@shafiei_kadkani
🔸ادبیات و هنر، فُرم است و فُرم است و فُرم است و دیگر هیچ
ادبیات و هنر، فُرم است و فُرم است و فُرم است و دیگر هیچ. حتّی همان چیزی را که شما در ادبیات و هنرها و ادیان و اسطورهها #مضمون و #معنی یا #پیام یا محتوی میخوانید، وقتی شناخت عمیقی از آن به دست آوردید متوجه میشوید که چیزی جز صورت و ساختار و فرم نمیتواند باشد. اگر در بحث از #هنر سعدی شما نتوانید به مسائل #فرمِ شعر او بپردازید، راهی نخواهید داشت جز اینکه شعرهای سعدی را تبدیل به #نثر کنید و عبارات مبتذل و مکرّر خودتان را جانشینِ بَلاغتِ شگفتآورِ او سازید.
در حوزهٔ عرفان و دین نیز همین است و در قلمروِ #اسطوره نیز چنین است و در #موسیقی و #نقاشی و #تئاتر و #سینما هم همین است. هر چه در قلمروِ این هنرها گفته شود و بیرون از بحث دربارهٔ فرمهای این هنرها و تحوّل این فرمها یا کم و کسر این فرمها یا کمال این فرمها یا مشابه تِ این فرمها با فرمهای دیگر و یا تأثیرپذیری این فرمها از یکدیگر بگویید انشانویسیِ توخالی و فریبنده است و میتواند ساعاتی از وقت خوانندهٔ بیخبر را به هدر بدهد و دیگر هیچ.
▫️#محمدرضا_شفیعیکدکنی، رستاخیز کلمات، صورت تنها میدانِ تحقیق ادبی، صص ۲۱۲–۲۱۱
🔸ادبیات و هنر، فُرم است و فُرم است و فُرم است و دیگر هیچ
ادبیات و هنر، فُرم است و فُرم است و فُرم است و دیگر هیچ. حتّی همان چیزی را که شما در ادبیات و هنرها و ادیان و اسطورهها #مضمون و #معنی یا #پیام یا محتوی میخوانید، وقتی شناخت عمیقی از آن به دست آوردید متوجه میشوید که چیزی جز صورت و ساختار و فرم نمیتواند باشد. اگر در بحث از #هنر سعدی شما نتوانید به مسائل #فرمِ شعر او بپردازید، راهی نخواهید داشت جز اینکه شعرهای سعدی را تبدیل به #نثر کنید و عبارات مبتذل و مکرّر خودتان را جانشینِ بَلاغتِ شگفتآورِ او سازید.
در حوزهٔ عرفان و دین نیز همین است و در قلمروِ #اسطوره نیز چنین است و در #موسیقی و #نقاشی و #تئاتر و #سینما هم همین است. هر چه در قلمروِ این هنرها گفته شود و بیرون از بحث دربارهٔ فرمهای این هنرها و تحوّل این فرمها یا کم و کسر این فرمها یا کمال این فرمها یا مشابه تِ این فرمها با فرمهای دیگر و یا تأثیرپذیری این فرمها از یکدیگر بگویید انشانویسیِ توخالی و فریبنده است و میتواند ساعاتی از وقت خوانندهٔ بیخبر را به هدر بدهد و دیگر هیچ.
▫️#محمدرضا_شفیعیکدکنی، رستاخیز کلمات، صورت تنها میدانِ تحقیق ادبی، صص ۲۱۲–۲۱۱
@shafiei_kadkani
🔸کارکردهای اسطوره
هوک میگوید این #اسطوره به طور کلی باید کاری انجام دهد و لذا همواره باید پرسید این اسطوره چه کاری میخواهد انجام دهد؟ به مواردی اشاره میشود:
۱– اسطوره تذکار و یادآوری مدام یک امر قدسی و فطری و جاویدان است، مثلاً مبارزهٔ خیر و شر و تذکارِ این معنی که سرانجام خیر پیروز میشود. اسطوره میگوید ضحّاک (شر) همیشه زنده است. هر بزرگی ممکن است روزی از راه نیکی برگردد (جمشید). آدمی، جهان، وجود مرکّب از ناسازهاست هم اهورهمزدا داریم و هم اهریمن.
۲– اسطوره بازگشت از زمان حال و تاریخ و جزئیات آن به زمان ازلی یا باستانی است. بدین ترتیب اسطوره معمولاً فراتاریخی و کلّی و تغییرناپذیر است. مثلاً در مقابل ظلم و ظالم ایستادن در هر دورهای به اسطورهها و افسانههای پیس از خود مربوط میشود. نبرد رئیس علی دشتی با انگلیسیها به نبرد امام حسین علیهالسلام با یزید، نبرد رستم با افراسیاب و نهایتاً نبرد اهورهمزدا با اهریمن مربوط میشود.
۳– اسطوره شبیه رؤیاست و با منطق متعارف همخوان نیست. در آن زمان و مکان آشفته است، روابط علّت و معلولی نیستند. تواناییها فراتر از حدّ معمول است. اساطیر ممکن است در هر دورهای تغییراتی یابند به نحوی که با موازین آن دوره قابل تحلیل و دریافت باشند، اما بههر حال کُنشِ اصلی اساطیر انتقال پیامهای کهن و ازلی و ابدی است.
