#خبر
🔸 سه عنصر مهم
روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎران ﺣﺮﻓﻪای ﺑﺮای اﻳﻨﻜـﻪ ﺗـﺼﻤﻴﻢ ﺑﮕﻴﺮﻧـﺪ ﭼـﻪ ﭼﻴﺰی را ﺑﻪﻋﻨﻮان ﺧﺒﺮ اراﺋﻪ ﻛﻨﻨﺪ اﻏﻠﺐ ﺳﻪ ﻋﻨﺼﺮ را در ﭘﺲ ذﻫﻦ دارﻧﺪ:
۱. ﻣﻮاد ﺧﺒﺮ (facts)؛ ﻣﺸﺘﻤﻞ ﺑﺮ واژهﻫﺎ، اﻋﺪاد و ﻋﻜﺲﻫﺎ ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﻛﺎفی، دﻗﻴﻖ و ﺑﻪﻣﻮﻗﻊ ﺑﺎﺷﻨﺪ.
۲. ﻋﻼﺋﻖ (Interest)؛ ﻣﺸﺘﻤﻞ ﺑﺮ اﻳﻨﻜﻪ روﻳـﺪاد ﭼﻘـﺪر ﺑـﺮای ﻣﺨﺎﻃﺒـﺎن ﻣﻌﻨـﺎداراﺳﺖ.
۳. ﻣﺨﺎﻃﺒﺎن (Audience)؛ ﻣﺸﺘﻤﻞ ﺑﺮ اﻳﻨﻜﻪ ﭼﻪ ارزشﻫﺎ و ﻳﺎ ﻋﻼیقی دارﻧﺪ.
و ﭘﺲ از اﻳﻨﻜﻪ ﭼﻨﻴﻦ ﻣﻔﺎهیمی در ذﻫﻦ؛ ﻧـﻀﺞ و رﻳـﺸﻪ ﮔﺮﻓـﺖ، ﺷـﻢ روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎری ﺷﺮوع ﺑﻪ اﻳﻔﺎی ﻧﻘﺶ میﻛﻨﺪ.
@younesshokrkhah
🔸 سه عنصر مهم
روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎران ﺣﺮﻓﻪای ﺑﺮای اﻳﻨﻜـﻪ ﺗـﺼﻤﻴﻢ ﺑﮕﻴﺮﻧـﺪ ﭼـﻪ ﭼﻴﺰی را ﺑﻪﻋﻨﻮان ﺧﺒﺮ اراﺋﻪ ﻛﻨﻨﺪ اﻏﻠﺐ ﺳﻪ ﻋﻨﺼﺮ را در ﭘﺲ ذﻫﻦ دارﻧﺪ:
۱. ﻣﻮاد ﺧﺒﺮ (facts)؛ ﻣﺸﺘﻤﻞ ﺑﺮ واژهﻫﺎ، اﻋﺪاد و ﻋﻜﺲﻫﺎ ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﻛﺎفی، دﻗﻴﻖ و ﺑﻪﻣﻮﻗﻊ ﺑﺎﺷﻨﺪ.
۲. ﻋﻼﺋﻖ (Interest)؛ ﻣﺸﺘﻤﻞ ﺑﺮ اﻳﻨﻜﻪ روﻳـﺪاد ﭼﻘـﺪر ﺑـﺮای ﻣﺨﺎﻃﺒـﺎن ﻣﻌﻨـﺎداراﺳﺖ.
۳. ﻣﺨﺎﻃﺒﺎن (Audience)؛ ﻣﺸﺘﻤﻞ ﺑﺮ اﻳﻨﻜﻪ ﭼﻪ ارزشﻫﺎ و ﻳﺎ ﻋﻼیقی دارﻧﺪ.
و ﭘﺲ از اﻳﻨﻜﻪ ﭼﻨﻴﻦ ﻣﻔﺎهیمی در ذﻫﻦ؛ ﻧـﻀﺞ و رﻳـﺸﻪ ﮔﺮﻓـﺖ، ﺷـﻢ روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎری ﺷﺮوع ﺑﻪ اﻳﻔﺎی ﻧﻘﺶ میﻛﻨﺪ.
@younesshokrkhah
#زوم #خبر #روزنامهنگاری
🔸 ﺟﺎﻣﻌﻪﺷﻨﺎسی ﺗﻮﻟﻴﺪ ﺧﺒﺮ
ـ ﻣﺎ ﺧﺒﺮﻫﺎ را ﺟﻌﻞ نمیﻛﻨﻴﻢ.
ـ ﺑﻠﻪ، ﺟﻌﻞ نمیﻛﻨﻴﺪ، ولی ﺧﺒﺮﻫﺎ را میﺳﺎزﻳﺪ!
ﺣﻘﻴﻘﺖ ﻧﺨﺴﺖ را روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎران میﮔﻮﻳﻨﺪ ولی ﻧﻈـﺮ دوم ﻣﺘﻌﻠـﻖ ﺑـﻪ ﻛﺴﺎﻧﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ دﺳﺖاﻧﺪرﻛﺎر ﻋﻠﻮم اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﮔﺮوه دوم از ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺧﺒﺮﻫﺎ ﻳﺎ ”ﺧﺒﺮﺳﺎزی“ و ”ﺳـﺎﺧﺖ اﺟﺘﻤـﺎﻋﻲواﻗﻌﻴﺖ“ ﺳﺨﻦ میﮔﻮﻳﻨﺪ. روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎران میﮔﻮﻳﻨﺪ ﻛﻪ ﻳﻚ روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎر ﻣﺴﺌﻮل؛ ﺟﻬﺎﻧﻲ را ﻛﻪ میﺑﻴﻨﺪ ﮔﺰارش میﻛﻨﺪ و آﻧﭽﻪ را ﻛﻪ میﻧﻮﻳﺴﺪ واﻗﻌﻴﺖ اﺳﺖ. ﻫﺮ ﭼﻨـﺪ ﻛـﻪ ﻣﻤﻜـﻦ اﺳﺖ در اﻳﻦ ”واﻗﻊﻧﮕﺎری“ دﭼﺎر اﺣﺴﺎﺳﺎت و اﺣﻴﺎﻧﺎً ﺟﺎﻧﺒﺪاری ﺷﻮد.
داﻧﺸﻤﻨﺪان ﻋﻠﻮم اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ میﮔﻮﻳﻨﺪ روﻳﺪادﻫﺎ ﺑﻪﺧﻮدی ﺧـﻮد ﺑـﻪ #ﺧﺒـﺮ ﺗﺒﺪﻳﻞ نمیﺷﻮﻧﺪ و اﻳﻦ روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎران ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺧﺒﺮﻫﺎ را میﺳﺎزﻧﺪ. حتی اﮔﺮ روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎران ﺑﮕﻮﻳﻨـﺪ ﻛـﻪ ﺧﺒﺮﻫـﺎ واﻛـﻨﺶﻫـﺎیی ﺗـﺼﺎدﻓﻲ در ﺑﺮاﺑـﺮ روﻳﺪادﻫﺎیی ﺗﺼﺎدفی ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﻛﺎرﺷﻨﺎﺳﺎن ﻋﻠﻮم اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ دوﺑـﺎره ﺧﻮاﻫﻨـﺪ ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺗﺼﺎدﻓﺎً از اﻳﻦ روﻳﺪادﻫﺎی ﺗﺼﺎدفی ﺧﺒﺮ نمیﺳﺎزﻳﺪ!
اﻟﺒﺘﻪ روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎران ﻫﻢ میﺗﻮاﻧﻨﺪ از داﻧﺸﻤﻨﺪان ﻋﻠﻮم اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺑﭙﺮﺳﻨﺪ: ﺧﻮد ﺷﻤﺎ ﻋﻠﻢ را ﻛﺸﻒ میﻛﻨﻴﺪ ﻳﺎ میﺳﺎزﻳﺪ؟
اﻳﻦ ﺑﺤﺚ ﻫﻤﭽﻨﺎن اداﻣﻪ دارد و اﮔﺮ اداﻣﻪ نمیداﺷﺖ، ادﺑﻴﺎت ﻣﺮﺑﻮط ﺑـﻪ ”ﺟﺎﻣﻌﻪﺷﻨﺎسی ﺗﻮﻟﻴﺪ ﺧﺒﺮ“ ﭘﺪﻳﺪ نمیآﻣﺪ.
@younesshokrkhah
🔸 ﺟﺎﻣﻌﻪﺷﻨﺎسی ﺗﻮﻟﻴﺪ ﺧﺒﺮ
ـ ﻣﺎ ﺧﺒﺮﻫﺎ را ﺟﻌﻞ نمیﻛﻨﻴﻢ.
ـ ﺑﻠﻪ، ﺟﻌﻞ نمیﻛﻨﻴﺪ، ولی ﺧﺒﺮﻫﺎ را میﺳﺎزﻳﺪ!
ﺣﻘﻴﻘﺖ ﻧﺨﺴﺖ را روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎران میﮔﻮﻳﻨﺪ ولی ﻧﻈـﺮ دوم ﻣﺘﻌﻠـﻖ ﺑـﻪ ﻛﺴﺎﻧﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ دﺳﺖاﻧﺪرﻛﺎر ﻋﻠﻮم اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﮔﺮوه دوم از ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺧﺒﺮﻫﺎ ﻳﺎ ”ﺧﺒﺮﺳﺎزی“ و ”ﺳـﺎﺧﺖ اﺟﺘﻤـﺎﻋﻲواﻗﻌﻴﺖ“ ﺳﺨﻦ میﮔﻮﻳﻨﺪ. روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎران میﮔﻮﻳﻨﺪ ﻛﻪ ﻳﻚ روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎر ﻣﺴﺌﻮل؛ ﺟﻬﺎﻧﻲ را ﻛﻪ میﺑﻴﻨﺪ ﮔﺰارش میﻛﻨﺪ و آﻧﭽﻪ را ﻛﻪ میﻧﻮﻳﺴﺪ واﻗﻌﻴﺖ اﺳﺖ. ﻫﺮ ﭼﻨـﺪ ﻛـﻪ ﻣﻤﻜـﻦ اﺳﺖ در اﻳﻦ ”واﻗﻊﻧﮕﺎری“ دﭼﺎر اﺣﺴﺎﺳﺎت و اﺣﻴﺎﻧﺎً ﺟﺎﻧﺒﺪاری ﺷﻮد.
داﻧﺸﻤﻨﺪان ﻋﻠﻮم اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ میﮔﻮﻳﻨﺪ روﻳﺪادﻫﺎ ﺑﻪﺧﻮدی ﺧـﻮد ﺑـﻪ #ﺧﺒـﺮ ﺗﺒﺪﻳﻞ نمیﺷﻮﻧﺪ و اﻳﻦ روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎران ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺧﺒﺮﻫﺎ را میﺳﺎزﻧﺪ. حتی اﮔﺮ روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎران ﺑﮕﻮﻳﻨـﺪ ﻛـﻪ ﺧﺒﺮﻫـﺎ واﻛـﻨﺶﻫـﺎیی ﺗـﺼﺎدﻓﻲ در ﺑﺮاﺑـﺮ روﻳﺪادﻫﺎیی ﺗﺼﺎدفی ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﻛﺎرﺷﻨﺎﺳﺎن ﻋﻠﻮم اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ دوﺑـﺎره ﺧﻮاﻫﻨـﺪ ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺗﺼﺎدﻓﺎً از اﻳﻦ روﻳﺪادﻫﺎی ﺗﺼﺎدفی ﺧﺒﺮ نمیﺳﺎزﻳﺪ!
اﻟﺒﺘﻪ روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎران ﻫﻢ میﺗﻮاﻧﻨﺪ از داﻧﺸﻤﻨﺪان ﻋﻠﻮم اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺑﭙﺮﺳﻨﺪ: ﺧﻮد ﺷﻤﺎ ﻋﻠﻢ را ﻛﺸﻒ میﻛﻨﻴﺪ ﻳﺎ میﺳﺎزﻳﺪ؟
اﻳﻦ ﺑﺤﺚ ﻫﻤﭽﻨﺎن اداﻣﻪ دارد و اﮔﺮ اداﻣﻪ نمیداﺷﺖ، ادﺑﻴﺎت ﻣﺮﺑﻮط ﺑـﻪ ”ﺟﺎﻣﻌﻪﺷﻨﺎسی ﺗﻮﻟﻴﺪ ﺧﺒﺮ“ ﭘﺪﻳﺪ نمیآﻣﺪ.
@younesshokrkhah
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#تکنولوژی 🔸پرده پنهان شدن
بودن یا نبودن؟ مسئله این بود!
هدایت نور به گونهای که اشیای عمودی را حذف میکند و بکگروند و اشیای افقی را نگاه میدارد
بودن یا نبودن؟ مسئله این بود!
هدایت نور به گونهای که اشیای عمودی را حذف میکند و بکگروند و اشیای افقی را نگاه میدارد
🔸این فیسبوک تعمیر میشود؟
مقالهای درباره آینده #فیسبوک خواندم که تاکید نویسنده آن بر دو نکته محوری بود: یکی کاهش درآمد خالص این کمپانی و دیگری این که دو سناریو در برابر فیسبوک است:
۱. سناریوی موجود فیسبوک که کماکان متمرکز بر حرفهایی چون سؤاستفاده و زبان نفرت و مداخله کشورها در فیسبوک است
۲. فیسبوک باید از تمرکز کنونی بر کاربران دست بردارد و به جای آن فضای حاکم بر کاربران را در کانون استراتژی خود قرار دهد.
مقالهای درباره آینده #فیسبوک خواندم که تاکید نویسنده آن بر دو نکته محوری بود: یکی کاهش درآمد خالص این کمپانی و دیگری این که دو سناریو در برابر فیسبوک است:
۱. سناریوی موجود فیسبوک که کماکان متمرکز بر حرفهایی چون سؤاستفاده و زبان نفرت و مداخله کشورها در فیسبوک است
۲. فیسبوک باید از تمرکز کنونی بر کاربران دست بردارد و به جای آن فضای حاکم بر کاربران را در کانون استراتژی خود قرار دهد.
🔸ارتباطات بینفردی
▫️ نوشتهای نصب شده بر دیوار یک دبستان که در ظاهر شامل چند توصیه است و در باطن؛ چارهجویی برای منزوی نشدن برخی از دانشآموزان و آموزش غیر مستقیم #ارتباطات_بينفردی:
بعضی از بچهها از شما باهوشتر هستند
بعضی از بچهها لباسهای باحالتری دارند
بعضی از بچهها در ورزش از شما بهتر هستند،
🔘
شما هم ویژگیهای خاص خودتان را دارید.
بچهای باشید که میتواند با دیگران همراهی کند.
بچهای باشید که بخشنده است.
بچهای باشید که برای دیگران خوشحال است.
بچه خوبه باشید.
▫️ نوشتهای نصب شده بر دیوار یک دبستان که در ظاهر شامل چند توصیه است و در باطن؛ چارهجویی برای منزوی نشدن برخی از دانشآموزان و آموزش غیر مستقیم #ارتباطات_بينفردی:
بعضی از بچهها از شما باهوشتر هستند
بعضی از بچهها لباسهای باحالتری دارند
بعضی از بچهها در ورزش از شما بهتر هستند،
🔘
اهمیتی نداره
شما هم ویژگیهای خاص خودتان را دارید.
بچهای باشید که میتواند با دیگران همراهی کند.
بچهای باشید که بخشنده است.
بچهای باشید که برای دیگران خوشحال است.
بچه خوبه باشید.
🎼 نقشهای ارتباطی موسیقی
#موسیقی بیکلام برای هر کس معنای متفاوتی دارد، ممکن است وقتی که مخاطبان به آوای سازها گوش میسپارند، یک نفر از ویولن خوشش بیاید و فرد دیگری از سازهای بادی و به فراخور حس و حالی که دارند درک متفاوتی از آن موسیقی داشته باشند. ولی زمانی که موسیقی باکلام است، محوریت کار کلام میشود و مخاطب با توجه به متن کلام و مفهوم مورد نظر شاعر پیش خواهد رفت....
اگر شما هر بلیط اپرا را یک میلیون تومان بفروشید و تالار وحدت (تهران) پر شود، هزینه یک شب آن تأمین نخواهد شد؛ چرا که عوامل زیادی از جمله ارکستر، خوانندگان، کارگردان و ... برای ساخت برنامه یک شب از اپرا همکاری میکنند. ولی در تمام کشورهای دنیا مجانی اجرا میکنند و دولتها هزینه آن را پرداخت میکنند؛ زیرا میخواهند مردم تربیت شنیداری پیدا کنند، جامعه مهربانتر شود و موسیقی را بشنوند ....
آموزش موسیقی از کودکی و پافشاری کمتر بر دروسی که در آینده خیلی به کار دانشآموزان نمیآید، باعث خواهد شد تا جامعه آرامتر باشد و آمار جرم و بزه کاهش بیابد....
حضور در گروههای موسیقی باعث میشود که فرد احترام گذاشتن به دیگران را یاد بگیرد؛ زیرا در یک گروه موسیقی؛ گاهی باید متوقف شوند تا دیگر نوازندگان نقش خود را ایفا کنند. در چنین حالتی این فرد یاد خواهد گرفت تا در جامعه نیز به حقوق مادی و معنوی که برایش تعیین شده است، احترام بگذارد.
▫️#کیوان_ساکت نوازنده و آهنگساز در گفتوگو با ایسنا
#موسیقی بیکلام برای هر کس معنای متفاوتی دارد، ممکن است وقتی که مخاطبان به آوای سازها گوش میسپارند، یک نفر از ویولن خوشش بیاید و فرد دیگری از سازهای بادی و به فراخور حس و حالی که دارند درک متفاوتی از آن موسیقی داشته باشند. ولی زمانی که موسیقی باکلام است، محوریت کار کلام میشود و مخاطب با توجه به متن کلام و مفهوم مورد نظر شاعر پیش خواهد رفت....
اگر شما هر بلیط اپرا را یک میلیون تومان بفروشید و تالار وحدت (تهران) پر شود، هزینه یک شب آن تأمین نخواهد شد؛ چرا که عوامل زیادی از جمله ارکستر، خوانندگان، کارگردان و ... برای ساخت برنامه یک شب از اپرا همکاری میکنند. ولی در تمام کشورهای دنیا مجانی اجرا میکنند و دولتها هزینه آن را پرداخت میکنند؛ زیرا میخواهند مردم تربیت شنیداری پیدا کنند، جامعه مهربانتر شود و موسیقی را بشنوند ....
آموزش موسیقی از کودکی و پافشاری کمتر بر دروسی که در آینده خیلی به کار دانشآموزان نمیآید، باعث خواهد شد تا جامعه آرامتر باشد و آمار جرم و بزه کاهش بیابد....
حضور در گروههای موسیقی باعث میشود که فرد احترام گذاشتن به دیگران را یاد بگیرد؛ زیرا در یک گروه موسیقی؛ گاهی باید متوقف شوند تا دیگر نوازندگان نقش خود را ایفا کنند. در چنین حالتی این فرد یاد خواهد گرفت تا در جامعه نیز به حقوق مادی و معنوی که برایش تعیین شده است، احترام بگذارد.
▫️#کیوان_ساکت نوازنده و آهنگساز در گفتوگو با ایسنا
#تراس 🔸 ارتباط با ناشناخته
#موسیقی میتواند بینام را بنامد و با ناشناخته ارتباط برقرار کند.
▫️#لئونارد_برنستاین (۱۹۱۸ – ۱۹۹۰) آهنگساز، نویسنده، موسیقیدان، مدرس موسیقی و نوازندهٔ پیانو - آمریکا
@younesshokrkhah
#موسیقی میتواند بینام را بنامد و با ناشناخته ارتباط برقرار کند.
