#خبر #روزنامهنگاری
🔸دﻻﻟﺖ و اﻟﻘﺎ در روزنامهنگاری
ﺗﻜﻴﻪ ﺑﺮ اﻳﻦ ﻧﻜﺘﻪ ﻛﻪ زﺑﺎن ﺧﺒﺮ ﺑﻴﺸﺘﺮ از ﺧﻮد روﻳﺪاد ﺑﻪ آن ﻣﻌﻨﺎ میﺑﺨﺸﺪ، اﻟﺰاما ﺑـﻪ ﻣﻔﻬﻮم ﻧﮕﺮش منفی ﻧـﺴﺒﺖ ﺑـﻪ اﺳـﺘﺤﺎﻟﻪ ﻧﻴـﺴﺖ. ﻣﺰﻳﺖ ﺣﺴﺎسﺑﻮدن ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ زﺑﺎن ﺧﺒﺮ ﻛﻪ در ﻣﺮﺣﻠه ”ﭘﺲ از ﮔـﺰﻳﻨﺶ روﻳﺪاد“ ﺑﻪ ﻣﻴﺎن میآﻳﺪ، اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ از ﻗﻀﺎوت ﺷـﺘﺎبزده ﭘﺮﻫﻴﺰ میﻛﻨﻴﻢ ﺗـﺎ ﺑﻪدﻗﺖ ﺑﺒﻴﻨﻴﻢ ﻛﻪ ﭼﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪه؟، ﭼﻄﻮر ﺑﻴﺎن ﺷﺪه؟ و ﭼﻪ ﺗﺄﺛﻴﺮﻫﺎیی ﺑـﺮ ﻣﺨﺎﻃﺐ داﺷﺘﻪ اﺳﺖ؟
ﭼﻨﻴﻦ ﺣﺴﺎسیتی ﺑـﻪ ﻣـﺎ ﻛﻤﻚ میﻛﻨﺪ ﺗـﺎ ﻃﻴﻒ ﺑﺮداﺷﺖﻫﺎ و ﺗﺄوﻳﻞﻫﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن از ﺧﺒﺮ را ﺑﻪﻃﺮزی عینی ﺑﺮرسی ﻛﻨﻴﻢ و ﻧﺸﺎﻧﻪﻫﺎ را - ﻫﻤه اﺷﻜﺎل و ﻛﻨﺶﻫﺎی ارﺗﺒﺎطی را ﺧﻮاه ﻣﻜﺘﻮب و ﺧﻮاه دﻳﺪاری ﻳﺎ ﺷﻨﻴﺪاری - در ﭼﺎرﭼﻮب ﻧﺸﺎﻧﻪﺷﻨﺎسی ﺗﻌﻘﻴﺐ ﻛﻨﻴﻢ ﺗﺎ #دﻻﻟﺖ (Denotation) و #اﻟﻘـﺎ (Connotation) از ﻫـﻢ ﺗﻤﻴﺰ داده ﺷﻮﺪ.
دﻻﻟﺖ ﺑﻪ ﺗﻮﺻﻴﻒ و ﺗﺒﻴﻴﻦ ﻣﺆﻟﻔﻪﻫﺎی ﻳﻚ ﻣﺘﻦ میﭘﺮدازد و اﻟﻘﺎ، ﻣﺮﺣﻠه دوم ﺗﺤﻠﻴﻞ اﺳﺖ ﻛﻪ در آن پای ﺗﺤﻠﻴﻞ دﻻﻟﺖﻫﺎ ﺑﻪ ﻣﻴﺎن میآﻳﺪ (ﭘﺮﭼﻢ یک ﻛﺸﻮر را ﺑـﻪ ﻣﺜﺎﺑﻪ دﻻﻟﺖ و حسی را ﻛـﻪ ﻓﺮﺿﺎً درﺑﺎره ﻣﻴﻬﻦﭘﺮستی از آن ﻣﺘﺒﺎدر میﺷﻮد ﺑﻪﻋﻨﻮان اﻟﻘﺎ ﻓﺮض ﻛﻨﻴﻢ) ﻟﺬا ﺗﻤﻴﺰ دادن اﻳﻦ ﻣﻘﻮﻟﻪ در ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﺧﺒﺮ، ﻫﻢ ﺑﺮای ﻣﺨﺎﻃﺒﺎن و ﻫﻢ ﺑﺮای ﻣﺪرﺳﺎن زﺑﺎن ﻣﻄﺒﻮﻋﺎت ﺣﺎﺋﺰ اﻫﻤﻴﺖ اﺳﺖ.
ﺑﻪﻫﻤﻴﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ اﺳــﺖ ﺗﻔﻜﻴﻚ داّل (Signifier) ازﻣﺪﻟﻮل (Signifind) ﻛﻪ ﻓﺮدﻳﻨﺎن دوﺳﻮﺳﻮر ﭘﺪر زﺑﺎنﺷﻨﺎسی ﻧﻮﻳﻦ ﻣﻄﺮح ﺳﺎﺧﺘﻪ اﺳـﺖ: دال (ﻳﻚ واژه ﻣﻜﺘﻮب، ﻳـﺎ ﻳﻚ اﻟﮕﻮی ﺻﻮتی و ﻳﺎ ﺗﺼﻮﻳﺮی) و مدﻟﻮل (ﻣﻔﻬـﻮمی ﻛـﻪ دال ﺑـﺮ آن دﻻﻟﺖ میﻛﻨﺪ) ﻧﻴﺰ در اﻳﻦ ﻓﺮاﻳﻨﺪ از ارزش تحلیلی ﺑﺮﺧﻮردار هستند.
در ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﺧﺒﺮ، ﻣﻘﻮﻻتی ﻫﻤﭽﻮن ﺗﺤﻠﻴﻞ آگهیﻫﺎ، رﻣﺰﻫﺎ و ﻧﺸﺎﻧﻪﻫﺎ (از ﻧﻘـﺶ ﭼﺮاغﻫﺎی راﻫﻨﻤﺎیی و راﻧﻨﺪگی ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺗﺎ ﻓﺮﺿﺎ اﺳﻠﺤﻪ و ﻛﻼه ﭼﻬﺮهﻫﺎی ﻓﻴﻠﻢﻫﺎی وﺳﺘﺮن)، ﻧﻮع ﺧﻮاﻧﺪن ﺧﺒﺮ در ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮن - از ﻟﺤﺎظ زاوﻳه دﻳﺪ و ﻧﺤﻮه ﺧﻮاﻧﺪن ﺧﺒﺮ - ﺗﺎ ﻣﻠﻮدرامﻫﺎ و ﺳﺮﻳﺎلﻫﺎی ﺑﻠﻨﺪ ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮنی، ﻧﺤﻮه ﺗﻨﻈﻴﻢ راﺑﻄه ﺧﻮاﻧﻨﺪه ﺑﺎ ﺧﺒﺮ ﺗﺎ ﺑﻪ شکلی آﻣﻮزشی ﺑـﻪ ﮔـﺰﻳﻨﺶ ﺧﺒﺮ ﺑﭙﺮدازد، ﺷﻨﺎﺳﺎﻧﺪن ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﺆﺛﺮ ﺑﺮﮔﺰﻳﻨﺶ روﻳﺪادﻫﺎ، ﻗﺎﻟﺐﻫﺎی ﻣﺴﻠﻂ اراﺋه روﻳﺪادﻫﺎ از ﻟﺤﺎظ ﺳـﺒﻚ (ﻣـﺜﻼ ﺳﻴﻨﻤﺎی ﻫﺎﻟﻴﻮود) ﻳﺎ ﺳﺒﻚﻫﺎیی ﻫﻤﭽـﻮن ﺗﺤﻠﻴـﻞ ﺧﺒـﺮی در ﻣﻄﺒﻮﻋﺎت آﻣﺮﻳﻜﺎ، ﻣﻌﺮفی ﻣﺘﻮن و ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺟﺎﻳﮕﺰﻳﻦ و ﻣﺎﻧﻨﺪ اﻳﻦﻫﺎ ﻗﺎﺑﻞ ﻃﺮح و ﺑﺮرسی و ارزﻳﺎﺑﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ و ﺑﻪوﻳﮋه ﺑﻪ "ﻧﺤﻮه اراﺋﻪ" در ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﺧﺒﺮ ﺑﺎﻳﺪ ﺗﻮﺟﻪ ﺧﺎص ﻣﺒﺬول داﺷﺖ و ﻫﻤه اﺟﺰای آنرا - ﻣﺸﺘﻤﻞ ﺑﺮ ﻧﺤﻮهای ﻛﻪ واژهﻫﺎ و ﺗﺼﻮﻳﺮﻫﺎ، ﻣﻌﺎنی را ﺑﺮﺣﺴﺐ ﻣﻴﺜﺎقﻫﺎی آﺷﻨﺎی ﺳﺎزﻧﺪه ﺧﺒﺮ و ﻣﺨﺎﻃﺐ ﺧﺒﺮ میﺳﺎزﻧﺪ ــ در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺖ و ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺑﻮد ﻛـﻪ ﭼﻄﻮر رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ در ﻧﻈﺎم ﻳﺎ دﺳﺘﮕﺎه معنیﺳﺎزی ﺧﻮد ﺳﻠﺴﻠﻪ ﻣﺮاتبی را اﻳﺠﺎد میﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ در آن بعضی از ﻣﻌﺎنی ﺟﻨﺒه ﻏﺎﻟﺐ و ﺣﺎﻛﻢ ﺑﻪ ﺧﻮد میﮔﻴﺮﻧﺪ، و دﻳﮕﺮ اﻳﻨﻜﻪ ﭼﻪ ﻧﻴﺮوﻫﺎیی اﻳﻦ ﻣﻌﺎنی را در اﻳﻦ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﻣﺮاﺗﺐ، ﺳﺎزﻣﺎن میدﻫﻨـﺪ، و ﺳﻬﻢ ﻣﺎ ﺑﻪﻋﻨﻮان ﻣﺨﺎﻃﺐ در ﺑﺮداﺷﺖ و اﺳﺘﻨﺒﺎط از اﻳﻦ ﻣﻌﺎنی و ﺗـﺴﺮی آنها ﺑﻪ دﻳﮕﺮان ﭼﻴﺴﺖ و ﭼﻪ اﻧﺪازه اﺳﺖ؟
ﺑﻪﻃﻮر ﻛﻠﻲ اﻳﻦ ﭘﺮﺳﺶﻫﺎ در ارﺗﺒﺎط ﺑﺎ "ﻧﺤﻮه اراﺋﻪ" رویداد ﻣﻄﺮح هستند:
۱.ﻧﺤﻮهﻫﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن اراﺋﻪ، ﭼﻪ ﺗﺼﻮﻳﺮی از ﺟﻬﺎن اراﺋﻪ میﻛﻨﻨﺪ؟ ﭼﻪ ﭼﻴﺰﻫﺎیی را ﺑﻪ ﻣﺎ ﻋﺮﺿﻪ میﻛﻨﻨﺪ؟ و ﭼﮕﻮﻧﻪ؟
۲. ﻧﻤﻮﻧﻪﻫﺎیی ﻛﻪ ﮔﺮوهﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎعی را ﺑﺎ آﻧﻬﺎ ﻋﺮﺿﻪ و اراﺋﻪ میﻛﻨﻨﺪ، ﭼﻪ ﻧﻮع ﻧﻤﻮﻧﻪﻫﺎیی ﻫﺴﺘﻨﺪ؟
۳. ﭼﻪ کسی دارد ﺣﺮف میزﻧﺪ؟ ﻣﺨﺎﻃﺐ ﻛﻴﺴﺖ؟
۴. ﻣﻮردی ﻛﻪ ﺑﻪ ما اراﺋﻪ میﻛﻨﻨﺪ، ﭼﻪ ﭼﻴﺰی ﻋﺮﺿﻪ میدارد؟ و ﺑـﺮای دﻳگران ﻣﺘﻀﻤﻦ ﭼﻪ ﻣﻌﻨﺎیی اﺳﺖ؟
