#روزنامهنگاری
🔸نگاه آسیبشناسانه به خبرنویسی
دکتر #یونس_شکرخواه، پدر روزنامهنگاری برخط (آنلاین) ایران در پاسخ به سوال خبرنگار #فردارسانه، مهمترین ایراد خبرنگاران ایرانی را انتخاب سوژه خبری، انتخاب سبک نگارش خبر، کمدقتی، جانبداری در خبرنویسی و استفاده از یک منبع به جای چند منبع میداند.
نویسنده کتاب خبر معتقد است: "اگر گزینش دقیق، به موقع و صحیحی از #سوژه صورت نگیرد، جذابیت آن رویداد حفظ نمیشود و این تصمیم باید قبل از نوشتن خبر گرفته شود. علیالقاعده بعضی وقتها خبرنگاران رویدادی را انتخاب میکنند که فاقد ارزش خبری برای مخاطبان است و موجب کاهش غِنا و قدرت خبر به مخاطب میشود."
از نظر شکرخواه خطای خبرنگار ممکن است در انتخاب سبک نگارش خبر باشد که باز هم به قبل از ارائه خبر مربوط میشود. این استاد بازنشسته دانشگاه تهران میگوید: مثلا نمیتوانیم رویدادی را که طلب میکند به #سبکتاریخی نگاشته شود با سبک #هرم_وارونه انتقال دهیم و آنچه ما را ناچار میکند که واقعهای را به سبکساده بنویسیم به سبکتاریخی ارایه کنیم حال با لید یا بدون لید.
عضو هیئت علمی دانشکده مطالعات جهان در دانشگاه تهران، سومین دسته از ایراد ممکن به خبرنگاران کشور در #خبرنویسی را کمدقتی، جانبداری در خبرنویسی، استفاده از یک #منبع به جای چند منبع در یافتن صحت یک رویداد عنوان میکند و میگوید که اِشکال استفاده از یک منبع موثق برای راستیآزمایی خبر، توان نگارش خبرنگار را در روایت جامعتر آن واقعه محدود میکند.
آخرین اشکال که غالبا از نگاه خبرنگاران مغفول میماند، رعایت بکگراند (Background) یا پسزمینهها است. یونس شکرخواه به خبرنگاران توصیه میکند در نگارش خبر اگر نام جدید، مفهوم جدید یا مکان جدید ذکر میشود، شایسته است توضیح مختصری درمورد آن مفاهیم به مخاطب ارایه کنیم تا هضم خبر برای #مخاطب آسان شود که به آن سابقه نیز اطلاق میشود.
@medialesson
🔸نگاه آسیبشناسانه به خبرنویسی
دکتر #یونس_شکرخواه، پدر روزنامهنگاری برخط (آنلاین) ایران در پاسخ به سوال خبرنگار #فردارسانه، مهمترین ایراد خبرنگاران ایرانی را انتخاب سوژه خبری، انتخاب سبک نگارش خبر، کمدقتی، جانبداری در خبرنویسی و استفاده از یک منبع به جای چند منبع میداند.
نویسنده کتاب خبر معتقد است: "اگر گزینش دقیق، به موقع و صحیحی از #سوژه صورت نگیرد، جذابیت آن رویداد حفظ نمیشود و این تصمیم باید قبل از نوشتن خبر گرفته شود. علیالقاعده بعضی وقتها خبرنگاران رویدادی را انتخاب میکنند که فاقد ارزش خبری برای مخاطبان است و موجب کاهش غِنا و قدرت خبر به مخاطب میشود."
از نظر شکرخواه خطای خبرنگار ممکن است در انتخاب سبک نگارش خبر باشد که باز هم به قبل از ارائه خبر مربوط میشود. این استاد بازنشسته دانشگاه تهران میگوید: مثلا نمیتوانیم رویدادی را که طلب میکند به #سبکتاریخی نگاشته شود با سبک #هرم_وارونه انتقال دهیم و آنچه ما را ناچار میکند که واقعهای را به سبکساده بنویسیم به سبکتاریخی ارایه کنیم حال با لید یا بدون لید.
عضو هیئت علمی دانشکده مطالعات جهان در دانشگاه تهران، سومین دسته از ایراد ممکن به خبرنگاران کشور در #خبرنویسی را کمدقتی، جانبداری در خبرنویسی، استفاده از یک #منبع به جای چند منبع در یافتن صحت یک رویداد عنوان میکند و میگوید که اِشکال استفاده از یک منبع موثق برای راستیآزمایی خبر، توان نگارش خبرنگار را در روایت جامعتر آن واقعه محدود میکند.
آخرین اشکال که غالبا از نگاه خبرنگاران مغفول میماند، رعایت بکگراند (Background) یا پسزمینهها است. یونس شکرخواه به خبرنگاران توصیه میکند در نگارش خبر اگر نام جدید، مفهوم جدید یا مکان جدید ذکر میشود، شایسته است توضیح مختصری درمورد آن مفاهیم به مخاطب ارایه کنیم تا هضم خبر برای #مخاطب آسان شود که به آن سابقه نیز اطلاق میشود.