▫️#لئونارد_برنستاین (۱۹۱۸ – ۱۹۹۰) آهنگساز، نویسنده، موسیقیدان، مدرس موسیقی و نوازندهٔ پیانو - آمریکا
@younesshokrkhah
#تیتر #روزنامهنگاری
🔸اﺻﻄﻼﺣﺎت ﺑﻴﻦالمللی ﺗﻴﺘﺮ
• ﻫﺮﮔﺎه اﺷﺘﺒﺎهی در ﭼﻴﺪن ﺗﻴﺘﺮﻫﺎ رخ دﻫﺪ ﺑﻪ آن Headbust میﮔﻮﻳﻨﺪ.
• ﻫﺮﮔﺎه ﺑﻘﻴه ﺧﺒﺮ در ﺻﻔﺤه دﻳﮕﺮی ﺑﻴﺎﻳﺪ و ﺗﻴﺘﺮ ﺧﺒﺮ ــ در آن ﺻﻔﺤﻪ ــ ﭼﻪ ﻛﺎﻣﻞ و ﭼﻪ ﻧﺎﺗﻤﺎم آورده ﺷﻮد، head Jump ﻧﺎﻣﻴﺪه میﺷﻮد.
• ﺑﺮای ﺗﻴﺘﺮ اول ﭘﻨﺞ ﻣﻌﺎدل وﺟﻮد دارد:
Top head, Ribbon, streamer,Banner, Line
• ﺑﻪﻣﻴﺰان واﺣﺪﻫﺎی ﺗﻴﺘﺮ؛ اﻋﻢ از واژهﻫﺎ و ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﻓﻀﺎیی ﻛﻪ ﺑﻴﻦ واژهﻫﺎ وﺟﻮد دارد Count Headline ﮔﻔﺘﻪ میﺷﻮد.
• ﺑﻪ ﺗﻴﺘﺮ اصلی در ﺻﻔﺤﺎت داخلی ــ ﻧﻪ ﺻﻔﺤه اول ــ Binder میﮔﻮﻳﻨﺪ.
• ﺑﻪ ﺗﻴﺘﺮی ﻛﻪ خیلی وﻗﺖﻫﺎ ﻛﺎرﺑﺮد دارد ــ ﺑﻪوﻳﮋه ﺗﻴﺘﺮﻫﺎی ﺳـﺘﻮنﻫﺎی ﺛﺎﺑﺖ ــ ولی دوﺑﺎره در ﺣﺮوفچینی ﭼﻴﺪه نمیﺷﻮد، و ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺣﺎﺿﺮ و آﻣﺎده اﺳﺖ head Standing میﮔﻮﻳﻨﺪ.
• ﺑﻪ ﺗﻴﺘﺮﻫﺎیی ﻛﻪ از ﻳﻚ ﻣﺘﻦ ﻳﺎ ﺟﺎی دﻳﮕﺮ وام ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪهاﻧﺪ ﺗـﺎ ﺿﻤﻦ ﺗﺤﺮﻳﻚ ﺧﻮاﻧﻨﺪه ﻓﻮراً او را ﺑﻪ ﻣﻮﺿﻮع ﺑﺮﺳﺎﻧﻨﺪ Crossheads میﮔﻮﻳﻨﺪ: ﭘﺎﻳﻴﺰ ”ﭘﺪرﺳﺎﻻر“، ”ﺑﻴﻨﻮاﻳﺎن.“
• ﺑﻪ ﺗﻜﻤﻴﻞﻛﻨﻨﺪهﻫﺎی اﻃﻼﻋﺎت ﻣﻮﺟﻮد در ﺗﻴﺘﺮ Strapline میﮔﻮﻳﻨﺪ ﻛـﻪ ﻣﻌﻤﻮﻻ ﺑﻴﻦ ﺳﻪ ﺗﺎ ﺷﺶ ﻛﻠﻤﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ. اﻳﻦ ﻣﻜﻤﻞﻫﺎ دﻗﻴﻘﺎ ﻣﺜﻞ ﺷﻌﺎرﻫﺎیی ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﺎ ﻳﻚ ﺑﺮﻧﺪ ﺗبلیغاتی میآﻳﻨﺪ: (ﺳـﻮنی: ﺷـﺒﻴﻪ ﻫـﻴﭻﭼﻴـﺰدﻳﮕﺮ) اﺳﻠﻮﮔﺎن اوﻟﻴﻪ ﺳﻮنی (ﺳﻮنی: ﺑﺴﺎز و ﺑﺎور ﻛﻦ)
• ﻫﺮﮔﺎه ﻳﻚ ﺟﻤﻠﻪ ﺑﺘﻮاﻧﺪ ــ در ﻫﺮ ﺟﺎی ﻣﺘﻦ ﻛﻪ ﺑﻴﺎﻳﺪ ــ مطلبی را ﺧﻼﺻﻪ ﻛﻨﺪ ﺑﻪ آن Standfirst میﮔﻮﻳﻨﺪ. اﻳﻦ ﺗﻜﻨﻴﻚ ﺑﻴﺸﺘﺮ در #روزﻧﺎمهﻧﮕﺎریآﻧﻼﻳﻦ ﻣﻮرد اﺳﺘﻔﺎده ﻗﺮار میﮔﻴﺮد و ﺟﻤﻠﻪ ﻣﺮﺑﻮﻃﻪ را ﻫﻢ ﺑﻪﺻـﻮرت ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ (Bold) ﻛﺎر میﻛﻨﻨﺪ.
@younesshokrkhah
🔸اﺻﻄﻼﺣﺎت ﺑﻴﻦالمللی ﺗﻴﺘﺮ
• ﻫﺮﮔﺎه اﺷﺘﺒﺎهی در ﭼﻴﺪن ﺗﻴﺘﺮﻫﺎ رخ دﻫﺪ ﺑﻪ آن Headbust میﮔﻮﻳﻨﺪ.
• ﻫﺮﮔﺎه ﺑﻘﻴه ﺧﺒﺮ در ﺻﻔﺤه دﻳﮕﺮی ﺑﻴﺎﻳﺪ و ﺗﻴﺘﺮ ﺧﺒﺮ ــ در آن ﺻﻔﺤﻪ ــ ﭼﻪ ﻛﺎﻣﻞ و ﭼﻪ ﻧﺎﺗﻤﺎم آورده ﺷﻮد، head Jump ﻧﺎﻣﻴﺪه میﺷﻮد.
• ﺑﺮای ﺗﻴﺘﺮ اول ﭘﻨﺞ ﻣﻌﺎدل وﺟﻮد دارد:
Top head, Ribbon, streamer,Banner, Line
• ﺑﻪﻣﻴﺰان واﺣﺪﻫﺎی ﺗﻴﺘﺮ؛ اﻋﻢ از واژهﻫﺎ و ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﻓﻀﺎیی ﻛﻪ ﺑﻴﻦ واژهﻫﺎ وﺟﻮد دارد Count Headline ﮔﻔﺘﻪ میﺷﻮد.
• ﺑﻪ ﺗﻴﺘﺮ اصلی در ﺻﻔﺤﺎت داخلی ــ ﻧﻪ ﺻﻔﺤه اول ــ Binder میﮔﻮﻳﻨﺪ.
• ﺑﻪ ﺗﻴﺘﺮی ﻛﻪ خیلی وﻗﺖﻫﺎ ﻛﺎرﺑﺮد دارد ــ ﺑﻪوﻳﮋه ﺗﻴﺘﺮﻫﺎی ﺳـﺘﻮنﻫﺎی ﺛﺎﺑﺖ ــ ولی دوﺑﺎره در ﺣﺮوفچینی ﭼﻴﺪه نمیﺷﻮد، و ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺣﺎﺿﺮ و آﻣﺎده اﺳﺖ head Standing میﮔﻮﻳﻨﺪ.
• ﺑﻪ ﺗﻴﺘﺮﻫﺎیی ﻛﻪ از ﻳﻚ ﻣﺘﻦ ﻳﺎ ﺟﺎی دﻳﮕﺮ وام ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪهاﻧﺪ ﺗـﺎ ﺿﻤﻦ ﺗﺤﺮﻳﻚ ﺧﻮاﻧﻨﺪه ﻓﻮراً او را ﺑﻪ ﻣﻮﺿﻮع ﺑﺮﺳﺎﻧﻨﺪ Crossheads میﮔﻮﻳﻨﺪ: ﭘﺎﻳﻴﺰ ”ﭘﺪرﺳﺎﻻر“، ”ﺑﻴﻨﻮاﻳﺎن.“
• ﺑﻪ ﺗﻜﻤﻴﻞﻛﻨﻨﺪهﻫﺎی اﻃﻼﻋﺎت ﻣﻮﺟﻮد در ﺗﻴﺘﺮ Strapline میﮔﻮﻳﻨﺪ ﻛـﻪ ﻣﻌﻤﻮﻻ ﺑﻴﻦ ﺳﻪ ﺗﺎ ﺷﺶ ﻛﻠﻤﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ. اﻳﻦ ﻣﻜﻤﻞﻫﺎ دﻗﻴﻘﺎ ﻣﺜﻞ ﺷﻌﺎرﻫﺎیی ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﺎ ﻳﻚ ﺑﺮﻧﺪ ﺗبلیغاتی میآﻳﻨﺪ: (ﺳـﻮنی: ﺷـﺒﻴﻪ ﻫـﻴﭻﭼﻴـﺰدﻳﮕﺮ) اﺳﻠﻮﮔﺎن اوﻟﻴﻪ ﺳﻮنی (ﺳﻮنی: ﺑﺴﺎز و ﺑﺎور ﻛﻦ)
• ﻫﺮﮔﺎه ﻳﻚ ﺟﻤﻠﻪ ﺑﺘﻮاﻧﺪ ــ در ﻫﺮ ﺟﺎی ﻣﺘﻦ ﻛﻪ ﺑﻴﺎﻳﺪ ــ مطلبی را ﺧﻼﺻﻪ ﻛﻨﺪ ﺑﻪ آن Standfirst میﮔﻮﻳﻨﺪ. اﻳﻦ ﺗﻜﻨﻴﻚ ﺑﻴﺸﺘﺮ در #روزﻧﺎمهﻧﮕﺎریآﻧﻼﻳﻦ ﻣﻮرد اﺳﺘﻔﺎده ﻗﺮار میﮔﻴﺮد و ﺟﻤﻠﻪ ﻣﺮﺑﻮﻃﻪ را ﻫﻢ ﺑﻪﺻـﻮرت ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ (Bold) ﻛﺎر میﻛﻨﻨﺪ.
@younesshokrkhah
#کتاب
🔸اینترنت و سواد مجازی
▫️دوشنبه ۲۰ آبان ۹۸
▫️رونمایی از کتاب اینترنت و سواد مجازی
▫️پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات
@younesshokrkhah
🔸اینترنت و سواد مجازی
▫️دوشنبه ۲۰ آبان ۹۸
▫️رونمایی از کتاب اینترنت و سواد مجازی
▫️پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات
@younesshokrkhah
عرصههای ارتباطی
#کتاب 🔸اینترنت و سواد مجازی ▫️دوشنبه ۲۰ آبان ۹۸ ▫️رونمایی از کتاب اینترنت و سواد مجازی ▫️پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات @younesshokrkhah
#کتاب 🔸اینترنت و سواد مجازی
موضوع #اینترنت در اذهان عمومی ما هنوز موقعیت درستی ندارد. مفهوم #سواد مجازی و حتی خود مفهوم فضای #مجازی هم چنین وضعی را دارد. هنوز امروز نمیدانیم درباره اینترنت باید از چه تعریفی استفاده کنیم؟ معنای لغوی آن یعنی درون نت اما آنچه در آن در جامعه ما جاری و ساری است تنها عارضه دانلود است و هنوز بویی از شبکه بودنش نبردهایم. این مساله خیلی دردآور است. خیلیها فکر میکنند اینترنت امری است نجاتبخش و دسترسی به آن اتفاقی بزرگ را برای ما رقم میزند اما واقعیت این است که اینترنت برای ما در ایران تنها اکسس فراهم کرده است و موقعیت ساخته اما یاد نگرفتهایم که اینترنت قرار بوده تکنولوژی توزیع باشد و هم افزایی ایجاد کند. هنوز دقت نداریم که اگر کتابی در اینترنت هست ما به ازای بیرونی دارد. همچنین اینترنت زمانشکن و مکانشکن است.
طبق بررسیهای این کتاب ما در ایران در مجموع حدود ۸۰ مطالعه درباره سواد رسانهای نداریم؛ پس مفهوم سواد درگیر درک بیشتر است.
کار دشواری که دکتر عاملی و همکارشان انجام دادند، پرداختن به یک پدیده بزرگ است که نکات عدیدهای در خود جای داده است. این عزیزان تلاش کردند برای یک امر بی نام، نام وضع کنند.
کتاب اینترنت و سواد مجازی از چند منظر درخور اهمیت است. دوستان در فضایی پا گذاشتند که زیاد رد پا جلویشان نبوده است. دکتر عاملی سالهاست در مورد مفهوم دو فضایی شدن کار میکنند و در این کتاب میگویند باید به تغییر سرمشق دقت کنیم تا ببینیم مسیر ما کجاست. این مولفان به پدیدهای پرداختند که در قلب آن تکنولوژی وجود دارد. کتاب اینترنت و سواد مجازی دچار مردگی سریع نخواهد شد. این کتاب سرشار از رد پاهای فراوان برای علاقهمندان این حوزه است. این کتاب یک منظره فکری است که هر کس بنا بر علاقه خود میتواند در قسمتی از آن اطراق کند.
دوشنبه ۲۰ آبان ۹۸ | رونمایی از کتاب اینترنت و سواد مجازی | پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات
موضوع #اینترنت در اذهان عمومی ما هنوز موقعیت درستی ندارد. مفهوم #سواد مجازی و حتی خود مفهوم فضای #مجازی هم چنین وضعی را دارد. هنوز امروز نمیدانیم درباره اینترنت باید از چه تعریفی استفاده کنیم؟ معنای لغوی آن یعنی درون نت اما آنچه در آن در جامعه ما جاری و ساری است تنها عارضه دانلود است و هنوز بویی از شبکه بودنش نبردهایم. این مساله خیلی دردآور است. خیلیها فکر میکنند اینترنت امری است نجاتبخش و دسترسی به آن اتفاقی بزرگ را برای ما رقم میزند اما واقعیت این است که اینترنت برای ما در ایران تنها اکسس فراهم کرده است و موقعیت ساخته اما یاد نگرفتهایم که اینترنت قرار بوده تکنولوژی توزیع باشد و هم افزایی ایجاد کند. هنوز دقت نداریم که اگر کتابی در اینترنت هست ما به ازای بیرونی دارد. همچنین اینترنت زمانشکن و مکانشکن است.
طبق بررسیهای این کتاب ما در ایران در مجموع حدود ۸۰ مطالعه درباره سواد رسانهای نداریم؛ پس مفهوم سواد درگیر درک بیشتر است.
کار دشواری که دکتر عاملی و همکارشان انجام دادند، پرداختن به یک پدیده بزرگ است که نکات عدیدهای در خود جای داده است. این عزیزان تلاش کردند برای یک امر بی نام، نام وضع کنند.
کتاب اینترنت و سواد مجازی از چند منظر درخور اهمیت است. دوستان در فضایی پا گذاشتند که زیاد رد پا جلویشان نبوده است. دکتر عاملی سالهاست در مورد مفهوم دو فضایی شدن کار میکنند و در این کتاب میگویند باید به تغییر سرمشق دقت کنیم تا ببینیم مسیر ما کجاست. این مولفان به پدیدهای پرداختند که در قلب آن تکنولوژی وجود دارد. کتاب اینترنت و سواد مجازی دچار مردگی سریع نخواهد شد. این کتاب سرشار از رد پاهای فراوان برای علاقهمندان این حوزه است. این کتاب یک منظره فکری است که هر کس بنا بر علاقه خود میتواند در قسمتی از آن اطراق کند.
دوشنبه ۲۰ آبان ۹۸ | رونمایی از کتاب اینترنت و سواد مجازی | پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات
#ارزشهایخبری #تجربه #روزنامهنگاری
🔸 ﺑﻪ ﻫﺮ روﻳﺪاد از دو زاوﻳﻪ ﺑﻨﮕﺮﻳﻢ
ﺑﺮای اﻳﻨﻜـﻪ ﺑـﻪ اﻳـﻦ #ارزشﻫﺎی_خبری پی ﺑﺒـﺮﻳﻢ ﺿﺮوری اﺳﺖ ﻛﻪ اﺑﺘﺪا ﺑﻪ ﻫﺮ روﻳﺪاد از دو زاوﻳﻪ و وﺟﻪ ﺑﻨﮕﺮﻳﻢ:
۱. زاوﻳﻪ ﻳﺎ وﺟﻪ عینی؛ ﻛﻪ ﻫﻤﺎن ﻣﺎﻫﻴﺖ روﻳﺪاد اﺳﺖ ﺑﺎ ﻫﺮ آﻧﭽﻪ در آن ﻫﺴﺖ.
۲. زاوﻳﻪ ﻳﺎ وﺟﻪ اﻧﺴﺎﻧﻲ؛ ﻛﻪ ﻫﻤﺎن ﻣﻼﺣﻈﺎت ﻋﺎطفی ﻣﻮﺟﻮد در ﻫﺮ ﻓﺮد اﺳﺖ.
وﺟﻪ عینی؛ در اﻳﻦ وﺟﻪ ﻛﻪ ﺟﻨﺒه عینی و منطقی روﻳﺪاد اﺳﺖ ﺑﺎ ﺳﺎزهﻫﺎیی ﻫﻤﭽﻮن اﻫﻤﻴﺖ ذاﺗﻲ، ﻣﺸﺘﻤﻞ ﺑﺮ ﺑﺰرگیﻛﺎرﻫﺎ و اﻗـﺪاﻣﺎت؛ ﻣﺜـﻞ اﺣـﺪاث ﻳﻚ ﺳﺪ ﻳﺎ ﻧﻴﺮوﮔﺎه ﺑﺮق، ﺑﺰرگی و ﻓﺮاوانی ﻣﻘـﺪار ﻣﺜـﻞ ﻗﺮﺑﺎﻧﻴـﺎن ﻳـﻚ ﻓﺎﺟﻌﻪ، ﺑﺰرگی و ﺣﺠﻢ ﻗﺪرت، ﻧﻈﻴﺮ ﻗﺪرت ﻳـﻚ دوﻟـﺖ ﻳـﺎ ﻧﻬـﺎد و ﻳـﺎ ﺷﺨﺺ، ﺑﺰرﮔﻲ ﻧﺘﺎﻳﺞ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﭘﻴﺎﻣﺪﻫﺎ و ﻋﻜﺲاﻟﻌﻤﻞﻫﺎی ﺑﺰرگ، ﻣﺠﺎورت ﻛﻪ ﻣﺸﺘﻤﻞ اﺳﺖ ﺑـﺮ ﻣﺠـﺎورت ﺟﻐﺮاﻓﻴـﺎیی ﻫﻤﺎﻧﻨـﺪ اﻫﻤﻴـﺖ ﻛـﺸﻮرﻫﺎی ﻫﻤﺴﺎﻳﻪ ﺑﺮای اﻳﺮان و ﻣﺠﺎورت ﻣﻌﻨﻮی ﻣﺜـﻞ اﻫﻤﻴـﺖ ﻛـﺸﻮرﻫﺎی ﺟﻬـﺎن اﺳﻼم ﺑﺮای اﻳﺮان، ﻣﺴﺌﻠﻪ ﻧﺪرت ﻛﻪ ﻣﺸﺘﻤﻞ اﺳﺖ ﺑﺮ ﻣﻄﻠﻖ، مثل ﺳﻔﺮ اﻧﺴﺎن ﺑﻪ ﻛﺮه ﻣﺎه و نسبی نظیر ﺳﻘﻮط ﻫﻮاﭘﻴﻤﺎﻫﺎ... ﺳﺮ و ﻛﺎر دارﻳﻢ.
