#زوم🔸رمزگذاری چیست؟
▫️ نوشته تیکو رومئو*
▫️ترجمه #یونس_شکرخواه
اصطلاح #رمزگذاری و دیگر اصطلاح وابسته به آن، یعنی #رمزگشایی، از مدل معنایی رمز ریشه گرفتهاند.
مدل معنايي رمز نيز در چارچوب #نشانهشناسي و نظرية اطلاع رشد يافته است. مدل رمز در سادهترين صورت، توصيفکننده فرايندهاي ارتباطي به عنوان يک امر دوسويه است که بين فرستنده و گيرنده صورت ميگيرد.
فرستنده، در مرحله رمزگذاري (encoding)، اطلاعات را به وسيله يک رسانه فيزيکي، به صورت پيامي از سيگنالها که بر اساس يک رمز اجتماعي مشترک تعريف شده است، ارسال ميکند. گيرنده پس از دريافت سيگنال ميتواند با استفاده از همان رمز، اطلاعاتي را که بر اساس آن مخابره شده است، رمزگشايي کند.
متن کامل
▫️ نوشته تیکو رومئو*
▫️ترجمه #یونس_شکرخواه
اصطلاح #رمزگذاری و دیگر اصطلاح وابسته به آن، یعنی #رمزگشایی، از مدل معنایی رمز ریشه گرفتهاند.
مدل معنايي رمز نيز در چارچوب #نشانهشناسي و نظرية اطلاع رشد يافته است. مدل رمز در سادهترين صورت، توصيفکننده فرايندهاي ارتباطي به عنوان يک امر دوسويه است که بين فرستنده و گيرنده صورت ميگيرد.
فرستنده، در مرحله رمزگذاري (encoding)، اطلاعات را به وسيله يک رسانه فيزيکي، به صورت پيامي از سيگنالها که بر اساس يک رمز اجتماعي مشترک تعريف شده است، ارسال ميکند. گيرنده پس از دريافت سيگنال ميتواند با استفاده از همان رمز، اطلاعاتي را که بر اساس آن مخابره شده است، رمزگشايي کند.
متن کامل
عرصههای ارتباطی
#سینماویژن 🔸 میان متنی بودن در سینما ▫️نوشته #روبرتا_ایپیرسون ▫️ ترجمه #یونس_شکرخواه اصطلاح میان متنی بودن (intertextuality) یا همان #بینامتنیت در بنیادینترین معنا، به رابطه یک متن با یک متن یا چندین متن دیگر اشاره دارد.همانطور که محققان ادبی به دنبال…
برای مثال، در فیلم پیشتازان فضا؛ نخستین برخورد (جاناتان فریکس، ۱۹۹۶)، کاپیتان پرمشغله سفینه جین لوک پیکارد، در پی انتقامگیری از بورگ است که یک موجود فضایی است با نژادی نیمه بیولوژیک ـ نیمه مکانیکی که در گذشته آزار بسیاری به او رسانیده است.
میتوان در این زمینه به مشابهتهای داستان نخستین برخورد و داستان موبی دیک ساخته ملویلز اشاره کرد که در آن ذهن کاپیتان ایهب به طور مشابهی درگیر انتقامگیری از نهنگ سفید بزرگی است که پای او را بلعیده.
البته، خود متن این رابطه را در آنجا که پیکارد از رمان ملویل نقل قول میکند، آشکار میسازد. بیشک، فیلمها نه تنها از منابع ادبی، بلکه از منابع سینمایی نیز نقل قول میکنند؛ برای مثال در فیلم تسخیر ناپذیران (۱۹۸۷)، کالسکه یک بچه در حین تبادل آتش میان افراد خوب و بد از پلههای یک ایستگاه راهآهن به پایین کج میشود. در اینجا کارگردان فیلم، برایان دیپالما، سکانس پلههای مشهور اودسا را از فیلم رزمناو پوتمکین (سرگئی آیزنشتاین، ۱۹۲۵) استفاده میکند؛ سکانسی که محققان سینما گاهی اوقات به عنوان یک بزرگداشت به آن اشاره میکنند.
#جولیا_کریستوا در سال ۱۹۶۹، ساختارگرای فرانسوی، مفهوم نظری پیچیدهتری را از میانمتنی بودن صورتبندی کرد که تقریباً تأثیر زیادی بر مطالعات تلویزیون و فیلم بر جای گذاشت. صورتبندی سادهتر میان متنی شده - که در بالا به آن اشاره شد - تنها یک متن را به متن دیگر مرتبط میکرد.
کریستوا به طور ضمنی عنوان کرد که هیچ چیز خارج از میانمتنی بودن وجود ندارد: هر متنی به صورت چیدمانی از نقل قولها شکل میگیرد، هر متنی عبارت است از جذب و دگردیسی سایر متنها (کریستوا، ۱۹۶۹)؛ به بیان دیگر، تمامی متنها به سایر متنهایی که به طور تلویحی یا ضمنی به آنها اشاره میکنند وابسته هستند.
موضوع اولیه تحلیل را میتوان #متن در نظر گرفت، متنی که به متن دیگر ارجاع میدهد، میان متنها را میسازد یا آنچه را که #امبرتو_اکو چارچوب #میانمتنی مینامد
این مفهومسازی از میان متنی بودن، دو گسست نظری کلیدی را با مطالعات رسانهای و ادبی گذشته به وجود آورد.
نخست اینکه میانمتنی بودن ما را وامیدارد تا مفهوم قرن نوزدهمی نویسنده را زیر سوال ببریم.
از آنجا که تمامی متنها به متنهای دیگری ارجاع میشوند، پس نویسنده به طور ساده محل تقاطع چارچوبهای میان متنی است، نه خالق متنی منحصر به فرد و اصیل. بنابراین، برداشت ساختارگرایانه از میانمتنی بودن به طور جزئی افول پارادیم مولف را در مطالعات سینمایی توجیه میکند.
دوم اینکه، میانمتنی بودن ما را وامیدارد تا رابطه میان متنها و جوامعی که آنها را به وجود میآورند، بازفهم کنیم. بر خلاف مطالعات رسانهای مایل به جامعهشناسی، متنها مستقیماً جهان واقعی را منعکس نمیکنند، بلکه بیشتر، سایر برساختههای آن جهان را که همواره از پیش، متنبندی شدهاند، مورد استفاده قرار میدهند. به عنوان مثال، هیچکس سعی نمیکند که بازنمایی تاریخ را در فیلمی مانند تولد یک ملت (دی. دبلیو. گریفیث، ۱۹۱۵)، خلاف واقع، و یا خلاف وقایع تاریخی عینی بداند، بلکه سعی میکند تا این فیلم را با سایر بازنماییها از جنگهای مدنی آمریکا؛ مانند آنچه در کتابهای درسی، رمانهای تاریخی و سایر فیلمها آمده، مقایسه کند.
محققان، میانمتنی بودن همهجانبه را جنبهای کلیدی از فرهنگ رایج #پستمدرن میدانند. محققان مطالعات تلویزیونی درباره هشیاری میانمتنی گسترده به نمایش در آمده در برنامههای کالتی (cult) مانند توئین پیکس (twin peaks) (مجموعه تلویزیونی درام آمریکایی)، انتقامجویان، پروندههای ایکس و زینا: پرنسس جنگجو مطالبی نوشتهاند. برای مثال جیم کولینز درباره توئین پیکس میگوید: سبک آن به دلیل استفاده از تعدادی از قراردادهای بصری، روایتی و موضوعی که برگرفته از وحشت بربری، داستان علمی ـ تخیلی و شیوه کار پلیسی و همچنین سریالهای صابونی و آبکی است به طرز پرخاشگرانهای التقاطی است.
مخاطب باید همواره درگیر ماجرا باشد. نوسان نواختی و در هم آمیزی برنامه، بیننده را تشویق میکند تا مجموعهای از انتظارها و راهبردهای رمزگذاری شده و همیشه متغیر را فعال کند. در دوره پستمدرن، تولیدکنندگان و مخاطبان در شبکههای فشردهای از میانمتنی بودن که متنها در درون آن #رمزگذاری و #رمزگشایی میشود، زندگی میکنند و متنها سایر متون را به سبکی آگاه، خودآگاه و بازیگوشانه در بر میگیرند.