@medialesson
#واژهها🔸کاتارسیس | Catharsis
#کاتارسیس واژه یونانی برگرفته از کاتار به معنی تزکیه؛ پاکشدت و پاکسازی است.
تزکیه یا خلاصی و رهایی، حاصل تاثیر تراژدی (در درام یا رمان) بر #مخاطب است.
#ارسطو فیلسوف یونانی، کارکرد #تراژدی بزرگ را رهاسازی مخاطب از احساسات فروخورده میدانست. و به همین سبب تراژدی را عامل پاکسازی ذهن مخاطب قلمداد میکرد. بر پایه فرضیه کاتارسیس؛ نمایش خشونت و پرخاشگری در فیلم و تلویزیون اثر درمانی دارد. طرفداران این ایده استدلال میکنند که استفاده از خشونت فانتزی ممکن است جایگزینی برای خشونت واقعی باشد و امکان یک خلاصی و رهایی بیضرر از انگیزههای خصمانه را فراهم کند. طرفداران نظریه تزکیه بر این باورند که عدم استفاده از خشونت در قالب فیلم و رمان ممکن است به کسترش خشونت در جهان واقعی کمک کند.
#کاتارسیس واژه یونانی برگرفته از کاتار به معنی تزکیه؛ پاکشدت و پاکسازی است.
تزکیه یا خلاصی و رهایی، حاصل تاثیر تراژدی (در درام یا رمان) بر #مخاطب است.
#ارسطو فیلسوف یونانی، کارکرد #تراژدی بزرگ را رهاسازی مخاطب از احساسات فروخورده میدانست. و به همین سبب تراژدی را عامل پاکسازی ذهن مخاطب قلمداد میکرد. بر پایه فرضیه کاتارسیس؛ نمایش خشونت و پرخاشگری در فیلم و تلویزیون اثر درمانی دارد. طرفداران این ایده استدلال میکنند که استفاده از خشونت فانتزی ممکن است جایگزینی برای خشونت واقعی باشد و امکان یک خلاصی و رهایی بیضرر از انگیزههای خصمانه را فراهم کند. طرفداران نظریه تزکیه بر این باورند که عدم استفاده از خشونت در قالب فیلم و رمان ممکن است به کسترش خشونت در جهان واقعی کمک کند.
#ارتباطات🔸نظریه پردازان مخاطب
▫️تئودور آدورنو – مصرف منفعل، مدل زیرپوستی (مکتب فرانکفورت): یک استدلال قوی نشان میدهد که مخاطبان ممکن است به طور منفعلانه تحت تأثیر بازنماییهای جنسیتی و خشونتآمیز در فیلم اتومبیلدزدی بزرگ (GTAV) قرار بگیرند، چرا که شلیکها در سناریویی واقعگرایانهتر از سایر فیلمهای اکشن ماجراجویی رخ میدهد و #مخاطب جوان در نهایت ممکن است نگاه متفاوتی به زنان داشته باشد و فکر کند که خشونت آرمانی به عنوان وسیلهای برای رسیدن به هدف قابل قبول است.
▫️مارتین بارکر – به چالش کشیدن هراس اخلاقی: بارکر پیشنهاد میکند وقتی وارد بحثی در مورد بازیهای ویدیویی خشونتآمیز شدهاید، برای مثال، باید قبلاً درباره تأثیرات رسانهای منفی آن تصمیم گرفته باشید.
▫️استنلی کوهن – هراس اخلاقی: داستانهای اخیر درباره رفتار مخاطبان جوان پس از انجام بازیهای ویدیویی خشونتآمیز نشاندهنده یک وحشت اخلاقی رایج است که برخی رسانهها مانند دیلیمیل دائماً به دنبال یادآوری آن به خوانندگان خود هستند.
▫️دیوید گانتلت - تهیه کننده به عنوان مصرف کننده (تهیه-مصرف): دانشجویان مطالعات رسانهای به طور منظم تولیدات خود را در قالب فیلم کوتاه میسازند، اما همچنین مصرف کنندگان دائمی رسانهها هم هستند -
آنها با این کار هم تولیدکننده و هم مصرفکنندهای هستند که مرزهای مصرف رسانههای سنتی را محو میکنند.
جورج گربنر - نظریه کاشت: تئوری کاشت (تزکیه) نشان میدهد که هرچه بیشتر به تلویزیون نگاه کنید، بیشتر به بازنمایی باور خواهید داشت. باور کردن به هر چیزی که در بیبیسینیوز٢۴ میبینید و میشنوید و ماهیت یک متن برساخته را به چالش نمیکشید.
