#ارتباطات
🔸توییتر و فیسبوک و بقیه ماجراها
وقتی در سال ۲۰۰۶ سر و کلۀ توییتر پیدا شد، ابتکار اصلیاش #تایملاین بود: جریان مداومی از آپدیتهای ۱۴۰ حرفی که کاربران میتوانستند روي گوشی خود ببینند. تایملاین، شیوه جدیدی در مصرف اطلاعات بود؛ جریانی تمامنشدنی از محتوا بود که برای بسیاری به غرقشدن در سیلاب میمانست.
چندماه بعد در همان سال، #فیسبوك نسخۀ خودش را به راه انداخت و نامش را گذاشت #نیوزفید. در سال ۲۰۰۹ هم دکمۀ #لایک را افزود و براي اولین بار یک واحد سنجش عمومی براي محبوبیت محتوا ایجاد کرد. و بعد، یک ابتکار متحولکنندة دیگر از راه رسید: الگوریتمی که تعیین میکرد هر کاربر کدام پستها را ببیند، بر اساس مشارکت پیشبینیشده – یعنی احتمال #تعامل یک کاربر با یک پست مشخص، با در نظر گرفتن لایکهای قبلی او. این ابتکار، سیلاب #محتوا را کنترل و تبدیل به یک جریان تنظیم شده کرد.
ترتیب الگوریتمی محتواها در نیوزفید، سلسلهمراتب و درجهبندی اعتبار محتواهاي مختلف را یکسان کرد. هر پستی از سوی هر کاربری میتوانست در صدر فیدها قرار بگیرد، به شرط اینکه مشارکت و تعامل ایجاد کند. بعدها در همین محیط بود که #فیک_نیوز (اخبار جعلی یا قلابی) پر و بال گرفت، چون پُست یک وبلاگ شخصی، همان ظاهر و رنگ و لعابی را داشت که مطلبی از نیویورك تایمز.
بهعلاوه، #توییتر در سال ۲۰۰۹ تغییري کلیدي ایجاد کرد و دکمۀ #ریتوییت را به امکاناتش افزود. تا آن موقع، کاربرها باید توییتهای قبلی را کپی میکردند و در استتوس آپدیت خود میچسباندند و منتشر میکردند؛ مانع کوچکی که مستلزم صرف چند دقیقه فکر و توجه بود. اما دکمۀ ریتوییت اساساً راه اشاعۀ بیاصطکاك محتوا را باز کرد. فقط یک #کلیک شما کافی است تا توییت شخص دیگري به چشم تمام فالوئرهایتان برسد – که اجازه میدهد شما هم در اعتبار این محتوای همهگیر سهیم شوید. در سال ۲۰۱۲، فیسبوك نسخۀ خودش از ریتوییت، یعنی دکمۀ share (#همخوانکردن) را ارائه کرد، براي بخشی از مخاطبانش که سریعتر از همه در حال رشد بودند: کاربران تلفنهاي هوشمند.
#کریس_ودرل یکی از مهندسانی بود که دکمۀ ریتوییت را براي توییتر ساخت. او در مصاحبهای با بازفید اذعان کرد که از این کار پشیمان است. ودرل بعد از مواجهه با استفاده اولین #مافیاهای_توییتري از این ابزار جدید، با خود گفته بود: فکر کنم یک تفنگ سرپُر را دادهایم دست یک بچۀ چهارساله.
تیر خلاص در سالهاي ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ زده شد، وقتی Upworthy و سایتهاي دیگر شروع کردند به پول درآوردن از این مجموعه امکانات جدید، و در هنر آزمایش تیترهای متعدد به چندین شکل مختلف پیشگام شدند تا دریابند که کدام نسخه بالاترین نرخ کلیک را جذب میکند. این آغاز پیدایش تیترهای شاید باور نکنید اما.... و امثال آن بود، در کنار عکسهایی که آزمایش و انتخاب شده بودند تا باعث شوند بیاختیار رویشان کلیک کنیم. این مطالب غالبا به قصد ایجاد خشم و خشونت ساخته نمیشدند، بنیانگذاران Upworthy بیشتر به روحیهدادن به مخاطب علاقه داشتند. اما موفقیت این استراتژي، گسترش روزافزون آزمایش #تیتر را تضمین کرد، و همراه با آن: پیچیدن مطالب در زرورق احساسات، هم در رسانههای جدید و هم قدیم؛ تیترهای شرمآور و دارای بار اخلاقی در سالهای بعد بیشتر و بیشتر شدند. #لوك_اونیل در مطلبی در مجلۀ #اسکوایر، به تغییراتی که بر سر رسانههای جریان اصلی (مینستریم) آمده است پرداخت و ۲۰۱۳ را سالی نامید که در آن "#اینترنت را نابود کردیم".... البته تنها مقصر اوجگرفتن خشم سیاسی امروز، اینترنت نیست. #رسانهها از همان روزگار #مدیسون در پی دامنزدن به تفرقه بودند و متخصصین علوم سیاسی، ردپاي بخشی از فرهنگ خشونتبار امروز را در ظهور #تلویزیون_کابلی و #تاكشوهای_رادیویی در دهۀ ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ یافتهاند. ...#شبکههای_اجتماعی تبدیل به یک ابزار شتابدهنده قوی شدهاند در دست هرکسی که در پی آتشافروزی است.
