمومی مدام در حال چک کردن فعالیتهای مختلف نظام سیاسی، اجتماعی و اقتصادی هستند تا زمینه اصلاح امور و به تعادل رساندن این نظامها فراهم گردد. یعنی سیاست چک کردن (ارزیابی) و متعادل کردن وظیفه اصلی ژورنالیسم نظارتی است.
▫️یکی از مولفههای نظارت رسانهای وجود روزنامهنگاری مراقبتی یا دیدهبان اجتماعی است. تئوری روزنامهنگاری مراقبتی یا واچ داگ ژورنالیسم در روزنامهنگاری از شهرت زیادی برخوردار است. مضمون اصلی این تئوری این است که رسالت رسانهها نقد قدرت و جلوگیری از اشتباهات کارگزاران، دولت و سازمانهای دولتی صاحبان منصب است.
▫️فرآیند جهانی شدن، فروپاشی حکومتهای اقتدارگرا و مقرراتزدایی از رسانههای جهانگستر نیز به تقویت نقش نگهبانی و نظارت رسانهها دامن زده است.
▫️در نظامهای مردمسالار رسانهها صرفا ثبتکننده وقایع اجتماعی نیستند، بلکه چشم و گوش افکارعمومی هستند. در حقیقت روزنامه نگاری واچ داگ، همان اسطوره روزنامهنگار شجاع و متهوری است که سرسختانه خطاها و نواقص و اشتباهات دولت و سازمانها را پیگیری میکند و این امر احساس سرزندگی و شادابی به رسانه و جامعه میدهد.
▫️روزنامهنگاری واچداگ بر فعالیتهای روزانه دولت نظارت میکند تا به شهروندان در مورد شناخت از میزان کارایی فعالیتها و عملکرد دولت و سازمانها کمک کند.
▫️در نهایت رسانهها این اطمینان را ایجاد میکنند که افراد و نهادها برای خدمت به مردم ایجاد شدهاند، شفاف، متعهد و مسئولیتپذیر و پاسخگو باقی میمانند.
🗞منبع: بخشی از مقالهای به نام «چیستی و چرایی «نظارت رسانهای» بر تصمیمها و عملکرد دولت و زمامداران»، منتشر شده در شماره 44 #ماهنامه_مدیریت_ارتباطات، دی 1392
#آرشیو_مدیریت_ارتباطات
#نظارت_رسانهای
#روزنامهنگاری_مراقبتی
برای خواندن متن کامل مقاله به این لینک مراجعه کنید
👇👇👇
https://t.iss.one/cm_magazine
Telegram
Forwarded from ماهنامه مديريت ارتباطات
◾️تلویزیون در برابر رقبای جدید
✍️سمانه مهرپرور
▫️جهان امروز در انحصار رسانههای نوین است. رسانههای نوظهور با جذابیتهای ویژه و قابلیتهای تکنولوژیکی حیرتآور، دسترسی سریع افراد به دنیای تعاملات اجتماعی را سهولت بخشیدهاند و توانستهاند رسانههای سنتی را کنار بزنند و بهسرعت جایگزین آنها شوند.
▫️ایجاد تعامل دوسویه میان کاربران پیوندی عمیق میان فرستنده و گیرنده برقرار و دو طرف ارتباط را به فعالانی خلاق و پیامآور تبدیل کرده است.
▫️این مزیت، کاربران جهان امروز را به شبکههای اجتماعی و استفاده از رسانههای جدید ترغیب و آنان را هواخواهان پروپاقرص خود کرده است.
▫️با این حال محتوا در این رسانهها اغلب اعتباری کم و درجه اعتمادی پایین دارد. هر مضمونی در این شبکهها بدون هیچ مانع و دروازهبانیای منتشر میشود و دستبهدست میچرخد.
▫️به بیان دیگر، با یککلاغ چهلکلاغ شدن محتوا اعتبار و میزان صحت آن زیر سؤال میرود و جهان کسب داده و دانش دچار نوعی توهم میشود.
▫️این نقص، مخاطبان را به رسانههای سنتی وفادار نگه میدارد، چراکه رسالت تلویزیون اطلاعرسانی در کمال صحت و دقت است.
▫️تلویزیون، به دلیل خاصیت تصویریاش، میتواند وقایع و رخدادها را همانطور که در جهان واقع رخ دادهاند به تصویر بکشد و در معرض دید بینندگان بگذارد.
▫️قدرت شبکههای تلویزیونی در به تصویر کشیدن حقیقت تا آنجایی است که میتواند به بازنمایی و بازسازی مجازی واقعیت نائل شود و جزئیات را حتی به صورت زنده در اختیار تماشاگرانش قرار دهد.
▫️از همین رو نقش اطلاعرسانی، در عین صحت و سقم، همچنان این رسانه را در انظار عمومی محبوب و امین نگاه میدارد. بر این اساس و با توجه به گسترش و همهگیر شدن رسانههای نوپدید، تلویزیون برای حفظ حیات رسانهای خود و جذب مخاطبان باید از الگوی شبکههای اجتماعی بهره گیرد.
▫️تلویزیون، به دلیل تنوع و گوناگونی قالبهای برنامهای، میتواند از پیامرسانی صرف و محض خارج شود و مخاطب را با گسترهای از مضمونها و اطلاعات مواجه سازد که همگی این مضمونها خاصیت حقیقی و رئال خود را حفظ میکنند.
▫️تثبیت واقعیت و بیان حقیقی وقایع از دوربین تلویزیونی باعث کمرنگ شدن نقش تخریبگرانه شایعه در جامعه میشود، مسئلهای که در شبکههای مجازی به معضل ارتباطی و اطلاعاتی جامعه امروز تبدیل شده است و نمیگذارد کاربران با خاطری آسوده خبرها و اطلاعات منتشر شده در رسانههای اجتماعی را بپذیرند.
🗞منبع: بخشی از مقالهای به نام «حیات تلویزیون در جهان دیجیتالیشده»، منتشر شده در شماره 84 #ماهنامه_مدیریت_ارتباطات، اردیبهشت 1396
#آرشیو_مدیریت_ارتباطات
#رسانههای_نوین
#تلویزیون
برای خواندن متن کامل مقاله به این لینک مراجعه کنید
👇👇👇
https://t.iss.one/cm_magazine
✍️سمانه مهرپرور
▫️جهان امروز در انحصار رسانههای نوین است. رسانههای نوظهور با جذابیتهای ویژه و قابلیتهای تکنولوژیکی حیرتآور، دسترسی سریع افراد به دنیای تعاملات اجتماعی را سهولت بخشیدهاند و توانستهاند رسانههای سنتی را کنار بزنند و بهسرعت جایگزین آنها شوند.
▫️ایجاد تعامل دوسویه میان کاربران پیوندی عمیق میان فرستنده و گیرنده برقرار و دو طرف ارتباط را به فعالانی خلاق و پیامآور تبدیل کرده است.
▫️این مزیت، کاربران جهان امروز را به شبکههای اجتماعی و استفاده از رسانههای جدید ترغیب و آنان را هواخواهان پروپاقرص خود کرده است.
▫️با این حال محتوا در این رسانهها اغلب اعتباری کم و درجه اعتمادی پایین دارد. هر مضمونی در این شبکهها بدون هیچ مانع و دروازهبانیای منتشر میشود و دستبهدست میچرخد.
▫️به بیان دیگر، با یککلاغ چهلکلاغ شدن محتوا اعتبار و میزان صحت آن زیر سؤال میرود و جهان کسب داده و دانش دچار نوعی توهم میشود.
▫️این نقص، مخاطبان را به رسانههای سنتی وفادار نگه میدارد، چراکه رسالت تلویزیون اطلاعرسانی در کمال صحت و دقت است.
▫️تلویزیون، به دلیل خاصیت تصویریاش، میتواند وقایع و رخدادها را همانطور که در جهان واقع رخ دادهاند به تصویر بکشد و در معرض دید بینندگان بگذارد.
▫️قدرت شبکههای تلویزیونی در به تصویر کشیدن حقیقت تا آنجایی است که میتواند به بازنمایی و بازسازی مجازی واقعیت نائل شود و جزئیات را حتی به صورت زنده در اختیار تماشاگرانش قرار دهد.
▫️از همین رو نقش اطلاعرسانی، در عین صحت و سقم، همچنان این رسانه را در انظار عمومی محبوب و امین نگاه میدارد. بر این اساس و با توجه به گسترش و همهگیر شدن رسانههای نوپدید، تلویزیون برای حفظ حیات رسانهای خود و جذب مخاطبان باید از الگوی شبکههای اجتماعی بهره گیرد.