▫️استوارت هال – جایگاه مخاطب و خوانشهای ترجیحی، مذاکرهای، مخالف: برخی از متون، مانند "بوش قدرتمند" ممکن است تعداد زیادی خوانش داشته باشند، که به مخاطب بستگی دارد – یک قرائت غالب میتواند این باشد که بازنمایی پست مدرن از فرهنگ سلبریتی است در حالی که یک خوانش مذاکرهای است. می تواند این باشد که به سادگی سورئال و خندهدار است در حالی که برای یک خوانش مخالف؛ میتواند کودکانه، خرابکارانه و توهینآمیز باشد.
▫️کاتز و بلوملر - نظریه استفاده و رضایت: مخاطبان مختلف از یک متن رسانهای لذتهای متفاوتی میبرند، به عنوان مثال. از جاذبه میتوان از طریق انحراف یا گریز لذت برد، میتوان از نظارت برای ارائه اطلاعات به مخاطبان استفاده کرد و همچنین میتوان در انجمنها و وبلاگها به عنوان شکلی از توسعه روابط شخصی (که در بازیهای ویدیویی نیز رایج است) مورد بحث قرار داد. هویت شخصی را میتوان با مخاطبانی توسعه داد که با شخصیتهای خاص بیشتر از دیگران ارتباط برقرار میکنند.
کاتز و لارزاسفلد - نظریه جریان دو مرحلهای: جاناتان راس با مهمانش استیو کوگان درباره رسوایی اخیر هک تلفن صحبت کرد و به صراحت اعلام کرد که در مورد این موضوع نظر دارد - این منعکسکننده نظریه جریان دو مرحلهای است که در آن یک ایده یا باور موجود گرفته میشود. توسط یک رهبر عقیده (مانند روزنامههایی به عنوان "طبقه چهارم")
جرمی تونستال – درگیر شدن با مخاطب اولیه، ثانویه، سوم: تماشای فیلم در سینما شامل یک حالت اولیه درگیر شدن با مخاطب است، زیرا تماشاگر در هنگام تماشای برنامهای در خانه در تلویزیون غرق در روایت است، ممکن است شامل خوردن یک وعده غذایی در همان زمان باشد. ارسال پیامک، استفاده از رسانه های اجتماعی یا سایر فعالیتهای اضافی. درگیری با مخاطب درجه سوم استفاده از متن به عنوان رسانه پسزمینه مانند رادیو موسیقی است..
▫️تئودور آدورنو – مصرف منفعل، مدل زیرپوستی (مکتب فرانکفورت): یک استدلال قوی نشان میدهد که مخاطبان ممکن است به طور منفعلانه تحت تأثیر بازنماییهای جنسیتی و خشونتآمیز در فیلم اتومبیلدزدی بزرگ (GTAV) قرار بگیرند، چرا که شلیکها در سناریویی واقعگرایانهتر از سایر فیلمهای اکشن ماجراجویی رخ میدهد و #مخاطب جوان در نهایت ممکن است نگاه متفاوتی به زنان داشته باشد و فکر کند که خشونت آرمانی به عنوان وسیلهای برای رسیدن به هدف قابل قبول است.
▫️مارتین بارکر – به چالش کشیدن هراس اخلاقی: بارکر پیشنهاد میکند وقتی وارد بحثی در مورد بازیهای ویدیویی خشونتآمیز شدهاید، برای مثال، باید قبلاً درباره تأثیرات رسانهای منفی آن تصمیم گرفته باشید.
▫️استنلی کوهن – هراس اخلاقی: داستانهای اخیر درباره رفتار مخاطبان جوان پس از انجام بازیهای ویدیویی خشونتآمیز نشاندهنده یک وحشت اخلاقی رایج است که برخی رسانهها مانند دیلیمیل دائماً به دنبال یادآوری آن به خوانندگان خود هستند.
▫️دیوید گانتلت - تهیه کننده به عنوان مصرف کننده (تهیه-مصرف): دانشجویان مطالعات رسانهای به طور منظم تولیدات خود را در قالب فیلم کوتاه میسازند، اما همچنین مصرف کنندگان دائمی رسانهها هم هستند -
آنها با این کار هم تولیدکننده و هم مصرفکنندهای هستند که مرزهای مصرف رسانههای سنتی را محو میکنند.
جورج گربنر - نظریه کاشت: تئوری کاشت (تزکیه) نشان میدهد که هرچه بیشتر به تلویزیون نگاه کنید، بیشتر به بازنمایی باور خواهید داشت. باور کردن به هر چیزی که در بیبیسینیوز٢۴ میبینید و میشنوید و ماهیت یک متن برساخته را به چالش نمیکشید.
▫️استوارت هال – جایگاه مخاطب و خوانشهای ترجیحی، مذاکرهای، مخالف: برخی از متون، مانند "بوش قدرتمند" ممکن است تعداد زیادی خوانش داشته باشند، که به مخاطب بستگی دارد – یک قرائت غالب میتواند این باشد که بازنمایی پست مدرن از فرهنگ سلبریتی است در حالی که یک خوانش مذاکرهای است. می تواند این باشد که به سادگی سورئال و خندهدار است در حالی که برای یک خوانش مخالف؛ میتواند کودکانه، خرابکارانه و توهینآمیز باشد.