▫️روانشناسی تاریک شبکههای اجتماعی
▫️نوشته: جاناتان هایت و توبیاس رز-استاكول
▫️منبع: آتلانتیک
▫️ترجمه: زهرا شمس
@younesshokrkhah
🔸توییتر و فیسبوک و بقیه ماجراها
وقتی در سال ۲۰۰۶ سر و کلۀ توییتر پیدا شد، ابتکار اصلیاش #تایملاین بود: جریان مداومی از آپدیتهای ۱۴۰ حرفی که کاربران میتوانستند روي گوشی خود ببینند. تایملاین، شیوه جدیدی در مصرف اطلاعات بود؛ جریانی تمامنشدنی از محتوا بود که برای بسیاری به غرقشدن در سیلاب میمانست.
چندماه بعد در همان سال، #فیسبوك نسخۀ خودش را به راه انداخت و نامش را گذاشت #نیوزفید. در سال ۲۰۰۹ هم دکمۀ #لایک را افزود و براي اولین بار یک واحد سنجش عمومی براي محبوبیت محتوا ایجاد کرد. و بعد، یک ابتکار متحولکنندة دیگر از راه رسید: الگوریتمی که تعیین میکرد هر کاربر کدام پستها را ببیند، بر اساس مشارکت پیشبینیشده – یعنی احتمال #تعامل یک کاربر با یک پست مشخص، با در نظر گرفتن لایکهای قبلی او. این ابتکار، سیلاب #محتوا را کنترل و تبدیل به یک جریان تنظیم شده کرد.
ترتیب الگوریتمی محتواها در نیوزفید، سلسلهمراتب و درجهبندی اعتبار محتواهاي مختلف را یکسان کرد. هر پستی از سوی هر کاربری میتوانست در صدر فیدها قرار بگیرد، به شرط اینکه مشارکت و تعامل ایجاد کند. بعدها در همین محیط بود که #فیک_نیوز (اخبار جعلی یا قلابی) پر و بال گرفت، چون پُست یک وبلاگ شخصی، همان ظاهر و رنگ و لعابی را داشت که مطلبی از نیویورك تایمز.
بهعلاوه، #توییتر در سال ۲۰۰۹ تغییري کلیدي ایجاد کرد و دکمۀ #ریتوییت را به امکاناتش افزود. تا آن موقع، کاربرها باید توییتهای قبلی را کپی میکردند و در استتوس آپدیت خود میچسباندند و منتشر میکردند؛ مانع کوچکی که مستلزم صرف چند دقیقه فکر و توجه بود. اما دکمۀ ریتوییت اساساً راه اشاعۀ بیاصطکاك محتوا را باز کرد. فقط یک #کلیک شما کافی است تا توییت شخص دیگري به چشم تمام فالوئرهایتان برسد – که اجازه میدهد شما هم در اعتبار این محتوای همهگیر سهیم شوید. در سال ۲۰۱۲، فیسبوك نسخۀ خودش از ریتوییت، یعنی دکمۀ share (#همخوانکردن) را ارائه کرد، براي بخشی از مخاطبانش که سریعتر از همه در حال رشد بودند: کاربران تلفنهاي هوشمند.
#کریس_ودرل یکی از مهندسانی بود که دکمۀ ریتوییت را براي توییتر ساخت. او در مصاحبهای با بازفید اذعان کرد که از این کار پشیمان است. ودرل بعد از مواجهه با استفاده اولین #مافیاهای_توییتري از این ابزار جدید، با خود گفته بود: فکر کنم یک تفنگ سرپُر را دادهایم دست یک بچۀ چهارساله.
