عرصه‌های‌ ارتباطی
3.62K subscribers
32.5K photos
3.28K videos
915 files
6.6K links
🔸عرصه‌های ارتباطی
▫️کانال رسمی یونس شُکرخواه
Agora | The official Telegram channel of Younes Shokrkhah
https://t.iss.one/boost/younesshokrkhah
▫️اینستاگرام:
https://www.instagram.com/younesshokrkhah
Download Telegram
#شعر🔸آن نگار
داد جاروبی به دستم آن نگار
گفت کز دریا برانگیزان غبار
باز آن جاروب را ز آتش بسوخت
گفت کز آتش تو جاروبی برآر
کردم از حیرت سجودی پیش او
گفت بی‌ساجد سجودی خوش بیار
#مولوی
#شعر🔸آب دریا و مرده
آن یکی نحوی به کشتی در نشست
رو به کشتیبان نهاد آن خودپرست
گفت هیچ از نحو خواندی گفت لا
گفت نیم عمر تو شد در فنا
دل‌شکسته گشت کشتیبان ز تاب
لیک آن دم کرد خامش از جواب
باد کشتی را به گردابی فکند
گفت کشتیبان بدان نحوی بلند
هیچ دانی آشنا کردن بگو
گفت نی ای خوش‌جواب خوب‌رو
گفت کل عمرت ای نحوی فناست
زانک کشتی غرق این گردابهاست
محو می‌باید نه نحو اینجا بدان
گر تو محوی بی‌خطر در آب ران
آب دریا مرده را بر سر نهد
ور بود زنده ز دریا کی رهد
چون بمردی تو ز اوصاف بشر
بحرِ اسرارت نهد بر فرق سر
#مولوی
#شعر🔸بچشاند بچشاند
هله نومید نباشی که تو را یار براند
گرت امروز براند نه که فردات بخواند؟
در اگر بر تو ببندد مرو و صبر کن آن جا
ز پس صبر، تو را او به سر صدر نشاند
و اگر بر تو ببندد همه ره‌ها و گذرها
ره پنهان بنماید که کس آن راه نداند
نه که قصّاب به خنجر چو سر میش ببُرّد
نهلد کشتهٔ خود را، کُشد آن گاه کشاند
چو دم میش نمانَد ز دم خود کُنَدش پُر
تو ببینی دم یزدان به کجاهات رساند
به مثَل گفته‌ام این را و اگر نه کرَم او
نکُشد هیچ کسی را و ز کشتن برهاند
همگی ملک سلیمان به یکی مور ببخشد
بدهد هر دو جهان را و دلی را نرماند
دل من گرد جهان گشت و نیابید مثالش
به‌که‌ماند؟به‌که‌ماند؟به‌که‌ماند؟ به‌که‌ماند؟
هله خاموش که بی‌گفت از این می همگان را
بچشاند بچشاند بچشاند بچشاند
 #مولوی
#شعر🔸خود
ساعتی میزان آنی
ساعتی موزون این
بعد از این میزان خود شو
تا شوی موزون خویش
#مولوی
#شعر🔸دم مزن
دم مزن تا بشنوی از دم‌زنان
آنچ نامد در زبان و در بیان
دم مزن تا بشنوی زان آفتاب
آنچ نامد در کتاب و در خطاب
دم مزن تا دم زند بهر تو روح
آشنا بگذار در کشتی نوح
#مولوی
#شعر🔸خامی
این جهان همچون درختست ای کرام
ما برو چون میوه‌های نیم‌خام
سخت گیرد خام‌ها مر شاخ را
زانک در خامی نشاید کاخ را
چون بپخت و گشت شیرین لب‌گزان
سست گیرد شاخ‌ها را بعد از آن
چون از آن اقبال شیرین شد دهان
سرد شد بر آدمی ملک جهان
سخت‌گیری و تعصب خامی است
تا جنینی کار خون‌آشامی است
#مولوی
#شعر🔸در خامشی بیان‌ها
بشکن سبو و کوزه ای میرآب جان‌ها
تا وا شود چو کاسه در پیش تو دهان‌ها
بر گیجگاه ما زن ای گیجی خردها
تا وارهد به گیجی این عقل ز امتحان‌ها
ناقوس تن شکستی ناموس عقل بشکن
مگذار کان مزور پیدا کند نشان‌ها
ور جادویی نماید بندد زبان مردم
تو چون عصای موسی بگشا برو زبان‌ها
عاشق خموش خوشتر دریا به جوش خوشتر
چون آینه‌ست خوشتر در خامشی بیان‌ها
#مولوی
#شعر🔸عمری بزدم این در
زین پیش اگر دم از جنون می‌زده‌ام
وانگه قدم از چرا و چون می‌زده‌ام
عمری بزدم این در و چون بگشادند
دیدم ز درون در برون می‌زده‌ام
#مولوی
#شعر🔸آنچه داریم
ناساز از آنیم که سازی داریم
بد خوی از آنیم که نازی داریم
در صورت جغد شاهبازی داریم
در عین فنا عمر درازی داریم
#مولوی
#شعر🔸دودِ پراکنده
گفت که دیوانه نه‌ای، لایقِ این خانه نه‌ای
رفتم‌ و دیوانه شدم، سلسله‌ْبَندنده شدم
گفت‌که سَرمست نه‌ای، رو که از این دست‌نه‌ای
رفتم و سَرمست شدم وَز طرب آکنده شدم
گفت که تو کُشته نه‌ای، در طَرب آغشته نه‌ای
پیشِ رُخِ زنده‌ْکُنَش کُشته و افکنده شدم
گفت که تو زیرَکَکی، مستِ خیالی و شَکی
گول شدم، هول شدم وَز همه برکَنده شدم
گفت که تو شمع شدی، قبلۀ این جمع شدی
جمع نی‌اَم، شمع نی‌اَم، دودِ پراکنده شدم
گفت که شیخی و سَری، پیش‌رو و راه‌بَری
شیخ نی‌اَم، پیش نی‌اَم، امرِ تو را بنده شدم
گفت که با بال و پَری، من پَر و بالت ندهم
در هوسِ بال و پَرَش بی‌پَر و پَرکنده شدم
#مولوی