#سینماویژن 🔸 فریادهای ناشنیدنی؟
▫️نوشته #سیندی_وونگ
▫️ترجمه #یونس_شکرخواه
فیلمهای #مستند همگام با تکنولوژیهای رسانهای متحول شدند و عرضه دوربینهای دستی و ویدیویی تغییر و تحولات چشمگیری در این #ژانر ایجاد کرد و به این ترتیب بود که واقعیتها هم در ارتباط با لنزها تغییر کردند.
معمولاً ادعا میشود که فیلمهای مستند صدای انسانهایی هستند که فریادشان به گوش کسی نمیرسد، با این حال، هنوز پرسشها و تردیدهایی در مورد دستاویز قرار داده شدن همین انسانها از سوی ژانر مستند وجود دارد.
▫️نوشته #سیندی_وونگ
▫️ترجمه #یونس_شکرخواه
فیلمهای #مستند همگام با تکنولوژیهای رسانهای متحول شدند و عرضه دوربینهای دستی و ویدیویی تغییر و تحولات چشمگیری در این #ژانر ایجاد کرد و به این ترتیب بود که واقعیتها هم در ارتباط با لنزها تغییر کردند.
معمولاً ادعا میشود که فیلمهای مستند صدای انسانهایی هستند که فریادشان به گوش کسی نمیرسد، با این حال، هنوز پرسشها و تردیدهایی در مورد دستاویز قرار داده شدن همین انسانها از سوی ژانر مستند وجود دارد.
#سینماویژن #زوم #واژهها
🔸درباره آیکون (شمایل)
▫️نوشته #اوا_ویت*
▫️ترجمه #یونس_شکرخواه
واژه #آیکون (icon) از واژه یونانی eikon، به معنای #بازتولید یا #انگاره ریشه گرفته است. این واژه در وسیعترین معنا، به تمامی چیزهایی اشاره دارد که از تشابهی محسوس با شیئی مورد نظر برخوردار هستند.
در حالی که شمایلنگاری قرون وسطایی، عمدتاً به توصیف تناسب اسطورهای ابراز شده به وسیله چنین تشابهی مشغول بوده، #اروین_پانوفسکی بین #شمایلنگاری و #شمایلشناسی تفکیک قائل شد و بدین وسیله بر این واژهها معنایی جدید اطلاق کرد.
شمایلنگاری، بهطور فزاینده بر شیوههای توصیفی تعریف موضوعات (themes) دلالت میکرد، در حالی که شمایلشناسی بیانگر کشف معنای نمادین اشکال تصویری است. تعریف #نشانهشناس آمریکایی، #چارلز_سندرس_پیرس، از #نشانهشمایلی (iconic sign) که به کمک #همانندسازی بصری یا آوایی به مرجع خود مربوط میشود (به عنوان مثال تصاویر ایست / رو بر روی چراغهای ترافیک، نقشهها، گرافها، همانندسازیهای صورتی موسیقیایی یا شعر تقلید شده از روی صدا، به حوزه شمایلنگاری تعلق دارد، در حالی که تحلیل #شمایلهایفرهنگی متعلق به حوزه شمایلشناسی است. اصطلاح شمایل در نشانهشناسی #سینما که بیشتر از آنکه از پرس اخذ شده باشد، از سنت فرانسوی #فردینان_دوسوسور و به وسیله #کریستین_متز نشأت میگیرد، چندان فراگیر نیست؛ گرچه پیتر وولن به طور مختصر کاربرد نشانهشناسی پیرسی را درباره متنهای سینمایی (فیلمی) (film texts) مورد ملاحظه قرار داده است.
نقد #ژانر با اشاره به مشخصات بصری ژانرهای ویژه، نسبت به پانوفسکی، از اصطلاح شمایلشناسی به معنای غیر تخصصیتری استفاده میکند؛ برای مثال، استفاده غربیها از کلاههای سفید برای انسانهای خوب و کالاهای سیاه برای انسانهای بد.
*EVA VIETH
🔸درباره آیکون (شمایل)
▫️نوشته #اوا_ویت*
▫️ترجمه #یونس_شکرخواه
واژه #آیکون (icon) از واژه یونانی eikon، به معنای #بازتولید یا #انگاره ریشه گرفته است. این واژه در وسیعترین معنا، به تمامی چیزهایی اشاره دارد که از تشابهی محسوس با شیئی مورد نظر برخوردار هستند.
در حالی که شمایلنگاری قرون وسطایی، عمدتاً به توصیف تناسب اسطورهای ابراز شده به وسیله چنین تشابهی مشغول بوده، #اروین_پانوفسکی بین #شمایلنگاری و #شمایلشناسی تفکیک قائل شد و بدین وسیله بر این واژهها معنایی جدید اطلاق کرد.
شمایلنگاری، بهطور فزاینده بر شیوههای توصیفی تعریف موضوعات (themes) دلالت میکرد، در حالی که شمایلشناسی بیانگر کشف معنای نمادین اشکال تصویری است. تعریف #نشانهشناس آمریکایی، #چارلز_سندرس_پیرس، از #نشانهشمایلی (iconic sign) که به کمک #همانندسازی بصری یا آوایی به مرجع خود مربوط میشود (به عنوان مثال تصاویر ایست / رو بر روی چراغهای ترافیک، نقشهها، گرافها، همانندسازیهای صورتی موسیقیایی یا شعر تقلید شده از روی صدا، به حوزه شمایلنگاری تعلق دارد، در حالی که تحلیل #شمایلهایفرهنگی متعلق به حوزه شمایلشناسی است. اصطلاح شمایل در نشانهشناسی #سینما که بیشتر از آنکه از پرس اخذ شده باشد، از سنت فرانسوی #فردینان_دوسوسور و به وسیله #کریستین_متز نشأت میگیرد، چندان فراگیر نیست؛ گرچه پیتر وولن به طور مختصر کاربرد نشانهشناسی پیرسی را درباره متنهای سینمایی (فیلمی) (film texts) مورد ملاحظه قرار داده است.