ROBERTA E. PEARSON
@younesshokrkhah
میتوان در این زمینه به مشابهتهای داستان نخستین برخورد و داستان موبی دیک ساخته ملویلز اشاره کرد که در آن ذهن کاپیتان ایهب به طور مشابهی درگیر انتقامگیری از نهنگ سفید بزرگی است که پای او را بلعیده.
البته، خود متن این رابطه را در آنجا که پیکارد از رمان ملویل نقل قول میکند، آشکار میسازد. بیشک، فیلمها نه تنها از منابع ادبی، بلکه از منابع سینمایی نیز نقل قول میکنند؛ برای مثال در فیلم تسخیر ناپذیران (۱۹۸۷)، کالسکه یک بچه در حین تبادل آتش میان افراد خوب و بد از پلههای یک ایستگاه راهآهن به پایین کج میشود. در اینجا کارگردان فیلم، برایان دیپالما، سکانس پلههای مشهور اودسا را از فیلم رزمناو پوتمکین (سرگئی آیزنشتاین، ۱۹۲۵) استفاده میکند؛ سکانسی که محققان سینما گاهی اوقات به عنوان یک بزرگداشت به آن اشاره میکنند.
#جولیا_کریستوا در سال ۱۹۶۹، ساختارگرای فرانسوی، مفهوم نظری پیچیدهتری را از میانمتنی بودن صورتبندی کرد که تقریباً تأثیر زیادی بر مطالعات تلویزیون و فیلم بر جای گذاشت. صورتبندی سادهتر میان متنی شده - که در بالا به آن اشاره شد - تنها یک متن را به متن دیگر مرتبط میکرد.
کریستوا به طور ضمنی عنوان کرد که هیچ چیز خارج از میانمتنی بودن وجود ندارد: هر متنی به صورت چیدمانی از نقل قولها شکل میگیرد، هر متنی عبارت است از جذب و دگردیسی سایر متنها (کریستوا، ۱۹۶۹)؛ به بیان دیگر، تمامی متنها به سایر متنهایی که به طور تلویحی یا ضمنی به آنها اشاره میکنند وابسته هستند.
موضوع اولیه تحلیل را میتوان #متن در نظر گرفت، متنی که به متن دیگر ارجاع میدهد، میان متنها را میسازد یا آنچه را که #امبرتو_اکو چارچوب #میانمتنی مینامد
این مفهومسازی از میان متنی بودن، دو گسست نظری کلیدی را با مطالعات رسانهای و ادبی گذشته به وجود آورد.
نخست اینکه میانمتنی بودن ما را وامیدارد تا مفهوم قرن نوزدهمی نویسنده را زیر سوال ببریم.
از آنجا که تمامی متنها به متنهای دیگری ارجاع میشوند، پس نویسنده به طور ساده محل تقاطع چارچوبهای میان متنی است، نه خالق متنی منحصر به فرد و اصیل. بنابراین، برداشت ساختارگرایانه از میانمتنی بودن به طور جزئی افول پارادیم مولف را در مطالعات سینمایی توجیه میکند.
دوم اینکه، میانمتنی بودن ما را وامیدارد تا رابطه میان متنها و جوامعی که آنها را به وجود میآورند، بازفهم کنیم. بر خلاف مطالعات رسانهای مایل به جامعهشناسی، متنها مستقیماً جهان واقعی را منعکس نمیکنند، بلکه بیشتر، سایر برساختههای آن جهان را که همواره از پیش، متنبندی شدهاند، مورد استفاده قرار میدهند. به عنوان مثال، هیچکس سعی نمیکند که بازنمایی تاریخ را در فیلمی مانند تولد یک ملت (دی. دبلیو. گریفیث، ۱۹۱۵)، خلاف واقع، و یا خلاف وقایع تاریخی عینی بداند، بلکه سعی میکند تا این فیلم را با سایر بازنماییها از جنگهای مدنی آمریکا؛ مانند آنچه در کتابهای درسی، رمانهای تاریخی و سایر فیلمها آمده، مقایسه کند.
محققان، میانمتنی بودن همهجانبه را جنبهای کلیدی از فرهنگ رایج #پستمدرن میدانند. محققان مطالعات تلویزیونی درباره هشیاری میانمتنی گسترده به نمایش در آمده در برنامههای کالتی (cult) مانند توئین پیکس (twin peaks) (مجموعه تلویزیونی درام آمریکایی)، انتقامجویان، پروندههای ایکس و زینا: پرنسس جنگجو مطالبی نوشتهاند. برای مثال جیم کولینز درباره توئین پیکس میگوید: سبک آن به دلیل استفاده از تعدادی از قراردادهای بصری، روایتی و موضوعی که برگرفته از وحشت بربری، داستان علمی ـ تخیلی و شیوه کار پلیسی و همچنین سریالهای صابونی و آبکی است به طرز پرخاشگرانهای التقاطی است.
مخاطب باید همواره درگیر ماجرا باشد. نوسان نواختی و در هم آمیزی برنامه، بیننده را تشویق میکند تا مجموعهای از انتظارها و راهبردهای رمزگذاری شده و همیشه متغیر را فعال کند. در دوره پستمدرن، تولیدکنندگان و مخاطبان در شبکههای فشردهای از میانمتنی بودن که متنها در درون آن #رمزگذاری و #رمزگشایی میشود، زندگی میکنند و متنها سایر متون را به سبکی آگاه، خودآگاه و بازیگوشانه در بر میگیرند.
ROBERTA E. PEARSON
@younesshokrkhah
🔸مسأله کرونا و بدن ایرانی
▫️دکتر #نعمتالله_فاضلی
موقعیت کرونایی و بحرانیای که در حال حاضر جامعه ایران آن را تجربه میکند، «موقعیتی استثنایی» (state of exception) به معنای واقعی کلمه است.
«موقعیت استثنایی» مفهوم انتقادی است که #کارل_اشمیت و #جورجیو_آگامبن بکار بردهاند. بیان کننده وضعیتی است که حکومت به نام «خیر جمعی» و منفعت همگانی، خود را مجاز میبیند که به دلیل «وضعیت اضطراری» از قانون پا را فراتر بگذارد و امر و نهیهای سیاسی بر شهروندان تحمیل کند. اما در اینجا موقعیت استثایی را در معنای انسان شناسانهاش در نظر دارم.
موقعیت استثنایی زمانی به وجود میآید که زندگی در آن #آشنایی_زداییشده (defamiliarization) و تمام لایههای پنهان و درونی فرهنگی و تاریخی و اجتماعی آن به شیوههای پیچیدهای از حالت خودآگاه به ناخودآگاه کشیده میشوند.
موقعیت عادی، موقعیتی است که مردم به صورت ناخودگاه و بر حسب عادت و مطابق کلیشهها و باورها و دانش مشترک جمعی و تاریخی، رفتار و عمل میکنند. در موقعیت عادی و متعارف، مردم مطابق «فرهنگ مسلط» عمل میکنند.
در موقعیت عادی، باورها و الگوهای فرهنگی و پیش فرضهای فرهنگی و تاریخی رسوب یافته در وجود فردی و جمعی ما، پنهان هستند و بدیهی و طبیعی انگاشتهاند. اما در #موقعیت_استثنایی، فرهنگ از پستوی ناخودآگاه جمعی ما بیرون میآید؛ چنان که گویی با صدای بلند همه مفروضات و باورهای پیدا و پنهان ما با ما سخن میگویند. در این موقعیت، همه چیز به پرسش جدی و بحث مناقشه انگیز تبدیل میشود.
در موقعیت استثنایی، همه چیز مسأله میشود و ربط، اهمیت یا حتی درستی و نادرستی باورهای مسلط تاریخی، دینی و فرهنگی به روی صحنه ذهن ما میآیند. چیزی در «پشت صحنه» باقی نمیماند؛ همه پیش فرضهای فکری و اعتقادی که «پشت صحنه» زندگی روزمره، و سازنده و حامی مقولات مهمی مانند جنسیت، نژاد، قومیت، هویت، انسان، زمان، مکان و هر چیز دیگر، به «روی صحنه ی» گفتگوهای جمعی میآیند.
در این موقعیت دیگر «فرضهای اعتقادی» و به تعبیر #جورج_لیکاف «ناآگاه شناختی» ما در امنیت و آرامش نخواهند بود. در موقعیت استثنایی، «مسالههای فرهنگی» شکل میگیرند و صورت بندی میشوند و ما فرایند مسألهمند شدن (problematization) فرهنگ و زندگی روزمره را با چشم غیر مسلح مشاهده میکنیم.
