🔸روزنامهنگاری شهروندی
#روزنامهنگاری_شهروندی، جمعآوری، نوشتن، ویرایش، تولید و توزیع اخبار و اطلاعات توسط افرادی است که به صورت حرفهای آموزش روزنامهنگاری ندیدهاند.
#یونس_شکرخواه از روزنامهنگاری مبتنی بر #حاشیهنگاری نام میبرد که نزدیک به این مفهوم است. این نوع از روزنامهنگاری مبتنی بر #هایپرلینک است. مخاطب در آن نه منفعل بلکه فعال است و به نیروهای متفاوت و تحریریههایی با ابزارهای تعاملی نیاز دارد.
در این روزنامهنگاری، امکان افزودن نظرات #مخاطبان به متن #روزنامهنگار وجود دارد.
📚روزنامهنگاری شهروندی
▫️#مصطفی_قوانلو_قاجار
#روزنامهنگاری_شهروندی، جمعآوری، نوشتن، ویرایش، تولید و توزیع اخبار و اطلاعات توسط افرادی است که به صورت حرفهای آموزش روزنامهنگاری ندیدهاند.
#یونس_شکرخواه از روزنامهنگاری مبتنی بر #حاشیهنگاری نام میبرد که نزدیک به این مفهوم است. این نوع از روزنامهنگاری مبتنی بر #هایپرلینک است. مخاطب در آن نه منفعل بلکه فعال است و به نیروهای متفاوت و تحریریههایی با ابزارهای تعاملی نیاز دارد.
در این روزنامهنگاری، امکان افزودن نظرات #مخاطبان به متن #روزنامهنگار وجود دارد.
📚روزنامهنگاری شهروندی
▫️#مصطفی_قوانلو_قاجار
#ارتباطات #روزنامهنگاری #روزنامهنگاری_شهروندی
🔸روزنامه نگاری شهروندی
▫️#یونس_شکرخواه
بدون توجه به ويژگیهای این زمانه نمیتوان پديده روزنامهنگاری شهروندی را درك كرد. پنج مشخصه از زمانه جاری از این قرار است:
- اطلاعات به عنوان منبع استراتژيك (مثل نقش زمين درموج كشاورزی و يا نقش سرمايه در دوران صنعتی)
- شبكهای شدن جهان (با همان مفهوم مانوئل كاستلزی)
- اطلاعاتی شدن اقتصاد (مثل نقش كارتهای اعتباری و پول و امضای ديجيتال و اقتصاد الكترونيك)
- جهانی شدن سرمايه (دنيا به مثابه يك كارخانه)
- مرگ زمان و مكان (بیمعنی شدن زمان و مكان و از بين رفتن نقش آنها به مثابه مانع ارتباطی)
اما در عين حال همين عصر حاضر را هم عدهای عصر "فرا فورديسم" نام نهادهاند. از ديدگاه اين عده؛ اين عصر، عصركارمندان، محصولات و مصرف منعطف است كه اگر از ديدگاه ارتباطی به اين بحث نگاه كنيم از ديدگاه كارشناسان ارتباطات اين كارمندان منعطف در واقع كارمندانی چند مهارته هستند؛ مثلا افرادی كه براي اينترنت؛ هم برنامهنويسی میكنند؛ هم طراحی میكنند و هم محتوا توليد میكنند. بحث محصولات انعطاف پذير هم در وب بيشتر خودش را نشان میدهد كه در واقع همان بحث پروتكلها و همگرائیهای رسانهای است
ايميلهايی كه به صندوق نامههای الكترونيك من و شما میآيد از ميان ميليونها كاربر به دست ما میرسد . اين امر عملا همان مشتری مداری و انعطاف پذيری در مسيرمصرف است. پس با اين اوصاف روزنامهنگاری شهروندی نيز برآيند همين تحولات است و همه افراد میتوانند با يك كليك محتوای خود را برای ديگران منتشر كنند.
در رشته ارتباطات؛ رسانهها به دو گروه جريان اصلی (Mainstream) و جايگزين (Alternative) طبقه بندی میشوند و روزنامهنگاری شهروندی يكی از زير مجموعههای روزنامهنگاری جايگزين است.