نقد #ژانر با اشاره به مشخصات بصری ژانرهای ویژه، نسبت به پانوفسکی، از اصطلاح شمایلشناسی به معنای غیر تخصصیتری استفاده میکند؛ برای مثال، استفاده غربیها از کلاههای سفید برای انسانهای خوب و کالاهای سیاه برای انسانهای بد.
*EVA VIETH
#ارتباطات #تکنوکلاس #رساله
🔸درباره رمانهای ضد کارآگاهی توماس پینچان
▫️خلاصه رساله به زبان انگلیسی تحت عنوان:
صفحات بیشاشباع: خوانش رمانهای ضد کارآگاهی توماس پینچان*
#تکنولوژی و #رسانه همواره دو پارادایم تاثیرگذار بر تولید، انتشار و مصرف روایتها بودهاند. #روایتشناسی نو به عنوان یک عرصهی چندرشتهای و در حال رشد، چهارچوب نظری مناسبی را برای وارسی این تاثیرات مهیا میکند. یکی از چهرههای ادبی که رمانهایش به مثابه آزمایشگاهی برای سنجش دلالتهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی تکنولوژی و رسانه در ادبیات عمل میکنند، #توماس_پینچان است. در چهار رمان V. (١٩۶٣)، حراج کالای شماره ۴٩ (١٩۶۶)، نقص ذاتی (٢٠٠٩) و لبه خونین (٢٠١٨)، پینچان #ژانر ضدکارآگاهی را بهترین مجال برای درگیر شدن با این دلالتها مییابد؛ ژانری که به عنوان استعارهای واضح از خود عمل #روایت شناخته میشود. در این رساله، دلالتهای تلاقی این ژانر ادبی با محیط بیشاشباع رمانهای پینچان مورد تحلیل قرار میگیرد. این رساله با استفاده از تحلیل ژانری و مولفهمحور، روایتی را از چهار رمان ضدکارآگاهی پینچان استخراج میکند و نیز تغییر جهتی را در سوگیری نهایی آنها تشخیص میدهد، که به عنوان تغییر جهت از #پستمدرنیسم به #پستپستمدرنیسم صورتبندی شده است. این صورتبندی بر این است که دو رمان اول که در اوج دورهی پستمدرنیسم منتشر شدند، فروپاشی روایت به دلیل طنز خودارجاع آن و همچنین حس گمگشتگی انسان در دنیای تکنولوژیزده را نمایش میدهند. اما دو رمان آخر که در دورهی معاصر که پستپستمدرن نامیده شده منتشر شدهاند، نوعی حساسیت و مسئولیت اخلاقی جدید را بر پایهی همدردی، اعتماد و ارتباط انسانی به نمایش میگذارند. این دو رمان آخر بر مرکزیت روایت در همهی جنبههای زندگی انسان تاکید میکنند و نشان میدهند انسانها چطور میتوانند با پذیرفتن خصوصیات پساانسان، سوژگی خود را بازیابند. بدین ترتیب، توماس پینچان در چارچوب فلسفی #پساانسانگرایی قرار داده شده است که تاکیدش را بر ارزیابی مجدد معنای انسان در دنیای اشباعشده از تکنولوژی و رسانه میگذارد تا راههایی را برای کنار آمدن با ضرورتهای هستی در دنیای معاصر پیدا کند.
*Oversaturated Pages: A Neo-Narrative Reading of Thomas Pynchon’s Anti-Detective Novels
🔸درباره رمانهای ضد کارآگاهی توماس پینچان
▫️خلاصه رساله به زبان انگلیسی تحت عنوان:
صفحات بیشاشباع: خوانش رمانهای ضد کارآگاهی توماس پینچان*
#تکنولوژی و #رسانه همواره دو پارادایم تاثیرگذار بر تولید، انتشار و مصرف روایتها بودهاند. #روایتشناسی نو به عنوان یک عرصهی چندرشتهای و در حال رشد، چهارچوب نظری مناسبی را برای وارسی این تاثیرات مهیا میکند. یکی از چهرههای ادبی که رمانهایش به مثابه آزمایشگاهی برای سنجش دلالتهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی تکنولوژی و رسانه در ادبیات عمل میکنند، #توماس_پینچان است. در چهار رمان V. (١٩۶٣)، حراج کالای شماره ۴٩ (١٩۶۶)، نقص ذاتی (٢٠٠٩) و لبه خونین (٢٠١٨)، پینچان #ژانر ضدکارآگاهی را بهترین مجال برای درگیر شدن با این دلالتها مییابد؛ ژانری که به عنوان استعارهای واضح از خود عمل #روایت شناخته میشود. در این رساله، دلالتهای تلاقی این ژانر ادبی با محیط بیشاشباع رمانهای پینچان مورد تحلیل قرار میگیرد. این رساله با استفاده از تحلیل ژانری و مولفهمحور، روایتی را از چهار رمان ضدکارآگاهی پینچان استخراج میکند و نیز تغییر جهتی را در سوگیری نهایی آنها تشخیص میدهد، که به عنوان تغییر جهت از #پستمدرنیسم به #پستپستمدرنیسم صورتبندی شده است. این صورتبندی بر این است که دو رمان اول که در اوج دورهی پستمدرنیسم منتشر شدند، فروپاشی روایت به دلیل طنز خودارجاع آن و همچنین حس گمگشتگی انسان در دنیای تکنولوژیزده را نمایش میدهند. اما دو رمان آخر که در دورهی معاصر که پستپستمدرن نامیده شده منتشر شدهاند، نوعی حساسیت و مسئولیت اخلاقی جدید را بر پایهی همدردی، اعتماد و ارتباط انسانی به نمایش میگذارند. این دو رمان آخر بر مرکزیت روایت در همهی جنبههای زندگی انسان تاکید میکنند و نشان میدهند انسانها چطور میتوانند با پذیرفتن خصوصیات پساانسان، سوژگی خود را بازیابند. بدین ترتیب، توماس پینچان در چارچوب فلسفی #پساانسانگرایی قرار داده شده است که تاکیدش را بر ارزیابی مجدد معنای انسان در دنیای اشباعشده از تکنولوژی و رسانه میگذارد تا راههایی را برای کنار آمدن با ضرورتهای هستی در دنیای معاصر پیدا کند.
