#فرهنگ #رخنما
🔸یک دستپخت مکتوب
🔹#یونس_شکرخواه
▫️یادداشت من در فصلنامه تنور
غذاها؛ دلالت دارند و دلالتها؛ معناها. غذاها در عرصه مطالعات فرهنگی از مولفههای مهم فرهنگها به شمار میآیند و در کنار مواردی چون لباسها، آیینها، رفتارها، باورها، هنر و.. مورد پژوهش قرار میگیرند.
نمیخواهم آش را شور کنم! اما واقعا نمیدانم غذا ما را تعریف میکند یا ما غذا را؟
اجازه بدهید تا آش از دهن نیفتاده همین اول ماجرا بگویم که مفهومی تحت عنوان فرهنگ غذایی کاملا در سطح جهانی جا افتاده است: عادات، آداب و رسوم، باورها، ارزشها، شیوه زندگی و شیوههای جمعی پیرامون تولید، تهیه و مصرف غذا.
نمونهاش فرهنگ غذایی آسیایی که برنج عنصر اصلی در این فرهنگ است و غذاهای مدیترانهای و حتی فرهنگ مصرف آن موسوم به رژیم مدیترانهای.
به دیگر زبان، غذا میتواند به شیوه زندگی و احساس مردم شکل دهد، بر هویت آنها تأثیر بگذارد و هویت آنها را معرفی کند و به شکلگیری روابط ویژه خانوادگی، روابط اجتماعی و حتی روابط در سطح کشوری و منطقهای هم کمک کند. غذاهایی که برای نسلها خورده شدهاند، به بخشی از #میراثفرهنگی غنی جوامع تبدیل میشوند که یک منطقه، استان، ایالت یا کشور از آن لذت میبرند. غذا به مثابه دانش، تغذیه به قصد دوا و درمان، از دستاوردهای همین میراث غنی هستند. این ویژگیها کاملا در تعریف علمی #گسترونومی یا غذاشناسی هم مستتر است: غذاشناسی مطالعه رابطه بین غذا و فرهنگ، هنر تهیه و سرو غذای غنی یا لطیف و اشتهاآور، شیوههای آشپزی مناطق خاص و علم خوب خوردن است. به همین سبب است که هنگامی که سرزمینی توسط قدرتهای قویتر چه از نظر جغرافیایی و چه از نظر روحی و روانی تسخیر میشود، سنتها و غذاهای آن نیز تسخیر میشوند و بدیهی است که قدرتها؛ غذای خود را با خود میآورند و تلاش میکنند رویهها، آیینها و حتی ظروفی را که هویت آن مکان بوده تغییر، حذف و یا پاک کنند. در چنین مواردی غذاها و آیینهای پذیرایی و آداب مترتب بر نوع و زمانههای خوردن آن (روزه و افطار و سحری در کشورهای اسلامی در ماه رمضان) غذاهای مناسبتی (نذری، پلو ماهی در عید نوروز) نیز حکم یک پرچم در اهتزاز را دارند. پس غذا یک متحد کننده مهم هم هست و میتواند افراد را با پیشینهها و تجارب گوناگون کنار یکدیگر قرار دهد. عادات غذایی همه جا خود را در این قالبها نشان میدهند: رفتارهای آگاهانه، جمعی و مکرر که افراد را به انتخاب، مصرف و استفاده از غذاها یا رژیمهای غذایی خاص در پاسخ به تأثیرات اجتماعی و فرهنگی سوق میدهد و به همین طریق است که وقتی غذاها داستانی را در مورد اینکه مردم چه کسانی هستند و از کجا آمدهاند روایت میکنند؛ به واقع ملیتها، جغرافیاها و نسلها را به پلهای ارتباطی تبدیل میکنند.
اگر چه در میان پژوهشگران عرصه مطالعات فرهنگی گفته میشود برای درک یک قوم و تاریخ آنها میتوان کتابهای کتابخانهها را جستجو و مطالعه کرد؛ اما باید گفت همه چیز در آثار کهن یافت نمیشود، گاه میتوان کنار میز شام یا سفره یک قوم؛ طایفه و ملت نشست و از طریق مواد غذا، طعم، بو، رنگ، خاطرات، عشق، غرور و اشتیاق آنها به خیلی چیزها دست یافت.
