🔸کرونا و روزنامهنگاری
#امید_جهانشاهی
#کرونا روح #روزنامهنگاری را جان تازهای بخشید. روزنامهنگاری امری عمیقاً انسانی و از جنس گفتگوست و دغدغه کشف و بیان حقیقت دارد و اخبار کرونا رویدادهایی عمیقا انسانیاند و جهانشمول با تبعات گستردهای در سیاست، اقتصاد و اجتماع.
سازمان بهداشت جهانی دومین مساله جهانی بعد از کرونا را #اینفودمیک (infodemic) نامیده است: انبوه درهمی از اطلاعاتی درست و دروغ که مردم را سردرگم میکنند؛ و اینجاست که روزنامهنگاری تنها پاسخ است. از همین روست که میزان مصرف خبری به طور قابل توجهی افزایش یافته است. ضرورت بهروز کردن اطلاعات موثق در مورد اخبار سلامت، مردم را بیش از گذشته برای گرفتن اخبار صحیح و رسمی به رسانههای خبری متوجه کرده است و لذا اعتماد به برندهای خبری رسمی افزایش یافته است. مخاطبی که برای گرفتن اخبار منتظر بخشهای خبری نمیماند و عمدتاً از تلویزیون برای برنامههای سرگرمی، گزارش رویدادهای ورزشی و سریالهای جذاب استفاده میکرد، حالا اخبار تلویزیون را نیز جدی میگیرد. به عبارت دیگر، روند تبدیل شدن #تلویزیون به رسانه سرگرمی با انحرافی موقتی مواجه شده است. از آن سو، #رسانههای_اجتماعی بواسطه شیوع بیسابقه #اخبار_جعلی در مورد کرونا با چالش شکاف اعتماد مواجه شدهاند. #فیسبوک برای مقابله با اخبار جعلی سیستم «بررسی کننده صحت اطلاعات» را تقویت کرده است و تاکنون به هزاران منتشرکننده اطلاعات نادرست اخطار فرستاده است، همچنین برای حمایت از آنچه «سلامت جامعه جهانی» نامیده است «مرکز اطلاعات کوید ۱۹» را راهاندازی کرده است. فیسبوک برای حمایت از صنعت خبر و روزنامه نگاران صد میلیون دلار اختصاص داده است. #یوتیوب نیز هزاران ویدیوی حاوی اطلاعات جعلی را تاکنون حذف کرده است. برخی کشورها حتی مجازاتهایی را برای منتشرکنندگان اخبار جعلی وضع کردهاند.
اما این خبر خوب برای رسانههای رسمی، همه ماجرا نیست. گزارشهای روندپژوهی از سال ۲۰۰۵ به این سو حاکی از کاهش محسوس سهم #رسانههای چاپی از سبد مصرف خبری مردم، کاهش تدریجی جایگاه تلویزیون و رشد انفجاری رسانههای اجتماعی بودند. به عبارت دیگر رسانه های جریان اصلی (روزنامه و تلویزیون) زیر فشار تغیر تدریجی الگوهای مصرف خبری قرار داشتند.
حالا به این فضای پیچیده، شیوع عالمگیر ویروس کرونا را اضافه کنید که با تهدیدی مرگبار، رونق از بازارها ربوده و کارکنان را به دورکاری واداشته و حتی تعدیل نیرو را به شرکتها تحمیل کرده و در یک نگاه کلیتر، کلان روند دیجیتالی شدن را تسریع و تشدید کرده است؛ یعنی مهمترین عاملی که صنایع را به تغییر وادار می کند.
روزنامهنگاری هم مثل بسیاری حرفه ها بواسطه این کلان روند در حال پوست اندازی است. روند کم شدن تدریجی تبلیغات و مدل های درآمدی تلویزیونهای خصوصی تشدید و تسریع خواهد شد. حکایت روزنامه ها البته تلختر است. آنها که بر مدار تیراژ و تبلیغات می چرخند، کرونا حالا روند تدریجی رو به افول هر دو را تشدید کرده است، بویژه تبلیغات. پیشبینی می شود ادامه این روند روزنامههای کوچک و مستقل بیشتری را به تعطیلی بکشاند. یکی از مدیران مطبوعات از آن به بزرگترین بحران تاریخ #مطبوعات یاد کرده است.