مثلاً پاسخ منفی به عشق زنان تاوان دارد چنانکه در گیل گمش میبینیم که چون به عشق ایزدبانو وقعی ننهاد دچار بلیّه شد. گاهی دیوان و اهریمنان بر جایی یا قومی چیره میشوند ولی سرانجام نجاتبخشی، شرّ اهریمنان را کم میکند.
۴– اسطوره گاهی تبیین الاوایل و توجیه و توضیح پدیدههاست. مثلاً چه کسی نخست حمام ساخت؟ زلزله چگونه اتفاق افتاد؟
۵– برخی از اساطیر علت امور و پدیدهها را توضیح میدهند. به این اساطیر علتشناسانه میگویند.
علت سبز شدن گیاهان در بهار چیست؟ چرا جشن مهرگان برگزار میشود؟
در کتب مذهبی کهن که سخت با اساطیر درآمیخته است اساطیرِ علتپژوهانه فراوان است.
پاسخ به این پرسشها در نزد ملل مختلف، اساطیر آن ملّتها را تشکیل میدهد. مثلاً در اساطیر یونان، زمین بر دوش اطلس است و اوست که زمین را نگاه داشته است.
▫️شاهِ نامهها #سیروس_شمیسا
🔸کارکردهای اسطوره
هوک میگوید این #اسطوره به طور کلی باید کاری انجام دهد و لذا همواره باید پرسید این اسطوره چه کاری میخواهد انجام دهد؟ به مواردی اشاره میشود:
۱– اسطوره تذکار و یادآوری مدام یک امر قدسی و فطری و جاویدان است، مثلاً مبارزهٔ خیر و شر و تذکارِ این معنی که سرانجام خیر پیروز میشود. اسطوره میگوید ضحّاک (شر) همیشه زنده است. هر بزرگی ممکن است روزی از راه نیکی برگردد (جمشید). آدمی، جهان، وجود مرکّب از ناسازهاست هم اهورهمزدا داریم و هم اهریمن.
۲– اسطوره بازگشت از زمان حال و تاریخ و جزئیات آن به زمان ازلی یا باستانی است. بدین ترتیب اسطوره معمولاً فراتاریخی و کلّی و تغییرناپذیر است. مثلاً در مقابل ظلم و ظالم ایستادن در هر دورهای به اسطورهها و افسانههای پیس از خود مربوط میشود. نبرد رئیس علی دشتی با انگلیسیها به نبرد امام حسین علیهالسلام با یزید، نبرد رستم با افراسیاب و نهایتاً نبرد اهورهمزدا با اهریمن مربوط میشود.
۳– اسطوره شبیه رؤیاست و با منطق متعارف همخوان نیست. در آن زمان و مکان آشفته است، روابط علّت و معلولی نیستند. تواناییها فراتر از حدّ معمول است. اساطیر ممکن است در هر دورهای تغییراتی یابند به نحوی که با موازین آن دوره قابل تحلیل و دریافت باشند، اما بههر حال کُنشِ اصلی اساطیر انتقال پیامهای کهن و ازلی و ابدی است.
مثلاً پاسخ منفی به عشق زنان تاوان دارد چنانکه در گیل گمش میبینیم که چون به عشق ایزدبانو وقعی ننهاد دچار بلیّه شد. گاهی دیوان و اهریمنان بر جایی یا قومی چیره میشوند ولی سرانجام نجاتبخشی، شرّ اهریمنان را کم میکند.
۴– اسطوره گاهی تبیین الاوایل و توجیه و توضیح پدیدههاست. مثلاً چه کسی نخست حمام ساخت؟ زلزله چگونه اتفاق افتاد؟
۵– برخی از اساطیر علت امور و پدیدهها را توضیح میدهند. به این اساطیر علتشناسانه میگویند.
علت سبز شدن گیاهان در بهار چیست؟ چرا جشن مهرگان برگزار میشود؟
در کتب مذهبی کهن که سخت با اساطیر درآمیخته است اساطیرِ علتپژوهانه فراوان است.
پاسخ به این پرسشها در نزد ملل مختلف، اساطیر آن ملّتها را تشکیل میدهد. مثلاً در اساطیر یونان، زمین بر دوش اطلس است و اوست که زمین را نگاه داشته است.
▫️شاهِ نامهها #سیروس_شمیسا
🔸چرا اسطوره؟
🔹چرا باید به افسانهها اهمیت دهیم؟
▫️چه ربطی به زندگی من دارند؟
#جوزف_کمبل: اولین پاسخ من این است که به زندگی خود ادامه دهید، زندگی خوبی است، شما نیازی به اسطوره شناسی ندارید.
