#سینما🔸کیومرث پور احمد درگذشت
کیومرث پوراحمد در ۷۴ سالگی در بندر انزلی درگذشت.
طبق تماس ایسنا با منزل این هنرمند، اعلام شد که #کیومرث_پوراحمد (١٣٢٨-١۴٠٢) کارگردان سینمای ایران چهارشنبه، ۱۶ فرودین ١۴٠٢ از دنیا رفته است.
او متولد سال ۱۳۲۸ در نجف آباد استان اصفهان بود.
▫️آثار سینمایی و تلویزیونی
پرونده باز است، تیغ و ترمه، کفشهایم کو؟، ۵۰ قدم آخر، اتوبوس شب، نوک برج، گل یخ، خواهران غریب، شب یلدا، بخاطر هانیه و بیبی چلچله، قصههای مجید و سرنخ (سریالهای تلویزیونی).
▫️احتمال خودکشی
در حال حاضر یافتههای پلیس حاکی از آن است که در کنار جسد مرحوم پوراحمد دست نوشتهای کشف شده است که حکایت از اقدام وی به خودکشی دارد.
کیومرث پوراحمد در ۷۴ سالگی در بندر انزلی درگذشت.
طبق تماس ایسنا با منزل این هنرمند، اعلام شد که #کیومرث_پوراحمد (١٣٢٨-١۴٠٢) کارگردان سینمای ایران چهارشنبه، ۱۶ فرودین ١۴٠٢ از دنیا رفته است.
او متولد سال ۱۳۲۸ در نجف آباد استان اصفهان بود.
▫️آثار سینمایی و تلویزیونی
پرونده باز است، تیغ و ترمه، کفشهایم کو؟، ۵۰ قدم آخر، اتوبوس شب، نوک برج، گل یخ، خواهران غریب، شب یلدا، بخاطر هانیه و بیبی چلچله، قصههای مجید و سرنخ (سریالهای تلویزیونی).
▫️احتمال خودکشی
در حال حاضر یافتههای پلیس حاکی از آن است که در کنار جسد مرحوم پوراحمد دست نوشتهای کشف شده است که حکایت از اقدام وی به خودکشی دارد.
#سینما🔸روایت هوشنگ گلمکانی از آخرین مکالمه تلفنیاش با کیومرث پوراحمد
▫️هوشنگ گلمکانی آخرین مکالمه تلفنیاش با کیومرث پوراحمد را روایت کرده است.
"پایان زیستن" عنوان سرمقاله روزنامه اعتماد به قلم #هوشنگ_گلمکانی درباره درگذشت #کیومرث_پوراحمد است که در آن آمده: پریشب تماس گرفت و گفت "فیلم زیستن را دیدی؟ فیلم جدید انگلیسی..."
گفتم آره، اتفاقا همین دیشب دیدم... متن کامل
▫️هوشنگ گلمکانی آخرین مکالمه تلفنیاش با کیومرث پوراحمد را روایت کرده است.
"پایان زیستن" عنوان سرمقاله روزنامه اعتماد به قلم #هوشنگ_گلمکانی درباره درگذشت #کیومرث_پوراحمد است که در آن آمده: پریشب تماس گرفت و گفت "فیلم زیستن را دیدی؟ فیلم جدید انگلیسی..."
گفتم آره، اتفاقا همین دیشب دیدم... متن کامل
اعتمادآنلاین
روایت هوشنگ گلمکانی از آخرین مکالکه تلفنیاش با کیومرث پوراحمد درباره «زیستن»
هوشنگ گلمکانی آخرین مکالکه تلفنیاش با کیومرث پوراحمد را روایت کرده است.
🔸توضیحات دادستان مرکز استان گیلان در مورد نامه کشفشده در محل فوت مرحوم کیومرث پوراحمد
دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان گیلان: نوشتهای که همراه مرحوم پوراحمد کشف شده، نوشتهای کاملا شخصی، خصوصی و خانوادگی است.