در رسانههای جريان اصلی كه متمركز هستند، يك جمع كوچك براي مخاطبان گسترده؛ محتوا توليد میكنند. بين كاركنان اين نوع از رسانهها سلسله مراتب وجود دارد و در اين رسانهها رعايت قانون برای كاركنان اين رسانهها يك اصل پذيرفته شده است. مديران اين رسانهها مقررات و هنجارهای حاكم بر كار رسانهای را رعايت میكنند و سازمان رسانهای آنها هم نوعا گران قيمت است. در همين حال؛ چرخه توليد در اين رسانهها كاملا صنعتی است؛ به اين معنا كه برای توليد، نيازمند ماشين چاپ، نظام كارمندی و... است و همين امور باعث محافظهكارتر شدن رسانههای جريان اصلی میشود.
اما در رسانههای آلترناتيو يا همان رسانههای جايگزين؛ كه غير متمركز هستند جمع وسيعی براي جمع وسيع ديگری توليد محتوا ميیكنند. افراد در يك فضا هم نقش سردبير دارند و هم نقش مخاطب را ايفا ميیكنند؛ چون هم توليد مي كنند و هم مصرف. از طرف ديگر ساختاراين گونه رسانهها افقي است و به ديگر زبان سلسله مراتب در آنها نيست. در اين نوع رسانهها برخلاف رسانههای جريان اصلی كه تابع قانون هستند نوعی قانون ستيزی و هنجار ستيزی وجود دارد. عمر روزنامهنگاری شهروندی به عنوان زير مجموعه روزنامهنگاری جايگزين به دوره #روزنامهنگاري_آتليه در فرانسه باز میگردد و قانون ستيزی و در افتادن با گفتمانهای حاكم سياسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی از ويژگیهای اصلی رسانههای جايگزين است و به همين سبب؛ توليد در اين رسانهها غير متمركز و آزادانهتر است.
در اين رسانهها نحوه برخورد با موضوعات مختلف عاميانه است. از يك دانشآموز دبيرستاني نميتوان انتظار برخورد عميق و اصولي را با موضوعاتي كه با آنها درگير است، داشت و از طرفي هم نميتوان او را از نظر دادن منع كرد.
غلبه فرهنگ کپی پیست هم ضعف ديگر اين رسانهها دانست و گفت به همين خاطرعمر قفسهاي محصولات رسانههای جايگزين بسيار كوتاه است. از دیگر سو قدرت به روزرساني ، دسترسي سريع، ارزش اكولوژيك و ارزان بودن هم از مزيتهاي انكارناپذير اين ژانر رسانهاي است.
در فضاي روزنامهنگاری شهروندی شاهد سه تغيير عمده بودیم:
سرمايهزدایی از جريان رسانهای كلاسيك،
حرفهایزدايی (حرفهایها ديگر صدای غالب نيستند و دوره قهرمانی آماتورهاست)
و بالاخره نهاد زدايی (سيطره زدایی از نهادهای كلاسيك رسانهای).
پرسش بزرگ هنوز این است: آيا اين تحولات حاكی از حضور در يك دوره گذار طولانی است يا اينكه در دوره تثبيت شدن تحولات به سر ميبريم؟
🔸روزنامه نگاری شهروندی
▫️#یونس_شکرخواه
بدون توجه به ويژگیهای این زمانه نمیتوان پديده روزنامهنگاری شهروندی را درك كرد. پنج مشخصه از زمانه جاری از این قرار است:
- اطلاعات به عنوان منبع استراتژيك (مثل نقش زمين درموج كشاورزی و يا نقش سرمايه در دوران صنعتی)
- شبكهای شدن جهان (با همان مفهوم مانوئل كاستلزی)
- اطلاعاتی شدن اقتصاد (مثل نقش كارتهای اعتباری و پول و امضای ديجيتال و اقتصاد الكترونيك)
- جهانی شدن سرمايه (دنيا به مثابه يك كارخانه)
- مرگ زمان و مكان (بیمعنی شدن زمان و مكان و از بين رفتن نقش آنها به مثابه مانع ارتباطی)
اما در عين حال همين عصر حاضر را هم عدهای عصر "فرا فورديسم" نام نهادهاند. از ديدگاه اين عده؛ اين عصر، عصركارمندان، محصولات و مصرف منعطف است كه اگر از ديدگاه ارتباطی به اين بحث نگاه كنيم از ديدگاه كارشناسان ارتباطات اين كارمندان منعطف در واقع كارمندانی چند مهارته هستند؛ مثلا افرادی كه براي اينترنت؛ هم برنامهنويسی میكنند؛ هم طراحی میكنند و هم محتوا توليد میكنند. بحث محصولات انعطاف پذير هم در وب بيشتر خودش را نشان میدهد كه در واقع همان بحث پروتكلها و همگرائیهای رسانهای است
ايميلهايی كه به صندوق نامههای الكترونيك من و شما میآيد از ميان ميليونها كاربر به دست ما میرسد . اين امر عملا همان مشتری مداری و انعطاف پذيری در مسيرمصرف است. پس با اين اوصاف روزنامهنگاری شهروندی نيز برآيند همين تحولات است و همه افراد میتوانند با يك كليك محتوای خود را برای ديگران منتشر كنند.