▫️تلویزیون، به دلیل تنوع و گوناگونی قالبهای برنامهای، میتواند از پیامرسانی صرف و محض خارج شود و مخاطب را با گسترهای از مضمونها و اطلاعات مواجه سازد که همگی این مضمونها خاصیت حقیقی و رئال خود را حفظ میکنند.
▫️تثبیت واقعیت و بیان حقیقی وقایع از دوربین تلویزیونی باعث کمرنگ شدن نقش تخریبگرانه شایعه در جامعه میشود، مسئلهای که در شبکههای مجازی به معضل ارتباطی و اطلاعاتی جامعه امروز تبدیل شده است و نمیگذارد کاربران با خاطری آسوده خبرها و اطلاعات منتشر شده در رسانههای اجتماعی را بپذیرند.
🗞منبع: بخشی از مقالهای به نام «حیات تلویزیون در جهان دیجیتالیشده»، منتشر شده در شماره 84 #ماهنامه_مدیریت_ارتباطات، اردیبهشت 1396
#آرشیو_مدیریت_ارتباطات
#رسانههای_نوین
#تلویزیون
برای خواندن متن کامل مقاله به این لینک مراجعه کنید
👇👇👇
https://t.iss.one/cm_magazine
Telegram
Forwarded from ماهنامه مديريت ارتباطات
◻️مضامین ارتباطی پلاکارد
✍️نغمه قطبی
▫️ارتباطات در عصر شکلهای مختلفی به خود گرفته است؛ ارتباط با مخاطب از طریق تلویزیون، رادیو، رسانههای کاغذی ازجمله روزنامه، مجلات و حتی نوع ارتباطاتی که در کوچه و خیابان از طریق پلاکارد یا بنرهای تبلیغاتی به وجود میآید.
▫️هر کدام از این کانالهای ارتباطی خود دستهبندیهای متفاوتی دارند. در این میان پلاکاردها اهمیت و تاثیرگذاری فراوانی دارند و از تبلیغات گرفته تا سیاست را در خود جای میدهند.
▫️پلاکارد، نوشته یا بنر بزرگی است که میتواند در نقش آگهی، تبلیغاتی، فرهنگی، سیاسی و غیره با نوشتهها، تصاویر یا اطلاعات جدیدی نصب شوند.
▫️پلاکاردها توسط کمپینهای مختلف جهت جذب مخاطب یا برانگیختن احساسات طبقههای مختلف جامعه نصب و استفاده میشود تا بتوانند موج جدیدی را با خود همراه کنند.
▫️در پلاکارد، عواملی مانند کلمات، رنگ، نوع، عکس، تصویر و کلمههایی که به زبانهای دیگر روی آن نوشته میشوند حائز اهمیت بوده و جلب توجه میکنند.
▫️پلاکاردها معمولاً با سخنان برجسته همراه هستند تا بتوانند نه تنها مخاطبان داخلی، بلکه توجه و نگاه بینالمللی را به خود معطوف کنند.
▫️در گذشته، پلاکاردها تنها در راهپیماییها یا اعتراضات دیده میشدند اما در سالهای اخیر و با گسترش فناوری و اطلاعات، پلاکاردها میتوانند حتی در محیط مجازی و شبکههای اجتماعی که میلیونها میلیون کاربر دارند مانند فیسبوک و توئیتر منتشر شوند.
▫️بررسیهای کارشناسان ارتباطات نشان میدهد که انتشار اینگونه پلاکاردهای سیاسی نه تنها تأثیر دوچندانی نسبت به راهپیمایی دارد، بلکه با سرعت بیشتری در سطح بینالمللی نیز گسترش مییابد.
▫️ویژگیهای دیگری ازجمله ارائه صدا و فیلم در کنار این پلاکاردها میتواند در جذابیت، پخش و گسترش آن مؤثر باشد.
▫️تبلیغات و پلاکاردها در سطح شهر از بهترین روشها برای ارتباط با مردم است. پلاکاردها تأثیراتی منحصر به خود دارند زیرا در یک لحظه جرقهای را در ذهن مخاطب ایجاد میکنند که پایان آن مشخص نیست.
▫️پلاکاردها از کشوری به کشور دیگر متفاوت میشوند زیرا فرهنگها از کشوری به کشور دیگر یکی نیستند. حتی پلاکاردهایی که در کشورهای آسیایی یا اروپایی منتشر میشوند برای کشور همسایه میتواند بیمفهوم یا خالی از هرگونه معنای سیاسی باشد.
▫️گاهی اوقات پلاکاردهایی که در راهپیماییها استفاده میشوند تا جایی اهانتآمیز هستند که میتوانند موجب اعتراض و حتی شکایت کمپین مخاطب شوند.
▫️یکی از مواردی که در پلاکاردهای راهپیماییها و تظاهرات دیده میشود «مختصرنویسی» است. مختصرنویسی از جهات مختلف میتواند برای کمپینهای سیاسی کاربرد داشته باشد که اصلیترین آن عبارتست از اینکه در کمترین مدت زمانی که چشمان مخاطب به یک پلاکارد خیره میشود مفهموم و مضمون به سادگی منتقل شود.
▫️تبلیغات و پلاکاردها زمانی میتواند در مخاطب مفید و سازنده باشد که به دور از هر گونه افترا، بزرگنمایی، تزویر و با رعایت مسائل اخلاقی باشد.
منبع: بخشی از مقالهای به نام «پلاکارد سیاسی با تاثیرات باورنکردنی»، منتشر شده در شماره 45 #ماهنامه_مدیریت_ارتباطات، بهمن 1392
#آرشیو_مدیریت_ارتباطات
#ارتباطات
#پلاکارد
برای خواندن متن کامل مقاله، به این لینک مراجعه کنید
👇👇👇
https://t.iss.one/cm_magazine
✍️نغمه قطبی
▫️ارتباطات در عصر شکلهای مختلفی به خود گرفته است؛ ارتباط با مخاطب از طریق تلویزیون، رادیو، رسانههای کاغذی ازجمله روزنامه، مجلات و حتی نوع ارتباطاتی که در کوچه و خیابان از طریق پلاکارد یا بنرهای تبلیغاتی به وجود میآید.
▫️هر کدام از این کانالهای ارتباطی خود دستهبندیهای متفاوتی دارند. در این میان پلاکاردها اهمیت و تاثیرگذاری فراوانی دارند و از تبلیغات گرفته تا سیاست را در خود جای میدهند.
▫️پلاکارد، نوشته یا بنر بزرگی است که میتواند در نقش آگهی، تبلیغاتی، فرهنگی، سیاسی و غیره با نوشتهها، تصاویر یا اطلاعات جدیدی نصب شوند.
▫️پلاکاردها توسط کمپینهای مختلف جهت جذب مخاطب یا برانگیختن احساسات طبقههای مختلف جامعه نصب و استفاده میشود تا بتوانند موج جدیدی را با خود همراه کنند.
▫️در پلاکارد، عواملی مانند کلمات، رنگ، نوع، عکس، تصویر و کلمههایی که به زبانهای دیگر روی آن نوشته میشوند حائز اهمیت بوده و جلب توجه میکنند.
▫️پلاکاردها معمولاً با سخنان برجسته همراه هستند تا بتوانند نه تنها مخاطبان داخلی، بلکه توجه و نگاه بینالمللی را به خود معطوف کنند.
▫️در گذشته، پلاکاردها تنها در راهپیماییها یا اعتراضات دیده میشدند اما در سالهای اخیر و با گسترش فناوری و اطلاعات، پلاکاردها میتوانند حتی در محیط مجازی و شبکههای اجتماعی که میلیونها میلیون کاربر دارند مانند فیسبوک و توئیتر منتشر شوند.
▫️بررسیهای کارشناسان ارتباطات نشان میدهد که انتشار اینگونه پلاکاردهای سیاسی نه تنها تأثیر دوچندانی نسبت به راهپیمایی دارد، بلکه با سرعت بیشتری در سطح بینالمللی نیز گسترش مییابد.
▫️ویژگیهای دیگری ازجمله ارائه صدا و فیلم در کنار این پلاکاردها میتواند در جذابیت، پخش و گسترش آن مؤثر باشد.
▫️تبلیغات و پلاکاردها در سطح شهر از بهترین روشها برای ارتباط با مردم است. پلاکاردها تأثیراتی منحصر به خود دارند زیرا در یک لحظه جرقهای را در ذهن مخاطب ایجاد میکنند که پایان آن مشخص نیست.