🔸یک دستپخت مکتوب
🔹#یونس_شکرخواه
▫️یادداشت من در فصلنامه تنور
غذاها؛ دلالت دارند و دلالتها؛ معناها. غذاها در عرصه مطالعات فرهنگی از مولفههای مهم فرهنگها به شمار میآیند و در کنار مواردی چون لباسها، آیینها، رفتارها، باورها، هنر و.. مورد پژوهش قرار میگیرند.
نمیخواهم آش را شور کنم! اما واقعا نمیدانم غذا ما را تعریف میکند یا ما غذا را؟
اجازه بدهید تا آش از دهن نیفتاده همین اول ماجرا بگویم که مفهومی تحت عنوان فرهنگ غذایی کاملا در سطح جهانی جا افتاده است: عادات، آداب و رسوم، باورها، ارزشها، شیوه زندگی و شیوههای جمعی پیرامون تولید، تهیه و مصرف غذا.
نمونهاش فرهنگ غذایی آسیایی که برنج عنصر اصلی در این فرهنگ است و غذاهای مدیترانهای و حتی فرهنگ مصرف آن موسوم به رژیم مدیترانهای.
به دیگر زبان، غذا میتواند به شیوه زندگی و احساس مردم شکل دهد، بر هویت آنها تأثیر بگذارد و هویت آنها را معرفی کند و به شکلگیری روابط ویژه خانوادگی، روابط اجتماعی و حتی روابط در سطح کشوری و منطقهای هم کمک کند. غذاهایی که برای نسلها خورده شدهاند، به بخشی از #میراثفرهنگی غنی جوامع تبدیل میشوند که یک منطقه، استان، ایالت یا کشور از آن لذت میبرند. غذا به مثابه دانش، تغذیه به قصد دوا و درمان، از دستاوردهای همین میراث غنی هستند. این ویژگیها کاملا در تعریف علمی #گسترونومی یا غذاشناسی هم مستتر است: غذاشناسی مطالعه رابطه بین غذا و فرهنگ، هنر تهیه و سرو غذای غنی یا لطیف و اشتهاآور، شیوههای آشپزی مناطق خاص و علم خوب خوردن است. به همین سبب است که هنگامی که سرزمینی توسط قدرتهای قویتر چه از نظر جغرافیایی و چه از نظر روحی و روانی تسخیر میشود، سنتها و غذاهای آن نیز تسخیر میشوند و بدیهی است که قدرتها؛ غذای خود را با خود میآورند و تلاش میکنند رویهها، آیینها و حتی ظروفی را که هویت آن مکان بوده تغییر، حذف و یا پاک کنند. در چنین مواردی غذاها و آیینهای پذیرایی و آداب مترتب بر نوع و زمانههای خوردن آن (روزه و افطار و سحری در کشورهای اسلامی در ماه رمضان) غذاهای مناسبتی (نذری، پلو ماهی در عید نوروز) نیز حکم یک پرچم در اهتزاز را دارند. پس غذا یک متحد کننده مهم هم هست و میتواند افراد را با پیشینهها و تجارب گوناگون کنار یکدیگر قرار دهد. عادات غذایی همه جا خود را در این قالبها نشان میدهند: رفتارهای آگاهانه، جمعی و مکرر که افراد را به انتخاب، مصرف و استفاده از غذاها یا رژیمهای غذایی خاص در پاسخ به تأثیرات اجتماعی و فرهنگی سوق میدهد و به همین طریق است که وقتی غذاها داستانی را در مورد اینکه مردم چه کسانی هستند و از کجا آمدهاند روایت میکنند؛ به واقع ملیتها، جغرافیاها و نسلها را به پلهای ارتباطی تبدیل میکنند.
اگر چه در میان پژوهشگران عرصه مطالعات فرهنگی گفته میشود برای درک یک قوم و تاریخ آنها میتوان کتابهای کتابخانهها را جستجو و مطالعه کرد؛ اما باید گفت همه چیز در آثار کهن یافت نمیشود، گاه میتوان کنار میز شام یا سفره یک قوم؛ طایفه و ملت نشست و از طریق مواد غذا، طعم، بو، رنگ، خاطرات، عشق، غرور و اشتیاق آنها به خیلی چیزها دست یافت.