This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#گوگل🔸علیه نوتیفیکشنهای مرورگرها
#گوگل هم بعد از #موزیلا اعلام کرد در نسخه ۸۰ #مرورگر_کروم، درخواستهای ارسال #نوتیفیکیشن را به طور پیشفرض برای بعضی از کاربران نمایش نخواهد داد و برای مطلع کردن کاربر، صرفا یک ایکن در نوار آدرس نمایش خواهد داد:
- علت؟
سو استفاده از نوتیفیکشنها برای افزایش یوزر و در واقع گدایی برای #کلیک
- چرا برای بعضی کاربران؟
چون آنها کلا این نوع از نوتیفیکشنها را بلاک میکنند. پس کروم به تدریج این امکان را برای همه کاربران اعمال خواهد کرد.
#گوگل هم بعد از #موزیلا اعلام کرد در نسخه ۸۰ #مرورگر_کروم، درخواستهای ارسال #نوتیفیکیشن را به طور پیشفرض برای بعضی از کاربران نمایش نخواهد داد و برای مطلع کردن کاربر، صرفا یک ایکن در نوار آدرس نمایش خواهد داد:
- علت؟
سو استفاده از نوتیفیکشنها برای افزایش یوزر و در واقع گدایی برای #کلیک
- چرا برای بعضی کاربران؟
چون آنها کلا این نوع از نوتیفیکشنها را بلاک میکنند. پس کروم به تدریج این امکان را برای همه کاربران اعمال خواهد کرد.
#ارتباطات
🔸توییتر و فیسبوک و بقیه ماجراها
وقتی در سال ۲۰۰۶ سر و کلۀ توییتر پیدا شد، ابتکار اصلیاش #تایملاین بود: جریان مداومی از آپدیتهای ۱۴۰ حرفی که کاربران میتوانستند روي گوشی خود ببینند. تایملاین، شیوه جدیدی در مصرف اطلاعات بود؛ جریانی تمامنشدنی از محتوا بود که برای بسیاری به غرقشدن در سیلاب میمانست.
چندماه بعد در همان سال، #فیسبوك نسخۀ خودش را به راه انداخت و نامش را گذاشت #نیوزفید. در سال ۲۰۰۹ هم دکمۀ #لایک را افزود و براي اولین بار یک واحد سنجش عمومی براي محبوبیت محتوا ایجاد کرد. و بعد، یک ابتکار متحولکنندة دیگر از راه رسید: الگوریتمی که تعیین میکرد هر کاربر کدام پستها را ببیند، بر اساس مشارکت پیشبینیشده – یعنی احتمال #تعامل یک کاربر با یک پست مشخص، با در نظر گرفتن لایکهای قبلی او. این ابتکار، سیلاب #محتوا را کنترل و تبدیل به یک جریان تنظیم شده کرد.
ترتیب الگوریتمی محتواها در نیوزفید، سلسلهمراتب و درجهبندی اعتبار محتواهاي مختلف را یکسان کرد. هر پستی از سوی هر کاربری میتوانست در صدر فیدها قرار بگیرد، به شرط اینکه مشارکت و تعامل ایجاد کند. بعدها در همین محیط بود که #فیک_نیوز (اخبار جعلی یا قلابی) پر و بال گرفت، چون پُست یک وبلاگ شخصی، همان ظاهر و رنگ و لعابی را داشت که مطلبی از نیویورك تایمز.
بهعلاوه، #توییتر در سال ۲۰۰۹ تغییري کلیدي ایجاد کرد و دکمۀ #ریتوییت را به امکاناتش افزود. تا آن موقع، کاربرها باید توییتهای قبلی را کپی میکردند و در استتوس آپدیت خود میچسباندند و منتشر میکردند؛ مانع کوچکی که مستلزم صرف چند دقیقه فکر و توجه بود. اما دکمۀ ریتوییت اساساً راه اشاعۀ بیاصطکاك محتوا را باز کرد. فقط یک #کلیک شما کافی است تا توییت شخص دیگري به چشم تمام فالوئرهایتان برسد – که اجازه میدهد شما هم در اعتبار این محتوای همهگیر سهیم شوید. در سال ۲۰۱۲، فیسبوك نسخۀ خودش از ریتوییت، یعنی دکمۀ share (#همخوانکردن) را ارائه کرد، براي بخشی از مخاطبانش که سریعتر از همه در حال رشد بودند: کاربران تلفنهاي هوشمند.