تیر خلاص در سالهاي ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ زده شد، وقتی Upworthy و سایتهاي دیگر شروع کردند به پول درآوردن از این مجموعه امکانات جدید، و در هنر آزمایش تیترهای متعدد به چندین شکل مختلف پیشگام شدند تا دریابند که کدام نسخه بالاترین نرخ کلیک را جذب میکند. این آغاز پیدایش تیترهای شاید باور نکنید اما.... و امثال آن بود، در کنار عکسهایی که آزمایش و انتخاب شده بودند تا باعث شوند بیاختیار رویشان کلیک کنیم. این مطالب غالبا به قصد ایجاد خشم و خشونت ساخته نمیشدند، بنیانگذاران Upworthy بیشتر به روحیهدادن به مخاطب علاقه داشتند. اما موفقیت این استراتژي، گسترش روزافزون آزمایش #تیتر را تضمین کرد، و همراه با آن: پیچیدن مطالب در زرورق احساسات، هم در رسانههای جدید و هم قدیم؛ تیترهای شرمآور و دارای بار اخلاقی در سالهای بعد بیشتر و بیشتر شدند. #لوك_اونیل در مطلبی در مجلۀ #اسکوایر، به تغییراتی که بر سر رسانههای جریان اصلی (مینستریم) آمده است پرداخت و ۲۰۱۳ را سالی نامید که در آن "#اینترنت را نابود کردیم".... البته تنها مقصر اوجگرفتن خشم سیاسی امروز، اینترنت نیست. #رسانهها از همان روزگار #مدیسون در پی دامنزدن به تفرقه بودند و متخصصین علوم سیاسی، ردپاي بخشی از فرهنگ خشونتبار امروز را در ظهور #تلویزیون_کابلی و #تاكشوهای_رادیویی در دهۀ ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ یافتهاند. ...#شبکههای_اجتماعی تبدیل به یک ابزار شتابدهنده قوی شدهاند در دست هرکسی که در پی آتشافروزی است.
▫️روانشناسی تاریک شبکههای اجتماعی
▫️نوشته: جاناتان هایت و توبیاس رز-استاكول
▫️منبع: آتلانتیک
▫️ترجمه: زهرا شمس
@younesshokrkhah
▫️پژوهش تازه دكتر #مجيد_رضاييان
🔸از تيترنويسی تا کتاب شیوهنامه روزنامهنگاری
کتاب «شیوهنامه روزنامهنگاری» به قلم مجید رضاییان ازسوي مركز مطالعات رسانه با هدف آموزش دستورالعملها و قواعد صحیح #روزنامهنگاری، در دسترس دانشجویان و علاقهمندان این رشته قرار گرفت.
کتاب شیوهنامه روزنامهنگاری به عنوان منبعی جامع، قواعد کاربردی فرمهای #روزنامهنگاری از #خبرنویسی، #گزارش، #مصاحبه تا #تیتر و #فتوژورنالیسم را با ذکر نمونه و تمرین، به گونهای که برای خبرنگاران مبتدی تا حرفهای قابل استفاده باشد، به گونهای آموزشی، مطرح کرده است.
مجید رضاییان ـ استاد دانشگاه و پژوهشگر ژورنالیسم ـ درباره رویکرد و محتوای کتاب جدیدش به ایسنا چنین توضیح داد: ما به یک شیوهنامه جدید در روزنامهنگاری نیاز داشتیم. در روزنامهنگاری امروز ما ـ چه در فضای وب و چه در مطبوعات ـ «تولید» به حداقل رسیده و همه چیز به «وی گفت» ـ «وی افزود» متکی شده است. ما سراغ این پژوهش رفتیم تا به نوعی از شر «وی گفت» ـ «وی افزود» راحت شویم. در واقع این کتاب در پی تبیین قواعد کاربردی تولید محتوا در روزنامهنگاری در همه فرمهای مورد نیاز است؛ چه خبری و چه غیرخبری یا اصطلاحا تحلیلی و فرآیندی.
به گفته این استاد روزنامهنگاری و #ارتباطات، خبرنویسی ـ گزارش خبری ـ گزارش توصیفی، تحلیلی و تحقیقی ـ مصاحبه خبری و عمقی ـ یادداشت نویسی ـ مقاله نویسی و نقد نویسی ـ و عکاسی خبری شش فرم تولید در روزنامهنگاری هستند که در کتاب «شیوهنامه روزنامهنگاری» به دستورالعملهای تولید آنها ـ به همراه تیترنویسی و فتوژورنالیسم حرفهای ـ پرداخته شده است تا در قالب ۱۱ فصل و ۱۹۲ صفحه یک منبع منسجم و کاربردی برای آموزش فرمهای یادشده روزنامهنگاری داشته باشیم.
علاقهمندان برای تهیه این کتاب میتوانند به بخش فروشگاه کتاب zendegionline.ir مراجعه و به صورت آنلاين خرید کنند.
🔸از تيترنويسی تا کتاب شیوهنامه روزنامهنگاری
کتاب «شیوهنامه روزنامهنگاری» به قلم مجید رضاییان ازسوي مركز مطالعات رسانه با هدف آموزش دستورالعملها و قواعد صحیح #روزنامهنگاری، در دسترس دانشجویان و علاقهمندان این رشته قرار گرفت.
