عرصه‌های‌ ارتباطی
3.65K subscribers
29.8K photos
3.06K videos
874 files
5.99K links
🔸عرصه‌های‌ ارتباطی
▫️کانال رسمی یونس شُکرخواه
Agora | The official Telegram channel of Younes Shokrkhah
https://t.iss.one/boost/younesshokrkhah
🔹اکانت اینستاگرام من:
https://www.instagram.com/younesshokrkhah
Download Telegram
🔸راز شجریان
▫️#یونس_شکرخواه
آنکه دلش می‌خواهد بخواند، به نغمه هم می‌رسد و آنکه صدایی پیوسته دارد و لحنی ویژه و یگانه؛ باران می‌شود و بر حس‌های ما می‌بارد و آنکه زمانه را هم درک می‌کند و ژرف‌نگر است، راوی می‌شود.
بانگ گردش‌های چرخ ‌است این که خلق
می‌سرایندش به تنبور و به حلق
هر وقت کنارش بودم آموختم. موسیقی در خانواده‌ام بود و با ساز و صدا بزرگ شده بودم اما با او به درک تازه‌ای رسیدم و آن این بود که هیچ درکی از موسیقی ندارم، به خودش هم بارها گفتم.
و آرام می‌گفت تو از زاویه ارتباطات به موسیقی نزدیک شو و من نزدیک‌تر شدم.
راز بزرگ #محمدرضا_شجریان #صدا نبود، صدا بخشی از روایت‌های او بود، #متن هم نبود که متن هم در کنار صدا یک #روایتگر دیگر بود، او سازها ساخت تا به روایت‌های خود باز هم کمک کند. به گمانم ده سال پیش بود که شور و ذوقش را در کنارش در نمایشگاهی دیدم که ۱۴ ساز ابداعی او و ۱۰ سنتورش را با اندازه‌های مختلف در خود داشت؛ شهرآشوب‌ها، کرشمه‌، ‌شهبانگ، باربد و ساغر و...
شجریان، متن و #ساز و صدا را #گفتگو می‌دانست، این را بارها به من و دوستان نزدیکش گفته بود، پس راز کجا بود؟
آنکه دلش در هوای خواندن است، هم به مرغ سحر می‌رسد و هم به کاکل آتشفشان، هم به می کهنه و هم به ساز تازه.
برای شجریان؛ روایت و #گفتگو "چطورها" را می‌ساخت و نه"چراها" را.
"چرا" برای او شالوده رازش بود: پیوند دادن متن به #فرامتن؛ پایان مصنف و شروع #مخاطب.
راز شجریان در پایان کنسرت‌ها رخ می‌نمود؛ آنگاه که صدا و متن او به پایان می‌رسید و حاشیه به متن می‌پیوست و اینگونه بود که روایت مخاطبان با مرغ سحر آغاز می‌شد.
وقتی سال‌ها پیش با او به #بم رفتم و پای ساخت #باغ_هنر_بم در میان بود او باز هم داشت متن را به فرامتن پیوند می‌زد.
سال‌ها پیش قرار بود در خارج از ایران یک کنسرت برگزار کند، پیش از اجرا برگشت، پرسیدم چرا برگشتی، گفت مدت‌ها بود باغبانی نکرده بودم دستم به خاک ایران که می‌خورد صدایم بازتر می‌شود، آمدم به انس خاک...
شجریان مالک بلامنازع چطورهای #موسیقی و به عبارت بهتر علم موسیقی بود و فلسفه موسیقی را هم به مثابه چراهای موسیقی کشف کرده بود. برای او موسیقی گونه‌ای از گفتگو بود که تنها زمانی به #مفاهمه می‌رسید که به مثابه متن به فرامتن می‌پیوست.
راز او #تفکر_انضمامی و مبتنی بر پیوند دایره‌وار راوی و مخاطب بود. او به خاطر خوش صدایی نماند. او ماند چون از صدا، صحنه ساخت، صحنه مفاهمه، صحنه‌ای که بر آن می‌ایستاد و نت معلق آخر را به دستان مخاطب می‌سپرد.