وﺟﻪ اﻧﺴﺎﻧﻲ؛ در اﻳﻦ وﺟﻪ از ﺟﻨﺒه عینی ﻓﺎﺻﻠﻪ میﮔﻴـﺮﻳﻢ و ﻣﻌﻴﺎرﻫـﺎی اﻧﺘﺨﺎب و ﮔﺰﻳﻨﺶ دﻳﮕﺮ از ﻋﻴﻨﻴﺖ ﺑﺮﺧﻮردار ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ و ﺑﻪ دﻳﮕـﺮ ﺳـﺨﻦ، ﻣﻌﻴﺎرﻫﺎ ﭼﻨﺪان ﭘﺎﻳﺒﻨﺪ اﺳﺘﺪﻻل و ﻣﻨﻄﻖ ﻧﺨﻮاﻫﻨﺪ ﺑـﻮد. در ﺟﻨﺒه اﻧـﺴﺎنی نمیﺗﻮان ﺑﺮای ﻋﻠﻞ اﻧﺘﺨﺎبﻫﺎ، ﺣﺴﺎب و ﻛﺘﺎب وﻳﮋه ﻗﺎﺋـﻞ ﺷـﺪ. ﻋﻠـﺖ اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ در ﺟﻨﺒه اﻧﺴﺎنی، ﻧﺤﻮه ﮔﺰﻳﻨﺶ روﻳﺪادﻫﺎ ﺑﻪ وﺟﻮه ﻋﺎطفی، اﺣﺴﺎسی و روانی اﻧﺴﺎنﻫﺎ ﻣﺮﺑﻮط میﺷﻮد.
@younesshokrkhah
🔸 ﺑﻪ ﻫﺮ روﻳﺪاد از دو زاوﻳﻪ ﺑﻨﮕﺮﻳﻢ
ﺑﺮای اﻳﻨﻜـﻪ ﺑـﻪ اﻳـﻦ #ارزشﻫﺎی_خبری پی ﺑﺒـﺮﻳﻢ ﺿﺮوری اﺳﺖ ﻛﻪ اﺑﺘﺪا ﺑﻪ ﻫﺮ روﻳﺪاد از دو زاوﻳﻪ و وﺟﻪ ﺑﻨﮕﺮﻳﻢ:
۱. زاوﻳﻪ ﻳﺎ وﺟﻪ عینی؛ ﻛﻪ ﻫﻤﺎن ﻣﺎﻫﻴﺖ روﻳﺪاد اﺳﺖ ﺑﺎ ﻫﺮ آﻧﭽﻪ در آن ﻫﺴﺖ.
۲. زاوﻳﻪ ﻳﺎ وﺟﻪ اﻧﺴﺎﻧﻲ؛ ﻛﻪ ﻫﻤﺎن ﻣﻼﺣﻈﺎت ﻋﺎطفی ﻣﻮﺟﻮد در ﻫﺮ ﻓﺮد اﺳﺖ.
وﺟﻪ عینی؛ در اﻳﻦ وﺟﻪ ﻛﻪ ﺟﻨﺒه عینی و منطقی روﻳﺪاد اﺳﺖ ﺑﺎ ﺳﺎزهﻫﺎیی ﻫﻤﭽﻮن اﻫﻤﻴﺖ ذاﺗﻲ، ﻣﺸﺘﻤﻞ ﺑﺮ ﺑﺰرگیﻛﺎرﻫﺎ و اﻗـﺪاﻣﺎت؛ ﻣﺜـﻞ اﺣـﺪاث ﻳﻚ ﺳﺪ ﻳﺎ ﻧﻴﺮوﮔﺎه ﺑﺮق، ﺑﺰرگی و ﻓﺮاوانی ﻣﻘـﺪار ﻣﺜـﻞ ﻗﺮﺑﺎﻧﻴـﺎن ﻳـﻚ ﻓﺎﺟﻌﻪ، ﺑﺰرگی و ﺣﺠﻢ ﻗﺪرت، ﻧﻈﻴﺮ ﻗﺪرت ﻳـﻚ دوﻟـﺖ ﻳـﺎ ﻧﻬـﺎد و ﻳـﺎ ﺷﺨﺺ، ﺑﺰرﮔﻲ ﻧﺘﺎﻳﺞ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﭘﻴﺎﻣﺪﻫﺎ و ﻋﻜﺲاﻟﻌﻤﻞﻫﺎی ﺑﺰرگ، ﻣﺠﺎورت ﻛﻪ ﻣﺸﺘﻤﻞ اﺳﺖ ﺑـﺮ ﻣﺠـﺎورت ﺟﻐﺮاﻓﻴـﺎیی ﻫﻤﺎﻧﻨـﺪ اﻫﻤﻴـﺖ ﻛـﺸﻮرﻫﺎی ﻫﻤﺴﺎﻳﻪ ﺑﺮای اﻳﺮان و ﻣﺠﺎورت ﻣﻌﻨﻮی ﻣﺜـﻞ اﻫﻤﻴـﺖ ﻛـﺸﻮرﻫﺎی ﺟﻬـﺎن اﺳﻼم ﺑﺮای اﻳﺮان، ﻣﺴﺌﻠﻪ ﻧﺪرت ﻛﻪ ﻣﺸﺘﻤﻞ اﺳﺖ ﺑﺮ ﻣﻄﻠﻖ، مثل ﺳﻔﺮ اﻧﺴﺎن ﺑﻪ ﻛﺮه ﻣﺎه و نسبی نظیر ﺳﻘﻮط ﻫﻮاﭘﻴﻤﺎﻫﺎ... ﺳﺮ و ﻛﺎر دارﻳﻢ.
وﺟﻪ اﻧﺴﺎﻧﻲ؛ در اﻳﻦ وﺟﻪ از ﺟﻨﺒه عینی ﻓﺎﺻﻠﻪ میﮔﻴـﺮﻳﻢ و ﻣﻌﻴﺎرﻫـﺎی اﻧﺘﺨﺎب و ﮔﺰﻳﻨﺶ دﻳﮕﺮ از ﻋﻴﻨﻴﺖ ﺑﺮﺧﻮردار ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ و ﺑﻪ دﻳﮕـﺮ ﺳـﺨﻦ، ﻣﻌﻴﺎرﻫﺎ ﭼﻨﺪان ﭘﺎﻳﺒﻨﺪ اﺳﺘﺪﻻل و ﻣﻨﻄﻖ ﻧﺨﻮاﻫﻨﺪ ﺑـﻮد. در ﺟﻨﺒه اﻧـﺴﺎنی نمیﺗﻮان ﺑﺮای ﻋﻠﻞ اﻧﺘﺨﺎبﻫﺎ، ﺣﺴﺎب و ﻛﺘﺎب وﻳﮋه ﻗﺎﺋـﻞ ﺷـﺪ. ﻋﻠـﺖ اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ در ﺟﻨﺒه اﻧﺴﺎنی، ﻧﺤﻮه ﮔﺰﻳﻨﺶ روﻳﺪادﻫﺎ ﺑﻪ وﺟﻮه ﻋﺎطفی، اﺣﺴﺎسی و روانی اﻧﺴﺎنﻫﺎ ﻣﺮﺑﻮط میﺷﻮد.
@younesshokrkhah
#خبر 🔸 خبر به مثابه ﮔﻔﺘﻤﺎن
اﻛﻨﻮن ﺑﺎور ﻫﻤﮕﺎﻧﻲ اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛـﻪ راﺑﻄـه ﻋﻼﻳـﻢ، ﻣﻌـﺎنی و ﺷـﺮاﻳﻂ ﺗﺎریخی و اﺟﺘﻤﺎعی ﺣﺎﻛﻢ ﺑﺮ ﺳﺎﺧﺘﺎر ﻧﺸﺎﻧﻪای #ﮔﻔﺘﻤﺎن (Discourse) از ﻟﺤﺎظ ﻣﺤﺘﻮا ﻗﺎﺑﻞ ﺗﺤﻠﻴﻞ اﺳﺖ و ﻫﻤﻴﻦﻃﻮر ﺧﺒﺮ، ﻛـﻪ آن ﻧﻴـﺰ ﻧـﻮعی ﮔﻔﺘﻤـﺎن ﻣﺤـﺴﻮب میﺷـﻮد.
میداﻧـﻴﻢ ﻛـﻪ ﮔﻔﺘﻤـﺎن در ﺣﻘﻴﻘـﺖ اﺻﻄﻼحی اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪﻫﺎی ﻛﺎرﺑﺮد، در زمانی ﻛﻪ در ﻧﺘﻴﺠـه ﻳـﻚ ﻛـﻨﺶ ارﺗﺒﺎﻃﻲ ﺣﺎﺻﻞ ﺷﺪه اﺳﺖ، ﻣﺮﺑﻮط میﺷﻮد. ﺑﻪ دﻳﮕﺮ ﺳﺨﻦ، در ﺣﺎﻟﻲ ﻛـﻪ ﮔﺮاﻣﺮ ﻳﺎ دﺳﺘﻮر زﺑﺎن، ﻗﻮاﻧﻴﻦ ﻛﺎرﺑﺮدﻫﺎی زﺑﺎنی را ﺑﺮرسی میﻛﻨـﺪ ﺗـﺎ واﺣﺪﻫﺎی دﺳﺘﻮری ﻧﻈﻴﺮ ﺟﻤﻠﻪ، ﻋﺒﺎرت و ﮔﺰاره را اﻳﺠﺎد کند، ﮔﻔﺘﻤﺎن واﺣﺪﻫﺎی ﺑﺰرگﺗﺮ زﺑﺎنی ﻫﻤﭽﻮن ﭘﺎراﮔﺮافﻫﺎ، ﻣﻜﺎﻟﻤﺎت و ﻣﺼﺎﺣﺒﻪﻫـﺎ را در ﺑﺮمیﮔﻴﺮد.
آﻧﭽﻪ اﻛﻨﻮن تحت ﻋﻨــﻮان ﺗﺤﻠﻴﻞ ﮔﻔﺘﻤﺎن اﻧﺘﻘﺎدی در ﺑﺮاﺑﺮ ﺗﺤﻠﻴﻞ ﻣﺤﺘﻮا در ﭘﮋوﻫﺶﻫﺎی ارﺗﺒﺎﻃﻲ ﻣﻄﺮح ﺷﺪه اﺳﺖ، ﻋﻤﻼً ﺑﻪ ﻣﻄﺎﻟﻌه اﻳﻦ اﻣﺮ اﺧﺘﺼﺎص دارد ﻛﻪ ﭼﻄﻮر ﺟﻤﻼت در زﺑﺎن ﻣﻜﺘﻮب، واﺣﺪﻫﺎی ﺑﺰرگﺗﺮ ﻣﻌﻨﺎیی ﻧﻈﻴﺮ ﭘﺎراﮔﺮاف، ﻣﻜﺎﻟﻤﻪ و ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ را ﺷـﻜﻞ میدﻫﻨـﺪ و ﭼﮕﻮﻧـﻪ ﺗﻜـﻮﻳﻦ اﻳـﻦ واﺣﺪﻫﺎی ﻣﻌﻨﺎیی ﺑﺮﺳﺎﺧﺖ ﻛﻞ ﮔﻔﺘﻤﺎن ﺗﺄﺛﻴﺮ میﮔﺬارد؛ و ﻃﺒﻌﺎ میداﻧﻴﻢ ﻛﻪ در ﺣﺎلیﻛﻪ ﺷﻴﻮه ﺗﺤﻠﻴﻞ ﻣﺤﺘﻮا ﺑﻪﻃﻮر سنتی ﺑـﺮ ﻣﺤﺘﻮای آﺷﻜﺎر ﭘﻴﺎمﻫﺎی وﺳﺎﻳﻞ ارﺗﺒﺎط جمعی و ﺑﺮرسی کمی آنﻫﺎ ﺗﺄﻛﻴﺪ میورزد، در ﺗﺤﻠﻴﻞ ﮔﻔﺘﻤﺎن اﻧﺘﻘﺎدی، ﭘﻴﺎمﻫﺎی وﺳﺎﻳﻞ ارﺗﺒﺎط جمعی از ﺟﻨﺒﻪﻫﺎی کیفی و کمی ﺑﺮرسی میﺷﻮﻧﺪ و راﺑﻄﻪ آنﻫﺎ ﺑﺎ ﺳﺎﺧﺖﻫﺎی ﻓﺮاﮔﻴﺮﺗﺮ ﺳﻴﺎسی ﻳﺎ فرهنگی و ﻳﺎ ﻣﻨﺎﺳﺒﺎت ﻗﺪرت ﺳﻨﺠﻴﺪه میﺷﻮد. در ﺗﺤﻠﻴﻞ ﮔﻔﺘﻤﺎن اﻧﺘﻘﺎدی، ﭘﻴــﺎمﻫﺎی وﺳﺎﻳﻞ ارﺗﺒﺎط جمعی در ﻗﺎﻟﺐ ﻛﻠﻴﺖﻫﺎی ﺳﺎﺧﺘﻤﻨﺪ دﻳﺪه میﺷﻮﻧﺪ.
ذﻛﺮ ﻳﻚ ﻣﺜﺎل ﺑﻪ درك ﻣﻮﺿﻮع ﻛﻤﻚ میﻛﻨﺪ. ﻳﻚ ﻓﻴﻠﻢ ﺳﻴﻨﻤﺎیی را در ﻧﻈﺮ ﺑﮕﻴﺮﻳﺪ. اﻳﻦ ﻓﻴﻠﻢ ﻳﻚ ﮔﻔﺘﻤﺎن اﺳﺖ. ﺣﺎﻻ ﻓﺮض ﻛﻨﻴﺪ ﻛﻪ میﺧﻮاﻫﻴﻢ ﻋﻨﺼﺮ ﺧﺸﻮﻧﺖ را در اﻳﻦ ﻓﻴﻠﻢ ﺑﺮرسی ﻛﻨﻴﻢ. ﭘﺲ از ﻋﻤﻠﻴﺎتی ﻛﺮدن ﻣﺘﻐﻴـﺮ ﺧﺸﻮﻧﺖ، در ﺷﻴﻮه ﺗﺤﻠﻴﻞ ﻣﺤﺘﻮا ﺑﺎﻳﺪ ﻓﺮاوانی ﻣﻮارد ﺧـﺸﻮﻧﺖ را ﻣﺄﺧـﺬ ﺑﮕﻴﺮﻳﻢ. ﺑﺎز ﻓﺮض ﻛﻨﻴﺪ ﻛﻪ ﻗﻬﺮﻣﺎن ﻓﻴﻠﻢ در اﻳﻦ ﻓﻴﻠﻢ ﻣﻔﺮوض، ﭘﻨﺠـﺎه ﺑـﺎر دﺳﺖ ﺑﻪ ﺧﺸﻮﻧﺖ میزﻧﺪ، و در ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻓﻘﻂ ﻳﻚﺑﺎر ــ و ﺑﻪﻋﻨﻮان ﻣﺜـﺎل در اﻧﺘﻬﺎی ﻓﻴﻠﻢ ــ دﺳﺖ ﺑﻪ ﻳﻚ اﻗﺪام ﻛﺎﻣﻼ ﻣﺜﺒﺖ میزﻧﺪ ﺑﻪﻧﺤﻮی ﻛﻪ ﻫﻤه آن ﭘﻨﺠﺎه ﻣﻮرد ﺧﺸﻮﻧﺖ را ﺗﺤﺖاﻟﺸﻌﺎع ﻗﺮار دﻫﺪ ــ ﻣﺜﻼ آن ﻋﻤﻞ ﻣﺜﺒﺖ ﻧﻮعی ﭘﺸﻴﻤﺎنی و ﺑﺎزﮔﺸﺖ از ﭘﻴﺸﻴﻨه شخصیتی او ﺑﺎﺷﺪ ــ ﺣﺎﻻ ﺻﺮف ﻓﺮاوانیﻫﺎ (۵۰ ﻣﻮرد) ﻣﺎ را ﺑﻪ اﺷﺘﺒﺎه میاﻧﺪازد و نمیﺗﻮاﻧﻴﻢ ﺑﺎ ﺗﻜﻴﻪ ﺑـﺮاﻳﻦ ۵۰ ﻣـﻮرد اﻗﺪام ﺧﺸﻮﻧﺖآﻣﻴﺰ ﺑﻪ ارزﻳﺎبی ﺻﺤﻴﺢ از ﭘﻴﺎم ﻓـﻴﻠﻢ (ﺑـﻪﻋﻨـﻮان ﮔﻔﺘﻤـﺎن) ﺑﺮﺳﻴﻢ. ﭘﺲ اﮔﺮ در ﺑﺮرسی اﻳﻦ ﻓـﻴﻠﻢ ﻓﻘـﻂ ﺑـﻪ ﺧـﻮد ﻋﻨـﺼﺮ ﺧـﺸﻮﻧﺖ ﺑﭙﺮدازﻳﻢ ﻧﮕﺎه ﻣﺎ ﺑﻪ ﺗﺤﻠﻴﻞ ﻣﺤﺘﻮا آﻣﻴﺨﺘﻪ ﺑﻮده اﺳﺖ، ولی وقتی ﺑـﻪ ﻓـﻴﻠﻢ ﺑﻪﻋﻨﻮان ﻳﻚ ﮔﻔﺘﻤﺎن ﺑﻨﮕﺮﻳﻢ و ﻛﻠﻴﺖﻫﺎی ﺳﺎﺧﺘﻤﻨﺪ را در ﻧﻈﺮ ﺑﮕﻴﺮﻳﻢ، ﺑﻪ ﻓﻴﻠﻢ ﺑﻪﻋﻨﻮان ”ارﺗﺒﺎط“ درﺑﺎره ”ﺧـﺸﻮﻧﺖ“ ﻧﮕﺮﻳـﺴﺘﻪاﻳـﻢ و ﭘﻴـﺎم آن را ﺑﻪﻃﺮزی ﺻﺤﻴﺢ درك ﻛﺮدهاﻳﻢ.