*Oversaturated Pages: A Neo-Narrative Reading of Thomas Pynchon’s Anti-Detective Novels
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#سینماویژن🔸فدریکو فلینی
▫️#هوشنگ_گلمکانی
آمیزهای از نبوغ و جنون (که معمولا نبوغ با مقداری جنون همراه است)، تغزل و طنز، نوستالژی و نیش، خاطره و رؤیا، تاریخ و امروز، معصومیت و شرارت، نوآوری و بازیگوشی... سینمای #فدریکو_فلینی خود بهتنهایی یک #ژانر و مکتب است که پیروانش اصراری به پنهان کردن تأثیرشان از استاد را ندارند. از انتهای نئورئالیسم آغاز کرد اما در همان نخستین فیلمهای نئورئالیستنما هم جنون فلینیوار چشمک میزد. از اواخر دهۀ پنجاه هم که دیگر وارد قلمروی در مضمون و ساختار روایی و بصری شد که انگار به نام فلینی سند خورده است. فدریکو فلینی یک شمایل فرهنگی جهانی (و نه فقط ایتالیایی) و سینمایش یک میراث فرهنگی است. همین ویدئو را ببینید و به یاد بیاورید که شبیه کدام یک از فیلمهای پیش از خود بوده و چهقدر فیلمهای پس از آنها شبیه او هستند.
@filmemrooz_official
▫️#هوشنگ_گلمکانی
آمیزهای از نبوغ و جنون (که معمولا نبوغ با مقداری جنون همراه است)، تغزل و طنز، نوستالژی و نیش، خاطره و رؤیا، تاریخ و امروز، معصومیت و شرارت، نوآوری و بازیگوشی... سینمای #فدریکو_فلینی خود بهتنهایی یک #ژانر و مکتب است که پیروانش اصراری به پنهان کردن تأثیرشان از استاد را ندارند. از انتهای نئورئالیسم آغاز کرد اما در همان نخستین فیلمهای نئورئالیستنما هم جنون فلینیوار چشمک میزد. از اواخر دهۀ پنجاه هم که دیگر وارد قلمروی در مضمون و ساختار روایی و بصری شد که انگار به نام فلینی سند خورده است. فدریکو فلینی یک شمایل فرهنگی جهانی (و نه فقط ایتالیایی) و سینمایش یک میراث فرهنگی است. همین ویدئو را ببینید و به یاد بیاورید که شبیه کدام یک از فیلمهای پیش از خود بوده و چهقدر فیلمهای پس از آنها شبیه او هستند.
@filmemrooz_official
#رساله🔸سینمایجاسوسیبریتانیا: مطالعه موردی پرفروشترین
فیلم جیمز باند
▫️استاد راهنما: #یونس_شکرخواه
▫️استاد مشاور: #محمدرضا_سعیدآبادی
▫️دانشجو: #مهرناز_نظارتیورکانی
وزارتعلوم، تحقیقاتوفناوری، دانشگاه تهران؛دانشکده مطالعات جهان، ۱۳۹۳ [ارشد]
▫️کلیدواژه: #ژانر #بریتانیا #جیمز_باند
*زبان رساله: انگلیسی
فیلم جیمز باند
▫️استاد راهنما: #یونس_شکرخواه
▫️استاد مشاور: #محمدرضا_سعیدآبادی
▫️دانشجو: #مهرناز_نظارتیورکانی
وزارتعلوم، تحقیقاتوفناوری، دانشگاه تهران؛دانشکده مطالعات جهان، ۱۳۹۳ [ارشد]
▫️کلیدواژه: #ژانر #بریتانیا #جیمز_باند
*زبان رساله: انگلیسی
#سینماویژن #تکنوکلاس
🔸مستندها و تکنولوژیها
▫️نوشته #سیندی_وونگ
▫️ترجمه #یونس_شکرخواه
فیلمهای #مستند همگام با تکنولوژیهای رسانهای متحول شدند و عرضه دوربینهای دستی و ویدیویی تغییر و تحولات چشمگیری در این #ژانر ایجاد کرد و به این ترتیب بود که واقعیتها هم در ارتباط با لنزها تغییر کردند.
معمولاً ادعا میشود که فیلمهای مستند صدای انسانهایی هستند که فریادشان به گوش کسی نمیرسد، با این حال، هنوز پرسشها و تردیدهایی در مورد دستاویز قرار داده شدن همین انسانها از سوی ژانر مستند وجود دارد.
🔸مستندها و تکنولوژیها
▫️نوشته #سیندی_وونگ
▫️ترجمه #یونس_شکرخواه
فیلمهای #مستند همگام با تکنولوژیهای رسانهای متحول شدند و عرضه دوربینهای دستی و ویدیویی تغییر و تحولات چشمگیری در این #ژانر ایجاد کرد و به این ترتیب بود که واقعیتها هم در ارتباط با لنزها تغییر کردند.
معمولاً ادعا میشود که فیلمهای مستند صدای انسانهایی هستند که فریادشان به گوش کسی نمیرسد، با این حال، هنوز پرسشها و تردیدهایی در مورد دستاویز قرار داده شدن همین انسانها از سوی ژانر مستند وجود دارد.