در سالهای پس از کرونا الزامات دیجیتالی شدن، فشار را بر مدلهای کلاسیک کسب و کار رسانههای بزرگ و مبتنی بر پخش تلویزیونی و روزنامهها بیشتر خواهد کرد. علاوه بر مصرف خبری که رشدی قابل توجه داشته است، با قرنطینه و افزایش ساعات خانه نشینی، در مجموع مصرف رسانهای بیشتر شده است از جمله مصرف رسانههای اجتماعی، گوش دادن به کتابهای صوتی، تلویزیون تعاملی (IP Tv)، مصاحبه های ویدیویی با متخصصان، و اکانتها و صفحههای اجتماعی متعلق به رسانههای خبری و ... میزان هر کدام از اینها به الگوهای مصرف رسانهای در هر کشوری بستگی دارد اما به طور کلی این رشد ذیل روندهای دیجیتالیسم است. مورد آخر یعنی افزایش توجه به اکانتها و صفحههای اجتماعی رسانههای خبری باعث شده است برخی سازمانها از آن به عنوان فرصتی برای ایجاد مدلهای درآمدی تازه استفاده کنند، مثل «ثبت نام برای دریافت محتوا»، چیزی که توقع برای ارتقای کیفیت روزنامهنگاری را تشدید کرده است.
@media_managment
#امید_جهانشاهی
#کرونا روح #روزنامهنگاری را جان تازهای بخشید. روزنامهنگاری امری عمیقاً انسانی و از جنس گفتگوست و دغدغه کشف و بیان حقیقت دارد و اخبار کرونا رویدادهایی عمیقا انسانیاند و جهانشمول با تبعات گستردهای در سیاست، اقتصاد و اجتماع.
سازمان بهداشت جهانی دومین مساله جهانی بعد از کرونا را #اینفودمیک (infodemic) نامیده است: انبوه درهمی از اطلاعاتی درست و دروغ که مردم را سردرگم میکنند؛ و اینجاست که روزنامهنگاری تنها پاسخ است. از همین روست که میزان مصرف خبری به طور قابل توجهی افزایش یافته است. ضرورت بهروز کردن اطلاعات موثق در مورد اخبار سلامت، مردم را بیش از گذشته برای گرفتن اخبار صحیح و رسمی به رسانههای خبری متوجه کرده است و لذا اعتماد به برندهای خبری رسمی افزایش یافته است. مخاطبی که برای گرفتن اخبار منتظر بخشهای خبری نمیماند و عمدتاً از تلویزیون برای برنامههای سرگرمی، گزارش رویدادهای ورزشی و سریالهای جذاب استفاده میکرد، حالا اخبار تلویزیون را نیز جدی میگیرد. به عبارت دیگر، روند تبدیل شدن #تلویزیون به رسانه سرگرمی با انحرافی موقتی مواجه شده است. از آن سو، #رسانههای_اجتماعی بواسطه شیوع بیسابقه #اخبار_جعلی در مورد کرونا با چالش شکاف اعتماد مواجه شدهاند. #فیسبوک برای مقابله با اخبار جعلی سیستم «بررسی کننده صحت اطلاعات» را تقویت کرده است و تاکنون به هزاران منتشرکننده اطلاعات نادرست اخطار فرستاده است، همچنین برای حمایت از آنچه «سلامت جامعه جهانی» نامیده است «مرکز اطلاعات کوید ۱۹» را راهاندازی کرده است. فیسبوک برای حمایت از صنعت خبر و روزنامه نگاران صد میلیون دلار اختصاص داده است. #یوتیوب نیز هزاران ویدیوی حاوی اطلاعات جعلی را تاکنون حذف کرده است. برخی کشورها حتی مجازاتهایی را برای منتشرکنندگان اخبار جعلی وضع کردهاند.
اما این خبر خوب برای رسانههای رسمی، همه ماجرا نیست. گزارشهای روندپژوهی از سال ۲۰۰۵ به این سو حاکی از کاهش محسوس سهم #رسانههای چاپی از سبد مصرف خبری مردم، کاهش تدریجی جایگاه تلویزیون و رشد انفجاری رسانههای اجتماعی بودند. به عبارت دیگر رسانه های جریان اصلی (روزنامه و تلویزیون) زیر فشار تغیر تدریجی الگوهای مصرف خبری قرار داشتند.
حالا به این فضای پیچیده، شیوع عالمگیر ویروس کرونا را اضافه کنید که با تهدیدی مرگبار، رونق از بازارها ربوده و کارکنان را به دورکاری واداشته و حتی تعدیل نیرو را به شرکتها تحمیل کرده و در یک نگاه کلیتر، کلان روند دیجیتالی شدن را تسریع و تشدید کرده است؛ یعنی مهمترین عاملی که صنایع را به تغییر وادار می کند.