کتاب شیوهنامه روزنامهنگاری به عنوان منبعی جامع، قواعد کاربردی فرمهای #روزنامهنگاری از #خبرنویسی، #گزارش، #مصاحبه تا #تیتر و #فتوژورنالیسم را با ذکر نمونه و تمرین، به گونهای که برای خبرنگاران مبتدی تا حرفهای قابل استفاده باشد، به گونهای آموزشی، مطرح کرده است.
مجید رضاییان ـ استاد دانشگاه و پژوهشگر ژورنالیسم ـ درباره رویکرد و محتوای کتاب جدیدش به ایسنا چنین توضیح داد: ما به یک شیوهنامه جدید در روزنامهنگاری نیاز داشتیم. در روزنامهنگاری امروز ما ـ چه در فضای وب و چه در مطبوعات ـ «تولید» به حداقل رسیده و همه چیز به «وی گفت» ـ «وی افزود» متکی شده است. ما سراغ این پژوهش رفتیم تا به نوعی از شر «وی گفت» ـ «وی افزود» راحت شویم. در واقع این کتاب در پی تبیین قواعد کاربردی تولید محتوا در روزنامهنگاری در همه فرمهای مورد نیاز است؛ چه خبری و چه غیرخبری یا اصطلاحا تحلیلی و فرآیندی.
به گفته این استاد روزنامهنگاری و #ارتباطات، خبرنویسی ـ گزارش خبری ـ گزارش توصیفی، تحلیلی و تحقیقی ـ مصاحبه خبری و عمقی ـ یادداشت نویسی ـ مقاله نویسی و نقد نویسی ـ و عکاسی خبری شش فرم تولید در روزنامهنگاری هستند که در کتاب «شیوهنامه روزنامهنگاری» به دستورالعملهای تولید آنها ـ به همراه تیترنویسی و فتوژورنالیسم حرفهای ـ پرداخته شده است تا در قالب ۱۱ فصل و ۱۹۲ صفحه یک منبع منسجم و کاربردی برای آموزش فرمهای یادشده روزنامهنگاری داشته باشیم.
علاقهمندان برای تهیه این کتاب میتوانند به بخش فروشگاه کتاب zendegionline.ir مراجعه و به صورت آنلاين خرید کنند.
#روزنامهنگاری #تیتر
🔸زبان تهییجكننده تیتر
در مورد تیتر حرفهای بسیاری وجود دارد از جمله بحث زبان تهییجكننده (Emotive):
در این نوع تیترها، هدف روزنامهنگار پیش از آنكه انتقال و ارائه #اطلاعات و #خبر باشد، تلقین و القاء است. و به دیگر زبان در تیترهای تهییجكننده، پیش از آنكه #پیام مطرح باشد، خود #ارتباطگر مطرح است. این تیترها هنگامی بهكار گرفته میشوند ـ بهویژه برای تیتر اول ـ كه روزنامه احساس میكند آنچه را كه مایل به حفظ آن است، در معرض تهدید قرار گرفته است. این تیترها، كه از جمله تیترهای رایج به ویژه در مطبوعات غرب هستند، برای منزوی كردن و دور راندن نگرشهای مخالف؛ كاربرد یافتهاند. یك نمونه از این تیترهای تهییجكننده كه به فرهنگهای پژوهشهای ارتباطی راهیافته است، تا علاقهمندان به مباحث ارتباطات با آن آشنا شوند، تیتر نشریه سان بریتانیا در زمان جنگ فالكلند (بریتانیا ـ آرژانتین، ١٩٨٢) است. تیتر این روزنامه كه برای تهییج بریتانیاییها زده شد،یك كلمه بود: Gotcha
این كلمه؛ شكل محاورهای این عبارت است: We have got, what we wanted
یعنی به همهچیز دست یافتیم. یا آنچه را كه میخواستیم به دست آوردیم
🔸زبان تهییجكننده تیتر
در مورد تیتر حرفهای بسیاری وجود دارد از جمله بحث زبان تهییجكننده (Emotive):
در این نوع تیترها، هدف روزنامهنگار پیش از آنكه انتقال و ارائه #اطلاعات و #خبر باشد، تلقین و القاء است. و به دیگر زبان در تیترهای تهییجكننده، پیش از آنكه #پیام مطرح باشد، خود #ارتباطگر مطرح است. این تیترها هنگامی بهكار گرفته میشوند ـ بهویژه برای تیتر اول ـ كه روزنامه احساس میكند آنچه را كه مایل به حفظ آن است، در معرض تهدید قرار گرفته است. این تیترها، كه از جمله تیترهای رایج به ویژه در مطبوعات غرب هستند، برای منزوی كردن و دور راندن نگرشهای مخالف؛ كاربرد یافتهاند. یك نمونه از این تیترهای تهییجكننده كه به فرهنگهای پژوهشهای ارتباطی راهیافته است، تا علاقهمندان به مباحث ارتباطات با آن آشنا شوند، تیتر نشریه سان بریتانیا در زمان جنگ فالكلند (بریتانیا ـ آرژانتین، ١٩٨٢) است. تیتر این روزنامه كه برای تهییج بریتانیاییها زده شد،یك كلمه بود: Gotcha
این كلمه؛ شكل محاورهای این عبارت است: We have got, what we wanted
یعنی به همهچیز دست یافتیم. یا آنچه را كه میخواستیم به دست آوردیم
#روزنامهنگاری #خبر #تکنیک
🔸تیترهای استنباطی Inferential Headline
در #تیترهای_استنباطی عصاره و جان خبر به تیتر تبدیل میشود، عصارهای كه تاحدی رایحه استنباط #روزنامهنگار را نیز با خود دارد. روزنامهنگاری كه تیتراستنباطی میزند، باید مرزهای منطقی استنباط را در نظر بگیرد تا #تیتر او به جای تیتر استنباطی به تیتر حكمكننده (Editorializing) یا تحكمآمیز تبدیل نشود.
