عرصه‌های‌ ارتباطی
3.64K subscribers
29.8K photos
3.06K videos
872 files
5.98K links
🔸عرصه‌های‌ ارتباطی
▫️کانال رسمی یونس شُکرخواه
Agora | The official Telegram channel of Younes Shokrkhah
https://t.iss.one/boost/younesshokrkhah
🔹اکانت اینستاگرام من:
https://www.instagram.com/younesshokrkhah
Download Telegram
#سینماویژن
🔸مونتاژ دیالکتیکی در سینما چیست؟
▫️نوشته #پترا_کوپرز*
▫️ترجمه #یونس_شکرخواه
واژه دیالکتیک برای توصیف ساختاری منطقی به کار می‌رود که در آن دو عنصر متضاد به وسیلة کنش فعال خواننده / بیننده معنایی جدیدتر و بزرگتر می‌آفرینند.
این اصطلاح با فلسفه مارکسیستی پیوند خورده و بر نظریه‌پردازان مارکسیست و چپگرای سینما تأثیر فراوانی داشته است.
#دیالکتیک در فلسفه نوعی شیوه بررسی است. در شیوه سقراطی دو دیدگاه در جستجوی حقیقت، آن‌قدر با یکدیگر بحث و گفت‌وگو می‌کنند تا به اتفاق نظر برسند. این دستمایه اصلی و به عبارت بهتر، این فصول اصلی و مرکزی در خلق وحدت به وسیله دو عنصر متضاد، یادآور مفهوم تاریخی هگل (G.W.F.Hegel) نیز هست. تاریخ بر اساس بینش هگل، حرکتی جهت‌دار و مرحله به مرحله است. هر تزی با آنتی تز خود تلاقی می‌کند و محصول آن سنتز است، سنتز به مثابه محصول، بیشتر از مجموع دو اصل متضاد است. و بعداً به تز جدید مرحله دیالکتیکی بعدی تبدیل می‌شود.
دیالکتیک به وسیلة آرای مارکس و انگلس ژرف‌ترین تأثیرات را بر فرهنگ غرب گذاشته است. این افکار در حقیقت قرائت دوباره نظریه هگل است. مارکسیسم بر اصل تضاد و پیشرفت حرکت تاریخ به سوی جامعه‌ای سوسیالیستی و نهایتاً یک آرمان شهر کمونیستی تکیه می‌کند. شرایط مادی وجود، سنگ‌پایه پیدایش جفت دیالکتیک است و به همین دلیل، مارکس این مفهوم تاریخی را ماتریالیسم دیالکتیک می‌نامد. در این برداشت، طرفین متخاصم در قالب قدرتمندان (اربابان فئودال و بورژواها) و ضعیفان (بردگان، خدمتکاران و کارگران) معرفی می‌شوند. پویایی تاریخ باعث می‌شود تا تاریخ به سوی هدفی والا حرکت کند. انقلاب‌ها در طول این حرکت به عنوان مراحلی برای پایان دادن به کشمکش‌ها رخ می‌دهند.
#مکتب‌فرانکفورت بینش دیالکتیکی مارکس را به عنوان یک حرکت رو به جلو، به زیر سوال برد. مارکس معتقد بود، انسان به سوی تعقل و عقلانیت حرکت می‌کند و برای تغییر و پایان دادن به کشمکش در تلاش است.
در برخی از آثار فراساختارگرایان یا پساساختارگرایان، دیالکتیک در نهایت به کناری نهاده می‌شود و مفهوم پیشرفت مستقر در آن، تنها بخش این نظریه نیست که با بینش ژان بودریار (Jean Baudrillard) در قبال تاریخ سنخیت ندارد. دریافت بودریار از جامعه‌ای مجازی، امکان بروز هر رویداد و جنبشی را منتفی می‌سازد. هیچ نوع مقاومتی در این تلقی، قابل تصور نیست. جامعه، حس و ذائقه خود را برای پذیرش هر نوع تأثیرپذیری از رویدادها و عواطف از دست داده است و تمامی تصاویر و انگاره‌ها در آن ارزش یکسانی دارند و نه تنها نمی‌توان هیچ اثری از آنتی‌تز یافت، بلکه خود تز نیز نیروی کافی برای ابراز وجود ندارد.
بیشترین تأثیر اصول دیالکتیک بر سینما، به وسیلة آثار و فیلم‌های #سرگئی_ایزنشتاین (sergei Eisenstein) بوده است. ایزنشتاین با ارائه مونتاژ به عنوان یک هنر، نوعی زیبایی‌شناسی در سینما خلق کرد.