حرف او هنوز در گوشم طنین‌انداز است: یونس، من کارم را به فرجام رساندم، خیلی سخت بود، اما شد، من توانستم نشان دهم می‌شود از مطرب، به استاد رسید.
او حالا آرامیده است، آن سان که همه تبدیل‌گران روایت‌ها به اسطوره‌ها.
@shafiei_kadkani
#شعر🔸 متنِ پنهانِ شعرِ حافظ
غرض از #متن‌پنهان در مواردی نوعی نشان دادن آثاری است که در آفرینش یک #متن (text) قابل جستجو باشند. تمام خلاقیت‌های ادبی تاریخِ بشر سرشار از متن‌پنهان است. تمام آثار بزرگان ما، در هر صفحه و سطر، مصداقِ متن‌پنهان است. یادش به خیر، #مهدی_اخوان‌ثالث در مورد #حافظ می‌گفت: خواجه با همه جمع‌المال بوده و از هرکه هرچه را می‌پسندیده برداشته است.
الیوت گفته است: "شاعر خام، تقلید می‌کند و شاعر پخته می‌رباید." این "ربودن" در میان بزرگان ما امری زشت تلقّی نمی‌شده است. این غزل را به عنوان نمونهٔ حضور دو یا سه شاعر در یک غزل حافظ آوردم.
نسیمِ صبح سعادت بدان نشان که تو دانی
گذر به کوی فلان کن در آن زمان که تو دانی
تو پیکِ خلوتِ رازی و دیده بر سرِ راهت
"به مردمی نه به فرمان" چنان بران که تو دانی
بگو که جانِ عزیزم ز دست رفت خدا را
ز لعلِ روح‌فزایش ببخش آن که تو دانی
من این حروف نوشتم چنان که غیر ندانست
تو هم ز روی کرامت چنان بخوان که تو دانی
خیالِ تیغِ تو با ما حدیث تشنه و آب است
"اسیر خویش گرفتی بکش چنان که تو دانی"
امید در کمر زرکشَت چگونه ببندم
دقیقه‌ای‌ست نگارا در آن میان که تو دانی
یکیست ترکی و تازی در این معامله حافظ!
حدیثِ عشق بیان کن بدان زبان که تو دانی
زمینِ غزل را حافظ از #نظامی گرفته، ولی مصراعی از #سعدی را که آن را تضمین کرده، جوری برگزیده است که در زمینِ غزلِ او بسیار طبیعی جا می‌گیرد. بیتِ سعدی در دیوان او بدین گونه است:
سر از کمند تو سعدی به هیچ روی نتابد
اسیر خویش گرفتی بکش چنان که تو دانی
و بیت نظامی که تعبیرِ "به مردمی نه به فرمان" را از آن گرفته، در اصل درین زمین قرار نمی‌گرفته است زیرا مطلع غزل نظامی بدین گونه است:
من آن نِیَم که تو دیدی تو آنی و بِه از آنی
تو را فزوده جمال و مرا نمانده جوانی
حال اگر بخواهیم تعبیراتی از نوع
۱) صبحِ سعادت (و حتی نسیم صبحِ سعادت)
۲) خلوتِ راز (و حتی پیکِ خلوتِ راز)
۳) لعلِ روح‌فزا
و امثال آن‌ها را، درین غزل، تعقیب کنیم، برای هرکدام، در چندین دیوان از قدما و بیشتر معاصران او می‌توانیم نمونه‌هایی بیاوریم. غرض اشاراتی بود به قدرتِ تصرّفِ حافظ در مواریثِ شاعرانِ معاصرش و نیز قدما.
#صورتگرایان روس نیز شبیه همین عقیده را داشته‌اند و معتقد بوده‌اند که در زیر آسمانْ هیچ حرف تازه‌ای وجود ندارد، آنچه جایگاه یک شاعر را فرا می‌بَرَد همانا شیوهٔ ترکیب و عرضه کردنِ اوست و این که چگونه هر چیزی را به «روش» خود می‌آراید.