🔸تیترهای استنباطی Inferential Headline
در #تیترهای_استنباطی عصاره و جان خبر به تیتر تبدیل میشود، عصارهای كه تاحدی رایحه استنباط #روزنامهنگار را نیز با خود دارد. روزنامهنگاری كه تیتراستنباطی میزند، باید مرزهای منطقی استنباط را در نظر بگیرد تا #تیتر او به جای تیتر استنباطی به تیتر حكمكننده (Editorializing) یا تحكمآمیز تبدیل نشود.
#روزنامهنگاری #تیتر #زبانشناسی
🔸تیتر و فنبیان
استفاده از #فنبیان ((Rhetoric)) یكی از فنون تیتر زدن است. این شكل از كار كه در واقع استفاده از زبان برای اقناع دیگران است، چهره عریان #انگارهسازی (Image making) برای خواننده، به حساب میآید. #بیان برای روزنامهنگاران حكم آچار فرانسه را برای كارهای فنی دارد. تیترهای اول بسیاری از مطبوعات جهان كه با استفاده از همین فن شكل میگیرند، عملاً آمیخته به نگاه حاكم بر روزنامه هستند. در این شیوه، واقعیت (Actuality) به بیان (Rhetoric) تبدیل میشود.
واژههایی همچون میانهرو، تندرو، نظم، آشوب، سیاه و سفید كه در واقع كلیشههای تبدیل كردن مسائل پیچیده به وجوه سادهاند، محصول رسانهای شدن رویدادها (Madiation) هستند كه نتیجهای جز دست دوم شدن دانش و اطلاعات ما از جهان واقعی در جهان رسانهها ندارد.
در این شیوه؛ واقعیتها به گونهای پیش تعریف شده؛ ساختیافته و كانالیزه شده وارد فضای رسانهای میشوند؛ وارد فضایی كه الزاما آینه جهان واقعی نیست: آینده فرانسه در دستان سوسیالیستها
پرسش این است كه آیا همه كسانی كه از آنان با صفت مثلاً میانهرو یاد میشود، مثل هم هستند؟ همین سؤال در مورد سیاهان، تندروها و دیگران مطرح است.
البته در این دست دوم شدن دانش و اطلاعات ما از جهان واقعی كه در جهان رسانهها به وقوع میپیوندد، عوامل گوناگونی همچون دریافتها و برداشتهای شخصی و رسانهای، نحوه پردازش خبر، و تأكیدهایی كه برروی عناصر مختلف خبر انجام میگیرند و یا بیاهمیت نشان دادن آن عناصر و همچنین ضرورتها و جبرهای ناشی از تبدیل شدن رویداد به واژه و تصویر، پیامهای رقبا و بالاخره محدودیتهای زمانی و مكانی نقش اساسی دارند.
پس به این ترتیب، اگر چه ساختدهی به رویدادها الزاماً و صرفاً در انحصار مطلق رسانهها نیست، اما به هر حال تأثیر این ساختدهی و ساختپذیری در رویدادها، بر ذهن خواننده، امری مشهود و غیرقابل انكار است.
این نوع سادهسازی و كلیشهسازی در تیترها (میانهروها، تندروها، تروریستها، آشوبگران و...) كه متأسفانه ضرورت كوتاه بودن تیترها هم آنها را تشدید میكند، هم دامنه واژگانی تیترها را محدود میسازد و هم امكان تغییر این قلمروهای كلیشهای معنایی را دشوارتر میكند. افزون بر این، كلیشههای تیتری یا تیترهای كلیشهای به پیشداوریها هم دامن میزنند و همانگونه كه گفته شد در عین حال این كلیشهسازیها، به دلیل آنكه رسانهها درگیر ضرورت شناساندن سریع و معرفی سرنخهای اصلی خبرها هستند، گریزناپذیر به نظر میرسند. یعنی عامل سرعت نیز در كلیشهسازی نقش دارد.