عدمانتشار تصاویر دلنوشتههای خانوادگی و خصوصی پوراحمد در بخشی از وصیتنامه وی مورد تاکید قرار گرفته است.
مرحوم پوراحمد در انتهای این نامه تاکید کرده به غیر از خانوادهاش کسی از محتوای نامه باخبر نشود و باتوجه به اینکه خانواده مرحوم #کیومرث_پوراحمد از محتوای نامه مطلع هستند در صورت صلاحدید محتوای آن را منتشر خواهند کرد. میزان
دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان گیلان: نوشتهای که همراه مرحوم پوراحمد کشف شده، نوشتهای کاملا شخصی، خصوصی و خانوادگی است.
عدمانتشار تصاویر دلنوشتههای خانوادگی و خصوصی پوراحمد در بخشی از وصیتنامه وی مورد تاکید قرار گرفته است.
مرحوم پوراحمد در انتهای این نامه تاکید کرده به غیر از خانوادهاش کسی از محتوای نامه باخبر نشود و باتوجه به اینکه خانواده مرحوم #کیومرث_پوراحمد از محتوای نامه مطلع هستند در صورت صلاحدید محتوای آن را منتشر خواهند کرد. میزان
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#رخنما🔸به یاد کیومرث پوراحمد
روزهای مدرسه ملی سینما سرشار از حضور موثر چهرههای برجسته سینمای ایران و از جمله مرحوم #کیومرث_پوراحمد بود و به واقع مدرسه به یک فروم گفتگو و کنشگری ملی تبدیل شد. نخستین نشست هیئت امنای مدرسه ملی سینمای ایران مرکب از ناصر تقوایی، یونس شکرخواه، لیلا حاتمی، مجید مجیدی، مجتبی راعی، محمدباقر قهرمانی، حجتالله ایوبی، مجید شیخانصاری و علیرضا تابش مدیرعامل وقت بنیاد فارابی ٢۴ دی ١٣٩٣ تشکیل شد و در پی جلسات متعدد مضمونی و اجرایی در ٢۴ اسفند ١٣٩٣ رسماً آغاز به کار کرد و در سال٣٩٧ با تعطیلی مواجه شد.
روزهای مدرسه ملی سینما سرشار از حضور موثر چهرههای برجسته سینمای ایران و از جمله مرحوم #کیومرث_پوراحمد بود و به واقع مدرسه به یک فروم گفتگو و کنشگری ملی تبدیل شد. نخستین نشست هیئت امنای مدرسه ملی سینمای ایران مرکب از ناصر تقوایی، یونس شکرخواه، لیلا حاتمی، مجید مجیدی، مجتبی راعی، محمدباقر قهرمانی، حجتالله ایوبی، مجید شیخانصاری و علیرضا تابش مدیرعامل وقت بنیاد فارابی ٢۴ دی ١٣٩٣ تشکیل شد و در پی جلسات متعدد مضمونی و اجرایی در ٢۴ اسفند ١٣٩٣ رسماً آغاز به کار کرد و در سال٣٩٧ با تعطیلی مواجه شد.
🔸مسئله خودکشی
🔹#نرگس_کیانی
▫️نگاهی به دوگانهای که مرگ کیومرث پوراحمد در برابرمان گذاشت.