#کریس_ودرل یکی از مهندسانی بود که دکمۀ ریتوییت را براي توییتر ساخت. او در مصاحبهای با بازفید اذعان کرد که از این کار پشیمان است. ودرل بعد از مواجهه با استفاده اولین #مافیاهای_توییتري از این ابزار جدید، با خود گفته بود: فکر کنم یک تفنگ سرپُر را دادهایم دست یک بچۀ چهارساله.
تیر خلاص در سالهاي ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ زده شد، وقتی Upworthy و سایتهاي دیگر شروع کردند به پول درآوردن از این مجموعه امکانات جدید، و در هنر آزمایش تیترهای متعدد به چندین شکل مختلف پیشگام شدند تا دریابند که کدام نسخه بالاترین نرخ کلیک را جذب میکند. این آغاز پیدایش تیترهای شاید باور نکنید اما.... و امثال آن بود، در کنار عکسهایی که آزمایش و انتخاب شده بودند تا باعث شوند بیاختیار رویشان کلیک کنیم. این مطالب غالبا به قصد ایجاد خشم و خشونت ساخته نمیشدند، بنیانگذاران Upworthy بیشتر به روحیهدادن به مخاطب علاقه داشتند. اما موفقیت این استراتژي، گسترش روزافزون آزمایش #تیتر را تضمین کرد، و همراه با آن: پیچیدن مطالب در زرورق احساسات، هم در رسانههای جدید و هم قدیم؛ تیترهای شرمآور و دارای بار اخلاقی در سالهای بعد بیشتر و بیشتر شدند. #لوك_اونیل در مطلبی در مجلۀ #اسکوایر، به تغییراتی که بر سر رسانههای جریان اصلی (مینستریم) آمده است پرداخت و ۲۰۱۳ را سالی نامید که در آن "#اینترنت را نابود کردیم".... البته تنها مقصر اوجگرفتن خشم سیاسی امروز، اینترنت نیست. #رسانهها از همان روزگار #مدیسون در پی دامنزدن به تفرقه بودند و متخصصین علوم سیاسی، ردپاي بخشی از فرهنگ خشونتبار امروز را در ظهور #تلویزیون_کابلی و #تاكشوهای_رادیویی در دهۀ ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ یافتهاند. ...#شبکههای_اجتماعی تبدیل به یک ابزار شتابدهنده قوی شدهاند در دست هرکسی که در پی آتشافروزی است.
▫️روانشناسی تاریک شبکههای اجتماعی
▫️نوشته: جاناتان هایت و توبیاس رز-استاكول
▫️منبع: آتلانتیک
▫️ترجمه: زهرا شمس
@younesshokrkhah
🔸توییتر و فیسبوک و بقیه ماجراها
وقتی در سال ۲۰۰۶ سر و کلۀ توییتر پیدا شد، ابتکار اصلیاش #تایملاین بود: جریان مداومی از آپدیتهای ۱۴۰ حرفی که کاربران میتوانستند روي گوشی خود ببینند. تایملاین، شیوه جدیدی در مصرف اطلاعات بود؛ جریانی تمامنشدنی از محتوا بود که برای بسیاری به غرقشدن در سیلاب میمانست.
چندماه بعد در همان سال، #فیسبوك نسخۀ خودش را به راه انداخت و نامش را گذاشت #نیوزفید. در سال ۲۰۰۹ هم دکمۀ #لایک را افزود و براي اولین بار یک واحد سنجش عمومی براي محبوبیت محتوا ایجاد کرد. و بعد، یک ابتکار متحولکنندة دیگر از راه رسید: الگوریتمی که تعیین میکرد هر کاربر کدام پستها را ببیند، بر اساس مشارکت پیشبینیشده – یعنی احتمال #تعامل یک کاربر با یک پست مشخص، با در نظر گرفتن لایکهای قبلی او. این ابتکار، سیلاب #محتوا را کنترل و تبدیل به یک جریان تنظیم شده کرد.