▫️#محمدرضا_شفیعی‌کدکنی
▫️این کیمیای هستی، جلد اول، صص ۲۰۴–۲۰۰
*«زمین» یک اصطلاح ویژهٔ نقد ادبی در زبان فارسی عصر صفوی و بعد از آن است و مقصود از آن «وحدت وزن و قافیه و ردیف» در یک غزل.
#مدیاویژن #تاریخ
🔸رسانه به عنوان مدرک تاریخی
▫️نوشته #روبرت_پیرسون
▫️ترجمه #یونس_شکرخواه
#سینما و پس از آن #تلویزیون، سابقه‌ای از بافت بصری دوران گذشته ارائه می‌کنند که بسیار ضخیم‌تر از آن چیزی است که رسانه‌های قدیمی‌تر، از جمله #عکاسی یا #نقاشی به نمایش می‌گذاشتند. تاریخ‌نگارانی که دغدغه چیزی را دارند که می‌توان آن را #میزانسن زندگی روزمره ـ مد، معماری، دکوراسیون، داخلی و غیره ـ نامید، هنوز نتوانسته‌اند به طور کامل از این منبع مدارک بهره ببرند. با این حال، پتانسیل بصری رسانه به عنوان مدرکی تأخیری، تنها به آنچه اشاره شد، محدود نمی‌شود؛ زیرا فیلم‌های سینمایی و برنامه‌های تلویزیونی مانند هر #متن پیچیده دیگر می‌توانند عمیقاً افشاکننده چیزی باشند که #ریموند_ویلیامز آن را ساختار عواطف جامعه می‌نامد؛ راه‌های دیدن جهانی که مردم را در یک مقطع تاریخی یا منطقه جغرافیایی به یکدیگر پیوند می‌زند. رسانه دیداری تنها تاریخ را شکل نمی‌دهد، بلکه طی رابطه‌ای دوسویه، تاریخ نیز به آن شکل می‌بخشد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#چاپگر🔸کافه پرینتر
یک کافی‌‌شاپ در #توکیو که مشتریانش می‌توانند بر روی #قهوه سفارش داده خوشان یک #تصویر سفارشی دلخواه هم داشته باشند اعم از تصویر، #متن یا هر نقش دیگر...
🔸 مطالعات‌فرهنگی و متن
#زوم #فرهنگ #مطالعات‌فرهنگی
مطالعات‌ فرهنگی یکی از برجسته‌ترین رویکردها نسبت به متون رسانه‌ای است.
در مطالعات فرهنگی، در همان حال که اقتصاد و فرایندهای تولید مورد توجه قرار می‌گیرند، طیف گسترده‌ای از نگرش‌های پیچیده‌تر نیز ارائه می‌شود. مطالعات فرهنگی که در آثار نظریه‌پردازان #مکتب‌بیرمنگام بریتانیای اواخر دهه شصت و آغاز دهه هفتاد ریشه دارد، نه تنها بر نحوه تولید #متن متمرکز می‌شود، بلکه شیوه‌هایی را که #مخاطب به کمک آن‌ها، متن را درک می‌کند، در نظر می‌گیرد.
#زوم #مطالعات‌فرهنگی
🔸در زمینه بازنمایی
نگرش‌های برخاسته از مارکسیسم، فمینیسم و مطالعات‌فرهنگی مربوط به سیاهپوستان به پرسش‌هایی در زمینه بازنمایی (representation) دامن زده و به این ترتیب #متن (text) را به #فرهنگ مرتبط کرده‌اند. از دیدگاه آن‌ها، فرهنگ پدیده‌ای #زیبایی‌شناختی با یك ماهیت شناور و آزاد نیست (این عده در تبیین نقش ایدئولوژیک فیلم و تلویزیون، موضع «مفید» و «زیبا بودن» #کانت را رد می‌کنند). این نگرش‌ها به جای مطلق بودن ماهیت زیبایی بر تاریخی و نسبی بودن آن تأکید می‌ورزند.
