🔸برآمدن اینفلوئنسرهای دانشگاهی در ایران
▫️دکتر #عباس_کاظمی
@varijkazemi
در سالهای اخیر، رشد شبکههای اجتماعی، همهگیری کرونا و تحول در نظام آموزش آنلاین، موجب تحولاتی عمیق در نظام دانشگاهی کشور شده است. زندگی استادان پرنفوذ دانشگاه و شکلگیری چهرههای جدید دانشگاهی، یکی از این تغییرات بوده است.
آینده دانشگاه در بستر اشکال نوظهور اینفلوئنسرهای دانشگاهی را چگونه باید فهم کنیم؟
سلیبریتیهای دانشگاهی، افرادیاند که فراتر از دانشگاه برای مردم شناختهشدهاند و سخنانشان در رسانههای سنتی، به گوش بخشی از مردم میرسد. با دوری و غریبگی از مخاطبان بود که مردم بهمیانجی صدا و تصویر یا نوشتههایشان با فاصله با آنها مرتبط میشدند و درنهایت هالهای پیرامونشان ایجاد میشد که بر جذابیتشان میافزود و بدانها چهرهای متفاوت و دستنایافتنی میداد.
درعوض، چهرههایی جدید ظهور کردند که نمونهاش اینفلوئنسرهای دانشگاهیاند و وجه مشترکشان، بالاآمدن از نظام شهرت برپایه شبکههای اجتماعی است.
گیل استیور در کتاب روانشناسی شهرت، چند نکته مهم درباب تفاوت میان معروفبودن (سلیبریتی) با مفهوم شهرت (اینفلوئنسری) بیان میکند. بهنظر وی هرچند معروفبودن همیشه وجود داشته است، شهرت، پدیدهای بهشدت مدرن است. انسانهای معروف (Fame) بهدلیل دستاوردهای برجسته و کار خارقالعادهای که داشتند، صاحب چنین موقعیتی شدند اما انسانهای مشهور ازطریق رسانههای جدید، بازنمایی زندگی شخصی خود و فرایند جلبتوجه، به موقعیتشان دست یافتند.
برای فهم بهتر این موضوع براساس مطالعۀ صفحات اینستاگرامی و کانالهای تلگرامی استادان دانشگاه در ایران، سه گونه استادان را از هم متمایز کردهام:
دسته اول را سلیبریتیها با «حضور شبکهای ضعیف» نامیدهام. در اینجا با استادانی روبهروییم که در جهان خارج معروفاند و پیشازاین در رسانههای متفاوت سنتی ازجمله کتاب و مجلههای روشنفکری شناخته شده بودند؛ چهرههایی همچون #مهدی_گلشنی، #رضا_داوری، #محمدرضا_شفیعیکدکنی، #جواد_طباطبایی، #یوسف_اباذری و #مصطفی_ملکیان. درواقع، حضور این دسته در شبکههای اجتماعی، یکسویه است و صرفاً حضوری ویترینی در شبکههای اجتماعی دارند.
دسته دوم، «استاد-اینفلوئنسر»ند؛ کسانی که درون شبکههای اجتماعی متولد شدند و حضور، فعالیت و شهرتشان در جهان مجازی، بیش از جهان بیرونی است؛ بهعبارتدیگر، آنها از هویت شبکهای برخوردارند. ویژگی بارزشان، تعداد فالوورهایشان است؛ بهعبارتی، اینفلوئنسرهای دانشگاهی، پیوندهایشان را با پیروانشان، مرتب حفظ میکنند و میتوان گفت که از قدرت پیوندهای سست بهره میبرند. بهطورکلی، این سنخ از استادانِ عمدتاً جوان دانشگاهی، همزمان از چند شبکۀ اجتماعی استفاده میکنند؛ برای نمونه به چهرههایی همچون #سیدمجید_حسینی، #محمد_فاضلی، #فردین_علیخواه و #حسن_محدثی اشاره کردهام.
