#خبر #روزنامهنکاری
🔸اﻃﻼﻋﺎت رﺳﺎﻧﻪای ﺷﺪه
ﺷﻤﺎ ﺑﻪﻋﻨﻮان ﺧﻮاﻧﻨﺪه و ﻣﻦ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻧﻮﻳﺴﻨﺪه در درﻳﺎیی از #اﻃﻼﻋﺎت ﻏﻮﻃﻪورﻳﻢ. ﻣﺎ در ﻣﻘﺎم ﻣﻮﺟﻮداتی اﺟﺘﻤﺎعی در ﺟﺴﺖوﺟﻮی ﺣﻘﺎﻳﻖ و اﻃﻼﻋﺎت ﻫﺴﺘﻴﻢ، آﻧﻬﺎ را ﺑﻪ دﺳـﺖ میآورﻳﻢ و ﺑﺮﻣﺒﻨﺎی آﻧﻬﺎ ﻗﻀﺎوت میﻛﻨﻴﻢ و ﺗﺼﻤﻴﻢ میﮔﻴﺮﻳﻢ، حتی اﮔﺮ تصمیمی ﻫـﻢ ﻧﮕﻴﺮﻳﻢ ﺣﻴﻄه ﺟﻐﺮاﻓﻴﺎیی اﻃﻼﻋﺎت ذهنی ﻣﺎ ﺑﺎ ﻛﺴﺐ ﻫﺮ ﺟﺰ از اﻃﻼﻋﺎت ﺗﺎزه ﺗﻐﻴﻴﺮ میﻛﻨﺪ. ﭘﺲ میﺷﻮد ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﻫﺮ دو ﮔﺰارشگر ﻫﺴﺘﻴﻢ و ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻣﻘﺎدﻳﺮ زﻳﺎدی از اﻃﻼﻋﺎت را ﺑﺎ ﺧﻮد ﺣﻤﻞ میﻛﻨﻴﻢ، اﻣﺎ ﺑﻪرﻏﻢ اﻳﻨﻜﻪ ﻫﺮ دو ﮔﺰارشگر ﻫﺴﺘﻴﻢ و #اﻃﻼﻋﺎت ﺧﻮد را ﺑﻪ دﻳﮕﺮان ﻣﻨﺘﻘﻞ میﻛﻨﻴﻢ، در ﻋﻴﻦ ﺣﺎل از رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ #ﺧﺒﺮ میﮔﻴﺮﻳﻢ، ﺧﺒﺮﻫﺎیی را ﻛﻪ ﺗﻘﺮﻳﺒﺎً ﻫﻴﭻﻳﻚ از آﻧﻬﺎ را ﺷﺨﺼﺎً ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻧﻜﺮدهاﻳﻢ، ﺧﺒﺮﻫﺎیی را ﻛﻪ دﺳﺖ دوم ﻫﺴﺘﻨﺪ و ﺑﺎ واﺳﻄﻪ ﺑﻪ دﺳﺖ ﻣﺎ رﺳﻴﺪهاﻧﺪ؛ ﻳﻌﻨﻲ رﺳﺎﻧﻪای ﺷﺪهاﻧﺪ، آﻣﻴﺨﺘﻪ ﺑﺎ داوری و ﻣﺤﻜﻮم ﺑﻪ اراﺋﻪ در ﻇﺮفﻫﺎ و ﺳﺒﻚﻫﺎی از ﭘﻴﺶﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪه. و ﺑﻪﻋﺒﺎرت ﺑﻬﺘﺮ ﺧﺒﺮﻫﺎ راوﻳﺎن بیﮔﻨﺎه و بیﻏﺮض ﻧﻴـﺴﺘﻨﺪ، ﺣﺘﻲ ﺑﺮ ﺣﺴﺐ ارزشﻫﺎی ﺧﺒﺮی ﻫﻢ ﮔﺰﻳﻨﺶ ﻧﺸﺪهاﻧﺪ، و حتی ﺗﺼﺎدفی ﻫﻢ اﻧﺘﺨﺎب ﻧﺸﺪهاﻧﺪ. ﻣﺜﻼً مگر میﺷـﻮد در ﺧﺒﺮی ﻛﻪ از ﺳﻮی رواﺑﻂ ﻋﻤﻮمی ﻳﻚ ﺳﺎزﻣﺎن ﻣﺨﺎﺑﺮه ﺷﺪه اﺳﺖ، رﻳﻴﺲ و ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ آن ﺳﺎزﻣﺎن در آن ﺧﺒﺮ، ﻋﻤﺪه و ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ ﻧﺸﺪه ﺑﺎﺷﻨﺪ؟