موقعیت استثنایی در قلمرو فرهنگ زمانی حداکثر ظرفیت خودش را آشکار میسازد که پای «بدن آدمی »در میان باشد. اپیدمی کرونا در ایران چنین رخدادی را شکل داده است.
در این موقعیت، مساله بدن و سلامتی و بیماری در جامعه ایران به شیوهای کاملا فراگیر و همگانی خود را آشکار کرده است. بدین معنا که به واسطه تهدیدی که کرونا ویروس متوجه بدن ما شده، اکنون به سخن درآمده و «بدن انسان ایرانی» آن شکل از «آگاهی جسمانی»ای که در طی تاریخ برای آن #رمزگذاری شده و امکان فهمیدن و ارتباط برقرار کردن و زیستن را داشتهاند، اکنون این بدن در جلوی چشم همگان است.
#بدن_ایرانی شده، بدنی است که در موقعیت استثنایی کرونایی با ما سخن میگوید. در چنین موقعیتی که #رسانهها، #شبکههای اجتماعی و مطبوعات لحظه به لحظه به کمک تصاویر، فیلمها، کلمات و تمام نشانههای موجود در تکاپو هستند تا این بدن را بازنمایی کرده و به نوعی سخنهای این بدن را بشنوند. در چنین موقعیتی بدن ایرانی شده که خود را در معرض تهدید میبیند، تمام ظرفیتها و قابلیتهای خود را به نمایش گذاشته است.
در این میدان #رسانهای_شده که بدن ایرانی شده قرار دارد، برخی از مهمترین چالشهایی که «فرهنگ سلامت» و باورها و ارزشها و تجربههای پزشکی مدرن در ایران تجربه کرده است نیز در «محک آزمون جمعی» قرار گرفته است.
از سویی رسانهها با عرضه انفجار گونه اطلاعات، تصاویر، خبرها و بیانیهها، دانشها و آمار تلاش میکنند تا بدن ایرانی شده را نسبت به تهدید و خطری که او را در برگرفته حساس، هوشیار و آگاه سازند؛ و از سویی دیگر، همین رسانهها بسیج شدهاند تا او را توانمند ساخته، آموزش داده و روحیه و انرژی عاطفی لازم برای مقاومت و مبارزه با این موقعیت استثنایی را به او اعطا یا القاء کنند.
@younesshokrkhah
▫️دکتر #نعمتالله_فاضلی
موقعیت کرونایی و بحرانیای که در حال حاضر جامعه ایران آن را تجربه میکند، «موقعیتی استثنایی» (state of exception) به معنای واقعی کلمه است.
«موقعیت استثنایی» مفهوم انتقادی است که #کارل_اشمیت و #جورجیو_آگامبن بکار بردهاند. بیان کننده وضعیتی است که حکومت به نام «خیر جمعی» و منفعت همگانی، خود را مجاز میبیند که به دلیل «وضعیت اضطراری» از قانون پا را فراتر بگذارد و امر و نهیهای سیاسی بر شهروندان تحمیل کند. اما در اینجا موقعیت استثایی را در معنای انسان شناسانهاش در نظر دارم.
موقعیت استثنایی زمانی به وجود میآید که زندگی در آن #آشنایی_زداییشده (defamiliarization) و تمام لایههای پنهان و درونی فرهنگی و تاریخی و اجتماعی آن به شیوههای پیچیدهای از حالت خودآگاه به ناخودآگاه کشیده میشوند.
موقعیت عادی، موقعیتی است که مردم به صورت ناخودگاه و بر حسب عادت و مطابق کلیشهها و باورها و دانش مشترک جمعی و تاریخی، رفتار و عمل میکنند. در موقعیت عادی و متعارف، مردم مطابق «فرهنگ مسلط» عمل میکنند.
در موقعیت عادی، باورها و الگوهای فرهنگی و پیش فرضهای فرهنگی و تاریخی رسوب یافته در وجود فردی و جمعی ما، پنهان هستند و بدیهی و طبیعی انگاشتهاند. اما در #موقعیت_استثنایی، فرهنگ از پستوی ناخودآگاه جمعی ما بیرون میآید؛ چنان که گویی با صدای بلند همه مفروضات و باورهای پیدا و پنهان ما با ما سخن میگویند. در این موقعیت، همه چیز به پرسش جدی و بحث مناقشه انگیز تبدیل میشود.
در موقعیت استثنایی، همه چیز مسأله میشود و ربط، اهمیت یا حتی درستی و نادرستی باورهای مسلط تاریخی، دینی و فرهنگی به روی صحنه ذهن ما میآیند. چیزی در «پشت صحنه» باقی نمیماند؛ همه پیش فرضهای فکری و اعتقادی که «پشت صحنه» زندگی روزمره، و سازنده و حامی مقولات مهمی مانند جنسیت، نژاد، قومیت، هویت، انسان، زمان، مکان و هر چیز دیگر، به «روی صحنه ی» گفتگوهای جمعی میآیند.
در این موقعیت دیگر «فرضهای اعتقادی» و به تعبیر #جورج_لیکاف «ناآگاه شناختی» ما در امنیت و آرامش نخواهند بود. در موقعیت استثنایی، «مسالههای فرهنگی» شکل میگیرند و صورت بندی میشوند و ما فرایند مسألهمند شدن (problematization) فرهنگ و زندگی روزمره را با چشم غیر مسلح مشاهده میکنیم.
موقعیت استثنایی در قلمرو فرهنگ زمانی حداکثر ظرفیت خودش را آشکار میسازد که پای «بدن آدمی »در میان باشد. اپیدمی کرونا در ایران چنین رخدادی را شکل داده است.
در این موقعیت، مساله بدن و سلامتی و بیماری در جامعه ایران به شیوهای کاملا فراگیر و همگانی خود را آشکار کرده است. بدین معنا که به واسطه تهدیدی که کرونا ویروس متوجه بدن ما شده، اکنون به سخن درآمده و «بدن انسان ایرانی» آن شکل از «آگاهی جسمانی»ای که در طی تاریخ برای آن #رمزگذاری شده و امکان فهمیدن و ارتباط برقرار کردن و زیستن را داشتهاند، اکنون این بدن در جلوی چشم همگان است.
#بدن_ایرانی شده، بدنی است که در موقعیت استثنایی کرونایی با ما سخن میگوید. در چنین موقعیتی که #رسانهها، #شبکههای اجتماعی و مطبوعات لحظه به لحظه به کمک تصاویر، فیلمها، کلمات و تمام نشانههای موجود در تکاپو هستند تا این بدن را بازنمایی کرده و به نوعی سخنهای این بدن را بشنوند. در چنین موقعیتی بدن ایرانی شده که خود را در معرض تهدید میبیند، تمام ظرفیتها و قابلیتهای خود را به نمایش گذاشته است.
در این میدان #رسانهای_شده که بدن ایرانی شده قرار دارد، برخی از مهمترین چالشهایی که «فرهنگ سلامت» و باورها و ارزشها و تجربههای پزشکی مدرن در ایران تجربه کرده است نیز در «محک آزمون جمعی» قرار گرفته است.
از سویی رسانهها با عرضه انفجار گونه اطلاعات، تصاویر، خبرها و بیانیهها، دانشها و آمار تلاش میکنند تا بدن ایرانی شده را نسبت به تهدید و خطری که او را در برگرفته حساس، هوشیار و آگاه سازند؛ و از سویی دیگر، همین رسانهها بسیج شدهاند تا او را توانمند ساخته، آموزش داده و روحیه و انرژی عاطفی لازم برای مقاومت و مبارزه با این موقعیت استثنایی را به او اعطا یا القاء کنند.
@younesshokrkhah
عرصههای ارتباطی
#زوم #مطالعاتفرهنگی#ارتباطات 🔸مدل رمزگذاری و رمزگشایی استوارت هال ▫️نویسنده استوارت الن* ▫️ترجمه #یونس_شکرخواه: بر اساس نظریههای #استوارت_هال اگر چه کدگذاری و کدگشایی پیام اخبار تلویزیونی لحظات متمایز شدهای هستند (به این معنی که کاملاً متقارن یا شفاف…
با وجود این، پیش از اینکه این نوع گفتمان بتواند تأثیراتی داشته باشد، باید با گفتمانی که به لحاظ شخصی از سوی بیننده #تلویزیون با آن مرتبط شده است، رابطه داشته باشد تا بتواند به طرز معنیداری رمزگشایی شود.