GILL BRANSTON
#سینماویژن🔸میان متنی بودن
▫️نوشته روبرتا ای. پیرسون*
▫️ ترجمه #یونس_شکرخواه
اصطلاح میان متنی بودن (intertextuality) یا #بینامتنیت در بنیادین‌ترین معنا، به رابطه یک #متن با یک متن یا چندین متن دیگر اشاره دارد. همان‌طور که محققان ادبی به دنبال نسخه‌های قدیمی‌تر هملت یا شاه لیر می‌گردند، یا وام‌گیری‌های شکسپیر را از وقایع‌ نامه‌های هولین شر مورد توجه قرار می‌دهند، محققان فیلم و سینما ممکن است در جستجوی پیشگامان ادبی یا سینمایی فیلم‌ها باشند و نقل قول‌های مستقیم سایر متن‌ها را مشخص نکنند.برای مثال، در فیلم پیشتازان فضا؛ نخستین رویارویی (جاناتان فریکس، ۱۹۹۶)، کاپیتان پرمشغله سفینه جین لوک‌پیکارد، در پی انتقام‌گیری از بورگ است که موجودی فضایی است با نژادی نیمه بیولوژیک ـ نیمه مکانیکی که در گذشته آزار بسیاری به او رسانیده است. می‌توان در این زمینه به مشابهت‌های داستان پیشتازان فضا؛ نخستین رویارویی و داستان موبی دیک ساخته ملویلز اشاره کرد که در آن ذهن کاپیتان به طور مشابه درگیر انتقام‌گیری از نهنگ سفید بزرگی است که پای او را بلعیده بود. البته، خود متن این رابطه را آنجا که پیکارد از رمان ملویل نقل قول می‌کند، آشکار می‌سازد. بی‌شک، فیلم‌ها نه تنها از منابع ادبی، بلکه از منابع سینمایی نیز نقل قول می‌کنند؛ برای مثال در فیلم تسخیر ناپذیران (۱۹۸۷)، کالسکه یک بچه در حین تبادل آتش افراد خوب و بد از پله‌های ایستگاه راه‌آهن به پایین کج می‌شود. در اینجا کارگردان فیلم، برایان دی‌پالما، سکانس پله‌های مشهور اودسا را از فیلم رزمناو پوتمکین (سرگئی آیزنشتاین، ۱۹۲۵) ‌می‌گیرد؛ سکانسی که محققان سینما از ان به عنوان یک بزرگداشت یاد می‌کنند. جولیا کریستوا، ساختارگرای فرانسوی، مفهوم نظری پیچیده‌تری را از میان‌متنی بودن صورت‌بندی کرد که تقریباً تأثیر زیادی بر مطالعات تلویزیون و فیلم داشت. این صورت‌بندی ساده‌تر میان متنی شده، تنها یک متن را به متن دیگر مرتبط می‌کرد. کریستوا به طور ضمنی عنوان کرد که هیچ چیز خارج از میان‌متنی بودن وجود ندارد: هر متنی به صورت چیدمانی از نقل قول‌ها شکل می‌گیرد، هر متنی عبارتست از جذب و دگردیسی سایر متن‌ها (کریستوا، ۱۹۶۹)؛ به بیان دیگر، تمام متن‌ها به سایر متن‌هایی که به طور تلویحی یا ضمنی به آنها اشاره می‌کنند وابسته هستند. موضوع اولیه تحلیل را می‌توان متن در نظر گرفت، متنی که به متن دیگر ارجاع می‌دهد، میان متن‌ها را می‌سازد یا آنچه را که #امبرتو_اکو چارچوب میان متنی می‌نامد. این مفهوم‌سازی از میان متنی بودن، دو گسست نظری را با مطالعات رسانه‌ای و ادبی گذشته به وجود آورد.