ﺑﻪ راستی ﺧﺒﺮ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺗﻬﻴﻪ میﺷﻮد؟ و ﭼﻄﻮر ﺑﻪ ﺟﺮﻳﺎن میاﻓﺘﺪ؟ و ﭼﺮا اﻳﻦ ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﻫﻨﻮز ﺟﻨﺒﻪﻫﺎی ﺗﺎرﻳﻚ ﻓﺮاوان دارد؟ ﻧﻘﺶ ﻣﺎﻟﻜﻴﺖ رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ، در اﻳﻦ ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﭼﻴﺴﺖ؟ و ﭼﻄﻮر ﻋﻤﻞ میﻛﻨﺪ؟ اﻳﻦ ﻗﺎﻋﺪه از ﻛﺠﺎ ﭘﺪﻳﺪ آﻣﺪه اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺮدم ﻋﺎدی در ﺧﺒﺮ ﻧﻘﺶ ﻧﺪاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ؟ اﻳﻦ ﻋﺼﺮﮔﺮایی و ﻧﻪ ذاتﮔﺮایی، در ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﺧﺒﺮ از ﻛﺠﺎ ﭼﻨﻴﻦ ﺳﻠﻄﻪای را ﺑـﻪ ﻛﻒ آورده اﺳـﺖ؟ و ﺑﺎﻷﺧﺮه ﻫﻤﺎن ﭘﺮﺳﺶ اصلی: واﻗﻌﻴﺖ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺗﻮﻟﻴﺪ میﺷﻮد؟
ﺑﺮای اﻳﻨﻜﻪ ﻧﺸﺎن دﻫﻴﻢ ﻛـﻪ ﻫﻤه این واﻗﻌﻴﺖﺳـﺎزی ﺗﻮﻃﺌـﻪ روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎران ﻧﻴﺴﺖ و ﺑﺮخی از وﺟﻮه آن از ﺟﺒﺮﻫﺎی اراﺋﻪ ﺧﺒﺮ ﻣﻨﺘﺞ میﺷﻮد، ﭼﻨﺪ ﭘﺮﺳﺶ ﻣﻄﺮح میﻛﻨﻢ:
۱.ﭼﻪوﻗﺖ ﻳﻚ روﻳﺪاد ﺑﺎﻳﺪ ﺧﺒﺮ تلقی ﺷﻮد؟
۲. اﺻﻼً روﻳﺪاد ﺑﻪﻃﻮر ﻣﻨﺘﺰع وﺟﻮد دارد؟ ﻳﺎ اﻳﻨﻜﻪ ﺑﺎﻳﺪ آن را ﻧﻘﻞ ﻛﺮد و دﻳﺪ؟ و ﺑﻪ ﻫﺮ ﺷﻜﻞ ﻛﻪ رواﻳﺖ ﻛﻨﻴﻢ و ﻧﺸﺎن دﻫﻴﻢ، آﻳﺎ بیﻃﺮفی رﻋﺎﻳﺖ ﺷﺪه اﺳﺖ؟
۳. آﻳﺎ روﻳﺪاد در ﺧﺎرج از ﻫﺮﮔﺴﺘﺮهای ﻗﺮار دارد و از ﺷﺮاﻳﻂ ﺗﺄﺛﻴﺮ نمیﮔﻴﺮد؟
۴.ﭼﻪ روﻳﺪادﻫﺎیی را ﺑﺎﻳﺪ ﻧﺎدﻳﺪه ﮔﺮﻓﺖ؟
۵. و ﺑﺎﻷﺧﺮه ﻛﺪام درﻳﺎﻓﺖ و اﺳﺘﻨﺒﺎط، ﺑﺪون ﮔﺰﻳﻨﺶ ﺻﻮرت میﮔﻴﺮد؟
ﻣﺎ ﻧﻪ ﻓﻘﻂ در ﻫﺮ ﭼﺎرﭼﻮبی دﺳﺖ ﺑﻪ ﮔﺰﻳﻨﺶ میزﻧﻴﻢ، ﺑﻠﻜﻪ آن را ﭘﺮدازش ﻫﻢ میﻛﻨﻴﻢ (#اﺳﺘﺤﺎﻟﻪ).
