#ارتباطات🔸بازتاب حرفهایم در مراسم بازخوانی اندیشههای دکتر معتمدنژاد در گزارش ایکنا
#یونس_شکرخواه در مراسم بزرگداشت زندهیاد دکتر #کاظم_معتمدنژاد تصریح کرد: دکتر معتمدنژاد را به منطقه و جهان و کشورهای فارسی زبان معرفی نکردهایم؛ یکی از کارهایی که باید انجام دهیم معرفی این فرد به عنوان مکتب ارتباطی ایرانی است.
به گزارش خبرنگار ایکنا، یونس شکرخواه، استاد ارتباطات در گردهمایی بازخوانی اندیشههای کاظم معتمدنژاد که سوم دی ١۴٠٢ به مناسبت دهمین سالگرد درگذشت این استاد ارتباطات در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد، طی سخنانی اظهار کرد: چیزی که از دکتر به جا مانده از جنبه رویکرد، عمل و فضیلت، این بود که راه را نشان میداد و هیچگاه نمیگفت بر روی کدام نکته تمرکز کنید. فروتنی ایشان را بیشتر از اینجا درک میکنم که فقط مسیر را نشان میداد.
وی با اشاره به توصیف استاد #سیدفرید_قاسمی در مورد استاد متعمدنژاد به عنوان "پایدار بیآزار"، گفت: کمی صریح باشیم برای این "پایدار" کاری نکردهایم. راویانی داریم که قبلاً این پایدار بیآزار را آزار میدادند و اکنون ثناگوی او شدهاند. دکتر معتمدنژاد را به منطقه و جهان و کشورهای فارسی زبان معرفی نکردهایم؛ یکی از کارهایی که باید انجام دهیم معرفی این استاد به یک مکتب ارتباطی ایرانی است.
شکرخواه گفت: خودم را میگویم شاید خیلی زنده نباشم؛ این نشستها و یادها و خاطرهها از بین میرود. دکتر معتمدنژاد باید معرفی شود. کارهای دیگر شاید از دست ما برنیاید اما راهاندازی یک واحد درسی با عنوان آشنایی با اندیشههای دکتر معتمدنژاد چطور؟ خیلی بیرحمانه داریم رفتار میکنیم و باید جدیتر نگاه کنیم. تا جدا از خاطرهگویی در خصوص دکتر، ادبیات مکتوب تهیه کنیم، بدون متن این گنج به تدریج فراموش خواهد شد. اکنون وقت احترام گذاشتن واقعی است؛ بیایید دکتر معتمدنژاد را به عنوان یک مکتب فکری ایرانی معرفی کنیم؛ شاید حالا است که میفهمیم چرا ایشان #آرمان_ماتلار مشاور ارتباطی سالوادور آلنده را به ایران دعوت کرد و چرا وقتی دبیر سرویس بینالملل کیهان بود جنگ شکر در کوبا» را ترجمه کرده است؛ جای خالی آن رادیکالیسم اکنون خالی است.
این استاد ارتباطات افزود: مطمئن هستم اگر دکتر معتمدنژاد زنده بود در مواجهه با هوش مصنوعی، متاورس و ... نقش ارتباطی مدرن را در سلطه جهانی درس میداد و اکنون با همان دید نگاه میکرد و نمیگذاشت برای متاورس و هوش مصنوعی کف و سوت بزنیم بلکه اول میگفت ببینیم که چرا اینها دارد به وجود میآید.
شکرخواه اظهار کرد: ما ارتباطیها «چطور» را نباید با «چرا» قاطی کنیم. در ارتباطات چراها مهم هستند. ارتباطات دارد به کاهش گرایی دچار میشود و از مفهوم به ابزار تبدیل میشود، چرا متوجه این نیستیم؟ دکتر معتمدنژاد هم به مین استریم ارتباطات توجه داشت، هم به جریانات انتقادی، رادیکال، چپ و آلترناتیو ارتباطات؛ اما فراموش نکنیم برای متعمدنژاد ارتباطات چشیدن و طعم بود نه ابزار. اکنون هم اگر برگردیم و بخواهیم جا پای دکتر معتمدنژاد بگذاریم باید طعم ارتباطات را بچشانیم.