▫️پلاکاردها از کشوری به کشور دیگر متفاوت میشوند زیرا فرهنگها از کشوری به کشور دیگر یکی نیستند. حتی پلاکاردهایی که در کشورهای آسیایی یا اروپایی منتشر میشوند برای کشور همسایه میتواند بیمفهوم یا خالی از هرگونه معنای سیاسی باشد.
▫️گاهی اوقات پلاکاردهایی که در راهپیماییها استفاده میشوند تا جایی اهانتآمیز هستند که میتوانند موجب اعتراض و حتی شکایت کمپین مخاطب شوند.
▫️یکی از مواردی که در پلاکاردهای راهپیماییها و تظاهرات دیده میشود «مختصرنویسی» است. مختصرنویسی از جهات مختلف میتواند برای کمپینهای سیاسی کاربرد داشته باشد که اصلیترین آن عبارتست از اینکه در کمترین مدت زمانی که چشمان مخاطب به یک پلاکارد خیره میشود مفهموم و مضمون به سادگی منتقل شود.
▫️تبلیغات و پلاکاردها زمانی میتواند در مخاطب مفید و سازنده باشد که به دور از هر گونه افترا، بزرگنمایی، تزویر و با رعایت مسائل اخلاقی باشد.
منبع: بخشی از مقالهای به نام «پلاکارد سیاسی با تاثیرات باورنکردنی»، منتشر شده در شماره 45 #ماهنامه_مدیریت_ارتباطات، بهمن 1392
#آرشیو_مدیریت_ارتباطات
#ارتباطات
#پلاکارد
برای خواندن متن کامل مقاله، به این لینک مراجعه کنید
👇👇👇
https://t.iss.one/cm_magazine
Telegram
Forwarded from ماهنامه مديريت ارتباطات
⚪️اهمیت توجه به ساحت مجازی
✍️پدرام الوندی
▫️پدیده این روزها، نرمافزارهای پیامرسان موبایلی هستند. فراگیری تلفن همراه بر روی موج بنیانافکن دسترسی به اینترنت نسلهای جدید سوار شده است و «همگان» را با تجربه جدیدی از اجتماعی- سایبری شدن روبهرو کرده است.
▫️تجربههای جدید شخصی یا جمعی هر کدام از ما تحتتأثیر این ابزارها، در سالهای اخیر، متحول شدهاند. همه ما از این ابزار جدید ارتباطی تأثیر میپذیریم و به کمک آن بر محیط اثر میگذاریم.
▫️تجربه سیاستگذاری فرهنگی در حوزه ابزارهای ارتباطی و رسانهای با خاطرههای خوبی همراه نیست. دو دهه نبرد تقریباً بیحاصل با نوار کاست، ویدئو و ماهواره پیشِ روی دستگاه نظریای است که همواره منع استفاده و برخورد قهری با عاملان را ترویج کرده است. واقعیتی که از تجربه زیسته ما برآمده همین است.
▫️با توسعه ابزارهای ارتباطی مبتنی بر آن (از شبکههای اجتماعی تا ابزارهای ارتباطی اشتراک محتوا تا نرمافزارهای پیامرسان موبایلی) داستان این رویارویی پیچیدهتر شده است.
▫️در اینجا نقش شهروندان بهعنوان تولیدکننده، توزیعکننده و دریافتکننده پیام با امکان گزینش و انتخابهایی متنوع همراه است و عملاً این فناوریها با تکثری که به همراه آوردهاند، همه مردم را وارد فرایند تولید، توزیع و دریافت محتوا کردهاند
▫️رویکرد دستگاه سیاستگذاری فرهنگی ما در سالهای اخیر در قبال ابزارهای اجتماعی آنلاین، مانند تجربههای ناموفق پیشین، تلاشی برای پاک کردن صورت مسئله بوده است.
▫️فیلترینگ و منع دسترسی به مثابه راهی پیشگیرانه محور اصلی سیاستهای روبهرو شدن با پدیده رو به گسترش ابزارهای اجتماعی بوده است.
▫️تجربه رفتارهای کاربران در سالهای اخیر نشان داده که با محدود کردن دسترسی به شبکههای اجتماعی از محبوبیت آنها کاسته نمیشود و عملاً به فضای محوری گفتوگوی میان شهروندان، رسانهها و چهرههای سیاسی تبدیل شده است.
▫️از میان شبکههای اجتماعی و ابزارهای پیامرسان تلفن همراه دو مصداق در این روزها بیشتر در کانون توجه هستند: تلگرام و توئیتر.
▫️توئیتر به سبب کارکرد خاصی که میان اصحاب رسانه، سیاستمداران و مردم عادی یافته است به پایه ثابت خبرگیری و خبررسانی و فضای گفتوگو در حوزه خبر تبدیل شده است.
▫️این شبکه اجتماعی با وجود فیلتر شدن همچنان پیشتاز طرح و توسعه سوژههای خبری است و آشکارا بر خبرگزاریها، روزنامهها و فضاهایی مانند نشستهای خبری و.. اثر میگذارد.
▫️تلگرام فراتر از توئیتر، دریایی است که افراد در قالب ارتباطات فردی، گروهها و کانالها حضور و مشارکتی فعال در آن دارند.
▫️همه اینها، از شبکههای اجتماعی تا ابزارهای پیامرسان موبایلی و به طور عام همه صورتهای فعالیت مجازی، بهعنوان ساحتی جدید برای حضور مردم، تأمین نیازهای مختلف آنها (ارتباطی، اقتصادی و سرگرمی) درآمدهاند.
به نظر میرسد تدبیر اصلی همینجاست. دیدن ساحت جدید، روبهروشدن با آن و درنهایت، کنار مردم ایستادن و تلاش برای ایمن و امن کردن فضای تبادل اطلاعاتی که آنها خودشان برای ادامه فعالیتها انتخاب کردهاند، به جای ایستادن در برابر انتخاب آنها.
🗞منبع: گزیدهای از مقالهای به نام « سیاستگذاران کنار مردم بایستند؛ نه روبهروی آنها»، منتشر شده در شماره 82-83 #ماهنامه_مدیریت_ارتباطات، اسفند 1395، فروردین 1396
#آرشیو_مدیریت_ارتباطات
#رسانههای_نوین
#سیاستگذاری_فرهنگی
برای خواندن متن کامل مقاله، به این لینک مراجعه کنید
👇👇👇
https://t.iss.one/cm_magazine
✍️پدرام الوندی
▫️پدیده این روزها، نرمافزارهای پیامرسان موبایلی هستند. فراگیری تلفن همراه بر روی موج بنیانافکن دسترسی به اینترنت نسلهای جدید سوار شده است و «همگان» را با تجربه جدیدی از اجتماعی- سایبری شدن روبهرو کرده است.
▫️تجربههای جدید شخصی یا جمعی هر کدام از ما تحتتأثیر این ابزارها، در سالهای اخیر، متحول شدهاند. همه ما از این ابزار جدید ارتباطی تأثیر میپذیریم و به کمک آن بر محیط اثر میگذاریم.
▫️تجربه سیاستگذاری فرهنگی در حوزه ابزارهای ارتباطی و رسانهای با خاطرههای خوبی همراه نیست. دو دهه نبرد تقریباً بیحاصل با نوار کاست، ویدئو و ماهواره پیشِ روی دستگاه نظریای است که همواره منع استفاده و برخورد قهری با عاملان را ترویج کرده است. واقعیتی که از تجربه زیسته ما برآمده همین است.
▫️با توسعه ابزارهای ارتباطی مبتنی بر آن (از شبکههای اجتماعی تا ابزارهای ارتباطی اشتراک محتوا تا نرمافزارهای پیامرسان موبایلی) داستان این رویارویی پیچیدهتر شده است.
▫️در اینجا نقش شهروندان بهعنوان تولیدکننده، توزیعکننده و دریافتکننده پیام با امکان گزینش و انتخابهایی متنوع همراه است و عملاً این فناوریها با تکثری که به همراه آوردهاند، همه مردم را وارد فرایند تولید، توزیع و دریافت محتوا کردهاند
▫️رویکرد دستگاه سیاستگذاری فرهنگی ما در سالهای اخیر در قبال ابزارهای اجتماعی آنلاین، مانند تجربههای ناموفق پیشین، تلاشی برای پاک کردن صورت مسئله بوده است.
▫️فیلترینگ و منع دسترسی به مثابه راهی پیشگیرانه محور اصلی سیاستهای روبهرو شدن با پدیده رو به گسترش ابزارهای اجتماعی بوده است.