🔸جانشینی و همنشینی
#مدیاویژن #روزنامهنگاری #خبر
▫️ پسزمينه برای كلاس رسانههای بریتانیا
رسانهها در چارچوب #جانشینی (انتخاب و مقولهبندی) (Paradigmatic) و #همنشینی (تركيب و نقل كردن) (Syntagmatic) عمل میكنند. آنها در واقع رويدادها را در مقولات محتوايی ثابت خود میريزند و در اين روند هم به شيوه خودشان اين رويدادها را تركيب و نقل میكنند.
اما آنچه در اين مسير براي #رسانهها مشكل ايجاد میكند میتواند در دو بخش قابل بررسی باشد:
- تمايزهای مخاطبان
- و رويدادها [واقعيتها] كه قرار است خبر شوند.
اين درست است كه رويدادها واقعیت دارند؛ اما انتخاب آنها برای تبديل كردنشان به خبر ممكن است الزاما يك انتخاب يا رويه طبيعی نباشد؛ همانطور كه شيوه روايت آنها هم میتواند به طور طبيعی صورت نگيرد.
به اين مقولات فكر كنيد:
آيا رسانهها آينههايی برای نمايش رويدادها هستند؟ آيا رسانهها به رويدادها شكل میدهند؟ آيا رسانهها كنش هستند؟ آيا رسانهها سعی در كنترل واقعيتها دارند؟ آیا ممكن است خبرهای خبرگزاریهای جهانی (يعنی رويدادهای واقعی كه رسانهای شدهاند) بازتاب شرايط سياسی يا اقتصادی حاكم بر اين نوع صنايع رسانهای باشند؟ آيا میتوان گفت كه رسانهها - به خصوص تلويزيون و سينما - ژانر هستند و #ژانر رويهای فرهنگی است كه میكوشد به طيف متون و معانی [كه در فرهنگ میجوشد]؛ نظم ببخشد؟ (براي توليد راحتتر محتوا توسط رسانهها و مصرف راحتتر محتوا توسط مخاطبان)
*كمی درباره اين واژه تحقيق كنيد:
Mediality
*کمی هم درباره این گروه تحقيق کنید:
Glasgow University Media Group
#مدیاویژن #روزنامهنگاری #خبر
▫️ پسزمينه برای كلاس رسانههای بریتانیا
رسانهها در چارچوب #جانشینی (انتخاب و مقولهبندی) (Paradigmatic) و #همنشینی (تركيب و نقل كردن) (Syntagmatic) عمل میكنند. آنها در واقع رويدادها را در مقولات محتوايی ثابت خود میريزند و در اين روند هم به شيوه خودشان اين رويدادها را تركيب و نقل میكنند.
اما آنچه در اين مسير براي #رسانهها مشكل ايجاد میكند میتواند در دو بخش قابل بررسی باشد:
- تمايزهای مخاطبان
- و رويدادها [واقعيتها] كه قرار است خبر شوند.
اين درست است كه رويدادها واقعیت دارند؛ اما انتخاب آنها برای تبديل كردنشان به خبر ممكن است الزاما يك انتخاب يا رويه طبيعی نباشد؛ همانطور كه شيوه روايت آنها هم میتواند به طور طبيعی صورت نگيرد.
به اين مقولات فكر كنيد:
آيا رسانهها آينههايی برای نمايش رويدادها هستند؟ آيا رسانهها به رويدادها شكل میدهند؟ آيا رسانهها كنش هستند؟ آيا رسانهها سعی در كنترل واقعيتها دارند؟ آیا ممكن است خبرهای خبرگزاریهای جهانی (يعنی رويدادهای واقعی كه رسانهای شدهاند) بازتاب شرايط سياسی يا اقتصادی حاكم بر اين نوع صنايع رسانهای باشند؟ آيا میتوان گفت كه رسانهها - به خصوص تلويزيون و سينما - ژانر هستند و #ژانر رويهای فرهنگی است كه میكوشد به طيف متون و معانی [كه در فرهنگ میجوشد]؛ نظم ببخشد؟ (براي توليد راحتتر محتوا توسط رسانهها و مصرف راحتتر محتوا توسط مخاطبان)
*كمی درباره اين واژه تحقيق كنيد:
Mediality
*کمی هم درباره این گروه تحقيق کنید:
Glasgow University Media Group
#سینماویژن
🔸رویداد رسانهای چیست؟
▫️نوشته #مایک_هاموند*
▫️ترجمه #یونس_شکرخواه
رویداد رسانهای (media event) اتفاقی است که به میزان خارقالعادهای توجه رسانهها را جلب میکند.
این توجه عموماً دامنه بینالمللی دارد، از مرزهای بین خبرهای عامهپسند و رویداد سیاسی میگذرد، و معمولاً نقطه مرجعی در تخیل فرهنگی و تاریخی پس از آن بر جا میگذارد؛ برای مثال مرگ و مراسم تدفین #دایانا شاهزاده ویلز، در همان حال که برای پخش اخبار در سراسر جهان مهم بود، موضوع طیف گستردهای از گفتمان رسانهای و بحث درباره پیامدهای قانونی مرگ نابهنگام او برای خانواده سلطنتی انگلیس، تا تجزیه و تحلیل وی به عنوان شمایلی فرهنگی در محافل دانشگاهی بود.
از دیگر نمونههای رویداد رسانهای که اغلب به آنها اشاره میشود، قتل جان اف کندی، فاجعه سفینه فضایی چلنجر، سقوط دیوار برلین و دستگیری و محاکمه او. جی. سیمپسون است.
#دیوید_دایان و #الیهو_کاتز با تأکید بر خصوصیت قطعکنندگی این رویدادها، درباره تعریف خاصتری بحث میکنند. آنان میگویند: این رویدادها در جریان عادی پخش اخبار و زندگی ما مداخله میکنند.
دایان و کاتز با تأکید بر ماهیت تشریفاتی و رسمی بودن رویدادهایی مانند ازدواج چارلز و دایانا یا فرود آپولو در کره ماه، رویدادهای رسانهای را به عنوان برنامههای فیلم و تلویزیونی مشاهده میکند که "ادعا میکنند تاریخی هستند، آشتی را توصیه و تبلیغ میکنند، ابتکار را گرامی میدارند، و با حرمت و احترام تولید و نمایش داده میشوند".
