#عکاسانه 🔸فتوژورنالیست كیست؟
من در مقدمهای كه برای كتاب نبض زمان #حسن_سربخشیان نوشته بودم این بحث را مطرح کردم كه آیا میتوانیم بگوییم عكاس كسی است كه اسامی را به تصویری منجمد تبدیل میكند؟
پاسخ من به این پرسش مثبت بود. آنجا نوشتم كه او همین كار را میكند. این اسامی میتوانند اسامی افراد، مكانها و چیزها باشند.
اما به نظر من، #فتوژورنالیست، علاوه بر #عكاس یا #فتوگرافر، چیزی دیگری هم هست، او فراتر از اسامی، كنشها را هم به تصویر میكشد، آن هم كنشهایی را كه ممكن است مثل حباب در كسری از ثانیه، متولد و نابود شوند.
فتوژورنالیست باید چابكتر و شكارچیتر از فتوگرافر باشد و به نظرم، او بیشتر از دو چشم لازم دارد، یك دوربین ساده عكاسی برایش کافی نیست، باید لاغرتر از عكاس معمولی باشد، باید اسپورت بپوشد و باید خیلی از بایدهای دیگر را هم داشته باشد.
اما من پرسش دیگری هم در همان مقدمه مطرح كردم:
آیا فتوژورنالیسم ؛ روایت گری محض است؟
و پاسخم این بود كه اساسا عكاسی كردن، روایت است. اما آیا روایت یعنی آنچه در برابر #ویزور_دوربین قرار میگیرد، كادربندی و مهار میشود؟ آیا روایت یعنی فقط ضبط نامها، مكانها و چیزها یا این كه چیزی بیشتر از این هم رخ میدهد؟
به گمان من، كادربندی سوژه (شناسایی) با اتكا به شناخت قبلی عکاس صورت میگیرد و با عبور از کریدور شناختی عكاس، به جهان رسانهای میرسد و بنابر این آنچه در نهایت در قاب نگاه مخاطب مینشیند، از جنسی دیگر است و الزاما از جنس دنیای بیرون از رسانه نیست.
به گمانم نوع نزدیك شدن ما به هر سوژهای آغشته به نوع نگاه ما است، ما بر آن سوژه تاثیر میگذاریم و هنگام برداشت از آن، از همان سوژه هم تاثیر میپذیریم و اگر فتوژورنالیست آزاد نباشیم، از روزنامه و آژانسی كه برایش كار میكنیم هم تاثیر میپذیریم.
من در مقدمهای كه برای كتاب نبض زمان #حسن_سربخشیان نوشته بودم این بحث را مطرح کردم كه آیا میتوانیم بگوییم عكاس كسی است كه اسامی را به تصویری منجمد تبدیل میكند؟
پاسخ من به این پرسش مثبت بود. آنجا نوشتم كه او همین كار را میكند. این اسامی میتوانند اسامی افراد، مكانها و چیزها باشند.
اما به نظر من، #فتوژورنالیست، علاوه بر #عكاس یا #فتوگرافر، چیزی دیگری هم هست، او فراتر از اسامی، كنشها را هم به تصویر میكشد، آن هم كنشهایی را كه ممكن است مثل حباب در كسری از ثانیه، متولد و نابود شوند.
فتوژورنالیست باید چابكتر و شكارچیتر از فتوگرافر باشد و به نظرم، او بیشتر از دو چشم لازم دارد، یك دوربین ساده عكاسی برایش کافی نیست، باید لاغرتر از عكاس معمولی باشد، باید اسپورت بپوشد و باید خیلی از بایدهای دیگر را هم داشته باشد.