▫️تجربه رفتارهای کاربران در سالهای اخیر نشان داده که با محدود کردن دسترسی به شبکههای اجتماعی از محبوبیت آنها کاسته نمیشود و عملاً به فضای محوری گفتوگوی میان شهروندان، رسانهها و چهرههای سیاسی تبدیل شده است.
▫️از میان شبکههای اجتماعی و ابزارهای پیامرسان تلفن همراه دو مصداق در این روزها بیشتر در کانون توجه هستند: تلگرام و توئیتر.
▫️توئیتر به سبب کارکرد خاصی که میان اصحاب رسانه، سیاستمداران و مردم عادی یافته است به پایه ثابت خبرگیری و خبررسانی و فضای گفتوگو در حوزه خبر تبدیل شده است.
▫️این شبکه اجتماعی با وجود فیلتر شدن همچنان پیشتاز طرح و توسعه سوژههای خبری است و آشکارا بر خبرگزاریها، روزنامهها و فضاهایی مانند نشستهای خبری و.. اثر میگذارد.
▫️تلگرام فراتر از توئیتر، دریایی است که افراد در قالب ارتباطات فردی، گروهها و کانالها حضور و مشارکتی فعال در آن دارند.
▫️همه اینها، از شبکههای اجتماعی تا ابزارهای پیامرسان موبایلی و به طور عام همه صورتهای فعالیت مجازی، بهعنوان ساحتی جدید برای حضور مردم، تأمین نیازهای مختلف آنها (ارتباطی، اقتصادی و سرگرمی) درآمدهاند.
به نظر میرسد تدبیر اصلی همینجاست. دیدن ساحت جدید، روبهروشدن با آن و درنهایت، کنار مردم ایستادن و تلاش برای ایمن و امن کردن فضای تبادل اطلاعاتی که آنها خودشان برای ادامه فعالیتها انتخاب کردهاند، به جای ایستادن در برابر انتخاب آنها.
🗞منبع: گزیدهای از مقالهای به نام « سیاستگذاران کنار مردم بایستند؛ نه روبهروی آنها»، منتشر شده در شماره 82-83 #ماهنامه_مدیریت_ارتباطات، اسفند 1395، فروردین 1396
#آرشیو_مدیریت_ارتباطات
#رسانههای_نوین
#سیاستگذاری_فرهنگی
برای خواندن متن کامل مقاله، به این لینک مراجعه کنید
👇👇👇
https://t.iss.one/cm_magazine
Telegram
Forwarded from ماهنامه مديريت ارتباطات
◾️چرا در ایران روزنامهنگاری تحقیقی نداریم؟
▪️روزنامهنگاری تحقیقی در بستر تاریخ روزنامهنگاری ایران هیچوقت اقبال خوبی نیافته و هیچوقت نتوانسته بهعنوان یک جریان خودش را پیدا کند. هرگاه هم تلاشهایی صورت گرفته در همان نطفه خفه شده است. دلایل زیادی بر این عدم اقبال تأثیرگذار است. حسن نمکدوست تهرانی، روزنامهنگار و استاد ارتباطات معتقد است که روزنامهنگاری تحقیقی چون در برابر و علیه صاحبان قدرتهای نامشروع است، طبعاً چنین قدرتمندانی هم علاقهای به آن ندارند.
از متن:
▫️باید سازوکارهای اصلی انجام روزنامهنگاری تحقیقی وجود داشته باشد. مهمتر از همه، رسانههای آزاد، مستقل و کثرتگرا باید در جامعه وجود داشته باشند تا انتظار داشته باشیم بهلحاظ ساختاری زمینه برای روزنامهنگاری تحقیقی فراهم شود.
▫️رسانههایی میتوانند به روزنامهنگاری تحقیقی بپردازند که مستقل از قدرت و حاکمیت باشند، چون بخش عمدهای از اقتصاد، سیاست و فرهنگ جامعۀ ایرانی در چهارچوب منافع قدرت حکومت صورتبندی شدهاند.
▫️در ایران، عموم رسانههای کشور در مدیریت، متعلق به حکومت هستند و مالک و مدیر آنها حکومت است، از رادیو و تلویزیون گرفته تا خبرگزاریها و مطبوعات بزرگ که بخش اصلی جامعۀ رسانهای هستند. چاقو هم که دستۀ خود را نمیبرد.
▫️قانون مطبوعات ما اساساً حامی فعالیت رسانهای آزاد و مدافع روزنامهنگاری حرفهای نیست چه رسد بهطور خاص روزنامهنگاری تحقیقی.
▫️صداوسیما یک سازمان رسانهای غیرپاسخگوست که هرکاری میخواهد میکند و هیچکس هم نمیتواند بر آن نظارت جدی داشته باشد یا اگر تخلفی مرتکب شد پیگیری کند؟
▫️بسیاری از ابهاماتی که در قانون مطبوعات ما وجود دارد همواره علیه روزنامهنگاری مستقل تفسیر میشود.
▫️وقتی موارد روزنامهنگاری تحقیقی در ایران انگشتشمارند و این تلاشها در خیلی از مواقع نهتنها از جامعه پاداش نگرفتهاند بلکه سرکوب و تهدید شدهاند، بسیاری از کسانی که علاقهمند به این نوع کار بودهاند چنین نتیجه گرفتهاند که به سری که درد نمیکند نباید دستمال بست و نباید سراغ موضوعاتی رفت که بیش از آنکه به افشای پنهانکاری تعمدی توأم با فساد در جامعه بینجامد، دردسرساز شود.
▫️روزنامهنگاری تحقیقی یکی از سازوکارهایی که خیلی به آن نیاز دارد، استقلال تحریریهای در کنار استقلال رسانهای است. در عین حال همیشه باید یادمان باشد حرفهایگری روزنامهنگاری این است که در میان همین فضای تیره و پرغبار سانسور تاریخی که وجود دارد کورسویی پیدا کند و مسیر خود را ادامه دهد
▫️مادامی که در جامعۀ رسانهای و فضای ارتباطی کشور امکان این روزنامهنگاری بهلحاظ ساختاری، نهادی و تجربی وجود نداشته باشد و از این روزنامهنگاری از سوی جامعۀ رسانهای، حکومت و مردم حمایت نشود آموزش بهتنهایی نمیتواند کاری کند.
🗞منبع: گزیدهای از گفتوگویی با تیتر «چاقو دستۀ خود را نمیبرد»، منتشر شده در شماره 122 #ماهنامه_مدیریت_ارتباطات، تیر 1399
#آرشیو_مدیریت_ارتباطات
#روزنامهنگاری_تحقیقی
#وابستگی_رسانهها
👇👇👇
https://t.iss.one/cm_magazine
برای خواندن متن کامل گفتوگو به این لینک مراجعه کنید
▪️روزنامهنگاری تحقیقی در بستر تاریخ روزنامهنگاری ایران هیچوقت اقبال خوبی نیافته و هیچوقت نتوانسته بهعنوان یک جریان خودش را پیدا کند. هرگاه هم تلاشهایی صورت گرفته در همان نطفه خفه شده است. دلایل زیادی بر این عدم اقبال تأثیرگذار است. حسن نمکدوست تهرانی، روزنامهنگار و استاد ارتباطات معتقد است که روزنامهنگاری تحقیقی چون در برابر و علیه صاحبان قدرتهای نامشروع است، طبعاً چنین قدرتمندانی هم علاقهای به آن ندارند.
از متن:
▫️باید سازوکارهای اصلی انجام روزنامهنگاری تحقیقی وجود داشته باشد. مهمتر از همه، رسانههای آزاد، مستقل و کثرتگرا باید در جامعه وجود داشته باشند تا انتظار داشته باشیم بهلحاظ ساختاری زمینه برای روزنامهنگاری تحقیقی فراهم شود.
▫️رسانههایی میتوانند به روزنامهنگاری تحقیقی بپردازند که مستقل از قدرت و حاکمیت باشند، چون بخش عمدهای از اقتصاد، سیاست و فرهنگ جامعۀ ایرانی در چهارچوب منافع قدرت حکومت صورتبندی شدهاند.
▫️در ایران، عموم رسانههای کشور در مدیریت، متعلق به حکومت هستند و مالک و مدیر آنها حکومت است، از رادیو و تلویزیون گرفته تا خبرگزاریها و مطبوعات بزرگ که بخش اصلی جامعۀ رسانهای هستند. چاقو هم که دستۀ خود را نمیبرد.