من به علاقهمندشدن به یک موضوع صرفا به این دلیل که گفته میشود مهم است اعتقاد ندارم. من معتقدم ممکن است گرفتار آن شوم. اما در عین حال ممکن است یک مقدمه مناسب، شما را جذب #اسطوره کند. و بنابراین، اگر شما را بگیرد چه کاری میتواند برایتان انجام دهد؟
یکی از مشکلات امروز ما این است که به خوبی با روح ادبیات آشنا نیستیم. ما به اخبار روز و مشکلات روز علاقهمندیم. قبلاً محوطه دانشگاه نوعی منطقه محصور بود که اخبار روز توجه شما را به زندگی درونی و میراث انسانی باشکوهی که در سنت بزرگ خود داریم - افلاطون، کنفوسیوس - تحت تأثیر قرار نمیداد. بودا، گوته و دیگران از ارزشهای ابدی مرتبط با زندگی ما صحبت میکنند. وقتی بزرگتر میشوید و دغدغههای روز تمام میشوند، و به زندگی درونی روی میآورید؛ خب، اگر ندانید که این زندگی درونی کجاست یا چیست، پشیمان میشوید. قبلاً ادبیات یونانی و لاتین و کتاب مقدس بخشی از آموزش همه بود. اکنون، وقت اینها کنار گذاشته شدهاند و یک سنت کامل از اطلاعات اساطیری غرب از بین رفته است. قبلاً این داستانها در ذهن مردم بود و وقتی داستان در ذهن شماست، ارتباط آن را با اتفاقات زندگی خود درک میکنید و این موضوع به شما چشماندازی از آنچه برایتان اتفاق میافتد به دست میدهد. با از دست دادن داستانها و اسطورهها، ما واقعاً چیزهایی را از دست دادهایم، چرا که ادبیات قابل مقایسهای نداریم که جای آن را بگیرد. این تکههای اطلاعات مربوط به دوران باستان، به موضوعاتی مربوط میشود که در طول هزارهها از زندگی بشر، از ساختن تمدنها و ادیان سرشار شده و از مشکلات عمیق درونی، اسرار درونی، آستانههای عبور درونی مطلع شده و اگر ندانید چه نشانههایی در طول مسیر وجود دارد، باید خودتان آن را حل کنید. اما اگر جذب اسطورهها شوید به سنتها، اطلاعات عمیق، غنی و حیاتبخش دست مییابید که دیگر نمیخواهید آنها را رها کنید.
#چهره▫️جوزف کمبل کیست؟
🔹چرا باید به افسانهها اهمیت دهیم؟
▫️چه ربطی به زندگی من دارند؟
#جوزف_کمبل: اولین پاسخ من این است که به زندگی خود ادامه دهید، زندگی خوبی است، شما نیازی به اسطوره شناسی ندارید.
من به علاقهمندشدن به یک موضوع صرفا به این دلیل که گفته میشود مهم است اعتقاد ندارم. من معتقدم ممکن است گرفتار آن شوم. اما در عین حال ممکن است یک مقدمه مناسب، شما را جذب #اسطوره کند. و بنابراین، اگر شما را بگیرد چه کاری میتواند برایتان انجام دهد؟
یکی از مشکلات امروز ما این است که به خوبی با روح ادبیات آشنا نیستیم. ما به اخبار روز و مشکلات روز علاقهمندیم. قبلاً محوطه دانشگاه نوعی منطقه محصور بود که اخبار روز توجه شما را به زندگی درونی و میراث انسانی باشکوهی که در سنت بزرگ خود داریم - افلاطون، کنفوسیوس - تحت تأثیر قرار نمیداد. بودا، گوته و دیگران از ارزشهای ابدی مرتبط با زندگی ما صحبت میکنند. وقتی بزرگتر میشوید و دغدغههای روز تمام میشوند، و به زندگی درونی روی میآورید؛ خب، اگر ندانید که این زندگی درونی کجاست یا چیست، پشیمان میشوید. قبلاً ادبیات یونانی و لاتین و کتاب مقدس بخشی از آموزش همه بود. اکنون، وقت اینها کنار گذاشته شدهاند و یک سنت کامل از اطلاعات اساطیری غرب از بین رفته است. قبلاً این داستانها در ذهن مردم بود و وقتی داستان در ذهن شماست، ارتباط آن را با اتفاقات زندگی خود درک میکنید و این موضوع به شما چشماندازی از آنچه برایتان اتفاق میافتد به دست میدهد. با از دست دادن داستانها و اسطورهها، ما واقعاً چیزهایی را از دست دادهایم، چرا که ادبیات قابل مقایسهای نداریم که جای آن را بگیرد. این تکههای اطلاعات مربوط به دوران باستان، به موضوعاتی مربوط میشود که در طول هزارهها از زندگی بشر، از ساختن تمدنها و ادیان سرشار شده و از مشکلات عمیق درونی، اسرار درونی، آستانههای عبور درونی مطلع شده و اگر ندانید چه نشانههایی در طول مسیر وجود دارد، باید خودتان آن را حل کنید. اما اگر جذب اسطورهها شوید به سنتها، اطلاعات عمیق، غنی و حیاتبخش دست مییابید که دیگر نمیخواهید آنها را رها کنید.
#چهره▫️جوزف کمبل کیست؟