نخست اینکه میان‌متنی بودن ما را وامی‌دارد تا مفهوم قرن نوزدهمی نویسنده را زیر سوال ببریم. از آنجایی که تمامی متن‌ها به متن‌های دیگری ارجاع می‌‌دهند، پس نویسنده به طور ساده محل تقاطع چارچوب‌های میان متنی است، نه خالق متنی منحصر به فرد و اصیل. بنابراین، برداشت ساختارگرایانه از میان‌متنی بودن به طور جزئی افول پارادیم مولف را در مطالعات سینمایی توجیه می‌کند. دوم اینکه، میان‌متنی بودن ما را وامی‌دارد تا رابطه میان متن‌ها و جوامعی که آن‌ها را به وجود می‌آورند، بازفهم کنیم. بر خلاف مطالعات رسانه‌ای جامعه‌شناسانه، متن‌ها مستقیماً جهان واقعی را منعکس نمی‌کنند، بلکه بیشتر، سایر برساخته‌های آن جهان را که همواره از پیش، متن‌بندی شده‌اند، مورد استفاده قرار می‌دهند. به عنوان مثال، هیچ‌کس سعی نمی‌کند که بازنمایی تاریخ را در فیلمی مانند تولد یک ملت (دی. دبلیو. گریفیث، ۱۹۱۵)، خلاف واقع، و یا خلاف وقایع تاریخی عینی بداند، بلکه سعی می‌کند این فیلم را با سایر بازنمایی‌ها از جنگ‌های مدنی آمریکا؛ مانند آنچه در کتاب‌های درسی، رمان‌های تاریخی و سایر فیلم‌ها آمده، مقایسه کند. محققان، میان‌متنی بودن همه‌جانبه را جنبه‌ای کلیدی از فرهنگ رایج پست‌مدرن می‌دانند. محققان مطالعات تلویزیونی درباره هشیاری میان‌متنی به نمایش در آمده در برنامه‌های کالتی مانند توئین پیکس (مجموعه تلویزیونی درام آمریکایی)، انتقام‌جویان، پرونده‌های ایکس و زینا: پرنسس جنگجو مطالبی نوشته‌اند. برای مثال جیم کولینز درباره توئین پیکس می‌گوید: سبک آن به دلیل استفاده از قراردادهای بصری، روایتی و موضوعی برگرفته از وحشت بربری، داستان علمی ـ تخیلی و شیوه کار پلیسی و سریال‌های صابونی و آبکی است؛ به طرز پرخاشگرانه‌ای التقاطی است. مخاطب باید همواره درگیر ماجرا باشد.نوسان نواختی و در هم‌آمیزی برنامه، بیننده را تشویق می‌کند تا مجموعه‌ای از انتظارها و راهبردهای رمزگذاری شده و همیشه متغیر را فعال کند. در دوره پست‌مدرن، تولیدکنندگان و مخاطبان در شبکه‌ فشرده‌ای از بینامتنیت که متن‌ها در درون آن رمزگذاری و رمزگشایی می‌شود، زندگی می‌کنند و متن‌ها سایر متون را به سبکی آگاه، خودآگاه و بازیگوشانه در بر می‌گیرند.
*ROBERTA E. PEARSON
#اقتصادسیاسی #مطالعات‌فرهنگی
🔸رویکردهای بزرگ در ارتباطات و فرهنگ
▫️#یونس_شکرخواه
یکی از رویکردهای بزرگ در عرصه‌های #ارتباطات و #فرهنگ، مطالعات مبتنی بر #تمركز است كه پدیده متمرکز شدن سازمان‌های رسانه‌ای در آن مطرح است و در دوره کنونی بسیار باب شده است. ما درگذشته سازمان‌های رسانه‌ای تایم، وارنر و سی ان ان را می‌شناختیم و اکنون این چند سازمان را در قالب یک چند رسانه‌ای بزرگ و به صورت یک غول رسانه‌ای می‌بینیم.
عرصه دیگر، تئوری‌های مربوط به اقتصاد سیاسی است. رویکردهای نظری این حوزه نیاز به بازبینی دارند. در این‌باره باید به پرسش‌هایی از این دست جواب داد که آیا واقعا این نهادهای اقتصادی و سیاسی هستند كه عامل تغییرات هستند و رسانه‌ها صرفا ناقل تغییرات می‌باشند و مثل یك نوار نقاله این کار را انجام می‌دهند؟ آیا رسانه‌ها در رابطه با ساختار قدرت به گونه‌ای منفعل عمل می‌کنند؟ یا اینكه نقش یك واسطه را دارند و مثل تاندون در بدن انسان عمل می‌کنند؟
رویکرد نظری دیگر در رابطه با #مصرف‌گرایی است، مصرف در حوزه فرهنگ كه باید نگاهی دوباره به مبانی نظری این حوزه هم داشت.
