عرصه‌های‌ ارتباطی
3.64K subscribers
29.8K photos
3.06K videos
872 files
5.98K links
🔸عرصه‌های‌ ارتباطی
▫️کانال رسمی یونس شُکرخواه
Agora | The official Telegram channel of Younes Shokrkhah
https://t.iss.one/boost/younesshokrkhah
🔹اکانت اینستاگرام من:
https://www.instagram.com/younesshokrkhah
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#سینما 🔸 دنیای صداگذارها
با آن‌که دنیای صداگذارها بسیار مفرح به‌نظر می‌رسد ولی مثل هر تخصص حرفه‌ای دیگر نیاز به خلاقیت و تجربۀ فراوان دارد به‌ویژه اگر قرار به شنیدن صداهایی باشد که با یک تصویر تماما ساختگی میکس می‌شوند.
#بن_جکوئیر (تلفظ فرانسه: بن ژاکیه) #آهنگساز، #درامر و طراح صدای فرانسوی است که به‌خوبی از استودیوی خانگی‌اش برای ساخت و ترکیب حرفه‌ای #صدا استفاده می‌کند. او با تکیه بر سخت‌افزارهای ضبط و ویرایش صدا و طیف گسترده‌ای از نرم‌افزارها، در جستجوی مداوم برای ترکیب‌های تازۀ صوتی است. با این‌که طراحی صدا اصطلاح رایجی در سینمای جهان است، در سینمای ایران چندان آشنا نیست. طراحی صدا در فیلم‌های علمی‌تخیلی، #انیمیشن و فانتزی و همچنین بازی‌های ویدئویی کاربرد بیشتری دارد چرا که فیلم‌سازان در جست‌وجوی اصوات انتزاعی هستند، صداهایی که در اطراف ما کمتر به‌گوش می‌رسند.
#مجله_فیلم_امروز
#سینما 🔸رسم زمانه
▫️#هوشنگ_گلمکانی
#ژان‌پل_بلموندو را چه‌گونه به یاد می‌آورید؟ با موج‌نویی‌های گدار (از نفس‌افتاده، پیِرو خله)؟ با فیلم‌های فلسفی/ #نوآر روشنفکرانۀ ملویل (کلاه، لئون مورن کشیش)؟ با فیلم‌های هنری دسیکا (دو زن) و رنه کلمان (آیا پاریس می‌سوزد)؟ با کمدی/ اکشن‌های فیلیپ دوبروکا (ملاقات در ریو، ملاقات در چین)؟ با فیلم‌های پرماجرای فیلیپ لابرو (آلپاگور) و هانری ورنوی (شکست)؟ با آن گنگستری معروفش با #آلن_دلون (بورسالینو)؟ یا انبوه فیلم‌های دیگرش از کمدی و درام و اجتماعی و گنگستری و غیره؟ ژان‌پل بلموندو همۀ این‌ها بود. یک آرتیست تمام‌عیار بدون تحصیلات آکادمیک و آموزش سینمایی با آن دماغ شکسته که حاصل فعالیتش در رشتۀ بوکس بود و چهرۀ بیک‌ایمانوردی را به یاد تماشاگر ایرانی می‌آورد. آرتیستی که همین جوری حضورش در قاب تصویر جذاب و دوست‌داشتنی بود و به‌خصوص در کمدی‌هایش می‌شد او را "بامزه" توصیف کرد و در اکشن‌های پرتحرکش (در ترکیب با مایه‌های کمیک) فرز و چالاک بود و بدون بدل، دل تماشاگران نوجوان و جوان را می‌برد. فیلم‌هایش در ایران یادآور صدای دوبلورهایش از جمله #جلال_مقامی و #منوچهر_زمانی بود که نقش‌آفرینی‌اش را برای تماشاگر ایرانی شیرین‌تر می‌کرد.
ژان‌پل بلموندو و آلن دلون شمایل‌های یک دوران از #سینمای‌فرانسه هستند که نام بردن از هر کدام، دیگری را به یاد می‌آورد. در یکی‌دو سال اخیر چند ویدئو که آن‌ها را با موی سفید و در سالخوردگی در کنار همدیگر نشان می‌دهند بسیار مورد توجه سینمادوستان، حتی از نسل جوان قرار گرفت. بلموندو که در ٨٨ سالگی درگذشت در بیست سال اخیر فقط یک فیلم بازی کرده بود. آلن دلون که اینک ٨۶ ساله است، دو سال پیش در مراسم بزرگداشتش در #جشنوارۀ‌کن گفت که این در واقع مراسم تدفین اوست. این رسم زمانه است.