نمیﺧﻮاﻫﻢ در اﻳﻨﺠﺎ وارد ﺑﺤﺚﻫﺎی ﭘﻴﭽﻴﺪه زﺑﺎنﺷﻨﺎسی ﺷﻮم، ولی ﺑﻪ ﻫﻤـه ﻋﻼﻗـﻪﻣﻨﺪان زﺑـﺎن ﺧﺒـﺮ ﺗﻮﺻـﻴﻪ میﻛﻨﻢ ﻛﻪ ﺑﺎ زﺑﺎنﺷﻨﺎسی آﺷﻨﺎ ﺷﻮﻧﺪ و ﻳﺎﻓﺘﻪﻫﺎﻳﺶ را ﺑﻪﻛﺎر ﮔﻴﺮﻧﺪ. ﺑﻪﻧﻈﺮ ﻣﻦ ﻧﻈﺮﻳه ﮔﺸﺘﺎری - زایشی ﻛﻪ ﻧـﻮآم ﭼﺎمسکی زﺑـﺎنﺷـﻨﺎس آﻣﺮﻳﻜـﺎیی ﻣﻄـﺮح ﺳﺎﺧﺘـﻪ اﺳﺖ، ﺑﻪوﻳـﮋه از وﺟـﻪ اﻣﻜﺎﻧـﺎت ﺳﺎﺧﺘــﺎری ﻣﻮﺟـﻮد در زﺑـﺎن ﺑـﻪﻋﻨـﻮان ﭘﺪﻳـﺪهای ﺟﻬـﺎنی؛ و ﻫﻤﭽﻨـﻴﻦ آرای مایکل ﻫﺎﻟﻴـﺪی زﺑﺎنﺷـﻨﺎس انگلیسی در زﻣﻴﻨه زﺑﺎنﺷﻨﺎسی ﺳﻴﺴﺘﻤﺎﺗﻴﻚـﻛﺎرﻛﺮدی ﻛﻪ در آن ﺳﺎﺧﺘﺎرﻫﺎی زﺑﺎنی و ﻛﻨﺶﻫﺎی ارﺗﺒﺎطی را ﺑﻪ ﺑﺤﺚ میﻛﺸﺎﻧﺪ، ﺑـﻪﺧﺼﻮص در زﻣﻴﻨه ﺧﺒﺮ در رﺳﺎﻧﻪﻫﺎی ﻧﻮﺷﺘﺎری میﺗﻮاﻧﻨﺪ ﺑﻪ اﺑﺰارﻫﺎی ﺑﺮﻧﺪهای در ﺗﺤﻠﻴﻞ زﺑﺎن ﺧﺒـﺮ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺷﻮﻧﺪ. ﺑﻪوﻳـﮋه اﮔﺮ اﻳـﻦ ﻣﻮﺿـﻮع را از ﻳﺎد ﻧﺒﺮﻳﻢ ﻛﻪ ﺧﺒﺮ ﻳﻚ ﺳﺎﺧﺖ اﺳﺖ و ﺑﺎﻳﺪ آن را ﺑﺮﺣﺴﺐ ﺷـﺮاﻳﻂ ﻧﺸﺎﻧﻪای و اﺟﺘﻤﺎعی آن ﺗﺤﻠﻴﻞ ﻛﺮد و ﻟﺬا اﻫﻤﻴﺖ زﺑﺎن در اﻳﻦ ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﺳﺎﺧﺖﭘﺬﻳﺮی ﺟﺎﻳﮕﺎه وﻳﮋهای میﻳﺎﺑﺪ.
@younesshokrkhah
اﻛﻨﻮن ﺑﺎور ﻫﻤﮕﺎﻧﻲ اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛـﻪ راﺑﻄـه ﻋﻼﻳـﻢ، ﻣﻌـﺎنی و ﺷـﺮاﻳﻂ ﺗﺎریخی و اﺟﺘﻤﺎعی ﺣﺎﻛﻢ ﺑﺮ ﺳﺎﺧﺘﺎر ﻧﺸﺎﻧﻪای #ﮔﻔﺘﻤﺎن (Discourse) از ﻟﺤﺎظ ﻣﺤﺘﻮا ﻗﺎﺑﻞ ﺗﺤﻠﻴﻞ اﺳﺖ و ﻫﻤﻴﻦﻃﻮر ﺧﺒﺮ، ﻛـﻪ آن ﻧﻴـﺰ ﻧـﻮعی ﮔﻔﺘﻤـﺎن ﻣﺤـﺴﻮب میﺷـﻮد.
میداﻧـﻴﻢ ﻛـﻪ ﮔﻔﺘﻤـﺎن در ﺣﻘﻴﻘـﺖ اﺻﻄﻼحی اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪﻫﺎی ﻛﺎرﺑﺮد، در زمانی ﻛﻪ در ﻧﺘﻴﺠـه ﻳـﻚ ﻛـﻨﺶ ارﺗﺒﺎﻃﻲ ﺣﺎﺻﻞ ﺷﺪه اﺳﺖ، ﻣﺮﺑﻮط میﺷﻮد. ﺑﻪ دﻳﮕﺮ ﺳﺨﻦ، در ﺣﺎﻟﻲ ﻛـﻪ ﮔﺮاﻣﺮ ﻳﺎ دﺳﺘﻮر زﺑﺎن، ﻗﻮاﻧﻴﻦ ﻛﺎرﺑﺮدﻫﺎی زﺑﺎنی را ﺑﺮرسی میﻛﻨـﺪ ﺗـﺎ واﺣﺪﻫﺎی دﺳﺘﻮری ﻧﻈﻴﺮ ﺟﻤﻠﻪ، ﻋﺒﺎرت و ﮔﺰاره را اﻳﺠﺎد کند، ﮔﻔﺘﻤﺎن واﺣﺪﻫﺎی ﺑﺰرگﺗﺮ زﺑﺎنی ﻫﻤﭽﻮن ﭘﺎراﮔﺮافﻫﺎ، ﻣﻜﺎﻟﻤﺎت و ﻣﺼﺎﺣﺒﻪﻫـﺎ را در ﺑﺮمیﮔﻴﺮد.
آﻧﭽﻪ اﻛﻨﻮن تحت ﻋﻨــﻮان ﺗﺤﻠﻴﻞ ﮔﻔﺘﻤﺎن اﻧﺘﻘﺎدی در ﺑﺮاﺑﺮ ﺗﺤﻠﻴﻞ ﻣﺤﺘﻮا در ﭘﮋوﻫﺶﻫﺎی ارﺗﺒﺎﻃﻲ ﻣﻄﺮح ﺷﺪه اﺳﺖ، ﻋﻤﻼً ﺑﻪ ﻣﻄﺎﻟﻌه اﻳﻦ اﻣﺮ اﺧﺘﺼﺎص دارد ﻛﻪ ﭼﻄﻮر ﺟﻤﻼت در زﺑﺎن ﻣﻜﺘﻮب، واﺣﺪﻫﺎی ﺑﺰرگﺗﺮ ﻣﻌﻨﺎیی ﻧﻈﻴﺮ ﭘﺎراﮔﺮاف، ﻣﻜﺎﻟﻤﻪ و ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ را ﺷـﻜﻞ میدﻫﻨـﺪ و ﭼﮕﻮﻧـﻪ ﺗﻜـﻮﻳﻦ اﻳـﻦ واﺣﺪﻫﺎی ﻣﻌﻨﺎیی ﺑﺮﺳﺎﺧﺖ ﻛﻞ ﮔﻔﺘﻤﺎن ﺗﺄﺛﻴﺮ میﮔﺬارد؛ و ﻃﺒﻌﺎ میداﻧﻴﻢ ﻛﻪ در ﺣﺎلیﻛﻪ ﺷﻴﻮه ﺗﺤﻠﻴﻞ ﻣﺤﺘﻮا ﺑﻪﻃﻮر سنتی ﺑـﺮ ﻣﺤﺘﻮای آﺷﻜﺎر ﭘﻴﺎمﻫﺎی وﺳﺎﻳﻞ ارﺗﺒﺎط جمعی و ﺑﺮرسی کمی آنﻫﺎ ﺗﺄﻛﻴﺪ میورزد، در ﺗﺤﻠﻴﻞ ﮔﻔﺘﻤﺎن اﻧﺘﻘﺎدی، ﭘﻴﺎمﻫﺎی وﺳﺎﻳﻞ ارﺗﺒﺎط جمعی از ﺟﻨﺒﻪﻫﺎی کیفی و کمی ﺑﺮرسی میﺷﻮﻧﺪ و راﺑﻄﻪ آنﻫﺎ ﺑﺎ ﺳﺎﺧﺖﻫﺎی ﻓﺮاﮔﻴﺮﺗﺮ ﺳﻴﺎسی ﻳﺎ فرهنگی و ﻳﺎ ﻣﻨﺎﺳﺒﺎت ﻗﺪرت ﺳﻨﺠﻴﺪه میﺷﻮد. در ﺗﺤﻠﻴﻞ ﮔﻔﺘﻤﺎن اﻧﺘﻘﺎدی، ﭘﻴــﺎمﻫﺎی وﺳﺎﻳﻞ ارﺗﺒﺎط جمعی در ﻗﺎﻟﺐ ﻛﻠﻴﺖﻫﺎی ﺳﺎﺧﺘﻤﻨﺪ دﻳﺪه میﺷﻮﻧﺪ.
ذﻛﺮ ﻳﻚ ﻣﺜﺎل ﺑﻪ درك ﻣﻮﺿﻮع ﻛﻤﻚ میﻛﻨﺪ. ﻳﻚ ﻓﻴﻠﻢ ﺳﻴﻨﻤﺎیی را در ﻧﻈﺮ ﺑﮕﻴﺮﻳﺪ. اﻳﻦ ﻓﻴﻠﻢ ﻳﻚ ﮔﻔﺘﻤﺎن اﺳﺖ. ﺣﺎﻻ ﻓﺮض ﻛﻨﻴﺪ ﻛﻪ میﺧﻮاﻫﻴﻢ ﻋﻨﺼﺮ ﺧﺸﻮﻧﺖ را در اﻳﻦ ﻓﻴﻠﻢ ﺑﺮرسی ﻛﻨﻴﻢ. ﭘﺲ از ﻋﻤﻠﻴﺎتی ﻛﺮدن ﻣﺘﻐﻴـﺮ ﺧﺸﻮﻧﺖ، در ﺷﻴﻮه ﺗﺤﻠﻴﻞ ﻣﺤﺘﻮا ﺑﺎﻳﺪ ﻓﺮاوانی ﻣﻮارد ﺧـﺸﻮﻧﺖ را ﻣﺄﺧـﺬ ﺑﮕﻴﺮﻳﻢ. ﺑﺎز ﻓﺮض ﻛﻨﻴﺪ ﻛﻪ ﻗﻬﺮﻣﺎن ﻓﻴﻠﻢ در اﻳﻦ ﻓﻴﻠﻢ ﻣﻔﺮوض، ﭘﻨﺠـﺎه ﺑـﺎر دﺳﺖ ﺑﻪ ﺧﺸﻮﻧﺖ میزﻧﺪ، و در ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻓﻘﻂ ﻳﻚﺑﺎر ــ و ﺑﻪﻋﻨﻮان ﻣﺜـﺎل در اﻧﺘﻬﺎی ﻓﻴﻠﻢ ــ دﺳﺖ ﺑﻪ ﻳﻚ اﻗﺪام ﻛﺎﻣﻼ ﻣﺜﺒﺖ میزﻧﺪ ﺑﻪﻧﺤﻮی ﻛﻪ ﻫﻤه آن ﭘﻨﺠﺎه ﻣﻮرد ﺧﺸﻮﻧﺖ را ﺗﺤﺖاﻟﺸﻌﺎع ﻗﺮار دﻫﺪ ــ ﻣﺜﻼ آن ﻋﻤﻞ ﻣﺜﺒﺖ ﻧﻮعی ﭘﺸﻴﻤﺎنی و ﺑﺎزﮔﺸﺖ از ﭘﻴﺸﻴﻨه شخصیتی او ﺑﺎﺷﺪ ــ ﺣﺎﻻ ﺻﺮف ﻓﺮاوانیﻫﺎ (۵۰ ﻣﻮرد) ﻣﺎ را ﺑﻪ اﺷﺘﺒﺎه میاﻧﺪازد و نمیﺗﻮاﻧﻴﻢ ﺑﺎ ﺗﻜﻴﻪ ﺑـﺮاﻳﻦ ۵۰ ﻣـﻮرد اﻗﺪام ﺧﺸﻮﻧﺖآﻣﻴﺰ ﺑﻪ ارزﻳﺎبی ﺻﺤﻴﺢ از ﭘﻴﺎم ﻓـﻴﻠﻢ (ﺑـﻪﻋﻨـﻮان ﮔﻔﺘﻤـﺎن) ﺑﺮﺳﻴﻢ. ﭘﺲ اﮔﺮ در ﺑﺮرسی اﻳﻦ ﻓـﻴﻠﻢ ﻓﻘـﻂ ﺑـﻪ ﺧـﻮد ﻋﻨـﺼﺮ ﺧـﺸﻮﻧﺖ ﺑﭙﺮدازﻳﻢ ﻧﮕﺎه ﻣﺎ ﺑﻪ ﺗﺤﻠﻴﻞ ﻣﺤﺘﻮا آﻣﻴﺨﺘﻪ ﺑﻮده اﺳﺖ، ولی وقتی ﺑـﻪ ﻓـﻴﻠﻢ ﺑﻪﻋﻨﻮان ﻳﻚ ﮔﻔﺘﻤﺎن ﺑﻨﮕﺮﻳﻢ و ﻛﻠﻴﺖﻫﺎی ﺳﺎﺧﺘﻤﻨﺪ را در ﻧﻈﺮ ﺑﮕﻴﺮﻳﻢ، ﺑﻪ ﻓﻴﻠﻢ ﺑﻪﻋﻨﻮان ”ارﺗﺒﺎط“ درﺑﺎره ”ﺧـﺸﻮﻧﺖ“ ﻧﮕﺮﻳـﺴﺘﻪاﻳـﻢ و ﭘﻴـﺎم آن را ﺑﻪﻃﺮزی ﺻﺤﻴﺢ درك ﻛﺮدهاﻳﻢ.
نمیﺧﻮاﻫﻢ در اﻳﻨﺠﺎ وارد ﺑﺤﺚﻫﺎی ﭘﻴﭽﻴﺪه زﺑﺎنﺷﻨﺎسی ﺷﻮم، ولی ﺑﻪ ﻫﻤـه ﻋﻼﻗـﻪﻣﻨﺪان زﺑـﺎن ﺧﺒـﺮ ﺗﻮﺻـﻴﻪ میﻛﻨﻢ ﻛﻪ ﺑﺎ زﺑﺎنﺷﻨﺎسی آﺷﻨﺎ ﺷﻮﻧﺪ و ﻳﺎﻓﺘﻪﻫﺎﻳﺶ را ﺑﻪﻛﺎر ﮔﻴﺮﻧﺪ. ﺑﻪﻧﻈﺮ ﻣﻦ ﻧﻈﺮﻳه ﮔﺸﺘﺎری - زایشی ﻛﻪ ﻧـﻮآم ﭼﺎمسکی زﺑـﺎنﺷـﻨﺎس آﻣﺮﻳﻜـﺎیی ﻣﻄـﺮح ﺳﺎﺧﺘـﻪ اﺳﺖ، ﺑﻪوﻳـﮋه از وﺟـﻪ اﻣﻜﺎﻧـﺎت ﺳﺎﺧﺘــﺎری ﻣﻮﺟـﻮد در زﺑـﺎن ﺑـﻪﻋﻨـﻮان ﭘﺪﻳـﺪهای ﺟﻬـﺎنی؛ و ﻫﻤﭽﻨـﻴﻦ آرای مایکل ﻫﺎﻟﻴـﺪی زﺑﺎنﺷـﻨﺎس انگلیسی در زﻣﻴﻨه زﺑﺎنﺷﻨﺎسی ﺳﻴﺴﺘﻤﺎﺗﻴﻚـﻛﺎرﻛﺮدی ﻛﻪ در آن ﺳﺎﺧﺘﺎرﻫﺎی زﺑﺎنی و ﻛﻨﺶﻫﺎی ارﺗﺒﺎطی را ﺑﻪ ﺑﺤﺚ میﻛﺸﺎﻧﺪ، ﺑـﻪﺧﺼﻮص در زﻣﻴﻨه ﺧﺒﺮ در رﺳﺎﻧﻪﻫﺎی ﻧﻮﺷﺘﺎری میﺗﻮاﻧﻨﺪ ﺑﻪ اﺑﺰارﻫﺎی ﺑﺮﻧﺪهای در ﺗﺤﻠﻴﻞ زﺑﺎن ﺧﺒـﺮ ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺷﻮﻧﺪ. ﺑﻪوﻳـﮋه اﮔﺮ اﻳـﻦ ﻣﻮﺿـﻮع را از ﻳﺎد ﻧﺒﺮﻳﻢ ﻛﻪ ﺧﺒﺮ ﻳﻚ ﺳﺎﺧﺖ اﺳﺖ و ﺑﺎﻳﺪ آن را ﺑﺮﺣﺴﺐ ﺷـﺮاﻳﻂ ﻧﺸﺎﻧﻪای و اﺟﺘﻤﺎعی آن ﺗﺤﻠﻴﻞ ﻛﺮد و ﻟﺬا اﻫﻤﻴﺖ زﺑﺎن در اﻳﻦ ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﺳﺎﺧﺖﭘﺬﻳﺮی ﺟﺎﻳﮕﺎه وﻳﮋهای میﻳﺎﺑﺪ.
@younesshokrkhah
#مخاطب
🔸 ضرورت بازنگری در مفهوم
مخاطب امروز به سه دلیل نمیتواند، مخاطب دیروز باشد:
🔘 دلیل اول: حتی مخاطب انبوه هم دیگر نیاز نیست، به گمانم قبلا هم نیاز نبود، به مخاطب شنونده نیاز بود. حالا فقط چند مخاطب با مهارتهای آنلاین کافی است تا متن و صدا و تصویر در سراسر جهان توزیع شود
🔘 دلیل دوم: اکنون مخاطب به مثابه گیرنده پیامها، هر لحظه میتواند در جای فرستنده پیامها قرار گیرد.
🔘 دلیل سوم: وقتی دلیل دوم را درک کنیم، واژه مخاطب به معنی طرف خطاب، یک واژه بیمصداق خواهد بود، زیرا موقعیت یکطرفه مخاطب به وضعیت دو طرفه مخاطبه تغییر وضعیت داده است. مخاطب حالا کنشپذیر نیست، کنشگر هم هست.
@younesshokrkhah
🔸 ضرورت بازنگری در مفهوم
مخاطب امروز به سه دلیل نمیتواند، مخاطب دیروز باشد:
🔘 دلیل اول: حتی مخاطب انبوه هم دیگر نیاز نیست، به گمانم قبلا هم نیاز نبود، به مخاطب شنونده نیاز بود. حالا فقط چند مخاطب با مهارتهای آنلاین کافی است تا متن و صدا و تصویر در سراسر جهان توزیع شود
🔘 دلیل دوم: اکنون مخاطب به مثابه گیرنده پیامها، هر لحظه میتواند در جای فرستنده پیامها قرار گیرد.
🔘 دلیل سوم: وقتی دلیل دوم را درک کنیم، واژه مخاطب به معنی طرف خطاب، یک واژه بیمصداق خواهد بود، زیرا موقعیت یکطرفه مخاطب به وضعیت دو طرفه مخاطبه تغییر وضعیت داده است. مخاطب حالا کنشپذیر نیست، کنشگر هم هست.
@younesshokrkhah
#خبر 🔸 ﮔﺰﻳﻨﺶ و اﺳﺘﺤﺎﻟﻪ شدن
#راﺟﺮ_ﻓﻮﻟﺮ، اﺳﺘﺎد زﺑﺎنﺷﻨﺎسی در داﻧـﺸﮕﺎه اﻳـﺴﺖ اﻧﺠﻠﻴﺎ میﮔﻮﻳﺪ: ﻫﻤـه ﻣﻌﺎنی در ﺗﺌـﻮری ﻋﻤﻮمی زﺑﺎنﺷﻨﺎسی ﺑﻪﻃﺮزی اﺟﺘﻤﺎعی ﺳﺎﺧﺘﻪ میﺷﻮﻧﺪ و #ﮔﻔﺘﻤـﺎن ﻳﻚ ﻣﺤﺼﻮل و روﻳه اﺟﺘﻤﺎعی اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺗﺤﻠﻴﻞ اﻧﺘﻘﺎدی زﺑـﺎنﺷﻨﺎﺳـﺎﻧﻪ ﺑﻬﺘـﺮ درك میﺷﻮد. ﭘﺲ اﻳﻦ درﺳﺖ اﺳﺖ ﻛﻪ روﻳﺪاد واقعی، اﺗﻔﺎق میاﻓﺘﺪ، ﻣﺜﻼً ﻣﺮبی ﻓﻮﺗﺒﺎل در اﺗﻮﺑﺎن ﺗﺼﺎدف میﻛﻨﺪ، ﻳﻚ وزﻳﺮ اﺳـﺘﻌﻔﺎ میدﻫﺪ، ﻫﻮاﭘﻴﻤﺎی ﻣﺴﺎﻓﺮﺑﺮی ﺳﻘﻮط میﻛﻨﺪ، زﻣﻴﻦﻟﺮزه ﻳﻚ ﺷﻬﺮ را وﻳﺮان میﻛﻨﺪ و ...... و ﻫﻤه اﻳﻦ روﻳﺪادﻫﺎ ﺑﻪ ﺧﺒﺮ ﺗﺒﺪﻳﻞ میﺷﻮﻧﺪ، اﻣﺎ اﻳﻦ روﻳﺪادﻫﺎ ﻫﻤواره در ﻣﻌﺮض ﻓﺮاﻳﻨﺪﻫﺎی سنتی ﮔﺰﻳﻨﺶ ﻗـﺮار دارﻧـﺪ: اﻟﺰاﻣﺎ ﺣﺎوی ارزش ﺧﺒﺮی ﻧﻴـﺴﺘﻨﺪ، ﺑـﻪ ”ﺧﺒـﺮ“ ﺗﺒﺪﻳﻞ میﺷﻮﻧﺪ، زﻳﺮا ﺑﺎﻳﺪ آنﻫﺎ را وارد ﮔﺰارشﻫﺎی ﺧﺒﺮی ﻛﺮد. ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﮔﺰﻳﻨﺶ روﻳﺪاد و ﺗﺒﺪﻳﻞ آن ﺑـﻪ ﺧﺒﺮﻓﺮاﻳﻨﺪی دوﻋﻨﺼﺮی ﺑﻪ ﺷﻤﺎره میآﻳﺪ: #ﮔﺰﻳﻨﺶ و #اﺳﺘﺤﺎﻟﻪشدن.