اﺻﻼ ﺑﻴﺎﻳﻴﻢ و ﺑﻪ اﻧﺘﻬﺎی ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﺧﺒﺮ ﻧﮕﺎه ﻛﻨﻴﻢ ﺑـﻪﺟﺎیی ﻛـﻪ ﺧﻮاﻧﻨـﺪه روزﻧﺎﻣﻪ ﻧﺸﺴﺘﻪ اﺳﺖ. آﻳﺎ او ﻛﻪ ﺧﻮاﻫﺎن روزﻧﺎﻣﻪ اﺳﺖ در ﻣﻬﺮ و ﺑﺮچسبی ﻛﻪ ﺑﺮ روح و روان ﻳﻚ روزﻧﺎﻣﻪ از ﻟﺤﺎظ ﺳﻴﺎﺳﺖ ﺧﺒﺮی ﻧﺸﺴﺘﻪ و ﻧﻘﺶ ﺑﺴﺘﻪ اﺳﺖ، ﺷﺮﻳﻚ و ﺳﻬﻴﻢ ﻧﻴﺴﺖ؟ ﺑﻪوﻳﮋه ﺧﻮاﻧﻨﺪه ﺛﺎﺑﺖ روزﻧﺎﻣﻪ؟ آﻳﺎ ﻋﻼﻗه او ﺑﻪ ﺷﺨﺼﻴﺖ و ﺧﺼﻠﺖ ﺧﺎص روزﻧﺎﻣﻪاش و ﺑﻪﻋﺒﺎرت دیگر ﻋﻼﻗه او ﺑﻪ ﻧﺤﻮه اراﺋه ﺧﺒﺮ در روزﻧﺎﻣه دﻟﺨﻮاﻫﺶ، در ﺷﻜﻞﮔﻴﺮی و ﺗﻘﻮﻳﺖ و رﺳﻮب ﺳﻴﺎﺳﺖ ﺧﺒﺮی روزﻧﺎﻣه ﻣﻮرد ﻧﻈـﺮش دﺧﻴﻞ ﻧﻴﺴﺖ؟ ﺣﺘﻤﺎ ﺷﻤﺎ ﻣﻨﻜﺮ اﻳﻦ ﻧﻴﺴﺘﻴﺪ ﻛﻪ ﺳﻴﺎﺳﺖ ﺧﺒﺮی اصلیﺗﺮﻳﻦ ﻋﺎﻣﻞ ﺗﺼﻤﻴﻢﮔﻴﺮی ﺧﻮاﻧﻨﺪه ﺑﺮای ﺧﺮﻳﺪ روزﻧﺎﻣﻪ اﺳﺖ.
در ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﺧﺒﺮ ﻛﻪ ﻃﻲ آن ﺟﻬﺎن واقعی ﺑﻪ ﺟﻬﺎن ﺧﺒﺮی ﺗﺒﺪﻳﻞ میﺷﻮد، ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﺘﻌﺪدی دﺳﺖ ﺑﻪ دﺳﺖ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ میدﻫﻨﺪ ﺗﺎ ﺗﺸﺨﻴﺺ روﻳﺪاد از ﺧﺒﺮ و ﻧﻈﺮ دﺷﻮار ﺷﻮد. ﺑﺮای روزﻧﺎﻣﻪای ﻛﻪ ﺑﺮای ﺧﻮد رﺳﺎﻟﺖ ﻗﺎﻳﻞ اﺳـﺖ، اصلیﺗﺮﻳﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺧﻮاﻧﻨﺪﮔﺎن ﺧﻮد دروغ ﺗﺤﻮﻳﻞ ﻧﺪﻫﺪ و اﻳـﻦ ﻛﺎر حتی در ﺗﻬﻴه ﻳﻚ ﻋﻜﺲ از ﻳﻚ روﻳﺪاد ــ ﻛﻪ ﻇﺎﻫﺮا ﺻﺎدﻗﺎﻧﻪﺗﺮﻳﻦ ﺷﻜﻞ رواﻳﺖ ﻳﻚ روﻳﺪاد اﺳﺖ ــ ﺻﺪق میﻛﻨﺪ. ﭘﺮﺳﺶ اﻳﻦ اﺳـﺖ ﻛﻪ ﻋﻜﺲ، ﺑﺎزﺗﻮﻟﻴﺪ واﻗﻌﻴﺖ اﺳﺖ ﻳﺎ ﺷﻜﺎر ﻟﺤﻈه دﻟﺨﻮاه؟ و ﭘﺮﺳﺶ دوم، ﭼﺮا ﺑﺮای ﻋﻜﺲﻫﺎ ﺷﺮح ﻧﻮﺷﺘﻪ میﺷﻮد؟ ﻣﮕﺮ آﻧﭽﻪ ﻋﻴﺎن اﺳﺖ، ﺣﺎﺟﺖ ﺑﻪ ﺑﻴﺎن دارد؟ روﻻن ﺑﺎرت ﻣﻨﺘﻘﺪ ﻓﺮاﻧﺴﻮی میﮔﻮﻳﺪ: ﻋﻜﺲ آﻣﺮاﻧﻪﺗﺮ از ﻧﻮﺷﺘﺎر ﻋﻤﻞ میﻛﻨﺪ و ﺑﺪون ﺗﺤﻠﻴﻞ و ﺑﺎ ﻳﻚ ﺿﺮﺑﻪ، معنی را ﺗﺤﻤﻴﻞ میﻛﻨﺪ. ﭘﺲ ﺑﺎ اﻳﻦ ﻧﮕﺎه میﺗﻮان ﮔﻔﺖ ﻛـﻪ در ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﺧﺒﺮ، ﻫﺮ تصمیمی (آﮔﺎﻫﺎﻧﻪ و ﻧﺎآﮔﺎﻫﺎﻧﻪ) و در ﻫﺮ ﻣﺮﺣﻠﻪای میﺗﻮاﻧﺪ ﺑﺮ ﻣﺤﺼﻮل ﻧﻬﺎیی (ﺧﺒﺮ) ﺗﺄﺛﻴﺮﮔﺬار ﺑﺎﺷﺪ. ﺣﺎﻻ میﺗﻮان درﻳﺎﻓﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻣﺜﻼ ﭼﺎپ ﻋﻜﺲ ﭼﻘﺪر اﻳﻦ ﺿﺮﻳﺐ ﺗﺄﺛﻴﺮﮔﺬاری - ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﻳﻨﻜﻪ در ﻫﻤه ﻓﺮاﻳﻨﺪﻫﺎی رﺳـﺎﻧﻪها، ﻣﺴﺌﻠه اﻧﺘﺨﺎب و ﮔﺰﻳﻨﺶ ﻧﻘﺸﻲ ﻛﻠﻴﺪی اﻳﻔﺎ میﻛﻨﺪ - اﻓﺰاﻳﺶ میﻳﺎﺑﺪ و ﺗﺎ ﭼﻪ ﺣﺪ اﺳﺘﺤﺎﻟﻪ را در ژرفﺗﺮﻳﻦ ﺷﻜﻞﻫﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن رﻗﻢ میزﻧﺪ. و ﻫﻨﻮز ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺟﻤﻊ زﻳﺎدی از ﻣﺮدم ﻛﻪ در اﻳﻦ ﻫﺰارﺗﻮی ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﺧﺒﺮ، ﺑﻪدﻧﺒﺎل ﺗﻮازن، بیﻃﺮفی و اﻧـﺼﺎف و ﺻﺤﺖ و درستی میﮔﺮدﻧﺪ. در ﻫﺮ ﺣﺎل ﻫﻢزﻣﺎن ﺑﺎ ﺗﻼش ﺧﻮاﻧﻨﺪﮔﺎن ﺑﺮای ﺗﻔﻜﻴﻚ ﺧﺒﺮ از ﻧﻈﺮ و اﻟﻘﺎﺋﺎت، ﭘﮋوﻫﺶﮔﺮان ﭘﻬﻨه ارﺗﺒﺎﻃﺎت ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ ﻛﻪ در ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﺧﺒﺮ، ﻧﺤﻮه ﮔﺰﻳﻨﺶ روﻳﺪادﻫﺎ ﺑﺮای ﺧﺒﺮﺳﺎزی، ﺳﺎدهﺳﺎزی ﻣﻘﻮﻻت و داﻣﻦزدن ﺑﻪ اﺣﺴﺎﺳﺎت ﺑﻪ ﻣﺜﺎﺑﻪ ﻣﻜﻤﻞ ارزش ﺧﺒﺮی، ﻋﻨﺎﺻﺮی ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛـﻪ در اﺳﺘﺤﺎﻟه روﻳﺪادﻫﺎ ﻧﻘﺶ دارﻧﺪ.