#فیلم_امروز #مجله_فیلم_امروز
#سینما 🔸 الیا کازان: کارگردانِ بازیگران
▫️#هوشنگ_گلمکانی
مثل مهرجویی و فرهادی، #الیا_کازان هم – که امروز سالگرد تولدش (1909) است - به عنوان «کارگردان بازیگران» شهرت داشت و برخی از بازیگران، بهترین بازی‌های عمرشان را در فیلم‌های او انجام دادند. این سینماگر ترک‌تبار از والدینی یونانی متولد استانبول (در زمانی که مرزهای یونان و ترکیه هنوز وضعیت امروز را نداشت) در کودکی با خانواده به آمریکا مهاجرت کرد. او که اکنون بیش‌تر به عنوان کارگردان سینما شناخته می‌شود، مرد صحنه بود، نمایشنامه می‌نوشت، کارگردانی و بازیگری تئاتر می‌کرد، و با بنیان گذاشتن «اکتورز استودیو» تاریخ بازیگری صحنه و سینما را به دو دوران قبل و بعد از خود تقسیم کرد.
اگر بهترین بازی‌های مارلون براندو را بخواهیم نام ببریم، چند فیلم کازان حتما در میان آن‌هاست. با بیست فیلم کارنامه‌اش، کازان یکی از فیلم‌سازان تأثیرگذار بر چند نسل است اما جنجال سیاسی زندگی‌اش در اوایل دهۀ 1950 بسیاری از دوستدارانش را سردرگم کرد. به عنوان یک چپ‌گرای نشان‌دار که نامش در فهرست ممنوع‌الکارهای #هالیوود آمد، در برابر کمیتۀ معروف #مک‌کارتی نه‌تنها به گرایش سیاسی‌اش اعتراف کرد بلکه برخی از یارانش را هم لو داد (که نوعی ابراز ندامت بود) و انگ «خائن» برای همیشه بر پیشانی‌اش نشست. هنگام اهدای #اسکار افتخاری به او در سال 1999، بسیاری از ناظران نگاهی دوگانه در برابر این رویداد داشتند: هنرمند یا خائن؟ کم‌وبیش مانند وضعیتی که لنی ریفنشتال داشت. حدود هفتاد سال از آن جنجال گذشته و همواره هنگام مرور کارنامه کازان، تحسین و ملامت همزمان نثارش می‌شود.
#مجله_فیلم_امروز
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#کیوسک 🔸 فیلمامروز
شمارۀ تازۀ فیلم امروز در راه است، یعنی در چاپخانه است، در راه چاپ شدن. این شماره حاوی پرونده مفصلی است به مناسبت روز ملی سینما، با یک موضوع غافلگیرکننده، و جلد و مطالبی غافلگیرکننده‌تر. در پست‌های بعدیِ یکی‌دو روز آینده، تا پیش از انتشار، شما را در جریان جزییات بیش‌تری از محتویات این شماره قرار خواهیم داد. منتظر بمانید اما عجله نکنید! #مجله_فیلم_امروز
عرصه‌های‌ ارتباطی
🔸با دیجیتال سراغت نمی‌آیم! یادداشت #عباس‌_یاری به‌مناسبت فقدان #فتحعلی_اویسی
🔸با دیجیتال سراغت نمی‌آیم!
▫️#عباس_یاری
آقای اویسی عزیز، الان که خبر رفتن‌تان را شنیدم شوکه شدم. ماه پیش که در تدارک انتشار شمارۀ ویژه‌ای برای سی و پنج سالگی "ناخدا خورشید" بودیم، برای پیدا کردن‌تان به هر کسی که می‌شناختم متوسل شدم، نمی‌دانستم کجا هستید، آخرش رفیق قدیمی‌ات حسن تهرانی که در امریکا زندگی می‌کند گفت: باید اینجا باشد، مدتی است ازش خبری ندارم، پیدایش می‌کنم و باهاش مصاحبه می‌کنم.
چند روز بعد گفت: شماره‌ای که ازش دارم جواب نمی‌دهد...