#یونس_شکرخواه در مراسم بزرگداشت زندهیاد دکتر #کاظم_معتمدنژاد تصریح کرد: دکتر معتمدنژاد را به منطقه و جهان و کشورهای فارسی زبان معرفی نکردهایم؛ یکی از کارهایی که باید انجام دهیم معرفی این فرد به عنوان مکتب ارتباطی ایرانی است.
به گزارش خبرنگار ایکنا، یونس شکرخواه، استاد ارتباطات در گردهمایی بازخوانی اندیشههای کاظم معتمدنژاد که سوم دی ١۴٠٢ به مناسبت دهمین سالگرد درگذشت این استاد ارتباطات در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد، طی سخنانی اظهار کرد: چیزی که از دکتر به جا مانده از جنبه رویکرد، عمل و فضیلت، این بود که راه را نشان میداد و هیچگاه نمیگفت بر روی کدام نکته تمرکز کنید. فروتنی ایشان را بیشتر از اینجا درک میکنم که فقط مسیر را نشان میداد.
وی با اشاره به توصیف استاد #سیدفرید_قاسمی در مورد استاد متعمدنژاد به عنوان "پایدار بیآزار"، گفت: کمی صریح باشیم برای این "پایدار" کاری نکردهایم. راویانی داریم که قبلاً این پایدار بیآزار را آزار میدادند و اکنون ثناگوی او شدهاند. دکتر معتمدنژاد را به منطقه و جهان و کشورهای فارسی زبان معرفی نکردهایم؛ یکی از کارهایی که باید انجام دهیم معرفی این استاد به یک مکتب ارتباطی ایرانی است.
شکرخواه گفت: خودم را میگویم شاید خیلی زنده نباشم؛ این نشستها و یادها و خاطرهها از بین میرود. دکتر معتمدنژاد باید معرفی شود. کارهای دیگر شاید از دست ما برنیاید اما راهاندازی یک واحد درسی با عنوان آشنایی با اندیشههای دکتر معتمدنژاد چطور؟ خیلی بیرحمانه داریم رفتار میکنیم و باید جدیتر نگاه کنیم. تا جدا از خاطرهگویی در خصوص دکتر، ادبیات مکتوب تهیه کنیم، بدون متن این گنج به تدریج فراموش خواهد شد. اکنون وقت احترام گذاشتن واقعی است؛ بیایید دکتر معتمدنژاد را به عنوان یک مکتب فکری ایرانی معرفی کنیم؛ شاید حالا است که میفهمیم چرا ایشان #آرمان_ماتلار مشاور ارتباطی سالوادور آلنده را به ایران دعوت کرد و چرا وقتی دبیر سرویس بینالملل کیهان بود جنگ شکر در کوبا» را ترجمه کرده است؛ جای خالی آن رادیکالیسم اکنون خالی است.
این استاد ارتباطات افزود: مطمئن هستم اگر دکتر معتمدنژاد زنده بود در مواجهه با هوش مصنوعی، متاورس و ... نقش ارتباطی مدرن را در سلطه جهانی درس میداد و اکنون با همان دید نگاه میکرد و نمیگذاشت برای متاورس و هوش مصنوعی کف و سوت بزنیم بلکه اول میگفت ببینیم که چرا اینها دارد به وجود میآید.