🔸اﻃﻼﻋﺎت رﺳﺎﻧﻪای ﺷﺪه
ﺷﻤﺎ ﺑﻪﻋﻨﻮان ﺧﻮاﻧﻨﺪه و ﻣﻦ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻧﻮﻳﺴﻨﺪه در درﻳﺎیی از #اﻃﻼﻋﺎت ﻏﻮﻃﻪورﻳﻢ. ﻣﺎ در ﻣﻘﺎم ﻣﻮﺟﻮداتی اﺟﺘﻤﺎعی در ﺟﺴﺖوﺟﻮی ﺣﻘﺎﻳﻖ و اﻃﻼﻋﺎت ﻫﺴﺘﻴﻢ، آﻧﻬﺎ را ﺑﻪ دﺳـﺖ میآورﻳﻢ و ﺑﺮﻣﺒﻨﺎی آﻧﻬﺎ ﻗﻀﺎوت میﻛﻨﻴﻢ و ﺗﺼﻤﻴﻢ میﮔﻴﺮﻳﻢ، حتی اﮔﺮ تصمیمی ﻫـﻢ ﻧﮕﻴﺮﻳﻢ ﺣﻴﻄه ﺟﻐﺮاﻓﻴﺎیی اﻃﻼﻋﺎت ذهنی ﻣﺎ ﺑﺎ ﻛﺴﺐ ﻫﺮ ﺟﺰ از اﻃﻼﻋﺎت ﺗﺎزه ﺗﻐﻴﻴﺮ میﻛﻨﺪ. ﭘﺲ میﺷﻮد ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﻫﺮ دو ﮔﺰارشگر ﻫﺴﺘﻴﻢ و ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻣﻘﺎدﻳﺮ زﻳﺎدی از اﻃﻼﻋﺎت را ﺑﺎ ﺧﻮد ﺣﻤﻞ میﻛﻨﻴﻢ، اﻣﺎ ﺑﻪرﻏﻢ اﻳﻨﻜﻪ ﻫﺮ دو ﮔﺰارشگر ﻫﺴﺘﻴﻢ و #اﻃﻼﻋﺎت ﺧﻮد را ﺑﻪ دﻳﮕﺮان ﻣﻨﺘﻘﻞ میﻛﻨﻴﻢ، در ﻋﻴﻦ ﺣﺎل از رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ #ﺧﺒﺮ میﮔﻴﺮﻳﻢ، ﺧﺒﺮﻫﺎیی را ﻛﻪ ﺗﻘﺮﻳﺒﺎً ﻫﻴﭻﻳﻚ از آﻧﻬﺎ را ﺷﺨﺼﺎً ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻧﻜﺮدهاﻳﻢ، ﺧﺒﺮﻫﺎیی را ﻛﻪ دﺳﺖ دوم ﻫﺴﺘﻨﺪ و ﺑﺎ واﺳﻄﻪ ﺑﻪ دﺳﺖ ﻣﺎ رﺳﻴﺪهاﻧﺪ؛ ﻳﻌﻨﻲ رﺳﺎﻧﻪای ﺷﺪهاﻧﺪ، آﻣﻴﺨﺘﻪ ﺑﺎ داوری و ﻣﺤﻜﻮم ﺑﻪ اراﺋﻪ در ﻇﺮفﻫﺎ و ﺳﺒﻚﻫﺎی از ﭘﻴﺶﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪه. و ﺑﻪﻋﺒﺎرت ﺑﻬﺘﺮ ﺧﺒﺮﻫﺎ راوﻳﺎن بیﮔﻨﺎه و بیﻏﺮض ﻧﻴـﺴﺘﻨﺪ، ﺣﺘﻲ ﺑﺮ ﺣﺴﺐ ارزشﻫﺎی ﺧﺒﺮی ﻫﻢ ﮔﺰﻳﻨﺶ ﻧﺸﺪهاﻧﺪ، و حتی ﺗﺼﺎدفی ﻫﻢ اﻧﺘﺨﺎب ﻧﺸﺪهاﻧﺪ. ﻣﺜﻼً مگر میﺷـﻮد در ﺧﺒﺮی ﻛﻪ از ﺳﻮی رواﺑﻂ ﻋﻤﻮمی ﻳﻚ ﺳﺎزﻣﺎن ﻣﺨﺎﺑﺮه ﺷﺪه اﺳﺖ، رﻳﻴﺲ و ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ آن ﺳﺎزﻣﺎن در آن ﺧﺒﺮ، ﻋﻤﺪه و ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ ﻧﺸﺪه ﺑﺎﺷﻨﺪ؟