با نا امیدی شماره را گرفتم، خیلی شانسی گوشی را برداشتی، تلخ و کلافه و بی‌حوصله، از زمانه دلخور بودی. گفتم: «آقا می‌خواهم قرار مصاحبه بگذاریم...» گفتی: ولم کن بابا دربارۀ چی حرف بزنیم؟
من برای این که یخ رابطه را باز کنم به شوخی گفتم: دیجیتال! همین دیجیتال که تو باهاش مخالف بودی و می‌گفتی دیجیتالم کجا بوده، آخرش دنیا را گرفت اما فرهنگ کتابخوانی و مطالعه را نابود کرد.
گفتی: خب چه حرفی برای گفتن داریم؟
گفتم: ناخدا خورشید
گفتی: ساخت این فیلم که پدر همۀ ما را درآورد، توی اون شهر دورافتاده که نه آب داشت و نه غذا.
بعد شوخی کردی که: مگس پلو می‌خوردیم!
گفتم: اما حاصل کار فیلمی ماندگار شد، بخاطر حال ناصر تقوایی هم که شده، حرف بزنیم.
گفتی: باشه اولِ اون هفته زنگ بزن...!
دیر شده بود، مجله داشت می‌رفت زیر چاپ. فکر کردم حالا که به این شماره نرسیده صبر کنم تا یک گفت و گوی عمری با هم بکنیم. دو هفته پیش دوباره باهات تماس گرفتم، گفتی: پشت فرمونم بعدا تماس بگیر...
آقا ول کن‌ت نیستم، به خودم و تو قول داده‌ام این مصاحبه را انجام بدهم، بدون خداحافظی رفتی سفر آخرت؟ اونجا با کاغذ و قلم، نه با ضبط دیجیتال می‌آیم سراغت، مصاحبۀ خوبی می‌شه...
#مجله_فیلم_امروز
@filmemrooz_official
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#سینما🔸فوت کوزه‌گری، فن تصویرگری
ابزار حرکتی دست‌ساز که توسط متخصصان مکزیکی ساخته شده است و قابلیت کنترل از راه دور دارد. این ِرین چرخان که روی سقف خودرو نصب شده می‌تواند با ترکیب حرکت مستقیم خودرو با حرکت چرخشی دوربین، نماهایی منحصر‌به‌فرد خلق کند. خودِ این ویدئو نیز توسط یک #درون به شکل #هلی‌شات برداشت شده است.
#مجله_فیلم_امروز
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔸نمایشگران عصر دیجیتال: یک لقمه سرگرمی
▫️دوران دیجیتال و شبکه‌های‌ اجتماعی و اپلیکیشن‌های ‌ارتباطی اشکال تازه‌ای از سرگرمی را هم پدید آورده‌اند که پیش از امکان‌پذیر و قابل تصور نبود. #لقمه‌شو یکی از پدیده‌های سرگرمی در دوسه سال اخیر است که کاربران فضای مجازی از آن استقبال کرده‌اند. گفت‌وگوی فیلمامروز با #محمد_لقمانیان را در سایت مجله و آپارات ببینید.
#فیلم‌امروز #مجله_فیلم_امروز
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
شماره ششم در چاپخانه است. پروپیمان‌تر از پنج شماره قبل، طوری که هفتادهشتاد صفحه‌اش - شاید هم بیش‌تر - سرریز کرد. با دو پرونده بسیار خواندنی و ده‌ها مطلب جذاب دیگر که نخوانده‌اش نخواهید گذاشت.
فقط... یک توضیح: با توجه به این که روز شنبه اول آبان بین‌التعطیلین است (عجب عنوانی) این شماره پس از تعطیلی، یعنی روز دوشنبه سوم آبان منتشر می‌شود. گفتیم که بدانید و نگران نشوید. شماره ششم، سوم آبان.