▫️قانون مطبوعات ما اساساً حامی فعالیت رسانهای آزاد و مدافع روزنامهنگاری حرفهای نیست چه رسد بهطور خاص روزنامهنگاری تحقیقی.
▫️صداوسیما یک سازمان رسانهای غیرپاسخگوست که هرکاری میخواهد میکند و هیچکس هم نمیتواند بر آن نظارت جدی داشته باشد یا اگر تخلفی مرتکب شد پیگیری کند؟
▫️بسیاری از ابهاماتی که در قانون مطبوعات ما وجود دارد همواره علیه روزنامهنگاری مستقل تفسیر میشود.
▫️وقتی موارد روزنامهنگاری تحقیقی در ایران انگشتشمارند و این تلاشها در خیلی از مواقع نهتنها از جامعه پاداش نگرفتهاند بلکه سرکوب و تهدید شدهاند، بسیاری از کسانی که علاقهمند به این نوع کار بودهاند چنین نتیجه گرفتهاند که به سری که درد نمیکند نباید دستمال بست و نباید سراغ موضوعاتی رفت که بیش از آنکه به افشای پنهانکاری تعمدی توأم با فساد در جامعه بینجامد، دردسرساز شود.
▫️روزنامهنگاری تحقیقی یکی از سازوکارهایی که خیلی به آن نیاز دارد، استقلال تحریریهای در کنار استقلال رسانهای است. در عین حال همیشه باید یادمان باشد حرفهایگری روزنامهنگاری این است که در میان همین فضای تیره و پرغبار سانسور تاریخی که وجود دارد کورسویی پیدا کند و مسیر خود را ادامه دهد
▫️مادامی که در جامعۀ رسانهای و فضای ارتباطی کشور امکان این روزنامهنگاری بهلحاظ ساختاری، نهادی و تجربی وجود نداشته باشد و از این روزنامهنگاری از سوی جامعۀ رسانهای، حکومت و مردم حمایت نشود آموزش بهتنهایی نمیتواند کاری کند.
🗞منبع: گزیدهای از گفتوگویی با تیتر «چاقو دستۀ خود را نمیبرد»، منتشر شده در شماره 122 #ماهنامه_مدیریت_ارتباطات، تیر 1399
#آرشیو_مدیریت_ارتباطات
#روزنامهنگاری_تحقیقی
#وابستگی_رسانهها
👇👇👇
https://t.iss.one/cm_magazine
برای خواندن متن کامل گفتوگو به این لینک مراجعه کنید
Telegram
Forwarded from ماهنامه مديريت ارتباطات
◽️ازدواج، لزوماً تحقق عشق نیست
✍️فریدون صدیقی
▪️ادبیات رسانههای کاغذی- روزنامهها و مجلهها- برآمده کنش و واکنشهای اجتماعی در بستر گنجینه زبان و ادب فارسی است.
▪️این ادبیات تا همین دیروزهای نزدیک، کمی پاکیزهتر از امروز بود و هنوز هم تا حدودی هست. ادبیاتی که باید به صراحت آن را خردهادبیات دانست. چون در پهنه ادبیات جهانی متأسفانه حضوری بسیار ناچیز دارد.
▪️تا همین سالهای کمی نزدیک، ارتباطات محدود و دشوار بود. چون اینترنت غایب بود و دهکده جهانی در حال تکمیل برای گشایش بود. پس بدیهی بود که تولید ادبیات رسانههای کاغذی (چاپی) با تأمل، تأنی، بازخوانی و ویرایش بیشتری همراه باشد. چون وقت بسیار بود، یعنی روزنامهنویسی و مجلهنویسی در بردباری و بیداری خلق میشد.
▪️انتخاب موضوع، محتوا و ساختار اهمیت جدی داشت، زیرا موضوعات تنوع و کثرت حداقلی داشتند. چون پای رقیبی جدی در میان نبود. چون علوم به رشد فورانی نرسیده بود و ژنتیک و انفورماتیک سر به شورش برنداشته بودند و پای انفجار و انقلاب ارتباطات در میان نبود.
▪️بنابراین، روزنامهخوانی، مجلهخوانی و روزنامهنویسی بردبارانه بود. در چنین فضایی، دقت در نوشتن و چگونه نوشتن برای روزنامهها محترم بود و در هفتهنامهها و ماهنامهها و فصلنامهها که وقت دراز بود، وسواس، دقت و تأمل و پاکیزهنویسی بسی رایج و جایز بود و هنوز هم هست.
▪️اما، وقتی در دهکده کاملاً باز شد و شاهراههای ارتباطی چندمنظوره و متکثر شد، طبیعی بود تولیدات جدید ارتباطی، بهتدریج شکل سنتی خود را از دست بدهند. چون با بلوغ فضای مجازی، سرریز آن وارد رسانههای کاغذی (چاپی) شد یا میشود.
▪️فضای مجازی، نوشتن مجازی، روایت مجازی، نویسنده مجازی، حیطه تولید و تکثیر خود را چنان دور و درونی و بیپایان کرده است که افق رسانههای کاغذی (چاپی) بهتدریج در حال پیوستن به آفاق رسانههای مجازی است و این یعنی تسلیم تدریجی ادبیات رسانههای کاغذی (چاپی).
▪️باید بدانیم رفتارهای ناهنجار ادبی از کشمکشهای فرهنگی سرچشمه میگیرد و کشمکشهای فرهنگی نتیجه ابتکار، اختراع، ابداع و مکاشفههای علمی هم هست. وقتی سرعت قطار به 650کیلومتر میرسد، سرعت خواندن جایش را به شتاب در دیدن میدهد.
▪️آیا ادبیات مجازی، برآیند کارکرد تولیدات و رفتارهای نوین ارتباطی در مناسبات اجتماعی است؟ همینطور است، عصر رمان سر آمده، دوره «جنگ و صلح» و «کلیدر» سالهای سال پیش طی شد. قطار راه نیفتاده، رسیده است. تولید مینیمالها به جای داستانهای کوتاه یک شگفتی دلپذیر است.
▪️آیا ادبیات مجازی، تولیداتی حقیر، حداقلی، تنزلخواه و زرد هستند؟ به گمان من نه. چرا؟ چون بیانگر فکر، تفکر و خرد پیامنویسان آن هستند. چرا؟ چون هر کاهش و کاستی، زاییده قلت همبستگیهای فرهنگی است. یعنی گسست در واحدهای ارزشگذاری؛ یعنی نسل امروز در جهشهای شکاف نسلی، ادبیات خود را میسازد.
▪️گفتهاند ازدواج، لزوماً تحقق عشق نیست و گاه مغایر با هدف عشق است. بیان ساده موضوع، یعنی ادبیات فضای مجازی ممکن است بهرغم ما پیرمردها عشقکش باشد، اما برای آقایان و خانمهای مجازی چنین نیست. آنها بر این باورند که ادبیات رسانههای کاغذی (چاپی) به دوران کهنسالی رسیده است و نمیتواند عشقساز باشد.
▪️هماکنون تصاویر سخن میگویند. اشکال پیام میدهند. اشکال لزوماً شکل نوشتاری کلمات نیست. لطفاً نگاهی به نشانههای پایین تلفن همراهتان بیندازید (اموجی).
▪️ جایی برای پیرمردها نیست. پاکیزهنویسی برای نسل پسفردا، یعنی سرعت در انتقال پیام. پس لطفاً روی مخ جوانها راه نرویم و اصلاً هم نگران آنان نباشیم. نگران خودمان باشیم. آنان همین امروز در حال ساختن پسفردا هستند.
▪️آنان میدانند چاقو حتی اگر در غلاف باشد، باید تیز باشد. آنان میدانند با همین ادبیات مندرآوردی، با همین تتو روی تن در مکاشفه و ساخت جهان سادهتری هستند. حتی اگر قلب مثل ساعت بتپد. آنان مشغول نوشتن ادبیات برای قلبهایی هستند که هر موقع بخواهند بتپد، نه اینکه بیجهت بتپد.
🗞منبع: بخشی از مقالهای با تیتر «چاقو در غلاف هم باید تیز باشد»، منتشر شده در شماره 78 #ماهنامه_مدیریت_ارتباطات، آبان 1395
#آرشیو_مدیریت_ارتباطات
#روزنامهنگاری
#پاکیزهنویسی
برای خواندن متن کامل مقاله به این لینک مراجعه کنید
👇👇👇
https://t.iss.one/cm_magazine
✍️فریدون صدیقی
▪️ادبیات رسانههای کاغذی- روزنامهها و مجلهها- برآمده کنش و واکنشهای اجتماعی در بستر گنجینه زبان و ادب فارسی است.