شکرخواه اظهار کرد: ما ارتباطیها «چطور» را نباید با «چرا» قاطی کنیم. در ارتباطات چراها مهم هستند. ارتباطات دارد به کاهش گرایی دچار میشود و از مفهوم به ابزار تبدیل میشود، چرا متوجه این نیستیم؟ دکتر معتمدنژاد هم به مین استریم ارتباطات توجه داشت، هم به جریانات انتقادی، رادیکال، چپ و آلترناتیو ارتباطات؛ اما فراموش نکنیم برای متعمدنژاد ارتباطات چشیدن و طعم بود نه ابزار. اکنون هم اگر برگردیم و بخواهیم جا پای دکتر معتمدنژاد بگذاریم باید طعم ارتباطات را بچشانیم.
20110201133601- (158).pdf
259 KB
#وسیس #جامعهاطلاعاتی
#ارتباطات🔸گزارش نخستین اجلاس جهانی سران درباره جامعه اطلاعاتی
نویسنده: #کاظم_معتمدنژاد
▫️منبع: رسانه ۱۳۸۲ شماره ۵۵
🔹فایل پیوست را دانلود کنید
#ارتباطات🔸گزارش نخستین اجلاس جهانی سران درباره جامعه اطلاعاتی
نویسنده: #کاظم_معتمدنژاد
▫️منبع: رسانه ۱۳۸۲ شماره ۵۵
🔹فایل پیوست را دانلود کنید
20120326164015-3039-341.pdf
257.2 KB
#روزنامهنگاری🔸جایگاه آموزش روزنامهنگاری در فرآیند توسعه وسایل ارتباطجمعی در ایران
🔹نویسنده: #کاظم_معتمدنژاد
▫️منبع: کتاب ماه کلیات سال دوازدهم مرداد ١٣٨٨ شماره ٨ (پیاپی ١۴٠)
🔹فایل پیوست را دانلود کنید
🔹نویسنده: #کاظم_معتمدنژاد
▫️منبع: کتاب ماه کلیات سال دوازدهم مرداد ١٣٨٨ شماره ٨ (پیاپی ١۴٠)
🔹فایل پیوست را دانلود کنید
🔸رسانه و ارزش انسان
▫️به یاد دکتر کاظم معتمدنژاد
🔹#احمد_مسجدجامعی
چندی پیش که بزرگداشتی برای آقای دکتر معتمدنژاد برگزار میشد، با وجود قولی که به آقای خانیکی داده بودم، نتوانستم حضور یابم و از شرکت در میان دوستداران ایشان محروم ماندم. برخی کارشناسان #کاظم_معتمدنژاد را پدر علم اطلاعرسانی و #ارتباطات جدید در ایران میدانند و بر این میتوان افزود که او #روزنامهنگاری را بهگونهای تعریف میکرد که بتواند مستقل از سیاست، دوام و استمرار داشته باشد و بیشتر بر مسئولیت اجتماعی بهعنوان یکی از کارکردهای رسانهها تأکید میکرد و از ایشان نقل شده است که مخالف روزنامهنگاری حزبی بود و معتقد بود که روزنامهنگار باید مستقل از حزب و قدرت و سیاست باشد. این نقلقول را زمانی از ایشان شنیدم که روزنامهنگاری در ایران جای احزاب را گرفته بود و فعالیتی سیاسی و حتی مبارزه محسوب میشد. بااینهمه او اهل گفتوگو بود و همزمان که با وابستگی روزنامهنگار به حزب و قدرت و دولت مخالف بود، از گفتوگو با هیچکدام پرهیز نمیکرد و هر جایی که احساس میکرد حضورش به پیشبرد اهدافش چارچوبی اخلاقی و خیر عمومی داشت، حضور مییافت. شاید بتوانیم دکتر معتمدنژاد و برخی همنسلان او را از جهتی دیگر هم نقطهعطفی در تاریخ روزنامهنگاری ایران به حساب بیاوریم. پیش از او، روزنامهنگاری که پدیدهای جدید است، پس از ورود به ایران کمکم به سنت ادبی قدیم ما پیوند خورده بود؛ ازاینرو در بسیاری از مهمترین نشریات ما دستکم یک چهره شاخص ادبی حضور داشت؛ مانند دهخدا، بهار، حکمت، اقبال آشتیانی و از این قبیل اما نسل دکتر معتمدنژاد روزنامهنگاری را از حوزه ادبیات خارج و در حوزه علوم اجتماعی جای دادند و سپس برای آن شأنی مستقل تعریف کردند. او به وجه دیگری از رسانه نیز توجه داشت. چون خود دانشآموخته رشته حقوق نیز بود، وجوه صنفی و حقوقی روزنامهنگاران و روزنامهنگاری در نگاهش اهمیت داشت و آن را بهطور نظری و عملی قاعدهمند و نهادینه کرد.