اما من پرسش دیگری هم در همان مقدمه مطرح كردم:
آیا فتوژورنالیسم ؛ روایت گری محض است؟
و پاسخم این بود كه اساسا عكاسی كردن، روایت است. اما آیا روایت یعنی آنچه در برابر #ویزور_دوربین قرار میگیرد، كادربندی و مهار میشود؟ آیا روایت یعنی فقط ضبط نامها، مكانها و چیزها یا این كه چیزی بیشتر از این هم رخ میدهد؟
به گمان من، كادربندی سوژه (شناسایی) با اتكا به شناخت قبلی عکاس صورت میگیرد و با عبور از کریدور شناختی عكاس، به جهان رسانهای میرسد و بنابر این آنچه در نهایت در قاب نگاه مخاطب مینشیند، از جنسی دیگر است و الزاما از جنس دنیای بیرون از رسانه نیست.
به گمانم نوع نزدیك شدن ما به هر سوژهای آغشته به نوع نگاه ما است، ما بر آن سوژه تاثیر میگذاریم و هنگام برداشت از آن، از همان سوژه هم تاثیر میپذیریم و اگر فتوژورنالیست آزاد نباشیم، از روزنامه و آژانسی كه برایش كار میكنیم هم تاثیر میپذیریم.
#رخنما #تاریخ #عکاسانه #فتوژورنالیسم
▫️سال۱۳۸۴🔸 داوری دومین دوره جایزه #عکاسی مطبوعاتی #کاوه_گلستان با قضاوت #یونس_شکرخواه #کامران_جبرئیلی #رخشان_بنیاعتماد و #حسن_سربخشیان در تهران و #جیهان_عمار در قبرس
امروز هفدهم تیر سالروز تولد کاوه گلستان (۱۳۲۹-۱۳۸۲) فتوژورنالیست تمام عیار ایرانی است
▫️سال۱۳۸۴🔸 داوری دومین دوره جایزه #عکاسی مطبوعاتی #کاوه_گلستان با قضاوت #یونس_شکرخواه #کامران_جبرئیلی #رخشان_بنیاعتماد و #حسن_سربخشیان در تهران و #جیهان_عمار در قبرس
امروز هفدهم تیر سالروز تولد کاوه گلستان (۱۳۲۹-۱۳۸۲) فتوژورنالیست تمام عیار ایرانی است
#رخنما #تاریخ #عکاسانه
🔸مشروح گزارش دبیرخانه جایزه کاوه گلستان از مراحل اجرائی
▫️ ۱۸ شهریور ۱۳۸۴
داوری دومین دوره جایزه #عکاسی مطبوعاتی #کاوه_گلستان با قضاوت #یونس_شکرخواه، #کامران_جبرئیلی، #رخشان_بنیاعتماد و #حسن_سربخشیان در تهران و #جیهان_عمار در قبرس انجام و آثار برگزیدگان راه یابی به نمایشگاه مشخص شد. با پایان داوری آثار این دوره، دبیرخانه جایزه مراحل اجرائی و آمار برگزیدگان را به شرح زیر اعلام کرد.
https://www.akkasee.com/news/1384/4297
🔸مشروح گزارش دبیرخانه جایزه کاوه گلستان از مراحل اجرائی
▫️ ۱۸ شهریور ۱۳۸۴
داوری دومین دوره جایزه #عکاسی مطبوعاتی #کاوه_گلستان با قضاوت #یونس_شکرخواه، #کامران_جبرئیلی، #رخشان_بنیاعتماد و #حسن_سربخشیان در تهران و #جیهان_عمار در قبرس انجام و آثار برگزیدگان راه یابی به نمایشگاه مشخص شد. با پایان داوری آثار این دوره، دبیرخانه جایزه مراحل اجرائی و آمار برگزیدگان را به شرح زیر اعلام کرد.