▪️این ادبیات تا همین دیروزهای نزدیک، کمی پاکیزهتر از امروز بود و هنوز هم تا حدودی هست. ادبیاتی که باید به صراحت آن را خردهادبیات دانست. چون در پهنه ادبیات جهانی متأسفانه حضوری بسیار ناچیز دارد.
▪️تا همین سالهای کمی نزدیک، ارتباطات محدود و دشوار بود. چون اینترنت غایب بود و دهکده جهانی در حال تکمیل برای گشایش بود. پس بدیهی بود که تولید ادبیات رسانههای کاغذی (چاپی) با تأمل، تأنی، بازخوانی و ویرایش بیشتری همراه باشد. چون وقت بسیار بود، یعنی روزنامهنویسی و مجلهنویسی در بردباری و بیداری خلق میشد.
▪️انتخاب موضوع، محتوا و ساختار اهمیت جدی داشت، زیرا موضوعات تنوع و کثرت حداقلی داشتند. چون پای رقیبی جدی در میان نبود. چون علوم به رشد فورانی نرسیده بود و ژنتیک و انفورماتیک سر به شورش برنداشته بودند و پای انفجار و انقلاب ارتباطات در میان نبود.
▪️بنابراین، روزنامهخوانی، مجلهخوانی و روزنامهنویسی بردبارانه بود. در چنین فضایی، دقت در نوشتن و چگونه نوشتن برای روزنامهها محترم بود و در هفتهنامهها و ماهنامهها و فصلنامهها که وقت دراز بود، وسواس، دقت و تأمل و پاکیزهنویسی بسی رایج و جایز بود و هنوز هم هست.
▪️اما، وقتی در دهکده کاملاً باز شد و شاهراههای ارتباطی چندمنظوره و متکثر شد، طبیعی بود تولیدات جدید ارتباطی، بهتدریج شکل سنتی خود را از دست بدهند. چون با بلوغ فضای مجازی، سرریز آن وارد رسانههای کاغذی (چاپی) شد یا میشود.
▪️فضای مجازی، نوشتن مجازی، روایت مجازی، نویسنده مجازی، حیطه تولید و تکثیر خود را چنان دور و درونی و بیپایان کرده است که افق رسانههای کاغذی (چاپی) بهتدریج در حال پیوستن به آفاق رسانههای مجازی است و این یعنی تسلیم تدریجی ادبیات رسانههای کاغذی (چاپی).
▪️باید بدانیم رفتارهای ناهنجار ادبی از کشمکشهای فرهنگی سرچشمه میگیرد و کشمکشهای فرهنگی نتیجه ابتکار، اختراع، ابداع و مکاشفههای علمی هم هست. وقتی سرعت قطار به 650کیلومتر میرسد، سرعت خواندن جایش را به شتاب در دیدن میدهد.
▪️آیا ادبیات مجازی، برآیند کارکرد تولیدات و رفتارهای نوین ارتباطی در مناسبات اجتماعی است؟ همینطور است، عصر رمان سر آمده، دوره «جنگ و صلح» و «کلیدر» سالهای سال پیش طی شد. قطار راه نیفتاده، رسیده است. تولید مینیمالها به جای داستانهای کوتاه یک شگفتی دلپذیر است.
▪️آیا ادبیات مجازی، تولیداتی حقیر، حداقلی، تنزلخواه و زرد هستند؟ به گمان من نه. چرا؟ چون بیانگر فکر، تفکر و خرد پیامنویسان آن هستند. چرا؟ چون هر کاهش و کاستی، زاییده قلت همبستگیهای فرهنگی است. یعنی گسست در واحدهای ارزشگذاری؛ یعنی نسل امروز در جهشهای شکاف نسلی، ادبیات خود را میسازد.
▪️گفتهاند ازدواج، لزوماً تحقق عشق نیست و گاه مغایر با هدف عشق است. بیان ساده موضوع، یعنی ادبیات فضای مجازی ممکن است بهرغم ما پیرمردها عشقکش باشد، اما برای آقایان و خانمهای مجازی چنین نیست. آنها بر این باورند که ادبیات رسانههای کاغذی (چاپی) به دوران کهنسالی رسیده است و نمیتواند عشقساز باشد.
▪️هماکنون تصاویر سخن میگویند. اشکال پیام میدهند. اشکال لزوماً شکل نوشتاری کلمات نیست. لطفاً نگاهی به نشانههای پایین تلفن همراهتان بیندازید (اموجی).
▪️ جایی برای پیرمردها نیست. پاکیزهنویسی برای نسل پسفردا، یعنی سرعت در انتقال پیام. پس لطفاً روی مخ جوانها راه نرویم و اصلاً هم نگران آنان نباشیم. نگران خودمان باشیم. آنان همین امروز در حال ساختن پسفردا هستند.
▪️آنان میدانند چاقو حتی اگر در غلاف باشد، باید تیز باشد. آنان میدانند با همین ادبیات مندرآوردی، با همین تتو روی تن در مکاشفه و ساخت جهان سادهتری هستند. حتی اگر قلب مثل ساعت بتپد. آنان مشغول نوشتن ادبیات برای قلبهایی هستند که هر موقع بخواهند بتپد، نه اینکه بیجهت بتپد.
🗞منبع: بخشی از مقالهای با تیتر «چاقو در غلاف هم باید تیز باشد»، منتشر شده در شماره 78 #ماهنامه_مدیریت_ارتباطات، آبان 1395
#آرشیو_مدیریت_ارتباطات
#روزنامهنگاری
#پاکیزهنویسی
برای خواندن متن کامل مقاله به این لینک مراجعه کنید
👇👇👇
https://t.iss.one/cm_magazine
Forwarded from ماهنامه مديريت ارتباطات
◾️غرق شدن در خواب شیرین
✍️جواد افتاده
▫️روزانه چند پست یا «محتوا» برای یکدیگر ارسال میکنیم؟ چه پستهایی را بیشتر برای یکدیگر ارسال میکنیم؟ آیا به عواقب انتشار آن محتوا فکر میکنیم؟ آیا از منبع آن پست اطمینان داریم؟ اینها سؤالاتی است که کمتر از خودمان میپرسیم، و بیشتر ارسال میکنیم.
▫️امروز دیگر «محتوا، پادشاه است» به کلیشه تبدیل شده، محتوایی که بستر رسانۀ اینترنت را درنوردیده و بحثها و چالشهای زیادی در کشور و سراسر دنیا ایجاد کرده است؛ شاید به این دلیل که تعریف محتوا در پلتفرم اینترنت عوض شده است.
▫️تفاوت پلتفرم اینترنت با سایر رسانههای منتشرکنندۀ محتوا در این است که همه به صورت دیجیتالی به آن دسترسی دارند.
▫️به زبان ساده، شما با تولید محتوا در اینترنت برای خود هویت فردی میسازید؛ محتوا چه خوب باشد چه بد، هویت شما بر اساس آن شکل میگیرد یا تصور میشود. به همین دلیل است که کسبوکارها نیز به دنبال ایجاد یا توسعۀ هویت برند خود از طریق اینترنتاند.
▫️اینترنت علاوه بر تولید و توزیع پیام، به پردازش، مبادله و ذخیرۀ اطلاعات میپردازد که مؤید یک نهاد خصوصی، اما بهمثابه ارتباطات عمومی است.
▫️محتوا به زبان ساده، اطلاعات مبادله شده ارزشمندی را برای مخاطب یا کاربر نهایی ایجاد میکند. در دنیای امروز، تأکیدی که بر سرعت انتشار محتوا، نحوه استفادۀ مجدد و اقتباس از محتوا، در دسترس بودن محتوا در گسترهای وسیع و مواردی از این دست وجود دارد، از تأکید برای تولید محتوای جدید پیشی گرفته است.
▫️برای مؤلفان و ناشران محتوایی اصیل و بکر، اهمیت انتشار گسترده و سریع محتوا، بیش از اهمیت این موضوع است که محتوا صرفاً تولید شود.یعنی محتوایی که تولید شود، اما در سطح وسیع منتشر و دیده نشود، کارآمد نیست.
در دنیای کسبوکار میگویند شما یا محتوای مفید و حرفهای تولید کنید یا محتوا تولید نکنید! زیرا محتوای بیارزش باعث میشود تصویری که از برند یا هویت شما ایجاد میشود، بیارزش و سطح پایین باشد.