نویسندگان فیلم‌های شوروی زیبایی فیلم‌ها را بر مبنای مونتاژ می‌دیدند، تا جایی که لو کولشوف (Lev Kuleshov)، فیلمساز و معلم روس، مونتاژ را اصل و پایه سینما خواند. از نظر او، هنگامی که نماها در مونتاژ به یکدیگر متصل می‌شوند، کمپوزیسیونی شبیه سایر آثار هنری خلق می‌شود. ایزنشتاین از این ایده کولشوف استفاده کرد، ولی از سوی دیگر خاطرنشان ساخت که دیالکتیک عنصری مهم در مونتاژ است. دو تصویر متضاد با برش یه یکدیگر پیوند می‌خورند و در نتیجه یک ناهمخوانی‌ به وجود می‌آید که هدف آن تحریک تماشاگر است. به این ترتیب، تصاویری که ذاتاً بی‌حرکت و از نظر سیاسی خنثی هستند، یک نیروی محرکه سیاسی می‌یابند و لذا می‌توان تماشاگران را با استفاده از این جذابیت سینما تحریک، هیجان‌زده و حتی مضطرب کرد. با اینکه هر نما در فیلم تصویری فیلمبرداری شده از چیزی است که در جهان واقعی وجود دارد، می‌توان با مونتاژ دیالکتیکی مفاهیم تجریدی و ذهنی را به طور ملموس و عینی نشان داد.
معروف‌ترین نمونه کاربرد این اصول را از سوی ایزنشتاین، می‌توان در مونتاژ سکانس پلکان اودیسه در فیلم رزمناو پوتمکین (۱۹۲۶) دید. قتل عام مردم به دست ارتش تزار برای فرو نشاندن آتش انقلاب، به صورت طبیعی فیلمبرداری نشده است، در عوض، عصاره این تجربه به وسیلة قابلیت‌های مونتاژ به بیننده منتقل می‌شود و به این ترتیب از این تکنیک برای خلق معنایی فراتر از آنچه محسوس است، استفاده شده است.
ایزنشتاین اصول مونتاژ دیالکتیک را در فیلم در نمودارهایی نشان داده است که در آنها حرکت به سوی کسب بینش سیاسی موج می‌زند. نمای پایین آمدن سربازان از پلکان به تصویر زنی که فریاد می‌کشد، برش می‌خورد و سنتز این برش، شناخت سرکوب است. این سنتز نیز به تز دیگری شکل می‌دهد که با تصاویر مردمی که از پلکان به پایین می‌شتابند ترکیب شده و سنتز بعدی را به وجود می‌آورد؛ یعنی سرکوب نیروهای مردمی.
#مطالعات‌فرهنگی
🔸درباره تاریخ مکتب فرانکفورت
▫️نشرماهی منتشرکرد:
کتاب حاضر تاریخچه‌ #مکتب‌فرانکفورت است با بیانی فهمیدنی و لذت‌بخش. نویسنده بیوگرافی، فلسفه و قصه‌گویی را درهم می‌بافد تا نشان دهد چگونه متفکران این مکتب به امید درک سیاست فرهنگ در گیرودار برآمدن #فاشیسم گرد هم آمدند، و فرهنگ عامه را موضوع مطالعه‌ جدی خود -چه در فیلم، موسیقی، اندیشه و چه در مصرف‌گرایی- قرار دادند. جفریز با شرح‌های نظری و دیدی انتقادی فضایی می‌گشاید تا این استادان دیالکتیک را در پرتویی تازه ببینیم. خواننده همچنین در این کتاب #تئودور_آدورنو را می‌بیند که در یک مهمانی شام پیانو می‌نوازد و چارلی چاپلین با ادا و اطوار تفسیر موسیقی را بر عهده دارد؛ آرتور کوستلر و #والتر_بنیامین مشغول فرارند؛ جروبحث اریش فروم و #هربرت_مارکوزه بالا می‌گیرد؛ توماس مان نبض دکتر فاستوس را در دست دارد؛ برشت، هورکهایمر، هابرماس و دیگران نت‌هایی از این بیوگرافی جمعی پرشورند. شهرکتاب
#مکتب‌فرانکفورت #زوم #چهره
🔸 ماکس هورکهایمر (۱۹۷۳-۱۸۹۵)
▫️ترجمه #یونس_شکرخواه:
#ماکس_هورکهایمر (Max Horkheimer) در اشتوتگارت آلمان به دنیا آمد. تحلیل او در مورد علوم اجتماعی رایج، هنوز در مطالعات پژوهشی ارتباطی مورد استفاده قرار می‌گیرد. او یکی از شخصیت‌های شاخص #مکتب‌‌فرانکفورت بود و شهرت او بیشتر به سبب همکاری‌اش با #تئودور_آدرنو در اثر مطالعاتی معروفشان درباره #صنعت‌فرهنگ بود که در سال ۱۹۴۷ با نام دیالکتیک روشنگری چاپ شد. این کتاب در حقیقت نسخه پالایش‌شده استدلالی است که او در مقاله‌اش به نام هنر و فرهنگ توده در سال ۱۹۴۱ مطرح کرد. تحلیل او در مورد علوم اجتماعی رایج، هنوز در مطالعات پژوهشی ارتباطی مورد استفاده قرار می‌گیرد.
او نقدی کوبنده در مخالفت با #تجربه‌گرایی ارائه داده و می‌گوید تجربه‌گرایی، نقشی را که ارزش‌ها در تمامی تحقیقات بازی می‌کنند، در هاله‌ای از ابهام پیچیده است و غالباً به عنوان ابزاری پژوهشی، برای کنترل مردم به عنوان اشیا، عمل می‌کند.
▫️نویسنده: CLAY STEINMAN
🔸مکتب فرانکفورت؛ رسانه‌ها و مخاطبان
▫️
نوشته #الینه_رپینگ
▫️ترجمه
#یونس_شکرخواه
#مکتب‌فرانکفورت صنعت رسانه‌ای را یک امپراتوری قدرتمند تک‌بعدی برای تولید ایدئولوژی می‌داند و عقیده دارد این امپراتوری سرشار از تبعیضات طبقاتی، نژادی و جنسیتی است؛ چرا که سلطه اقتصادی مالکان رسانه‌ها این چنین اقتضا می‌کند. اینگونه آثار بر تأثیرات اقتصادی رسانه‌ها به عنوان صنعت و بر تحلیل متون ایدئولوژیک برخاسته از روایت‌ها و انگاره‌های رسانه‌ای تأکید می‌ورزند. این آثار در ساده‌ترین صورت، #رسانه‌ها را کاملاً قدرتمند و #مخاطبان آنها را کالا و مصرف‌کننده قلمداد می‌کنند. در این آثار انتقادی، مخاطبان مصرف‌کنندگانی هستند که #آگهی‌دهندگان، آنان را خریداری می‌کنند و به هیچ وجه نمی‌توانند در برابر بمباران پیام‌های ایدئولوژیک #تلویزیون مقاومت کنند.
#مکتب‌فرانکفورت
🔸واژگان مکتب فرانکفورت
▫️نویسندگان: ایو کوسه، استفن آبه
▫️ترجمۀ: افشین جهاندیده
#مکتب‌فرانکفورت
مجموعه، مشتمل است بر واژگان و اصطلاحات #مکتب‌فرانکفورت که به ترتیب حروف الفبا فراهم آمده و رویکرد هر مفهوم سه سطح را دربرمی‌گیرد: نخست تعریفی پایه‌ای و قابل فهم برای دانشجویان مبتدی؛ دوم، رویکردی علمی برای دانشجویان پیشرفته تا مدرسان؛ و سرانجام رویکردی آزادتر که تاویلی وسیع‌تر را امکان‌پذیر می‌سازد. به تصریح کتاب: "کسانی مرجع اصلی واژگان هستند که استخوان‌بندی کلان نظریه‌ی مکتب فرانکفورت‌اند، یعنی هورکهایمر و آدورنو به همراه تحولات مشابه‌شان پس از جنگ، استخوان‌بندی‌ای که سهم مارکوزه آن را تقویت و گاه رادیکال‌تر کرد و الهامات نوآورانه‌ی بنیامین از یک سو و تاویل‌های انتقادی‌ هابرماس از سوی دیگر به آن چارچوب داد...
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#چهره #مکتب‌فرانکفورت
🔸تئودور آدورنو
▫️ترجمه و صدا: ایمان فانی
مکتب فرانکفورت.pdf
7.1 MB
🔸مکتب فرانکفورت
▫️نوشته: تام باتومور
ترجمه: #حسینعلی_نوذری
این کتاب ضمن نگاهی بحث‌انگیز به نقش مکتب فرانکفورت در گسترش و تکامل #جامعه‌شناسی نوین به بررسی و ارزیابی موضوعات و مقولات عدیده‌ای می‌پردازد که تا پیش از این در جای دیگری مورد بررسی قرار نگرفته بودند. نویسنده غفلت از تاریخ و اقتصاد سیاسی توسط نظریه‌پردازان انتقادی را مورد بحث قرار داده و به بررسی رابطۀ #مکتب‌فرانکفورت با جنبش‌های رادیکال دهۀ ۱۹۶۰ می‌پردازد. تحلیل انتقادی باتومور از آرا و نظریات نویسندگان مکتب فرانکفورت از طریق ارزیابی آثار آنان و کشف رابطۀ نظریۀ انتقادی با دیگر اشکال تفکر جامعه‌شناسی، به ویژه پوزیتیویسم و مکتب ساختگرا، موجب قابل فهم شدن نقطه‌نظرات و دیدگاه‌های نویسندگان این مکتب شده است.
🔹فایل پیوست را دانلود کنید
@llib7
🔸نظریه انتقادی
#جامعه‌شناسی #مطالعات‌فرهنگی
#نظریه‌انتقادی (Critical Theory) جنبشی فکری-فلسفی است در نقد فرهنگ و جامعه که در سال ۱۹۳۰ در آلمان ارائه شد. این نظریه به نحوه توزیع قدرت در جامعه توجه دارد و اینکه چه عناصری در کنترل عده‌ای هستند. نظریه انتقادی در واقع از نظر رسانه‌ای مراقب این نکته است که رسانه‌ها چه نمادها و چه انگاره‌هایی را برای سلطه عده‌ای و برای سرکوب عده‌ای دیگر به کار می‌گیرند. ریشه اندیشه انتقادی در #مکتب‌فرانکفورت و در راس آن #تئودور_آدورنو (۱۹۰۳- ۱۹۶۹) بود که معتقد بود #صنعت‌فرهنگ (یا همان صنایع سرگرم‌کننده) ایجاد نیاز می‌کنند؛ بر کالاهای مادی تاکید می‌ورزند و به خاطر عده‌ای اندک اما ثروتمند به مصرف دامن می‌زنند..
#مرور🔸آشنایی با ۴ مکتب ارتباطی
١.
مکتب فرانکفورت:
#مکتب‌فرانکفورت یک اندیشه انتقادی برخاسته از آلمان است که در کانال عرصه‌های ارتباطی به آن پرداخته شده است از جمله:
🔹مکتب فرانکفورت؛ رسانه‌ها و مخاطبان
🔹تئودور آدورنو (۱۹۰۳-۱۹۶۹)
🔹دیالکتیک روشنگری
٢. مکتب بیرمنگام:
#‌مکتب‌‌بیرمنگام هم یک اندیشه انتقادی دیگر و برخاسته از بریتانیا است که در کانال عرصه‌های ارتباطی به آن پرداخته شده است از جمله:
🔹پیشینه مطالعات فرهنگی بیرمنگام
🔹مکتب مطالعات فرهنگی معاصر بیرمنگام
مخاطب در مکتب‌بیرمنگام به سبب قدرت رمزگشایی، فعال قلمداد می‌شود
٣. مکتب شیکاگو:
#مکتب‌شیکاگو (مطالعات رسانه‌ای و اتنوگرافی) به تاثیر شدید رسانه‌ها بر افراد/ مخاطبان باور دارد، اما معتقد است که این نفوذ تحت تاثیر فاکتورهای اجتماعی در جامعه است. مکتب شیکاگو بر این باور است که واکنش شخص به یک پیام با واکنش شخص دیگر به همان پیام متفاوت است. مخاطب در این روند فعال است
۴.
مکتب اننبرگ
#مکتب‌اننبرک برخاسته از نظریه کاشت است. مکتب اننبرگ بر این باور است که پیام‌هایی که ما در معرض‌شان هستیم بر نحوه دیدن واقعیت از سوی ما تاثیر می‌گذارد. مخاطب در این مکتب؛ منفعل قلمداد می‌شود.
#ارتباطات #نظریه
#کتاب▫️انتشارات ققنوس منتشرکرد:
🔸لویناس، مکتب فرانکفورت و روانکاوی
🔻سی. فرد آلفُرد در کتاب لویناس، مکتب فرانکفورت و روانکاوی شخصیت‌ها و مکاتب متعددی را به صحنه می‌آورد. در این کتاب با آرای لویناس دربارۀ دیگری و چهرۀ او آشنا می‌شویم. از میان اعضای #مکتب‌فرانکفورت آرای #تئودور_آدورنو مطرح می‌شود و آلفُرد در فصل سوم کتاب لویناس و آدورنو را رویاروی هم قرار می‌دهد. اما روانکاوان نیز به این بزم متفکران دعوت شده‌اند و آلفُرد می‌کوشد فروید و دانلود وینیکات را به گفتگو با لویناس بکشاند. اما این پایان ماجرا نیست. آلفُرد اشخاص دیگری را نیز به میان صفحات کتاب پرتاب می‌کند. آیریس مرداک و آرنت نیز وارد گفتگو با لویناس می‌شوند و فصل چهارم کتاب حتی پای آیزایا برلین و مفاهیم معروف او را هم به میان می‌کشد. آلفُرد در این کتاب با مفاهیم مهم لویناسی همچون دیگری، چهره و نامتناهی کلنجار می‌رود و با سیر در قلمروهای دیگری همچون روانکاوی و فلسفۀ سیاسی و اجتماعی غنای بیشتری به مباحث فلسفی و دینی لویناس می‌دهد.
@Bookcitycc