ترتیب الگوریتمی محتواها در نیوزفید، سلسلهمراتب و درجهبندی اعتبار محتواهاي مختلف را یکسان کرد. هر پستی از سوی هر کاربری میتوانست در صدر فیدها قرار بگیرد، به شرط اینکه مشارکت و تعامل ایجاد کند. بعدها در همین محیط بود که #فیک_نیوز (اخبار جعلی یا قلابی) پر و بال گرفت، چون پُست یک وبلاگ شخصی، همان ظاهر و رنگ و لعابی را داشت که مطلبی از نیویورك تایمز.
بهعلاوه، #توییتر در سال ۲۰۰۹ تغییري کلیدي ایجاد کرد و دکمۀ #ریتوییت را به امکاناتش افزود. تا آن موقع، کاربرها باید توییتهای قبلی را کپی میکردند و در استتوس آپدیت خود میچسباندند و منتشر میکردند؛ مانع کوچکی که مستلزم صرف چند دقیقه فکر و توجه بود. اما دکمۀ ریتوییت اساساً راه اشاعۀ بیاصطکاك محتوا را باز کرد. فقط یک #کلیک شما کافی است تا توییت شخص دیگري به چشم تمام فالوئرهایتان برسد – که اجازه میدهد شما هم در اعتبار این محتوای همهگیر سهیم شوید. در سال ۲۰۱۲، فیسبوك نسخۀ خودش از ریتوییت، یعنی دکمۀ share (#همخوانکردن) را ارائه کرد، براي بخشی از مخاطبانش که سریعتر از همه در حال رشد بودند: کاربران تلفنهاي هوشمند.
#کریس_ودرل یکی از مهندسانی بود که دکمۀ ریتوییت را براي توییتر ساخت. او در مصاحبهای با بازفید اذعان کرد که از این کار پشیمان است. ودرل بعد از مواجهه با استفاده اولین #مافیاهای_توییتري از این ابزار جدید، با خود گفته بود: فکر کنم یک تفنگ سرپُر را دادهایم دست یک بچۀ چهارساله.
تیر خلاص در سالهاي ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ زده شد، وقتی Upworthy و سایتهاي دیگر شروع کردند به پول درآوردن از این مجموعه امکانات جدید، و در هنر آزمایش تیترهای متعدد به چندین شکل مختلف پیشگام شدند تا دریابند که کدام نسخه بالاترین نرخ کلیک را جذب میکند. این آغاز پیدایش تیترهای شاید باور نکنید اما.... و امثال آن بود، در کنار عکسهایی که آزمایش و انتخاب شده بودند تا باعث شوند بیاختیار رویشان کلیک کنیم. این مطالب غالبا به قصد ایجاد خشم و خشونت ساخته نمیشدند، بنیانگذاران Upworthy بیشتر به روحیهدادن به مخاطب علاقه داشتند. اما موفقیت این استراتژي، گسترش روزافزون آزمایش #تیتر را تضمین کرد، و همراه با آن: پیچیدن مطالب در زرورق احساسات، هم در رسانههای جدید و هم قدیم؛ تیترهای شرمآور و دارای بار اخلاقی در سالهای بعد بیشتر و بیشتر شدند. #لوك_اونیل در مطلبی در مجلۀ #اسکوایر، به تغییراتی که بر سر رسانههای جریان اصلی (مینستریم) آمده است پرداخت و ۲۰۱۳ را سالی نامید که در آن "#اینترنت را نابود کردیم".... البته تنها مقصر اوجگرفتن خشم سیاسی امروز، اینترنت نیست. #رسانهها از همان روزگار #مدیسون در پی دامنزدن به تفرقه بودند و متخصصین علوم سیاسی، ردپاي بخشی از فرهنگ خشونتبار امروز را در ظهور #تلویزیون_کابلی و #تاكشوهای_رادیویی در دهۀ ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ یافتهاند. ...#شبکههای_اجتماعی تبدیل به یک ابزار شتابدهنده قوی شدهاند در دست هرکسی که در پی آتشافروزی است.
▫️روانشناسی تاریک شبکههای اجتماعی
▫️نوشته: جاناتان هایت و توبیاس رز-استاكول
▫️منبع: آتلانتیک
▫️ترجمه: زهرا شمس
@younesshokrkhah
🔸چرا نسخه چاپی روزنامهها مهم است؟
▫️#پژمان_موسوی
این یادداشت به دنبال پاسخ به این پرسش است که چرا در روزهای جولانِ #کرونا در ایران، نسخه کاغذی روزنامهها «مهم»است و چرا #فضای_مجازی نمیتواند در شرایط کنونی ایران جایگزین خوبی برای #روزنامهها باشد.