آنان همچنین بر اهمیت تجربه دستهجمعی در زمینة چنین رویدادهایی تأکید میکنند. تماشا کردن هنجاری است که در آن، تماشاگران با تماشای آن رویداد در گروهها و به عنوان موقعیتی ویژه آن را فعالانه گرامی میدارند.
در این زمینه دایان و کاتز تلاش میکنند رویداد رسانهای را به عنوان یک #ژانر تعریف کنند که نه فقط متن، بلکه همچنین تأثیر آن بر برنامه زمانبندیشده پخش و شرکت تماشاگر را در بر میگیرد.
این موضوع که رویداد رسانهای میتواند نه فقط احساس وحدت را با "تمرکز بر بعضی ارزشها یا جنبههای مهم حافظه و خاطره دستهجمعی" گرامی بدارد، بلکه همچنین احساس کثرتگرایی را در جایی که موضوع فراگیر، مانند محاکمات واتر گیت، "مبارزه" است، گرامی بدارد، در بحث کلی آنان نقش حیاتی دارد. آنان با کشیدن خط تمایزی روشن بین استفادههای دموکراتیک و خودکامه از مراسم و تشریفات سیاسی، انتقادات خود را به جای خود مراسم، متوجه انواع مراسم و تشریفات سیاسی میکنند.
در حالی که دایان و کاتز ویژگیهای خاص رویداد رسانهای را به عنوان یک ژانر وصف میکنند، دیدگاههای دیگر بر شیوهای که در آن ژانرهای موجود را به منزله چارچوبهای تعبیری میپذیرند، تمرکز کردهاند. در اینجا پوشش رسانهای گسترده فراوانی "چارچوبهای درک" را ارائه میدهد که با آن رویدادها تکرار میشوند.
تجزیه و تحلیلی مفید از این پدیده را میتوان در ژورنال فیلم آکادمیک #اسکرین پیدا کرد. نویسندگان اسکرین در این ژورنال مجموعه ویژهای از مقالات را درباره مرگ دایانا تحت عناوین شمایل، داستان، تصویر، ملت و فضا ارائه دادند. هر مقاله مطالبی را که در نخستین گزارشهای مربوط به مرگ او تا هفته قبل از مراسم تدفین و زمان خاکسپاری وی مطرح شده بود، بررسی میکرد.
این بحثها ویژگیهای رویدادهای رسانهای را که طیفی گسترده از افکار و واکنشها را بسیج و بیان میکرد، نشان میداد؛ برای مثال کریستین گراگتی به فرمهای داستانهایی اشاره میکند که "در زمان زندگی دیانا درباره او ساخته شد... و "در شرایطی که مردم تلاش میکردند از مرگ او سردرآورند همچنان وجود داشته است. "
با "داستان عاشقانه افسانهای" شروع کردند، اما بعد که رسانهها زندگی او را در خانواده سلطنتی و سپس در خارج از آن برجسته کردند، این کار به صورت ساختار نامحدود نمایشهای پراحساسات و کمارزش درآمد.
"گراگتی" میگوید این شکلها در آغاز به وسیله رسانههای خبری در طول هفته مرگ و تشییع جنازه او ارائه شدند، اما بخشی اساسی در تدوین داستان، مشارکت روزافزون عزاداران در این رویداد، در حالی که با آنان در بیرون قصرها مصاحبه میشد نیز بود.
گراگتی میگوید زبانی که تعدادی از عزاداران برای ابراز احساسات خصوصی خود به کار میبردند، در چارچوب ارزشهای نمایشهای احساساتی و بیارزش بود و گفتگو درباره احساسات خصوصی ـ از عناصر اصلی نمایشهای آبکی ـ به عنوان بهترین راه ابراز غم ارزشگذاری میشد؛ ارزشی که پوشش مراسم تدفین به وسیله رسانهها را تعریف میکرد.
🔸رویداد رسانهای چیست؟
▫️نوشته #مایک_هاموند*
▫️ترجمه #یونس_شکرخواه
رویداد رسانهای (media event) اتفاقی است که به میزان خارقالعادهای توجه رسانهها را جلب میکند.
این توجه عموماً دامنه بینالمللی دارد، از مرزهای بین خبرهای عامهپسند و رویداد سیاسی میگذرد، و معمولاً نقطه مرجعی در تخیل فرهنگی و تاریخی پس از آن بر جا میگذارد؛ برای مثال مرگ و مراسم تدفین #دایانا شاهزاده ویلز، در همان حال که برای پخش اخبار در سراسر جهان مهم بود، موضوع طیف گستردهای از گفتمان رسانهای و بحث درباره پیامدهای قانونی مرگ نابهنگام او برای خانواده سلطنتی انگلیس، تا تجزیه و تحلیل وی به عنوان شمایلی فرهنگی در محافل دانشگاهی بود.
از دیگر نمونههای رویداد رسانهای که اغلب به آنها اشاره میشود، قتل جان اف کندی، فاجعه سفینه فضایی چلنجر، سقوط دیوار برلین و دستگیری و محاکمه او. جی. سیمپسون است.
#دیوید_دایان و #الیهو_کاتز با تأکید بر خصوصیت قطعکنندگی این رویدادها، درباره تعریف خاصتری بحث میکنند. آنان میگویند: این رویدادها در جریان عادی پخش اخبار و زندگی ما مداخله میکنند.
دایان و کاتز با تأکید بر ماهیت تشریفاتی و رسمی بودن رویدادهایی مانند ازدواج چارلز و دایانا یا فرود آپولو در کره ماه، رویدادهای رسانهای را به عنوان برنامههای فیلم و تلویزیونی مشاهده میکند که "ادعا میکنند تاریخی هستند، آشتی را توصیه و تبلیغ میکنند، ابتکار را گرامی میدارند، و با حرمت و احترام تولید و نمایش داده میشوند".
