#ارتباطات
🔸توییتر و فیسبوک و بقیه ماجراها
وقتی در سال ۲۰۰۶ سر و کلۀ توییتر پیدا شد، ابتکار اصلیاش #تایملاین بود: جریان مداومی از آپدیتهای ۱۴۰ حرفی که کاربران میتوانستند روي گوشی خود ببینند. تایملاین، شیوه جدیدی در مصرف اطلاعات بود؛ جریانی تمامنشدنی از محتوا بود که برای بسیاری به غرقشدن در سیلاب میمانست.
چندماه بعد در همان سال، #فیسبوك نسخۀ خودش را به راه انداخت و نامش را گذاشت #نیوزفید. در سال ۲۰۰۹ هم دکمۀ #لایک را افزود و براي اولین بار یک واحد سنجش عمومی براي محبوبیت محتوا ایجاد کرد. و بعد، یک ابتکار متحولکنندة دیگر از راه رسید: الگوریتمی که تعیین میکرد هر کاربر کدام پستها را ببیند، بر اساس مشارکت پیشبینیشده – یعنی احتمال #تعامل یک کاربر با یک پست مشخص، با در نظر گرفتن لایکهای قبلی او. این ابتکار، سیلاب #محتوا را کنترل و تبدیل به یک جریان تنظیم شده کرد.
ترتیب الگوریتمی محتواها در نیوزفید، سلسلهمراتب و درجهبندی اعتبار محتواهاي مختلف را یکسان کرد. هر پستی از سوی هر کاربری میتوانست در صدر فیدها قرار بگیرد، به شرط اینکه مشارکت و تعامل ایجاد کند. بعدها در همین محیط بود که #فیک_نیوز (اخبار جعلی یا قلابی) پر و بال گرفت، چون پُست یک وبلاگ شخصی، همان ظاهر و رنگ و لعابی را داشت که مطلبی از نیویورك تایمز.
بهعلاوه، #توییتر در سال ۲۰۰۹ تغییري کلیدي ایجاد کرد و دکمۀ #ریتوییت را به امکاناتش افزود. تا آن موقع، کاربرها باید توییتهای قبلی را کپی میکردند و در استتوس آپدیت خود میچسباندند و منتشر میکردند؛ مانع کوچکی که مستلزم صرف چند دقیقه فکر و توجه بود. اما دکمۀ ریتوییت اساساً راه اشاعۀ بیاصطکاك محتوا را باز کرد. فقط یک #کلیک شما کافی است تا توییت شخص دیگري به چشم تمام فالوئرهایتان برسد – که اجازه میدهد شما هم در اعتبار این محتوای همهگیر سهیم شوید. در سال ۲۰۱۲، فیسبوك نسخۀ خودش از ریتوییت، یعنی دکمۀ share (#همخوانکردن) را ارائه کرد، براي بخشی از مخاطبانش که سریعتر از همه در حال رشد بودند: کاربران تلفنهاي هوشمند.
#کریس_ودرل یکی از مهندسانی بود که دکمۀ ریتوییت را براي توییتر ساخت. او در مصاحبهای با بازفید اذعان کرد که از این کار پشیمان است. ودرل بعد از مواجهه با استفاده اولین #مافیاهای_توییتري از این ابزار جدید، با خود گفته بود: فکر کنم یک تفنگ سرپُر را دادهایم دست یک بچۀ چهارساله.
تیر خلاص در سالهاي ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ زده شد، وقتی Upworthy و سایتهاي دیگر شروع کردند به پول درآوردن از این مجموعه امکانات جدید، و در هنر آزمایش تیترهای متعدد به چندین شکل مختلف پیشگام شدند تا دریابند که کدام نسخه بالاترین نرخ کلیک را جذب میکند. این آغاز پیدایش تیترهای شاید باور نکنید اما.... و امثال آن بود، در کنار عکسهایی که آزمایش و انتخاب شده بودند تا باعث شوند بیاختیار رویشان کلیک کنیم. این مطالب غالبا به قصد ایجاد خشم و خشونت ساخته نمیشدند، بنیانگذاران Upworthy بیشتر به روحیهدادن به مخاطب علاقه داشتند. اما موفقیت این استراتژي، گسترش روزافزون آزمایش #تیتر را تضمین کرد، و همراه با آن: پیچیدن مطالب در زرورق احساسات، هم در رسانههای جدید و هم قدیم؛ تیترهای شرمآور و دارای بار اخلاقی در سالهای بعد بیشتر و بیشتر شدند. #لوك_اونیل در مطلبی در مجلۀ #اسکوایر، به تغییراتی که بر سر رسانههای جریان اصلی (مینستریم) آمده است پرداخت و ۲۰۱۳ را سالی نامید که در آن "#اینترنت را نابود کردیم".... البته تنها مقصر اوجگرفتن خشم سیاسی امروز، اینترنت نیست. #رسانهها از همان روزگار #مدیسون در پی دامنزدن به تفرقه بودند و متخصصین علوم سیاسی، ردپاي بخشی از فرهنگ خشونتبار امروز را در ظهور #تلویزیون_کابلی و #تاكشوهای_رادیویی در دهۀ ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ یافتهاند. ...#شبکههای_اجتماعی تبدیل به یک ابزار شتابدهنده قوی شدهاند در دست هرکسی که در پی آتشافروزی است.