از دیدگاه #استوارت_هال، این مجموعه معانی رمزگذاریشده هستند که تأثیر میگذارند، سرگرم میکنند، آموزش میدهند و یا وسوسه میکنند و دارای پیامدهای ادراکی پیچیده شناختی، عاطفی، ایدئولوژیک یا رفتاری هستند.
هال معتقد است #رمزگشایی در سه موقعیت فرضی مختلف ساخته میشود؛ این موقعیتهای قرائتی یکسان که همه در هنگام رمزگشایی حضور دارند، در ارتباط با اخبار تلویزیونی به شرح زیر قابل تفکیک هستند:
۱. هنگامی که بیننده یک گزارش تلویزیونی، پیام را هماهنگ با #رمزگذاری آن رمزگشایی میکند، در موقعیت #هژمونی_مسلط قرار میگیرد. هال معتقد است در این موقعیت، معنی اقتدارگرایانه، بیطرفانه و حرفهای اخبار به عنوان امری طبیعی و بدیهی پذیرفته میشود و بینندهای که تحت تأثیر این ذهنیت القایی حاکم بر اخبار قرار میگیرد، توصیف هژمونیک موقعیت را از جنبه ایدئولوژیک بازتولید میکند.
۲. در آنچه که استوارت هال آن را #موقعیت_مذاکره شده میخواند، بیننده مفهوم مورد نظر اخبار تلویزیونی را درک میکند، ولی آن را بدیهی و طبیعی نمیپندارد. با اینکه بینندگان مشروعیت کلی گزارش را به عنوان یک گزارش واقعی میپذیرند، تناقضها، تضادها و تفاوتها را در درون بافت و گستره شخصی خود تعریف و تعیین میکنند. از دید آنها، گزارشها میکوشند یک برداشت و تفسیر را نسبت به سایر برداشتها به طرزی ارجحتر ارائه کنند.
۳. آخرین موقعیت قرائت در واقع موقعیتی مبتنی بر #رمز_مخالفت است. در این حالت، بیننده منطق مسلط ـ هژمونیک را به شیوهای درک میکند که عامل آن منطق را به طور مستقیم به چالش بکشد. هال بینندهای را مثال میزند که در حال پیگیری مناظرهای تلویزیونی در زمینة نیاز به کاهش دستمزدهاست ولی هر بار که در این مناظره اصطلاح منافع ملی مطرح میشود، وی آن را منافع طبقاتی تعریف و تعبیر میکند.
باید در نظر داشت که این موقعیتهای قرائت ایدهآلگونه صرفاً برای ایجاد شفافیت در تحلیل ارائه شدهاند و موقعیتها و مواضعی نیستند که عملاً تجربه شده باشند. ارتباط بیننده با برنامههای خبری تلویزیونی معمولاً مجموعه پیچیدهای از موقعیتها و مواضع متضاد را به دنبال دارد؛ زیرا درک معنا همواره به مناسبات اجتماعی معنایی به کار گرفته شده وابسته است.
مدل رمزگذاری ـ رمزگشایی (encoding-decoding model) این امکان را میدهد تا مقوله جبر متنی به عنوان فرایندی ناهمگن و سیال مطالعه شود و در عین حال راههایی که باعث میشوند این مقوله در بطن مناسبات قدرت جای گیرد نیز از نظر دور نمانند
به این ترتیب، نه جایگاه بیننده اخبار تلویزیون تا سطح یک قربانی منفعل و تنسپرده به آنچه ایدئولوژی حاکم از طریق متن دیکته میکند تنزل مییابد و نه بیننده آنچنان مقتدر میشود که بتواند برداشتهای گوناگون از یک متن داشته باشد.
مدل رمزگذاری ـ رمزگشایی این فرایند پویا را به فرایندی تبادلی تشبیه میکند که در چارچوب پارامترهای تغییرپذیر و مشروط انجام میشود. بنابراین، این مدل میتواند طیفی از موقعیتهای بالقوه را به صورت اجمالی ارائه کند.
*Stuart Allan
از دیدگاه #استوارت_هال، این مجموعه معانی رمزگذاریشده هستند که تأثیر میگذارند، سرگرم میکنند، آموزش میدهند و یا وسوسه میکنند و دارای پیامدهای ادراکی پیچیده شناختی، عاطفی، ایدئولوژیک یا رفتاری هستند.
هال معتقد است #رمزگشایی در سه موقعیت فرضی مختلف ساخته میشود؛ این موقعیتهای قرائتی یکسان که همه در هنگام رمزگشایی حضور دارند، در ارتباط با اخبار تلویزیونی به شرح زیر قابل تفکیک هستند:
۱. هنگامی که بیننده یک گزارش تلویزیونی، پیام را هماهنگ با #رمزگذاری آن رمزگشایی میکند، در موقعیت #هژمونی_مسلط قرار میگیرد. هال معتقد است در این موقعیت، معنی اقتدارگرایانه، بیطرفانه و حرفهای اخبار به عنوان امری طبیعی و بدیهی پذیرفته میشود و بینندهای که تحت تأثیر این ذهنیت القایی حاکم بر اخبار قرار میگیرد، توصیف هژمونیک موقعیت را از جنبه ایدئولوژیک بازتولید میکند.
۲. در آنچه که استوارت هال آن را #موقعیت_مذاکره شده میخواند، بیننده مفهوم مورد نظر اخبار تلویزیونی را درک میکند، ولی آن را بدیهی و طبیعی نمیپندارد. با اینکه بینندگان مشروعیت کلی گزارش را به عنوان یک گزارش واقعی میپذیرند، تناقضها، تضادها و تفاوتها را در درون بافت و گستره شخصی خود تعریف و تعیین میکنند. از دید آنها، گزارشها میکوشند یک برداشت و تفسیر را نسبت به سایر برداشتها به طرزی ارجحتر ارائه کنند.
۳. آخرین موقعیت قرائت در واقع موقعیتی مبتنی بر #رمز_مخالفت است. در این حالت، بیننده منطق مسلط ـ هژمونیک را به شیوهای درک میکند که عامل آن منطق را به طور مستقیم به چالش بکشد. هال بینندهای را مثال میزند که در حال پیگیری مناظرهای تلویزیونی در زمینة نیاز به کاهش دستمزدهاست ولی هر بار که در این مناظره اصطلاح منافع ملی مطرح میشود، وی آن را منافع طبقاتی تعریف و تعبیر میکند.
باید در نظر داشت که این موقعیتهای قرائت ایدهآلگونه صرفاً برای ایجاد شفافیت در تحلیل ارائه شدهاند و موقعیتها و مواضعی نیستند که عملاً تجربه شده باشند. ارتباط بیننده با برنامههای خبری تلویزیونی معمولاً مجموعه پیچیدهای از موقعیتها و مواضع متضاد را به دنبال دارد؛ زیرا درک معنا همواره به مناسبات اجتماعی معنایی به کار گرفته شده وابسته است.
مدل رمزگذاری ـ رمزگشایی (encoding-decoding model) این امکان را میدهد تا مقوله جبر متنی به عنوان فرایندی ناهمگن و سیال مطالعه شود و در عین حال راههایی که باعث میشوند این مقوله در بطن مناسبات قدرت جای گیرد نیز از نظر دور نمانند
به این ترتیب، نه جایگاه بیننده اخبار تلویزیون تا سطح یک قربانی منفعل و تنسپرده به آنچه ایدئولوژی حاکم از طریق متن دیکته میکند تنزل مییابد و نه بیننده آنچنان مقتدر میشود که بتواند برداشتهای گوناگون از یک متن داشته باشد.
مدل رمزگذاری ـ رمزگشایی این فرایند پویا را به فرایندی تبادلی تشبیه میکند که در چارچوب پارامترهای تغییرپذیر و مشروط انجام میشود. بنابراین، این مدل میتواند طیفی از موقعیتهای بالقوه را به صورت اجمالی ارائه کند.
*Stuart Allan
#سینماویژن🔸نظریه شناختی؛ فراتر از رمز
▫️نوشته تیکو رومئو
▫️ ترجمه #یونس_شکرخواه
در حال حاضر اين تلقی که همه ارتباطات الزاماً بر پايه #رمزگذاری و #رمزگشايی انجام میشود، مورد ترديد واقع شده و همين ترديد به اصل مدل #رمز، آسيب فراواني زده است.