ﺑﻪ راستی ﺧﺒﺮ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺗﻬﻴﻪ میﺷﻮد؟ و ﭼﻄﻮر ﺑﻪ ﺟﺮﻳﺎن میاﻓﺘﺪ؟ و ﭼﺮا اﻳﻦ ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﻫﻨﻮز ﺟﻨﺒﻪﻫﺎی ﺗﺎرﻳﻚ ﻓﺮاوان دارد؟ ﻧﻘﺶ ﻣﺎﻟﻜﻴﺖ رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ، در اﻳﻦ ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﭼﻴﺴﺖ؟ و ﭼﻄﻮر ﻋﻤﻞ میﻛﻨﺪ؟ اﻳﻦ ﻗﺎﻋﺪه از ﻛﺠﺎ ﭘﺪﻳﺪ آﻣﺪه اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺮدم ﻋﺎدی در ﺧﺒﺮ ﻧﻘﺶ ﻧﺪاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ؟ اﻳﻦ ﻋﺼﺮﮔﺮایی و ﻧﻪ ذاتﮔﺮایی، در ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﺧﺒﺮ از ﻛﺠﺎ ﭼﻨﻴﻦ ﺳﻠﻄﻪای را ﺑـﻪ ﻛﻒ آورده اﺳـﺖ؟ و ﺑﺎﻷﺧﺮه ﻫﻤﺎن ﭘﺮﺳﺶ اصلی: واﻗﻌﻴﺖ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺗﻮﻟﻴﺪ میﺷﻮد؟
ﺑﺮای اﻳﻨﻜﻪ ﻧﺸﺎن دﻫﻴﻢ ﻛـﻪ ﻫﻤه این واﻗﻌﻴﺖﺳـﺎزی ﺗﻮﻃﺌـﻪ روزﻧﺎﻣﻪﻧﮕﺎران ﻧﻴﺴﺖ و ﺑﺮخی از وﺟﻮه آن از ﺟﺒﺮﻫﺎی اراﺋﻪ ﺧﺒﺮ ﻣﻨﺘﺞ میﺷﻮد، ﭼﻨﺪ ﭘﺮﺳﺶ ﻣﻄﺮح میﻛﻨﻢ:
۱.ﭼﻪوﻗﺖ ﻳﻚ روﻳﺪاد ﺑﺎﻳﺪ ﺧﺒﺮ تلقی ﺷﻮد؟
۲. اﺻﻼً روﻳﺪاد ﺑﻪﻃﻮر ﻣﻨﺘﺰع وﺟﻮد دارد؟ ﻳﺎ اﻳﻨﻜﻪ ﺑﺎﻳﺪ آن را ﻧﻘﻞ ﻛﺮد و دﻳﺪ؟ و ﺑﻪ ﻫﺮ ﺷﻜﻞ ﻛﻪ رواﻳﺖ ﻛﻨﻴﻢ و ﻧﺸﺎن دﻫﻴﻢ، آﻳﺎ بیﻃﺮفی رﻋﺎﻳﺖ ﺷﺪه اﺳﺖ؟
۳. آﻳﺎ روﻳﺪاد در ﺧﺎرج از ﻫﺮﮔﺴﺘﺮهای ﻗﺮار دارد و از ﺷﺮاﻳﻂ ﺗﺄﺛﻴﺮ نمیﮔﻴﺮد؟
۴.ﭼﻪ روﻳﺪادﻫﺎیی را ﺑﺎﻳﺪ ﻧﺎدﻳﺪه ﮔﺮﻓﺖ؟
۵. و ﺑﺎﻷﺧﺮه ﻛﺪام درﻳﺎﻓﺖ و اﺳﺘﻨﺒﺎط، ﺑﺪون ﮔﺰﻳﻨﺶ ﺻﻮرت میﮔﻴﺮد؟
ﻣﺎ ﻧﻪ ﻓﻘﻂ در ﻫﺮ ﭼﺎرﭼﻮبی دﺳﺖ ﺑﻪ ﮔﺰﻳﻨﺶ میزﻧﻴﻢ، ﺑﻠﻜﻪ آن را ﭘﺮدازش ﻫﻢ میﻛﻨﻴﻢ (#اﺳﺘﺤﺎﻟﻪ).