گروه سوم، هویت دورگه و هیبریدی دارند. ازلحاظ سنی، تجربۀ بالایی دارند اما به گروه سنی دسته اول مربوط نمیشوند. همچنین فعالیت زیادی را در دانشگاهها و فضای عمومی انجام دادهاند. بااینحال، با تولد شبکههای اجتماعی از قافله عقب نماندند و کوشیدند در این فضا نیز حضوری فعال داشته باشند. آنها از خصوصیات دسته دوم یعنی فعالیت عملی درون این شبکهها برخوردارند؛ لایک میکنند، شرح عکس مینویسند، استوری میگذارند. بااینحال، مانند دسته دوم، متولد شبکههای اجتماعی نیستند؛ ازاینرو، شهرتشان را نیز صرفاً مدیون ایندست شبکهها نیستند؛ #یونس_شکرخواه و #حسین_آخانی، از این گروهاند.
در این مقاله، با تفکیک اشکال مختلف چهرههای دانشگاهی نشان داده شد که این قدرتهای نوظهور دانشگاهی، از زنجیرهای از شبکههای اجتماعی (اینستاگرام، تلگرام و توییتر و...) استفاده میکنند؛ همچنین در مقایسه با سلیبریتیهای دانشگاهی که شکلی سنتی دارند، صمیمیت بیشتری با مخاطبان خود برقرار میکنند. ازسویدیگر، محتوای تولیدی این دانشگاهیان، از ساختارهای علمی فراتر میرود و برای مخاطبان عمومی و به زبان ساده نوشته میشود.
یک استاد-اینفلوئنسر در برابر استاد مشهور سنتی، از قواعدی کاملاً متفاوت با ساختار دپارتمانهای دانشگاهی پیروی میکند که بسیار گستردهتر از روابط دروندانشگاهی است.
ما با ستیزههایی درون فضای دانشگاهی روبهروییم که میان و درون گروههای علمی جاری است. دانشگاهها بهمرور قواعد سلسلهمراتبی ارتقا و منزلت خود را سامان دادند و شبکهایشدن دانشگاه و قدرتیافتن افراد جدید و چهرهشدنشان، میدان منازعه را تغییر داده و در مقاطعی به ستیزه (درون سلسلهمراتب دانشگاهی) شدت بخشیده است.
متن کامل مقاله را که در فصلنامه پژوهش مسائل اجتماعی ایران، تابستان ۱۴۰۱منتشر شده در پست بعدی دانلود کنید:
▫️دکتر #عباس_کاظمی
@varijkazemi
در سالهای اخیر، رشد شبکههای اجتماعی، همهگیری کرونا و تحول در نظام آموزش آنلاین، موجب تحولاتی عمیق در نظام دانشگاهی کشور شده است. زندگی استادان پرنفوذ دانشگاه و شکلگیری چهرههای جدید دانشگاهی، یکی از این تغییرات بوده است.
آینده دانشگاه در بستر اشکال نوظهور اینفلوئنسرهای دانشگاهی را چگونه باید فهم کنیم؟
سلیبریتیهای دانشگاهی، افرادیاند که فراتر از دانشگاه برای مردم شناختهشدهاند و سخنانشان در رسانههای سنتی، به گوش بخشی از مردم میرسد. با دوری و غریبگی از مخاطبان بود که مردم بهمیانجی صدا و تصویر یا نوشتههایشان با فاصله با آنها مرتبط میشدند و درنهایت هالهای پیرامونشان ایجاد میشد که بر جذابیتشان میافزود و بدانها چهرهای متفاوت و دستنایافتنی میداد.
درعوض، چهرههایی جدید ظهور کردند که نمونهاش اینفلوئنسرهای دانشگاهیاند و وجه مشترکشان، بالاآمدن از نظام شهرت برپایه شبکههای اجتماعی است.
گیل استیور در کتاب روانشناسی شهرت، چند نکته مهم درباب تفاوت میان معروفبودن (سلیبریتی) با مفهوم شهرت (اینفلوئنسری) بیان میکند. بهنظر وی هرچند معروفبودن همیشه وجود داشته است، شهرت، پدیدهای بهشدت مدرن است. انسانهای معروف (Fame) بهدلیل دستاوردهای برجسته و کار خارقالعادهای که داشتند، صاحب چنین موقعیتی شدند اما انسانهای مشهور ازطریق رسانههای جدید، بازنمایی زندگی شخصی خود و فرایند جلبتوجه، به موقعیتشان دست یافتند.