▫️کاتز و بلوملر - نظریه استفاده و رضایت: مخاطبان مختلف از یک متن رسانهای لذتهای متفاوتی میبرند، به عنوان مثال. از جاذبه میتوان از طریق انحراف یا گریز لذت برد، میتوان از نظارت برای ارائه اطلاعات به مخاطبان استفاده کرد و همچنین میتوان در انجمنها و وبلاگها به عنوان شکلی از توسعه روابط شخصی (که در بازیهای ویدیویی نیز رایج است) مورد بحث قرار داد. هویت شخصی را میتوان با مخاطبانی توسعه داد که با شخصیتهای خاص بیشتر از دیگران ارتباط برقرار میکنند.
کاتز و لارزاسفلد - نظریه جریان دو مرحلهای: جاناتان راس با مهمانش استیو کوگان درباره رسوایی اخیر هک تلفن صحبت کرد و به صراحت اعلام کرد که در مورد این موضوع نظر دارد - این منعکسکننده نظریه جریان دو مرحلهای است که در آن یک ایده یا باور موجود گرفته میشود. توسط یک رهبر عقیده (مانند روزنامههایی به عنوان "طبقه چهارم")
جرمی تونستال – درگیر شدن با مخاطب اولیه، ثانویه، سوم: تماشای فیلم در سینما شامل یک حالت اولیه درگیر شدن با مخاطب است، زیرا تماشاگر در هنگام تماشای برنامهای در خانه در تلویزیون غرق در روایت است، ممکن است شامل خوردن یک وعده غذایی در همان زمان باشد. ارسال پیامک، استفاده از رسانه های اجتماعی یا سایر فعالیتهای اضافی. درگیری با مخاطب درجه سوم استفاده از متن به عنوان رسانه پسزمینه مانند رادیو موسیقی است..
#ارتباطات🔸گونههای نظریه مخاطب
▫️تئوری پذیرش مخاطب
▫️قرائت ترجیحی: زمانی که مصرفکننده پیام (#مخاطب) مورد نظر را به طور کامل درک میکند.
▫️قرائت مخالف: زمانی که مصرف کننده با معنای مورد نظر مخالف است.
▫️قرائت مذاکره: زمانی که مصرفکننده پیام را میفهمد اما آن را با ارزشهای خود تطبیق میدهد.
Preferred reading, oppositional reading، negotiated reading.
▫️تئوری پذیرش مخاطب
▫️قرائت ترجیحی: زمانی که مصرفکننده پیام (#مخاطب) مورد نظر را به طور کامل درک میکند.
▫️قرائت مخالف: زمانی که مصرف کننده با معنای مورد نظر مخالف است.
▫️قرائت مذاکره: زمانی که مصرفکننده پیام را میفهمد اما آن را با ارزشهای خود تطبیق میدهد.
Preferred reading, oppositional reading، negotiated reading.
#محتوا🔸بازاریابی محتوا
#بازاریابی محتوا ایجاد محتوای مرتبط و ارزشمند برای جذب و حفظ #مخاطب خاص است. متون، تصاویر و ویدیوها همگی میتوانند برای افزایش آگاهی از #برند، ایجاد تخصص در یک زمینه خاص، تقویت #ارتباطات قوی با مخاطبان و افزایش فروش استفاده شوند.
#بازاریابی محتوا ایجاد محتوای مرتبط و ارزشمند برای جذب و حفظ #مخاطب خاص است. متون، تصاویر و ویدیوها همگی میتوانند برای افزایش آگاهی از #برند، ایجاد تخصص در یک زمینه خاص، تقویت #ارتباطات قوی با مخاطبان و افزایش فروش استفاده شوند.
#شبکهخانگی #تلویزیون #رخنما
🔸سپنج؛ برنامهای برای تفکر و مباحثه با مخاطب
🔹روزنامه اعتماد شنبه ٢۴ شهریور ١۴٠٣
#یونس_شکرخواه گفت: در برنامه سپنج معنا کاملا صیقل خورده بود و خبری از حرفهای کلیشهای نبود و همین کلیشهای نبودن یکی از دلایل مهم جذابیت برنامه برای مخاطبان بود.