آنان همچنین بر اهمیت تجربه دستهجمعی در زمینة چنین رویدادهایی تأکید میکنند. تماشا کردن هنجاری است که در آن، تماشاگران با تماشای آن رویداد در گروهها و به عنوان موقعیتی ویژه آن را فعالانه گرامی میدارند.
در این زمینه دایان و کاتز تلاش میکنند رویداد رسانهای را به عنوان یک #ژانر تعریف کنند که نه فقط متن، بلکه همچنین تأثیر آن بر برنامه زمانبندیشده پخش و شرکت تماشاگر را در بر میگیرد.
این موضوع که رویداد رسانهای میتواند نه فقط احساس وحدت را با "تمرکز بر بعضی ارزشها یا جنبههای مهم حافظه و خاطره دستهجمعی" گرامی بدارد، بلکه همچنین احساس کثرتگرایی را در جایی که موضوع فراگیر، مانند محاکمات واتر گیت، "مبارزه" است، گرامی بدارد، در بحث کلی آنان نقش حیاتی دارد. آنان با کشیدن خط تمایزی روشن بین استفادههای دموکراتیک و خودکامه از مراسم و تشریفات سیاسی، انتقادات خود را به جای خود مراسم، متوجه انواع مراسم و تشریفات سیاسی میکنند.
در حالی که دایان و کاتز ویژگیهای خاص رویداد رسانهای را به عنوان یک ژانر وصف میکنند، دیدگاههای دیگر بر شیوهای که در آن ژانرهای موجود را به منزله چارچوبهای تعبیری میپذیرند، تمرکز کردهاند. در اینجا پوشش رسانهای گسترده فراوانی "چارچوبهای درک" را ارائه میدهد که با آن رویدادها تکرار میشوند.
تجزیه و تحلیلی مفید از این پدیده را میتوان در ژورنال فیلم آکادمیک #اسکرین پیدا کرد. نویسندگان اسکرین در این ژورنال مجموعه ویژهای از مقالات را درباره مرگ دایانا تحت عناوین شمایل، داستان، تصویر، ملت و فضا ارائه دادند. هر مقاله مطالبی را که در نخستین گزارشهای مربوط به مرگ او تا هفته قبل از مراسم تدفین و زمان خاکسپاری وی مطرح شده بود، بررسی میکرد.
این بحثها ویژگیهای رویدادهای رسانهای را که طیفی گسترده از افکار و واکنشها را بسیج و بیان میکرد، نشان میداد؛ برای مثال کریستین گراگتی به فرمهای داستانهایی اشاره میکند که "در زمان زندگی دیانا درباره او ساخته شد... و "در شرایطی که مردم تلاش میکردند از مرگ او سردرآورند همچنان وجود داشته است. "
با "داستان عاشقانه افسانهای" شروع کردند، اما بعد که رسانهها زندگی او را در خانواده سلطنتی و سپس در خارج از آن برجسته کردند، این کار به صورت ساختار نامحدود نمایشهای پراحساسات و کمارزش درآمد.
"گراگتی" میگوید این شکلها در آغاز به وسیله رسانههای خبری در طول هفته مرگ و تشییع جنازه او ارائه شدند، اما بخشی اساسی در تدوین داستان، مشارکت روزافزون عزاداران در این رویداد، در حالی که با آنان در بیرون قصرها مصاحبه میشد نیز بود.
گراگتی میگوید زبانی که تعدادی از عزاداران برای ابراز احساسات خصوصی خود به کار میبردند، در چارچوب ارزشهای نمایشهای احساساتی و بیارزش بود و گفتگو درباره احساسات خصوصی ـ از عناصر اصلی نمایشهای آبکی ـ به عنوان بهترین راه ابراز غم ارزشگذاری میشد؛ ارزشی که پوشش مراسم تدفین به وسیله رسانهها را تعریف میکرد.
#مدیاویژن #کلاس
🔸انتخاب و روایت در رسانهها
رسانهها در چارچوب انتخاب و مقولهبندی رويدادها (Paradigmatic) و در تركيب و نقل رویدادها (روایت) (Syntagmatic) رفتارهای تعریف شدهای دارند. آنها در واقع رويدادها را در مقولات محتوايی ثابت خود میريزند و سپس اين رويدادها را به شيوه خودشان تركيب و روایت میکنند.
اما آنچه در اين مسير برای رسانهها مشكل ايجاد میكند میتواند در دو بخش قابل بررسی باشد:
- تمايزهای مخاطبان
- و خود رويدادها [واقعيتها] كه قرار است به خبر تبدیل شوند.
اين درست است كه رويدادها به طرزی طبیعی در جهان واقعی رخ میدهند؛ اما انتخاب آنها برای تبديل كردنشان به #خبر ممكن است الزاما يك انتخاب يا رويه طبيعي نباشد؛ همانطور كه شيوه #روايت آنها هم میتواند به طور طبيعی صورت نگيرد.
به اين مقولات فكر كنيد:
- آيا رسانهها آينههايی برای نمايش رويدادهای پيرامون ما هستند؟
- آيا رسانهها به رويدادها شكل میدهند؟
- آيا رسانهها كنش هستند؟
- آيا رسانهها سعی در كنترل واقعيتها دارند؟
- آيا ممكن است خبرهای خبرگزاریهای جهانی (يعنی رويدادهای واقعی كه رسانهای شدهاند) بازتاب شرايط سياسی يا اقتصادی حاكم بر اين نوع صنايع رسانهای باشند؟
آيا میتوان گفت كه رسانهها - به خصوص تلويزيون و سينما - مبتنی بر #ژانر هستند و ژانر رويهای فرهنگی است كه میكوشد به طيف متون و معانی [كه در فرهنگ میجوشد]؛ نظم ببخشد؟ (برای تسهیل توليد #محتوا توسط رسانه و تسهیل مصرف همان محتوا توسط مخاطب)
كمی درباره اين واژه تحقيق كنيد: mediality
🔸انتخاب و روایت در رسانهها
رسانهها در چارچوب انتخاب و مقولهبندی رويدادها (Paradigmatic) و در تركيب و نقل رویدادها (روایت) (Syntagmatic) رفتارهای تعریف شدهای دارند. آنها در واقع رويدادها را در مقولات محتوايی ثابت خود میريزند و سپس اين رويدادها را به شيوه خودشان تركيب و روایت میکنند.