از ظهر روز چهارشنبه ١۶ فروردین که خبر آمد #کیومرث_پوراحمد در ویلایی در شهرک ساحلی انزلی به زندگی خود پایان داده است، بحث بر سر اینکه از اقدام او باید با عنوان "خودکشی"، "مرگ خودخواسته"،"پایان دادن به زندگی" یا "درگذشت" و "فوت" یاد کرد بالا گرفت. برخی، عملکرد رسانهها و شهروند- خبرنگاران را در فضای مجازی، در انتشار گسترده این خبر و جزئیات آن را تقبیح کردند و آن را حائز مصادیق "تشویق به تقلید" دانستند و برخی آن را فرصتی برای سوگواری جمعیِ جامعه ترومازدهای دانستند که مدتهاست اندوهی بزرگ را بیآنکه چشماندازی برای بهبود داشته باشد بر دوش میکشد. جامعه اندوهگینی که معتقد بود شرایط فعلی در سوق دادن نخبگان به مهاجرت یا #خودکشی که مجید رضائیان، استاد دانشگاه و پژوهشگر ژورنالیسم در گفتوگو با هممیهن دوسوی یک موضوع میداندشان مؤثر است بهگونهای که شخص وقتی میبیند نمیتواند "اینجا" را تحمل کند یا آن را ترک میکند یا دست به خودکشی میزند. سوگواری جمعی جامعه ترومازده تا آنجا پیش رفت که اقدام به انتشار عکسی از پیکر بیجان کیومرث پوراحمد در فضای مجازی هم کرد. اقدامی که اگرچه از یکسو با انتقاداتی گسترده مواجه شد اما از نظر امیرحسین جلالی ندوشن، روانپزشک اجتماعی قابلدرک بود و میشد آنچه را در چند روز اخیر، در رسانهها و فضای مجازی گذشت، بیآنکه بخواهیم تمامیتش را تائید کنم، نوعی تخلیه هیجانی و تلاش برای سوگواری دانست. نکتهای که نشان میدهد مدیران و مسئولانی که از تیترهای حاوی کلمات "خودکشی"و "مرگ خودخواست" انتقاد میکنند باید نگاهخود را به این پدیدههای چندوجهی روانشناختی، جامعهشناختی،انسانشناختی و فلسفی تغییر دهند.
▫️روزنامه هممیهن ١٩ فروردين ١۴٠٢
🔹#نرگس_کیانی
▫️نگاهی به دوگانهای که مرگ کیومرث پوراحمد در برابرمان گذاشت.
از ظهر روز چهارشنبه ١۶ فروردین که خبر آمد #کیومرث_پوراحمد در ویلایی در شهرک ساحلی انزلی به زندگی خود پایان داده است، بحث بر سر اینکه از اقدام او باید با عنوان "خودکشی"، "مرگ خودخواسته"،"پایان دادن به زندگی" یا "درگذشت" و "فوت" یاد کرد بالا گرفت. برخی، عملکرد رسانهها و شهروند- خبرنگاران را در فضای مجازی، در انتشار گسترده این خبر و جزئیات آن را تقبیح کردند و آن را حائز مصادیق "تشویق به تقلید" دانستند و برخی آن را فرصتی برای سوگواری جمعیِ جامعه ترومازدهای دانستند که مدتهاست اندوهی بزرگ را بیآنکه چشماندازی برای بهبود داشته باشد بر دوش میکشد. جامعه اندوهگینی که معتقد بود شرایط فعلی در سوق دادن نخبگان به مهاجرت یا #خودکشی که مجید رضائیان، استاد دانشگاه و پژوهشگر ژورنالیسم در گفتوگو با هممیهن دوسوی یک موضوع میداندشان مؤثر است بهگونهای که شخص وقتی میبیند نمیتواند "اینجا" را تحمل کند یا آن را ترک میکند یا دست به خودکشی میزند. سوگواری جمعی جامعه ترومازده تا آنجا پیش رفت که اقدام به انتشار عکسی از پیکر بیجان کیومرث پوراحمد در فضای مجازی هم کرد. اقدامی که اگرچه از یکسو با انتقاداتی گسترده مواجه شد اما از نظر امیرحسین جلالی ندوشن، روانپزشک اجتماعی قابلدرک بود و میشد آنچه را در چند روز اخیر، در رسانهها و فضای مجازی گذشت، بیآنکه بخواهیم تمامیتش را تائید کنم، نوعی تخلیه هیجانی و تلاش برای سوگواری دانست. نکتهای که نشان میدهد مدیران و مسئولانی که از تیترهای حاوی کلمات "خودکشی"و "مرگ خودخواست" انتقاد میکنند باید نگاهخود را به این پدیدههای چندوجهی روانشناختی، جامعهشناختی،انسانشناختی و فلسفی تغییر دهند.
