#یاد #تاریخ #ارتباطات
🔸نظریههای نوین ارتباطات و توسعه
امتحان جامع دوره دکترا علوم ارتباطات
▫️استاد: پروفسور #کاظم_معتمدنژاد
▫️بهمن ماه ١٣٨٠
▫️وقت ۵ ساعت
🔸نظریههای نوین ارتباطات و توسعه
امتحان جامع دوره دکترا علوم ارتباطات
▫️استاد: پروفسور #کاظم_معتمدنژاد
▫️بهمن ماه ١٣٨٠
▫️وقت ۵ ساعت
#یاد #تاریخ #ارتباطات #روزنامهنگاری
🔸سئوال امتحان درس بازنگری در روزنامهنگاری معاصر
▫️استاد: پروفسور #کاظم_معتمدنژاد
▫️دوره دکترا نیمسال اول ٨٠-١٣٧٩
▫️٢ بهمن ١٣٧٩
🔸سئوال امتحان درس بازنگری در روزنامهنگاری معاصر
▫️استاد: پروفسور #کاظم_معتمدنژاد
▫️دوره دکترا نیمسال اول ٨٠-١٣٧٩
▫️٢ بهمن ١٣٧٩
#یاد #تاریخ #ارتباطات
🔸سئوال امتحان درس مطالعات انتقادی
▫️استاد: پروفسور #کاظم_معتمدنژاد
▫️دوره دکترا نیمسال دوم ٧٩-١٣٧٨
▫️وقت ٣ ساعت
🔸سئوال امتحان درس مطالعات انتقادی
▫️استاد: پروفسور #کاظم_معتمدنژاد
▫️دوره دکترا نیمسال دوم ٧٩-١٣٧٨
▫️وقت ٣ ساعت
#یاد #تاریخ #ارتباطات
🔸مطالعات انتقادی در ارتباطات
▫️امتحان جامع دوره دکترای ارتباطات
▫️استاد: #کاظم_معتمدنژاد
▫️بهمن ماه ١٣٨٠
▫️وقت ۵ ساعت
🔸مطالعات انتقادی در ارتباطات
▫️امتحان جامع دوره دکترای ارتباطات
▫️استاد: #کاظم_معتمدنژاد
▫️بهمن ماه ١٣٨٠
▫️وقت ۵ ساعت
#یاد #تاریخ #ارتباطات #زبانشناسی
🔸زبانشناسی و ارتباطات
▫️امتحان جامع دوره دکترای ارتباطات
▫️استاد: پروفسور #محمد_دبیرمقدم
▫️بهمن ماه ١٣٨٠
🔸زبانشناسی و ارتباطات
▫️امتحان جامع دوره دکترای ارتباطات
▫️استاد: پروفسور #محمد_دبیرمقدم
▫️بهمن ماه ١٣٨٠
#یاد🔸علیرضا فرهمند (١٣١٩-١٣٩٢)
▫️یادداشت دکتر مینو بدیعی🔻روزنامهنگار
▫️یادداشت دکتر مینو بدیعی🔻روزنامهنگار
#یاد #کیوسک🔸یاد جهانپهلوان تختی
▫️طرح #هادی_حیدری بر روی جلد شماره ٨٨ مجله اندیشه پویا، دی ١۴٠٢ در پنجاه و ششمین سالگرد مرگ #غلامرضا_تختی
▫️طرح #هادی_حیدری بر روی جلد شماره ٨٨ مجله اندیشه پویا، دی ١۴٠٢ در پنجاه و ششمین سالگرد مرگ #غلامرضا_تختی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#یاد🔸منوچهر ستوده (۱۲۹۲ – ۱۳۹۵)
استاد دکتر #منوچهر_ستوده ایرانشناس، جغرافیدان تاریخی، استاد دانشگاه تهران و پژوهشگر برجستهٔ ایرانی بود که از ایشان حدود ۶۰ جلد کتاب و نزدیک به ۳۰۰ مقاله بهجا مانده است. مجله #بخارا یاد و خاطرۀ استاد را گرامی داشته و مجموعهای از عکسهای ایشان را به نمایش گذاشته است. عکسها از آرشیو گنجینۀ پژوهشی استاد #ایرج افشار انتخاب شده است.
استاد دکتر #منوچهر_ستوده ایرانشناس، جغرافیدان تاریخی، استاد دانشگاه تهران و پژوهشگر برجستهٔ ایرانی بود که از ایشان حدود ۶۰ جلد کتاب و نزدیک به ۳۰۰ مقاله بهجا مانده است. مجله #بخارا یاد و خاطرۀ استاد را گرامی داشته و مجموعهای از عکسهای ایشان را به نمایش گذاشته است. عکسها از آرشیو گنجینۀ پژوهشی استاد #ایرج افشار انتخاب شده است.