روزنامهنگاری هم مثل بسیاری حرفه ها بواسطه این کلان روند در حال پوست اندازی است. روند کم شدن تدریجی تبلیغات و مدل های درآمدی تلویزیونهای خصوصی تشدید و تسریع خواهد شد. حکایت روزنامه ها البته تلختر است. آنها که بر مدار تیراژ و تبلیغات می چرخند، کرونا حالا روند تدریجی رو به افول هر دو را تشدید کرده است، بویژه تبلیغات. پیشبینی می شود ادامه این روند روزنامههای کوچک و مستقل بیشتری را به تعطیلی بکشاند. یکی از مدیران مطبوعات از آن به بزرگترین بحران تاریخ #مطبوعات یاد کرده است.
در سالهای پس از کرونا الزامات دیجیتالی شدن، فشار را بر مدلهای کلاسیک کسب و کار رسانههای بزرگ و مبتنی بر پخش تلویزیونی و روزنامهها بیشتر خواهد کرد. علاوه بر مصرف خبری که رشدی قابل توجه داشته است، با قرنطینه و افزایش ساعات خانه نشینی، در مجموع مصرف رسانهای بیشتر شده است از جمله مصرف رسانههای اجتماعی، گوش دادن به کتابهای صوتی، تلویزیون تعاملی (IP Tv)، مصاحبه های ویدیویی با متخصصان، و اکانتها و صفحههای اجتماعی متعلق به رسانههای خبری و ... میزان هر کدام از اینها به الگوهای مصرف رسانهای در هر کشوری بستگی دارد اما به طور کلی این رشد ذیل روندهای دیجیتالیسم است. مورد آخر یعنی افزایش توجه به اکانتها و صفحههای اجتماعی رسانههای خبری باعث شده است برخی سازمانها از آن به عنوان فرصتی برای ایجاد مدلهای درآمدی تازه استفاده کنند، مثل «ثبت نام برای دریافت محتوا»، چیزی که توقع برای ارتقای کیفیت روزنامهنگاری را تشدید کرده است.
@media_managment
🔸درسهای کمپین نجات رسانههای چاپی برای ایران
▫️#پژمان_موسوی
▫️روزنامه شرق ۵ مهر ۹۹
بالاخره آن روزِ موعود رسید و جهان، خطرِ نابودیِ قریبالوقوعِ #رسانههای_چاپی را حس کرد؛ خطری که نه تنها در صورتِ عدم رسیدگی فوری، حیاتِ رسانههای چاپی را تهدید میکند، که میتواند به نابودیِ صدها هزار شغل و رواجِ فضای هرج و مرج در سپهرِ رسانهای جهان هم منتهی شود. آن روزِ موعود، هفته پیش از راه رسید، آن زمان که دهها انجمن و اتحادیه معتبر جهانی، خطرِ نابودیِ رسانههای مکتوب را به صراحت و دقت با #افکار_عمومی جهان در میان گذاشتند. اما ریشههای همگرایی جهانی برای تشکیلِ کمپینِ #نجات_رسانههای_چاپی چیست؟ آیا همه چیز به #کرونا و تاخت و تازِ پر قدرتِ آن در جهان بر میگردد؟ آیا اگر کرونا نبود،این کمپین تشکیل نمیشد؟واقعیت این است که کرونا،تمامِ این ماجرا نیست و مسئله اصلی،رواجِ گسترده رسانههای آنلاین و دیجیتال و جولانِ شبکههای اجتماعی در فضای رسانهای جهان است و کرونا،تنها حکمِ تیرِ خلاص را در این قضیه داشت.