روزنامهنگاری در آستانه انقلاب رابطهاش را با قدرت قطع کرده بود و کاملا بهصورت صنفی اداره میشد، تا جایی که در خاطرات آقای بلوری، رئیس سندیکای روزنامهنگاران وقت ایران، آمده است که وقتی آن سندیکا در سال ١٣۵٧ تصمیم گرفت روزنامهها را تعطیل کند، همه تبعیت کردند.
وقتی او در میان کارکردهای مطبوعات قائل به مسئولیت اجتماعی در روزنامهنگاری است؛ یعنی انسان و امر انسانی را محور فعالیت روزنامهنگاری میداند، نه حوادث و وقایع را. در این دیدگاه کار روزنامهنگار فقط ثبت وقایع و شکار لحظهها نیست. معتمدنژاد بهصراحت میگوید که اگر روزنامهنگاری به انسان و موضوعات انسانی توجه نکند، میتواند کارکرد منفی پیدا میکند. انسانیبودن و بروز طبیعت انسانی نیرویی دارد که در حوادث سخت، خواهناخواه بروز میکند. شاید شما هم شنیده باشید که خبرنگاری در جنگ بوسنی و هرزگوین به فرمانده صربها گفته بود شلیک کنید که من ببینم و فیلم بگیرم! یا شاید درباره یکی از مشهورترین عکسهای خبری خوانده یا شنیده باشید که کودک گرسنه رو به مرگ آفریقایی را نشان میداد؛ درحالیکه لاشخوری در پی غذا، بالای سر او جولان میداد. این عکس توانست جایزه بهترین عکس سال را از آنِ خود کند؛ اما بعدها عکاس مشهورش کوین کارتر، بهواسطه عذاب وجدانی که در بیتوجهی به خود کودک داشته و پس از گرفتن عکس، بیاعتنا به سرنوشت او آنجا را ترک کرده بود، خودکشی کرد. این همان روزنامهنگاری بدون مسئولیت اجتماعی است. البته، نقطه مقابل آن هم وجود دارد که من خود شاهد آن بودهام. در ماجرای فروریختن ساختمان پلاسکو در تهران در ١٣٩۵ از همان آغاز در محل حادثه حاضر شدم و دیدم که چطور عکاسان خبری و خبرنگاران در کنار ثبت و گزارش آن فاجعه، با چشمانی اشکبار و صداهایی گرفته و صورتهایی درهم از آتش و دود، گردوخاک و سروصدا به دنبال نجات جان انسانها بودند و در فرایند کمک به مصدومان حادثه، حتی جان خودشان را هم به خطر میانداختند؛ در واقع، تنها دغدغه ایشان در آن ساعات، کمک به کسانی بود که زیر خروارها آوار مانده بودند و میخواستند تا پای جان به آنها کمک کنند. حال چه بهعنوان گزارشگر حرفهای و چه بهعنوان یک انسان امدادگر.
توجه دکتر معتمدنژاد بر وجه انسانی و اخلاقی روزنامهنگاری تا جایی است که باور دارد اگر روزنامهنگاری عضو حزبی باشد و این امر در جنبههای انسانی و حقیقتگویی او خلل ایجاد کند، باید از روزنامهنگاری کناره گیرد. دوستی برایم تعریف میکرد که روزی در گفتوگو با جمعی از شاگردانش بیان کرد که نمیتوان جنبه انسانی را کنار نهاد؛ اما میتوان از جنبه سیاسی گذشت.