▫️روزنامه هممیهن ١٩ فروردين ١۴٠٢
🔸بازنگری روند نادیده گرفتن واقعیتها
🔹#مجید_رضاییان
▫️استاد دانشگاه و پژوهشگر ژورنالیسم
مسئله خودکشی #کیومرث_پوراحمد و انتشار اخبار آن در رسانهها را از سه زاویه میتوان بررسی کرد. ما در علم ارتباطات معتقدیم که یک جامعه پویا از مزیتی به نام "نرخ مشارکت" برخوردار است. نرخ مشارکت فارغ از میزان آن، موجب مبتلا نشدن جامعه به "بنبست ارتباطی" میشود. بنبست ارتباطی زمانی رخ میدهد که نرخ مشارکت به حداقل رسیده باشد و اینجاست که موضوعی به نام "بحران مشروعیت" مطرح میشود. زمانی که جامعه در پی بهحداقل رسیدن نرخ مشارکت دچار بنبست ارتباطی میشود در وضعیت بغرنج بحران مشروعیت قرار میگیرد. به باور من #خودکشی کیومرث پوراحمد، راوی "قصههای مجید" که به همه ما امید داده تلنگری بسیار بزرگ است و میتوان آن را نشانهای در اثبات این ادعا تلقی کرد که جامعه دچار "بنبست ارتباطی" است. متن کامل
🔹#مجید_رضاییان
▫️استاد دانشگاه و پژوهشگر ژورنالیسم
مسئله خودکشی #کیومرث_پوراحمد و انتشار اخبار آن در رسانهها را از سه زاویه میتوان بررسی کرد. ما در علم ارتباطات معتقدیم که یک جامعه پویا از مزیتی به نام "نرخ مشارکت" برخوردار است. نرخ مشارکت فارغ از میزان آن، موجب مبتلا نشدن جامعه به "بنبست ارتباطی" میشود. بنبست ارتباطی زمانی رخ میدهد که نرخ مشارکت به حداقل رسیده باشد و اینجاست که موضوعی به نام "بحران مشروعیت" مطرح میشود. زمانی که جامعه در پی بهحداقل رسیدن نرخ مشارکت دچار بنبست ارتباطی میشود در وضعیت بغرنج بحران مشروعیت قرار میگیرد. به باور من #خودکشی کیومرث پوراحمد، راوی "قصههای مجید" که به همه ما امید داده تلنگری بسیار بزرگ است و میتوان آن را نشانهای در اثبات این ادعا تلقی کرد که جامعه دچار "بنبست ارتباطی" است. متن کامل
hammihanonline.ir
مسئله خودکشی
نگاهی به دوگانهای که مرگ کیومرث پوراحمد در برابرمان گذاشت
#کیومرث_پوراحمد🔸کیومرث قصهگو
🔹#نعمتالله_فاضلی ۱۸ فروردین ۱۴۰۲
پوراحمد از نوادگان کیومرث، نخستین شاه و نمونهی اعلای انسان نیک، ابدی شد. او با دوربین قصه میگفت. "قصه های مجید" او غمها و غصههای نسل جوان نوجوی ایرانی است که میکوشد کیومرثوار در جهان امروزی و مدرن بشکفد و ایرانی بزیید. ایران سرزمین قصههاست. سرچشمهی قصههای مجید و قصهی زندگی پوراحمد هم از همین سرزمین قصهها بود. امروز این خاک قصهخیز غصهدار است؛ غصههایی که گلوی قصه گوهایش را فشرده و تا مرگ آنها را میبرد.
پوراحمد قصهگو خودکشی کرد تا تلخترین قصهی اینجا و اکنون ما را روایت کند. نیک بنگریم این پوراحمد قصهگو نیست که خودکشی کرد؛ جامعه است که زندگی را چنان زجرآور میکند که ارزش زیستن را زایل نموده و جانها را از تنها گریزان میسازد. #امیل_دورکهیم، از پیامبران بزرگ علم اجتماعی و خالق اثر معروفش #خودکشی در دهههای نخست قرن بیستم نوشت: "این فرانسویها نیستند که خودکشی میکنند، بل این جامعه فرانسه است که خودکشی میکند".