رویکرد دیگر از نظر من می‌تواند نگاهی دوباره باشد به مفهوم مك‌لوهانی رسانه همان پیام است.
این رویكردهایی كه برشمردم همه #متن هستند. کار مهم ارتباطات این است که می‌تواند با مطالعات علمی و عملی در این عرصه‌ها به فراسوی این متن و به واقع به #فرامتن بنگرد و این فرامتن را برای درك تازه از فرهنگ فراهم كند.
به گمان من در فراسوی این متن كه ادبیات كلاسیك فرهنگ را شكل داده است اتفاق دیگری در عرصه فرامتن رخ داده كه هنوز در حال وقوع است و آن #اینترنت و جهان مجازی عارض شده بر فرهنگ‌هاست كه مفاهیم كلاسیك عرصه‌های #جامعه‌شناسی و #فرهنگ را به چالش كشیده است. امروز یک بنگلادشی با ارتباط اینترنتی می‌تواند مثلا از فرهنگ فرانسوی تاثیر بگیرد و یا به عكس طرف دوم از طرف اول تاثیر پذیرد. اینترنت و فضای وب باعث شده‌اند تا یک اتفاق جدید رخ دهد و آن گسسته شدن رابطه فرهنگ با جغرافیا و اقلیم است. فرهنگ قبلا در صدف جغرافیا قوام می‌گرفت و حالا این حفاظ وجود ندارد. قبلا مصادیق فرهنگی با زمان‌های طولانی و عمدتا از طریق مهاجرت و سفر رخ می‌داد و به دیگر زبان مصادیق فرهنگی بسیار كند و آهسته جابجا می‌شد ولی انسان به تور اینترنت افتاده لحظه به لحظه در اقلیم و سرزمین خود به جابجایی و مهاجرت کشانده می‌شود و به دیگر سخن؛ زمان اخطار بسیار كوتاه شده است و فرهنگ دیگر آن حفاظ جغرافیایی و اتكای سرزمینی را ندارد. بنابراین با توجه به تغییرات بنیادینی كه در سپهر ارتباطی رخ داده نمی‌توان با همان نگاه‌های كلاسیك به سازه‌های معرف فرهنگ و هویت نگاه كرد. مفهوم فرهنگ در فرامتن جدیدی كه شكل گرفته نیاز به تامل دوباره دارد.
#شهر🔸نشرثالث منتشرکرد
🔸چگونگی بازنمایی شهر در ادبیات و سینما: تهران و پاریس
نسبت میان شهر و ادبیات، نشانه‌شناسی، ادبیات تطبیقی و جغرافیای انسانی و ابزار مورد نیاز چیست؟ شهر چیست؟ آیا تحلیل شهر به مثابه #متن ممکن است؟ سوژه و مکان در فضای حقیقی چه نسبتی با یکدیگر  دارند؟ در متن بازنمایی‌شده در رمان و فیلم، فضاهای شهری و انسانی چگونه نمایش داده می‌شوند؟ #ادبیات و #سینما در مواجهه با فضا چه پیشینه‌ای را با خود حمل می‌کند؟ چگونه می‌توان از تصویر  ذهنی مصرف‌کننده فضا و #تماشاگر به مرحلهٔ تولید و کنشگر  رسید و آن را درک کرد؟
این کتاب کوششی برای یافتن پاسخ این پرسش‌هاست.
@Bookcitycc
#ارتباطات🔸تماس
به مادر، به پدر خود زنگ بزنید، اگر آنقدر خوشبخت هستید که یکی از آن‌ها یا هر دو در این سیاره زنده هستند، زنگ بزنید، #متن نفرستید، #ایمیل نفرستید، تلفنی به آن‌ها بگویید که دوستشان دارید، از آن‌ها تشکر کنید و تا هر وقت دوست دارند با شما حرف بزنند، به حرف‌هایشان گوش دهید.