@younesshokrkhah
🔸دﻻﻟﺖ و اﻟﻘﺎ در روزنامهنگاری
ﺗﻜﻴﻪ ﺑﺮ اﻳﻦ ﻧﻜﺘﻪ ﻛﻪ زﺑﺎن ﺧﺒﺮ ﺑﻴﺸﺘﺮ از ﺧﻮد روﻳﺪاد ﺑﻪ آن ﻣﻌﻨﺎ میﺑﺨﺸﺪ، اﻟﺰاما ﺑـﻪ ﻣﻔﻬﻮم ﻧﮕﺮش منفی ﻧـﺴﺒﺖ ﺑـﻪ اﺳـﺘﺤﺎﻟﻪ ﻧﻴـﺴﺖ. ﻣﺰﻳﺖ ﺣﺴﺎسﺑﻮدن ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ زﺑﺎن ﺧﺒﺮ ﻛﻪ در ﻣﺮﺣﻠه ”ﭘﺲ از ﮔـﺰﻳﻨﺶ روﻳﺪاد“ ﺑﻪ ﻣﻴﺎن میآﻳﺪ، اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ از ﻗﻀﺎوت ﺷـﺘﺎبزده ﭘﺮﻫﻴﺰ میﻛﻨﻴﻢ ﺗـﺎ ﺑﻪدﻗﺖ ﺑﺒﻴﻨﻴﻢ ﻛﻪ ﭼﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪه؟، ﭼﻄﻮر ﺑﻴﺎن ﺷﺪه؟ و ﭼﻪ ﺗﺄﺛﻴﺮﻫﺎیی ﺑـﺮ ﻣﺨﺎﻃﺐ داﺷﺘﻪ اﺳﺖ؟
ﭼﻨﻴﻦ ﺣﺴﺎسیتی ﺑـﻪ ﻣـﺎ ﻛﻤﻚ میﻛﻨﺪ ﺗـﺎ ﻃﻴﻒ ﺑﺮداﺷﺖﻫﺎ و ﺗﺄوﻳﻞﻫﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن از ﺧﺒﺮ را ﺑﻪﻃﺮزی عینی ﺑﺮرسی ﻛﻨﻴﻢ و ﻧﺸﺎﻧﻪﻫﺎ را - ﻫﻤه اﺷﻜﺎل و ﻛﻨﺶﻫﺎی ارﺗﺒﺎطی را ﺧﻮاه ﻣﻜﺘﻮب و ﺧﻮاه دﻳﺪاری ﻳﺎ ﺷﻨﻴﺪاری - در ﭼﺎرﭼﻮب ﻧﺸﺎﻧﻪﺷﻨﺎسی ﺗﻌﻘﻴﺐ ﻛﻨﻴﻢ ﺗﺎ #دﻻﻟﺖ (Denotation) و #اﻟﻘـﺎ (Connotation) از ﻫـﻢ ﺗﻤﻴﺰ داده ﺷﻮﺪ.
دﻻﻟﺖ ﺑﻪ ﺗﻮﺻﻴﻒ و ﺗﺒﻴﻴﻦ ﻣﺆﻟﻔﻪﻫﺎی ﻳﻚ ﻣﺘﻦ میﭘﺮدازد و اﻟﻘﺎ، ﻣﺮﺣﻠه دوم ﺗﺤﻠﻴﻞ اﺳﺖ ﻛﻪ در آن پای ﺗﺤﻠﻴﻞ دﻻﻟﺖﻫﺎ ﺑﻪ ﻣﻴﺎن میآﻳﺪ (ﭘﺮﭼﻢ یک ﻛﺸﻮر را ﺑـﻪ ﻣﺜﺎﺑﻪ دﻻﻟﺖ و حسی را ﻛـﻪ ﻓﺮﺿﺎً درﺑﺎره ﻣﻴﻬﻦﭘﺮستی از آن ﻣﺘﺒﺎدر میﺷﻮد ﺑﻪﻋﻨﻮان اﻟﻘﺎ ﻓﺮض ﻛﻨﻴﻢ) ﻟﺬا ﺗﻤﻴﺰ دادن اﻳﻦ ﻣﻘﻮﻟﻪ در ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﺧﺒﺮ، ﻫﻢ ﺑﺮای ﻣﺨﺎﻃﺒﺎن و ﻫﻢ ﺑﺮای ﻣﺪرﺳﺎن زﺑﺎن ﻣﻄﺒﻮﻋﺎت ﺣﺎﺋﺰ اﻫﻤﻴﺖ اﺳﺖ.
ﺑﻪﻫﻤﻴﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ اﺳــﺖ ﺗﻔﻜﻴﻚ داّل (Signifier) ازﻣﺪﻟﻮل (Signifind) ﻛﻪ ﻓﺮدﻳﻨﺎن دوﺳﻮﺳﻮر ﭘﺪر زﺑﺎنﺷﻨﺎسی ﻧﻮﻳﻦ ﻣﻄﺮح ﺳﺎﺧﺘﻪ اﺳـﺖ: دال (ﻳﻚ واژه ﻣﻜﺘﻮب، ﻳـﺎ ﻳﻚ اﻟﮕﻮی ﺻﻮتی و ﻳﺎ ﺗﺼﻮﻳﺮی) و مدﻟﻮل (ﻣﻔﻬـﻮمی ﻛـﻪ دال ﺑـﺮ آن دﻻﻟﺖ میﻛﻨﺪ) ﻧﻴﺰ در اﻳﻦ ﻓﺮاﻳﻨﺪ از ارزش تحلیلی ﺑﺮﺧﻮردار هستند.
در ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﺧﺒﺮ، ﻣﻘﻮﻻتی ﻫﻤﭽﻮن ﺗﺤﻠﻴﻞ آگهیﻫﺎ، رﻣﺰﻫﺎ و ﻧﺸﺎﻧﻪﻫﺎ (از ﻧﻘـﺶ ﭼﺮاغﻫﺎی راﻫﻨﻤﺎیی و راﻧﻨﺪگی ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺗﺎ ﻓﺮﺿﺎ اﺳﻠﺤﻪ و ﻛﻼه ﭼﻬﺮهﻫﺎی ﻓﻴﻠﻢﻫﺎی وﺳﺘﺮن)، ﻧﻮع ﺧﻮاﻧﺪن ﺧﺒﺮ در ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮن - از ﻟﺤﺎظ زاوﻳه دﻳﺪ و ﻧﺤﻮه ﺧﻮاﻧﺪن ﺧﺒﺮ - ﺗﺎ ﻣﻠﻮدرامﻫﺎ و ﺳﺮﻳﺎلﻫﺎی ﺑﻠﻨﺪ ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮنی، ﻧﺤﻮه ﺗﻨﻈﻴﻢ راﺑﻄه ﺧﻮاﻧﻨﺪه ﺑﺎ ﺧﺒﺮ ﺗﺎ ﺑﻪ شکلی آﻣﻮزشی ﺑـﻪ ﮔـﺰﻳﻨﺶ ﺧﺒﺮ ﺑﭙﺮدازد، ﺷﻨﺎﺳﺎﻧﺪن ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﺆﺛﺮ ﺑﺮﮔﺰﻳﻨﺶ روﻳﺪادﻫﺎ، ﻗﺎﻟﺐﻫﺎی ﻣﺴﻠﻂ اراﺋه روﻳﺪادﻫﺎ از ﻟﺤﺎظ ﺳـﺒﻚ (ﻣـﺜﻼ ﺳﻴﻨﻤﺎی ﻫﺎﻟﻴﻮود) ﻳﺎ ﺳﺒﻚﻫﺎیی ﻫﻤﭽـﻮن ﺗﺤﻠﻴـﻞ ﺧﺒـﺮی در ﻣﻄﺒﻮﻋﺎت آﻣﺮﻳﻜﺎ، ﻣﻌﺮفی ﻣﺘﻮن و ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺟﺎﻳﮕﺰﻳﻦ و ﻣﺎﻧﻨﺪ اﻳﻦﻫﺎ ﻗﺎﺑﻞ ﻃﺮح و ﺑﺮرسی و ارزﻳﺎﺑﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ و ﺑﻪوﻳﮋه ﺑﻪ "ﻧﺤﻮه اراﺋﻪ" در ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﺧﺒﺮ ﺑﺎﻳﺪ ﺗﻮﺟﻪ ﺧﺎص ﻣﺒﺬول داﺷﺖ و ﻫﻤه اﺟﺰای آنرا - ﻣﺸﺘﻤﻞ ﺑﺮ ﻧﺤﻮهای ﻛﻪ واژهﻫﺎ و ﺗﺼﻮﻳﺮﻫﺎ، ﻣﻌﺎنی را ﺑﺮﺣﺴﺐ ﻣﻴﺜﺎقﻫﺎی آﺷﻨﺎی ﺳﺎزﻧﺪه ﺧﺒﺮ و ﻣﺨﺎﻃﺐ ﺧﺒﺮ میﺳﺎزﻧﺪ ــ در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺖ و ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺑﻮد ﻛـﻪ ﭼﻄﻮر رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ در ﻧﻈﺎم ﻳﺎ دﺳﺘﮕﺎه معنیﺳﺎزی ﺧﻮد ﺳﻠﺴﻠﻪ ﻣﺮاتبی را اﻳﺠﺎد میﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ در آن بعضی از ﻣﻌﺎنی ﺟﻨﺒه ﻏﺎﻟﺐ و ﺣﺎﻛﻢ ﺑﻪ ﺧﻮد میﮔﻴﺮﻧﺪ، و دﻳﮕﺮ اﻳﻨﻜﻪ ﭼﻪ ﻧﻴﺮوﻫﺎیی اﻳﻦ ﻣﻌﺎنی را در اﻳﻦ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﻣﺮاﺗﺐ، ﺳﺎزﻣﺎن میدﻫﻨـﺪ، و ﺳﻬﻢ ﻣﺎ ﺑﻪﻋﻨﻮان ﻣﺨﺎﻃﺐ در ﺑﺮداﺷﺖ و اﺳﺘﻨﺒﺎط از اﻳﻦ ﻣﻌﺎنی و ﺗـﺴﺮی آنها ﺑﻪ دﻳﮕﺮان ﭼﻴﺴﺖ و ﭼﻪ اﻧﺪازه اﺳﺖ؟
ﺑﻪﻃﻮر ﻛﻠﻲ اﻳﻦ ﭘﺮﺳﺶﻫﺎ در ارﺗﺒﺎط ﺑﺎ "ﻧﺤﻮه اراﺋﻪ" رویداد ﻣﻄﺮح هستند:
۱.ﻧﺤﻮهﻫﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن اراﺋﻪ، ﭼﻪ ﺗﺼﻮﻳﺮی از ﺟﻬﺎن اراﺋﻪ میﻛﻨﻨﺪ؟ ﭼﻪ ﭼﻴﺰﻫﺎیی را ﺑﻪ ﻣﺎ ﻋﺮﺿﻪ میﻛﻨﻨﺪ؟ و ﭼﮕﻮﻧﻪ؟
۲. ﻧﻤﻮﻧﻪﻫﺎیی ﻛﻪ ﮔﺮوهﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎعی را ﺑﺎ آﻧﻬﺎ ﻋﺮﺿﻪ و اراﺋﻪ میﻛﻨﻨﺪ، ﭼﻪ ﻧﻮع ﻧﻤﻮﻧﻪﻫﺎیی ﻫﺴﺘﻨﺪ؟
۳. ﭼﻪ کسی دارد ﺣﺮف میزﻧﺪ؟ ﻣﺨﺎﻃﺐ ﻛﻴﺴﺖ؟
۴. ﻣﻮردی ﻛﻪ ﺑﻪ ما اراﺋﻪ میﻛﻨﻨﺪ، ﭼﻪ ﭼﻴﺰی ﻋﺮﺿﻪ میدارد؟ و ﺑـﺮای دﻳگران ﻣﺘﻀﻤﻦ ﭼﻪ ﻣﻌﻨﺎیی اﺳﺖ؟
@younesshokrkhah