امروز سخن دورکهیم دربارهی ایران نیز صادق است. سازمان بهزیستی میگوید در ۱۴۰۱ به هفت میلیون نفر که در فکر خودکشی بودهاند، مشاوره داده است. قطعا تعداد کسانی که در فکر خلاص شدن از بار زندگیاند بسیار بیش از اینهاست و همهی آنها که خودکشی را اندیشیدهاند به بهزیستی و مشاوره نرفتهاند. دورکیم نشان داد خودکشی شکلهای گوناگون داد و ریشه اغلب آنها جامعه است. مذهب، اقتصاد، سیاست و وضع و حال جامعه تعیینکننده کم و کیف خودکشیهاست. دهها هزاری نفری که سالانه در تصادفات اتومبیل کشته و لت و پار میشوند؛ همین طور هزاران هزار نفری که اعتیاد به موادمخدر جانشان را میگیرد؛ و همه ی آنها که در جنگ ها از بین می روند؛ از نگاه جامعه شناسانه ی دورکهیم خودکشی کردهاند. بنابراین، برای احیای زندگی و دمیدن روح حیات، تنها یک راه وجود دارد: مانع خودکشی جامعه شویم. سخت بیراهه میرویم که اگر خودکشی جامعه را به روانشناسی و اخلاق تقلیل دهیم و مرگ پوراحمدها را ناشی از بیماری جسمی یا روانی یا اخلاقی آنها بدانیم. وقتی هوا آلوده است، لاجرم آدم ها از نفس می پیافتند و برای نجات مردم باید هوا را پاک کرد نه این که مردم را نصیحت یا سرزنش کنیم. هوای جامعه وقتی پاک و قابل استنشاق است که
۱) پوراحمدها بتوانند قصههای شان را بگویند
۲) آدمها در هوای آزاد، آزادی را استنشاق کنند؛
۳) قصه های زندگی پر از غصه نباشد و جای "شادی" در قصهی زندگی تک تک آدمها محکم و محترم و عزیز باشد؛
۴) زبان حکومت برای سخن گفتن با شهروندان، زبان شهروندی باشد نه زبان شهریاری؛
۵) انسان در کانون حیات جمعی، سیاست، حوزه عمومی و جامعه باشد و همه چیز در خدمت انسان باشد نه تقدیس قدرت؛
۶) زندگی پاس داشته شود نه مرگ؛
۷) شاعران، موسیقیدانان، ادیبان، نقاشان، نویسندگان، قصهگویان، اندیشمندان در مقام راویان جامعه و انسان قدر ببینند و استقلال اندیشه و وجودشان به رسمیت شناخته شود.
۸) صلح سرلوحه آموزش ها و نظام آموزشی باشد نه ستیزگری و غیرتسازی و دشمنگرایی؛
۹) تبعیض و تحقیر و طرد اجتماعی در شکل های گوناگون مذهبی، قومی، جنسیتی، زبانی و اجتماعی و اقتصادی نه تنها توجیه نشود، بل که برای امحای آنها کوشش شود؛
۱۰) تفاوتهای فردی، اجنماعی و فرهنگی به رسمیت شناخته شود و افراد مجاز شوند سبک و سلیقه شان در زندگی را دنبال کنند. اینها سرنخها و سرفصلهای اولیه و بدیهی برای ساختن "جامعه سالم" است. محققان اجتماعی دهههاست در این باره گفته و اجماع کردهاند. اینها که نباشد سرمایه و اعتماد اجتماعی میفرساید و جامعه فرومی پاشد و افراد هم امیدشان را از دست میدهند. خودکشی انبوه در جامعه ناسالم رخ میدهد. نهادهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را سالم و حیات بخش کنیم، افرد شوق زیستن را به طور غریزی دارند و نیازی به پند و اندرز ندارند. پوراحمد قصهگو با رفتنش هم قصهی تراژیک جامعهی ما را گفت و با دوربین مرگ نشانمان داد. نمیدانم چشمان ما توان تماشای این قصه را دارد یا نه. منبع
🔹#نعمتالله_فاضلی ۱۸ فروردین ۱۴۰۲
پوراحمد از نوادگان کیومرث، نخستین شاه و نمونهی اعلای انسان نیک، ابدی شد. او با دوربین قصه میگفت. "قصه های مجید" او غمها و غصههای نسل جوان نوجوی ایرانی است که میکوشد کیومرثوار در جهان امروزی و مدرن بشکفد و ایرانی بزیید. ایران سرزمین قصههاست. سرچشمهی قصههای مجید و قصهی زندگی پوراحمد هم از همین سرزمین قصهها بود. امروز این خاک قصهخیز غصهدار است؛ غصههایی که گلوی قصه گوهایش را فشرده و تا مرگ آنها را میبرد.