برای فهم بهتر این موضوع براساس مطالعۀ صفحات اینستاگرامی و کانالهای تلگرامی استادان دانشگاه در ایران، سه گونه استادان را از هم متمایز کردهام:
دسته اول را سلیبریتیها با «حضور شبکهای ضعیف» نامیدهام. در اینجا با استادانی روبهروییم که در جهان خارج معروفاند و پیشازاین در رسانههای متفاوت سنتی ازجمله کتاب و مجلههای روشنفکری شناخته شده بودند؛ چهرههایی همچون #مهدی_گلشنی، #رضا_داوری، #محمدرضا_شفیعیکدکنی، #جواد_طباطبایی، #یوسف_اباذری و #مصطفی_ملکیان. درواقع، حضور این دسته در شبکههای اجتماعی، یکسویه است و صرفاً حضوری ویترینی در شبکههای اجتماعی دارند.
دسته دوم، «استاد-اینفلوئنسر»ند؛ کسانی که درون شبکههای اجتماعی متولد شدند و حضور، فعالیت و شهرتشان در جهان مجازی، بیش از جهان بیرونی است؛ بهعبارتدیگر، آنها از هویت شبکهای برخوردارند. ویژگی بارزشان، تعداد فالوورهایشان است؛ بهعبارتی، اینفلوئنسرهای دانشگاهی، پیوندهایشان را با پیروانشان، مرتب حفظ میکنند و میتوان گفت که از قدرت پیوندهای سست بهره میبرند. بهطورکلی، این سنخ از استادانِ عمدتاً جوان دانشگاهی، همزمان از چند شبکۀ اجتماعی استفاده میکنند؛ برای نمونه به چهرههایی همچون #سیدمجید_حسینی، #محمد_فاضلی، #فردین_علیخواه و #حسن_محدثی اشاره کردهام.
گروه سوم، هویت دورگه و هیبریدی دارند. ازلحاظ سنی، تجربۀ بالایی دارند اما به گروه سنی دسته اول مربوط نمیشوند. همچنین فعالیت زیادی را در دانشگاهها و فضای عمومی انجام دادهاند. بااینحال، با تولد شبکههای اجتماعی از قافله عقب نماندند و کوشیدند در این فضا نیز حضوری فعال داشته باشند. آنها از خصوصیات دسته دوم یعنی فعالیت عملی درون این شبکهها برخوردارند؛ لایک میکنند، شرح عکس مینویسند، استوری میگذارند. بااینحال، مانند دسته دوم، متولد شبکههای اجتماعی نیستند؛ ازاینرو، شهرتشان را نیز صرفاً مدیون ایندست شبکهها نیستند؛ #یونس_شکرخواه و #حسین_آخانی، از این گروهاند.
در این مقاله، با تفکیک اشکال مختلف چهرههای دانشگاهی نشان داده شد که این قدرتهای نوظهور دانشگاهی، از زنجیرهای از شبکههای اجتماعی (اینستاگرام، تلگرام و توییتر و...) استفاده میکنند؛ همچنین در مقایسه با سلیبریتیهای دانشگاهی که شکلی سنتی دارند، صمیمیت بیشتری با مخاطبان خود برقرار میکنند. ازسویدیگر، محتوای تولیدی این دانشگاهیان، از ساختارهای علمی فراتر میرود و برای مخاطبان عمومی و به زبان ساده نوشته میشود.
یک استاد-اینفلوئنسر در برابر استاد مشهور سنتی، از قواعدی کاملاً متفاوت با ساختار دپارتمانهای دانشگاهی پیروی میکند که بسیار گستردهتر از روابط دروندانشگاهی است.
ما با ستیزههایی درون فضای دانشگاهی روبهروییم که میان و درون گروههای علمی جاری است. دانشگاهها بهمرور قواعد سلسلهمراتبی ارتقا و منزلت خود را سامان دادند و شبکهایشدن دانشگاه و قدرتیافتن افراد جدید و چهرهشدنشان، میدان منازعه را تغییر داده و در مقاطعی به ستیزه (درون سلسلهمراتب دانشگاهی) شدت بخشیده است.
متن کامل مقاله را که در فصلنامه پژوهش مسائل اجتماعی ایران، تابستان ۱۴۰۱منتشر شده در پست بعدی دانلود کنید: