#کتاب 🔸 معجزه کلاسها و کتابها
▫️#حسن_نمکدوست
▫️ استاد علوم ارتباطات
کنت مونت کریستو نوشته الکساندر دوما را هیچ وقت از یادم نمیبرم. برای یک کودک ١٠ ساله شخصیت فوقالعاده شگفت انگیز ادموند دانتس که مصایب زیادی را به ناحق تحمل کرد ولی توانست بر این روحیه که انتقام دنیا را زیبا میکند غلبه کند، بسیار جذاب بود.
اما نقطه عطف داستان خوانی من کلاسهای شیوه نگارش و فارسی امروز استاد #فرجالله_صبا در دانشکده علوم #ارتباطات بود و مفهوم کتاب خواندن را برای من در سال ١٣۵۵ و وقتی دانشجوی او شدم معنا کرد
آنچه در این کلاسها به ما آموخت پیوند میان ادبیات و زندگی بود. ما میشنیدیم که ادبیات آیینه زندگی، اندیشهها و کنشهاست اما استاد صبا تلاش کرد به ما بیاموزد ادبیات چگونه جهان را برای ما معنا و بازسازی میکند. اینکه ادبیات یعنی زندگی ما.
▫️روزنامه ایران
متن کامل:
https://www.irannewspaper.ir/newspaper/item/560750
▫️#حسن_نمکدوست
▫️ استاد علوم ارتباطات
کنت مونت کریستو نوشته الکساندر دوما را هیچ وقت از یادم نمیبرم. برای یک کودک ١٠ ساله شخصیت فوقالعاده شگفت انگیز ادموند دانتس که مصایب زیادی را به ناحق تحمل کرد ولی توانست بر این روحیه که انتقام دنیا را زیبا میکند غلبه کند، بسیار جذاب بود.
اما نقطه عطف داستان خوانی من کلاسهای شیوه نگارش و فارسی امروز استاد #فرجالله_صبا در دانشکده علوم #ارتباطات بود و مفهوم کتاب خواندن را برای من در سال ١٣۵۵ و وقتی دانشجوی او شدم معنا کرد
آنچه در این کلاسها به ما آموخت پیوند میان ادبیات و زندگی بود. ما میشنیدیم که ادبیات آیینه زندگی، اندیشهها و کنشهاست اما استاد صبا تلاش کرد به ما بیاموزد ادبیات چگونه جهان را برای ما معنا و بازسازی میکند. اینکه ادبیات یعنی زندگی ما.
▫️روزنامه ایران
متن کامل:
https://www.irannewspaper.ir/newspaper/item/560750
www.irannewspaper.ir
معجزه کلاسها و کتابها
🔸استاد فرجالله صبا، روزنامهنگاری یگانه و بیبدیل
▫️#رضا_قویفكر
#فرجالله_صبا بیتردید پدیدهای كمیاب یا بهتر است بگویم نایاب در تاریخ معاصر #روزنامهنگاری ایران است. او كه اینك ۸۸ سال دارد سالهاست كه عطای مطبوعات را به لقایش بخشیده است. كنج عزلت گزیده و با «نغمه»اش روزگار میگذراند. استادِ بیبدیلِ روزنامهنگاریام فرجالله صبا متولد ۱۳ مرداد ۱۳۱۳ در تبریز است. پدرش علیاكبر خان صبا از شاگردان استاد جلالالدین همایی و دارای دیپلم ادبی در آغازین روزهای تاسیس دانشگاه در عهد رضاشاه و از نخستین لیسانسیههای دانشگاه نوبنیاد تهران در زمان خود بود و مادرش فخرالملوك از خاندانی فرهنگی بود كه از قرهباغ به ایرانكوچ كرده بودند. آقای صبا از دانشكده ادبیات و زبانهای خارجی دانشگاه تهران در رشته زبان فرانسه فارغالتحصیل شده است، فعالیت مطبوعاتیاش را از سالهای تحصیل با انتشار روزنامههای دیواری در دبیرستان آغاز كرده است. در سال ۱۳۳۳ به موسسه اطلاعات پیوسته است. از اواسط سال ۱۳۳۴ مشاغل مختلفی نظیر نمونهخوانی، دبیری سرویس، معاونت سردبیری، نویسندگی و مترجمی را در این روزنامه تجربه كرده است. پس از آن با مجلات دیگری مثل سپید و سیاه، بامشاد و روشنفكر كار كرده است. مطالب خود را با نامهای مستعار «هامون» و «دشت» امضا میكرده است، فرانسه و تركی میداند و در دهه ۴۰ معاون سردبیر مجله زن روز از انتشارات موسسه كیهان بوده است. همكاری او با مجله زن روز ۱۵ سال طول كشید. استاد فرجالله صبا همزمان با معاونت سردبیری مجله زن روز در دانشكده علوم ارتباطات اجتماعی به دانشجویان رشته روزنامهنگاری، شیوه نگارش و روزنامهنگاری درس میداد و دانشجویان را به شیوهای جذاب و دلنشین، با چهرههای شاخص و آثار ارزنده ادبیات ایران و جهان آشنا میكرد. كلاس درس استاد صبا بیتعارف، شگفتانگیز بود. نام بسیاری از قلندران ادبیات ایران و جهان را ما دانشجویان اول بار از زبان او شنیدیم. در ۲۵ اردیبهشت سال ۵۸ وقتی بیست نفر از اعضای تحریریه روزنامه كیهان به اتهام عدم همراهی با انقلاب اسلامی اخراج شدند فرجالله صبا در انتقاد به اخراج همكارانش مقالهای با نام مستعار «هامون» در مجله زن روز مورخ پنجم خرداد ۵۸ نوشت. صبا كه این حركت را نوعی سیلی زدن به صورت همكارانش میدانست به اعتراض از كیهان رفت و مدتی بعد با نام مستعار فرخ ماهان با مجله دانشمند همكاری كرد و مطالب علمی را با زبانی شیرین و واژگانی جذاب به مخاطبان مجله عرضه میكرد. همكاری آقای صبا با مجله دانشمند حدود ۱۲ سال طول كشید. در سال ۱۳۸۰ به ماهنامه دانشگر به صاحب امتیازی مركز نشر دانشگاهی و به مدیر مسوولی دكتر رضا منصوری پیوست. با آمدن دولت احمدینژاد خوانندگان بیشمار دانشگر، از خواندن مطالب او محروم شدند. پس از آن آقای صبا گوشه عزلت گزید و عطای مطبوعات را به لقایش بخشید و حالا سالهاست كه تنها همدمش «نغمه» دختر دلبندش پدر را چونان دُری گرانبها در خانهاش مواظبت میكند. بارها تلاش كردهام به دیدارش بشتابم و یكبار دیگر صدایش را به گوش جان بشنوم، اما موفق نبودهام. از وقتی كه در سال ۳۳ (درست وقتی من به دنیا آمدم) به عنوان مصحح به استخدام روزنامه اطلاعات در آمد و تا هنگامی كه معاون سردبیر اطلاعات بانوان شد و بعد كارش را در اطلاعات كودكان، اطلاعات هفتگی، اطلاعات ادبی ادامه داد و تا هنگامی كه معاون سردبیر زن روز شد و بعد از آن در دانشمند و دانشگر قلم زد، فرجالله صبا بیهیچ تردید، یك روزنامهنگار همه فن حریف خوشفكر و باسلیقه و در عین حال گرامی و دوست داشتنی باقی ماند، داستانهایش تیراژ سپید و سیاه و روشنفكر را بالا میبرد. حالا اما حیف كه نمیتواند برایمان از خود بگوید از روزنامهنگاری بیبدیلش، از تدریسش و از اینكه چگونه یك ستون فانتزی خالی مانده در مجله روشنفكر را نوشته است كه بعدها به عنوان نامه چارلی چاپلین به دخترش در جهان معروف شد. امروز اما با آنكه بر همگانِ اهل روزنامهنگاری ثابت شده است كه این نامه را چاپلین به دخترش ننوشته است و حاصل تخیلِ كم نظیر استاد صباست و با آنكه پسر چاپلین وقتی به ایران سفر كرد اعلام كرد كه پدرش آنقدر گرفتار بوده كه فرصت نامه نوشتن به فرزندانش را نداشته است، اما هنوز هستند كسانی كه این حرف را باور ندارند و همچنان نامه را به چاپلین نسبت میدهند. كاش این روزگارِ كجمدارِ بیانصاف، روی خوشش را نشان میداد تا میتوانستم یكبار دیگر در محضر استاد روزنامهنگاری و استاد راهنمای پایاننامهام یك دل سیر بنشینم و بشنوم. بیهیچ مبالغه، سایهاش را همواره بر سرم احساس میكنم... اما، حسرتِ دیدارش بدجوری در دلم مانده است.
▫️روزنامه اعتماد، دوشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۱
▫️#رضا_قویفكر
#فرجالله_صبا بیتردید پدیدهای كمیاب یا بهتر است بگویم نایاب در تاریخ معاصر #روزنامهنگاری ایران است. او كه اینك ۸۸ سال دارد سالهاست كه عطای مطبوعات را به لقایش بخشیده است. كنج عزلت گزیده و با «نغمه»اش روزگار میگذراند. استادِ بیبدیلِ روزنامهنگاریام فرجالله صبا متولد ۱۳ مرداد ۱۳۱۳ در تبریز است. پدرش علیاكبر خان صبا از شاگردان استاد جلالالدین همایی و دارای دیپلم ادبی در آغازین روزهای تاسیس دانشگاه در عهد رضاشاه و از نخستین لیسانسیههای دانشگاه نوبنیاد تهران در زمان خود بود و مادرش فخرالملوك از خاندانی فرهنگی بود كه از قرهباغ به ایرانكوچ كرده بودند. آقای صبا از دانشكده ادبیات و زبانهای خارجی دانشگاه تهران در رشته زبان فرانسه فارغالتحصیل شده است، فعالیت مطبوعاتیاش را از سالهای تحصیل با انتشار روزنامههای دیواری در دبیرستان آغاز كرده است. در سال ۱۳۳۳ به موسسه اطلاعات پیوسته است. از اواسط سال ۱۳۳۴ مشاغل مختلفی نظیر نمونهخوانی، دبیری سرویس، معاونت سردبیری، نویسندگی و مترجمی را در این روزنامه تجربه كرده است. پس از آن با مجلات دیگری مثل سپید و سیاه، بامشاد و روشنفكر كار كرده است. مطالب خود را با نامهای مستعار «هامون» و «دشت» امضا میكرده است، فرانسه و تركی میداند و در دهه ۴۰ معاون سردبیر مجله زن روز از انتشارات موسسه كیهان بوده است. همكاری او با مجله زن روز ۱۵ سال طول كشید. استاد فرجالله صبا همزمان با معاونت سردبیری مجله زن روز در دانشكده علوم ارتباطات اجتماعی به دانشجویان رشته روزنامهنگاری، شیوه نگارش و روزنامهنگاری درس میداد و دانشجویان را به شیوهای جذاب و دلنشین، با چهرههای شاخص و آثار ارزنده ادبیات ایران و جهان آشنا میكرد. كلاس درس استاد صبا بیتعارف، شگفتانگیز بود. نام بسیاری از قلندران ادبیات ایران و جهان را ما دانشجویان اول بار از زبان او شنیدیم. در ۲۵ اردیبهشت سال ۵۸ وقتی بیست نفر از اعضای تحریریه روزنامه كیهان به اتهام عدم همراهی با انقلاب اسلامی اخراج شدند فرجالله صبا در انتقاد به اخراج همكارانش مقالهای با نام مستعار «هامون» در مجله زن روز مورخ پنجم خرداد ۵۸ نوشت. صبا كه این حركت را نوعی سیلی زدن به صورت همكارانش میدانست به اعتراض از كیهان رفت و مدتی بعد با نام مستعار فرخ ماهان با مجله دانشمند همكاری كرد و مطالب علمی را با زبانی شیرین و واژگانی جذاب به مخاطبان مجله عرضه میكرد. همكاری آقای صبا با مجله دانشمند حدود ۱۲ سال طول كشید. در سال ۱۳۸۰ به ماهنامه دانشگر به صاحب امتیازی مركز نشر دانشگاهی و به مدیر مسوولی دكتر رضا منصوری پیوست. با آمدن دولت احمدینژاد خوانندگان بیشمار دانشگر، از خواندن مطالب او محروم شدند. پس از آن آقای صبا گوشه عزلت گزید و عطای مطبوعات را به لقایش بخشید و حالا سالهاست كه تنها همدمش «نغمه» دختر دلبندش پدر را چونان دُری گرانبها در خانهاش مواظبت میكند. بارها تلاش كردهام به دیدارش بشتابم و یكبار دیگر صدایش را به گوش جان بشنوم، اما موفق نبودهام. از وقتی كه در سال ۳۳ (درست وقتی من به دنیا آمدم) به عنوان مصحح به استخدام روزنامه اطلاعات در آمد و تا هنگامی كه معاون سردبیر اطلاعات بانوان شد و بعد كارش را در اطلاعات كودكان، اطلاعات هفتگی، اطلاعات ادبی ادامه داد و تا هنگامی كه معاون سردبیر زن روز شد و بعد از آن در دانشمند و دانشگر قلم زد، فرجالله صبا بیهیچ تردید، یك روزنامهنگار همه فن حریف خوشفكر و باسلیقه و در عین حال گرامی و دوست داشتنی باقی ماند، داستانهایش تیراژ سپید و سیاه و روشنفكر را بالا میبرد. حالا اما حیف كه نمیتواند برایمان از خود بگوید از روزنامهنگاری بیبدیلش، از تدریسش و از اینكه چگونه یك ستون فانتزی خالی مانده در مجله روشنفكر را نوشته است كه بعدها به عنوان نامه چارلی چاپلین به دخترش در جهان معروف شد. امروز اما با آنكه بر همگانِ اهل روزنامهنگاری ثابت شده است كه این نامه را چاپلین به دخترش ننوشته است و حاصل تخیلِ كم نظیر استاد صباست و با آنكه پسر چاپلین وقتی به ایران سفر كرد اعلام كرد كه پدرش آنقدر گرفتار بوده كه فرصت نامه نوشتن به فرزندانش را نداشته است، اما هنوز هستند كسانی كه این حرف را باور ندارند و همچنان نامه را به چاپلین نسبت میدهند. كاش این روزگارِ كجمدارِ بیانصاف، روی خوشش را نشان میداد تا میتوانستم یكبار دیگر در محضر استاد روزنامهنگاری و استاد راهنمای پایاننامهام یك دل سیر بنشینم و بشنوم. بیهیچ مبالغه، سایهاش را همواره بر سرم احساس میكنم... اما، حسرتِ دیدارش بدجوری در دلم مانده است.
▫️روزنامه اعتماد، دوشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۱