نظريهپردازان معتقد به #نظريه_شناختی، بر اين باورند که درک روايت فيلمها عمدتاً بيشتر بر فرايندهای استنباطی و استنتاجی تکيه دارد تا عملکردهای کدگذاری.
اگر اين موضوع حقيقت داشته باشد، تحليل توليد فيلم و روايتهای تلويزيونی، بيش از آنکه در چارچوب کدگذاری بگنجد، مقولهاي مرتبط با ساخت شواهد ديداری و شنيداری است که تماشاگران به وسيله آن میتوانند نيات ارتباطی يک کار را درک کنند.
متن کامل
▫️نوشته تیکو رومئو
▫️ ترجمه #یونس_شکرخواه
در حال حاضر اين تلقی که همه ارتباطات الزاماً بر پايه #رمزگذاری و #رمزگشايی انجام میشود، مورد ترديد واقع شده و همين ترديد به اصل مدل #رمز، آسيب فراواني زده است.
نظريهپردازان معتقد به #نظريه_شناختی، بر اين باورند که درک روايت فيلمها عمدتاً بيشتر بر فرايندهای استنباطی و استنتاجی تکيه دارد تا عملکردهای کدگذاری.
اگر اين موضوع حقيقت داشته باشد، تحليل توليد فيلم و روايتهای تلويزيونی، بيش از آنکه در چارچوب کدگذاری بگنجد، مقولهاي مرتبط با ساخت شواهد ديداری و شنيداری است که تماشاگران به وسيله آن میتوانند نيات ارتباطی يک کار را درک کنند.
متن کامل
Blogspot
مفاهیم: رمزگذاری چیست؟
#کلاس #چهره #مطالعاتفرهنگی
🔸 استوارت هال
▫️#یونس_شکرخواه
▫️روندهای مطالعات فرهنگی در بریتانیا
استوارت هال (١٩٣٢-٢٠١۴) از بنیانگذران مکتب مطالعات فرهنگی بیرمنگهام بود که او را "پدرخوانده چند فرهنگ گرایی" میخواندند.
#استوارت_هال که یکی از شخصیتهای اصلی در پایهگذاری و بسط #مطالعات_فرهنگی در #بریتانیا به شمار میرفت؛ متولد جامائیکا بود.
او به همراه #ریموند_ویلیامز و #ریچارد_هوگارت از بنیانگذاران مطالعات فرهنگی بریتانیا بود که بعدها به مکتب مطالعات فرهنگی بیرمنگهام (Birmingham School of Cultural Studies) معروف شد. او در سال ۱۹۶۸ یعنی چهار سال پس از تاسیس "مرکز مطالعات فرهنگی معاصر بیرمنگهام" ریاست مرکز را از ریچارد هوگارت تحویل گرفت و تا سال ۱۹۷۹ ریاست آن را بر عهده داشت و هم او بود که مطالعات فرهنگی را در بریتانیا به عرصه نژاد و جنسیت کشاند.
عرصه تخصصی او #هژمونی (با تعقیب آرای #آنتونیو_گرامشی)؛ قدرت، نهادها، #رمزگذاری و #رمزگشایی؛ ادراک (نظریه ادراک) تحلیل متنی؛ رسانهها و فرهنگ بود.
او اقتصاد سیاسی نئولیبرالیسم و نئو محافظه کاری را محصول #تاچریسم میدانست
استوارت هال نزدیک به دو دهه یعنی از ۱۹۷۹ تا ۱۹۹۷ به عنوان جامعه شناس در دانشگاه اوپن (آزاد) انگلیس تدریس کرد.
استوارت هال در سالهای ۱۹۹۵ تا ۱۹۹۷ رئیس انجمن جامعهشناسی بریتانیا بود.
#گاردین در خبر مربوط به مرگ او (دهم فوریه ۲۰۱۴) نوشت: او جامعهشناسی بود که بیش از شش دهه بر مباحث آکادمیک؛ سیاسی و فرهنگی تاثیرگذار بود.
🔸 استوارت هال
▫️#یونس_شکرخواه
▫️روندهای مطالعات فرهنگی در بریتانیا
استوارت هال (١٩٣٢-٢٠١۴) از بنیانگذران مکتب مطالعات فرهنگی بیرمنگهام بود که او را "پدرخوانده چند فرهنگ گرایی" میخواندند.
#استوارت_هال که یکی از شخصیتهای اصلی در پایهگذاری و بسط #مطالعات_فرهنگی در #بریتانیا به شمار میرفت؛ متولد جامائیکا بود.
او به همراه #ریموند_ویلیامز و #ریچارد_هوگارت از بنیانگذاران مطالعات فرهنگی بریتانیا بود که بعدها به مکتب مطالعات فرهنگی بیرمنگهام (Birmingham School of Cultural Studies) معروف شد. او در سال ۱۹۶۸ یعنی چهار سال پس از تاسیس "مرکز مطالعات فرهنگی معاصر بیرمنگهام" ریاست مرکز را از ریچارد هوگارت تحویل گرفت و تا سال ۱۹۷۹ ریاست آن را بر عهده داشت و هم او بود که مطالعات فرهنگی را در بریتانیا به عرصه نژاد و جنسیت کشاند.
عرصه تخصصی او #هژمونی (با تعقیب آرای #آنتونیو_گرامشی)؛ قدرت، نهادها، #رمزگذاری و #رمزگشایی؛ ادراک (نظریه ادراک) تحلیل متنی؛ رسانهها و فرهنگ بود.
او اقتصاد سیاسی نئولیبرالیسم و نئو محافظه کاری را محصول #تاچریسم میدانست
استوارت هال نزدیک به دو دهه یعنی از ۱۹۷۹ تا ۱۹۹۷ به عنوان جامعه شناس در دانشگاه اوپن (آزاد) انگلیس تدریس کرد.
استوارت هال در سالهای ۱۹۹۵ تا ۱۹۹۷ رئیس انجمن جامعهشناسی بریتانیا بود.
#گاردین در خبر مربوط به مرگ او (دهم فوریه ۲۰۱۴) نوشت: او جامعهشناسی بود که بیش از شش دهه بر مباحث آکادمیک؛ سیاسی و فرهنگی تاثیرگذار بود.
#زوم🔸استفاده از وایفای در پروازها و چگونگی محافظت از دادهها
▫️اتصالات خودکار را غیرفعال کنید
اگر زیاد از #وایفای عمومی استفاده میکنید، ممکن است تلفنتان به طور خودکار به هر شبکهای که باز باشد وصل شود؛ حتی اگر قصد اتصال نداشته باشید. خاموش کردن اتصال خودکار، میتواند به شما در حفظ امنیت دادههایتان کمک کند.
▫️به هیچ حساب حساسی وارد نشوید
اگر به یک #شبکه عمومی متصل هستید، به هیچ حسابی که #اطلاعات حساستان در آنجا نگهداری میشود وارد نشوید. زیرا اگر #هکرها این شبکهها را هدف قرار دهند، میتوانند اطلاعات شما را نیز بدست آورند.
▫️به #اینترنت رسمی شرکت هواپیمایی یا شرکت رسمی ارائه دهنده خدمات متصل شوید
اطمینان حاصل کنید که به اینترنت وایفای پرواز متصل شدهاید؛ نه هر شبکهای که طوری طراحی شده که رسمی به نظر برسد و در واقع هدفش سرقت اطلاعات شما است.
▫️هنگام وارد کردن اطلاعات حساس، اعتبار وبسایت را بررسی کنید. قبل از وارد کردن اطلاعات حساس خود مانند اطلاعات بانکی یا دادههای شخصی، مطمئن شوید که آن #وبسایت یا درگاه پرداخت پول، دارای #یوآرال با پیشوند HTTPS است. حرف s در این عبارت، به این معنی است که این وبسایت امن است و دادههای شما #رمزگذاری شده است. علاوه بر این، در قبال هر سایتی که حین پرواز از شما اطلاعات شخصی میخواهد، هوشیار باشید زیرا چنین درخواستهایی میتواند تلاشی برای سرقت #اطلاعات شخصی شما باشد.