▫️شاید بهترین شکل و حرفهایترین رفتار این است که شما در حرفهای که تخصص یا فعالیت دارید محتوا تولید کنید! به عبارت دیگر، با انتشار محتوای حرفهای، شبکهای از افراد متخصص در حرفۀ خود را با محتوا درگیر کنید.
▫️شاید بتوان اینطور تصور کرد: محتوایی که در بستر اینترنت تولید میشود، کمتر برای سرگرمی است، مگر اینکه پلتفرم اینترنتی آن برای سرگرمی باشد. مثلاً کانالهای سرگرمیای که در آپارات یا یوتیوب ایجاد شدهاند.
▫️ اما، چرا شبکههای اجتماعی امروز به مهمترین ابزار سرگرمی جامعۀ ایران تبدیل شده است؟ آیا ما (حاکمیت یا دولت) ابزار و وسیلۀ سرگرمی برای جامعه ایجاد نکردهایم؟ از نگاهی دیگر، زمانی که افراد نتوانند در جامعه یا خانواده سرگرم شوند، از هر ابزار و بهانهای برای سرگرمی استفاده میکنند.
▫️اگر نتایج تحقیقات مختلف درباره رسانههای اجتماعی در ایران را مشاهده کنید، متوجه میشوید که مهمترین کارکرد رسانۀ اجتماعی در ایران سرگرمی است. البته، نه به این معنا که رسانههای اجتماعی در دنیا این کارکرد را ندارند، بلکه به این معنا که در ایران و سایر کشورهای در حال توسعه به اصلیترین و مهمترین کارکرد تبدیل شدهاند.
▫️ما چه در زمینۀ تولید محتوا و چه در زمینۀ استفاده از محتوا دچار «فقر» هستیم. در این گرداب، هیچکس بهتنهایی مقصر نیست؛ یعنی نه دولت بهتنهایی مقصر است و نه جامعه.
▫️همۀ ما به صورت فردی و اجتماعی مسئول این وضعیتیم. ما دچار خوابی بهظاهر شیرین هستیم که هر روز بیشتر در آن غرق میشویم.
🗞منبع: گزیدهای از مقالهای به نام «لطفاً این متن را فوروارد نکنید!»، منتشر شده در شماره 89 #ماهنامه_مدیریت_ارتباطات، مهر 1396
#آرشیو_مدیریت_ارتباطات
#شبکههای_اجتماعی
#تولید_محتوا
برای خواندن متن کامل مقاله به این لینک مراجعه کنید
👇👇👇
https://t.iss.one/cm_magazine
✍️جواد افتاده
▫️روزانه چند پست یا «محتوا» برای یکدیگر ارسال میکنیم؟ چه پستهایی را بیشتر برای یکدیگر ارسال میکنیم؟ آیا به عواقب انتشار آن محتوا فکر میکنیم؟ آیا از منبع آن پست اطمینان داریم؟ اینها سؤالاتی است که کمتر از خودمان میپرسیم، و بیشتر ارسال میکنیم.
▫️امروز دیگر «محتوا، پادشاه است» به کلیشه تبدیل شده، محتوایی که بستر رسانۀ اینترنت را درنوردیده و بحثها و چالشهای زیادی در کشور و سراسر دنیا ایجاد کرده است؛ شاید به این دلیل که تعریف محتوا در پلتفرم اینترنت عوض شده است.
▫️تفاوت پلتفرم اینترنت با سایر رسانههای منتشرکنندۀ محتوا در این است که همه به صورت دیجیتالی به آن دسترسی دارند.
▫️به زبان ساده، شما با تولید محتوا در اینترنت برای خود هویت فردی میسازید؛ محتوا چه خوب باشد چه بد، هویت شما بر اساس آن شکل میگیرد یا تصور میشود. به همین دلیل است که کسبوکارها نیز به دنبال ایجاد یا توسعۀ هویت برند خود از طریق اینترنتاند.
▫️اینترنت علاوه بر تولید و توزیع پیام، به پردازش، مبادله و ذخیرۀ اطلاعات میپردازد که مؤید یک نهاد خصوصی، اما بهمثابه ارتباطات عمومی است.
▫️محتوا به زبان ساده، اطلاعات مبادله شده ارزشمندی را برای مخاطب یا کاربر نهایی ایجاد میکند. در دنیای امروز، تأکیدی که بر سرعت انتشار محتوا، نحوه استفادۀ مجدد و اقتباس از محتوا، در دسترس بودن محتوا در گسترهای وسیع و مواردی از این دست وجود دارد، از تأکید برای تولید محتوای جدید پیشی گرفته است.
▫️برای مؤلفان و ناشران محتوایی اصیل و بکر، اهمیت انتشار گسترده و سریع محتوا، بیش از اهمیت این موضوع است که محتوا صرفاً تولید شود.یعنی محتوایی که تولید شود، اما در سطح وسیع منتشر و دیده نشود، کارآمد نیست.
در دنیای کسبوکار میگویند شما یا محتوای مفید و حرفهای تولید کنید یا محتوا تولید نکنید! زیرا محتوای بیارزش باعث میشود تصویری که از برند یا هویت شما ایجاد میشود، بیارزش و سطح پایین باشد.
▫️شاید بهترین شکل و حرفهایترین رفتار این است که شما در حرفهای که تخصص یا فعالیت دارید محتوا تولید کنید! به عبارت دیگر، با انتشار محتوای حرفهای، شبکهای از افراد متخصص در حرفۀ خود را با محتوا درگیر کنید.
▫️شاید بتوان اینطور تصور کرد: محتوایی که در بستر اینترنت تولید میشود، کمتر برای سرگرمی است، مگر اینکه پلتفرم اینترنتی آن برای سرگرمی باشد. مثلاً کانالهای سرگرمیای که در آپارات یا یوتیوب ایجاد شدهاند.
▫️ اما، چرا شبکههای اجتماعی امروز به مهمترین ابزار سرگرمی جامعۀ ایران تبدیل شده است؟ آیا ما (حاکمیت یا دولت) ابزار و وسیلۀ سرگرمی برای جامعه ایجاد نکردهایم؟ از نگاهی دیگر، زمانی که افراد نتوانند در جامعه یا خانواده سرگرم شوند، از هر ابزار و بهانهای برای سرگرمی استفاده میکنند.
▫️اگر نتایج تحقیقات مختلف درباره رسانههای اجتماعی در ایران را مشاهده کنید، متوجه میشوید که مهمترین کارکرد رسانۀ اجتماعی در ایران سرگرمی است. البته، نه به این معنا که رسانههای اجتماعی در دنیا این کارکرد را ندارند، بلکه به این معنا که در ایران و سایر کشورهای در حال توسعه به اصلیترین و مهمترین کارکرد تبدیل شدهاند.
▫️ما چه در زمینۀ تولید محتوا و چه در زمینۀ استفاده از محتوا دچار «فقر» هستیم. در این گرداب، هیچکس بهتنهایی مقصر نیست؛ یعنی نه دولت بهتنهایی مقصر است و نه جامعه.
▫️همۀ ما به صورت فردی و اجتماعی مسئول این وضعیتیم. ما دچار خوابی بهظاهر شیرین هستیم که هر روز بیشتر در آن غرق میشویم.
🗞منبع: گزیدهای از مقالهای به نام «لطفاً این متن را فوروارد نکنید!»، منتشر شده در شماره 89 #ماهنامه_مدیریت_ارتباطات، مهر 1396
#آرشیو_مدیریت_ارتباطات
#شبکههای_اجتماعی
#تولید_محتوا
برای خواندن متن کامل مقاله به این لینک مراجعه کنید
👇👇👇
https://t.iss.one/cm_magazine
Telegram
Forwarded from ماهنامه مديريت ارتباطات
◻️چرا همه نگران گوگل و فیسبوک شدهاند؟
✍️اميلي استورات
▪️ريزهدفگيري ابزار تبليغاتي قدرتمندي است كه به سياستمداراني همچون دونالد ترامپ، رئيسجمهور امريكا، اجازه ميدهد آگهيهايشان را فقط براي عدهاي خاص از گروههاي اجتماعي، يا حتي تعدادي مشخص از افراد در فضاي اينترنت، منتشر كنند.
▪️در یک سال اخیر گوگل و توييتر پيشقدم شدهاند كه سياستهاي پذيرش آگهيهاي سياسي خود را تا حدي اصلاح كنند.
▪️نگراني اصلي كمپانيهاي فناوري اطلاعات اين است كه در نهايت چگونه بايد بر محتواي گمراهكننده و افراطي كه بهصورتی كاملاً طبیعی و بدون پرداخت پول در شبكههايشان منتشر شده است و تقريباً در اختيار كل مخاطبان قرار ميگيرد، نظارت كنند.