حالا دیگر چند سالی میشود که شبکههای اجتماعی و رسانههای آنلاین،به عنوان پلتفرمهایی جایگزین و البته ارزان،کم و بیش جای رسانههای چاپی را گرفتهاند و در کنار مزایایی که دارند،آسیبهای فراوانی به سپهر رسانهای جهان تحمیل کردهاند.مهمتر از این،رسانههای جدید مستقیم یا غیر مستقیم در پیِ القای این حسِ مشترک به مخاطبان هستند که دیگر دوره رسانههای مکتوب گذشته و هر چه نامش آینده است،در اختیار ماست و رسانههای چاپی سهمی از این «آینده» در اختیار ندارند.شاید همین تمامیتخواهی است که یک دو قطبیِ کاذب را در سپهر رسانهای جهان حاکم کرده و روزنامهنگاران و فعالان حوزه رسانه را در دو سرِ طیف قرار داده است که اگر جز این بود،هم مدافعان رسانههای مکتوب و هم فعالان رسانههای آنلاین،هر کدام کار خود میکردند و راهِ خود میرفتند و کسی به دنبالِ حذفِ آن دیگری نبود.کرونا هم که همهگیر شد،مخالفان رسانههای چاپی مثل کسانی که یارِ کمکی یافتهاند،با تمامِ توان از فرصتِ این یارِ کمکی بهره بردند و جهانِ آینده را یکسره در کنترل شبکههای اجتماعی و رسانههای آنلاین تصویر کردند.همین هم شد که کمپین «نجات رسانههای چاپی» از سوی اتحادیههای جهانی به نمایندگی از 21 میلیون کارگر و همزمان با اوجگیری بحران کرونا،در سطحی وسیع در تمامی کشورهای جهان منتشر شد.فعالانِ این کمپین،با بیان اینکه رسانههای چاپی به عنوان تجربهای سترگ از گذشتهای پر افتخار،کالایی عمومی است،از دولتها خواستهاند که بسته حمایت از رسانههای چاپی ارائه کنند. UNIو IFJ،به عنوان دو تشکلِ بزرگِ بانیِ این کمپین،با برشمردنِ فجایعِ حاصل از تداوم وضع کنونی،به کاهش درآمد تبلیغاتِ رسانههای چاپی به عنوان یکی از مضراتِ دوران جدید اشاره کردهاند و اعلام کردند تنها در سال جدید، آگهیهای رسانههای چاپی ٢٠ درصد کاهش داشته است و این، در کنار خطر تعطیلی نشریاتِ چاپی، مجموعا صدها هزار شغل را در آستانه نابودی قرار داده است. مالیات گرفتن از شرکتهای بزرگ فناوری مثل #آمازون، #فیسبوک و #گوگل با استدلال ضرورتِ تقسیم درآمد، از دیگر درخواستهای این کمپین جهانی برای حفاظت از رسانههای چاپی است. این درخواستِ آخر، گویی درد مشترکِ تمامی روزنامهنگاران و رسانههای چاپی آنهاست، دردی که از محصولی آماده پرده بر میدارد که #شبکههای_اجتماعی و #رسانههای_آنلاین، به آسانی و مثل آب خوردن، از آنها کپی میکنند، بیآنکه حقوقی از این کپی، به رسانههای چاپی برسد.آنها کلیک میخورند، دیده میشوند، آگهی میگیرند و به تداوم حیاتِ رسانهای میپردازند و رسانههای تولیدکننده این محتوا که از قضا چاپی و مکتوب هم هستند، باید نظارهگرِ نابودی خود باشند.
این کمپین یک پیامِ مستتر هم برای #روزنامهنگاران و فعالان رسانهای ایران داشت؛ اینکه همیشه هم درخواست کمک از دولتها چیزِ بدی نیست و گاه لازم است کمپینهای مستقل و مدنی، از دولتها به عنوان سیاستگزارانِ کلان، درخواست حمایت کنند و مسیر را از رهگذرِ این درخواست، برای جامعه مدنی هموارتر نمایند. به نظر میرسد ما روزنامهنگارانِ ایرانیِ دلبسته به رسانههای چاپی باید مثل «آنتونی بلانگر»، دبیر کل فدراسیون بینالمللی روزنامهنگاران، خطاب به دولتمان بگوییم: نمیتوانید فقط از بالکنهای خود ناظرِ غرق شدن این کشتی باشید، به یاریِ رسانههای مکتوب و چاپی بشتابید...
▫️#پژمان_موسوی
▫️روزنامه شرق ۵ مهر ۹۹
بالاخره آن روزِ موعود رسید و جهان، خطرِ نابودیِ قریبالوقوعِ #رسانههای_چاپی را حس کرد؛ خطری که نه تنها در صورتِ عدم رسیدگی فوری، حیاتِ رسانههای چاپی را تهدید میکند، که میتواند به نابودیِ صدها هزار شغل و رواجِ فضای هرج و مرج در سپهرِ رسانهای جهان هم منتهی شود. آن روزِ موعود، هفته پیش از راه رسید، آن زمان که دهها انجمن و اتحادیه معتبر جهانی، خطرِ نابودیِ رسانههای مکتوب را به صراحت و دقت با #افکار_عمومی جهان در میان گذاشتند. اما ریشههای همگرایی جهانی برای تشکیلِ کمپینِ #نجات_رسانههای_چاپی چیست؟ آیا همه چیز به #کرونا و تاخت و تازِ پر قدرتِ آن در جهان بر میگردد؟ آیا اگر کرونا نبود،این کمپین تشکیل نمیشد؟واقعیت این است که کرونا،تمامِ این ماجرا نیست و مسئله اصلی،رواجِ گسترده رسانههای آنلاین و دیجیتال و جولانِ شبکههای اجتماعی در فضای رسانهای جهان است و کرونا،تنها حکمِ تیرِ خلاص را در این قضیه داشت.