🔸تیتر و فنبیان
استفاده از #فنبیان ((Rhetoric)) یكی از فنون تیتر زدن است. این شكل از كار كه در واقع استفاده از زبان برای اقناع دیگران است، چهره عریان #انگارهسازی (Image making) برای خواننده، به حساب میآید. #بیان برای روزنامهنگاران حكم آچار فرانسه را برای كارهای فنی دارد. تیترهای اول بسیاری از مطبوعات جهان كه با استفاده از همین فن شكل میگیرند، عملاً آمیخته به نگاه حاكم بر روزنامه هستند. در این شیوه، واقعیت (Actuality) به بیان (Rhetoric) تبدیل میشود.
واژههایی همچون میانهرو، تندرو، نظم، آشوب، سیاه و سفید كه در واقع كلیشههای تبدیل كردن مسائل پیچیده به وجوه سادهاند، محصول رسانهای شدن رویدادها (Madiation) هستند كه نتیجهای جز دست دوم شدن دانش و اطلاعات ما از جهان واقعی در جهان رسانهها ندارد.
در این شیوه؛ واقعیتها به گونهای پیش تعریف شده؛ ساختیافته و كانالیزه شده وارد فضای رسانهای میشوند؛ وارد فضایی كه الزاما آینه جهان واقعی نیست: آینده فرانسه در دستان سوسیالیستها
پرسش این است كه آیا همه كسانی كه از آنان با صفت مثلاً میانهرو یاد میشود، مثل هم هستند؟ همین سؤال در مورد سیاهان، تندروها و دیگران مطرح است.
البته در این دست دوم شدن دانش و اطلاعات ما از جهان واقعی كه در جهان رسانهها به وقوع میپیوندد، عوامل گوناگونی همچون دریافتها و برداشتهای شخصی و رسانهای، نحوه پردازش خبر، و تأكیدهایی كه برروی عناصر مختلف خبر انجام میگیرند و یا بیاهمیت نشان دادن آن عناصر و همچنین ضرورتها و جبرهای ناشی از تبدیل شدن رویداد به واژه و تصویر، پیامهای رقبا و بالاخره محدودیتهای زمانی و مكانی نقش اساسی دارند.
پس به این ترتیب، اگر چه ساختدهی به رویدادها الزاماً و صرفاً در انحصار مطلق رسانهها نیست، اما به هر حال تأثیر این ساختدهی و ساختپذیری در رویدادها، بر ذهن خواننده، امری مشهود و غیرقابل انكار است.
این نوع سادهسازی و كلیشهسازی در تیترها (میانهروها، تندروها، تروریستها، آشوبگران و...) كه متأسفانه ضرورت كوتاه بودن تیترها هم آنها را تشدید میكند، هم دامنه واژگانی تیترها را محدود میسازد و هم امكان تغییر این قلمروهای كلیشهای معنایی را دشوارتر میكند. افزون بر این، كلیشههای تیتری یا تیترهای كلیشهای به پیشداوریها هم دامن میزنند و همانگونه كه گفته شد در عین حال این كلیشهسازیها، به دلیل آنكه رسانهها درگیر ضرورت شناساندن سریع و معرفی سرنخهای اصلی خبرها هستند، گریزناپذیر به نظر میرسند. یعنی عامل سرعت نیز در كلیشهسازی نقش دارد.