▪️با این حال هواداران سياست محدودسازي «ريزهدفگيري» معتقدند كه اقدام گوگل ميتواند تا حدي جلوي عملكردهاي بد برخي فعالان سياسي را در انتشار آگهيهاي سفارشي با محتواي فريبدهنده و گمراهكننده بگيرد.
▪️بر اساس اين ايده، اگر محدودۀ انتشار يك آگهي با محتواي گمراهكننده يا منفي گستردهتر شود، احتمال ديده شدن آن توسط افراد بيشتري ممكن ميشود و گروههاي مخالف و مستقل امكان بيشتري براي پيگيري و پاسخگويي به آن را پيدا ميكنند.
▪️اما همه از محدود كردن تكنيك «ريزهدفگيري» راضي نيستند؛ گروهي از منتقدان معتقدند كه اين اقدام ميتواند باعث شود گروههاي سياسي ثروتمندتر كه ميتوانند با خريد آگهيهاي تلويزيوني گرانقيمت پيام خود را به گروههاي بزرگتري از شهروندان برسانند، از طريق اين اقدام توان بيشتري پيدا كنند.
▪️مشكل عميقتر در مورد فيسبوك، توييتر و گوگل همچنان پابرجاست: محتواي رايگاني كه اطلاعات نادرست، تحريككننده، خشونتبار و آزاردهنده در اختيار كاربران قرار ميدهد و بدون هيچ نظارتي در سراسر بسترهاي اينترنت در حال نشر و بازنشر است.
▪️ گوگل هرچند حاضر است در مورد ريزهدفگيري و سفارشيسازي اگهيهاي سياسي اصلاحاتي انجام دهد، در مورد نحوۀ عملكرد يوتيوب در نمايش ويدئوهاي پيشنهادي و پخش خودكار ويدئوي بعدي كه خيلي اوقات ميتواند محتوايي افراطيتر و راديكالتر داشته باشد، توضيحي نميدهد.
▪️در شرايطي كه همۀ ما از اين صحبت ميكنيم كه آيا فيسبوك بايد به سياستمداران اجازه دهد كه در آگهيهايشان اظهارات كذب مطرح كنند يا نه، هيچكس صحبتي از اين نميكند كه چگونه ميتوان جلوي بازنشر اخبار جعلي، اطلاعات نادرست و تصويرنوشتههاي برانگيزاننده در اين شبكۀ اجتماعي را گرفت كه بدون هيچ نظارتي در حال پخش هستند.
▪️توييتر جلوي تبليغات سياسي را ميگيرد، اما مشكل بزرگ اين شبكۀ اجتماعي اين است كه چگونه جلوي انتشار نفرت را بگيرد، آن هم در حالي كه آزار و اذيت بهصورتی روزافزون دائماً در اين شبكۀ اجتماعي جريان دارد.
▪️ريزهدفگيري هميشه وجود داشته است، فقط كافي است به بروشورهاي تبليغاتي فيزيكي كه هنوز از طريق پست ارسال ميشوند دقت كنيد.
▪️آنچه اينترنت انجام داده است تقويت استفاده از اين ابزار است. تمركز بر آگهيهاي سياسي شايد بتواند يك مشكل را حل كند، اما نميتواند به حل مسئلۀ نقش كمپانيهاي معظم فناوري در گفتمان سياسي و دموكراسي جهان امروز كمكي كند.
🗞منبع: بخشی از مقالهای به نام «ریزهدفگیری خطرناک»، منتشر شده در شماره 117 #ماهنامه_مدیریت_ارتباطات، بهمن 1398
#آرشیو_مدیریت_ارتباطات
#شبکههای_اجتماعی
#تبلیغات_سیاسی
برای خواندن متن کامل مقاله به این لینک مراجعه کنید
✍️اميلي استورات
▪️ريزهدفگيري ابزار تبليغاتي قدرتمندي است كه به سياستمداراني همچون دونالد ترامپ، رئيسجمهور امريكا، اجازه ميدهد آگهيهايشان را فقط براي عدهاي خاص از گروههاي اجتماعي، يا حتي تعدادي مشخص از افراد در فضاي اينترنت، منتشر كنند.
▪️در یک سال اخیر گوگل و توييتر پيشقدم شدهاند كه سياستهاي پذيرش آگهيهاي سياسي خود را تا حدي اصلاح كنند.
▪️نگراني اصلي كمپانيهاي فناوري اطلاعات اين است كه در نهايت چگونه بايد بر محتواي گمراهكننده و افراطي كه بهصورتی كاملاً طبیعی و بدون پرداخت پول در شبكههايشان منتشر شده است و تقريباً در اختيار كل مخاطبان قرار ميگيرد، نظارت كنند.
▪️با این حال هواداران سياست محدودسازي «ريزهدفگيري» معتقدند كه اقدام گوگل ميتواند تا حدي جلوي عملكردهاي بد برخي فعالان سياسي را در انتشار آگهيهاي سفارشي با محتواي فريبدهنده و گمراهكننده بگيرد.
▪️بر اساس اين ايده، اگر محدودۀ انتشار يك آگهي با محتواي گمراهكننده يا منفي گستردهتر شود، احتمال ديده شدن آن توسط افراد بيشتري ممكن ميشود و گروههاي مخالف و مستقل امكان بيشتري براي پيگيري و پاسخگويي به آن را پيدا ميكنند.
▪️اما همه از محدود كردن تكنيك «ريزهدفگيري» راضي نيستند؛ گروهي از منتقدان معتقدند كه اين اقدام ميتواند باعث شود گروههاي سياسي ثروتمندتر كه ميتوانند با خريد آگهيهاي تلويزيوني گرانقيمت پيام خود را به گروههاي بزرگتري از شهروندان برسانند، از طريق اين اقدام توان بيشتري پيدا كنند.
▪️مشكل عميقتر در مورد فيسبوك، توييتر و گوگل همچنان پابرجاست: محتواي رايگاني كه اطلاعات نادرست، تحريككننده، خشونتبار و آزاردهنده در اختيار كاربران قرار ميدهد و بدون هيچ نظارتي در سراسر بسترهاي اينترنت در حال نشر و بازنشر است.
▪️ گوگل هرچند حاضر است در مورد ريزهدفگيري و سفارشيسازي اگهيهاي سياسي اصلاحاتي انجام دهد، در مورد نحوۀ عملكرد يوتيوب در نمايش ويدئوهاي پيشنهادي و پخش خودكار ويدئوي بعدي كه خيلي اوقات ميتواند محتوايي افراطيتر و راديكالتر داشته باشد، توضيحي نميدهد.
▪️در شرايطي كه همۀ ما از اين صحبت ميكنيم كه آيا فيسبوك بايد به سياستمداران اجازه دهد كه در آگهيهايشان اظهارات كذب مطرح كنند يا نه، هيچكس صحبتي از اين نميكند كه چگونه ميتوان جلوي بازنشر اخبار جعلي، اطلاعات نادرست و تصويرنوشتههاي برانگيزاننده در اين شبكۀ اجتماعي را گرفت كه بدون هيچ نظارتي در حال پخش هستند.
▪️توييتر جلوي تبليغات سياسي را ميگيرد، اما مشكل بزرگ اين شبكۀ اجتماعي اين است كه چگونه جلوي انتشار نفرت را بگيرد، آن هم در حالي كه آزار و اذيت بهصورتی روزافزون دائماً در اين شبكۀ اجتماعي جريان دارد.
▪️ريزهدفگيري هميشه وجود داشته است، فقط كافي است به بروشورهاي تبليغاتي فيزيكي كه هنوز از طريق پست ارسال ميشوند دقت كنيد.
▪️آنچه اينترنت انجام داده است تقويت استفاده از اين ابزار است. تمركز بر آگهيهاي سياسي شايد بتواند يك مشكل را حل كند، اما نميتواند به حل مسئلۀ نقش كمپانيهاي معظم فناوري در گفتمان سياسي و دموكراسي جهان امروز كمكي كند.
🗞منبع: بخشی از مقالهای به نام «ریزهدفگیری خطرناک»، منتشر شده در شماره 117 #ماهنامه_مدیریت_ارتباطات، بهمن 1398
#آرشیو_مدیریت_ارتباطات
#شبکههای_اجتماعی
#تبلیغات_سیاسی
برای خواندن متن کامل مقاله به این لینک مراجعه کنید
Telegram