ﭘﺲ میﺗﻮان ﮔﻔﺖ ﻛﻪ در ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﺗﺒﺪﻳﻞﺷـﺪن ﻳﻚ ”روﻳﺪاد“ ﺑـﻪ ﻳﻚ ”ﺧﺒﺮ“ ﺑﺮوز ﺟﺎﻧﺒﺪاری میﺗﻮاﻧﺪ اﻣﺮی اﺟﺘﻨﺎبﻧﺎﭘﺬﻳﺮ ﺷﻮد و ﻳﺎ ﺑﻪ دﻳﮕﺮ ﺳﺨﻦ، ﺟﻬﺎن رﺳﺎﻧﻪای میﺗﻮاﻧﺪ ﺟﻬﺎن واقعی ﻧﺒﺎﺷﺪ، ﺟﻬﺎن رﺳﺎﻧﻪای ﺷﺪه ﺟﻬﺎنی اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻗﻀﺎوت ﻫﻤﺮاه ﺷﺪه اﺳﺖ. ﭘﺲ ﺑﻪ اﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ میﺗﻮان ﭼﻨﻴﻦ ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﺗﺎ وﻗﺘﻲ ﭘﺎی ﺧﻮد روﻳﺪاد در ﻣﻴﺎن اﺳﺖ، ارزشﻫﺎی ﺧﺒﺮی ﻣﻮﺟﻮد در روﻳﺪاد میﺗﻮانند ﺑﻪ اﻣﺮ ﮔﺰﻳﻨﺶ روﻳﺪاد ﺑﺮای ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺷﺪن ﺑﻪ ﺧﺒﺮ ﺗـﺎ ﺣﺪودی ﻛﻤﻚ ﻛﻨﻨﺪ، اﻣﺎ اﻓﺰون ﺑﺮ اﻳﻦ ارزشﻫﺎ، میﺗﻮان ﺑـﻪ دو دﺳـﺘﻪ ﻋﻨﺎﺻﺮ ﺗﺄﺛﻴﺮﮔﺬار در زﻣﻴﻨـه ﻋﻮاﻣﻞ اﺳﺘﺤﺎﻟﻪ ﻛﻨﻨﺪه اﺷﺎره ﻛﺮد:
۱. ﻋﻮاﻣﻞ درون رﺳﺎﻧﻪای: ﻣﺜﻞ اِﻋﻤﺎل ﻧﻈـﺮ آﺷﻜﺎر و ﭘﻨﻬﺎن ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺧﺒﺮ، ﺗﺄﺛﻴﺮﭘﺬﻳﺮی ﻛﺎدرﻫﺎی درون رﺳـﺎﻧﻪ از ارزشﻫﺎی ﺟﺎﻣﻌه ﺧﺎرج از رﺳﺎﻧﻪ، اﻋﻤﺎل ﻧﻈﺮ ﺧﺒﺮﻧﮕﺎران و ﮔﺰینشگران درون رﺳﺎﻧﻪ و ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ اﻣﻜﺎﻧﺎت ﻫﺮ رﺳﺎﻧﻪ از ﻟﺤاظ کمی و کیفی ﺑﺮای اراﺋﻪ ﺧﺒﺮ.
۲. ﻋﻮاﻣﻞ ﺑﺮون رﺳـﺎﻧﻪای: اﻋﻤﺎل ﻧﻈﺮ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺧﺒﺮی، ﮔﺮوهﻫﺎی ﻓﺸﺎر، اﻋﻤﺎل ﻧﻔﻮذ اﺷﺨﺎص حقیقی، آگهیدﻫﻨﺪﮔﺎن، محدودﻳﺖﻫﺎی ﻗﺎﻧﻮنی و ﺣﻘﻮقی.
و ﺳﭙﺲ میﺗﻮان ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ”ﻣﻌﻨﻲ“ در اﺧﺒﺎر رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ ﺑﻪ ﻳﻚ ﺑﺮداﺷـﺖ ذﻫﻨﻲ میﻣﺎﻧﺪ و اﻳـﻦ اﻣﺮ ﻧﺎشی از رﺧﺪادﻫﺎی ﺑـﻴﻦطیفی اﺳـﺖ ﻛـﻪ از ”ﮔﺰﻳﻨﺶ“ ﺗﺎ ”اﺳﺘﺤﺎﻟﻪ“ اﻣﺘﺪاد میﻳﺎﺑﻨﺪ. ﺑﻪ اﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ ﺗﺄﺛﻴﺮﻫﺎی رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ و در ﺣﻘﻴﻘﺖ اﺣﺴﺎسی ﻛﻪ در ﻣﻮرد ﻫﺮ ﺧﺒﺮ ﺑﻪ ﺧﻮاﻧﻨﺪه ﻣﻨﺘﻘﻞ میﻛﻨﻨﺪ، اﻟﺰاﻣﺎ از ﺟﻨﺲ روﻳﺪادی ﻛﻪ ﻣﺨﺎﺑﺮه ﺷﺪه، ﻧﻴﺴﺖ.
@younesshokrkhah
#راﺟﺮ_ﻓﻮﻟﺮ، اﺳﺘﺎد زﺑﺎنﺷﻨﺎسی در داﻧـﺸﮕﺎه اﻳـﺴﺖ اﻧﺠﻠﻴﺎ میﮔﻮﻳﺪ: ﻫﻤـه ﻣﻌﺎنی در ﺗﺌـﻮری ﻋﻤﻮمی زﺑﺎنﺷﻨﺎسی ﺑﻪﻃﺮزی اﺟﺘﻤﺎعی ﺳﺎﺧﺘﻪ میﺷﻮﻧﺪ و #ﮔﻔﺘﻤـﺎن ﻳﻚ ﻣﺤﺼﻮل و روﻳه اﺟﺘﻤﺎعی اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺗﺤﻠﻴﻞ اﻧﺘﻘﺎدی زﺑـﺎنﺷﻨﺎﺳـﺎﻧﻪ ﺑﻬﺘـﺮ درك میﺷﻮد. ﭘﺲ اﻳﻦ درﺳﺖ اﺳﺖ ﻛﻪ روﻳﺪاد واقعی، اﺗﻔﺎق میاﻓﺘﺪ، ﻣﺜﻼً ﻣﺮبی ﻓﻮﺗﺒﺎل در اﺗﻮﺑﺎن ﺗﺼﺎدف میﻛﻨﺪ، ﻳﻚ وزﻳﺮ اﺳـﺘﻌﻔﺎ میدﻫﺪ، ﻫﻮاﭘﻴﻤﺎی ﻣﺴﺎﻓﺮﺑﺮی ﺳﻘﻮط میﻛﻨﺪ، زﻣﻴﻦﻟﺮزه ﻳﻚ ﺷﻬﺮ را وﻳﺮان میﻛﻨﺪ و ...... و ﻫﻤه اﻳﻦ روﻳﺪادﻫﺎ ﺑﻪ ﺧﺒﺮ ﺗﺒﺪﻳﻞ میﺷﻮﻧﺪ، اﻣﺎ اﻳﻦ روﻳﺪادﻫﺎ ﻫﻤواره در ﻣﻌﺮض ﻓﺮاﻳﻨﺪﻫﺎی سنتی ﮔﺰﻳﻨﺶ ﻗـﺮار دارﻧـﺪ: اﻟﺰاﻣﺎ ﺣﺎوی ارزش ﺧﺒﺮی ﻧﻴـﺴﺘﻨﺪ، ﺑـﻪ ”ﺧﺒـﺮ“ ﺗﺒﺪﻳﻞ میﺷﻮﻧﺪ، زﻳﺮا ﺑﺎﻳﺪ آنﻫﺎ را وارد ﮔﺰارشﻫﺎی ﺧﺒﺮی ﻛﺮد. ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﮔﺰﻳﻨﺶ روﻳﺪاد و ﺗﺒﺪﻳﻞ آن ﺑـﻪ ﺧﺒﺮﻓﺮاﻳﻨﺪی دوﻋﻨﺼﺮی ﺑﻪ ﺷﻤﺎره میآﻳﺪ: #ﮔﺰﻳﻨﺶ و #اﺳﺘﺤﺎﻟﻪشدن.
ﭘﺲ میﺗﻮان ﮔﻔﺖ ﻛﻪ در ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﺗﺒﺪﻳﻞﺷـﺪن ﻳﻚ ”روﻳﺪاد“ ﺑـﻪ ﻳﻚ ”ﺧﺒﺮ“ ﺑﺮوز ﺟﺎﻧﺒﺪاری میﺗﻮاﻧﺪ اﻣﺮی اﺟﺘﻨﺎبﻧﺎﭘﺬﻳﺮ ﺷﻮد و ﻳﺎ ﺑﻪ دﻳﮕﺮ ﺳﺨﻦ، ﺟﻬﺎن رﺳﺎﻧﻪای میﺗﻮاﻧﺪ ﺟﻬﺎن واقعی ﻧﺒﺎﺷﺪ، ﺟﻬﺎن رﺳﺎﻧﻪای ﺷﺪه ﺟﻬﺎنی اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻗﻀﺎوت ﻫﻤﺮاه ﺷﺪه اﺳﺖ. ﭘﺲ ﺑﻪ اﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ میﺗﻮان ﭼﻨﻴﻦ ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﺗﺎ وﻗﺘﻲ ﭘﺎی ﺧﻮد روﻳﺪاد در ﻣﻴﺎن اﺳﺖ، ارزشﻫﺎی ﺧﺒﺮی ﻣﻮﺟﻮد در روﻳﺪاد میﺗﻮانند ﺑﻪ اﻣﺮ ﮔﺰﻳﻨﺶ روﻳﺪاد ﺑﺮای ﺗﺒﺪﻳﻞ ﺷﺪن ﺑﻪ ﺧﺒﺮ ﺗـﺎ ﺣﺪودی ﻛﻤﻚ ﻛﻨﻨﺪ، اﻣﺎ اﻓﺰون ﺑﺮ اﻳﻦ ارزشﻫﺎ، میﺗﻮان ﺑـﻪ دو دﺳـﺘﻪ ﻋﻨﺎﺻﺮ ﺗﺄﺛﻴﺮﮔﺬار در زﻣﻴﻨـه ﻋﻮاﻣﻞ اﺳﺘﺤﺎﻟﻪ ﻛﻨﻨﺪه اﺷﺎره ﻛﺮد:
۱. ﻋﻮاﻣﻞ درون رﺳﺎﻧﻪای: ﻣﺜﻞ اِﻋﻤﺎل ﻧﻈـﺮ آﺷﻜﺎر و ﭘﻨﻬﺎن ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺧﺒﺮ، ﺗﺄﺛﻴﺮﭘﺬﻳﺮی ﻛﺎدرﻫﺎی درون رﺳـﺎﻧﻪ از ارزشﻫﺎی ﺟﺎﻣﻌه ﺧﺎرج از رﺳﺎﻧﻪ، اﻋﻤﺎل ﻧﻈﺮ ﺧﺒﺮﻧﮕﺎران و ﮔﺰینشگران درون رﺳﺎﻧﻪ و ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ اﻣﻜﺎﻧﺎت ﻫﺮ رﺳﺎﻧﻪ از ﻟﺤاظ کمی و کیفی ﺑﺮای اراﺋﻪ ﺧﺒﺮ.
۲. ﻋﻮاﻣﻞ ﺑﺮون رﺳـﺎﻧﻪای: اﻋﻤﺎل ﻧﻈﺮ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺧﺒﺮی، ﮔﺮوهﻫﺎی ﻓﺸﺎر، اﻋﻤﺎل ﻧﻔﻮذ اﺷﺨﺎص حقیقی، آگهیدﻫﻨﺪﮔﺎن، محدودﻳﺖﻫﺎی ﻗﺎﻧﻮنی و ﺣﻘﻮقی.
و ﺳﭙﺲ میﺗﻮان ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ”ﻣﻌﻨﻲ“ در اﺧﺒﺎر رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ ﺑﻪ ﻳﻚ ﺑﺮداﺷـﺖ ذﻫﻨﻲ میﻣﺎﻧﺪ و اﻳـﻦ اﻣﺮ ﻧﺎشی از رﺧﺪادﻫﺎی ﺑـﻴﻦطیفی اﺳـﺖ ﻛـﻪ از ”ﮔﺰﻳﻨﺶ“ ﺗﺎ ”اﺳﺘﺤﺎﻟﻪ“ اﻣﺘﺪاد میﻳﺎﺑﻨﺪ. ﺑﻪ اﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ ﺗﺄﺛﻴﺮﻫﺎی رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ و در ﺣﻘﻴﻘﺖ اﺣﺴﺎسی ﻛﻪ در ﻣﻮرد ﻫﺮ ﺧﺒﺮ ﺑﻪ ﺧﻮاﻧﻨﺪه ﻣﻨﺘﻘﻞ میﻛﻨﻨﺪ، اﻟﺰاﻣﺎ از ﺟﻨﺲ روﻳﺪادی ﻛﻪ ﻣﺨﺎﺑﺮه ﺷﺪه، ﻧﻴﺴﺖ.
@younesshokrkhah
#تراس 🔸 گریه
آدمها گاهی اوقات گریه میکنند، نه به خاطر اینکه ضعیف هستند... بلکه به این خاطر که برای مدتی طولانی قوی بودهاند...
▫️#هرتا_مولر (۱۹۵۳-)
📙نویسنده و شاعر آلمانی رومانیایی تبار
آدمها گاهی اوقات گریه میکنند، نه به خاطر اینکه ضعیف هستند... بلکه به این خاطر که برای مدتی طولانی قوی بودهاند...
▫️#هرتا_مولر (۱۹۵۳-)
📙نویسنده و شاعر آلمانی رومانیایی تبار
#خبر #روزنامهنگاری
🔸دﻻﻟﺖ و اﻟﻘﺎ در روزنامهنگاری
ﺗﻜﻴﻪ ﺑﺮ اﻳﻦ ﻧﻜﺘﻪ ﻛﻪ زﺑﺎن ﺧﺒﺮ ﺑﻴﺸﺘﺮ از ﺧﻮد روﻳﺪاد ﺑﻪ آن ﻣﻌﻨﺎ میﺑﺨﺸﺪ، اﻟﺰاما ﺑـﻪ ﻣﻔﻬﻮم ﻧﮕﺮش منفی ﻧـﺴﺒﺖ ﺑـﻪ اﺳـﺘﺤﺎﻟﻪ ﻧﻴـﺴﺖ. ﻣﺰﻳﺖ ﺣﺴﺎسﺑﻮدن ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ زﺑﺎن ﺧﺒﺮ ﻛﻪ در ﻣﺮﺣﻠه ”ﭘﺲ از ﮔـﺰﻳﻨﺶ روﻳﺪاد“ ﺑﻪ ﻣﻴﺎن میآﻳﺪ، اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ از ﻗﻀﺎوت ﺷـﺘﺎبزده ﭘﺮﻫﻴﺰ میﻛﻨﻴﻢ ﺗـﺎ ﺑﻪدﻗﺖ ﺑﺒﻴﻨﻴﻢ ﻛﻪ ﭼﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪه؟، ﭼﻄﻮر ﺑﻴﺎن ﺷﺪه؟ و ﭼﻪ ﺗﺄﺛﻴﺮﻫﺎیی ﺑـﺮ ﻣﺨﺎﻃﺐ داﺷﺘﻪ اﺳﺖ؟
ﭼﻨﻴﻦ ﺣﺴﺎسیتی ﺑـﻪ ﻣـﺎ ﻛﻤﻚ میﻛﻨﺪ ﺗـﺎ ﻃﻴﻒ ﺑﺮداﺷﺖﻫﺎ و ﺗﺄوﻳﻞﻫﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن از ﺧﺒﺮ را ﺑﻪﻃﺮزی عینی ﺑﺮرسی ﻛﻨﻴﻢ و ﻧﺸﺎﻧﻪﻫﺎ را - ﻫﻤه اﺷﻜﺎل و ﻛﻨﺶﻫﺎی ارﺗﺒﺎطی را ﺧﻮاه ﻣﻜﺘﻮب و ﺧﻮاه دﻳﺪاری ﻳﺎ ﺷﻨﻴﺪاری - در ﭼﺎرﭼﻮب ﻧﺸﺎﻧﻪﺷﻨﺎسی ﺗﻌﻘﻴﺐ ﻛﻨﻴﻢ ﺗﺎ #دﻻﻟﺖ (Denotation) و #اﻟﻘـﺎ (Connotation) از ﻫـﻢ ﺗﻤﻴﺰ داده ﺷﻮﺪ.
دﻻﻟﺖ ﺑﻪ ﺗﻮﺻﻴﻒ و ﺗﺒﻴﻴﻦ ﻣﺆﻟﻔﻪﻫﺎی ﻳﻚ ﻣﺘﻦ میﭘﺮدازد و اﻟﻘﺎ، ﻣﺮﺣﻠه دوم ﺗﺤﻠﻴﻞ اﺳﺖ ﻛﻪ در آن پای ﺗﺤﻠﻴﻞ دﻻﻟﺖﻫﺎ ﺑﻪ ﻣﻴﺎن میآﻳﺪ (ﭘﺮﭼﻢ یک ﻛﺸﻮر را ﺑـﻪ ﻣﺜﺎﺑﻪ دﻻﻟﺖ و حسی را ﻛـﻪ ﻓﺮﺿﺎً درﺑﺎره ﻣﻴﻬﻦﭘﺮستی از آن ﻣﺘﺒﺎدر میﺷﻮد ﺑﻪﻋﻨﻮان اﻟﻘﺎ ﻓﺮض ﻛﻨﻴﻢ) ﻟﺬا ﺗﻤﻴﺰ دادن اﻳﻦ ﻣﻘﻮﻟﻪ در ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﺧﺒﺮ، ﻫﻢ ﺑﺮای ﻣﺨﺎﻃﺒﺎن و ﻫﻢ ﺑﺮای ﻣﺪرﺳﺎن زﺑﺎن ﻣﻄﺒﻮﻋﺎت ﺣﺎﺋﺰ اﻫﻤﻴﺖ اﺳﺖ.
ﺑﻪﻫﻤﻴﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ اﺳــﺖ ﺗﻔﻜﻴﻚ داّل (Signifier) ازﻣﺪﻟﻮل (Signifind) ﻛﻪ ﻓﺮدﻳﻨﺎن دوﺳﻮﺳﻮر ﭘﺪر زﺑﺎنﺷﻨﺎسی ﻧﻮﻳﻦ ﻣﻄﺮح ﺳﺎﺧﺘﻪ اﺳـﺖ: دال (ﻳﻚ واژه ﻣﻜﺘﻮب، ﻳـﺎ ﻳﻚ اﻟﮕﻮی ﺻﻮتی و ﻳﺎ ﺗﺼﻮﻳﺮی) و مدﻟﻮل (ﻣﻔﻬـﻮمی ﻛـﻪ دال ﺑـﺮ آن دﻻﻟﺖ میﻛﻨﺪ) ﻧﻴﺰ در اﻳﻦ ﻓﺮاﻳﻨﺪ از ارزش تحلیلی ﺑﺮﺧﻮردار هستند.
در ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﺧﺒﺮ، ﻣﻘﻮﻻتی ﻫﻤﭽﻮن ﺗﺤﻠﻴﻞ آگهیﻫﺎ، رﻣﺰﻫﺎ و ﻧﺸﺎﻧﻪﻫﺎ (از ﻧﻘـﺶ ﭼﺮاغﻫﺎی راﻫﻨﻤﺎیی و راﻧﻨﺪگی ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺗﺎ ﻓﺮﺿﺎ اﺳﻠﺤﻪ و ﻛﻼه ﭼﻬﺮهﻫﺎی ﻓﻴﻠﻢﻫﺎی وﺳﺘﺮن)، ﻧﻮع ﺧﻮاﻧﺪن ﺧﺒﺮ در ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮن - از ﻟﺤﺎظ زاوﻳه دﻳﺪ و ﻧﺤﻮه ﺧﻮاﻧﺪن ﺧﺒﺮ - ﺗﺎ ﻣﻠﻮدرامﻫﺎ و ﺳﺮﻳﺎلﻫﺎی ﺑﻠﻨﺪ ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮنی، ﻧﺤﻮه ﺗﻨﻈﻴﻢ راﺑﻄه ﺧﻮاﻧﻨﺪه ﺑﺎ ﺧﺒﺮ ﺗﺎ ﺑﻪ شکلی آﻣﻮزشی ﺑـﻪ ﮔـﺰﻳﻨﺶ ﺧﺒﺮ ﺑﭙﺮدازد، ﺷﻨﺎﺳﺎﻧﺪن ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﺆﺛﺮ ﺑﺮﮔﺰﻳﻨﺶ روﻳﺪادﻫﺎ، ﻗﺎﻟﺐﻫﺎی ﻣﺴﻠﻂ اراﺋه روﻳﺪادﻫﺎ از ﻟﺤﺎظ ﺳـﺒﻚ (ﻣـﺜﻼ ﺳﻴﻨﻤﺎی ﻫﺎﻟﻴﻮود) ﻳﺎ ﺳﺒﻚﻫﺎیی ﻫﻤﭽـﻮن ﺗﺤﻠﻴـﻞ ﺧﺒـﺮی در ﻣﻄﺒﻮﻋﺎت آﻣﺮﻳﻜﺎ، ﻣﻌﺮفی ﻣﺘﻮن و ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺟﺎﻳﮕﺰﻳﻦ و ﻣﺎﻧﻨﺪ اﻳﻦﻫﺎ ﻗﺎﺑﻞ ﻃﺮح و ﺑﺮرسی و ارزﻳﺎﺑﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ و ﺑﻪوﻳﮋه ﺑﻪ "ﻧﺤﻮه اراﺋﻪ" در ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﺧﺒﺮ ﺑﺎﻳﺪ ﺗﻮﺟﻪ ﺧﺎص ﻣﺒﺬول داﺷﺖ و ﻫﻤه اﺟﺰای آنرا - ﻣﺸﺘﻤﻞ ﺑﺮ ﻧﺤﻮهای ﻛﻪ واژهﻫﺎ و ﺗﺼﻮﻳﺮﻫﺎ، ﻣﻌﺎنی را ﺑﺮﺣﺴﺐ ﻣﻴﺜﺎقﻫﺎی آﺷﻨﺎی ﺳﺎزﻧﺪه ﺧﺒﺮ و ﻣﺨﺎﻃﺐ ﺧﺒﺮ میﺳﺎزﻧﺪ ــ در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺖ و ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺑﻮد ﻛـﻪ ﭼﻄﻮر رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ در ﻧﻈﺎم ﻳﺎ دﺳﺘﮕﺎه معنیﺳﺎزی ﺧﻮد ﺳﻠﺴﻠﻪ ﻣﺮاتبی را اﻳﺠﺎد میﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ در آن بعضی از ﻣﻌﺎنی ﺟﻨﺒه ﻏﺎﻟﺐ و ﺣﺎﻛﻢ ﺑﻪ ﺧﻮد میﮔﻴﺮﻧﺪ، و دﻳﮕﺮ اﻳﻨﻜﻪ ﭼﻪ ﻧﻴﺮوﻫﺎیی اﻳﻦ ﻣﻌﺎنی را در اﻳﻦ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﻣﺮاﺗﺐ، ﺳﺎزﻣﺎن میدﻫﻨـﺪ، و ﺳﻬﻢ ﻣﺎ ﺑﻪﻋﻨﻮان ﻣﺨﺎﻃﺐ در ﺑﺮداﺷﺖ و اﺳﺘﻨﺒﺎط از اﻳﻦ ﻣﻌﺎنی و ﺗـﺴﺮی آنها ﺑﻪ دﻳﮕﺮان ﭼﻴﺴﺖ و ﭼﻪ اﻧﺪازه اﺳﺖ؟
ﺑﻪﻃﻮر ﻛﻠﻲ اﻳﻦ ﭘﺮﺳﺶﻫﺎ در ارﺗﺒﺎط ﺑﺎ "ﻧﺤﻮه اراﺋﻪ" رویداد ﻣﻄﺮح هستند:
۱.ﻧﺤﻮهﻫﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن اراﺋﻪ، ﭼﻪ ﺗﺼﻮﻳﺮی از ﺟﻬﺎن اراﺋﻪ میﻛﻨﻨﺪ؟ ﭼﻪ ﭼﻴﺰﻫﺎیی را ﺑﻪ ﻣﺎ ﻋﺮﺿﻪ میﻛﻨﻨﺪ؟ و ﭼﮕﻮﻧﻪ؟
۲. ﻧﻤﻮﻧﻪﻫﺎیی ﻛﻪ ﮔﺮوهﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎعی را ﺑﺎ آﻧﻬﺎ ﻋﺮﺿﻪ و اراﺋﻪ میﻛﻨﻨﺪ، ﭼﻪ ﻧﻮع ﻧﻤﻮﻧﻪﻫﺎیی ﻫﺴﺘﻨﺪ؟
۳. ﭼﻪ کسی دارد ﺣﺮف میزﻧﺪ؟ ﻣﺨﺎﻃﺐ ﻛﻴﺴﺖ؟
۴. ﻣﻮردی ﻛﻪ ﺑﻪ ما اراﺋﻪ میﻛﻨﻨﺪ، ﭼﻪ ﭼﻴﺰی ﻋﺮﺿﻪ میدارد؟ و ﺑـﺮای دﻳگران ﻣﺘﻀﻤﻦ ﭼﻪ ﻣﻌﻨﺎیی اﺳﺖ؟
@younesshokrkhah
🔸دﻻﻟﺖ و اﻟﻘﺎ در روزنامهنگاری
ﺗﻜﻴﻪ ﺑﺮ اﻳﻦ ﻧﻜﺘﻪ ﻛﻪ زﺑﺎن ﺧﺒﺮ ﺑﻴﺸﺘﺮ از ﺧﻮد روﻳﺪاد ﺑﻪ آن ﻣﻌﻨﺎ میﺑﺨﺸﺪ، اﻟﺰاما ﺑـﻪ ﻣﻔﻬﻮم ﻧﮕﺮش منفی ﻧـﺴﺒﺖ ﺑـﻪ اﺳـﺘﺤﺎﻟﻪ ﻧﻴـﺴﺖ. ﻣﺰﻳﺖ ﺣﺴﺎسﺑﻮدن ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ زﺑﺎن ﺧﺒﺮ ﻛﻪ در ﻣﺮﺣﻠه ”ﭘﺲ از ﮔـﺰﻳﻨﺶ روﻳﺪاد“ ﺑﻪ ﻣﻴﺎن میآﻳﺪ، اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ از ﻗﻀﺎوت ﺷـﺘﺎبزده ﭘﺮﻫﻴﺰ میﻛﻨﻴﻢ ﺗـﺎ ﺑﻪدﻗﺖ ﺑﺒﻴﻨﻴﻢ ﻛﻪ ﭼﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪه؟، ﭼﻄﻮر ﺑﻴﺎن ﺷﺪه؟ و ﭼﻪ ﺗﺄﺛﻴﺮﻫﺎیی ﺑـﺮ ﻣﺨﺎﻃﺐ داﺷﺘﻪ اﺳﺖ؟
ﭼﻨﻴﻦ ﺣﺴﺎسیتی ﺑـﻪ ﻣـﺎ ﻛﻤﻚ میﻛﻨﺪ ﺗـﺎ ﻃﻴﻒ ﺑﺮداﺷﺖﻫﺎ و ﺗﺄوﻳﻞﻫﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن از ﺧﺒﺮ را ﺑﻪﻃﺮزی عینی ﺑﺮرسی ﻛﻨﻴﻢ و ﻧﺸﺎﻧﻪﻫﺎ را - ﻫﻤه اﺷﻜﺎل و ﻛﻨﺶﻫﺎی ارﺗﺒﺎطی را ﺧﻮاه ﻣﻜﺘﻮب و ﺧﻮاه دﻳﺪاری ﻳﺎ ﺷﻨﻴﺪاری - در ﭼﺎرﭼﻮب ﻧﺸﺎﻧﻪﺷﻨﺎسی ﺗﻌﻘﻴﺐ ﻛﻨﻴﻢ ﺗﺎ #دﻻﻟﺖ (Denotation) و #اﻟﻘـﺎ (Connotation) از ﻫـﻢ ﺗﻤﻴﺰ داده ﺷﻮﺪ.
دﻻﻟﺖ ﺑﻪ ﺗﻮﺻﻴﻒ و ﺗﺒﻴﻴﻦ ﻣﺆﻟﻔﻪﻫﺎی ﻳﻚ ﻣﺘﻦ میﭘﺮدازد و اﻟﻘﺎ، ﻣﺮﺣﻠه دوم ﺗﺤﻠﻴﻞ اﺳﺖ ﻛﻪ در آن پای ﺗﺤﻠﻴﻞ دﻻﻟﺖﻫﺎ ﺑﻪ ﻣﻴﺎن میآﻳﺪ (ﭘﺮﭼﻢ یک ﻛﺸﻮر را ﺑـﻪ ﻣﺜﺎﺑﻪ دﻻﻟﺖ و حسی را ﻛـﻪ ﻓﺮﺿﺎً درﺑﺎره ﻣﻴﻬﻦﭘﺮستی از آن ﻣﺘﺒﺎدر میﺷﻮد ﺑﻪﻋﻨﻮان اﻟﻘﺎ ﻓﺮض ﻛﻨﻴﻢ) ﻟﺬا ﺗﻤﻴﺰ دادن اﻳﻦ ﻣﻘﻮﻟﻪ در ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﺧﺒﺮ، ﻫﻢ ﺑﺮای ﻣﺨﺎﻃﺒﺎن و ﻫﻢ ﺑﺮای ﻣﺪرﺳﺎن زﺑﺎن ﻣﻄﺒﻮﻋﺎت ﺣﺎﺋﺰ اﻫﻤﻴﺖ اﺳﺖ.
ﺑﻪﻫﻤﻴﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ اﺳــﺖ ﺗﻔﻜﻴﻚ داّل (Signifier) ازﻣﺪﻟﻮل (Signifind) ﻛﻪ ﻓﺮدﻳﻨﺎن دوﺳﻮﺳﻮر ﭘﺪر زﺑﺎنﺷﻨﺎسی ﻧﻮﻳﻦ ﻣﻄﺮح ﺳﺎﺧﺘﻪ اﺳـﺖ: دال (ﻳﻚ واژه ﻣﻜﺘﻮب، ﻳـﺎ ﻳﻚ اﻟﮕﻮی ﺻﻮتی و ﻳﺎ ﺗﺼﻮﻳﺮی) و مدﻟﻮل (ﻣﻔﻬـﻮمی ﻛـﻪ دال ﺑـﺮ آن دﻻﻟﺖ میﻛﻨﺪ) ﻧﻴﺰ در اﻳﻦ ﻓﺮاﻳﻨﺪ از ارزش تحلیلی ﺑﺮﺧﻮردار هستند.
در ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﺧﺒﺮ، ﻣﻘﻮﻻتی ﻫﻤﭽﻮن ﺗﺤﻠﻴﻞ آگهیﻫﺎ، رﻣﺰﻫﺎ و ﻧﺸﺎﻧﻪﻫﺎ (از ﻧﻘـﺶ ﭼﺮاغﻫﺎی راﻫﻨﻤﺎیی و راﻧﻨﺪگی ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺗﺎ ﻓﺮﺿﺎ اﺳﻠﺤﻪ و ﻛﻼه ﭼﻬﺮهﻫﺎی ﻓﻴﻠﻢﻫﺎی وﺳﺘﺮن)، ﻧﻮع ﺧﻮاﻧﺪن ﺧﺒﺮ در ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮن - از ﻟﺤﺎظ زاوﻳه دﻳﺪ و ﻧﺤﻮه ﺧﻮاﻧﺪن ﺧﺒﺮ - ﺗﺎ ﻣﻠﻮدرامﻫﺎ و ﺳﺮﻳﺎلﻫﺎی ﺑﻠﻨﺪ ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮنی، ﻧﺤﻮه ﺗﻨﻈﻴﻢ راﺑﻄه ﺧﻮاﻧﻨﺪه ﺑﺎ ﺧﺒﺮ ﺗﺎ ﺑﻪ شکلی آﻣﻮزشی ﺑـﻪ ﮔـﺰﻳﻨﺶ ﺧﺒﺮ ﺑﭙﺮدازد، ﺷﻨﺎﺳﺎﻧﺪن ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﺆﺛﺮ ﺑﺮﮔﺰﻳﻨﺶ روﻳﺪادﻫﺎ، ﻗﺎﻟﺐﻫﺎی ﻣﺴﻠﻂ اراﺋه روﻳﺪادﻫﺎ از ﻟﺤﺎظ ﺳـﺒﻚ (ﻣـﺜﻼ ﺳﻴﻨﻤﺎی ﻫﺎﻟﻴﻮود) ﻳﺎ ﺳﺒﻚﻫﺎیی ﻫﻤﭽـﻮن ﺗﺤﻠﻴـﻞ ﺧﺒـﺮی در ﻣﻄﺒﻮﻋﺎت آﻣﺮﻳﻜﺎ، ﻣﻌﺮفی ﻣﺘﻮن و ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺟﺎﻳﮕﺰﻳﻦ و ﻣﺎﻧﻨﺪ اﻳﻦﻫﺎ ﻗﺎﺑﻞ ﻃﺮح و ﺑﺮرسی و ارزﻳﺎﺑﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ و ﺑﻪوﻳﮋه ﺑﻪ "ﻧﺤﻮه اراﺋﻪ" در ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﺧﺒﺮ ﺑﺎﻳﺪ ﺗﻮﺟﻪ ﺧﺎص ﻣﺒﺬول داﺷﺖ و ﻫﻤه اﺟﺰای آنرا - ﻣﺸﺘﻤﻞ ﺑﺮ ﻧﺤﻮهای ﻛﻪ واژهﻫﺎ و ﺗﺼﻮﻳﺮﻫﺎ، ﻣﻌﺎنی را ﺑﺮﺣﺴﺐ ﻣﻴﺜﺎقﻫﺎی آﺷﻨﺎی ﺳﺎزﻧﺪه ﺧﺒﺮ و ﻣﺨﺎﻃﺐ ﺧﺒﺮ میﺳﺎزﻧﺪ ــ در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺖ و ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺑﻮد ﻛـﻪ ﭼﻄﻮر رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ در ﻧﻈﺎم ﻳﺎ دﺳﺘﮕﺎه معنیﺳﺎزی ﺧﻮد ﺳﻠﺴﻠﻪ ﻣﺮاتبی را اﻳﺠﺎد میﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ در آن بعضی از ﻣﻌﺎنی ﺟﻨﺒه ﻏﺎﻟﺐ و ﺣﺎﻛﻢ ﺑﻪ ﺧﻮد میﮔﻴﺮﻧﺪ، و دﻳﮕﺮ اﻳﻨﻜﻪ ﭼﻪ ﻧﻴﺮوﻫﺎیی اﻳﻦ ﻣﻌﺎنی را در اﻳﻦ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﻣﺮاﺗﺐ، ﺳﺎزﻣﺎن میدﻫﻨـﺪ، و ﺳﻬﻢ ﻣﺎ ﺑﻪﻋﻨﻮان ﻣﺨﺎﻃﺐ در ﺑﺮداﺷﺖ و اﺳﺘﻨﺒﺎط از اﻳﻦ ﻣﻌﺎنی و ﺗـﺴﺮی آنها ﺑﻪ دﻳﮕﺮان ﭼﻴﺴﺖ و ﭼﻪ اﻧﺪازه اﺳﺖ؟
ﺑﻪﻃﻮر ﻛﻠﻲ اﻳﻦ ﭘﺮﺳﺶﻫﺎ در ارﺗﺒﺎط ﺑﺎ "ﻧﺤﻮه اراﺋﻪ" رویداد ﻣﻄﺮح هستند:
۱.ﻧﺤﻮهﻫﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن اراﺋﻪ، ﭼﻪ ﺗﺼﻮﻳﺮی از ﺟﻬﺎن اراﺋﻪ میﻛﻨﻨﺪ؟ ﭼﻪ ﭼﻴﺰﻫﺎیی را ﺑﻪ ﻣﺎ ﻋﺮﺿﻪ میﻛﻨﻨﺪ؟ و ﭼﮕﻮﻧﻪ؟
۲. ﻧﻤﻮﻧﻪﻫﺎیی ﻛﻪ ﮔﺮوهﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎعی را ﺑﺎ آﻧﻬﺎ ﻋﺮﺿﻪ و اراﺋﻪ میﻛﻨﻨﺪ، ﭼﻪ ﻧﻮع ﻧﻤﻮﻧﻪﻫﺎیی ﻫﺴﺘﻨﺪ؟
۳. ﭼﻪ کسی دارد ﺣﺮف میزﻧﺪ؟ ﻣﺨﺎﻃﺐ ﻛﻴﺴﺖ؟
۴. ﻣﻮردی ﻛﻪ ﺑﻪ ما اراﺋﻪ میﻛﻨﻨﺪ، ﭼﻪ ﭼﻴﺰی ﻋﺮﺿﻪ میدارد؟ و ﺑـﺮای دﻳگران ﻣﺘﻀﻤﻦ ﭼﻪ ﻣﻌﻨﺎیی اﺳﺖ؟
@younesshokrkhah
#کتاب 🔸 آن الف
پُرسَری آمد که با من سرّی بگو. گفتم: من با تو سرّ نتوانم گفتن، من سرّ با آن کس توانم گفتن که او را درو نبینم، خود را درو بینم. سرّ خود را با خود گویم. من در تو خود را نمیبینم، در تو دیگری را میبینم. کسی بر کسی آید از سه قسم بیرون نباشد: یا مریدی بود، یا به وجه یاری، یا به وجه بزرگی، تو ازین هر سه قسم کدامی؟ .... از همه اسرار الفی بیش برون نیفتاد، و باقی هر چه گفتند در شرح آن الف گفتند، و آن الف فهم نشد.