این مدرس #ارتباطات و #روزنامهنگاری که مهمان برنامه سپنج با اجرای #رضا_درستکار بود در ادامه درباره ویژگیهای این برنامه گفت: برنامه سپنج به بهترین شکل از یک پلتفرم استفاده کرد، چنین پلتفرمهایی در همه جای دنیا تحت عنوان نروکستینگ (narrowcasting) (ارسال پیام برای بخش محدودی از جامعه) شناخته میشوند. در پخش محدود به موضوعات خاص پرداخته میشود. همانطور که در شبکههای تلویزیونی سراسری کشورمان هم برخی از شبکهها یک ماموریت و شعار خاص دارند در پخشهایی مثل فیلیمو، فیلم نت، نماوا و امثال اینها هم برنامهها با موضوعات خاص برای مخاطبان محدود به آن موضوع ساخته میشود و در این میان به نظرم برنامه سپنج از نروکستینگ در برابر برودکستینگ (broadcasting) (ارسال پیام برای بخش وسیعی از جامعه) استفاده درستی کرده است. مهمتر از همه اینکه انتخاب خوب و درست کلمه سپنج و اجرای توانمند مجری برنامه باعث شده که این برنامه فقط یک مصاحبه نباشد و مخاطب را به یک بحث دعوت کند چون در دستهبندی تاکشوها دو نوع دستهبندی وجود دارد؛ یکی از جنس مصاحبه و دیگری از جنس مباحثه. سپنج از نوع بحث است.
شکرخواه با بیان اینکه پرداختن به موضوعاتی از جنس معنای زندگی و چیستی آن برای پلتفرمهای با دامنه پخش محدود مناسب است، افزود: طرح بحث موضوعاتی از جنس چیستی و معنای زندگی میتواند با مخاطبان خاص ارتباط برقرار کند و ثمربخش باشد چون در تاکشوهایی که به یک بحث دامن زده میشود، مهمان برنامه ناچار است در قلمروی واژه حرکت کند نه اینکه جوابهایی از جنس بله - خیر یا به اصطلاح جوابهای بسته به سوالات بدهد. در واقع مهمانان این برنامه وقتی وارد این بحث میشوند میدانند که نمیتوانند حرفهای مهمانان قبلی را تکرار کنند و اگر هم بنا به بحث تکرار پیش بیاید به معنای فراوانی در یک تحلیل محتوا و اهمیت آن موضوع است که افراد مختلف را درگیر کرده است. علاوه بر اینها خوشبختانه مباحث برنامه فقط در حد چرایی نیست و چطورها هم در این برنامه مطرح میشود و بنا به تجربه شخصی، من فکر میکنم جناب درستکار که مسوولیت اجرای برنامه را داشتند توانستند تا حد زیادی مرا از زاویه ارتباطات به مبانی فلسفه ارتباطات نزدیک کنند بنابراین بدون هیچ تردیدی میتوان گفت که ساخت چنین برنامههایی ثمربخش است و حتی میتواند بعدها به کتاب تبدیل شود، کتابی با موضوع کاویدن یک واژه (مثل سپنج) توسط افراد گوناگون، از مناظر مختلف. ضمن اینکه پاسخ به سوالات برنامه فقط از جنس فلسفه نیست و ناچارا به نوعی با علم هم مرتبط میشود.
این استاد ارتباطات در خصوص بازخوردهایی که از برنامه گرفته نیز توضیح داد: همه بازخوردهایی که درباره برنامه گرفتم بلااستثنا پیرامون مفید بودن برنامه بود و بسیاری از دوستان من نه تنها فقط درباره برنامهای که من حضور داشتم بلکه بهطور کلی درباره کلیت این برنامه احساس رضایت داشتند و به نظر من این مفید بودن فقط به خاطر محتوا نیست بلکه به خاطر عوامل دیگری مثل شکل اجرا، طراحی صحنه، طراحی نور درست هم هست. از نظر من در این برنامه، معنا کاملا صیقل خورده بود و خبری از حرفهای کلیشهای نبود و همین کلیشهای نبودن خود یکی از دلایل مهم جذابیت برنامه برای مخاطبان بود. با این اوصاف میتوان گفت دیدن این برنامه صرفا به معنای وقتگذرانی نیست.
وی در پایان گفت: نباید توقع داشت که با ساخت یک برنامه، میتوان مخاطب متفکر و فرهیخته تربیت کرد و البته بهتر است بگویم نه تنها با این برنامه بلکه با دهها رسانه هم نمیشود چنین کاری را کرد چون رسانه نمیتواند یک سویه فرهنگ، تفکر و راهنما بیافریند اما میتواند سطوح و لایههایی را در برابر #مخاطب قرار بدهد و مخاطب آن #اطلاعات را وارد سیستم ارزشی- فرهنگی خودش کند و در آن عرصه است که یک نوع تقلا و تکاپو برای درک بهتر از موضوعات فراهم میشود به عبارت دیگر چنین برنامههایی میتواند نگاههای بینرشتهای و فرارشتهای، همگرایانه و آشتیجویانه به وجود بیاورد و این دستاورد و موفقیت کمی نیست که دیگران به سمت یک نوع بازآفرینی مایملک فکری و تالیف تفکری دعوت شوند.
🔸سپنج؛ برنامهای برای تفکر و مباحثه با مخاطب
🔹روزنامه اعتماد شنبه ٢۴ شهریور ١۴٠٣
#یونس_شکرخواه گفت: در برنامه سپنج معنا کاملا صیقل خورده بود و خبری از حرفهای کلیشهای نبود و همین کلیشهای نبودن یکی از دلایل مهم جذابیت برنامه برای مخاطبان بود.
