🔸ویروس تقسیم تاریخ*
▫️#حسن_نمکدوست_تهرانی
تمایل ما آدمها به نادیده گرفتن فرایند یکپارچه تاریخ و علاقهمان به تقسیم کردن مکرر دنیا و تاریخ به «قبل» و «بعد» رویدادها موضوع جالبی است. جالبتر اینکه سرعت چنین تقسیمبندیهایی، به اندازه سرعت خود تحولات، فزاینده هم هست. برای مثال، اگر در غرب، تقسیم تاریخ به قبل و بعد تحولاتی همچون رنسانس، اختراع چاپ حروف متحرک، انقلاب صنعتی و انقلاب فرانسه حدود پنج قرن طول کشید، همه ما، تنها در ۳۰ سال گذشته، به کرات درباره جهان قبل و بعد از «فروپاشی شوروی و بلوک شرق»، «فراگیر شدن اینترنت»، «حادثه ۱۱ سپتامبر»، «پیدایش شبکههای اجتماعی» و اکنون دنیای قبل و بعد کرونا بسیار شنیدهایم. بگذریم که برخی، دنیا و تاریخ را به قبل و بعد از سیستم عامل ویندوز و تولید آیفون و آیپد هم تقسیم میکنند.
با وجود اینکه تقسیمبندیهای کهن، در مقایسه با آنچه در اینسالها شاهد بودهایم، قابلتأمل و توجیهپذیرتر به نظر میرسند، اما درست این است که حتی رنسانس، پیدایش چاپ، انقلاب صنعتی و انقلاب فرانسه، نه «گسست»هایی در روند تحولات اجتماعی که بیشتر، نقطهعطفهایی در پیوستار تاریخ بودهاند. اگر این سخن را بپذیریم پس تکلیف رخدادی مانند وقوع بحران کرونا چیست که گرچه بسیار و با حرارت درباره جهان قبل و پس از آن سخن میگوییم، هنوز دلیل دندانگیری در تأیید ادعایمان ارائه نکردهایم؟ کمااینکه بحرانی مانند ۱۱ سپتامبر هم، هرچند جهان را به اصطلاح تکان داد، دورانساز نشد و جز حدود ۲ هزار انسان بی گناهی که در نیویورک کشته شدند و البته صدها هزار انسان بیگناه دیگری که مستقیم و غیرمستقیم در جنگهای عراق و افغانستان و خاورمیانه جانشان را از دست دادند و ویرانی ماندگار، تغییری جدی و معنادار در مناسبات جهانی قدرت و نگاه انسانها به یکدیگر پدید نیاورد. بله، درست است، تعدادی از اصحاب شر هم در آن ماجرا کشته شدند، اما تا نیکی به خانه همسایه برسد، بدی، زمین را چند نوبت در نوردیده است!
عجیبتر در این میان، ایده تقسیم تاریخ روزنامهنگاری به قبل و بعد از ظهور کروناست. من نه تنها به چنین تقسیمی باور ندارم که سخت معتقدم نقصانها در پوشش خبری و رسانهای دنیاگیرشدن کووید-۱۹، بیش از هر چیز ضرورت توجه به اصول بنیادین و همیشگی روزنامهنگاری علم را به ما گوشزد میکند، یعنی بازگشت به همان سه گانه «مقدس» درستی، دقت و جامعیت برپایه دانش روزآمد و ارائه جذاب و به زبان آدمیزاد.
برخلاف این اسطوره نابجا که روزنامهنگاری دانشی به وسعت اقیانوس و به عمق یک میلیمتر است، امروز و فردای روزنامهنگاری در گرو تسلط تؤامان همه روزنامهنگاران، به خصوص روزنامهنگاران علم، در دو حوزه معرفتی است: تخصص در یک رشته علمی و آشنایی با دانش ارتباطات و روزنامهنگاری. بدون چنین اکسیری شبهعلم و ضدعلم مانند آب خوردن جای علم را در رسانهها خواهند گرفت و راه خود را در میان مردم و مقامات باز خواهند کرد،. کمااینکه این روزها و در موضوع کرونا مصداقهای شبهعلم و ضدعلم را فراوان دیده و شنیده و خواندهایم.
اگر دنیاگیر شدن کووید-۱۹ توانسته باشد توجه به اصول روزنامهنگاری علم را به یادمان بیاورد کافی است، نیاز نیست تاریخ روزنامهنگاری را به قبل و بعد از خود تقسیم کند.
* مطلب را به دستور #مهدی_صارمیفر عزیز ، سردبیر مجله خوب #دانستنیها، نوشتم.