پوراحمد قصهگو خودکشی کرد تا تلخترین قصهی اینجا و اکنون ما را روایت کند. نیک بنگریم این پوراحمد قصهگو نیست که خودکشی کرد؛ جامعه است که زندگی را چنان زجرآور میکند که ارزش زیستن را زایل نموده و جانها را از تنها گریزان میسازد. #امیل_دورکهیم، از پیامبران بزرگ علم اجتماعی و خالق اثر معروفش #خودکشی در دهههای نخست قرن بیستم نوشت: "این فرانسویها نیستند که خودکشی میکنند، بل این جامعه فرانسه است که خودکشی میکند".
امروز سخن دورکهیم دربارهی ایران نیز صادق است. سازمان بهزیستی میگوید در ۱۴۰۱ به هفت میلیون نفر که در فکر خودکشی بودهاند، مشاوره داده است. قطعا تعداد کسانی که در فکر خلاص شدن از بار زندگیاند بسیار بیش از اینهاست و همهی آنها که خودکشی را اندیشیدهاند به بهزیستی و مشاوره نرفتهاند. دورکیم نشان داد خودکشی شکلهای گوناگون داد و ریشه اغلب آنها جامعه است. مذهب، اقتصاد، سیاست و وضع و حال جامعه تعیینکننده کم و کیف خودکشیهاست. دهها هزاری نفری که سالانه در تصادفات اتومبیل کشته و لت و پار میشوند؛ همین طور هزاران هزار نفری که اعتیاد به موادمخدر جانشان را میگیرد؛ و همه ی آنها که در جنگ ها از بین می روند؛ از نگاه جامعه شناسانه ی دورکهیم خودکشی کردهاند. بنابراین، برای احیای زندگی و دمیدن روح حیات، تنها یک راه وجود دارد: مانع خودکشی جامعه شویم. سخت بیراهه میرویم که اگر خودکشی جامعه را به روانشناسی و اخلاق تقلیل دهیم و مرگ پوراحمدها را ناشی از بیماری جسمی یا روانی یا اخلاقی آنها بدانیم. وقتی هوا آلوده است، لاجرم آدم ها از نفس می پیافتند و برای نجات مردم باید هوا را پاک کرد نه این که مردم را نصیحت یا سرزنش کنیم. هوای جامعه وقتی پاک و قابل استنشاق است که
۱) پوراحمدها بتوانند قصههای شان را بگویند
۲) آدمها در هوای آزاد، آزادی را استنشاق کنند؛
۳) قصه های زندگی پر از غصه نباشد و جای "شادی" در قصهی زندگی تک تک آدمها محکم و محترم و عزیز باشد؛
۴) زبان حکومت برای سخن گفتن با شهروندان، زبان شهروندی باشد نه زبان شهریاری؛
۵) انسان در کانون حیات جمعی، سیاست، حوزه عمومی و جامعه باشد و همه چیز در خدمت انسان باشد نه تقدیس قدرت؛
۶) زندگی پاس داشته شود نه مرگ؛
۷) شاعران، موسیقیدانان، ادیبان، نقاشان، نویسندگان، قصهگویان، اندیشمندان در مقام راویان جامعه و انسان قدر ببینند و استقلال اندیشه و وجودشان به رسمیت شناخته شود.