▫️به یاد دکتر کاظم معتمدنژاد
🔹#احمد_مسجدجامعی
چندی پیش که بزرگداشتی برای آقای دکتر معتمدنژاد برگزار میشد، با وجود قولی که به آقای خانیکی داده بودم، نتوانستم حضور یابم و از شرکت در میان دوستداران ایشان محروم ماندم. برخی کارشناسان #کاظم_معتمدنژاد را پدر علم اطلاعرسانی و #ارتباطات جدید در ایران میدانند و بر این میتوان افزود که او #روزنامهنگاری را بهگونهای تعریف میکرد که بتواند مستقل از سیاست، دوام و استمرار داشته باشد و بیشتر بر مسئولیت اجتماعی بهعنوان یکی از کارکردهای رسانهها تأکید میکرد و از ایشان نقل شده است که مخالف روزنامهنگاری حزبی بود و معتقد بود که روزنامهنگار باید مستقل از حزب و قدرت و سیاست باشد. این نقلقول را زمانی از ایشان شنیدم که روزنامهنگاری در ایران جای احزاب را گرفته بود و فعالیتی سیاسی و حتی مبارزه محسوب میشد. بااینهمه او اهل گفتوگو بود و همزمان که با وابستگی روزنامهنگار به حزب و قدرت و دولت مخالف بود، از گفتوگو با هیچکدام پرهیز نمیکرد و هر جایی که احساس میکرد حضورش به پیشبرد اهدافش چارچوبی اخلاقی و خیر عمومی داشت، حضور مییافت. شاید بتوانیم دکتر معتمدنژاد و برخی همنسلان او را از جهتی دیگر هم نقطهعطفی در تاریخ روزنامهنگاری ایران به حساب بیاوریم. پیش از او، روزنامهنگاری که پدیدهای جدید است، پس از ورود به ایران کمکم به سنت ادبی قدیم ما پیوند خورده بود؛ ازاینرو در بسیاری از مهمترین نشریات ما دستکم یک چهره شاخص ادبی حضور داشت؛ مانند دهخدا، بهار، حکمت، اقبال آشتیانی و از این قبیل اما نسل دکتر معتمدنژاد روزنامهنگاری را از حوزه ادبیات خارج و در حوزه علوم اجتماعی جای دادند و سپس برای آن شأنی مستقل تعریف کردند. او به وجه دیگری از رسانه نیز توجه داشت. چون خود دانشآموخته رشته حقوق نیز بود، وجوه صنفی و حقوقی روزنامهنگاران و روزنامهنگاری در نگاهش اهمیت داشت و آن را بهطور نظری و عملی قاعدهمند و نهادینه کرد.
روزنامهنگاری در آستانه انقلاب رابطهاش را با قدرت قطع کرده بود و کاملا بهصورت صنفی اداره میشد، تا جایی که در خاطرات آقای بلوری، رئیس سندیکای روزنامهنگاران وقت ایران، آمده است که وقتی آن سندیکا در سال ١٣۵٧ تصمیم گرفت روزنامهها را تعطیل کند، همه تبعیت کردند.