شماره، ۲۴۸، نیمه دوم خرداد ۹۹
▫️#حسن_نمکدوست_تهرانی
تمایل ما آدمها به نادیده گرفتن فرایند یکپارچه تاریخ و علاقهمان به تقسیم کردن مکرر دنیا و تاریخ به «قبل» و «بعد» رویدادها موضوع جالبی است. جالبتر اینکه سرعت چنین تقسیمبندیهایی، به اندازه سرعت خود تحولات، فزاینده هم هست. برای مثال، اگر در غرب، تقسیم تاریخ به قبل و بعد تحولاتی همچون رنسانس، اختراع چاپ حروف متحرک، انقلاب صنعتی و انقلاب فرانسه حدود پنج قرن طول کشید، همه ما، تنها در ۳۰ سال گذشته، به کرات درباره جهان قبل و بعد از «فروپاشی شوروی و بلوک شرق»، «فراگیر شدن اینترنت»، «حادثه ۱۱ سپتامبر»، «پیدایش شبکههای اجتماعی» و اکنون دنیای قبل و بعد کرونا بسیار شنیدهایم. بگذریم که برخی، دنیا و تاریخ را به قبل و بعد از سیستم عامل ویندوز و تولید آیفون و آیپد هم تقسیم میکنند.
با وجود اینکه تقسیمبندیهای کهن، در مقایسه با آنچه در اینسالها شاهد بودهایم، قابلتأمل و توجیهپذیرتر به نظر میرسند، اما درست این است که حتی رنسانس، پیدایش چاپ، انقلاب صنعتی و انقلاب فرانسه، نه «گسست»هایی در روند تحولات اجتماعی که بیشتر، نقطهعطفهایی در پیوستار تاریخ بودهاند. اگر این سخن را بپذیریم پس تکلیف رخدادی مانند وقوع بحران کرونا چیست که گرچه بسیار و با حرارت درباره جهان قبل و پس از آن سخن میگوییم، هنوز دلیل دندانگیری در تأیید ادعایمان ارائه نکردهایم؟ کمااینکه بحرانی مانند ۱۱ سپتامبر هم، هرچند جهان را به اصطلاح تکان داد، دورانساز نشد و جز حدود ۲ هزار انسان بی گناهی که در نیویورک کشته شدند و البته صدها هزار انسان بیگناه دیگری که مستقیم و غیرمستقیم در جنگهای عراق و افغانستان و خاورمیانه جانشان را از دست دادند و ویرانی ماندگار، تغییری جدی و معنادار در مناسبات جهانی قدرت و نگاه انسانها به یکدیگر پدید نیاورد. بله، درست است، تعدادی از اصحاب شر هم در آن ماجرا کشته شدند، اما تا نیکی به خانه همسایه برسد، بدی، زمین را چند نوبت در نوردیده است!
عجیبتر در این میان، ایده تقسیم تاریخ روزنامهنگاری به قبل و بعد از ظهور کروناست. من نه تنها به چنین تقسیمی باور ندارم که سخت معتقدم نقصانها در پوشش خبری و رسانهای دنیاگیرشدن کووید-۱۹، بیش از هر چیز ضرورت توجه به اصول بنیادین و همیشگی روزنامهنگاری علم را به ما گوشزد میکند، یعنی بازگشت به همان سه گانه «مقدس» درستی، دقت و جامعیت برپایه دانش روزآمد و ارائه جذاب و به زبان آدمیزاد.
برخلاف این اسطوره نابجا که روزنامهنگاری دانشی به وسعت اقیانوس و به عمق یک میلیمتر است، امروز و فردای روزنامهنگاری در گرو تسلط تؤامان همه روزنامهنگاران، به خصوص روزنامهنگاران علم، در دو حوزه معرفتی است: تخصص در یک رشته علمی و آشنایی با دانش ارتباطات و روزنامهنگاری. بدون چنین اکسیری شبهعلم و ضدعلم مانند آب خوردن جای علم را در رسانهها خواهند گرفت و راه خود را در میان مردم و مقامات باز خواهند کرد،. کمااینکه این روزها و در موضوع کرونا مصداقهای شبهعلم و ضدعلم را فراوان دیده و شنیده و خواندهایم.
اگر دنیاگیر شدن کووید-۱۹ توانسته باشد توجه به اصول روزنامهنگاری علم را به یادمان بیاورد کافی است، نیاز نیست تاریخ روزنامهنگاری را به قبل و بعد از خود تقسیم کند.
* مطلب را به دستور #مهدی_صارمیفر عزیز ، سردبیر مجله خوب #دانستنیها، نوشتم.
شماره، ۲۴۸، نیمه دوم خرداد ۹۹