#یاد🔸بیست و سوم فروردینماه سالروز درگذشت شاهرخ مسکوب
نخستین کتابش که مقدمهای بر رستم و اسفندیار (۱۳۴۲) نام داشت زود آوازه گرفت و مایۀ ادبی درخشان او را شناساند. او نشان داد در تحلیل مباحث اساطیری و حماسی قلمش گویا و تواناست. پس از آن سوگ سیاوش (۱۳۵۱) را نوشت و یکی از نمادهای ماندگار تفکر ایرانی را با جلوهای نوین و با قلمی تحلیلی برایمان تازه کرد. در حالی که پیش از آنها به سوفکل و آشیل دنیای پرطمطراق یونانی پرداخته بود.
از هنگامی که به فردوسی پرداخت و بر روحیۀ تاریخی مربوط به دایرۀ دنیای زیبای ایرانی دست یافت آن را رها نکرد. فردوسی ملهم بزرگ او بود و غور در شاهنامه دلچسب برای او. باز در همین سالهای اخیر چند گفتار جداگانه در قلمرو زمینههای مختلف شاهنامه به رشتۀ تحریر درآورد که میباید همه در یک مجموعه انتشار پیدا کند.
سومین کتاب ایرانی او ملیّت و زبان نام داشت و آن را نخست در دیار غربت به چاپ رساند. زیرا بهخوبی دریافته بود که ماندگاری ایران در تاریخ بستگی ویژهای به زبان فارسی داشته است و چون بار دوم که آن را به دست چاپ سپرد با نام گویاتر هویت ایرانی و زبان فارسی منتشر ساخت، بهتر نمایانده شد که بیش از پیش متوجه بر اهمیت فرهنگی و جهانی زبان فارسی برای یگانگی و یکپارچگی فرهنگی ایران شده است. اگرچه آن را در عنوان «هویت» پوشانیده است.
خلاصۀ تفکرات سیاسی تاریخی او را میتوان چنین برآورد کرد که هم تاریخ حماسی ایران را مهم و مؤثر و آشنایی بدان را برای همگان ضروری میدانست و هم زبان فارسی و آثار بازماندۀ آن را عامل اساسی شناختن هویت قرار داده بود. در کتابهای دیگرش مانند چند گفتار در فرهنگ ایران و یادداشتهای دلچسب و صمیمی او هم رگههای تابناکی از این تفکر دیده میشود.
آخرین کتاب او به نام مرتضی کیوان (۱۳۸۲) در تهران نشر شد. آن را به یاد مرتضی کیوان گرد آورد و خواست یادگاری بر جای بماند از روزگاری که به همراه مرتضی کیوان در راهی افتاده بود که خود را با خردورزی و به شوق آزاد بودن از آن وادی که سفری خوابآلود بود رها ساخت. یادش باید در یادها بماند.
[نادرهکاران: سوگنامۀ ناموران فرهنگی و ادبی (۱۳۰۴-۱۳۸۹)، ایرج افشار، زیر نظر بهرام، کوشیار و آرش افشار، به کوشش محمود نیکویه، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم ۱۴۰۰، ج ۲، ص ۱۴۱۶-۱۴۱۷]
@AfsharFoundation
نخستین کتابش که مقدمهای بر رستم و اسفندیار (۱۳۴۲) نام داشت زود آوازه گرفت و مایۀ ادبی درخشان او را شناساند. او نشان داد در تحلیل مباحث اساطیری و حماسی قلمش گویا و تواناست. پس از آن سوگ سیاوش (۱۳۵۱) را نوشت و یکی از نمادهای ماندگار تفکر ایرانی را با جلوهای نوین و با قلمی تحلیلی برایمان تازه کرد. در حالی که پیش از آنها به سوفکل و آشیل دنیای پرطمطراق یونانی پرداخته بود.
از هنگامی که به فردوسی پرداخت و بر روحیۀ تاریخی مربوط به دایرۀ دنیای زیبای ایرانی دست یافت آن را رها نکرد. فردوسی ملهم بزرگ او بود و غور در شاهنامه دلچسب برای او. باز در همین سالهای اخیر چند گفتار جداگانه در قلمرو زمینههای مختلف شاهنامه به رشتۀ تحریر درآورد که میباید همه در یک مجموعه انتشار پیدا کند.