▫️از ویپیان استفاده کنید
سیستم #ویپیان (VPN)؛ استفاده شما از ترافیک اینترنت را از مسیر یک #تونل رمزگذاری شده ممکن میکند و به این تریتب رمزگشایی یا رهگیری دادههای شما بسیار دشوار میشود. یورونیوز
▫️اتصالات خودکار را غیرفعال کنید
اگر زیاد از #وایفای عمومی استفاده میکنید، ممکن است تلفنتان به طور خودکار به هر شبکهای که باز باشد وصل شود؛ حتی اگر قصد اتصال نداشته باشید. خاموش کردن اتصال خودکار، میتواند به شما در حفظ امنیت دادههایتان کمک کند.
▫️به هیچ حساب حساسی وارد نشوید
اگر به یک #شبکه عمومی متصل هستید، به هیچ حسابی که #اطلاعات حساستان در آنجا نگهداری میشود وارد نشوید. زیرا اگر #هکرها این شبکهها را هدف قرار دهند، میتوانند اطلاعات شما را نیز بدست آورند.
▫️به #اینترنت رسمی شرکت هواپیمایی یا شرکت رسمی ارائه دهنده خدمات متصل شوید
اطمینان حاصل کنید که به اینترنت وایفای پرواز متصل شدهاید؛ نه هر شبکهای که طوری طراحی شده که رسمی به نظر برسد و در واقع هدفش سرقت اطلاعات شما است.
▫️هنگام وارد کردن اطلاعات حساس، اعتبار وبسایت را بررسی کنید. قبل از وارد کردن اطلاعات حساس خود مانند اطلاعات بانکی یا دادههای شخصی، مطمئن شوید که آن #وبسایت یا درگاه پرداخت پول، دارای #یوآرال با پیشوند HTTPS است. حرف s در این عبارت، به این معنی است که این وبسایت امن است و دادههای شما #رمزگذاری شده است. علاوه بر این، در قبال هر سایتی که حین پرواز از شما اطلاعات شخصی میخواهد، هوشیار باشید زیرا چنین درخواستهایی میتواند تلاشی برای سرقت #اطلاعات شخصی شما باشد.
▫️از ویپیان استفاده کنید
سیستم #ویپیان (VPN)؛ استفاده شما از ترافیک اینترنت را از مسیر یک #تونل رمزگذاری شده ممکن میکند و به این تریتب رمزگشایی یا رهگیری دادههای شما بسیار دشوار میشود. یورونیوز
#زوم #ارتباطات #مطالعاتفرهنگی
🔸نظریه دریافت و سهگانه رمزگشایی
سهم #استوارتهال در تکوین #نظریهدریافت (reception theory) انکار ناپذیر است. سهم نظریهپرداز برجسته عرصه مطالعات فرهنگی با مقاله مهم رمزگذاری و رمزگشایی (١٩٧٣) او آغاز شد. استوارت هال در نظریه دریافت برای رمزگشایی یک متن سه حالت را شناسایی میکند.
از دیدگاه او، این مجموعه معانی رمزگذاریشده هستند که تأثیر میگذارند، سرگرم میکنند، آموزش میدهند و یا وسوسه میکنند و دارای پیامدهای ادراکی پیچیده شناختی، عاطفی، ایدئولوژیک یا رفتاری هستند.
استوارت الن (Stuart Allan) درباره این سه موقعیت بنگاهی انتقادی چنین نوشته است:
"هال معتقد است رمزگشایی در سه موقعیت فرضی مختلف ساخته میشود؛ این موقعیتهای قرائتی یکسان که همه در هنگام رمزگشایی حضور دارند، در ارتباط با اخبار تلویزیونی به شرح زیر قابل تفکیک هستند:
۱. هنگامی که بیننده یک گزارش تلویزیونی، پیام را هماهنگ با #رمزگذاری آن رمزگشایی میکند، در موقعیت #هژمونی_مسلط قرار میگیرد. هال معتقد است در این موقعیت، معنی اقتدارگرایانه، بیطرفانه و حرفهای اخبار به عنوان امری طبیعی و بدیهی پذیرفته میشود و بینندهای که تحت تأثیر این ذهنیت القایی حاکم بر اخبار قرار میگیرد، توصیف هژمونیک موقعیت را از جنبه ایدئولوژیک بازتولید میکند.
۲. در آنچه که استوارت هال آن را #موقعیتمذاکرهشده میخواند، بیننده مفهوم مورد نظر اخبار تلویزیونی را درک میکند، ولی آن را بدیهی و طبیعی نمیپندارد. با اینکه بینندگان مشروعیت کلی گزارش را به عنوان یک گزارش واقعی میپذیرند، تناقضها، تضادها و تفاوتها را در درون بافت و گستره شخصی خود تعریف و تعیین میکنند. از دید آنها، گزارشها میکوشند یک برداشت و تفسیر را نسبت به سایر برداشتها به طرزی ارجحتر ارائه کنند.
۳. آخرین موقعیت قرائت در واقع موقعیتی مبتنی بر #رمز مخالفت است. در این حالت، بیننده منطق مسلط ـ هژمونیک را به شیوهای درک میکند که عامل آن منطق را به طور مستقیم به چالش بکشد. هال بینندهای را مثال میزند که در حال پیگیری مناظرهای تلویزیونی در زمینة نیاز به کاهش دستمزدهاست ولی هر بار که در این مناظره اصطلاح منافع ملی مطرح میشود، وی آن را منافع طبقاتی تعریف و تعبیر میکند.
باید در نظر داشت که این موقعیتهای قرائت ایدهآلگونه صرفاً برای ایجاد شفافیت در تحلیل ارائه شدهاند و موقعیتها و مواضعی نیستند که عملاً تجربه شده باشند. ارتباط بیننده با برنامههای خبری تلویزیونی معمولاً مجموعه پیچیدهای از موقعیتها و مواضع متضاد را به دنبال دارد؛ زیرا درک معنا همواره به مناسبات اجتماعی معنایی به کار گرفته شده وابسته است.
به این ترتیب، نه جایگاه بیننده اخبار تلویزیون تا سطح یک قربانی منفعل و تنسپرده به آنچه ایدئولوژی حاکم از طریق متن دیکته میکند تنزل مییابد و نه بیننده آنچنان مقتدر میشود که بتواند برداشتهای گوناگون از یک متن داشته باشد."
🔸نظریه دریافت و سهگانه رمزگشایی
سهم #استوارتهال در تکوین #نظریهدریافت (reception theory) انکار ناپذیر است. سهم نظریهپرداز برجسته عرصه مطالعات فرهنگی با مقاله مهم رمزگذاری و رمزگشایی (١٩٧٣) او آغاز شد. استوارت هال در نظریه دریافت برای رمزگشایی یک متن سه حالت را شناسایی میکند.
از دیدگاه او، این مجموعه معانی رمزگذاریشده هستند که تأثیر میگذارند، سرگرم میکنند، آموزش میدهند و یا وسوسه میکنند و دارای پیامدهای ادراکی پیچیده شناختی، عاطفی، ایدئولوژیک یا رفتاری هستند.
استوارت الن (Stuart Allan) درباره این سه موقعیت بنگاهی انتقادی چنین نوشته است:
"هال معتقد است رمزگشایی در سه موقعیت فرضی مختلف ساخته میشود؛ این موقعیتهای قرائتی یکسان که همه در هنگام رمزگشایی حضور دارند، در ارتباط با اخبار تلویزیونی به شرح زیر قابل تفکیک هستند:
۱. هنگامی که بیننده یک گزارش تلویزیونی، پیام را هماهنگ با #رمزگذاری آن رمزگشایی میکند، در موقعیت #هژمونی_مسلط قرار میگیرد. هال معتقد است در این موقعیت، معنی اقتدارگرایانه، بیطرفانه و حرفهای اخبار به عنوان امری طبیعی و بدیهی پذیرفته میشود و بینندهای که تحت تأثیر این ذهنیت القایی حاکم بر اخبار قرار میگیرد، توصیف هژمونیک موقعیت را از جنبه ایدئولوژیک بازتولید میکند.
۲. در آنچه که استوارت هال آن را #موقعیتمذاکرهشده میخواند، بیننده مفهوم مورد نظر اخبار تلویزیونی را درک میکند، ولی آن را بدیهی و طبیعی نمیپندارد. با اینکه بینندگان مشروعیت کلی گزارش را به عنوان یک گزارش واقعی میپذیرند، تناقضها، تضادها و تفاوتها را در درون بافت و گستره شخصی خود تعریف و تعیین میکنند. از دید آنها، گزارشها میکوشند یک برداشت و تفسیر را نسبت به سایر برداشتها به طرزی ارجحتر ارائه کنند.