📚 برداشته از مقالات شمس تبریزی
▫️تصحیح و تعلیق محمدعلی موحد
🔹انتشارات خوارزمی
پُرسَری آمد که با من سرّی بگو. گفتم: من با تو سرّ نتوانم گفتن، من سرّ با آن کس توانم گفتن که او را درو نبینم، خود را درو بینم. سرّ خود را با خود گویم. من در تو خود را نمیبینم، در تو دیگری را میبینم. کسی بر کسی آید از سه قسم بیرون نباشد: یا مریدی بود، یا به وجه یاری، یا به وجه بزرگی، تو ازین هر سه قسم کدامی؟ .... از همه اسرار الفی بیش برون نیفتاد، و باقی هر چه گفتند در شرح آن الف گفتند، و آن الف فهم نشد.
📚 برداشته از مقالات شمس تبریزی
▫️تصحیح و تعلیق محمدعلی موحد
🔹انتشارات خوارزمی
🔸کدامیک فاتح هستند: ما یا شبکههای اجتماعی؟
▫️هادی خانیکی
«شبكهای شدن امر اجتماعی»، «رسانهای شدن سیاست» و «مجازی شدن زندگی روزمره» از جمله واقعیتهای پیش روی جوامع دستخوش تغییر است كه این روزها در جامعه ما نیز چشم ها و ذهنها را بیش از هر زمان دیگر به خود جلب كرده است. اینكه آیا آنچه به آسانی در #فضایمجازی میچرخد، پنجرههایی به سوی دانستن میگشاید یا پردههایی به روی حقیقت میكشاند پرسش واقعی امروز ما است.
نیكلاس كار در كتاب ارزنده «اینترنت با مغز ما چه میكند» بازخوانی سخن #مارشال_مكلوهان در شناخت #رسانهها كه «رسانهها را همان پیام» مینامد، به نكته مهمی اشاره دارد.
او در پاسخ این پرسش كه ما یا رسانهها كدامیك دیگری را به تسخیر خود درآوردهایم معتقد است شبكهها ما را به انقیاد خود درآوردهاند. به اعتبار این سخن «كار» میتوان گفت اكنون باید بیش از هر زمان دیگری نگران سهولت بیش از اندازه در راهاندازی «دخمههای انعكاس توهم» در جهان #مجازی باشیم. شبكههای اجتماعی كه به درستی ظرفیت خلق جهانی متكثر، متنوع و گشوده در فهم و نقد را دارند، گاه این جهان را برای شكلگیری اندیشههای آزاد به خدمت میگیرند. دنیای قطبی شده رسانهای، بازار حرفهای نسنجیده را گرم میكند و میكوشد كنشگری را از میدانهای آزادی و دموكراسی به پسكوچههای خشونت و نفرت بكشاند. هوشیار باشیم كه فضای نقاد شبكهها به تسخیر آفرینندگان و فروشندگان سخنان بیپایه درنیاید.
▫️هادی خانیکی
«شبكهای شدن امر اجتماعی»، «رسانهای شدن سیاست» و «مجازی شدن زندگی روزمره» از جمله واقعیتهای پیش روی جوامع دستخوش تغییر است كه این روزها در جامعه ما نیز چشم ها و ذهنها را بیش از هر زمان دیگر به خود جلب كرده است. اینكه آیا آنچه به آسانی در #فضایمجازی میچرخد، پنجرههایی به سوی دانستن میگشاید یا پردههایی به روی حقیقت میكشاند پرسش واقعی امروز ما است.
نیكلاس كار در كتاب ارزنده «اینترنت با مغز ما چه میكند» بازخوانی سخن #مارشال_مكلوهان در شناخت #رسانهها كه «رسانهها را همان پیام» مینامد، به نكته مهمی اشاره دارد.
او در پاسخ این پرسش كه ما یا رسانهها كدامیك دیگری را به تسخیر خود درآوردهایم معتقد است شبكهها ما را به انقیاد خود درآوردهاند. به اعتبار این سخن «كار» میتوان گفت اكنون باید بیش از هر زمان دیگری نگران سهولت بیش از اندازه در راهاندازی «دخمههای انعكاس توهم» در جهان #مجازی باشیم. شبكههای اجتماعی كه به درستی ظرفیت خلق جهانی متكثر، متنوع و گشوده در فهم و نقد را دارند، گاه این جهان را برای شكلگیری اندیشههای آزاد به خدمت میگیرند. دنیای قطبی شده رسانهای، بازار حرفهای نسنجیده را گرم میكند و میكوشد كنشگری را از میدانهای آزادی و دموكراسی به پسكوچههای خشونت و نفرت بكشاند. هوشیار باشیم كه فضای نقاد شبكهها به تسخیر آفرینندگان و فروشندگان سخنان بیپایه درنیاید.
#خبر #روزنامهنکاری
🔸اﻃﻼﻋﺎت رﺳﺎﻧﻪای ﺷﺪه
ﺷﻤﺎ ﺑﻪﻋﻨﻮان ﺧﻮاﻧﻨﺪه و ﻣﻦ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻧﻮﻳﺴﻨﺪه در درﻳﺎیی از #اﻃﻼﻋﺎت ﻏﻮﻃﻪورﻳﻢ. ﻣﺎ در ﻣﻘﺎم ﻣﻮﺟﻮداتی اﺟﺘﻤﺎعی در ﺟﺴﺖوﺟﻮی ﺣﻘﺎﻳﻖ و اﻃﻼﻋﺎت ﻫﺴﺘﻴﻢ، آﻧﻬﺎ را ﺑﻪ دﺳـﺖ میآورﻳﻢ و ﺑﺮﻣﺒﻨﺎی آﻧﻬﺎ ﻗﻀﺎوت میﻛﻨﻴﻢ و ﺗﺼﻤﻴﻢ میﮔﻴﺮﻳﻢ، حتی اﮔﺮ تصمیمی ﻫـﻢ ﻧﮕﻴﺮﻳﻢ ﺣﻴﻄه ﺟﻐﺮاﻓﻴﺎیی اﻃﻼﻋﺎت ذهنی ﻣﺎ ﺑﺎ ﻛﺴﺐ ﻫﺮ ﺟﺰ از اﻃﻼﻋﺎت ﺗﺎزه ﺗﻐﻴﻴﺮ میﻛﻨﺪ. ﭘﺲ میﺷﻮد ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﻫﺮ دو ﮔﺰارشگر ﻫﺴﺘﻴﻢ و ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻣﻘﺎدﻳﺮ زﻳﺎدی از اﻃﻼﻋﺎت را ﺑﺎ ﺧﻮد ﺣﻤﻞ میﻛﻨﻴﻢ، اﻣﺎ ﺑﻪرﻏﻢ اﻳﻨﻜﻪ ﻫﺮ دو ﮔﺰارشگر ﻫﺴﺘﻴﻢ و #اﻃﻼﻋﺎت ﺧﻮد را ﺑﻪ دﻳﮕﺮان ﻣﻨﺘﻘﻞ میﻛﻨﻴﻢ، در ﻋﻴﻦ ﺣﺎل از رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ #ﺧﺒﺮ میﮔﻴﺮﻳﻢ، ﺧﺒﺮﻫﺎیی را ﻛﻪ ﺗﻘﺮﻳﺒﺎً ﻫﻴﭻﻳﻚ از آﻧﻬﺎ را ﺷﺨﺼﺎً ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻧﻜﺮدهاﻳﻢ، ﺧﺒﺮﻫﺎیی را ﻛﻪ دﺳﺖ دوم ﻫﺴﺘﻨﺪ و ﺑﺎ واﺳﻄﻪ ﺑﻪ دﺳﺖ ﻣﺎ رﺳﻴﺪهاﻧﺪ؛ ﻳﻌﻨﻲ رﺳﺎﻧﻪای ﺷﺪهاﻧﺪ، آﻣﻴﺨﺘﻪ ﺑﺎ داوری و ﻣﺤﻜﻮم ﺑﻪ اراﺋﻪ در ﻇﺮفﻫﺎ و ﺳﺒﻚﻫﺎی از ﭘﻴﺶﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪه. و ﺑﻪﻋﺒﺎرت ﺑﻬﺘﺮ ﺧﺒﺮﻫﺎ راوﻳﺎن بیﮔﻨﺎه و بیﻏﺮض ﻧﻴـﺴﺘﻨﺪ، ﺣﺘﻲ ﺑﺮ ﺣﺴﺐ ارزشﻫﺎی ﺧﺒﺮی ﻫﻢ ﮔﺰﻳﻨﺶ ﻧﺸﺪهاﻧﺪ، و حتی ﺗﺼﺎدفی ﻫﻢ اﻧﺘﺨﺎب ﻧﺸﺪهاﻧﺪ. ﻣﺜﻼً مگر میﺷـﻮد در ﺧﺒﺮی ﻛﻪ از ﺳﻮی رواﺑﻂ ﻋﻤﻮمی ﻳﻚ ﺳﺎزﻣﺎن ﻣﺨﺎﺑﺮه ﺷﺪه اﺳﺖ، رﻳﻴﺲ و ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ آن ﺳﺎزﻣﺎن در آن ﺧﺒﺮ، ﻋﻤﺪه و ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ ﻧﺸﺪه ﺑﺎﺷﻨﺪ؟
ﺑﻪ راستی ﺧﺒﺮ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺗﻬﻴﻪ میﺷﻮد؟ و ﭼﻄﻮر ﺑﻪ ﺟﺮﻳﺎن میاﻓﺘﺪ؟ و ﭼﺮا اﻳﻦ ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﻫﻨﻮز ﺟﻨﺒﻪﻫﺎی ﺗﺎرﻳﻚ ﻓﺮاوان دارد؟ ﻧﻘﺶ ﻣﺎﻟﻜﻴﺖ رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ، در اﻳﻦ ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﭼﻴﺴﺖ؟ و ﭼﻄﻮر ﻋﻤﻞ میﻛﻨﺪ؟ اﻳﻦ ﻗﺎﻋﺪه از ﻛﺠﺎ ﭘﺪﻳﺪ آﻣﺪه اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺮدم ﻋﺎدی در ﺧﺒﺮ ﻧﻘﺶ ﻧﺪاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ؟ اﻳﻦ ﻋﺼﺮﮔﺮایی و ﻧﻪ ذاتﮔﺮایی، در ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﺧﺒﺮ از ﻛﺠﺎ ﭼﻨﻴﻦ ﺳﻠﻄﻪای را ﺑـﻪ ﻛﻒ آورده اﺳـﺖ؟ و ﺑﺎﻷﺧﺮه ﻫﻤﺎن ﭘﺮﺳﺶ اصلی: واﻗﻌﻴﺖ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺗﻮﻟﻴﺪ میﺷﻮد؟
ﺑﺮای اﻳﻨﻜﻪ ﻧﺸﺎن دﻫﻴﻢ ﻛـﻪ ﻫﻤه این واﻗﻌﻴﺖﺳـﺎزی ﺗﻮﻃﺌـﻪ روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎران ﻧﻴﺴﺖ و ﺑﺮخی از وﺟﻮه آن از ﺟﺒﺮﻫﺎی اراﺋﻪ ﺧﺒﺮ ﻣﻨﺘﺞ میﺷﻮد، ﭼﻨﺪ ﭘﺮﺳﺶ ﻣﻄﺮح میﻛﻨﻢ:
۱.ﭼﻪوﻗﺖ ﻳﻚ روﻳﺪاد ﺑﺎﻳﺪ ﺧﺒﺮ تلقی ﺷﻮد؟
۲. اﺻﻼً روﻳﺪاد ﺑﻪﻃﻮر ﻣﻨﺘﺰع وﺟﻮد دارد؟ ﻳﺎ اﻳﻨﻜﻪ ﺑﺎﻳﺪ آن را ﻧﻘﻞ ﻛﺮد و دﻳﺪ؟ و ﺑﻪ ﻫﺮ ﺷﻜﻞ ﻛﻪ رواﻳﺖ ﻛﻨﻴﻢ و ﻧﺸﺎن دﻫﻴﻢ، آﻳﺎ بیﻃﺮفی رﻋﺎﻳﺖ ﺷﺪه اﺳﺖ؟
۳. آﻳﺎ روﻳﺪاد در ﺧﺎرج از ﻫﺮﮔﺴﺘﺮهای ﻗﺮار دارد و از ﺷﺮاﻳﻂ ﺗﺄﺛﻴﺮ نمیﮔﻴﺮد؟
۴.ﭼﻪ روﻳﺪادﻫﺎیی را ﺑﺎﻳﺪ ﻧﺎدﻳﺪه ﮔﺮﻓﺖ؟
۵. و ﺑﺎﻷﺧﺮه ﻛﺪام درﻳﺎﻓﺖ و اﺳﺘﻨﺒﺎط، ﺑﺪون ﮔﺰﻳﻨﺶ ﺻﻮرت میﮔﻴﺮد؟
ﻣﺎ ﻧﻪ ﻓﻘﻂ در ﻫﺮ ﭼﺎرﭼﻮبی دﺳﺖ ﺑﻪ ﮔﺰﻳﻨﺶ میزﻧﻴﻢ، ﺑﻠﻜﻪ آن را ﭘﺮدازش ﻫﻢ میﻛﻨﻴﻢ (#اﺳﺘﺤﺎﻟﻪ).
اﺻﻼ ﺑﻴﺎﻳﻴﻢ و ﺑﻪ اﻧﺘﻬﺎی ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﺧﺒﺮ ﻧﮕﺎه ﻛﻨﻴﻢ ﺑـﻪﺟﺎیی ﻛـﻪ ﺧﻮاﻧﻨـﺪه روزﻧﺎﻣﻪ ﻧﺸﺴﺘﻪ اﺳﺖ. آﻳﺎ او ﻛﻪ ﺧﻮاﻫﺎن روزﻧﺎﻣﻪ اﺳﺖ در ﻣﻬﺮ و ﺑﺮچسبی ﻛﻪ ﺑﺮ روح و روان ﻳﻚ روزﻧﺎﻣﻪ از ﻟﺤﺎظ ﺳﻴﺎﺳﺖ ﺧﺒﺮی ﻧﺸﺴﺘﻪ و ﻧﻘﺶ ﺑﺴﺘﻪ اﺳﺖ، ﺷﺮﻳﻚ و ﺳﻬﻴﻢ ﻧﻴﺴﺖ؟ ﺑﻪوﻳﮋه ﺧﻮاﻧﻨﺪه ﺛﺎﺑﺖ روزﻧﺎﻣﻪ؟ آﻳﺎ ﻋﻼﻗه او ﺑﻪ ﺷﺨﺼﻴﺖ و ﺧﺼﻠﺖ ﺧﺎص روزﻧﺎﻣﻪاش و ﺑﻪﻋﺒﺎرت دیگر ﻋﻼﻗه او ﺑﻪ ﻧﺤﻮه اراﺋه ﺧﺒﺮ در روزﻧﺎﻣه دﻟﺨﻮاﻫﺶ، در ﺷﻜﻞﮔﻴﺮی و ﺗﻘﻮﻳﺖ و رﺳﻮب ﺳﻴﺎﺳﺖ ﺧﺒﺮی روزﻧﺎﻣه ﻣﻮرد ﻧﻈـﺮش دﺧﻴﻞ ﻧﻴﺴﺖ؟ ﺣﺘﻤﺎ ﺷﻤﺎ ﻣﻨﻜﺮ اﻳﻦ ﻧﻴﺴﺘﻴﺪ ﻛﻪ ﺳﻴﺎﺳﺖ ﺧﺒﺮی اصلیﺗﺮﻳﻦ ﻋﺎﻣﻞ ﺗﺼﻤﻴﻢﮔﻴﺮی ﺧﻮاﻧﻨﺪه ﺑﺮای ﺧﺮﻳﺪ روزﻧﺎﻣﻪ اﺳﺖ.
در ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﺧﺒﺮ ﻛﻪ ﻃﻲ آن ﺟﻬﺎن واقعی ﺑﻪ ﺟﻬﺎن ﺧﺒﺮی ﺗﺒﺪﻳﻞ میﺷﻮد، ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﺘﻌﺪدی دﺳﺖ ﺑﻪ دﺳﺖ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ میدﻫﻨﺪ ﺗﺎ ﺗﺸﺨﻴﺺ روﻳﺪاد از ﺧﺒﺮ و ﻧﻈﺮ دﺷﻮار ﺷﻮد. ﺑﺮای روزﻧﺎﻣﻪای ﻛﻪ ﺑﺮای ﺧﻮد رﺳﺎﻟﺖ ﻗﺎﻳﻞ اﺳـﺖ، اصلیﺗﺮﻳﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺧﻮاﻧﻨﺪﮔﺎن ﺧﻮد دروغ ﺗﺤﻮﻳﻞ ﻧﺪﻫﺪ و اﻳـﻦ ﻛﺎر حتی در ﺗﻬﻴه ﻳﻚ ﻋﻜﺲ از ﻳﻚ روﻳﺪاد ــ ﻛﻪ ﻇﺎﻫﺮا ﺻﺎدﻗﺎﻧﻪﺗﺮﻳﻦ ﺷﻜﻞ رواﻳﺖ ﻳﻚ روﻳﺪاد اﺳﺖ ــ ﺻﺪق میﻛﻨﺪ. ﭘﺮﺳﺶ اﻳﻦ اﺳـﺖ ﻛﻪ ﻋﻜﺲ، ﺑﺎزﺗﻮﻟﻴﺪ واﻗﻌﻴﺖ اﺳﺖ ﻳﺎ ﺷﻜﺎر ﻟﺤﻈه دﻟﺨﻮاه؟ و ﭘﺮﺳﺶ دوم، ﭼﺮا ﺑﺮای ﻋﻜﺲﻫﺎ ﺷﺮح ﻧﻮﺷﺘﻪ میﺷﻮد؟ ﻣﮕﺮ آﻧﭽﻪ ﻋﻴﺎن اﺳﺖ، ﺣﺎﺟﺖ ﺑﻪ ﺑﻴﺎن دارد؟ روﻻن ﺑﺎرت ﻣﻨﺘﻘﺪ ﻓﺮاﻧﺴﻮی میﮔﻮﻳﺪ: ﻋﻜﺲ آﻣﺮاﻧﻪﺗﺮ از ﻧﻮﺷﺘﺎر ﻋﻤﻞ میﻛﻨﺪ و ﺑﺪون ﺗﺤﻠﻴﻞ و ﺑﺎ ﻳﻚ ﺿﺮﺑﻪ، معنی را ﺗﺤﻤﻴﻞ میﻛﻨﺪ. ﭘﺲ ﺑﺎ اﻳﻦ ﻧﮕﺎه میﺗﻮان ﮔﻔﺖ ﻛـﻪ در ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﺧﺒﺮ، ﻫﺮ تصمیمی (آﮔﺎﻫﺎﻧﻪ و ﻧﺎآﮔﺎﻫﺎﻧﻪ) و در ﻫﺮ ﻣﺮﺣﻠﻪای میﺗﻮاﻧﺪ ﺑﺮ ﻣﺤﺼﻮل ﻧﻬﺎیی (ﺧﺒﺮ) ﺗﺄﺛﻴﺮﮔﺬار ﺑﺎﺷﺪ. ﺣﺎﻻ میﺗﻮان درﻳﺎﻓﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻣﺜﻼ ﭼﺎپ ﻋﻜﺲ ﭼﻘﺪر اﻳﻦ ﺿﺮﻳﺐ ﺗﺄﺛﻴﺮﮔﺬاری - ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﻳﻨﻜﻪ در ﻫﻤه ﻓﺮاﻳﻨﺪﻫﺎی رﺳـﺎﻧﻪها، ﻣﺴﺌﻠه اﻧﺘﺨﺎب و ﮔﺰﻳﻨﺶ ﻧﻘﺸﻲ ﻛﻠﻴﺪی اﻳﻔﺎ میﻛﻨﺪ - اﻓﺰاﻳﺶ میﻳﺎﺑﺪ و ﺗﺎ ﭼﻪ ﺣﺪ اﺳﺘﺤﺎﻟﻪ را در ژرفﺗﺮﻳﻦ ﺷﻜﻞﻫﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن رﻗﻢ میزﻧﺪ. و ﻫﻨﻮز ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺟﻤﻊ زﻳﺎدی از ﻣﺮدم ﻛﻪ در اﻳﻦ ﻫﺰارﺗﻮی ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﺧﺒﺮ، ﺑﻪدﻧﺒﺎل ﺗﻮازن، بیﻃﺮفی و اﻧـﺼﺎف و ﺻﺤﺖ و درستی میﮔﺮدﻧﺪ. در ﻫﺮ ﺣﺎل ﻫﻢزﻣﺎن ﺑﺎ ﺗﻼش ﺧﻮاﻧﻨﺪﮔﺎن ﺑﺮای ﺗﻔﻜﻴﻚ ﺧﺒﺮ از ﻧﻈﺮ و اﻟﻘﺎﺋﺎت، ﭘﮋوﻫﺶﮔﺮان ﭘﻬﻨه ارﺗﺒﺎﻃﺎت ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ ﻛﻪ در ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﺧﺒﺮ، ﻧﺤﻮه ﮔﺰﻳﻨﺶ روﻳﺪادﻫﺎ ﺑﺮای ﺧﺒﺮﺳﺎزی، ﺳﺎدهﺳﺎزی ﻣﻘﻮﻻت و داﻣﻦزدن ﺑﻪ اﺣﺴﺎﺳﺎت ﺑﻪ ﻣﺜﺎﺑﻪ ﻣﻜﻤﻞ ارزش ﺧﺒﺮی، ﻋﻨﺎﺻﺮی ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛـﻪ در اﺳﺘﺤﺎﻟه روﻳﺪادﻫﺎ ﻧﻘﺶ دارﻧﺪ.