در رشته ارتباطات؛ رسانهها به دو گروه جريان اصلی (Mainstream) و جايگزين (Alternative) طبقه بندی میشوند و روزنامهنگاری شهروندی يكی از زير مجموعههای روزنامهنگاری جايگزين است.
در رسانههای جريان اصلی كه متمركز هستند، يك جمع كوچك براي مخاطبان گسترده؛ محتوا توليد میكنند. بين كاركنان اين نوع از رسانهها سلسله مراتب وجود دارد و در اين رسانهها رعايت قانون برای كاركنان اين رسانهها يك اصل پذيرفته شده است. مديران اين رسانهها مقررات و هنجارهای حاكم بر كار رسانهای را رعايت میكنند و سازمان رسانهای آنها هم نوعا گران قيمت است. در همين حال؛ چرخه توليد در اين رسانهها كاملا صنعتی است؛ به اين معنا كه برای توليد، نيازمند ماشين چاپ، نظام كارمندی و... است و همين امور باعث محافظهكارتر شدن رسانههای جريان اصلی میشود.
اما در رسانههای آلترناتيو يا همان رسانههای جايگزين؛ كه غير متمركز هستند جمع وسيعی براي جمع وسيع ديگری توليد محتوا ميیكنند. افراد در يك فضا هم نقش سردبير دارند و هم نقش مخاطب را ايفا ميیكنند؛ چون هم توليد مي كنند و هم مصرف. از طرف ديگر ساختاراين گونه رسانهها افقي است و به ديگر زبان سلسله مراتب در آنها نيست. در اين نوع رسانهها برخلاف رسانههای جريان اصلی كه تابع قانون هستند نوعی قانون ستيزی و هنجار ستيزی وجود دارد. عمر روزنامهنگاری شهروندی به عنوان زير مجموعه روزنامهنگاری جايگزين به دوره #روزنامهنگاري_آتليه در فرانسه باز میگردد و قانون ستيزی و در افتادن با گفتمانهای حاكم سياسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی از ويژگیهای اصلی رسانههای جايگزين است و به همين سبب؛ توليد در اين رسانهها غير متمركز و آزادانهتر است.
در اين رسانهها نحوه برخورد با موضوعات مختلف عاميانه است. از يك دانشآموز دبيرستاني نميتوان انتظار برخورد عميق و اصولي را با موضوعاتي كه با آنها درگير است، داشت و از طرفي هم نميتوان او را از نظر دادن منع كرد.
غلبه فرهنگ کپی پیست هم ضعف ديگر اين رسانهها دانست و گفت به همين خاطرعمر قفسهاي محصولات رسانههای جايگزين بسيار كوتاه است. از دیگر سو قدرت به روزرساني ، دسترسي سريع، ارزش اكولوژيك و ارزان بودن هم از مزيتهاي انكارناپذير اين ژانر رسانهاي است.
در فضاي روزنامهنگاری شهروندی شاهد سه تغيير عمده بودیم:
سرمايهزدایی از جريان رسانهای كلاسيك،
حرفهایزدايی (حرفهایها ديگر صدای غالب نيستند و دوره قهرمانی آماتورهاست)
و بالاخره نهاد زدايی (سيطره زدایی از نهادهای كلاسيك رسانهای).
پرسش بزرگ هنوز این است: آيا اين تحولات حاكی از حضور در يك دوره گذار طولانی است يا اينكه در دوره تثبيت شدن تحولات به سر ميبريم؟