۳. آخرین موقعیت قرائت در واقع موقعیتی مبتنی بر #رمز مخالفت است. در این حالت، بیننده منطق مسلط ـ هژمونیک را به شیوهای درک میکند که عامل آن منطق را به طور مستقیم به چالش بکشد. هال بینندهای را مثال میزند که در حال پیگیری مناظرهای تلویزیونی در زمینة نیاز به کاهش دستمزدهاست ولی هر بار که در این مناظره اصطلاح منافع ملی مطرح میشود، وی آن را منافع طبقاتی تعریف و تعبیر میکند.
باید در نظر داشت که این موقعیتهای قرائت ایدهآلگونه صرفاً برای ایجاد شفافیت در تحلیل ارائه شدهاند و موقعیتها و مواضعی نیستند که عملاً تجربه شده باشند. ارتباط بیننده با برنامههای خبری تلویزیونی معمولاً مجموعه پیچیدهای از موقعیتها و مواضع متضاد را به دنبال دارد؛ زیرا درک معنا همواره به مناسبات اجتماعی معنایی به کار گرفته شده وابسته است.
به این ترتیب، نه جایگاه بیننده اخبار تلویزیون تا سطح یک قربانی منفعل و تنسپرده به آنچه ایدئولوژی حاکم از طریق متن دیکته میکند تنزل مییابد و نه بیننده آنچنان مقتدر میشود که بتواند برداشتهای گوناگون از یک متن داشته باشد."
#زوم #استوارتهال #ارتباطات
🔸مدل رمزگذاری و رمز گشایی استوارت هال
▫️نویسنده استوارت الن*
▫️ترجمه #یونس_شکرخواه
بر اساس نظریههای استوارت هال اگرچه کدگذاری و کدگشایی پیام اخبار تلویزیونی لحظات متمایز شدهای هستند (به این معنی که کاملاً متقارن یا شفاف نیستند)، اما با مناسبات اجتماعی فرایندهای ارتباطی، به مثابه یک کل، با یکدیگر در ارتباطند.
با وجود این، پیش از اینکه این نوع گفتمان بتواند تأثیراتی داشته باشد، باید با گفتمانی که به لحاظ شخصی از سوی بیننده #تلویزیون با آن مرتبط شده است، رابطه داشته باشد تا بتواند به طرز معنیداری رمزگشایی شود.
از دیدگاه #استوارت_هال، این مجموعه معانی رمزگذاریشده هستند که تأثیر میگذارند، سرگرم میکنند، آموزش میدهند و یا وسوسه میکنند و دارای پیامدهای ادراکی پیچیده شناختی، عاطفی، ایدئولوژیک یا رفتاری هستند.
هال معتقد است #رمزگشایی در سه موقعیت فرضی مختلف ساخته میشود؛ این موقعیتهای قرائتی یکسان که همه در هنگام رمزگشایی حضور دارند، در ارتباط با اخبار تلویزیونی به شرح زیر قابل تفکیک هستند:
۱. هنگامی که بیننده یک گزارش تلویزیونی، پیام را هماهنگ با #رمزگذاری آن رمزگشایی میکند، در موقعیت #هژمونیمسلط قرار میگیرد. هال معتقد است در این موقعیت، معنی اقتدارگرایانه، بیطرفانه و حرفهای اخبار به عنوان امری طبیعی و بدیهی پذیرفته میشود و بینندهای که تحت تأثیر این ذهنیت القایی حاکم بر اخبار قرار میگیرد، توصیف هژمونیک موقعیت را از جنبه ایدئولوژیک بازتولید میکند.
۲. در آنچه که استوارت هال آن را #موقعیتمذاکره شده میخواند، بیننده مفهوم مورد نظر اخبار تلویزیونی را درک میکند، ولی آن را بدیهی و طبیعی نمیپندارد. با اینکه بینندگان مشروعیت کلی گزارش را به عنوان یک گزارش واقعی میپذیرند، تناقضها، تضادها و تفاوتها را در درون بافت و گستره شخصی خود تعریف و تعیین میکنند. از دید آنها، گزارشها میکوشند یک برداشت و تفسیر را نسبت به سایر برداشتها به طرزی ارجحتر ارائه کنند.
۳. آخرین موقعیت قرائت در واقع موقعیتی مبتنی بر #رمز_مخالفت است. در این حالت، بیننده منطق مسلط ـ هژمونیک را به شیوهای درک میکند که عامل آن منطق را به طور مستقیم به چالش بکشد. هال بینندهای را مثال میزند که در حال پیگیری مناظرهای تلویزیونی در زمینة نیاز به کاهش دستمزدهاست ولی هر بار که در این مناظره اصطلاح منافع ملی مطرح میشود، وی آن را منافع طبقاتی تعریف و تعبیر میکند.
باید در نظر داشت که این موقعیتهای قرائت ایدهآلگونه صرفاً برای ایجاد شفافیت در تحلیل ارائه شدهاند و موقعیتها و مواضعی نیستند که عملاً تجربه شده باشند. ارتباط بیننده با برنامههای خبری تلویزیونی معمولاً مجموعه پیچیدهای از موقعیتها و مواضع متضاد را به دنبال دارد؛ زیرا درک معنا همواره به مناسبات اجتماعی معنایی به کار گرفته شده وابسته است.
مدل رمزگذاری ـ رمزگشایی (encoding-decoding model) این امکان را میدهد تا مقوله جبر متنی به عنوان فرایندی ناهمگن و سیال مطالعه شود و در عین حال راههایی که باعث میشوند این مقوله در بطن مناسبات قدرت جای گیرد نیز از نظر دور نمانند
به این ترتیب، نه جایگاه بیننده اخبار تلویزیون تا سطح یک قربانی منفعل و تنسپرده به آنچه ایدئولوژی حاکم از طریق متن دیکته میکند تنزل مییابد و نه بیننده آنچنان مقتدر میشود که بتواند برداشتهای گوناگون از یک متن داشته باشد.
مدل رمزگذاری ـ رمزگشایی این فرایند پویا را به فرایندی تبادلی تشبیه میکند که در چارچوب پارامترهای تغییرپذیر و مشروط انجام میشود. بنابراین، این مدل میتواند طیفی از موقعیتهای بالقوه را به صورت اجمالی ارائه کند.
🔸مدل رمزگذاری و رمز گشایی استوارت هال
▫️نویسنده استوارت الن*
▫️ترجمه #یونس_شکرخواه
بر اساس نظریههای استوارت هال اگرچه کدگذاری و کدگشایی پیام اخبار تلویزیونی لحظات متمایز شدهای هستند (به این معنی که کاملاً متقارن یا شفاف نیستند)، اما با مناسبات اجتماعی فرایندهای ارتباطی، به مثابه یک کل، با یکدیگر در ارتباطند.
با وجود این، پیش از اینکه این نوع گفتمان بتواند تأثیراتی داشته باشد، باید با گفتمانی که به لحاظ شخصی از سوی بیننده #تلویزیون با آن مرتبط شده است، رابطه داشته باشد تا بتواند به طرز معنیداری رمزگشایی شود.
از دیدگاه #استوارت_هال، این مجموعه معانی رمزگذاریشده هستند که تأثیر میگذارند، سرگرم میکنند، آموزش میدهند و یا وسوسه میکنند و دارای پیامدهای ادراکی پیچیده شناختی، عاطفی، ایدئولوژیک یا رفتاری هستند.
هال معتقد است #رمزگشایی در سه موقعیت فرضی مختلف ساخته میشود؛ این موقعیتهای قرائتی یکسان که همه در هنگام رمزگشایی حضور دارند، در ارتباط با اخبار تلویزیونی به شرح زیر قابل تفکیک هستند:
۱. هنگامی که بیننده یک گزارش تلویزیونی، پیام را هماهنگ با #رمزگذاری آن رمزگشایی میکند، در موقعیت #هژمونیمسلط قرار میگیرد. هال معتقد است در این موقعیت، معنی اقتدارگرایانه، بیطرفانه و حرفهای اخبار به عنوان امری طبیعی و بدیهی پذیرفته میشود و بینندهای که تحت تأثیر این ذهنیت القایی حاکم بر اخبار قرار میگیرد، توصیف هژمونیک موقعیت را از جنبه ایدئولوژیک بازتولید میکند.