سومین کتاب ایرانی او ملیّت و زبان نام داشت و آن را نخست در دیار غربت به چاپ رساند. زیرا بهخوبی دریافته بود که ماندگاری ایران در تاریخ بستگی ویژهای به زبان فارسی داشته است و چون بار دوم که آن را به دست چاپ سپرد با نام گویاتر هویت ایرانی و زبان فارسی منتشر ساخت، بهتر نمایانده شد که بیش از پیش متوجه بر اهمیت فرهنگی و جهانی زبان فارسی برای یگانگی و یکپارچگی فرهنگی ایران شده است. اگرچه آن را در عنوان «هویت» پوشانیده است.
خلاصۀ تفکرات سیاسی تاریخی او را میتوان چنین برآورد کرد که هم تاریخ حماسی ایران را مهم و مؤثر و آشنایی بدان را برای همگان ضروری میدانست و هم زبان فارسی و آثار بازماندۀ آن را عامل اساسی شناختن هویت قرار داده بود. در کتابهای دیگرش مانند چند گفتار در فرهنگ ایران و یادداشتهای دلچسب و صمیمی او هم رگههای تابناکی از این تفکر دیده میشود.
آخرین کتاب او به نام مرتضی کیوان (۱۳۸۲) در تهران نشر شد. آن را به یاد مرتضی کیوان گرد آورد و خواست یادگاری بر جای بماند از روزگاری که به همراه مرتضی کیوان در راهی افتاده بود که خود را با خردورزی و به شوق آزاد بودن از آن وادی که سفری خوابآلود بود رها ساخت. یادش باید در یادها بماند.
[نادرهکاران: سوگنامۀ ناموران فرهنگی و ادبی (۱۳۰۴-۱۳۸۹)، ایرج افشار، زیر نظر بهرام، کوشیار و آرش افشار، به کوشش محمود نیکویه، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم ۱۴۰۰، ج ۲، ص ۱۴۱۶-۱۴۱۷]
@AfsharFoundation
▫️یادی از برادرم
#یاد🔸هیاهویی نداشت
گیتی حسابی، طراح لباس است و هنر دست او را بر تن استاد شجریان دیدهایم. او درباره #فرامرز_شکرخواه میگوید: فرامرز، کارش بسیار دلنشین بود. جزو کسانی بود که در کار و اخلاق و برخورد، شریف بود. وقتی شنیدم از دنیا رفت واقعا، خلأیی در نبودش احساس کردم. هنر، برایش درونی بود؛ وقتی میپرسیدم چرا آلبوم نمیدهید به بازار، فقط میخندید. هیچ وقت نخواست هیاهو کند؛ در هنرش، متواضع بود. ردیفها را خیلی خوب میشناخت و در بداههنوازی عالی بود، اما نه در فکر کنسرت بود نه اینکه آلبومی ارائه دهد. از این شخصیتها ما در زمینه هنر داشتیم؛ خیلیها دوست ندارند یا نخواستند یا برایشان مهم نبود مثل فرامرز که با همه توانایی که در ردیفها داشت؛ نخواست کاری بیرون بدهد، ولی هیچکسی منکر تواناییاش نیست. من با شجریان زندگی کردم و مثل بند تسبیح بودند که چهار نسل خانواده ما را به هم وصل کرده بودند. من خودم را عزادار او میدانم. فرامرز چقدر شبیه شجریان بود. هم دلی و هم جانی، همهشان این طریق را دارند... +
#یاد🔸هیاهویی نداشت
گیتی حسابی، طراح لباس است و هنر دست او را بر تن استاد شجریان دیدهایم. او درباره #فرامرز_شکرخواه میگوید: فرامرز، کارش بسیار دلنشین بود. جزو کسانی بود که در کار و اخلاق و برخورد، شریف بود. وقتی شنیدم از دنیا رفت واقعا، خلأیی در نبودش احساس کردم. هنر، برایش درونی بود؛ وقتی میپرسیدم چرا آلبوم نمیدهید به بازار، فقط میخندید. هیچ وقت نخواست هیاهو کند؛ در هنرش، متواضع بود. ردیفها را خیلی خوب میشناخت و در بداههنوازی عالی بود، اما نه در فکر کنسرت بود نه اینکه آلبومی ارائه دهد. از این شخصیتها ما در زمینه هنر داشتیم؛ خیلیها دوست ندارند یا نخواستند یا برایشان مهم نبود مثل فرامرز که با همه توانایی که در ردیفها داشت؛ نخواست کاری بیرون بدهد، ولی هیچکسی منکر تواناییاش نیست. من با شجریان زندگی کردم و مثل بند تسبیح بودند که چهار نسل خانواده ما را به هم وصل کرده بودند. من خودم را عزادار او میدانم. فرامرز چقدر شبیه شجریان بود. هم دلی و هم جانی، همهشان این طریق را دارند... +