نخست از همین گزاره آخر شروع میکنم؛ کسی مخالف فضای مجازی و ظرفیتهای آن نیست؛ اتفاقا باید تمام قد پشت آن ایستاد و تمام ظرفیتهای آن را برای اطلاعرسانی، آگاهیبخشی و مطالبهگری فعال کرد؛بحث بر سر جایگزینی است؛ دقیقا به همین دلیل که روزنامهها در ایران کارکرد و وظیفه خاصی را بر عهده دارند و نمیتوانند جای فضای مجازی را بگیرند، فضای مجازی هم خصوصا با تعریفِ ایرانیِ آن نمیتواند و نباید جای روزنامهها به ویژه نسخه کاغذی آنها را بگیرد. فضای مجازی این روزها کشکولی عجیبی است از راست و دروغ، درست و غلط و خبر و شایعه. هر روز حجم زیادی از اخبار و اطلاعاتِ غلط در گروهها و کانالهای مختلف از خبری گرفته تا خانوادگی رد و بدل میشود و خیلی از آنها هم هیچگاه تکذیب یا اصلاح نمیشوند و پایهای میشوند برای رفتار و تصمیمگیریهای غلط. علت اصلی این نوع اطلاعرسانیِ غیر مسئولانه هم چیزی نیست جز نگاه غیر حرفهای به خبر و روزنامهنگاری. بسیاری از کانالها و مراجعِ مجازی اطلاعرسانی، برای جذب #مخاطب و #کلیک بیشتر، هر شایعهای را به نام خبر منتشر میکنند و هیچیک از اصول حرفهای #روزنامهنگاری را در فعالیتهای روزانهشان رعایت نمیکنند چرا که اساسا برای بسیاری از فعالان فضای مجازی، «دقت»همواره باید فدای «سرعت» شود.این در حالی است که روزنامهنگاران حرفهای دقیقا به دلیل فضایی که در آن کار میکنند و اعتبار رسانهای که در آن قلم میزنند، میبایست برای انتشار هر خبر، یادداشت، گزارش یا آمار اطلاعاتی، به خوبی تحقیق کرده و بر اساس اصل دقت و صحت و البته بر پایه شرافت حرفهای، به انتشار یافتههای خود بپردازند. حتی با فرضِ فعالیت دقیق و مسئولانه در فضای مجازی و انتشارِ اخبار و اطلاعات درست و دقیق، فضای مجازی تنها جای خبر است؛ و این دقیقا همان چیزی است که از آن به گرفتنِ تمرکزِ مخاطب و مواجه کردن او با دریایی از اطلاعات بدون امکان تبیین و تحلیل یاد میشود. در مقابل، روزنامه جایی است برای تمرکز، برای تحلیل و برای تفسیر هر آنچه روزانه به شکل خبر عرضه شده و نیازمند تحلیل و تفسیر است. در فضای مجازی #اطلاعرسانی سریع در اولویت است اما مردم این روزها نیازمند متون آموزشی هم هستند و طبیعتا خواندن متون طولانی در فضای آنلاین برای بسیاری خوشایند نیست و روزنامههای چاپی میتوانند این خلا را پر کنند. ماندگاری نسخههای چاپی هم امتیاز دیگری است که این روزها باید به خوبی از آن استفاده شود.