#فیلم_امروز #مجله_فیلم_امروز
#filmemrooz #filmemroozmagazine

@filmemrooz_official
عرصه‌های‌ ارتباطی
#کتاب 🔸 از آندری تارکوفسکی تا اصغر فرهادی
کتاب 🔸از آندری تارکوفسکی تا اصغر فرهادی
▫️#احمد_طالبی‌نژاد
در پایان یک نشست درباره دو کتاب سینمایی در اصفهان، مردی میان‌سال و سپیدموی دو کتاب به من هدیه داد که در نگاه نخست شبیه کتاب‌های آماتوری بودند. برای این که بی‌احترامی نکرده باشم پذیرفتم و شب تورقی کردم تا اگر به دردم نخورند، همان جا در محل اقامتم بگذارم‌شان. کتاب نخست «جهانی شدن» نام داشت که موضوع مورد علاقه من نیست. اما کتاب دوم عنوان کنجکاوی‌برانگیزی دارد: «از آندری تارکوفسکی تا اصغر فرهادی» (نقد و بررسی سینمای ایران و جهان) نوشتۀ ولی‌الله نصری. مولف این دو کتاب که به استناد مقدمه و شرح حالش از علاقه‌مندان قدیمی سینما و هنرجوی کلاس‌های تحلیل و نقد فیلم بوده با نثری ساده، روان و موجز کوشیده است ضمن نگارش نقد‌های کوتاهی در باره نزدیک به چهل فیلم برگزیده تاریخ سینما از «ایثار» آندری تارکوفسکی تا «فروشنده» اصغر فرهادی، همراه با نقد آثاری از برگمان، ژان‌پیر ملویل، کیارستمی، بیضایی، اتو پرمینگر، هیچکاک، برایان دی پالما، لارس فون تریر و... فهرستی از فیلم‌های مورد علاقه‌اش را مرور و معرفی کند که به‌ویژه برای سینمادوستان جوانی که در معرض سینمای «روباتی» امروز قرار دارند، می‌تواند راهنمای خوبی باشد. برای شناخت سینمای متعالی. از خواندن این کتاب و آشنایی با نویسنده‌اش خوشحالم.
#مجله_فیلم امروز
#سینما🔸یک خاطره
▫️#هوشنگ_گلمکانی
این خاطره از سرکار خانم #گلاب_آدینه را هیچ‌گاه از یاد نمی‌برم و می‌دانم که خودش هم آن را برای کسانی تعریف کرده است. شبی از تابستان ۱۳۷۳ رفته بودم به یکی از کوره‌های آجرپزی جنوب تهران، که از لوکیشن‌های اصلی فیلم «روسری‌آبی» (رخشان بنی‌اعتماد) بود. آن شب قرار بود در آلونک‌های کنار کوره‌ها که محل زندگی کارگرانش بود، نماهایی گرفته شود. در مسیرم به سوی محل استقرار گروه، در ابتدای صف آلونک‌ها، زنی چادری از اهالی محل، سلام گرمی نثارم کرد که انگار حاکی از آشنایی قبلی بود. جواب سلامش را دادم و در ثانیه‌هایی گذرا، حیران از این اتفاق، تنها چیزی که به نظرم رسید این بود که او احیانا از خواننده‌های مجله است و مرا شناخته! خواننده مجله «فیلم» و اینجا؟ مکثی کردم و به سوی زن که چادری کهنه و گلدار، لباس‌هایی مندرس و پوستی تیره و پرمو (شاید ناشی از بیماری زنانه هیرسوتیسم) داشت برگشتم و من‌من‌کنان، با تردید پرسیدم: «شما...؟» زن نگذاشت سوالم را تمام کنم. زد زیر خنده، و در حالی که دو بال چادرش را با دو دست به اطراف باز می‌کرد، گفت: «بله، من...!»
گلاب آدینه بود که برای بازی در نقش «کبوتر»، همدم و همسایه و همکار «نوبر کردانی» که با آن شکل و شمایل، از آدم‌ها و جغرافیای پیرامونش قابل تفکیک نبود. گلاب آدینه، چه در تئاتر و چه در سینما، همیشه در اندازه‌ها و قالب نقش غرق و محو می‌شود، طوری که نمی‌توان او را از کاراکتری که بازی می‌کند تفکیک کرد؛ چه نقشی جدی باشد و چه طنزآمیز، شهری یا روستایی، بالهجه و بی‌لهجه، بدوی یا مدرن، موزیکال یا معمولی.... این البته حاصل تجربه‌های تئاتری او هم هست، اما بیشتر ناشی از یک خصلت - بخوان سبک - ذاتی است. به همین ویدئو از فصل پایانی «زیر پوست شهر» نگاه کنید: واقعا یکی از بسیار زنان این سرزمین، محروم و افسرده زیر فشار اقتصادی، و در عین حال پرسان و معترض، ایستاده در صف‌های مختلف فرساینده نیست؟
او سال‌های سال پیش نام خانوادگی‌اش را عوض کرد تا زیر سایه نام پدرش حسینقلی مستعان که زمانی نویسنده‌ای معتبر و محبوب بود نماند. آیا این هم برای شما، نشانی از شخصیت این بازیگر توانا ندارد؟
شصت‌وهشتمین سالگرد تولدت مبارک گلاب خانم.
#فیلم_امروز #مجله_فیلم_امروز