Forwarded from روزنامه ایران
🔰 #تیتر_یک سایت KHAMENEI.IR
🔻 تاکید رهبر انقلاب بر شکوفا کردن ابزارهای فرهنگی در اولین دیدار دولت سیزدهم
👈🏻 ساختار فرهنگی و رسانهای کشور به بازسازی انقلابی نیاز دارد
🔸 ion.ir
🔻 @Irannewspaper
🔻 تاکید رهبر انقلاب بر شکوفا کردن ابزارهای فرهنگی در اولین دیدار دولت سیزدهم
👈🏻 ساختار فرهنگی و رسانهای کشور به بازسازی انقلابی نیاز دارد
🔸 ion.ir
🔻 @Irannewspaper
#روزنامهنگاری 🔸 تیترها و فنبیان
▫️#یونس_شکرخواه
استفاده از #فنبیان نیز یكی از فنون #تیتر زدن است. این شكل از كار كه در واقع استفاده از زبان برای #اقناع دیگران است، چهره عریان #انگارهسازی (Image making) برای خواننده، به حساب میآید. بیان برای روزنامهنگاران حكم آچار فرانسه را برای كارهای فنی دارد. تیترهای اول بسیاری از مطبوعات جهان كه با استفاده از همین فن شكل میگیرند، عملاً آمیخته به نگاه حاكم بر روزنامه هستند. در این شیوه، #واقعیت (Actuality) به #بیان (Rhetoric) تبدیل میشود. واژههایی همچون میانهرو، تندرو، نظم، آشوب، سیاه و سفید كه در واقع كلیشههای تبدیل كردن مسائل پیچیده به وجوه سادهاند، محصول #رسانهایشدن رویدادها (Madiation) هستند كه نتیجهای جز دست دوم شدن دانش و اطلاعات ما از جهان واقعی در جهان رسانهها ندارد. در این شیوه؛ واقعیتها به گونهای پیش تعریف شده؛ ساختیافته و كانالیزه شده وارد فضای رسانهای میشوند؛ وارد فضایی كه الزاما آینه جهان واقعی نیست: آینده فرانسه در دستان سوسیالیستها
پرسش این است كه آیا همه كسانی كه از آنان با صفت مثلاً میانهرو یاد میشود، مثل هم هستند؟ همین سؤال در مورد سیاهان، تندروها و دیگران مطرح است. البته در این دست دوم شدن دانش و اطلاعات ما از جهان واقعی كه در جهان رسانهها به وقوع میپیوندد، عوامل گوناگونی همچون دریافتها و برداشتهای شخصی و رسانهای، نحوه پردازش خبر، و تأكیدهایی كه برروی عناصر مختلف خبر انجام میگیرند و یا بیاهمیت نشان دادن آن عناصر و همچنین ضرورتها و جبرهای ناشی از تبدیل شدن رویداد به واژه و تصویر، پیامهای رقبا و بالاخره محدودیتهای زمانی و مكانی نقش اساسی دارند.
پس به این ترتیب، اگر چه ساختدهی به رویدادها الزاماً و صرفاً در انحصار مطلق رسانهها نیست، اما به هر حال تأثیر این ساختدهی و ساختپذیری در رویدادها، بر ذهن خواننده، امری مشهود و غیرقابل انكار است. این نوع سادهسازی و كلیشهسازی در تیترها (میانهروها، تندروها، تروریستها، آشوبگران و...) كه متأسفانه ضرورت كوتاه بودن تیترها هم آنها را تشدید میكند، هم دامنه واژگانی تیترها را محدود میسازد و هم امكان تغییر این قلمروهای كلیشهای معنایی را دشوارتر میكند. افزون بر این، كلیشههای تیتری یا تیترهای كلیشهای به پیشداوریها هم دامن میزنند و همانگونه كه گفته شد در عین حال این كلیشهسازیها، به دلیل آنكه رسانهها درگیر ضرورت شناساندن سریع و معرفی سرنخهای اصلی خبرها هستند، گریزناپذیر به نظر میرسند. یعنی عامل سرعت نیز در كلیشهسازی نقش دارد.
▫️#یونس_شکرخواه
استفاده از #فنبیان نیز یكی از فنون #تیتر زدن است. این شكل از كار كه در واقع استفاده از زبان برای #اقناع دیگران است، چهره عریان #انگارهسازی (Image making) برای خواننده، به حساب میآید. بیان برای روزنامهنگاران حكم آچار فرانسه را برای كارهای فنی دارد. تیترهای اول بسیاری از مطبوعات جهان كه با استفاده از همین فن شكل میگیرند، عملاً آمیخته به نگاه حاكم بر روزنامه هستند. در این شیوه، #واقعیت (Actuality) به #بیان (Rhetoric) تبدیل میشود. واژههایی همچون میانهرو، تندرو، نظم، آشوب، سیاه و سفید كه در واقع كلیشههای تبدیل كردن مسائل پیچیده به وجوه سادهاند، محصول #رسانهایشدن رویدادها (Madiation) هستند كه نتیجهای جز دست دوم شدن دانش و اطلاعات ما از جهان واقعی در جهان رسانهها ندارد. در این شیوه؛ واقعیتها به گونهای پیش تعریف شده؛ ساختیافته و كانالیزه شده وارد فضای رسانهای میشوند؛ وارد فضایی كه الزاما آینه جهان واقعی نیست: آینده فرانسه در دستان سوسیالیستها
پرسش این است كه آیا همه كسانی كه از آنان با صفت مثلاً میانهرو یاد میشود، مثل هم هستند؟ همین سؤال در مورد سیاهان، تندروها و دیگران مطرح است. البته در این دست دوم شدن دانش و اطلاعات ما از جهان واقعی كه در جهان رسانهها به وقوع میپیوندد، عوامل گوناگونی همچون دریافتها و برداشتهای شخصی و رسانهای، نحوه پردازش خبر، و تأكیدهایی كه برروی عناصر مختلف خبر انجام میگیرند و یا بیاهمیت نشان دادن آن عناصر و همچنین ضرورتها و جبرهای ناشی از تبدیل شدن رویداد به واژه و تصویر، پیامهای رقبا و بالاخره محدودیتهای زمانی و مكانی نقش اساسی دارند.