و چه چیزی مهمتر است از «صحت» اخبار منتشره و تحلیل و تفسیر آنها در روزهای اوج شیوع کرونا؟ نکته دیگر این است که هنوز روزنامهها در ایران تاثیر حاکمیتی دارند و این به آن معناست که بخشی از ساختار دولتی و نهادی ایران، روی انتشار اخبار و اطلاعات و تحلیل آنها در روزنامهها حساس است و به آن واکنش نشان میدهد. از همین رو مطالبهگری و بازتابِ صدای مردم خصوصا در مواردی که به کمکاری و اهمال مدیران در بحرانی چون کرونا مربوط است و انتشار آن در روزنامهها،بسیار تاثیر گذار بوده و به تغییر رفتار منجر خواهد شد. تجربه جهانی در بحران کرونا هم تایید کننده این فرضیههاست. در کدام کشور دیدید که روزنامهها به شکل کلیِ آن به دلیل کرونا تعطیل شوند؟اگر میشد خلا روزنامهها را با فضای مجازی پر کرد که کشورهای پیشرفته که ابزارهای دیجیتال و دسترسیهای بیشتری در مقایسه با ما در حوزه فضای مجازی دارند، باید خیلی زود روزنامههایشان را تعطیل میکردند و همه را به فضای مجازی حواله میدادند. پس چرا این اتفاق نه در ایتالیا رخ داد، نه در اسپانیا،نه در انگلیس و نه در فرانسه و آمریکا؟ نه تنها روزنامهها در کشورهای درگیر با کرونا محدود و ممنوع از انتشار نشدند، که امکانات جدیتری برای حضور خبرنگاران این رسانهها در حوزههای مرتبط با کرونا هم اعطا شد تا این رسانهها بتوانند هم با قدرت و قوت بیشتری آمار و اطلاعات را به مردمشان برسانند هم امکان بیشتری برای تحلیل درست و همهجانبه از بحران را در اختیار مخاطبان قرار دهند. آنطور که برخی در ایران از نسخه آنلاین در برابر نسخه کاغذی دفاع میکنند هم هیچکدام از این روزنامهها به نسخه آنلاین خود بسنده نکردند چرا که اگر نسخه آنلاین برای همهی مخاطبان پاسخگو بود، هیچگاه #گاردین به خود زحمت نمیداد با صرف هزینه بسیار، نسخههای چاپی خود را رایگان جلوی درب منازل شهروندانش توزیع کند یا باقی روزنامهها ریسک نمیکردند در شرایطی که میدانند ممکن است فروش نسخه کاغذیشان محدودتر باشد، نسخه کاغذی منتشر کنند.
▫️#پژمان_موسوی
این یادداشت به دنبال پاسخ به این پرسش است که چرا در روزهای جولانِ #کرونا در ایران، نسخه کاغذی روزنامهها «مهم»است و چرا #فضای_مجازی نمیتواند در شرایط کنونی ایران جایگزین خوبی برای #روزنامهها باشد.
نخست از همین گزاره آخر شروع میکنم؛ کسی مخالف فضای مجازی و ظرفیتهای آن نیست؛ اتفاقا باید تمام قد پشت آن ایستاد و تمام ظرفیتهای آن را برای اطلاعرسانی، آگاهیبخشی و مطالبهگری فعال کرد؛بحث بر سر جایگزینی است؛ دقیقا به همین دلیل که روزنامهها در ایران کارکرد و وظیفه خاصی را بر عهده دارند و نمیتوانند جای فضای مجازی را بگیرند، فضای مجازی هم خصوصا با تعریفِ ایرانیِ آن نمیتواند و نباید جای روزنامهها به ویژه نسخه کاغذی آنها را بگیرد. فضای مجازی این روزها کشکولی عجیبی است از راست و دروغ، درست و غلط و خبر و شایعه. هر روز حجم زیادی از اخبار و اطلاعاتِ غلط در گروهها و کانالهای مختلف از خبری گرفته تا خانوادگی رد و بدل میشود و خیلی از آنها هم هیچگاه تکذیب یا اصلاح نمیشوند و پایهای میشوند برای رفتار و تصمیمگیریهای غلط. علت اصلی این نوع اطلاعرسانیِ غیر مسئولانه هم چیزی نیست جز نگاه غیر حرفهای به خبر و روزنامهنگاری. بسیاری از کانالها و مراجعِ مجازی اطلاعرسانی، برای جذب #مخاطب و #کلیک بیشتر، هر شایعهای را به نام خبر منتشر میکنند و هیچیک از اصول حرفهای #روزنامهنگاری را در فعالیتهای روزانهشان رعایت نمیکنند چرا که اساسا برای بسیاری از فعالان فضای مجازی، «دقت»همواره باید فدای «سرعت» شود.این در حالی است که روزنامهنگاران حرفهای دقیقا به دلیل فضایی که در آن کار میکنند و اعتبار رسانهای که در آن قلم میزنند، میبایست برای انتشار هر خبر، یادداشت، گزارش یا آمار اطلاعاتی، به خوبی تحقیق کرده و بر اساس اصل دقت و صحت و البته بر پایه شرافت حرفهای، به انتشار یافتههای خود بپردازند. حتی با فرضِ فعالیت دقیق و مسئولانه در فضای مجازی و انتشارِ اخبار و اطلاعات درست و دقیق، فضای مجازی تنها جای خبر است؛ و این دقیقا همان چیزی است که از آن به گرفتنِ تمرکزِ مخاطب و مواجه کردن او با دریایی از اطلاعات بدون امکان تبیین و تحلیل یاد میشود. در مقابل، روزنامه جایی است برای تمرکز، برای تحلیل و برای تفسیر هر آنچه روزانه به شکل خبر عرضه شده و نیازمند تحلیل و تفسیر است. در فضای مجازی #اطلاعرسانی سریع در اولویت است اما مردم این روزها نیازمند متون آموزشی هم هستند و طبیعتا خواندن متون طولانی در فضای آنلاین برای بسیاری خوشایند نیست و روزنامههای چاپی میتوانند این خلا را پر کنند. ماندگاری نسخههای چاپی هم امتیاز دیگری است که این روزها باید به خوبی از آن استفاده شود.