اما آنچه در اين مسير برای رسانهها مشكل ايجاد میكند میتواند در دو بخش قابل بررسی باشد:
- تمايزهای مخاطبان
- و خود رويدادها [واقعيتها] كه قرار است به خبر تبدیل شوند.
اين درست است كه رويدادها به طرزی طبیعی در جهان واقعی رخ میدهند؛ اما انتخاب آنها برای تبديل كردنشان به #خبر ممكن است الزاما يك انتخاب يا رويه طبيعي نباشد؛ همانطور كه شيوه #روايت آنها هم میتواند به طور طبيعی صورت نگيرد.
به اين مقولات فكر كنيد:
- آيا رسانهها آينههايی برای نمايش رويدادهای پيرامون ما هستند؟
- آيا رسانهها به رويدادها شكل میدهند؟
- آيا رسانهها كنش هستند؟
- آيا رسانهها سعی در كنترل واقعيتها دارند؟
- آيا ممكن است خبرهای خبرگزاریهای جهانی (يعنی رويدادهای واقعی كه رسانهای شدهاند) بازتاب شرايط سياسی يا اقتصادی حاكم بر اين نوع صنايع رسانهای باشند؟
آيا میتوان گفت كه رسانهها - به خصوص تلويزيون و سينما - مبتنی بر #ژانر هستند و ژانر رويهای فرهنگی است كه میكوشد به طيف متون و معانی [كه در فرهنگ میجوشد]؛ نظم ببخشد؟ (برای تسهیل توليد #محتوا توسط رسانه و تسهیل مصرف همان محتوا توسط مخاطب)
كمی درباره اين واژه تحقيق كنيد: mediality
#مدیاویژن #زوم #ارتباطات #کلاس
🔸 ملاحظات مقولهبندی و روایت در رسانهها
رسانهها در چارچوب انتخاب و مقولهبندی (Paradigmatic) و تركيب، نحو و روایت (Syntagmatic) عمل میكنند. آنها در واقع رويدادها را در مقولات محتوايی ثابت خود میريزند (مقولهبندی) و در اين روند هم به شيوه خودشان اين رويدادها را تركيب و روایت (نحو) میکنند.
اما آنچه در اين مسير برای رسانهها مشكل ايجاد میكند میتواند در دو بخش قابل بررسی باشد:
- تمايزهای مخاطبان
- و خود رويدادها [واقعيتها] كه قرار است خبر شوند.
اين درست است كه #رويدادها بخشی از جهان واقع هستند؛ اما انتخاب آنها برای تبديل كردنشان به #خبر ممكن است الزاما يك انتخاب يا رويه طبيعی نباشد؛ همانطور كه شيوه #روايت آنها هم میتواند به طور طبيعی صورت نگيرد.
به اين مقولات فكر كنيد:
- آيا رسانهها آينههايی برای نمايش رويدادهای پيرامون ما هستند؟
- آيا رسانهها به رويدادها شكل میدهند؟
- آيا رسانهها كنش هستند؟
- آيا رسانهها سعی در كنترل واقعيتها دارند؟
- آيا ممكن است خبرهای خبرگزاریهای جهانی (يعني رويدادهای واقعی كه رسانهای شدهاند) بازتاب شرايط سياسی يا اقتصادی حاكم بر اين نوع صنايع رسانهای باشند؟
آيا میتوان گفت كه رسانهها - به خصوص تلويزيون و سينما - ژانريك هستند و #ژانر رويهای فرهنگی است كه میكوشد به طيف متون و معانی [كه در فرهنگ میجوشد]؛ نظم ببخشد؟ (برای راحتتر توليدكردن #محتوا توسط رسانه و راحتتر مصرف كردن همان محتوا توسط مخاطب)
كمی درباره اين واژه تحقيق كنيد: mediality
🔸 ملاحظات مقولهبندی و روایت در رسانهها
رسانهها در چارچوب انتخاب و مقولهبندی (Paradigmatic) و تركيب، نحو و روایت (Syntagmatic) عمل میكنند. آنها در واقع رويدادها را در مقولات محتوايی ثابت خود میريزند (مقولهبندی) و در اين روند هم به شيوه خودشان اين رويدادها را تركيب و روایت (نحو) میکنند.
اما آنچه در اين مسير برای رسانهها مشكل ايجاد میكند میتواند در دو بخش قابل بررسی باشد:
- تمايزهای مخاطبان
- و خود رويدادها [واقعيتها] كه قرار است خبر شوند.
اين درست است كه #رويدادها بخشی از جهان واقع هستند؛ اما انتخاب آنها برای تبديل كردنشان به #خبر ممكن است الزاما يك انتخاب يا رويه طبيعی نباشد؛ همانطور كه شيوه #روايت آنها هم میتواند به طور طبيعی صورت نگيرد.