پس به این ترتیب، اگر چه ساختدهی به رویدادها الزاماً و صرفاً در انحصار مطلق رسانهها نیست، اما به هر حال تأثیر این ساختدهی و ساختپذیری در رویدادها، بر ذهن خواننده، امری مشهود و غیرقابل انكار است. این نوع سادهسازی و كلیشهسازی در تیترها (میانهروها، تندروها، تروریستها، آشوبگران و...) كه متأسفانه ضرورت كوتاه بودن تیترها هم آنها را تشدید میكند، هم دامنه واژگانی تیترها را محدود میسازد و هم امكان تغییر این قلمروهای كلیشهای معنایی را دشوارتر میكند. افزون بر این، كلیشههای تیتری یا تیترهای كلیشهای به پیشداوریها هم دامن میزنند و همانگونه كه گفته شد در عین حال این كلیشهسازیها، به دلیل آنكه رسانهها درگیر ضرورت شناساندن سریع و معرفی سرنخهای اصلی خبرها هستند، گریزناپذیر به نظر میرسند. یعنی عامل سرعت نیز در كلیشهسازی نقش دارد.
Forwarded from ایسنا (Isna 7)
🔰 هماکنون؛ #تیتر_یک سایت KHAMENEI.IR
🔻 رهبر انقلاب در دیدار جمعی از نخبگان بر آفرینش علمی و حل مسائل کشور با کمک نخبگان تأکید کردند:
👈🏻 عبور از مرز دانش جهان تا رسیدن به تمدن نوین اسلامی
@isna94
🔻 رهبر انقلاب در دیدار جمعی از نخبگان بر آفرینش علمی و حل مسائل کشور با کمک نخبگان تأکید کردند:
👈🏻 عبور از مرز دانش جهان تا رسیدن به تمدن نوین اسلامی
@isna94
#روزنامهنگاری🔸تعداد کلمات تیتر
پژوهشی نشان داده است که افراد تمایل دارند فقط سه کلمه اول و سه کلمه آخر #تیتر را بخوانند. این نشان میدهد که طول مناسب برای یک تیتر شش کلمه است.
منبع: خبرگزاری آسوشیتدپرس (۲۰۱۷)
@medialesson
پژوهشی نشان داده است که افراد تمایل دارند فقط سه کلمه اول و سه کلمه آخر #تیتر را بخوانند. این نشان میدهد که طول مناسب برای یک تیتر شش کلمه است.
منبع: خبرگزاری آسوشیتدپرس (۲۰۱۷)
@medialesson
#روزنامهنگاری🔸تیتر جان روزنامهنگاری است
#مجید_رضاییان میگوید: همانطور که به قول سوسور در نثر، کلمات و واژگان به متن نیرو میدهند و در شعر، این شعر است که به متن و واژگان انرژی میبخشند، #تیتر نیز شعر و جان روزنامهنگاری است. این دکترای روزنامهنگاری با تأکید بر اینکه تیتر یک نوع فرایند ارتباط (communication) است نه اتصال محض(connection)، میافزاید: در تیترِ خوب و حرفهای، معنا و موسیقی منتقل میشود، دارای بازخورد است و مخاطب را با خود همراه میکند. این مدرس ارتباطات ادامه میدهد: تتیر باید ضمن وفاداری به متن، کوتاه و جذاب باشد که مخاطب را به خواندن متن بکشاند؛ بنابراین تیترنویسی مستلزم آشنایی با جهانبینی و تکنیکهای خاص آن است. متن کامل
#مجید_رضاییان میگوید: همانطور که به قول سوسور در نثر، کلمات و واژگان به متن نیرو میدهند و در شعر، این شعر است که به متن و واژگان انرژی میبخشند، #تیتر نیز شعر و جان روزنامهنگاری است. این دکترای روزنامهنگاری با تأکید بر اینکه تیتر یک نوع فرایند ارتباط (communication) است نه اتصال محض(connection)، میافزاید: در تیترِ خوب و حرفهای، معنا و موسیقی منتقل میشود، دارای بازخورد است و مخاطب را با خود همراه میکند. این مدرس ارتباطات ادامه میدهد: تتیر باید ضمن وفاداری به متن، کوتاه و جذاب باشد که مخاطب را به خواندن متن بکشاند؛ بنابراین تیترنویسی مستلزم آشنایی با جهانبینی و تکنیکهای خاص آن است. متن کامل