و چه چیزی مهمتر است از «صحت» اخبار منتشره و تحلیل و تفسیر آنها در روزهای اوج شیوع کرونا؟ نکته دیگر این است که هنوز روزنامهها در ایران تاثیر حاکمیتی دارند و این به آن معناست که بخشی از ساختار دولتی و نهادی ایران، روی انتشار اخبار و اطلاعات و تحلیل آنها در روزنامهها حساس است و به آن واکنش نشان میدهد. از همین رو مطالبهگری و بازتابِ صدای مردم خصوصا در مواردی که به کمکاری و اهمال مدیران در بحرانی چون کرونا مربوط است و انتشار آن در روزنامهها،بسیار تاثیر گذار بوده و به تغییر رفتار منجر خواهد شد. تجربه جهانی در بحران کرونا هم تایید کننده این فرضیههاست. در کدام کشور دیدید که روزنامهها به شکل کلیِ آن به دلیل کرونا تعطیل شوند؟اگر میشد خلا روزنامهها را با فضای مجازی پر کرد که کشورهای پیشرفته که ابزارهای دیجیتال و دسترسیهای بیشتری در مقایسه با ما در حوزه فضای مجازی دارند، باید خیلی زود روزنامههایشان را تعطیل میکردند و همه را به فضای مجازی حواله میدادند. پس چرا این اتفاق نه در ایتالیا رخ داد، نه در اسپانیا،نه در انگلیس و نه در فرانسه و آمریکا؟ نه تنها روزنامهها در کشورهای درگیر با کرونا محدود و ممنوع از انتشار نشدند، که امکانات جدیتری برای حضور خبرنگاران این رسانهها در حوزههای مرتبط با کرونا هم اعطا شد تا این رسانهها بتوانند هم با قدرت و قوت بیشتری آمار و اطلاعات را به مردمشان برسانند هم امکان بیشتری برای تحلیل درست و همهجانبه از بحران را در اختیار مخاطبان قرار دهند. آنطور که برخی در ایران از نسخه آنلاین در برابر نسخه کاغذی دفاع میکنند هم هیچکدام از این روزنامهها به نسخه آنلاین خود بسنده نکردند چرا که اگر نسخه آنلاین برای همهی مخاطبان پاسخگو بود، هیچگاه #گاردین به خود زحمت نمیداد با صرف هزینه بسیار، نسخههای چاپی خود را رایگان جلوی درب منازل شهروندانش توزیع کند یا باقی روزنامهها ریسک نمیکردند در شرایطی که میدانند ممکن است فروش نسخه کاغذیشان محدودتر باشد، نسخه کاغذی منتشر کنند.
Forwarded from عصر هوشمندی
💢چگونه #اخبار_جعلی در خصوص #انتخابات1400 را تشخیص دهیم؟
• به تاریخ خبر توجه کنید.
• به منبع خبر توجه کنید.
• درمورد گوینده خبر تحقیق کنید.
• درخصوص خبر فکر کنید.
• جستجوی معکوس انجام دهید.
#کلیک_امن
#پلیس_فتا
@asrehooshmandi
• به تاریخ خبر توجه کنید.
• به منبع خبر توجه کنید.
• درمورد گوینده خبر تحقیق کنید.
• درخصوص خبر فکر کنید.
• جستجوی معکوس انجام دهید.
#کلیک_امن
#پلیس_فتا
@asrehooshmandi