۸) صلح سرلوحه آموزش ها و نظام آموزشی باشد نه ستیزگری و غیرتسازی و دشمنگرایی؛
۹) تبعیض و تحقیر و طرد اجتماعی در شکل های گوناگون مذهبی، قومی، جنسیتی، زبانی و اجتماعی و اقتصادی نه تنها توجیه نشود، بل که برای امحای آنها کوشش شود؛
۱۰) تفاوتهای فردی، اجنماعی و فرهنگی به رسمیت شناخته شود و افراد مجاز شوند سبک و سلیقه شان در زندگی را دنبال کنند. اینها سرنخها و سرفصلهای اولیه و بدیهی برای ساختن "جامعه سالم" است. محققان اجتماعی دهههاست در این باره گفته و اجماع کردهاند. اینها که نباشد سرمایه و اعتماد اجتماعی میفرساید و جامعه فرومی پاشد و افراد هم امیدشان را از دست میدهند. خودکشی انبوه در جامعه ناسالم رخ میدهد. نهادهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را سالم و حیات بخش کنیم، افرد شوق زیستن را به طور غریزی دارند و نیازی به پند و اندرز ندارند. پوراحمد قصهگو با رفتنش هم قصهی تراژیک جامعهی ما را گفت و با دوربین مرگ نشانمان داد. نمیدانم چشمان ما توان تماشای این قصه را دارد یا نه. منبع
#کیوسک🔸نگاهنو
▫️نگاهنو (سال سیودوم) شماره بهار ١۴٠٢ با عکسی از مرحوم #کیومرث_پوراحمد (١٣٢٨-١۴٠٢) بر روی جلد منتشر شد.
#علی_میرزایی مدیر مسئول #نگاهنو است.
▫️نگاهنو (سال سیودوم) شماره بهار ١۴٠٢ با عکسی از مرحوم #کیومرث_پوراحمد (١٣٢٨-١۴٠٢) بر روی جلد منتشر شد.
#علی_میرزایی مدیر مسئول #نگاهنو است.
🔸بهار خزان شده...
🔹#عباس_یاری
از این جمع هنرمند، متاسفانه سه نفرشان تا الان ترکمان کردهاند، هر سه به فاصلهٔ کوتاهی در فصل شکوفه و سبزه و گل، در بهار؛ #عسل_بدیعی دوازدهم فروردین رفت، #رضا_داودنژاد سیزده فروردین و #کیومرث_پوراحمد شانزدهم فروردین. حالا هرسه در کنار هم هستند و ما تنهای تنها شدهایم. نمیدانم دوست نازنینمان #علیرضا_داوودنژاد چگونه با این غم کنار خواهد آمد، رضا فقط پسرش نبود، رفیقش، مدیر تدارکات و برنامهریز و حسابدار و همهٔ وجودش بود.
زمستان سال گذشته در مراسمی که ستاد اهدای عضو همزمان با نمایشگاه مطبوعات در مصلی تهران تشکیل داده بود، دخترک کوچکی به نام عسل هم با خانوادهاش حضور داشت و قلبی در سینهاش میتپید که به او اهدا شده بود. من در این مراسم یادی از عسل بدیعی کردم که با مرگ مغزیاش، قلبش و بخش عمدهای از اعضای بدنش را به بیماران نیازمند اهدا کرده بود.