این مدرس #ارتباطات و #روزنامهنگاری که مهمان برنامه سپنج با اجرای #رضا_درستکار بود در ادامه درباره ویژگیهای این برنامه گفت: برنامه سپنج به بهترین شکل از یک پلتفرم استفاده کرد، چنین پلتفرمهایی در همه جای دنیا تحت عنوان نروکستینگ (narrowcasting) (ارسال پیام برای بخش محدودی از جامعه) شناخته میشوند. در پخش محدود به موضوعات خاص پرداخته میشود. همانطور که در شبکههای تلویزیونی سراسری کشورمان هم برخی از شبکهها یک ماموریت و شعار خاص دارند در پخشهایی مثل فیلیمو، فیلم نت، نماوا و امثال اینها هم برنامهها با موضوعات خاص برای مخاطبان محدود به آن موضوع ساخته میشود و در این میان به نظرم برنامه سپنج از نروکستینگ در برابر برودکستینگ (broadcasting) (ارسال پیام برای بخش وسیعی از جامعه) استفاده درستی کرده است. مهمتر از همه اینکه انتخاب خوب و درست کلمه سپنج و اجرای توانمند مجری برنامه باعث شده که این برنامه فقط یک مصاحبه نباشد و مخاطب را به یک بحث دعوت کند چون در دستهبندی تاکشوها دو نوع دستهبندی وجود دارد؛ یکی از جنس مصاحبه و دیگری از جنس مباحثه. سپنج از نوع بحث است.
شکرخواه با بیان اینکه پرداختن به موضوعاتی از جنس معنای زندگی و چیستی آن برای پلتفرمهای با دامنه پخش محدود مناسب است، افزود: طرح بحث موضوعاتی از جنس چیستی و معنای زندگی میتواند با مخاطبان خاص ارتباط برقرار کند و ثمربخش باشد چون در تاکشوهایی که به یک بحث دامن زده میشود، مهمان برنامه ناچار است در قلمروی واژه حرکت کند نه اینکه جوابهایی از جنس بله - خیر یا به اصطلاح جوابهای بسته به سوالات بدهد. در واقع مهمانان این برنامه وقتی وارد این بحث میشوند میدانند که نمیتوانند حرفهای مهمانان قبلی را تکرار کنند و اگر هم بنا به بحث تکرار پیش بیاید به معنای فراوانی در یک تحلیل محتوا و اهمیت آن موضوع است که افراد مختلف را درگیر کرده است. علاوه بر اینها خوشبختانه مباحث برنامه فقط در حد چرایی نیست و چطورها هم در این برنامه مطرح میشود و بنا به تجربه شخصی، من فکر میکنم جناب درستکار که مسوولیت اجرای برنامه را داشتند توانستند تا حد زیادی مرا از زاویه ارتباطات به مبانی فلسفه ارتباطات نزدیک کنند بنابراین بدون هیچ تردیدی میتوان گفت که ساخت چنین برنامههایی ثمربخش است و حتی میتواند بعدها به کتاب تبدیل شود، کتابی با موضوع کاویدن یک واژه (مثل سپنج) توسط افراد گوناگون، از مناظر مختلف. ضمن اینکه پاسخ به سوالات برنامه فقط از جنس فلسفه نیست و ناچارا به نوعی با علم هم مرتبط میشود.
این استاد ارتباطات در خصوص بازخوردهایی که از برنامه گرفته نیز توضیح داد: همه بازخوردهایی که درباره برنامه گرفتم بلااستثنا پیرامون مفید بودن برنامه بود و بسیاری از دوستان من نه تنها فقط درباره برنامهای که من حضور داشتم بلکه بهطور کلی درباره کلیت این برنامه احساس رضایت داشتند و به نظر من این مفید بودن فقط به خاطر محتوا نیست بلکه به خاطر عوامل دیگری مثل شکل اجرا، طراحی صحنه، طراحی نور درست هم هست. از نظر من در این برنامه، معنا کاملا صیقل خورده بود و خبری از حرفهای کلیشهای نبود و همین کلیشهای نبودن خود یکی از دلایل مهم جذابیت برنامه برای مخاطبان بود. با این اوصاف میتوان گفت دیدن این برنامه صرفا به معنای وقتگذرانی نیست.
وی در پایان گفت: نباید توقع داشت که با ساخت یک برنامه، میتوان مخاطب متفکر و فرهیخته تربیت کرد و البته بهتر است بگویم نه تنها با این برنامه بلکه با دهها رسانه هم نمیشود چنین کاری را کرد چون رسانه نمیتواند یک سویه فرهنگ، تفکر و راهنما بیافریند اما میتواند سطوح و لایههایی را در برابر #مخاطب قرار بدهد و مخاطب آن #اطلاعات را وارد سیستم ارزشی- فرهنگی خودش کند و در آن عرصه است که یک نوع تقلا و تکاپو برای درک بهتر از موضوعات فراهم میشود به عبارت دیگر چنین برنامههایی میتواند نگاههای بینرشتهای و فرارشتهای، همگرایانه و آشتیجویانه به وجود بیاورد و این دستاورد و موفقیت کمی نیست که دیگران به سمت یک نوع بازآفرینی مایملک فکری و تالیف تفکری دعوت شوند.