وقتی او در میان کارکردهای مطبوعات قائل به مسئولیت اجتماعی در روزنامهنگاری است؛ یعنی انسان و امر انسانی را محور فعالیت روزنامهنگاری میداند، نه حوادث و وقایع را. در این دیدگاه کار روزنامهنگار فقط ثبت وقایع و شکار لحظهها نیست. معتمدنژاد بهصراحت میگوید که اگر روزنامهنگاری به انسان و موضوعات انسانی توجه نکند، میتواند کارکرد منفی پیدا میکند. انسانیبودن و بروز طبیعت انسانی نیرویی دارد که در حوادث سخت، خواهناخواه بروز میکند. شاید شما هم شنیده باشید که خبرنگاری در جنگ بوسنی و هرزگوین به فرمانده صربها گفته بود شلیک کنید که من ببینم و فیلم بگیرم! یا شاید درباره یکی از مشهورترین عکسهای خبری خوانده یا شنیده باشید که کودک گرسنه رو به مرگ آفریقایی را نشان میداد؛ درحالیکه لاشخوری در پی غذا، بالای سر او جولان میداد. این عکس توانست جایزه بهترین عکس سال را از آنِ خود کند؛ اما بعدها عکاس مشهورش کوین کارتر، بهواسطه عذاب وجدانی که در بیتوجهی به خود کودک داشته و پس از گرفتن عکس، بیاعتنا به سرنوشت او آنجا را ترک کرده بود، خودکشی کرد. این همان روزنامهنگاری بدون مسئولیت اجتماعی است. البته، نقطه مقابل آن هم وجود دارد که من خود شاهد آن بودهام. در ماجرای فروریختن ساختمان پلاسکو در تهران در ١٣٩۵ از همان آغاز در محل حادثه حاضر شدم و دیدم که چطور عکاسان خبری و خبرنگاران در کنار ثبت و گزارش آن فاجعه، با چشمانی اشکبار و صداهایی گرفته و صورتهایی درهم از آتش و دود، گردوخاک و سروصدا به دنبال نجات جان انسانها بودند و در فرایند کمک به مصدومان حادثه، حتی جان خودشان را هم به خطر میانداختند؛ در واقع، تنها دغدغه ایشان در آن ساعات، کمک به کسانی بود که زیر خروارها آوار مانده بودند و میخواستند تا پای جان به آنها کمک کنند. حال چه بهعنوان گزارشگر حرفهای و چه بهعنوان یک انسان امدادگر.
توجه دکتر معتمدنژاد بر وجه انسانی و اخلاقی روزنامهنگاری تا جایی است که باور دارد اگر روزنامهنگاری عضو حزبی باشد و این امر در جنبههای انسانی و حقیقتگویی او خلل ایجاد کند، باید از روزنامهنگاری کناره گیرد. دوستی برایم تعریف میکرد که روزی در گفتوگو با جمعی از شاگردانش بیان کرد که نمیتوان جنبه انسانی را کنار نهاد؛ اما میتوان از جنبه سیاسی گذشت.
#یاد #تاریخ #ارتباطات
🔸نظریههای نوین ارتباطات و توسعه
امتحان جامع دوره دکترا علوم ارتباطات
▫️استاد: پروفسور #کاظم_معتمدنژاد
▫️بهمن ماه ١٣٨٠
▫️وقت ۵ ساعت
🔸نظریههای نوین ارتباطات و توسعه
امتحان جامع دوره دکترا علوم ارتباطات
▫️استاد: پروفسور #کاظم_معتمدنژاد
▫️بهمن ماه ١٣٨٠
▫️وقت ۵ ساعت
🔸استادم پروفسور کاظم معتمدنژاد