▫️روانشناسی تاریک شبکههای اجتماعی
▫️نوشته: جاناتان هایت و توبیاس رز-استاكول
▫️منبع: آتلانتیک
▫️ترجمه: زهرا شمس
@younesshokrkhah
🔸توییتر و فیسبوک و بقیه ماجراها
وقتی در سال ۲۰۰۶ سر و کلۀ توییتر پیدا شد، ابتکار اصلیاش #تایملاین بود: جریان مداومی از آپدیتهای ۱۴۰ حرفی که کاربران میتوانستند روي گوشی خود ببینند. تایملاین، شیوه جدیدی در مصرف اطلاعات بود؛ جریانی تمامنشدنی از محتوا بود که برای بسیاری به غرقشدن در سیلاب میمانست.
چندماه بعد در همان سال، #فیسبوك نسخۀ خودش را به راه انداخت و نامش را گذاشت #نیوزفید. در سال ۲۰۰۹ هم دکمۀ #لایک را افزود و براي اولین بار یک واحد سنجش عمومی براي محبوبیت محتوا ایجاد کرد. و بعد، یک ابتکار متحولکنندة دیگر از راه رسید: الگوریتمی که تعیین میکرد هر کاربر کدام پستها را ببیند، بر اساس مشارکت پیشبینیشده – یعنی احتمال #تعامل یک کاربر با یک پست مشخص، با در نظر گرفتن لایکهای قبلی او. این ابتکار، سیلاب #محتوا را کنترل و تبدیل به یک جریان تنظیم شده کرد.
ترتیب الگوریتمی محتواها در نیوزفید، سلسلهمراتب و درجهبندی اعتبار محتواهاي مختلف را یکسان کرد. هر پستی از سوی هر کاربری میتوانست در صدر فیدها قرار بگیرد، به شرط اینکه مشارکت و تعامل ایجاد کند. بعدها در همین محیط بود که #فیک_نیوز (اخبار جعلی یا قلابی) پر و بال گرفت، چون پُست یک وبلاگ شخصی، همان ظاهر و رنگ و لعابی را داشت که مطلبی از نیویورك تایمز.
بهعلاوه، #توییتر در سال ۲۰۰۹ تغییري کلیدي ایجاد کرد و دکمۀ #ریتوییت را به امکاناتش افزود. تا آن موقع، کاربرها باید توییتهای قبلی را کپی میکردند و در استتوس آپدیت خود میچسباندند و منتشر میکردند؛ مانع کوچکی که مستلزم صرف چند دقیقه فکر و توجه بود. اما دکمۀ ریتوییت اساساً راه اشاعۀ بیاصطکاك محتوا را باز کرد. فقط یک #کلیک شما کافی است تا توییت شخص دیگري به چشم تمام فالوئرهایتان برسد – که اجازه میدهد شما هم در اعتبار این محتوای همهگیر سهیم شوید. در سال ۲۰۱۲، فیسبوك نسخۀ خودش از ریتوییت، یعنی دکمۀ share (#همخوانکردن) را ارائه کرد، براي بخشی از مخاطبانش که سریعتر از همه در حال رشد بودند: کاربران تلفنهاي هوشمند.
#کریس_ودرل یکی از مهندسانی بود که دکمۀ ریتوییت را براي توییتر ساخت. او در مصاحبهای با بازفید اذعان کرد که از این کار پشیمان است. ودرل بعد از مواجهه با استفاده اولین #مافیاهای_توییتري از این ابزار جدید، با خود گفته بود: فکر کنم یک تفنگ سرپُر را دادهایم دست یک بچۀ چهارساله.