Telegram
عرصههای ارتباطی
#رخنما #یونس_شکرخواه
#فلسفه🔸هایدگر؛ یک نگاه کوتاه
طرح بخشی از دیدگاههای #مارتین_هایدگر (بودن در جهان* و بودن در جهت مرگ**) در برنامه تلویزیونی #سپنج - #شبکهخانگی فیلیمو
*Being-in-the-world
**Being-toward-death
#فلسفه🔸هایدگر؛ یک نگاه کوتاه
طرح بخشی از دیدگاههای #مارتین_هایدگر (بودن در جهان* و بودن در جهت مرگ**) در برنامه تلویزیونی #سپنج - #شبکهخانگی فیلیمو
*Being-in-the-world
**Being-toward-death
#تئاتر #سینماویژن
🔸تاثیرات برتولت برشت
#برتولت_برشت نمایشنامه نویس و شاعر رادیکال (١٨٩٨-١٩۵۶) در دوران نازی زادگاهش آلمان را ترک کرد و متعاقباً در دوران #مک_کارتی هم مجبور به ترک آمریکا شد. او برای تحقق نظریه اثر بیگانگی* (فاصلهگذاری) از تکنیکهای متفاوتی چون آهنگ و خطابهای مستقیم به #مخاطب، استفاده کرد تا از #همذاتپنداری مخاطب با شخصیتها یا رها کردن خود برای روایت و در نتیجه از دست دادن آن جلوگیری کند. روشهای برشت در محتوای سیاسی درام توسط فیلمسازان، بهویژه کارگردانان موج نوی فرانسه جون #ژانلوک_گدار، به عنوان بخشی از تلاش برای تغییر رویکردهای روایی مرسوم، برای اهداف سیاسی مورد استقبال قرار گرفت. در بریتانیا، چنین رویکردهایی یکی از ویژگیهای فیلمسازی پیشرو خودآگاهانه بوده است، برای مثال لیندسی اندرسون که مجموعه فیلمهای رنگی و سیاه و سفید را در هم میآمیزد و روایت را با اپیزودهای سورئال نگرانکننده نقطهگذاری میکند. حساسیت پشت بسیاری از فیلمسازیهای مستند، بازتابی از آرای برشت است که میخواهد با به نمایش گذاشتن فرآیند مفاهیم حقیقت عینی را به چالش بکشد.
*Verfremdungseffekt
🔸تاثیرات برتولت برشت
#برتولت_برشت نمایشنامه نویس و شاعر رادیکال (١٨٩٨-١٩۵۶) در دوران نازی زادگاهش آلمان را ترک کرد و متعاقباً در دوران #مک_کارتی هم مجبور به ترک آمریکا شد. او برای تحقق نظریه اثر بیگانگی* (فاصلهگذاری) از تکنیکهای متفاوتی چون آهنگ و خطابهای مستقیم به #مخاطب، استفاده کرد تا از #همذاتپنداری مخاطب با شخصیتها یا رها کردن خود برای روایت و در نتیجه از دست دادن آن جلوگیری کند. روشهای برشت در محتوای سیاسی درام توسط فیلمسازان، بهویژه کارگردانان موج نوی فرانسه جون #ژانلوک_گدار، به عنوان بخشی از تلاش برای تغییر رویکردهای روایی مرسوم، برای اهداف سیاسی مورد استقبال قرار گرفت. در بریتانیا، چنین رویکردهایی یکی از ویژگیهای فیلمسازی پیشرو خودآگاهانه بوده است، برای مثال لیندسی اندرسون که مجموعه فیلمهای رنگی و سیاه و سفید را در هم میآمیزد و روایت را با اپیزودهای سورئال نگرانکننده نقطهگذاری میکند. حساسیت پشت بسیاری از فیلمسازیهای مستند، بازتابی از آرای برشت است که میخواهد با به نمایش گذاشتن فرآیند مفاهیم حقیقت عینی را به چالش بکشد.
*Verfremdungseffekt
#بازاریابی🔸بخشبندی مخاطب
Audience Segmentation
بخشبندی یا تقسیمبندی #مخاطب، یک استراتژی بازاریابی است که بر اساس شناسایی زیرگروههای درون مخاطب هدف به منظور ارائه پیامهای متناسبتر و ایجاد ارتباطات قویتر انجام میگیرد.
این زیر گروهها میتوانند بر اساس جمعیتشناسی مانند موقعیت جغرافیایی، جنسیت، سن، قومیت، درآمد یا سطح تحصیلات رسمی باشند. گروههای فرعی نیز میتوانند بر اساس رفتار، مانند سابقه خرید، باشند. #روانشناسی زمانی وارد عمل میشود که به بینشهایی در مورد تیپهای شخصیتی، ارزشها، نگرشها و باورهای مخاطبان خود دسترسی داشته باشید. به عنوان مثال، ایجاد بخشهای جداگانه برای افراد بر اساس خانوادهگرا بودن در مقابل فردگرا بودن، رهبران در مقابل پیروان، یا ماجراجوها در مقابل افراد خانواده است.