▫️بر روی هشتگ #کاظم_معتمدنژاد کلیک کنید تا به خبرها و نظرهای مرتبط با چهره برجسته ارتباطی ایران (۱۳۱۳–۱۳۹۲) در کانال عرصههای ارتباطی دست یابید
▫️بر روی هشتگ #کاظم_معتمدنژاد کلیک کنید تا به خبرها و نظرهای مرتبط با چهره برجسته ارتباطی ایران (۱۳۱۳–۱۳۹۲) در کانال عرصههای ارتباطی دست یابید
#یاد #تاریخ #ارتباطات #روزنامهنگاری
🔸سئوال امتحان درس بازنگری در روزنامهنگاری معاصر
▫️استاد: پروفسور #کاظم_معتمدنژاد
▫️دوره دکترا نیمسال اول ٨٠-١٣٧٩
▫️٢ بهمن ١٣٧٩
🔸سئوال امتحان درس بازنگری در روزنامهنگاری معاصر
▫️استاد: پروفسور #کاظم_معتمدنژاد
▫️دوره دکترا نیمسال اول ٨٠-١٣٧٩
▫️٢ بهمن ١٣٧٩
▫️فراسوی یک هشتگ
🔸پروفسور کاظم معتمدنژاد
بر روی هشتگ #کاظم_معتمدنژاد کلیک کنید تا به خبرها و نظرهای مرتبط با چهره برجسته ارتباطی ایران (۱۳۱۳–۱۳۹۲) در کانال عرصههای ارتباطی دست یابید
🔸پروفسور کاظم معتمدنژاد
بر روی هشتگ #کاظم_معتمدنژاد کلیک کنید تا به خبرها و نظرهای مرتبط با چهره برجسته ارتباطی ایران (۱۳۱۳–۱۳۹۲) در کانال عرصههای ارتباطی دست یابید
#یاد #تاریخ #ارتباطات
🔸سئوال امتحان درس مطالعات انتقادی
▫️استاد: پروفسور #کاظم_معتمدنژاد
▫️دوره دکترا نیمسال دوم ٧٩-١٣٧٨
▫️وقت ٣ ساعت
🔸سئوال امتحان درس مطالعات انتقادی
▫️استاد: پروفسور #کاظم_معتمدنژاد
▫️دوره دکترا نیمسال دوم ٧٩-١٣٧٨
▫️وقت ٣ ساعت
▫️فراسوی یک هشتگ
🔸پروفسور کاظم معتمدنژاد
بر روی هشتگ #کاظم_معتمدنژاد کلیک کنید تا به خبرها و نظرهای مرتبط با چهره برجسته ارتباطی ایران (۱۳۱۳–۱۳۹۲) در کانال عرصههای ارتباطی دست یابید
🔸پروفسور کاظم معتمدنژاد
بر روی هشتگ #کاظم_معتمدنژاد کلیک کنید تا به خبرها و نظرهای مرتبط با چهره برجسته ارتباطی ایران (۱۳۱۳–۱۳۹۲) در کانال عرصههای ارتباطی دست یابید
#یاد #تاریخ #ارتباطات
🔸مطالعات انتقادی در ارتباطات
▫️امتحان جامع دوره دکترای ارتباطات
▫️استاد: #کاظم_معتمدنژاد
▫️بهمن ماه ١٣٨٠
▫️وقت ۵ ساعت
🔸مطالعات انتقادی در ارتباطات
▫️امتحان جامع دوره دکترای ارتباطات
▫️استاد: #کاظم_معتمدنژاد
▫️بهمن ماه ١٣٨٠
▫️وقت ۵ ساعت
#دوستان▫️همراهان یک اجلاس
🔸برقرار باشید دکتر یحیی تابش ارجمند
▫️تونس، سال ٢٠٠۵ در اجلاس سران جهان درباره جامعه اطلاعاتی.
از سمت چپ:
دکتر #یحیی_تابش #یونس_شکرخواه پروفسور #کاظم_معتمدنژاد (۱۳۱۳-۱۳۹۲)
استاد معتمدنژاد دیگر در جمع ما نیست و دکتر تابش عزیز در استنفورد تدریس میکند.
▫️یادنامهای برای یحیی تابش
🔸برقرار باشید دکتر یحیی تابش ارجمند
▫️تونس، سال ٢٠٠۵ در اجلاس سران جهان درباره جامعه اطلاعاتی.
از سمت چپ:
دکتر #یحیی_تابش #یونس_شکرخواه پروفسور #کاظم_معتمدنژاد (۱۳۱۳-۱۳۹۲)
استاد معتمدنژاد دیگر در جمع ما نیست و دکتر تابش عزیز در استنفورد تدریس میکند.
▫️یادنامهای برای یحیی تابش