اﺻﻼ ﺑﻴﺎﻳﻴﻢ و ﺑﻪ اﻧﺘﻬﺎی ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﺧﺒﺮ ﻧﮕﺎه ﻛﻨﻴﻢ ﺑـﻪﺟﺎیی ﻛـﻪ ﺧﻮاﻧﻨـﺪه روزﻧﺎﻣﻪ ﻧﺸﺴﺘﻪ اﺳﺖ. آﻳﺎ او ﻛﻪ ﺧﻮاﻫﺎن روزﻧﺎﻣﻪ اﺳﺖ در ﻣﻬﺮ و ﺑﺮچسبی ﻛﻪ ﺑﺮ روح و روان ﻳﻚ روزﻧﺎﻣﻪ از ﻟﺤﺎظ ﺳﻴﺎﺳﺖ ﺧﺒﺮی ﻧﺸﺴﺘﻪ و ﻧﻘﺶ ﺑﺴﺘﻪ اﺳﺖ، ﺷﺮﻳﻚ و ﺳﻬﻴﻢ ﻧﻴﺴﺖ؟ ﺑﻪوﻳﮋه ﺧﻮاﻧﻨﺪه ﺛﺎﺑﺖ روزﻧﺎﻣﻪ؟ آﻳﺎ ﻋﻼﻗه او ﺑﻪ ﺷﺨﺼﻴﺖ و ﺧﺼﻠﺖ ﺧﺎص روزﻧﺎﻣﻪاش و ﺑﻪﻋﺒﺎرت دیگر ﻋﻼﻗه او ﺑﻪ ﻧﺤﻮه اراﺋه ﺧﺒﺮ در روزﻧﺎﻣه دﻟﺨﻮاﻫﺶ، در ﺷﻜﻞﮔﻴﺮی و ﺗﻘﻮﻳﺖ و رﺳﻮب ﺳﻴﺎﺳﺖ ﺧﺒﺮی روزﻧﺎﻣه ﻣﻮرد ﻧﻈـﺮش دﺧﻴﻞ ﻧﻴﺴﺖ؟ ﺣﺘﻤﺎ ﺷﻤﺎ ﻣﻨﻜﺮ اﻳﻦ ﻧﻴﺴﺘﻴﺪ ﻛﻪ ﺳﻴﺎﺳﺖ ﺧﺒﺮی اصلیﺗﺮﻳﻦ ﻋﺎﻣﻞ ﺗﺼﻤﻴﻢﮔﻴﺮی ﺧﻮاﻧﻨﺪه ﺑﺮای ﺧﺮﻳﺪ روزﻧﺎﻣﻪ اﺳﺖ.
در ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﺧﺒﺮ ﻛﻪ ﻃﻲ آن ﺟﻬﺎن واقعی ﺑﻪ ﺟﻬﺎن ﺧﺒﺮی ﺗﺒﺪﻳﻞ میﺷﻮد، ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﺘﻌﺪدی دﺳﺖ ﺑﻪ دﺳﺖ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ میدﻫﻨﺪ ﺗﺎ ﺗﺸﺨﻴﺺ روﻳﺪاد از ﺧﺒﺮ و ﻧﻈﺮ دﺷﻮار ﺷﻮد. ﺑﺮای روزﻧﺎﻣﻪای ﻛﻪ ﺑﺮای ﺧﻮد رﺳﺎﻟﺖ ﻗﺎﻳﻞ اﺳـﺖ، اصلیﺗﺮﻳﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺧﻮاﻧﻨﺪﮔﺎن ﺧﻮد دروغ ﺗﺤﻮﻳﻞ ﻧﺪﻫﺪ و اﻳـﻦ ﻛﺎر حتی در ﺗﻬﻴه ﻳﻚ ﻋﻜﺲ از ﻳﻚ روﻳﺪاد ــ ﻛﻪ ﻇﺎﻫﺮا ﺻﺎدﻗﺎﻧﻪﺗﺮﻳﻦ ﺷﻜﻞ رواﻳﺖ ﻳﻚ روﻳﺪاد اﺳﺖ ــ ﺻﺪق میﻛﻨﺪ. ﭘﺮﺳﺶ اﻳﻦ اﺳـﺖ ﻛﻪ ﻋﻜﺲ، ﺑﺎزﺗﻮﻟﻴﺪ واﻗﻌﻴﺖ اﺳﺖ ﻳﺎ ﺷﻜﺎر ﻟﺤﻈه دﻟﺨﻮاه؟ و ﭘﺮﺳﺶ دوم، ﭼﺮا ﺑﺮای ﻋﻜﺲﻫﺎ ﺷﺮح ﻧﻮﺷﺘﻪ میﺷﻮد؟ ﻣﮕﺮ آﻧﭽﻪ ﻋﻴﺎن اﺳﺖ، ﺣﺎﺟﺖ ﺑﻪ ﺑﻴﺎن دارد؟ روﻻن ﺑﺎرت ﻣﻨﺘﻘﺪ ﻓﺮاﻧﺴﻮی میﮔﻮﻳﺪ: ﻋﻜﺲ آﻣﺮاﻧﻪﺗﺮ از ﻧﻮﺷﺘﺎر ﻋﻤﻞ میﻛﻨﺪ و ﺑﺪون ﺗﺤﻠﻴﻞ و ﺑﺎ ﻳﻚ ﺿﺮﺑﻪ، معنی را ﺗﺤﻤﻴﻞ میﻛﻨﺪ. ﭘﺲ ﺑﺎ اﻳﻦ ﻧﮕﺎه میﺗﻮان ﮔﻔﺖ ﻛـﻪ در ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﺧﺒﺮ، ﻫﺮ تصمیمی (آﮔﺎﻫﺎﻧﻪ و ﻧﺎآﮔﺎﻫﺎﻧﻪ) و در ﻫﺮ ﻣﺮﺣﻠﻪای میﺗﻮاﻧﺪ ﺑﺮ ﻣﺤﺼﻮل ﻧﻬﺎیی (ﺧﺒﺮ) ﺗﺄﺛﻴﺮﮔﺬار ﺑﺎﺷﺪ. ﺣﺎﻻ میﺗﻮان درﻳﺎﻓﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻣﺜﻼ ﭼﺎپ ﻋﻜﺲ ﭼﻘﺪر اﻳﻦ ﺿﺮﻳﺐ ﺗﺄﺛﻴﺮﮔﺬاری - ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﻳﻨﻜﻪ در ﻫﻤه ﻓﺮاﻳﻨﺪﻫﺎی رﺳـﺎﻧﻪها، ﻣﺴﺌﻠه اﻧﺘﺨﺎب و ﮔﺰﻳﻨﺶ ﻧﻘﺸﻲ ﻛﻠﻴﺪی اﻳﻔﺎ میﻛﻨﺪ - اﻓﺰاﻳﺶ میﻳﺎﺑﺪ و ﺗﺎ ﭼﻪ ﺣﺪ اﺳﺘﺤﺎﻟﻪ را در ژرفﺗﺮﻳﻦ ﺷﻜﻞﻫﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن رﻗﻢ میزﻧﺪ. و ﻫﻨﻮز ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺟﻤﻊ زﻳﺎدی از ﻣﺮدم ﻛﻪ در اﻳﻦ ﻫﺰارﺗﻮی ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﺧﺒﺮ، ﺑﻪدﻧﺒﺎل ﺗﻮازن، بیﻃﺮفی و اﻧـﺼﺎف و ﺻﺤﺖ و درستی میﮔﺮدﻧﺪ. در ﻫﺮ ﺣﺎل ﻫﻢزﻣﺎن ﺑﺎ ﺗﻼش ﺧﻮاﻧﻨﺪﮔﺎن ﺑﺮای ﺗﻔﻜﻴﻚ ﺧﺒﺮ از ﻧﻈﺮ و اﻟﻘﺎﺋﺎت، ﭘﮋوﻫﺶﮔﺮان ﭘﻬﻨه ارﺗﺒﺎﻃﺎت ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ ﻛﻪ در ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﺧﺒﺮ، ﻧﺤﻮه ﮔﺰﻳﻨﺶ روﻳﺪادﻫﺎ ﺑﺮای ﺧﺒﺮﺳﺎزی، ﺳﺎدهﺳﺎزی ﻣﻘﻮﻻت و داﻣﻦزدن ﺑﻪ اﺣﺴﺎﺳﺎت ﺑﻪ ﻣﺜﺎﺑﻪ ﻣﻜﻤﻞ ارزش ﺧﺒﺮی، ﻋﻨﺎﺻﺮی ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛـﻪ در اﺳﺘﺤﺎﻟه روﻳﺪادﻫﺎ ﻧﻘﺶ دارﻧﺪ.