بسیاری از بازاریابان برای اولین بار پیامهای یکسانی ایجاد میکنند و آن را به طور گسترده توزیع میکنند تا در زمان صرفهجویی کنند. با این حال، تقسیمبندی مخاطبان از رویکرد دقیقتری استفاده میکند: به شما امکان میدهد مخاطبان را در گروههای کوچکتر سازماندهی کنید تا بتوانید آنچه را که واقعاً میخواهند به آنها بدهید.
Audience Segmentation
بخشبندی یا تقسیمبندی #مخاطب، یک استراتژی بازاریابی است که بر اساس شناسایی زیرگروههای درون مخاطب هدف به منظور ارائه پیامهای متناسبتر و ایجاد ارتباطات قویتر انجام میگیرد.
این زیر گروهها میتوانند بر اساس جمعیتشناسی مانند موقعیت جغرافیایی، جنسیت، سن، قومیت، درآمد یا سطح تحصیلات رسمی باشند. گروههای فرعی نیز میتوانند بر اساس رفتار، مانند سابقه خرید، باشند. #روانشناسی زمانی وارد عمل میشود که به بینشهایی در مورد تیپهای شخصیتی، ارزشها، نگرشها و باورهای مخاطبان خود دسترسی داشته باشید. به عنوان مثال، ایجاد بخشهای جداگانه برای افراد بر اساس خانوادهگرا بودن در مقابل فردگرا بودن، رهبران در مقابل پیروان، یا ماجراجوها در مقابل افراد خانواده است.
بسیاری از بازاریابان برای اولین بار پیامهای یکسانی ایجاد میکنند و آن را به طور گسترده توزیع میکنند تا در زمان صرفهجویی کنند. با این حال، تقسیمبندی مخاطبان از رویکرد دقیقتری استفاده میکند: به شما امکان میدهد مخاطبان را در گروههای کوچکتر سازماندهی کنید تا بتوانید آنچه را که واقعاً میخواهند به آنها بدهید.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#مخاطب🔸رسانهها و مخاطبان این روزها
▫️گفتگوی utv با دکتر #تهمینه_بختیاری درباره ویژگیهای مخاطب در عصر حاضر
▫️گفتگوی utv با دکتر #تهمینه_بختیاری درباره ویژگیهای مخاطب در عصر حاضر
🔸شناخت برشت
#کتاب▫️نشرقطره منتشرکرد:
زمانی که تئاترِ #برتولت_برشت به تئاتر اپیک تبدیل میشود، عمل دراماتیک دیگر بهشکل یکدست و پیوسته اجرا نمیشود، بلکه بیوقفه قطع میشود تا هنرمندان مستقیماً تماشاگران را #مخاطب قرار دهند. برشت قصد دارد که تماشاگران را در کشمکشی که در فضایی بسته رخ میدهد درگیر نکند، بلکه نشان میدهد چگونه تضادْ بخشی از واقعیتی است که از هرطرف این کشمکش را فرامیگیرد. حالا دیگر موضوعِ درامْ تنشها و احساساتی نیست که افراد مختلف را باهم متحد میکند یا در مقابل هم قرار میدهد، کشمکش میان انسان و جامعه هم نیست، بلکه حالا موضوعْ آشکارشدن و گاه برهمافزاییِ تضادهایی است که ارتباطات اجتماعی ما را میسازند؛ موضوعْ تکامل این تضادها در دنیایی است که در حال پیشرفت و تغییرشکل است. شهرکتاب
#کتاب▫️نشرقطره منتشرکرد:
زمانی که تئاترِ #برتولت_برشت به تئاتر اپیک تبدیل میشود، عمل دراماتیک دیگر بهشکل یکدست و پیوسته اجرا نمیشود، بلکه بیوقفه قطع میشود تا هنرمندان مستقیماً تماشاگران را #مخاطب قرار دهند. برشت قصد دارد که تماشاگران را در کشمکشی که در فضایی بسته رخ میدهد درگیر نکند، بلکه نشان میدهد چگونه تضادْ بخشی از واقعیتی است که از هرطرف این کشمکش را فرامیگیرد. حالا دیگر موضوعِ درامْ تنشها و احساساتی نیست که افراد مختلف را باهم متحد میکند یا در مقابل هم قرار میدهد، کشمکش میان انسان و جامعه هم نیست، بلکه حالا موضوعْ آشکارشدن و گاه برهمافزاییِ تضادهایی است که ارتباطات اجتماعی ما را میسازند؛ موضوعْ تکامل این تضادها در دنیایی است که در حال پیشرفت و تغییرشکل است. شهرکتاب