https://www.akkasee.com/news/1384/4297
سایت عکاسی
مشروح گزارش دبیرخانه جایزه کاوه گلستان از مراحل اجرائی - سایت عکاسی
داوری دومین دوره جایزه عکاسی مطبوعاتی کاوه گلستان با قضاوت یونس شکرخواه - کامران جبرئیلی - رخشان بنی اعتماد و حسن سربخشیان در تهران و جیهان عمار در قبرس
#رخنما #عکاسانه #فتوژورنالیسم
🔸کاوه گلستان (۱۳۲۹-۱۳۸۲)
▫️سال۱۳۸۴ داوری جایزه عکاسی مطبوعاتی #کاوه_گلستان با قضاوت #یونس_شکرخواه #کامران_جبرئیلی #رخشان_بنیاعتماد و #حسن_سربخشیان در تهران و #جیهان_عمار ادیتور عکس فرانسپرس در تونس
🔸کاوه گلستان (۱۳۲۹-۱۳۸۲)
▫️سال۱۳۸۴ داوری جایزه عکاسی مطبوعاتی #کاوه_گلستان با قضاوت #یونس_شکرخواه #کامران_جبرئیلی #رخشان_بنیاعتماد و #حسن_سربخشیان در تهران و #جیهان_عمار ادیتور عکس فرانسپرس در تونس
#یاد #عکاسانه #دوستان #رخنما
🔸كهنه داسی است كه بس كشته درود ای ساقی
▫️#یونس_شکرخواه
#بهمن_جلالی نازنين مهربان ديگر در ميان ما نيست. مصاحبه من و #حسن_سربخشیان با او درباره آسیبشناسی عكاسی خبری كه به نظرم در دفتر بهمن انجام گرفت يكي از موقعيتهایی بود كه او را عميقتر از پيش شناختم. سالها با هم در مركز مطالعات و تحقيقات رسانهها تدریس میکردیم؛ اما آن روز بهمن؛ چيز ديگری بود. حاصل آن گفتگو در كتاب #نبضزمان به چاپ رسيد.
مرگ هر دوست؛ دروازهای است به سوی اندوه؛ حالا مرگ بهمن مرا به روزهای تلخ مرگ #كاوه_گلستان رسانده؛ اين دو از "لحظه تعيين كننده" #هانری_كارتيهبرسون پدر #فتوژورناليسم؛ فراتر رفته بودند؛ آنها به صحنهها نگاه نمیكردند به درون صحنهها میرفتند؛ نمیشد عکسی از آنها را ديد و خودشان را نديد. میدانم براي هر حرفه؛ قواعدی هست كه بايد فراگرفت تا حرفهای شد. اما بهمن و كاوه خودشان قاعده شده بودند. آنها از تاريكخانهها گذشته و رو به نور ايستاده بودند و از خودشان عكاسی میكردند؛ تسليم نبودند؛ دوربين؛ اسب آنها بود؛ میتاختند تا ببينند و به ياد ما بياورند...
٢۵ دی ١٣٨٨
🔸كهنه داسی است كه بس كشته درود ای ساقی
▫️#یونس_شکرخواه
#بهمن_جلالی نازنين مهربان ديگر در ميان ما نيست. مصاحبه من و #حسن_سربخشیان با او درباره آسیبشناسی عكاسی خبری كه به نظرم در دفتر بهمن انجام گرفت يكي از موقعيتهایی بود كه او را عميقتر از پيش شناختم. سالها با هم در مركز مطالعات و تحقيقات رسانهها تدریس میکردیم؛ اما آن روز بهمن؛ چيز ديگری بود. حاصل آن گفتگو در كتاب #نبضزمان به چاپ رسيد.
مرگ هر دوست؛ دروازهای است به سوی اندوه؛ حالا مرگ بهمن مرا به روزهای تلخ مرگ #كاوه_گلستان رسانده؛ اين دو از "لحظه تعيين كننده" #هانری_كارتيهبرسون پدر #فتوژورناليسم؛ فراتر رفته بودند؛ آنها به صحنهها نگاه نمیكردند به درون صحنهها میرفتند؛ نمیشد عکسی از آنها را ديد و خودشان را نديد. میدانم براي هر حرفه؛ قواعدی هست كه بايد فراگرفت تا حرفهای شد. اما بهمن و كاوه خودشان قاعده شده بودند. آنها از تاريكخانهها گذشته و رو به نور ايستاده بودند و از خودشان عكاسی میكردند؛ تسليم نبودند؛ دوربين؛ اسب آنها بود؛ میتاختند تا ببينند و به ياد ما بياورند...
٢۵ دی ١٣٨٨