🔸اﻃﻼﻋﺎت رﺳﺎﻧﻪای ﺷﺪه
ﺷﻤﺎ ﺑﻪﻋﻨﻮان ﺧﻮاﻧﻨﺪه و ﻣﻦ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻧﻮﻳﺴﻨﺪه در درﻳﺎیی از #اﻃﻼﻋﺎت ﻏﻮﻃﻪورﻳﻢ. ﻣﺎ در ﻣﻘﺎم ﻣﻮﺟﻮداتی اﺟﺘﻤﺎعی در ﺟﺴﺖوﺟﻮی ﺣﻘﺎﻳﻖ و اﻃﻼﻋﺎت ﻫﺴﺘﻴﻢ، آﻧﻬﺎ را ﺑﻪ دﺳـﺖ میآورﻳﻢ و ﺑﺮﻣﺒﻨﺎی آﻧﻬﺎ ﻗﻀﺎوت میﻛﻨﻴﻢ و ﺗﺼﻤﻴﻢ میﮔﻴﺮﻳﻢ، حتی اﮔﺮ تصمیمی ﻫـﻢ ﻧﮕﻴﺮﻳﻢ ﺣﻴﻄه ﺟﻐﺮاﻓﻴﺎیی اﻃﻼﻋﺎت ذهنی ﻣﺎ ﺑﺎ ﻛﺴﺐ ﻫﺮ ﺟﺰ از اﻃﻼﻋﺎت ﺗﺎزه ﺗﻐﻴﻴﺮ میﻛﻨﺪ. ﭘﺲ میﺷﻮد ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﻫﺮ دو ﮔﺰارشگر ﻫﺴﺘﻴﻢ و ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻣﻘﺎدﻳﺮ زﻳﺎدی از اﻃﻼﻋﺎت را ﺑﺎ ﺧﻮد ﺣﻤﻞ میﻛﻨﻴﻢ، اﻣﺎ ﺑﻪرﻏﻢ اﻳﻨﻜﻪ ﻫﺮ دو ﮔﺰارشگر ﻫﺴﺘﻴﻢ و #اﻃﻼﻋﺎت ﺧﻮد را ﺑﻪ دﻳﮕﺮان ﻣﻨﺘﻘﻞ میﻛﻨﻴﻢ، در ﻋﻴﻦ ﺣﺎل از رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ #ﺧﺒﺮ میﮔﻴﺮﻳﻢ، ﺧﺒﺮﻫﺎیی را ﻛﻪ ﺗﻘﺮﻳﺒﺎً ﻫﻴﭻﻳﻚ از آﻧﻬﺎ را ﺷﺨﺼﺎً ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻧﻜﺮدهاﻳﻢ، ﺧﺒﺮﻫﺎیی را ﻛﻪ دﺳﺖ دوم ﻫﺴﺘﻨﺪ و ﺑﺎ واﺳﻄﻪ ﺑﻪ دﺳﺖ ﻣﺎ رﺳﻴﺪهاﻧﺪ؛ ﻳﻌﻨﻲ رﺳﺎﻧﻪای ﺷﺪهاﻧﺪ، آﻣﻴﺨﺘﻪ ﺑﺎ داوری و ﻣﺤﻜﻮم ﺑﻪ اراﺋﻪ در ﻇﺮفﻫﺎ و ﺳﺒﻚﻫﺎی از ﭘﻴﺶﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪه. و ﺑﻪﻋﺒﺎرت ﺑﻬﺘﺮ ﺧﺒﺮﻫﺎ راوﻳﺎن بیﮔﻨﺎه و بیﻏﺮض ﻧﻴـﺴﺘﻨﺪ، ﺣﺘﻲ ﺑﺮ ﺣﺴﺐ ارزشﻫﺎی ﺧﺒﺮی ﻫﻢ ﮔﺰﻳﻨﺶ ﻧﺸﺪهاﻧﺪ، و حتی ﺗﺼﺎدفی ﻫﻢ اﻧﺘﺨﺎب ﻧﺸﺪهاﻧﺪ. ﻣﺜﻼً مگر میﺷـﻮد در ﺧﺒﺮی ﻛﻪ از ﺳﻮی رواﺑﻂ ﻋﻤﻮمی ﻳﻚ ﺳﺎزﻣﺎن ﻣﺨﺎﺑﺮه ﺷﺪه اﺳﺖ، رﻳﻴﺲ و ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ آن ﺳﺎزﻣﺎن در آن ﺧﺒﺮ، ﻋﻤﺪه و ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ ﻧﺸﺪه ﺑﺎﺷﻨﺪ؟
ﺑﻪ راستی ﺧﺒﺮ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺗﻬﻴﻪ میﺷﻮد؟ و ﭼﻄﻮر ﺑﻪ ﺟﺮﻳﺎن میاﻓﺘﺪ؟ و ﭼﺮا اﻳﻦ ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﻫﻨﻮز ﺟﻨﺒﻪﻫﺎی ﺗﺎرﻳﻚ ﻓﺮاوان دارد؟ ﻧﻘﺶ ﻣﺎﻟﻜﻴﺖ رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ، در اﻳﻦ ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﭼﻴﺴﺖ؟ و ﭼﻄﻮر ﻋﻤﻞ میﻛﻨﺪ؟ اﻳﻦ ﻗﺎﻋﺪه از ﻛﺠﺎ ﭘﺪﻳﺪ آﻣﺪه اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺮدم ﻋﺎدی در ﺧﺒﺮ ﻧﻘﺶ ﻧﺪاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ؟ اﻳﻦ ﻋﺼﺮﮔﺮایی و ﻧﻪ ذاتﮔﺮایی، در ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﺧﺒﺮ از ﻛﺠﺎ ﭼﻨﻴﻦ ﺳﻠﻄﻪای را ﺑـﻪ ﻛﻒ آورده اﺳـﺖ؟ و ﺑﺎﻷﺧﺮه ﻫﻤﺎن ﭘﺮﺳﺶ اصلی: واﻗﻌﻴﺖ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺗﻮﻟﻴﺪ میﺷﻮد؟
ﺑﺮای اﻳﻨﻜﻪ ﻧﺸﺎن دﻫﻴﻢ ﻛـﻪ ﻫﻤه این واﻗﻌﻴﺖﺳـﺎزی ﺗﻮﻃﺌـﻪ روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎران ﻧﻴﺴﺖ و ﺑﺮخی از وﺟﻮه آن از ﺟﺒﺮﻫﺎی اراﺋﻪ ﺧﺒﺮ ﻣﻨﺘﺞ میﺷﻮد، ﭼﻨﺪ ﭘﺮﺳﺶ ﻣﻄﺮح میﻛﻨﻢ:
۱.ﭼﻪوﻗﺖ ﻳﻚ روﻳﺪاد ﺑﺎﻳﺪ ﺧﺒﺮ تلقی ﺷﻮد؟
۲. اﺻﻼً روﻳﺪاد ﺑﻪﻃﻮر ﻣﻨﺘﺰع وﺟﻮد دارد؟ ﻳﺎ اﻳﻨﻜﻪ ﺑﺎﻳﺪ آن را ﻧﻘﻞ ﻛﺮد و دﻳﺪ؟ و ﺑﻪ ﻫﺮ ﺷﻜﻞ ﻛﻪ رواﻳﺖ ﻛﻨﻴﻢ و ﻧﺸﺎن دﻫﻴﻢ، آﻳﺎ بیﻃﺮفی رﻋﺎﻳﺖ ﺷﺪه اﺳﺖ؟
۳. آﻳﺎ روﻳﺪاد در ﺧﺎرج از ﻫﺮﮔﺴﺘﺮهای ﻗﺮار دارد و از ﺷﺮاﻳﻂ ﺗﺄﺛﻴﺮ نمیﮔﻴﺮد؟
۴.ﭼﻪ روﻳﺪادﻫﺎیی را ﺑﺎﻳﺪ ﻧﺎدﻳﺪه ﮔﺮﻓﺖ؟
۵. و ﺑﺎﻷﺧﺮه ﻛﺪام درﻳﺎﻓﺖ و اﺳﺘﻨﺒﺎط، ﺑﺪون ﮔﺰﻳﻨﺶ ﺻﻮرت میﮔﻴﺮد؟
ﻣﺎ ﻧﻪ ﻓﻘﻂ در ﻫﺮ ﭼﺎرﭼﻮبی دﺳﺖ ﺑﻪ ﮔﺰﻳﻨﺶ میزﻧﻴﻢ، ﺑﻠﻜﻪ آن را ﭘﺮدازش ﻫﻢ میﻛﻨﻴﻢ (#اﺳﺘﺤﺎﻟﻪ).
اﺻﻼ ﺑﻴﺎﻳﻴﻢ و ﺑﻪ اﻧﺘﻬﺎی ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﺧﺒﺮ ﻧﮕﺎه ﻛﻨﻴﻢ ﺑـﻪﺟﺎیی ﻛـﻪ ﺧﻮاﻧﻨـﺪه روزﻧﺎﻣﻪ ﻧﺸﺴﺘﻪ اﺳﺖ. آﻳﺎ او ﻛﻪ ﺧﻮاﻫﺎن روزﻧﺎﻣﻪ اﺳﺖ در ﻣﻬﺮ و ﺑﺮچسبی ﻛﻪ ﺑﺮ روح و روان ﻳﻚ روزﻧﺎﻣﻪ از ﻟﺤﺎظ ﺳﻴﺎﺳﺖ ﺧﺒﺮی ﻧﺸﺴﺘﻪ و ﻧﻘﺶ ﺑﺴﺘﻪ اﺳﺖ، ﺷﺮﻳﻚ و ﺳﻬﻴﻢ ﻧﻴﺴﺖ؟ ﺑﻪوﻳﮋه ﺧﻮاﻧﻨﺪه ﺛﺎﺑﺖ روزﻧﺎﻣﻪ؟ آﻳﺎ ﻋﻼﻗه او ﺑﻪ ﺷﺨﺼﻴﺖ و ﺧﺼﻠﺖ ﺧﺎص روزﻧﺎﻣﻪاش و ﺑﻪﻋﺒﺎرت دیگر ﻋﻼﻗه او ﺑﻪ ﻧﺤﻮه اراﺋه ﺧﺒﺮ در روزﻧﺎﻣه دﻟﺨﻮاﻫﺶ، در ﺷﻜﻞﮔﻴﺮی و ﺗﻘﻮﻳﺖ و رﺳﻮب ﺳﻴﺎﺳﺖ ﺧﺒﺮی روزﻧﺎﻣه ﻣﻮرد ﻧﻈـﺮش دﺧﻴﻞ ﻧﻴﺴﺖ؟ ﺣﺘﻤﺎ ﺷﻤﺎ ﻣﻨﻜﺮ اﻳﻦ ﻧﻴﺴﺘﻴﺪ ﻛﻪ ﺳﻴﺎﺳﺖ ﺧﺒﺮی اصلیﺗﺮﻳﻦ ﻋﺎﻣﻞ ﺗﺼﻤﻴﻢﮔﻴﺮی ﺧﻮاﻧﻨﺪه ﺑﺮای ﺧﺮﻳﺪ روزﻧﺎﻣﻪ اﺳﺖ.
در ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﺧﺒﺮ ﻛﻪ ﻃﻲ آن ﺟﻬﺎن واقعی ﺑﻪ ﺟﻬﺎن ﺧﺒﺮی ﺗﺒﺪﻳﻞ میﺷﻮد، ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﺘﻌﺪدی دﺳﺖ ﺑﻪ دﺳﺖ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ میدﻫﻨﺪ ﺗﺎ ﺗﺸﺨﻴﺺ روﻳﺪاد از ﺧﺒﺮ و ﻧﻈﺮ دﺷﻮار ﺷﻮد. ﺑﺮای روزﻧﺎﻣﻪای ﻛﻪ ﺑﺮای ﺧﻮد رﺳﺎﻟﺖ ﻗﺎﻳﻞ اﺳـﺖ، اصلیﺗﺮﻳﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺧﻮاﻧﻨﺪﮔﺎن ﺧﻮد دروغ ﺗﺤﻮﻳﻞ ﻧﺪﻫﺪ و اﻳـﻦ ﻛﺎر حتی در ﺗﻬﻴه ﻳﻚ ﻋﻜﺲ از ﻳﻚ روﻳﺪاد ــ ﻛﻪ ﻇﺎﻫﺮا ﺻﺎدﻗﺎﻧﻪﺗﺮﻳﻦ ﺷﻜﻞ رواﻳﺖ ﻳﻚ روﻳﺪاد اﺳﺖ ــ ﺻﺪق میﻛﻨﺪ. ﭘﺮﺳﺶ اﻳﻦ اﺳـﺖ ﻛﻪ ﻋﻜﺲ، ﺑﺎزﺗﻮﻟﻴﺪ واﻗﻌﻴﺖ اﺳﺖ ﻳﺎ ﺷﻜﺎر ﻟﺤﻈه دﻟﺨﻮاه؟ و ﭘﺮﺳﺶ دوم، ﭼﺮا ﺑﺮای ﻋﻜﺲﻫﺎ ﺷﺮح ﻧﻮﺷﺘﻪ میﺷﻮد؟ ﻣﮕﺮ آﻧﭽﻪ ﻋﻴﺎن اﺳﺖ، ﺣﺎﺟﺖ ﺑﻪ ﺑﻴﺎن دارد؟ روﻻن ﺑﺎرت ﻣﻨﺘﻘﺪ ﻓﺮاﻧﺴﻮی میﮔﻮﻳﺪ: ﻋﻜﺲ آﻣﺮاﻧﻪﺗﺮ از ﻧﻮﺷﺘﺎر ﻋﻤﻞ میﻛﻨﺪ و ﺑﺪون ﺗﺤﻠﻴﻞ و ﺑﺎ ﻳﻚ ﺿﺮﺑﻪ، معنی را ﺗﺤﻤﻴﻞ میﻛﻨﺪ. ﭘﺲ ﺑﺎ اﻳﻦ ﻧﮕﺎه میﺗﻮان ﮔﻔﺖ ﻛـﻪ در ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﺧﺒﺮ، ﻫﺮ تصمیمی (آﮔﺎﻫﺎﻧﻪ و ﻧﺎآﮔﺎﻫﺎﻧﻪ) و در ﻫﺮ ﻣﺮﺣﻠﻪای میﺗﻮاﻧﺪ ﺑﺮ ﻣﺤﺼﻮل ﻧﻬﺎیی (ﺧﺒﺮ) ﺗﺄﺛﻴﺮﮔﺬار ﺑﺎﺷﺪ. ﺣﺎﻻ میﺗﻮان درﻳﺎﻓﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻣﺜﻼ ﭼﺎپ ﻋﻜﺲ ﭼﻘﺪر اﻳﻦ ﺿﺮﻳﺐ ﺗﺄﺛﻴﺮﮔﺬاری - ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﻳﻨﻜﻪ در ﻫﻤه ﻓﺮاﻳﻨﺪﻫﺎی رﺳـﺎﻧﻪها، ﻣﺴﺌﻠه اﻧﺘﺨﺎب و ﮔﺰﻳﻨﺶ ﻧﻘﺸﻲ ﻛﻠﻴﺪی اﻳﻔﺎ میﻛﻨﺪ - اﻓﺰاﻳﺶ میﻳﺎﺑﺪ و ﺗﺎ ﭼﻪ ﺣﺪ اﺳﺘﺤﺎﻟﻪ را در ژرفﺗﺮﻳﻦ ﺷﻜﻞﻫﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن رﻗﻢ میزﻧﺪ. و ﻫﻨﻮز ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺟﻤﻊ زﻳﺎدی از ﻣﺮدم ﻛﻪ در اﻳﻦ ﻫﺰارﺗﻮی ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﺧﺒﺮ، ﺑﻪدﻧﺒﺎل ﺗﻮازن، بیﻃﺮفی و اﻧـﺼﺎف و ﺻﺤﺖ و درستی میﮔﺮدﻧﺪ. در ﻫﺮ ﺣﺎل ﻫﻢزﻣﺎن ﺑﺎ ﺗﻼش ﺧﻮاﻧﻨﺪﮔﺎن ﺑﺮای ﺗﻔﻜﻴﻚ ﺧﺒﺮ از ﻧﻈﺮ و اﻟﻘﺎﺋﺎت، ﭘﮋوﻫﺶﮔﺮان ﭘﻬﻨه ارﺗﺒﺎﻃﺎت ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ ﻛﻪ در ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﺧﺒﺮ، ﻧﺤﻮه ﮔﺰﻳﻨﺶ روﻳﺪادﻫﺎ ﺑﺮای ﺧﺒﺮﺳﺎزی، ﺳﺎدهﺳﺎزی ﻣﻘﻮﻻت و داﻣﻦزدن ﺑﻪ اﺣﺴﺎﺳﺎت ﺑﻪ ﻣﺜﺎﺑﻪ ﻣﻜﻤﻞ ارزش ﺧﺒﺮی، ﻋﻨﺎﺻﺮی ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛـﻪ در اﺳﺘﺤﺎﻟه روﻳﺪادﻫﺎ ﻧﻘﺶ دارﻧﺪ.
#کتاب 🔸 معیار انسان شدن
همواره زمانی فرا میرسد که باید میان تماشاگر بودن و عمل یکی را برگزید، این معیار انسان شدن است.
📚 اسطورهٔ سیزیف
▫️#آلبر_کامو (۱۹۱۳ - ۱۹۶۰)
▫️نویسنده، فیلسوف و روزنامهنگار فرانسوی
@younesshokrkhah
همواره زمانی فرا میرسد که باید میان تماشاگر بودن و عمل یکی را برگزید، این معیار انسان شدن است.
📚 اسطورهٔ سیزیف
▫️#آلبر_کامو (۱۹۱۳ - ۱۹۶۰)
▫️نویسنده، فیلسوف و روزنامهنگار فرانسوی
@younesshokrkhah