حالا دیگر چند سالی میشود که شبکههای اجتماعی و رسانههای آنلاین،به عنوان پلتفرمهایی جایگزین و البته ارزان،کم و بیش جای رسانههای چاپی را گرفتهاند و در کنار مزایایی که دارند،آسیبهای فراوانی به سپهر رسانهای جهان تحمیل کردهاند.مهمتر از این،رسانههای جدید مستقیم یا غیر مستقیم در پیِ القای این حسِ مشترک به مخاطبان هستند که دیگر دوره رسانههای مکتوب گذشته و هر چه نامش آینده است،در اختیار ماست و رسانههای چاپی سهمی از این «آینده» در اختیار ندارند.شاید همین تمامیتخواهی است که یک دو قطبیِ کاذب را در سپهر رسانهای جهان حاکم کرده و روزنامهنگاران و فعالان حوزه رسانه را در دو سرِ طیف قرار داده است که اگر جز این بود،هم مدافعان رسانههای مکتوب و هم فعالان رسانههای آنلاین،هر کدام کار خود میکردند و راهِ خود میرفتند و کسی به دنبالِ حذفِ آن دیگری نبود.کرونا هم که همهگیر شد،مخالفان رسانههای چاپی مثل کسانی که یارِ کمکی یافتهاند،با تمامِ توان از فرصتِ این یارِ کمکی بهره بردند و جهانِ آینده را یکسره در کنترل شبکههای اجتماعی و رسانههای آنلاین تصویر کردند.همین هم شد که کمپین «نجات رسانههای چاپی» از سوی اتحادیههای جهانی به نمایندگی از 21 میلیون کارگر و همزمان با اوجگیری بحران کرونا،در سطحی وسیع در تمامی کشورهای جهان منتشر شد.فعالانِ این کمپین،با بیان اینکه رسانههای چاپی به عنوان تجربهای سترگ از گذشتهای پر افتخار،کالایی عمومی است،از دولتها خواستهاند که بسته حمایت از رسانههای چاپی ارائه کنند. UNIو IFJ،به عنوان دو تشکلِ بزرگِ بانیِ این کمپین،با برشمردنِ فجایعِ حاصل از تداوم وضع کنونی،به کاهش درآمد تبلیغاتِ رسانههای چاپی به عنوان یکی از مضراتِ دوران جدید اشاره کردهاند و اعلام کردند تنها در سال جدید، آگهیهای رسانههای چاپی ٢٠ درصد کاهش داشته است و این، در کنار خطر تعطیلی نشریاتِ چاپی، مجموعا صدها هزار شغل را در آستانه نابودی قرار داده است. مالیات گرفتن از شرکتهای بزرگ فناوری مثل #آمازون، #فیسبوک و #گوگل با استدلال ضرورتِ تقسیم درآمد، از دیگر درخواستهای این کمپین جهانی برای حفاظت از رسانههای چاپی است. این درخواستِ آخر، گویی درد مشترکِ تمامی روزنامهنگاران و رسانههای چاپی آنهاست، دردی که از محصولی آماده پرده بر میدارد که #شبکههای_اجتماعی و #رسانههای_آنلاین، به آسانی و مثل آب خوردن، از آنها کپی میکنند، بیآنکه حقوقی از این کپی، به رسانههای چاپی برسد.آنها کلیک میخورند، دیده میشوند، آگهی میگیرند و به تداوم حیاتِ رسانهای میپردازند و رسانههای تولیدکننده این محتوا که از قضا چاپی و مکتوب هم هستند، باید نظارهگرِ نابودی خود باشند.
این کمپین یک پیامِ مستتر هم برای #روزنامهنگاران و فعالان رسانهای ایران داشت؛ اینکه همیشه هم درخواست کمک از دولتها چیزِ بدی نیست و گاه لازم است کمپینهای مستقل و مدنی، از دولتها به عنوان سیاستگزارانِ کلان، درخواست حمایت کنند و مسیر را از رهگذرِ این درخواست، برای جامعه مدنی هموارتر نمایند. به نظر میرسد ما روزنامهنگارانِ ایرانیِ دلبسته به رسانههای چاپی باید مثل «آنتونی بلانگر»، دبیر کل فدراسیون بینالمللی روزنامهنگاران، خطاب به دولتمان بگوییم: نمیتوانید فقط از بالکنهای خود ناظرِ غرق شدن این کشتی باشید، به یاریِ رسانههای مکتوب و چاپی بشتابید...