روح هر سهٔ رفتگان که حالا درکنار هم هستند در آرامش و یادشان در هر بهار همیشه و همیشه سبز
🌿🌼🍃
🔹#عباس_یاری
از این جمع هنرمند، متاسفانه سه نفرشان تا الان ترکمان کردهاند، هر سه به فاصلهٔ کوتاهی در فصل شکوفه و سبزه و گل، در بهار؛ #عسل_بدیعی دوازدهم فروردین رفت، #رضا_داودنژاد سیزده فروردین و #کیومرث_پوراحمد شانزدهم فروردین. حالا هرسه در کنار هم هستند و ما تنهای تنها شدهایم. نمیدانم دوست نازنینمان #علیرضا_داوودنژاد چگونه با این غم کنار خواهد آمد، رضا فقط پسرش نبود، رفیقش، مدیر تدارکات و برنامهریز و حسابدار و همهٔ وجودش بود.
زمستان سال گذشته در مراسمی که ستاد اهدای عضو همزمان با نمایشگاه مطبوعات در مصلی تهران تشکیل داده بود، دخترک کوچکی به نام عسل هم با خانوادهاش حضور داشت و قلبی در سینهاش میتپید که به او اهدا شده بود. من در این مراسم یادی از عسل بدیعی کردم که با مرگ مغزیاش، قلبش و بخش عمدهای از اعضای بدنش را به بیماران نیازمند اهدا کرده بود.
روح هر سهٔ رفتگان که حالا درکنار هم هستند در آرامش و یادشان در هر بهار همیشه و همیشه سبز
🌿🌼🍃
#سینما🔸حبیب احمدزاده و فیلم دوم
#حبیب_احمدزاده قصد دارد تا فیلم مردمان آن سوی رودخانه را کارگردانی کند.
به گزارش ایرنا، حبیب احمدزاده سعی دارد تا بهعنوان دومین تلاش سینمایی خود در مقام کارگردان، فیلم مردمان آن سوی رودخانه را جلوی دوربین ببرد.
این فیلم، دومین ساخته سینمایی احمدزاده بهعنوان کارگردان پس از افسانه بناسان است که تهیهکنندگی آن نیز بر عهده خود اوست. نخستین فیلم سینمایی او افسانه بناسان، غول چراغ جادو بود. احمدزاده از سال ۷۴ با حضور به عنوان مشاور فیلمنامه در کنار #ابراهیم_حاتمیکیا در فیلم سینمایی برج مینو و سپس آژانس شیشهای وارد سینما شد. این حضور در ادامه با آثار دیگری چون گفتوگو با سایه #خسرو_سینایی و اتوبوس شب #کیومرث_پوراحمد تداوم پیدا کرد. احمدزاده پیش از این فیلمهای مستندی چون آخرین تیر آرش، موج زنده و بهترین مجسمه دنیا را کارگردانی کرده بود. این احتمال وجود دارد که نخستین رونمایی از این اثر در جشنواره فیلم فجر امسال باشد.
#حبیب_احمدزاده قصد دارد تا فیلم مردمان آن سوی رودخانه را کارگردانی کند.
به گزارش ایرنا، حبیب احمدزاده سعی دارد تا بهعنوان دومین تلاش سینمایی خود در مقام کارگردان، فیلم مردمان آن سوی رودخانه را جلوی دوربین ببرد.
این فیلم، دومین ساخته سینمایی احمدزاده بهعنوان کارگردان پس از افسانه بناسان است که تهیهکنندگی آن نیز بر عهده خود اوست. نخستین فیلم سینمایی او افسانه بناسان، غول چراغ جادو بود. احمدزاده از سال ۷۴ با حضور به عنوان مشاور فیلمنامه در کنار #ابراهیم_حاتمیکیا در فیلم سینمایی برج مینو و سپس آژانس شیشهای وارد سینما شد. این حضور در ادامه با آثار دیگری چون گفتوگو با سایه #خسرو_سینایی و اتوبوس شب #کیومرث_پوراحمد تداوم پیدا کرد. احمدزاده پیش از این فیلمهای مستندی چون آخرین تیر آرش، موج زنده و بهترین مجسمه دنیا را کارگردانی کرده بود. این احتمال وجود دارد که نخستین رونمایی از این اثر در جشنواره فیلم فجر امسال باشد.