۲. در آنچه که استوارت هال آن را #موقعیتمذاکره شده میخواند، بیننده مفهوم مورد نظر اخبار تلویزیونی را درک میکند، ولی آن را بدیهی و طبیعی نمیپندارد. با اینکه بینندگان مشروعیت کلی گزارش را به عنوان یک گزارش واقعی میپذیرند، تناقضها، تضادها و تفاوتها را در درون بافت و گستره شخصی خود تعریف و تعیین میکنند. از دید آنها، گزارشها میکوشند یک برداشت و تفسیر را نسبت به سایر برداشتها به طرزی ارجحتر ارائه کنند.
۳. آخرین موقعیت قرائت در واقع موقعیتی مبتنی بر #رمز_مخالفت است. در این حالت، بیننده منطق مسلط ـ هژمونیک را به شیوهای درک میکند که عامل آن منطق را به طور مستقیم به چالش بکشد. هال بینندهای را مثال میزند که در حال پیگیری مناظرهای تلویزیونی در زمینة نیاز به کاهش دستمزدهاست ولی هر بار که در این مناظره اصطلاح منافع ملی مطرح میشود، وی آن را منافع طبقاتی تعریف و تعبیر میکند.
باید در نظر داشت که این موقعیتهای قرائت ایدهآلگونه صرفاً برای ایجاد شفافیت در تحلیل ارائه شدهاند و موقعیتها و مواضعی نیستند که عملاً تجربه شده باشند. ارتباط بیننده با برنامههای خبری تلویزیونی معمولاً مجموعه پیچیدهای از موقعیتها و مواضع متضاد را به دنبال دارد؛ زیرا درک معنا همواره به مناسبات اجتماعی معنایی به کار گرفته شده وابسته است.
مدل رمزگذاری ـ رمزگشایی (encoding-decoding model) این امکان را میدهد تا مقوله جبر متنی به عنوان فرایندی ناهمگن و سیال مطالعه شود و در عین حال راههایی که باعث میشوند این مقوله در بطن مناسبات قدرت جای گیرد نیز از نظر دور نمانند
به این ترتیب، نه جایگاه بیننده اخبار تلویزیون تا سطح یک قربانی منفعل و تنسپرده به آنچه ایدئولوژی حاکم از طریق متن دیکته میکند تنزل مییابد و نه بیننده آنچنان مقتدر میشود که بتواند برداشتهای گوناگون از یک متن داشته باشد.
مدل رمزگذاری ـ رمزگشایی این فرایند پویا را به فرایندی تبادلی تشبیه میکند که در چارچوب پارامترهای تغییرپذیر و مشروط انجام میشود. بنابراین، این مدل میتواند طیفی از موقعیتهای بالقوه را به صورت اجمالی ارائه کند.
#سینماویژن🔸 آنسوی رمز
▫️نوشته #تیکو_رومائو*
▫️ترجمه #یونس_شکرخواه
نظریهپردازان معتقد به #نظریهشناختی در حوزه فیلم نظیر دیوید بوردول (David Bordwell) معتقدند که #نشانهشناسی در شناسایی رمزهای حاکم بر تولید و ادراک تصاویر حداقل به اندازه شناسایی جزئیات و گستره این رمزها در قلمرو زبانشناسی موفق نبوده است.
در حال حاضر این تلقی که همه #ارتباطات الزاماً بر پایه #رمزگذاری و #رمزگشایی انجام میشوند، مورد تردید واقع شده و همین تردید به اصل مدل رمز، آسیب فراوانی زده است.
نظریهپردازان معتقد به نظریه شناختی، بر این باورند که درک روایت فیلمها عمدتاً بیشتر بر فرایندهای #استنباطی و #استنتاجی تکیه دارد تا عملکردهای رمزگذاری. اگر این موضوع حقیقت داشته باشد، تحلیل تولید #فیلم و روایتهای تلویزیونی، بیش از آنکه در چارچوب رمزگذاری بگنجد، مقولهای مرتبط با ساخت شواهد #دیداری و #شنیداری است که تماشاگران به وسیله آن میتوانند نیات ارتباطی یک کار را درک کنند.
*TICO ROMAO
▫️نوشته #تیکو_رومائو*
▫️ترجمه #یونس_شکرخواه
نظریهپردازان معتقد به #نظریهشناختی در حوزه فیلم نظیر دیوید بوردول (David Bordwell) معتقدند که #نشانهشناسی در شناسایی رمزهای حاکم بر تولید و ادراک تصاویر حداقل به اندازه شناسایی جزئیات و گستره این رمزها در قلمرو زبانشناسی موفق نبوده است.
در حال حاضر این تلقی که همه #ارتباطات الزاماً بر پایه #رمزگذاری و #رمزگشایی انجام میشوند، مورد تردید واقع شده و همین تردید به اصل مدل رمز، آسیب فراوانی زده است.
نظریهپردازان معتقد به نظریه شناختی، بر این باورند که درک روایت فیلمها عمدتاً بیشتر بر فرایندهای #استنباطی و #استنتاجی تکیه دارد تا عملکردهای رمزگذاری. اگر این موضوع حقیقت داشته باشد، تحلیل تولید #فیلم و روایتهای تلویزیونی، بیش از آنکه در چارچوب رمزگذاری بگنجد، مقولهای مرتبط با ساخت شواهد #دیداری و #شنیداری است که تماشاگران به وسیله آن میتوانند نیات ارتباطی یک کار را درک کنند.
*TICO ROMAO
#مطالعاتفرهنگی
#چهره 🔸 استوارت هال
#استوارت_هال از چهرههای پیشتاز مکتب مطالعات فرهنگی بیرمنگام و یک نئو مارکسیست است. او که در ادامه آرای #آنتونیو_گرامشی بحث #هژمونی را دنبال کرد به جایگاه #زبان در بافتهای قدرت و #فرهنگ میپردازد. از مقولات مورد توجه استوارت هال میتوان به نژاد، قوميت و فرهنگ اشاره کرد. علاوه بر این، استوارت هال به گفتمانهای رسانهای از منظر #رمزگذاری و #رمزگشایی میپردازد.
#چهره 🔸 استوارت هال
#استوارت_هال از چهرههای پیشتاز مکتب مطالعات فرهنگی بیرمنگام و یک نئو مارکسیست است. او که در ادامه آرای #آنتونیو_گرامشی بحث #هژمونی را دنبال کرد به جایگاه #زبان در بافتهای قدرت و #فرهنگ میپردازد. از مقولات مورد توجه استوارت هال میتوان به نژاد، قوميت و فرهنگ اشاره کرد. علاوه بر این، استوارت هال به گفتمانهای رسانهای از منظر #رمزگذاری و #رمزگشایی میپردازد.
#موبایل 🔸حکمرانی پیامکی مرکل؟
در صحنه سیاسی برلین رازی سرگشاده است که تلفن موبایل صدراعظم #آنگلا_مرکل بخش اساسی امور حکمرانی او بوده است. خبرگزاری آلمان میگوید اگر بخواهیم کمی غلوآمیز بگوییم: صدراعظم در سالهای آخر مسئولیت از طریق #پیامک (SMS) حکومت میکرده است. این امر البته در روزگار امروز امر غریبی نیست. اما دقیقا این خطر را در خود نهفته دارد که مرکل با یک #اسمارتفون بدون #رمزگذاری مراوده میکرده است. و حتا در سال ۲۰۱۳ مشخص شد که آژانس امنیت ملی آمریکا (NSA#) موبایل صدراعظم را تحت #شنود و مراقبت داشته است.
در صحنه سیاسی برلین رازی سرگشاده است که تلفن موبایل صدراعظم #آنگلا_مرکل بخش اساسی امور حکمرانی او بوده است. خبرگزاری آلمان میگوید اگر بخواهیم کمی غلوآمیز بگوییم: صدراعظم در سالهای آخر مسئولیت از طریق #پیامک (SMS) حکومت میکرده است. این امر البته در روزگار امروز امر غریبی نیست. اما دقیقا این خطر را در خود نهفته دارد که مرکل با یک #اسمارتفون بدون #رمزگذاری مراوده میکرده است. و حتا در سال ۲۰۱۳ مشخص شد که آژانس امنیت ملی آمریکا (NSA#) موبایل صدراعظم را تحت #شنود و مراقبت داشته است.