تیر خلاص در سالهاي ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ زده شد، وقتی Upworthy و سایتهاي دیگر شروع کردند به پول درآوردن از این مجموعه امکانات جدید، و در هنر آزمایش تیترهای متعدد به چندین شکل مختلف پیشگام شدند تا دریابند که کدام نسخه بالاترین نرخ کلیک را جذب میکند. این آغاز پیدایش تیترهای شاید باور نکنید اما.... و امثال آن بود، در کنار عکسهایی که آزمایش و انتخاب شده بودند تا باعث شوند بیاختیار رویشان کلیک کنیم. این مطالب غالبا به قصد ایجاد خشم و خشونت ساخته نمیشدند، بنیانگذاران Upworthy بیشتر به روحیهدادن به مخاطب علاقه داشتند. اما موفقیت این استراتژي، گسترش روزافزون آزمایش #تیتر را تضمین کرد، و همراه با آن: پیچیدن مطالب در زرورق احساسات، هم در رسانههای جدید و هم قدیم؛ تیترهای شرمآور و دارای بار اخلاقی در سالهای بعد بیشتر و بیشتر شدند. #لوك_اونیل در مطلبی در مجلۀ #اسکوایر، به تغییراتی که بر سر رسانههای جریان اصلی (مینستریم) آمده است پرداخت و ۲۰۱۳ را سالی نامید که در آن "#اینترنت را نابود کردیم".... البته تنها مقصر اوجگرفتن خشم سیاسی امروز، اینترنت نیست. #رسانهها از همان روزگار #مدیسون در پی دامنزدن به تفرقه بودند و متخصصین علوم سیاسی، ردپاي بخشی از فرهنگ خشونتبار امروز را در ظهور #تلویزیون_کابلی و #تاكشوهای_رادیویی در دهۀ ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ یافتهاند. ...#شبکههای_اجتماعی تبدیل به یک ابزار شتابدهنده قوی شدهاند در دست هرکسی که در پی آتشافروزی است.
▫️روانشناسی تاریک شبکههای اجتماعی
▫️نوشته: جاناتان هایت و توبیاس رز-استاكول
▫️منبع: آتلانتیک
▫️ترجمه: زهرا شمس
@younesshokrkhah
#زوم🔸رسانه اجتماعی چیست؟
#رسانهاجتماعی امكان تولید و توزیع #پیام دارد
رسانه اجتماعی مثل هر رسانه جمعی دیگر امكان مخابره پیام و به اشتراك گذاری #اطلاعات با جمع وسیعی از مخاطبان را دارد.
رسانه اجتماعی شبیه رادیو، تلویزیون و روزنامه است. مكان نیست؛ سیستم است. سیستم ارسال اطلاعات به دیگران.
برای داشتن یك رسانه اجتماعی صرفا به یك ارتباط اینترنی نیاز دارید
رسانه اجتماعی؛ #فرمت است؛ یک نوع #اپلیكیشن وب پایه (وب ۲) است كه همه جا حاضر و همیشه در دسترس است و امكان دوسویهگی را برای تبادل دیتا از نوع محتوای تولید شده توسط كاربر بین افراد و جوامع از كوچك تا بزرگ فراهم میسازد.
رسانه اجتماعی پنجره مشتریان برای دیدن سازمان است. این پنجره را تمیز نگاه دارید.
رسانه اجتماعی به جریان انداختن هر چه بیشتر عامل انسانی در مناسبات سازمانی است.
از رسانه اجتماعی به #شبكههایاجتماعی هم بروید نه به خاطر اینكه مثلا #فیسبوك است بلكه به این خاطر كه جمعیت مورد نظر شما آنجاست.
#رسانهاجتماعی امكان تولید و توزیع #پیام دارد
رسانه اجتماعی مثل هر رسانه جمعی دیگر امكان مخابره پیام و به اشتراك گذاری #اطلاعات با جمع وسیعی از مخاطبان را دارد.
رسانه اجتماعی شبیه رادیو، تلویزیون و روزنامه است. مكان نیست؛ سیستم است. سیستم ارسال اطلاعات به دیگران.
برای داشتن یك رسانه اجتماعی صرفا به یك ارتباط اینترنی نیاز دارید
رسانه اجتماعی؛ #فرمت است؛ یک نوع #اپلیكیشن وب پایه (وب ۲) است كه همه جا حاضر و همیشه در دسترس است و امكان دوسویهگی را برای تبادل دیتا از نوع محتوای تولید شده توسط كاربر بین افراد و جوامع از كوچك تا بزرگ فراهم میسازد.
رسانه اجتماعی پنجره مشتریان برای دیدن سازمان است. این پنجره را تمیز نگاه دارید.
رسانه اجتماعی به جریان انداختن هر چه بیشتر عامل انسانی در مناسبات سازمانی است.
از رسانه اجتماعی به #شبكههایاجتماعی هم بروید نه به خاطر اینكه مثلا #فیسبوك است بلكه به این خاطر كه جمعیت مورد نظر شما آنجاست.