به اين مقولات فكر كنيد:
- آيا رسانهها آينههايی برای نمايش رويدادهای پيرامون ما هستند؟
- آيا رسانهها به رويدادها شكل میدهند؟
- آيا رسانهها كنش هستند؟
- آيا رسانهها سعی در كنترل واقعيتها دارند؟
- آيا ممكن است خبرهای خبرگزاریهای جهانی (يعني رويدادهای واقعی كه رسانهای شدهاند) بازتاب شرايط سياسی يا اقتصادی حاكم بر اين نوع صنايع رسانهای باشند؟
آيا میتوان گفت كه رسانهها - به خصوص تلويزيون و سينما - ژانريك هستند و #ژانر رويهای فرهنگی است كه میكوشد به طيف متون و معانی [كه در فرهنگ میجوشد]؛ نظم ببخشد؟ (برای راحتتر توليدكردن #محتوا توسط رسانه و راحتتر مصرف كردن همان محتوا توسط مخاطب)
كمی درباره اين واژه تحقيق كنيد: mediality
#سینماویژن
🔸جابهجایی | displacement
▫️نوشته آنجلو رستیوو*
▫️ترجمه #یونس_شکرخواه
جابهجایی یکی از چهار سازوکار "کار رویا" (جابهجایی، فشردگی، قابلیت ارائه و بازبینی ثانویه) است که یک احساس را از یک ایده واپس زده شده به ایدهای کمهزینهتر با بار احساسی کمتر ـ که با زنجیرهای از #تداعیمعانی ارتباط دارد ـ منتقل میکند. جابهجایی یکی از فرایندهای اولیه است که بر ضمیر ناخودآگاه تسلط دارد. در مطالعه #روایت و #ژانر، تحلیل جابهجایی در تعبیر و درک متون مبتنی بر #نشانهها اهمیت دارد.
جابهجایی میتواند در سطح گسترده و جامعتر، برای تحلیل ویژگیهای خاص کل یک ژانر مورد استفاده قرار گیرد؛ برای مثال، در ژانر #ملودرام همواره رویاهای ناخودآگاه شخصیتهای فیلم و داستان به یک #میزانسن شلوغ منتقل میشوند؛ امری که در واقع محصول جابهجایی است.
*Angelo Restivo
🔸جابهجایی | displacement
▫️نوشته آنجلو رستیوو*
▫️ترجمه #یونس_شکرخواه
جابهجایی یکی از چهار سازوکار "کار رویا" (جابهجایی، فشردگی، قابلیت ارائه و بازبینی ثانویه) است که یک احساس را از یک ایده واپس زده شده به ایدهای کمهزینهتر با بار احساسی کمتر ـ که با زنجیرهای از #تداعیمعانی ارتباط دارد ـ منتقل میکند. جابهجایی یکی از فرایندهای اولیه است که بر ضمیر ناخودآگاه تسلط دارد. در مطالعه #روایت و #ژانر، تحلیل جابهجایی در تعبیر و درک متون مبتنی بر #نشانهها اهمیت دارد.
جابهجایی میتواند در سطح گسترده و جامعتر، برای تحلیل ویژگیهای خاص کل یک ژانر مورد استفاده قرار گیرد؛ برای مثال، در ژانر #ملودرام همواره رویاهای ناخودآگاه شخصیتهای فیلم و داستان به یک #میزانسن شلوغ منتقل میشوند؛ امری که در واقع محصول جابهجایی است.
*Angelo Restivo
🔸روندهای تولید پادکست در جهان
▫️پادکستهای جنایات واقعی در صدر
🔻آنا فلک، ۴ اکتبر ٢٠٢۴
ده سال از انتشار سری اول یک #پادکست دنبالهدار میگذرد، یک پادکست جنایی واقعی درباره عدنان سید بود که در سال ١٩٩٩ به قتل محکوم شد. از بسیاری جهات، این سریال نقطه عطفی در تولیدات #ژانر پادکست به حساب میآمد، زیرا پیشگام بود، فرمت آزمایش شده و آزموده شده داستان سرایی اپیزودیک را داشت که شنوندگان را با تغذیه قطرهای از روایت بازسازیشده، نگه میداشت تا بیشتر به سراغش بیایند. این پادکست سریالی کمک کرد تا پادکستهای جنایی واقعی وارد جریان اصلی شود و در آن زمان به سریعترین پادکستی تبدیل شد که به رکورد پنج میلیون دانلود در آیتیونز (iTunes) رسید و جوایز متعددی دریافت کرد. ژانرهای محبوب بعدی عبارتند از سیاست و حکومت (١٠ درصد)، سرگرمی/فرهنگ پاپ و هنر (٩ درصد)، خودیاری و روابط (٩ درصد) و ورزش (۶ درصد). تاک شوها در گروه موضوعات چندگانه به حساب میآیند که ١٢ درصد از بیشترین تعداد شنیده شده به پادکستها را به خود اختصاص داده است.
▫️پادکستهای جنایات واقعی در صدر
🔻آنا فلک، ۴ اکتبر ٢٠٢۴
ده سال از انتشار سری اول یک #پادکست دنبالهدار میگذرد، یک پادکست جنایی واقعی درباره عدنان سید بود که در سال ١٩٩٩ به قتل محکوم شد. از بسیاری جهات، این سریال نقطه عطفی در تولیدات #ژانر پادکست به حساب میآمد، زیرا پیشگام بود، فرمت آزمایش شده و آزموده شده داستان سرایی اپیزودیک را داشت که شنوندگان را با تغذیه قطرهای از روایت بازسازیشده، نگه میداشت تا بیشتر به سراغش بیایند. این پادکست سریالی کمک کرد تا پادکستهای جنایی واقعی وارد جریان اصلی شود و در آن زمان به سریعترین پادکستی تبدیل شد که به رکورد پنج میلیون دانلود در آیتیونز (iTunes) رسید و جوایز متعددی دریافت کرد. ژانرهای محبوب بعدی عبارتند از سیاست و حکومت (١٠ درصد)، سرگرمی/فرهنگ پاپ و هنر (٩ درصد)، خودیاری و روابط (٩ درصد) و ورزش (۶ درصد). تاک شوها در گروه موضوعات چندگانه به حساب میآیند که ١٢ درصد از بیشترین تعداد شنیده شده به پادکستها را به خود اختصاص داده است.